طبیعتا خاخام ویس نخستین کسی نیست که چنین واقعیتی را بر زبان می آورد و در این باره فتوا می دهد؛ گروه یهودی "ناتوری کارتا" که در بسیاری از کشورهای جهان از جمله اسرائیل زندگی می کنند نیز مخالف ایجاد کشور یهودی با دلایل مذهبی هستند که مهمترین دلایل آنها این است که جمع شدن یهود در سایه چنین کشوری باعث خواهد شد در آینده به راحتی از بین برده شوند. در حال حاضر بسیاری از گروه های یهودی در جهان با ناتوری کارتا در این مفهوم اشتراک نظر دارند. گفتنی است که در اواخر قرن نوزده و آن گونه که گارودی در کتاب "افسانه های ساختگی در سیاست اسرائیل" اثبات می کند گروه های یهودی در بسیاری از کشورها مخالفت خود را با تأسیس کشوری برای یهود اعلام کرده اند؛ مهمترین گروه در این زمینه گروه های یهودی در آلمان هستند؛ به همین خاطر هرتزل کنفرانس نخست صهیونیزم را علی رغم خواست قلبی خود در مونیخ برگزار نکرد. این در حالی بود که یهودیان آمریکا نیز در کنفرانس مونتریال در سال 1897 طی بیانیه ای اعلام کرده بودند:«شدیدا مخالف ایجاد کشور یهودی هستیم و هر تلاشی در این زمینه حاکی از برداشت نادرست از پیام اسرائیل است که توسط پیامبران یهود به عنوان نخستین منادیان این پیام ابلاغ شده است. با تأکید می گوییم که یهودیت نه یک مسأله سیاسی است و نه نژادی بلکه یک امر معنوی است و از دوران مسیحی حکایت می کند که تمام مردم اذعان می کردند که به گروه یکپارچه بزرگی برای ایجاد مملکت الهی بر روی زمین تعلق دارند.»  

 

مخالفت بسیاری از یهودیان با صهیونیزم به گروه های مذهبی یهودی در اواخر قرن گذشته و قرن بیستم محدود نمی شود، بلکه هم اکنون نیز شمار بسیار زیادی از یهودیان به ویژه در کانادا، ایالات متحده و بسیاری از کشورها در مقابل صهیونیزم و اسرائیل ایستاده اند و این حقیقتی است که یاکوف رابکن تاریخ نویس یهودی نیز آن را در کتاب خود تحت عنوان "مخالفت یهود با صهیونیزم" که مرکز پژوهش های وحدت عربی آن را منتشر کرده است، روشن می کند. ارزش مصاحبه خاخام ویس همچنین در این است که این مصاحبه به منزله شهادت شاهدی خودی بر ضد توهمات صهیونیزم است که با شعار "فلسطین سرزمین موعود یهود" و "حقوق تاریخی یهود در این سرزمین عربی" و دیگر افسانه های دروغین تلاش می کنند با ظلم و دروغ و تجاوز، فلسطین را به تاریخ یهودی ملحق کنند. به عنوان دلیلی برای عدم ارتباط تاریخ یهود با فلسطین یادآور می شویم که در ابتدای تحرکات جنبش صهیونیزم در راستای ایجاد وطنی برای یهود، فلسطین تنها گزینه آنها نبوده است. بلکه ابتدا کشورهای چون آرژانتین، کانادا یا موزامبیک، کنگو، اوگاندا، آفریقای جنونی و چند نقطه دیگر برای تاسیس میهن ملی برای یهودیان مطرح بود. بنابراین مجرد طرح چنین جایگزین هایی دروغ بودن مقوله ارتباط معنوی یهود با فلسطین را می رساند، اما انگیزه ها و نظریه های دینی و مذهبی پس از انتخاب فلسطین به عنوان گزینه استراتژیک برای جنبش صهیونیزم و با هدف توجیه این کار صورت گرفت.


عوام فریبی و دروغ بودن توهمات صهیونیزم نشان می دهد که دیگر گزینه های جغرافیایی (غیر فلسطین) با پروژه استعماری جنبش صهیونیزم ارتباط دارد، هنگامی که آرژانتین به عنوان یکی از گزینه های قابل انتخاب مطرح شد، به این خاطر بود که جنبش صهیونیزم در آن زمان به صورت کلان در آن کشور سرمایه گذاری کرده بود. اما گزینه ایجاد کشور در فلسطین در نتیجه قراردادی بین جنبش صهیونیزم و کشورهای استعمارگر بود. این کشورها در کنفرانس کامبل - بنزمان در سال 1908 به دنبال قرار دادن متحدی در فلسطین بودند تا بتواند مانع اتحاد دو بخش میهن عربی در آسیا و آفریقا شود و متحدی بهتر از جنبش صهیونیزم را نیافتند. سزاوار است مصاحبه خاخام ویس در سرزمین های عربی پخش شود، همچنین رسانه ها باید بیش تر به گروه های یهودی مخالف خطرناک ترین دشمن اعراب و مسلمانان و تمام بشریت یعنی جنبش صهیونیزم بپردازند. اما متأسفانه هنوز درباره ماهیت و واقعیت این گروه ها که با جنبش صهیونیزم به شدت مبارزه می کنند اطلاعات زیادی نداریم.