در همین راستا لازم است که ما دو گام مهم در عرصه فلسطین را کنار هم قرار دهیم: بازگشت به مشروعیت بین المللی از راه درخواست به رسمیت شناختن کشور فلسطینی و اجبار اسرائیل به آزادسازی بیش از هزار اسیر فلسطینی در قرارداد شالیت. راه صحیح آن است که این دو اقدام را در مسیر واحدی قرار دهیم در غیر این صورت هم دو گروه رقیب فلسطینی (فتح و حماس) وهم آرمان فلسطین و تمام اعراب زیان خواهند دید و متضرر خواهند شد.

اگر اسرائیل احساس نمی کرد که در تنگنا قرار گرفته است و حلقه انزوای بین المللی او روز به روز تنگ تر می شود، قرارداد آزادی اسیران به شیوه ای که صورت گرفت، انجام نمی شد. در چنین زمانی که مشروعیت اسرائیل زیر سؤال رفته است و این رژیم به سرباری برای آمریکا تبدیل شده است که دیگر توان تحمل آن را ندارد چنین مبادله ای به آسانی صورت گرفت. در کنار این ها عوامل مهم دیگری نیز وجود داشت که اسرائیل را در مقابل این تصمیم دشوار قرار داد؛ بهار عربی که تمام مناطق پیرامون خود را به لرزه درآورده است و اگر چه اسرائیل نمی داند که چه آینده ای در انتظار اوست؛ با این حال معتقد است که در آینده وضعیتش در تمام جبهه های عربی سخت تر خواهد بود و کشورهای عربی سیاستی به مراتب شدیدتر در قبال اسرائیل در پیش خواهند گرفت. همچنین مصر پس از انقلاب، دیگر یک میانجی نیست بلکه به مثابه شریکی است که موقعیت خود را در دفاع از منافع فلسطینی و حمایت از موضع فلسطین صرف نظر از رویکرد سیاسی و نگاه به ابعاد منازعه با رژیم صهیونیستی به خوبی می شناسد.

عواملی که اسرائیل را در برابر این تصمیم دشوار قرار داد بسیارند؛ اما آنچه برای ما حائز اهمیت است این است که وضعیت جهان عرب  در حال دگرگونی است و آن طرف فلسطینی که خود پشت سر "اسلو" و دستاورد تلخ آن قرار داشت؛ اکنون به این نتیجه رسیده است که کار به پایان خود رسیده است و بیست سال مذاکره بر اساس قواعد نادرست کفایت می کند و زمان آن فرا رسیده است که تبعیت از آمریکا را به کناری گذاشته و به مشروعیت بین المللی روی آورد و قبل از آن که زمانی برسد که دیگر چیزی برای مذاکره باقی نماند،به  امتیاز دهی مجانی، مذاکره به قصد مذاکره یا به قصد به دست آوردن زمان و تحمیل واقعیت موجود، ساخت شهرک ها و یهودی سازی قدس و کرانه باختری پایان دهد.

مساله قابل تأمل این که اعلام مرگ اسلو و پیوست های آن و بازگشت به مشروعیت بین المللی در حالی صورت می گیرد که ملت فلسطین در طول بیست سال مذاکره نافرجام و دودستگی میان نیروهای ملی وحکومت فرضی که هدف از ایجاد آن نگهبانی رایگان از اشغالگر صهیونیستی بود، بهای بسیار سنگینی بابت اش پرداخت. کما این که ملت فلسطین برای آزادسازی بخشی از اسیران دربند زندان های اسرائیل هزینه گزافی را متحمل شده است. درست نیست که گفته شود بهای سربازان دشمن بسیار بالاست به این دلیل که شالیت در مقابل هزار اسیر فلسطینی آزاد شد. این نوع سخنان سیل شهدای ملت فلسطینی که در طول پنج سال گذشته در غزه تقدیم شد و حجم ویرانی های ناشی از حملات ددمنشانه دشمن صهیونیستی به قصد انتقام، محاصره، گرسنه نگه داشتن مردم و تمام جنایات نازی که هیچ گاه متوقف نشده است نادیده گرفته می شود. ملت فلسطین تمام این جنایات را با شجاعت و پایمردی تحمل کرد و دشمن را وادار به عقب نشینی کرد که آزادی اسیران یکی از دستاورد های آن بود.

ا ین ملت بود که بهای مذاکره را پرداخت کرد و مشکلات و دشواری های مبارزه را به جان خرید؛ همین ملت اینک باید اراده وخواست خود را در تحقق بخشیدن به آشتی ملی اعمال کند تا برای چالش ها و تهدیدهای آتی آمادگی داشته باشد. چه این آشتی پایه واساس ایستادگی در برابر فشارهای زیادی است که هم اکنون به قصد بی اثر کردن اقدام فلسطینیان در روی آوردن به مشروعیت بین المللی و جلوگیری از شناسایی کشور فلسطین به عنوان عضو در سازمان ملل اعمال می شود. آنان می خواهند تشکیلات خودگردان را بار دیگر به پای میز مذاکرات بکشانند بدون این که واقعا به کشور فلسطینی و مرزهای آن پایبند باشند و بدون این که شهرک سازی را متوقف کنند و حقوق مشروع و قانونی ملت فلسطین و در مقدمه آن حق بازگشت به سرزمین غصب شده را به رسمیت بشناسند. صدها نفر از اسیران مان از زندان های دشمن صهیونیستی آزاد شدند و باقیمانده هزار اسیر نیز پس از دو ماه در موعد مقرر آزاد خواهند شد.

ااین یک موفقیت بزرگ است. اما ما نباید فراموش کنیم که هزاران مبارز هم همچنان در زندان ها باقی مانده اند و این قرارداد شامل آنان نمی شود؛ هزاران نفر هم پس از این وارد زندان های رژیم صهیونیستی خواهند شد چرا که مبارزه ادامه دارد. در اینجا سرزمینی وجود دارد که همچنان در بند است و ملتی که به طور کامل زیر یوغ اشغالگران نازی و پست به سر می برند؛ اشغالگرانی که در برابرتاریخ، قانون و انسانیت دهن کجی می کنند و از نیروی سلاح و قدرت آمریکا وام می گیرند.

برگزاری جشن و شادمانی واقعی برای آزادی اسیران یعنی گام نهادن در راه تحقق وحدت فلسطینی است تا از این رهگذر بتوانیم از فضای جهانی هم استفاده کنیم؛ جهانی که هم اکنون حقایق را درک کرده است. می توانیم به بهار عربی متوسل شویم که ملت ها را به عنوان عامل تعیین کننده مجددا به صحنه بازگرداند. می توانیم به شرایطی امیدوار باشیم که اروپا و حتی آمریکا را - پیش از آن که منافعشان آنان از بین برود - مجبور به فعالیت می کند.

فرصتی استثنایی  پیش آمده است تا  دشمن را در منگنه قرار دهیم و خواسته های مشروع ملت فلسطین را محقق و حقوق تاریخی شان را به آنان بازگردانیم و کشور مستقل شان را اعلام کنیم. در مقابل ما دشمنی قرار دارد که به راحتی عقب نشینی نمی کند؛ فشارهای آمریکایی و اروپایی نیز از سوی دیگر مطرح است؛ با وجود تمام این مسائل آیا ممکن است اختلافات بین فلسطینیان ادامه داشته باشد؟ از این پس چه کسی مسئولیت را به عهده می گیرد؟ آیا می توان نسبت به این امر غفلت ورزید که ممکن است دشمن اوضاع را وارونه کند و با راه اندازی جنگی دیگر خود را از محاصره خارج کند و اوراق را به هم زند؟ آیا دشمن خواهد توانست برخی را به میز مذاکره و برخی دیگر را به پرونده اسیران بازگرداند؟