فلسطين در نگاه امام خميني (ره )

امروزه همه نظريه پردازان سياسي به اين مطلب اذعان دارند كه ظهور انقلاب اسلامي ايران در قرن بيستم موجب برهم خوردن نظم جهاني ساخته ابرقدرت هاي شرق و غرب شد. اما مهمترين عملكرد انقلاب اسلامي در حوزه امت اسلامي و به طور ويژه در موضوع فلسطين مي باشد. آرا و انديشه هاي امام خميني (ره ) در باب وحدت اسلامي باعث شد تا روند معادلات خاورميانه شكل جديدي به خود بگيرد و روح تازه اي در كالبد جريان هاي اسلامي در منطقه بدمد در اين ميان گروه هاي مقاومت و جهادي در كشورهاي فلسطين و لبنان كه در نقطه عطف جهان اسلام حضور دارند بهره بيشتري از موج وحدت اسلامي برده و در نتيجه تاثير به سزايي در انديشه هاي امام ايفا نمودند.

http://www.islamtimes.org/images/docs/000186/n00186530-b.jpg

تا قبل از ظهور انقلاب اسلامي كشورهاي اسلامي به فلسطين به عنوان يك مسئله عربي و اختلافي بين اعراب و يهوديان مي نگريستند در نتيجه ضمن قبول موجوديت دولت و رژيمي به نام اسرائيل در منطقه به دنبال حل مخاصمه بين فلسطين و اسراييل بودند اما امام خميني (ره ) بر اين اعتقاد بود كه مسئله فلسطين مسئله كيان اسلامي است و اسرائيل نه تنها يك رژيم نامشروع و غير قانوني مي باشد بلكه بزرگترين خطر براي ثبات جهاني و يك غده سرطاني در منطقه است .

ايشان اسرائيل را فرزند نا مشروع زياده خواهي و قدرت طلبي استعمار دانسته و نابودي آن را براي حفظ صلح و آزادي در جهان امري بديهي و واجب مي خواندند. در انديشه حضرت امام (ره ) تمامي خاك فلسطين متعلق به امت اسلام است و هيچ فرد يا دولتي حق ندارد كه حتي يك وجب از آنرا به ديگري واگذار نمايد و هرگونه سازش بر سر اين مسئله به معناي عناد با اسلام و شريعت محمدي (ص ) به شمار مي رود.
از سوي ديگر امام خميني (ره ) به مسئله فلسطين به عنوان يك مسئله انساني مي نگرند و جنايات رژيم صهيونيستي را عليه ملت فلسطين نشانه ضديت اين رژيم و حاميانش با انسانيت و آزادي مي خوانند. در نتيجه وظيفه هر انسان از هر دين و مسلكي است كه به حمايت و دفاع از اين ملت مظلوم برخيزد. نظريات و روشنگري هاي حضرت امام به همراه دلايل و قرائن موجود از عملكرد اسرائيل موجب شد كه مسئله فلسطين از يك موضوع عربي به جرياني جهاني بر دو پايه حمايت از مظلوم و مبارزه با استكبار و استعمار تبديل شود. به نحوي كه سازمان ملل طي قطعنامه اي اين مبارزات را حق مسلم مردم فلسطين دانست . امروزه تمامي جريان هاي فلسطيني كه با اقبال عمومي مردم فلسطين روبرو هستند و در شكل گيري و تداوم انتفاضه دوم نقش دارند تحت تاثير مستقيم افكار حضرت امام و انقلاب اسلامي قرار گرفته اند و تنها راه پيروزي را در نابودي كامل اسرائيل مي دانند.
بيت المقدس اولين قبله مسلمين و سومين شهر مذهبي آنها مي باشد كه با اعتقادات مسلمين پيوند خورده است . به همين دليل رابطه امام خميني (ره ) با فلسطين و بيت المقدس رابطه اي جديد نيست . اين موضوع از اوايل دهه چهل مورد توجه ايشان بود. امام به شاه آمريكا و اسراييل به عنوان هم پيمان عليه اسلام مي نگريست . ايشان در سال ۱۳۴۱ اعلام كردند : « اين جانب حسب وظيفه شرعيه به ملت ايران و مسلمين جهان اعلام خطر مي كنم قرآن كريم و اسلام در معرض خطر است » . ايشان پس از انقلاب نيز با شدت بيشتري موضوع فلسطين را دنبال كرده و همواره در مناسبت هاي مختلف خطر اسراييل و صهيونيسم را گوشزد مي كردند. با دقت نظر در سخنان امام (ره ) مي توان به محور موضوعات مرتبط با فلسطين درانديشه ايشان دست يافت .
۱) جدايي مساله يهود از صهيونيسم
۲) فراخوان مسلمين به اتحاد عليه اسراييل
۳) اختصاص وجوهات شرعي به مبارزان فلسطيني
۴) نامگذاري آخرين جمعه ماه مبارك رمضان به نام روز جهاني قدس
۵) نابودي و محو اسراييل
به طور كلي مي توان مهمترين عملكرد انديشه هاي امام خميني (ره ) را در باب مسئله فلسطين افشاي ماهيت تروريستي نژادپرستانه و ضد انساني رژيم صهونيستي شكل گيري و پيروزي حركت هاي اسلامي و شهادت طلبانه در روند مبارزات ملت فلسطين شكست روند سازش و طرح هاي آمريكا در منطقه خاورميانه و اقبال جهاني براي حمايت از مردم فلسطين و مبارزه با صهيونيسم دانست . آنچه در ادامه آمده گوشه اي از بيانات بنيانگذار جمهوري اسلامي در حوزه مسائل فلسطين است كه از نظر مي گذرد.
● پيروزي حق بر باطل
هان اي مسلمانان جهان ! و مستضعفان تحت سلطه ستمگران ! بپا خيزيد و دست اتحاد به هم دهيد و از اسلام و مقدرات خود دفاع كنيد و از هياهوي قدرتمندان نهراسيد كه اين قرن به خواست خداوند قادر قرن غلبه مستضعفان بر مستكبرين و حق بر باطل است .
به زائران بيت اللـه الحرام ۶۱ ۶ ۲۹ صحيفه ج ۱۵ ص ۱۲۵
● اتحاد ننگين آمريكاـ اسراييل
آيا براي مسلمين و حكومت هاي كشورهاي اسلامي ننگ نيست كه آمريكا از آن طرف دنيا بر مقدراتشان حكومت كند و به دست اسراييل كافر غاصب همه را به دام اندازد و به خاك سياه نشاند
به مناسبت سالگرد قيام ۱۵ خرداد ۶۲ ۳ ۱۵ صحيفه ج ۱۸ ص ۱۲
● از نيل تا فرات
چه بهتر كه دولت هاي منطقه تمام نيروي خود را براي محو اسراييل از جغرافيا تجهيز كنند. اسراييل مفسد كه فلسطينيان مظلوم را بدين روز انداخته و به لبنان قهرمان و به كشورهاي منطقه ظلم كرده است . چه چيز بهتر از اين كه دولتهاي منطقه دست در دست هم نهند و منطقه را از شر اسراييل و حامي آن يعني آمريكا نجات دهند. من بارها گفته ام كه اسراييل از نيل تا فرات را از آن خود مي داند و شما را غاصب سرزمين هاي خويش مي شمرد گرچه جرات اظهار صريح آن را ندارد.
به مناسبت برگزاري كنگره عظيم عبادي سياسي حج ۶۳ ۹ ۷ صحيفه ج ۱۹ ص ۴۸
● آمريكا حامي صهيونيسم
الان تمام گرفتاريهاي ما از آمريكاست تمام گرفتاري مسلمين از آمريكاست از آمريكايي كه صهيونيسم را تقويت مي كند تا برادران ما را فوج فوج بكشند.
بيانات امام خميني ۵۸ ۸ ۷ صحيفه ج ۱۰ ص ۷۶
● همدستي ابرقدرتها عليه فلسطين
امروز همه قدرتها و ابرقدرتها دست به دست يكديگر داده اند كه نگذارند فلسطيني هاي مسلمان به هدفشان برسند. حتي بسياري از كساني كه به ادعا نسبت به فلسطيني ها اظهار علاقه مي كنند علاقه شان به اين نيست كه مسلمانان فلسطيني بر اسراييل غلبه كنند و متاسفانه با سكوت و سازش و تماشا دست به دست هم داده اند كه نگذارند مسلمانان فلسطين پيروز شوند. چرا كه پيروزي آنان پيروزي اسلام است و آنها مي ترسند همان طور كه اسلام در ايران پيروز شد و همه بساط آنها را بر هم زد و منافعشان را از بين برد همين طور اگر اسلام در لبنان و فلسطين به پيروزي رسد همه بساطشان را برچيند. لذا همه شياطين جمع شده اند كه نگذارند اسلام رشد كند.
در ديدار با اعضاي شوراي مركزي حزب الله لبنان ۶۶ ۱۲ ۹ صحيفه ج ۲۰ ص ۱۸۳
● اين تاسف ندارد
كساني كه در مقابل جنايات اسراييل ساكتند نوبتشان خواهد رسيد. الان اسراييل در مقابل همه كشورهاي اسلامي ايستاده و مي گويد : « غلط نكنيد. » اين تاسف ندارد انسان نيستند اينهايي كه در راس امور هستند و اسراييل در مقابلشان ايستاده و مي گويد : « فضولي موقوف »
بيانات امام خميني ۶۱ ۵ ۳۱ صحيفه ج ۱۶ ص ۲۵۷
● اعلام روز جهاني قدس
من در طي ساليان دراز خطر اسرائيل غاصب را گوشزد مسلمين نمودم كه اكنون اين روزها به حملات وحشيانه خود به برادران و خواهران فلسطيني شدت بخشيده است و بويژه در جنوب لبنان به قصد نابودي مبارزان فلسطيني پياپي خانه و كاشانه ايشان را بمباران مي كند. من از عموم مسلمانان جهان و دولتهاي اسلامي مي خواهم كه براي كوتاه كردن دست اين غاصب و پشتيبانان آن به هم بپيوندند و جميع مسلمانان جهان را دعوت مي كنم آخرين جمعه ماه مبارك رمضان را كه از ايام قدر است و مي تواند تعيين كننده سرنوشت مردم فلسطين نيز باشد به عنوان روز قدس انتخاب و طي مراسمي همبستگي بين المللي مسلمانان را در حمايت از حقوق قانوني مردم مسلمان اعلام نمايند. از خداوند متعال پيروزي مسلمانان را بر اهل كفر خواستارم .
صحيفه نور ج ۸ صفحه ۲۲۹ تاريخ : ۵۸ ۵ ۱۶
● بپا خيزيد.
هان اي مسلمانان جهان و مستضعفان گيتي بپا خيزيد و مقدرات خود را به دست گيريد تا كي نشسته ايد كه مقدرات شما را واشنگتن يا مسكو تعيين كند تا كي بايد قدس شما در زير چكمه تفاله هاي آمريكا و اسراييل غاصب پايكوب شود تا كي سرزمين قدس فلسطين لبنان و مسلمانان مظلوم آن ديار در سلطه جنايتكاران بسربرند و شما تماشاچي باشيد و بعضي حكام شما آتش بيار معركه باشند
بيانات امام خميني ۶۰ ۵ ۱۰ صحيفه ج ۱۵ ص ۷۳
● اشغال فلسطين پايان كار نيست
همه بايد بدانند كه هدف دولت هاي بزرگ از ايجاد اسرائيل تنها با اشغال فلسطين پايان نمي پذيرد آنها در اين نقشه اند كه تمامي كشورهاي عربي را به همان سرنوشت فلسطين دچار كنند و امروز ما ناظر جهاد مبارزين فلسطيني در راه سپردن سرنوشت فلسطين به فلسطيني ها هستيم ناظر مجاهداني هستيم كه جان بركف به جهاد قهرمانانه عليه اشغال و تجاوز و در راه آزادي فلسطين و سرزمين هاي اشغال شده بپا خاسته اند ناظر آنچه كه ديروز دست نشاندگان استعمار در اردن و امروز در لبنان بر سر اين مجاهدان آوردند.... آيا مسلمانان و سران كشورهاي اسلامي در چنين موقعيتي در پيشگاه خدا و عقل و وجدان مسئوليت و وظيفه اي ندارند آيا رواست كه مجاهدان فلسطيني به دست گماشتگان استعمار در مناطق زير سلطه استعمار قتل عام شوند ولي ديگران در برابر اين جنايت سكوت كنند .... آيا دولت هاي عربي و ساكنان مسلمان اين مناطق نمي دانند كه با نابودي اين جهاد ساير كشورهاي عربي از شر اين دشمن ناپاك روي امن و امان نخواهند ديد.
صحيفه نور جلد ۱ صفحه ۱۹۳ تاريخ ۵۱ ۸ ۱۹
● معماي تفرقه
براي من يك مطلب به شكل معماست و آن اين است كه همه دول اسلامي و ملتهاي اسلامي مي دانند كه درد چيست مي دانند كه دستهاي اجانب در بين است تا اينها را از هم متفرق كند مي بينند كه با اين تفرقه ها ضعف و نابودي نصيب آنها مي شود مي بينند كه يك دولت پوشالي اسراييل در مقابل مسلمين ايستاده اگر همه مسلمانان جمع شوند و هر كدام يك سطل آب بريزند اسراييل را آب مي برد.معذلك در مقابل او زبون هستند. چرا به علاج واقعي كه اتحاد و اتفاق است روي نمي آورند چرا توطئه هايي كه استعمارگرها براي تضعيف آنها استفاده مي كنند خنثي نمي كنند اين معما چه وقت بايد حل شود اين توطئه ها را چه كسي بايد خنثي بكند غير از كشورهاي اسلامي و ملتهاي مسلمان اين معمايي است كه شما اگر جوابي داريد و حل كرده ايد به ما هم تذكر دهيد.
بيانات امام خميني ۵۸ ۵ ۲۵ صحيفه ج ۸ ص ۲۳۵
● چرا دولتهاي عربي از صهيونيسم سيلي مي خورند
چرا مسلمين از اين قدرت غافلند چرا دولتهاي اسلامي از قدرت اسلام غافلند چرا در طول سالهاي متمادي دولتهاي عرب بايد از صهيونيسم سيلي بخورند چرا بايد تحت سلطه قدرتهاي خارجي باشند
بيانات امام خميني ۵۹ ۷ ۲۸ صحيفه ج ۱۳ ص ۱۲۶
● خيانت بعضي از سران
اشكال در بي توجهي حكومت هاست كه منافع خودشان را مي دهند ذخائر خودشان را تقديم مي كنند و در ازاي آن ذلت براي خودشان و براي ملت شان به ارمغان مي آورند. اشكال همه مسلمين و اسلام در اين بي توجهي يا خيانت بعضي از سران كشورهاست . اگر ملتها نشسته اند كه دولتهايشان جلوي اسراييل و قدرتهاي ديگر كه آنها را به ذلت مي كشانند و ذخائر آنها را مي برند بگيرند كه اين توقع بي جايي است .
بيانات امام خميني ۶۰ ۹ ۲۵ صحيفه ج ۱۵ ص ۲۶۳
● بي اعتنايي مسلمين
ابتلاي اسلام امروز اين است كه گوش هايي كه بايد به مسائل و مشكلات مسلمين گوش بدهند كر شده اند و زبانهايي كه بايد براي مصالح مسلمين به كار بيفتند لال شده اند و چشم هايي كه بايد مصيبت هايي را كه بر سر مسلمانان مي آيد ملاحظه كنند كور شده اند. ما با اين لال ها كرها و كورها چه بگوييم
بيانات امام خميني ۶۱ ۳ ۲۳ صحيفه ج ۱۶ ص ۱۹۷
● مزدوري بعضي از سران
فلسطين راس مصيبتها ست . كشورهاي اسلامي عليرغم دارا بودن معادن ثروتها و امكانات طبيعي شان سران مزدور آنها فرصت و امكان كوتاه كردن دست استعمار صهيونيسم و محدود كردن نفوذ بيگانگان را به ملت هايشان نمي دهند. خودخواهي ها دست نشاندگي ها و تسليم بعضي از دولتهاي عربي در برابر نفوذ مستقيم بيگانگان مانع از اين مي شود كه دهها ميليون عرب بتوانند سرزمين فلسطين را از اشغال و غصب اسراييل برهانند.
براي پشتيباني از فلسطين ۱۳۵۹ ۸ ۱۹ صحيفه ج ۱ ص ۱۹۲
● اگر ممالك اسلامي اهل عمل بودند
انسان نمي تواند باور كند كه ممالك اسلامي با داشتن جمعيت و ذخائر زياد و احتياج غرب در بسياري از امور به ممالك اسلامي تحت سلطه آنها باشند. اين نيست مگر آنكه آن روحيه اي كه در صدر اسلام بود و منشا غلبه شد را از دست داده ايم .
در جمع سفراي كشورهاي اسلامي ۵۸ ۴ ۱۹ صحيفه ج ۸ ص ۹۵
● خود را عليه اسراييل مجهز كنيم
به خود آئيد و شخصيت اسلامي خود را بيابيد. زير بار ظلم نرويد و هشيارانه نقشه هاي شوم جهانخواران بين المللي را كه در راس آن آمريكاست افشا كنيد. بر هر مسلماني واجب است خود را عليه اسراييل مجهز كند.
بيانات امام خميني ۵۸ ۷ ۷ صحيفه ج ۹ ص ۲۲۶
● لزوم حمايت از بيت المقدس
برخيزيد و از اسلام و مركز وحي دفاع كنيد و از اين هياهوها نهراسيد كه امروز اسلام به شما محتاج است و شما در مقابل خداوند متعال مسئول هستيدبه خداوند متعال اتكال كنيد و با وحدت كلمه به پيش رويد.
پيام امام خميني ۵۸ ۹ ۴ صحيفه ج ۱۰ ص ۲۲۸
● اسراييل را نابود كنيم
ما از مردم بي پناه فلسطين در مقابل اسراييل دفاع مي كنيم .اسراييل اين جرثومه فساد هميشه پايگاه آمريكا بوده است . من نزديك به بيست سا ل خطر اسراييل را گوشزد نموده ام بايد همه بپا خيزيم و اسراييل را نابود كنيم و ملت قهرمان فلسطين را جايگزين آن گردانيم .
پيام امام خميني ۵۸ ۱۱ ۲۲ صحيفه ج ۱۱ ص ۲۶۶
● خواسته هاي ظالمانه
و من خوف آن دارم كه خداي نخواسته يك روز ملتها و دولتهاي اسلامي به خود آيند كه با دست آمريكاي جنايتكار اسراييل به خواسته هاي ظالمانه و جنايتكارانه خود برسد و از مسلمين كاري ساخته نشود.
پيام امام خميني ۶۱ ۳ ۱۵ صحيفه ج ۱۶ ص ۱۸۱
● بهره گيري از فرامين قرآن
هان اي قطره هاي جدا از اقيانوس قرآن و اسلام ! به خود آييد و به اين اقيانوس الهي و به اين نور مطلق متصل شويد تا چشم طمع جهانخواران از شما ببرد و دست تطاول و تجاوز آنان قطع شود و به زندگي شرافتمندانه و ارزشهاي انساني برسيد. از اين زندگي ننگين كه مشتي اسراييلي دوره گرد بر شما حكومت كنند و مسلمانان مظلوم را در حضور شما پايمال نمايند رهايي يابيد.
پيام امام خميني ۶۱ ۶ ۲۹ صحيفه ج ۱۷ ص ۳۰
● قيام ملتها راه نجات فلسطين
شما اگر بخواهيد بر مشكلات خودتان پيروز شويد اگر بخواهيد از دست اين عمال و اجانب قدس را نجات بدهيد فلسطين را نجات بدهيد مصر را نجات بدهيد و ساير ممالك عربي را نجات بدهيد بايد قيام كنيد بايد ملتها اين كار را انجام بدهند ننشينيد كه دولتها بر اين مسائل وارد بشوند آنها روي مسائلي كه براي خودشان صرفه دارد عمل مي كنند. ملتها بايد قيام كنند و رمز را بفهمند و رمز پيروزي اين است كه شهادت را آرزو بكنند و به حيات مادي دنيايي حيواني ارزش قائل نشوند. اين رمز است كه ملتها را مي تواند پيش ببرد و رمزي است كه قرآن آورده است .
پيام امام خميني ۵۸ ۱ ۱۷ صحيفه ج ۵ ص ۲۶۲
در انديشه حضرت امام (ره ) تمامي خاك فلسطين متعلق به امت اسلام است و هيچ فرد يا دولتي حق ندارد حتي يك وجب از آنرا به ديگري واگذار نمايد و هرگونه سازش بر سر اين مسئله به معناي عناد با اسلام و شريعت محمدي (ص ) به شمار مي رود .
امروزه تمامي جريان هاي مبارز فلسطيني كه با اقبال عمومي مردم اراضي اشغالي روبرو هستند و در شكل گيري و تداوم انتفاضه دوم نقش دارند تحت تاثير مستقيم افكار حضرت امام و انقلاب اسلامي قرار گرفته اند و تنها راه پيروزي را در نابودي كامل اسرائيل مي دانند .
▪ امام خميني (ره ) :
كساني كه در مقابل جنايات اسراييل ساكتند نوبتشان خواهد رسيد. الان اسراييل در مقابل همه كشورهاي اسلامي ايستاده و مي گويد : « غلط نكنيد. » اين تاسف ندارد انسان نيستند اينهايي كه در راس امور هستند و اسراييل در مقابلشان ايستاده و مي گويد : « فضولي موقوف »
براي من يك مطلب به شكل معماست و آن اين است كه همه دول اسلامي و ملتهاي اسلامي مي دانند كه درد چيست مي دانند كه دستهاي اجانب در بين است تا اينها را از هم متفرق كند مي بينند كه با اين تفرقه ها ضعف و نابودي نصيب آنها مي شود مي بينند كه يك دولت پوشالي اسراييل در مقابل مسلمين ايستاده اگر همه مسلمانان جمع شوند و هر كدام يك سطل آب بريزند اسراييل را آب مي برد.
حضرت امام : ابتلاي اسلام امروز اين است كه گوش هايي كه بايد به مسائل و مشكلات مسلمين گوش بدهند كر شده اند و زبانهايي كه بايد براي مصالح مسلمين به كار بيفتند لال شده اند و چشم هايي كه بايد مصيبت هايي را كه بر سر مسلمانان مي آيد ملاحظه كنند كور شده اند. ما با اين لال ها كرها و كورها چه بگوييم .
▪ امام خميني (ره ) :
فلسطين راس مصيبتهاست . كشورهاي اسلامي عليرغم دارا بودن معادن ثروتها و امكانات طبيعي شان سران مزدور آنها فرصت و امكان كوتاه كردن دست استعمار صهيونيسم و محدود كردن نفوذ بيگانگان را به ملت هايشان نمي دهند .


منبع : مركز اسناد و مطالعات راهبردي فلسطين و خاورميانه

سرگذشت فلسطين

 سرگذشت فلسطين مملو از رويدادهاي ناگوار بسياري است. به گونه‌اي كه پايه و اساس نابساماني‌هاي امروز سرزمين فلسطين، به يك معنا، ريشه در ادعاهاي تاريخي آن، آن هم تاريخي به درازاي دو هزار سال پيش از ميلاد دارد.

صهيونيسم اعلام مي‌دارد كه نماينده قريب پانزده ميليون يهودي دنياي امروز است! آنان بر اين باورند كه يهوديان امروز از همان نژاد بني‌اسراييل‌ هستند كه حدود هزار و سيصد سال پيش از ميلاد مسيح وارد سرزمين فلسطين شده‌اند. همچنين بر اين رأي‌اند كه اين نسل پراكنده و دربدر، صاحب سرزمين فلسطين است و مي‌بايست در آنجا گرد هم آيند و زمينه را براي ظهور منجي عالم بشريت (ماشيح) آماده نمايند. به زعم آنان «ماشيح» در فلسطين ظهور مي‌كند و با تكيه بر قدرت يهود، دنيا را در اختيار مي‌گيرد. اكنون با نگاه به اهميت تاريخ سرزمين فلسطين، سرفصل‌هاي اصلي آن مورد اشاره قرار مي‌گيرد. بديهي است كه پرداختن به هر بند، خود، مجالي نو و دفتري تازه را خواهان است.

تاريخ فلسطين را مي‌توان به پنج دوره‌ي كلي تقسيم كرد:

1) دوره‌ي پيش از تاريخ 2) دوره‌ي تاريخ دور 3) دوره‌ي تاريخ ميانه 4) دوره‌ي تاريخ نزديك 5) دوره‌ي تاريخ معاصر

ليكن مبحث و دوره اي كه در اينجا شناخت از آن ضروري تر به نظر مي رسد دوره معاصر است.

فلسطين در دوره‌ي معاصر

در همان دوراني كه انگليس با اعراب درباره چگونگي شكست امپراطوري عثماني با وعده استقلال عرب در حال مذاكره بود، با سران صهيونيسم هم درباره چگونگي تاسيس دولتي يهودي در فلسطين، مشغول گفتگو بود.

در سال 1897 نخستين كنگره صهيونيسم در شهر بال سوئيس تشكيل شد و مساله تشكيل دولت يهود در سرزمين فلسطين به تصويب صهيونيست‌هاي حاضر در كنگره رسيد. هرتزل در كنگره اعلام كرد:« همين امروز ما دولت يهودي را بوجود آورديم!».در سال 1901 هرتزل با سلطان ‌عبدالحميد خليفه عثماني تماس گرفت و امتيازاتي نظير زمين و مهاجرت يهوديان را درخواست كرد و در مقابل تعهد كرد كه وام كلاني را بانك عمران يهود به دربار خليفه بدهد. اما سلطان عبدالحميد با همه نيازي كه به پول داشت با اين درخواست مخالفت كرد.

در دوم نوامبر 1917 بيانيه لرد بالفور وزير خارجه دولت بريتانيا منتشر شد كه در آن از حمايت انگلستان براي تشكيل يك دولت يهودي در سرزمين فلسطين سخن رفته بود.دولت انگلستان وقتي با اعتراض شديد شريف حسين روبرو شد، براي كاهش اعتراضات اقدام ديپلماتيك را شروع كرد و به عرب‌ها اطمينان داد كه انگلستان بر سر پيمان خود با آنها ايستاده است و هدف اوليه آنان به اصطلاح آزاد كردن سرزمين‌هاي عربي از سلطه‌ي تركان عثماني است.

تصرف فلسطين در سپتامبر 1918 پايان گرفت. ژنرال «النبي» اعلام داشت كه اين منطقه توسط يك حكومت نظامي انگليسي به نام «اداره جنوبي متصرفات دشمن»اداره خواهد شد. سوريه‌ي داخلي يعني از عقبه تا حلب، حكومتي عربي به رياست فيصل پسر شريف حسين به نام «اداره شرقي متصرفات دشمن»تحت نظارت ارتش فرانسه قرار گرفت. به اين ترتيب امپراطوري عثماني پس از جنگ اول ميان دولت‌هاي قدرتمند غربي تقسيم شد و آنچه سهم عرب گشت تنها وعده استقلال بود.

در بيست و هشتم ژوئن 1919 پيمان جامعه ملل در كنگره‌ي صلح ورساي به امضاء رسيد كه در آن بر تحت‌الحمايگي و قيموميت فرانسه و انگليس بر سوريه، لبنان و فلسطين تاكيد كرد. البته در متن تحت‌الحمايگي صرفاً بحث مورد مشورت قرار گرفتن دول قيم مطرح بود نه اداره‌ي حكومت. اما دولت انگليس از فرصت استفاده كرد و خود را قيم حاكم خواند و اداره‌ي امور حكومتي را در فلسطين بر عهده گرفت. عرب بويژه در فلسطين و سوريه با اين پيمان مخالفت كردند. در 24 ژوئيه 1920 فرانسه با استناد به اين پيمان به سوريه حمله و آنجا را اشغال كرد.

مردم منطقه به اين امر اعتراض كردند. در روزهاي چهارم تا هشتم آوريل 1920 در بيت‌المقدس اعتراض عليه سلطه انگليس و حركت يهودي كردن فلسطين به قيام بزرگي تبديل شد و عده زيادي از يهوديان و عرب كشته و مجروح شدند. در اوايل ژوئيه 1920 دولت بريتانيا، پايان حكومت نظامي و شروع حكومت عادي را اعلام كرد. رياست حكومت جديد انگليسي در فلسطين بر عهده هربرت ساموئل، يك يهودي بود، نهاده شد! ساموئل زبان عبري، انگليسي و عربي را زبان رسمي فلسطين اعلام نمود. حكومت جديد انگليسي- صهيونيستي شروع به انتقال اراضي از دست فلسطينيان به يهود كرد. وسايل و ابزار ضروري كشاورزي در انحصار حكومت قرار گرفت و به بهانه‌ي مقروض بودن فلسطينيان دام‌ها و زمين‌هاي كشاورزي آنان را مصادره كرد، بر مقدار ماليات افزوده شد و به ناچار فلسطينيان زمين را رها مي‌كردند. حكومت قيم هم اين زمين‌ها و زمين‌هاي مصادره‌اي را به يهود واگذار كرد. در كنار آن ورود يهوديان از اروپا و ديگر نقاط جهان را سرعت بخشيد.

امتيازات آب و برق در مناطق گوناگون به يهود واگذار شد. در اول ماه مه 1920 اعتراض گسترده عليه حكومت قيم و سياست‌هاي يهودي كردن فلسطين از يافا شروع و طي مدت 15 روز سراسر فلسطين را فرا گرفت. ارتش بريتانيا و شبه نظاميان صهيونيست به سركوب معترضين پرداختند.

در 1927 دولت سرپرست امتياز استخراج املاح و معادن درياي مرده (بحرالميت) را به يهود واگذار كرد و در ژانويه 1930 اين امتياز را به مدت 75 سال به آنان واگذار كرد!

در روز 23 سپتامبر 1928 يهوديان به حرم شريف در بيت‌المقدس تجاوز كردند و بخشي از آن را متصرف شدند. در فرداي آن روز (24 سپتامبر) مردم مسلمان عليه اين تجاوزات تظاهرات كردند. در 23 اوت 1928 فلسطين شاهد درگيري شديد بين مسلمانان از يك سو و يهود و ارتش بريتانيا از سوي ديگر بود. در روز 29 اوت 1928 حركت ضد استعماري مردم شدت گرفت و ارتش بريتانيا و شبه نظاميان يهود به شدت به كشتار انقلابيون پرداختند. از اين قيام مردمي فلسطين با نام «انقلاب براق» يا قيام براق ياد مي‌شود. پس از اين حركت دادگاه‌هاي انگليسي مردم فلسطين را محاكمه و محكوم كردند. 3 نفر اعدام، 17 نفر حبس ابد و هشتصد نفر محكوميت‌هاي چندين ساله و بسياري از شهرها و دهات فلسطيني محكوم به پرداخت خسارات سنگين شدند كه به بهانه عدم توان در پرداخت جرائم، زمين‌ها و اموال آنان مصادره و در اختيار آژانس يهود قرار داده شد. دادگاه انگليسي تنها يك پاسبان يهودي را كه در يافا به خانه پيشنماز مسجدي وارد شده و او و شش نفر از اعضاي خانواده‌اش را سر بريده بود، ابتدا محكوم به اعدام، سپس حبس ابد و بعد به 10 سال زندان محكوم شد كه پس از چندي آزاد گرديد!

دولت انگليس شروع به مسلح كردن يهود مي‌كند و تعداد زيادي تفنگ ميان كشاورزان و كارگران يهود توزيع مي‌كند. در سوم اوت 1931 اعتراض گسترده‌اي در نابلس و ديگر شهرهاي فلسطين به تجهيز تسليحاتي يهود رخ مي‌دهد كه به درگيري كشيده شد و عده زيادي هم از سوي دولت سرپرست به زندان افتادند.

در دوران رياست واكهوب بر دولت سرپرست، انتقال اراضي فلسطيني به يهود شتاب گرفت و در كنار آن آمار مهاجرين صهيونيست به فلسطين نيز بالا رفت. در 13 اكتبر 1933 در بيت‌المقدس تظاهرات ضد انگليسي برگزار شد كه توسط ارتش سركوب مي‌شود. در بيست و هفتم همان ماه در شهر يافا تظاهرات بزرگي انجام شد و كم‌كم به سراسر فلسطين كشيده شد. ارتش انگليس همراه با شبه نظاميان صهيونيست مردم بي‌سلاح را زير آتش قرار دادند.

تا پيش از جنگ دوم جهاني فلسطين اوضاع بسيار آشفته‌اي داشت. هر روز قوانين جديدي از سوي دولت سرپرست به نفع يهود و به ضرر فلسطينيان تصويب و اجرا مي‌شد و در كنار آن مصادره و انتقال اراضي به يهود و مهاجرت يهوديان به فلسطين، شتاب مي‌گرفت. در كنار آن اعتراضات مردمي عليه اين اقدامات بالا گرفت. با شروع جنگ دوم جهاني فعاليت صهيونيست براي ورود به فلسطين شتاب بيشتري گرفت. جنگ دوم و ادعاي مرگ بيش از شش ميليون يهودي توسط آلمان بهترين فرصت را براي صهيونيست‌ها فراهم كرد تا بتوانند با توجه به فضاي ترحم نسبت به يهود پس از جنگ دوم بهره گرفته و پشتيباني دولتمردان غربي بويژه آمريكا را در تشكيل دولت يهودي با خود داشته باشند. در كنار اين اقدامات گروه‌هاي تروريستي هاگانا و ايرگون شكل مي‌گيرند كه بدنه اصلي ارتش رژيم صهيونيستي به شمار مي‌آيند. اين نيروهاي شبه نظامي توسط ارتشيان يهودي كشورهاي اروپايي بويژه لهستان آموزش مي‌ديدند. از آغاز سال 1944 همين گروه‌ها شروع به بمب‌گذاري و خرابكاري كردند.

در بيست و ششم فوريه 1947 بيفن وزير امور خارجه انگلستان اعلام مي‌كند كه انگليس در مسئله فلسطين به بن‌بست رسيده و ناچار تصميم، به جامعه ملل ارجاع مي‌شود! سازمان ملل متحد هم كميسيوني را كه متشكل از نمايندگان استراليا، كانادا، چكسلواكي، يوگسلاوي، گواتمالا، هندوستان، ايران، پرو، سوئد و اوروگوئه بود براي بررسي به فلسطين مي‌فرستد. كميسيون هم طرح تقسيم سرزمين فلسطين به دو دولت يهودي و فلسطيني را ارائه داد!

در بيست و نهم نوامبر 1947 مجمع عمومي راي به تقسيم سرزمين فلسطين داد. كشورهاي عربي با اين طرح مخالف بودند. مردم مسلمان منطقه ناچار ارتش مردمي براي نجات فلسطين تشكيل دادند. در ژانويه 1948 اولين ستون نظامي داوطلبان وارد فلسطين شد و در شمال آن موضع گرفت. دومين ستون در فوريه همان سال وارد بيسان و نابلس شد. ستون سوم در ماه مارس به فلسطين وارد شد و در مثلث الرعب در پيرامون نابلس مستقر شد. پس از تصويب طرح تقسيم به مدت پنج ماه مبارزات شديد مسلمانان با ارتش بريتانيا و شبه نظاميان ايرگون، هاگانا و اشترن ادامه داشت.

انگلستان اعلام كرد كه 15 مي 1948 فلسطين را تخليه خواهد كرد. ابتدا مناطق يهودي مثل شهر تل‌آويو را تخليه كرد و تمام تجهيزات نظامي خود را براي يهود باقي گذاشت. در همان هنگام نيروهاي انگليسي مناطق عربي را به شدت كنترل مي‌كردند و اجازه نمي‌دادند كه عرب‌ها اسلحه بدست آورند. در دهم آوريل نيروهاي مسلح يهود به ديرياسين حمله بردند و دويست و پنجاه نفر از اهالي آنجا را به طرز بسيار فجيعي قتل‌عام كردند در حالي كه نيروهاي انگليسي در همان نزديكي بودند و هيچ كاري انجام ندادند. اين نخستين كشتار از اين نوع بود. حادثه دوم نابودي روستاي ناصرالدين در نزديكي طبريه بود. وقتي دول عربي در صدد اعزام نيرو به فلسطين بودند، انگلستان اعلام كرد تا پيش از 15 مي 1948 كه پايان تخليه ارتش انگليس از فلسطين مي‌باشد، ورود نيرو به فلسطين را تجاوز به انگليس تلقي و با آن برخورد خواهد كرد!

به اين ترتيب دولت انگليس بتدرج مناطق فلسطيني را تخليه و در اختيار نيروهاي شبه نظامي صهيونيست قرار داد. اين شيوه تخليه ارتش كه همراه با تجاوزات شديد صهيونيست‌ها در پناه ارتش انگليس بود موجب شد كه بسياري از مناطق و املاك از ساكنان اصلي تخليه و صهيونيست‌ها در آنجا مستقر شوند. بدين ترتيب بسياري از فلسطينيان، آواره‌ي لبنان، سوريه مصر و اردن شدند آن هم به اميد تخليه كامل ارتش انگليس تا پس از آن با كمك سپاه اعراب بتوانند به خانه و كاشانه‌ي خود بازگردند! كاري كه هرگز اتفاق نيفتاد.

در نيمه شب پانزدهم ماه مي 1948 رئيس دولت قيم، پايان دوران سرپرستي انگليس را اعلام داشت. در همان ساعت نيروهاي عربي، متشكل از نظاميان سوري، عراقي، مصري و لبناني از شمال، جنوب و شرق وارد فلسطين شدند.

در نيمه شب 15 مي 1948 كه نماينده عالي انگليس فلسطين را از طريق بندر حيفا ترك گفت صهيونيست‌ها تشكيل دولت را اعلام كردند. چند دقيقه بعد ترومن رئيس‌جمهور آمريكا آن را به رسميت شناخت! درحاليكه هنوز شوراي امنيت در مورد فلسطين در حال بررسي بود.

آشنايي با صهيونيسم

· صهيونيسم نام سازماني سياسي كه در سال 1897 به رهبري يك روزنامه نگار يهودي اتريشي بنام تئودور هرتزل در اروپا اعلام موجوديت نمود. · هرتزل در سال 1860 در بوداپست متولد و در سال 1904 در 45 سالگي در اتريش از دنيا رفت. · رشته تحصيلي وي حقوق و شغل او روزنامه نگاري بود و افكار و نظراتش را در كتاب «دولت يهود» (يودن اشتات) منعكس نموده است. · وي از 35 سالگي بصورت رسمي وارد مقوله سياست شد و قضيه دريفوس اوج ورود وي به مقوله سياست بود . · دريفوس شخصي يهودي عضو ارتش فرانسه در آن زمان بود . · وي به جرم خيانت در سال 1895 دستگير شد . · پيرو بازداشت وي موجي از نفرت نسبت به يهود ، اروپا را فرا گرفت . · هرتزل در چنين موقعيتي به دفاع از هم كيش خود تلاش نمود . · در نهايت دريفوس پس از يك ماجراي بسيار جنجالي در سال 1906 از اتهامات وارده تبرئه گشت . · پس از آن موجي از ندامت نسبت به بدرفتاري با يهوديان شكل گرفت. · بدنبال چنين ماجرايي موضوع وظيفه دول غربي در كمك به يهوديان براي تشكيل يك دولت نهادينه شد . · تئودور هرتزل در چنين سالهايي تئوري تشكيل دولت يهودي را عنوان نمود . · وي 37 سالگي رهبري جرياني كه خواهان تشكيل دولت يهودي بودند را برعهده گرفت . · در كنگره صهيونيست در سال 1903 يعني يكسال قبل از مرگ هرتزل وي از ايجاد كشور يهودي در اوگاندا استقبال نمود كه با مخالفت شديد ساير اعضاء مواجه شد. · هرتزل در جستجوي وطني براي يهود، فلسطين را نشانه رفت و صهيون (نام كوهي در اطراف بيت المقدس در فلسطين ) و نيز تا حدودي ادبيات دين مدارانه را پيشه خود نمود . · عده زيادي از يهوديان عالم معتقدند «ماشيح» يا منجي عدالت روزي ظهور خواهد نمود و اين كوه محل ظهور وي مي‌باشد. · به هر حال در سال 1897 صهيونيسم اولين كنگرة خود را در سوئيس برگزار و اعلام موجوديت نمود

پرسش و پاسخ

هیکل سلیمان به کدام مکان گفته می شود و ادعای یهودیان در مورد آن چیست؟

«هیکل سلیمان» معبدی است که حضرت سلیمان (ع) آن را ساخت. به ادعای صهیونیست¬ها، حضرت سلیمان (ع) هیکل را بر فراز کوه موریا (کوه بیت¬المقدس) یا تپه¬های حرم- که مسجدالاقصی و گنبد صخره روی آن قرار دارد- بنا نهاد.

http://iqna.ir/news_imgs/475890_1img1s.jpg

صهیونیست¬ها با اعتقاد به این که این بنا در زیر مسجدالاقصی و گنبد صخره مدفون شده است، تاکنون بیش از 120 سازمان صهیونیستی ایجاد کرده و به عملیات حفاری در این مکان¬ها پرداخته¬اند. صهیونیست¬ها معتقدند که بازسازی هیکل پس از بازگشت ملت یهود به صهیون (نام یهودی فلسطین) صورت می¬گیرد. البته مسیحیان بنیادگرا هم شرط اساسی بازگشت حضرت مسیح (ع) را بازسازی هیکل می¬دانند.

البته مسجدالاقصی به عنوان یک مکان مقدس، قدیمی¬تر از هیکل مورد ادعا است و این حقیقت ادعای صهیونیست¬ها را دربارۀ افسانه هیکل و مالکیت آنان بر قدس باطل می¬کند.
منابع تاریخی تأکید دارد که مسجدالاقصی، همچون کعبه، از آغاز خلقت مکان مقدسی بوده و به تدبیر و الهام الهی احداث شده است و حضرت داود (ع) و پس از وی فرزندش حضرت سلیمان (ع) به تجدید بنای آن همت گماشتند، همچنان که حضرت ابراهیم (ع) خانه کعبه را تجدید بنا کرد.
در حدیثی گرانسنگ از ابوذر غفاری ـ رضوان‌ الله تعالی علیه- آمده است که؛ گفتم: ای پیامبر خدا! نخستین مسجدی که بنا نهاده شده، کدام مسجد بوده است؟ فرمودند: مسجدالحرام. گفتم: پس از آن کدام مسجد؟ فرمودند: مسجدالاقصی. گفتم: این دو با چند سال فاصله ساخته شده¬اند؟ فرمودند: چهار سال.
واضح است که مسجدالحرام در زمان حضرت آدم (ع) بنا نهاده شده است و این یعنی مسجدالاقصی نیز در زمان حضرت آدم بنا شده و جای آن روی کره زمین مشخص شده است. بنابراین مسجدالاقصی نیز قدمتی به قدمت تاریخ بشر دارد.
لذا ادعاها و افسانه¬بافی¬ها مبنی بر اینکه مسجدالاقصی روی هیکل سلیمان ساخته شده است، بازگوکنندۀ یک طرح دینی نابخردانه و افراطی است که بهانه¬ای به دست بسیاری از سازمان¬های صهیونیستی افراطی داده تا با هدف از بین بردن هویت اسلامی قدس و یهودی¬سازی کامل آن، به تلاش برای ویرانی مسجدالاقصی و مسجدالصخره از طریق حفاری‌ها و ایجاد تونل¬های زیر آن بپردازند.

روز قدس پشتوانه امنیت کشور و حافظ دستاوردهای انقلاب است  

رهبر معظم انقلاب: روز قدس پشتوانه امنیت کشور و حافظ دستاوردهای انقلاب است.

http://darvishvand.ir/wp-content/uploads/%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D9%82%D8%AF%D8%B3-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9-%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B4-%D9%88%D9%86%D8%AF.jpg

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به نزدیک بودن روز قدس فرمودند: روز قدس یک روز بین المللی اسلامی و روز بزرگ و مهمی است که ملت ایران و دیگر ملتهای مسلمان، حرف حقی را که استکبار حداقل شصت سال برای خاموش کردن آن سرمایه گذاری کرده بود، فریاد می کنند.


به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، در چهارمین دیدار رمضانی رهبر معظم انقلاب با نخبگان کشور، صدها نفر از استادان و اعضای هیأتهای علمی دانشگاهها، (سال90 )در دیدار با حضرت آیت الله خامنه ای، به تبادل نظر درباره مسائل دانشگاهی – علمی – پژوهشی – اجتماعی – فرهنگی – سیاسی و اقتصادی پرداختند.
در هفته های اخیر نیز دانشجویان – «شعرا و ادیبان» و فعالان اقتصادی در جلسات جداگانه با ایشان دیدار و گفتگو کرده بودند.
در آغاز جلسه عصر امروز، 14 نفر از اعضای هیأتهای علمی دانشگاهها، بیش از 2 ساعت، درباره مسائل مختلف اعلام نظر و «پیشنهادها – انتقادها و راه حلهای خود» را مطرح کردند.
حضرت آیت الله خامنه ای پس از شنیدن و تأمل در سخنان استادان دانشگاه، سخنان مهمی در زمینه پیشرفت علمی کشور و نقش دانشگاهها و همچنین اهمیت روز قدس بیان کردند.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به نزدیک بودن روز قدس افزودند: روز قدس یک روز بین المللی اسلامی و روز بزرگ و مهمی است که ملت ایران و دیگر ملتهای مسلمان، حرف حقی را که استکبار حداقل شصت سال برای خاموش کردن آن سرمایه گذاری کرده بود، فریاد می کنند.
ایشان تأکید کردند: تشکیل نظام جمهوری اسلامی در ایران و اعلام روز قدس و تبدیل سفارت رژیم صهیونیستی در تهران به سفارت فلسطین، حرکت تهاجمی بود که در مقابل توطئه شصت ساله استعمار برای محو فلسطین از نقش جغرافیای جهان، ایستاد.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: روز قدس پشتوانه امنیت کشور نیز است و هر ایرانی که روز قدس به خیابان می آید، در واقع به امنیت کشور و ملت و حفظ دستاوردهای انقلاب کمک کرده است.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: به لطف خداوند امسال نیز روز قدس در کشور و در کشورهای اسلامی با عظمت تر برگزار خواهد شد.
حضرت آیت الله خامنه ای همچنین در سخنان خود پیشرفتهای علمی را از ارکان و ستونهای اصلی ایستادگی با شکوه و پر عظمت ملت ایران در مقابل جبهه استکبار خواندند و تأکید کردند: این پیشرفتهای علمی که به ملت بزرگ ایران، اعتماد به نفس، سربلندی، قوت اراده و شجاعت استقامت بخشیده است، مرهون دانشگاه و دانشگاهیان است.
رهبر انقلاب، با اشاره به تهدیدهای مستمر «نظامی ـ امنیتی ـ اجتماعی و سیاسی» دشمنان، ترور دانشمندان کشور، تحریم ایران و تلاش سلطه جویان برای فتنه انگیزی در داخل و وادار کردن نظام اسلامی به تعظیم در مقابل نظام سلطه افزودند: ملت ایران در مقابل جبهه دشمنان، با کمال قدرت و استقامت ایستاده است و به پشتوانه پیشرفتهای علمی و عملی کشور، به سلطه طلبان و زیاده خواهان جهانی، قاطعانه «نه» گفته است.
ایشان دانشگاه را مبدأ پیشرفتهای علمی و عزت و آبروی ملت ایران خواندند و تأکید کردند: دشمن بدون تردید از این مرکز مهم قدرت افزایی ایران غافل نیست و غافل نخواهد شد.
رهبر انقلاب اسلامی علم زدایی و دین زدایی از دانشگاهها را 2 هدف اصلی جبهه سلطه گران دانستند و در تشریح روشهای علم زدایی افزودند: ترور دانشمندان ایران از جمله این روشهاست اما روش اصلی و پیچیده دشمن این است که دانشجو و استاد و دانشگاه را به کارهای غیرعلمی سرگرم کند تا آرزوی ملی ایرانیان، یعنی شکوفایی علمی تحقق نیابد.
حضرت آیت الله خامنه ای تلاش بی وقفه و پرشتاب برای پرکردن فاصله علمی کشور با قافله علم و دانش را کاملاً ضروری خواندند و تأکید کردند: باید به نهضت علمی، روح تازه ای بدمیم و همه ظرفیتهای دانشگاهی و کلیه استادان و دانشجویان برای جهش علمی کشور، وارد این میدان سرنوشت ساز شوند.
ایشان در همین زمینه، نقشه جامع علمی را ترسیم کننده منظومه علمی مورد نیاز کشور برشمردند و افزودند: باید با تکیه بر علم نافع، میان نیازهای کشور و فعالیت بخشهای مختلف علمی، هماهنگی ایجاد شود.
گسترش فرهنگ نوآوری به ظرفیت چند میلیونی استاد و دانشجو، تشکیل منظومه کامل علمی،  تلاش برنامه ریزی شده برای اجرای نقشه جامع علمی  و دخالت دادن «حقیقی و نه تشریفاتی» دانشگاهها در حل مسائل کشور از دیگر نکاتی بود که رهبر انقلاب در بحث پیشرفت علمی کشور مطرح کردند.
ایشان توجه به چرخه ایده علمی تا مصرف را نیز بسیار مهم دانستند و افزودند: دولت و دانشگاهها با همکاری متقابل، روند شکل گیری ایده در ذهن نخبگان تا تبدیل آن به علم و سپس فناوری و بعد صنعت را سازمان دهی کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای پس از تبیین ابعاد نقشه دشمن برای علم زدایی از دانشگاهها به هدف دوم جبهه استکبار یعنی دین زدایی از مراکز علمی پرداختند.
ایشان خاطرنشان کردند: ملت ایران خوشبختی واقعی و امنیت حقیقی و معنوی می خواهد و تحقق این هدف بسیار مهم بدون علم و یا با علمِ بدون دین ممکن نیست بنابراین جامعه و در رأس آن دانشگاه باید به معنای حقیقی متدین باشد.
رهبر انقلاب اسلامی برای جلوگیری از برداشت ظاهری و سطحی از تعبیر «دانشگاه متدین و دینی» تأکید کردند: دانشگاه متدین یعنی دانشگاهی که از معرفت عمیق دینی، ایمان عمیق و «باور ژرف از دین و معارف دینی» برخوردار باشد که در این زمینه نقش استادان، بسیار مهم است.
حضرت آیت الله خامنه ای دانشجویان را «زمامداران فکر و علم و آینده کشور» خواندند و خاطرنشان کردند: سلطه گران می خواهند نسل جوان دانشجو را به «بی ایمانی، ولنگاری عقیدتی و هرزه پویی ذهنی» سوق دهند که وظیفه همه بویژه استادان دانشگاههاست که با این طرح شوم، مقابله کنند.
رهبر انقلاب اسلامی دانشمندان جوان و متدین را بن بست شکنان پیشرفتهای بدست آمده برشمردند و خاطرنشان کردند: جوانان متدین ما در عرصه های صنایع دفاعی، سلولهای بنیادی،  انرژی هسته ای، هوا فضا، ابررایانه ها و دیگر عرصه ها بسیار خوش درخشیده اند و با کمک دیگر دانشمندان کشور را به پیش می برند.
رهبر انقلاب اسلامی با اظهار خرسندی فراوان از دیدار با نخبگان علمی و دانشگاهی کشور، مطالب ارائه شده در این دیدار را بسیار پرمغز و سنجیده خواندند و افزودند: در میان مطالبی که در این جلسه مطرح شد، حرفهای نو و پیشنهادهای جالبی نیز وجود داشت که در مجموع نشان دهنده گرایش برگزیدگان علمی و دانشگاهی برای ارائه فکر و اندیشه است.
ایشان با اشاره به سخنان یکی از اساتید دانشگاه درخصوص خلاء نهاد آینده نگر در کشور، افزودند: هدف از برگزاری نشست های اندیشه های راهبردی، پرکردن این خلاء است و باید پیرو این نشست ها، کارهای بزرگی با همکاری اهل فکر انجام شود.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: یکی از نیازهای کنونی جامعه برگزاری جلساتی با حضور افراد برگزیده و صاحب اندیشه و طرح دیدگاهها و افکار آنان در سطح جامعه است، تا این اندیشه ها به تدریج به گفتمان عمومی جامعه تبدیل شوند.
رهبر انقلاب اسلامی یکی از مسائل ضروری و مهم برای جامعه دانشگاهی بویژه اساتید و همچنین حوزویان را آشنایی با واقعیات کشور و داشتن اطلاعات و تحلیل صحیح از شرایط کشور دانستند و افزودند: رسانه های دیداری و شنیداری بیگانه، حجم انبوهی از اطلاعات و تحلیل های معیوب، ناقص و غیرواقعی را پمپاژ می کنند که اگر دانشگاهیان و حوزویان، دارای اطلاعات واقعی نباشند، ممکن است تحت تأثیر این تحلیل های مسموم قرار گیرند.
حضرت آیت الله خامنه ای یکی از راههای مطلع شدن دانشگاهیان از واقعیات کشور را حضور مستمر مسئولان در دانشگاهها برشمردند و تأکید کردند: مسئولان باید با مجامع دانشگاهی و اساتید محترم جلسات پرسش و پاسخ بگذارند و ضمن پذیرفتن انتقادهای دلسوزانه، از دیدگاههای صاحبنظران و نخبگان علمی نیز استفاده کنند.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: مسئولان باید انتقادهای عالمانه و سازنده و تند و تیز نخبگان را بپذیرند و آنرا مخالفت با نظام تعبیر نکنند.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: حتی بسیاری از انتقادهای گزنده نیز از روی دلسوزی است و مسئولان باید قدردان نخبگان و صاحبنظرانی باشند که چنین انتقادهای دلسوزانه ای را مطرح می کنند.
ایشان در عین حال به دانشگاهیان و اساتید توصیه کردند: در انتقادها، مرز میان انتقاد سازنده و تخریب رعایت شود و سخنان به گونه ای نباشد که جدول دشمن را کامل کند و زمینه گسترش بدبینی در جامعه را فراهم آورد.
رهبر انقلاب اسلامی یکی دیگر از نکات ضروری برای دانشگاهیان و اساتید را آگاهی از مسائل و واقعیات منطقه و جهان بویژه تحولات اخیر منطقه دانستند و خاطرنشان کردند: تحولات کنونی در منطقه، حوادثی عظیم، بسیار مهم و تأثیرگذار است.
رهبر انقلاب اسلامی یکی از نتایج حوادث اخیر منطقه را، مشخص شدن نادرستی تئوریهای سیاسی و اقتصادی غربی خواندند و خاطرنشان کردند: حوادث منطقه و شرایط بداقتصادی کشورهای غربی در مجموع نشان می دهند تئوریهای سیاسی و اقتصادی غرب ناقص و عقیم است، بنابراین باید در جهت تقویت بیش از پیش فکر و اندیشه اسلامی گام برداریم.
1390/06/03

آماده میشویم برای برگزاری راهپیمائی روز جهانی قدس

با سلام،با توجه به نزدیک شدن به روز جهانی قدس سعی بر آن داریم که مطالبی را که به حضور شما گرامییان ارائه می دهیم بیشتر به مسئله حساس جهان اسلام ،فلسطین عزیز باشد.

فلسطین پاره تن اسلام است( مقام معظم رهبری)

http://ee.sharif.ir/~hosein_karimi/ShohadaWeblog/khomeini.jpg

جیش الإسلام؛ القاعدة نوار غزه!؟   

http://www.qodsna.com/Files/NewsImages/2012/imagesCA7K9P7Y.jpg

مقدمه

تفکر سلفی از سالها قبل از تسلط جنبش حماس بر نوار غزه وجود داشته است، اما بعد از پیروزی این جنبش در انتخابات سال 2006 و تسلط بر نوار غزه، بسیاری از گروههای سلفی ظهور پیدا کردند. رژیم صهیونیستی از وجود این گروهها به عنوان ابزاری جهت تبلیغات علیه منطقة نوار غزه به عنوان مأمن تروریستها استفاده می‌کند. طی چند ماه گذشته نیز موشکهایی از سوی مناطق اطراف نوار غزه به ویژه صحرای سینا به مناطق صهیونیستی خالی از سکنه پرتاب شده است که رژیم صهیونیستی این مسأله را متوجه جنبش حماس به عنوان مسوول نوار غزه دانسته است، درحالیکه این رژیم به خوبی آگاه است که برخی از گروههای سلفی به ویژه جیش الإسلام در پشت پردة پرتاب چنین موشکهایی هستند.

جیش الإسلام، بارزترین و بزرگترین گروه سلفی در عرصة فلسطین به ویژه نوار غزه محسوب می‌شود. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان به دلیل افراط گرایی که در جیش الإسلام مشاهده می‌شود، این گروه، شاخه سازمان القاعده در سرزمینهای فلسطینی نیز به شمار می رود. این گزارش قصد دارد تفکرات، ساختار و روابط این گروه سلفی را بررسی کند.
1- جیش الإسلام چگونه و توسط چه کسانی تأسیس شد؟
2- تفکرات جیش الإسلام تا چه حد با تفکرات القاعده قرابت دارد؟
3- رابطة جیش الإسلام با جنبش حماس و دیگر گروههای فلسطینی چگونه است؟

ادامه نوشته

صهیونیست‌ها بیش از هرچیزی از «اسلام" وحشت دارند

ایران ترس و هراس بسیار زیادی را برای اسرائیل به وجود آورده است، به حدی که اسرائیل تلاش می‌کند، به هر طریق ممکن بر ایران غلبه کند و در این راه تلاش می‌کند،‌ به جهانیان بقبولاند که ایران کشوری تروریستی است و باید بر ان غلبه کرد
http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1390/07/26/575560_PhotoA.jpg

اسیر زن آزاده فلسطینی با اشاره به ترس و هراس صهیونیست‌ها از ایران گفت: آنها به شدت نگران امنیت خود هستند. در واقع صهیونیست‌ها "اسلام" را دشمن واقعی خود می‌دانند.
"هیام البایض"، اسیره آزاده فلسطینی در گفتگو یی با خبرنگار فارس در غزه از دوران اسارت خود و شیوه‌های سرکوب اسرا توسط رژیم صهیونیستی به ویژه شیوه‌های شکنجه این رژیم برای گرفتن اعتراف از اسرا از جمله بازرسی بدنی برهنه از اسرای زن و توهین به کرامت و شخصیت آنها می‌گوید.
 البایض گفت که وی دوباره به اسارت نظامیان صهیونیست درآمده است که در دومین‌بار اسارت خود در چارچوپ قرارداد آزادی اسرا منعقده میان جنبش حماس و رژیم صهیونیستی از زندان‌های این رژیم آزاد شده است.آنچه در زیر می‌آید، مشروح این گفتگوست:
- چگونه و کجا و به چه دلیل به اسارت گرفته شدید؟
- از اهالی رام الله هستم که اولین بار در 17/10/2003 در خانه خواهرم در شهر الخلیل هنگامی که به دیدار او رفته بودم، در ساعت 2 نیمه شب با محاصره شدن منزل آنها توسط نظامیان صهیونیست بازداشت شدم، آنها پیش از آن که ما از خواب بیدار شویم درب خانه را با گلوله‌های خود شکستند و پس از یورش به خانه و تصرف آن تمام کارت‌های شناسایی ما را ضبط و همه را در یک اتاق بازداشت کردند و پس از آن خواستار بازداشت من شدند که این امر را منوط به حضور نظامی زن صهیونیست کردم، پس از آن اقدام به بازرسی خانه کردند به مدت دوساعت کردند و هرچه که به دستشان می‌رسید را از بین می‌بردند،‌ بعد هم دست و پای مرا زنجیر کرده و چشم‌هایم را بستم و سوار بر جیپی کرده و به مکانی بردند که پادگان "عصیون" نامیده می‌شد و در منطقه‌ای مابین بیت لحم و الخلیل قرار داشت و سپس مرا به زندان الرمله بردند. در آنجا به مدت شش ماه در زندان انفرادی بود و تنها پس از 6 روز اعتصاب غذا راضی شدند تا مرا به بند عمومی انتقال دهند تا سه سال را در آنجا در بازداشت به سربرم و در 27/6/2006 آزاد شدم.
اما اسارت دوم من در 8/1/2007 در خانه پدری‌ام در رام الله و در ساعت یک و نیم نیمه شب صورت گرفت، در بار دوم نیز نظامیان صهیونیست اقدام به محاصره منزل و سپس تصرف و بازرسی و از بین بردن تمام چیزهای موجود در آن کردند و پس از بازداشت من مرا به پادگان بیت ایل در نزدیکی رام الله و سپس مرکز تحقیقات المسکوبیه در قدس اشغالی بردند.دلیل بازداشت من اعتراف یکی از اسرا تحت شکنجه و گرفتن اعتراف از وی تحت فشار بود.
- آیا برای شما دادگاهی هم تشکیل شد؟
- بله در نخستین دوره اسارتم 30 دادگاه و در بار دوم حدود 27 دادگاه تشکیل شد که البته هیچ کدام آنها اهمیتی ندارند، چون دادگاه‌های صوری هستند و عدالت در آنها به هیچ وجه به اجرا گذاشته نمی‌شود.

ادامه نوشته

اختلاف صهیونیست‌ها درباره ارض موعود

http://s2.picofile.com/file/7117855050/ISRAEL_LEAK.jpg

«اشغال فلسطین؛ از آغاز تا فرجام» یادآوری شد که به دلیل انبوه مطالب درباره قضیه فلسطین طبیعتاً بیان همه آنها در یک مقاله امکانپذیر نیست. لذا با احتمال اینکه ابهامات و شبهات و سؤالاتی درباره برخی وقایع تاریخی فلسطین در اذهان خوانندگان وجود داشته باشد، پاسخ به آنها را در شماره‌های بعدی مجله برای عزیزان ارائه خواهیم کرد. در این شماره به اولین سؤال در این زمینه پاسخ می‌دهیم.

سؤال: ادعای سرزمین موعود یهودیان تا چه حد قابل اعتناست؟

جواب: ادعای سرزمین موعود از سوی صهیونیست‌ها و به طور عام یهودیان از دو منظر قابل بررسی است:
الف) از منظر آیات تورات و وعده خداوند در کتاب مقدس مبنی بر اختصاص این سرزمین به یهودیان.
ب) از دیدگاه تاریخی و حق تاریخی یهودیان بر سرزمین مقدس.
حدود سرزمین موعود در بخش 15 آیه 18 از سفر تکوین (پیدایش) در کتاب تورات چنین آمده است: «در این روز خداوند با ابراهیم پیمان بست و گفت: این سرزمین را ـ از رود نیل در مصر گرفته تا شط بزرگ فرات ـ به تو می‌بخشم».(1)
این تفکر به صراحت در گفته‌های رجال سیاسی- مذهبی رژیم صهیونیستی مطرح می‌شود و اساس تفکرات توسعه‌طلبانه اسرائیل را تشکیل می‌دهد. ژنرال موشه‌دایان در این باره می‌گوید: «اگر انسانی صاحب تورات باشد، بایستی تمام سرزمین‌های کتاب مقدس را در تملک خویش داشته باشد».(2)
اما از بررسی‌های به عمل آمده چنین استنتاج می‌شود که سران صهیونیسم، پیش از تشکیل اسرائیل، درباره سرزمین موعود(فلسطین) اتفاق‌نظر نداشتند و دارای اهداف و انگیزه‌های گوناگون بودند. افرادی نظیر تئودور هرتزل و لئوپنسکر ـ از رهبران صهیونیسم ـ ‌اعتقاد داشتند که صهیونیست‌ها در هر نقطه‌ای از جهان که میسر باشد، تجمع کنند و حساسیت خاصی به سرزمین موعود نداشتند. در مقابل این گروه، افراد دیگری مانند: دیوید بن‌گوریون،‌ احد هاآم و حیم وایزمن، اعتقادشان بر این بود که فلسطین، یگانه مرکز یهود و سرزمین موعود می‌تواند باشد.
با وجود تعارض اندیشه‌ها، همگی سران صهیونیسم بر تشکیل حکومت جهانی یهود اتفاق‌نظر داشتند. همین امر سبب شد تا گروهی از آنان، از نظرات خود عقب‌نشینی کنند و همگی فلسطین را برای آغاز حکومت رژیم صهیونیستی بپذیرند.
اما در نقل و تحلیل سرزمین موعود، روژه گارودی با اظهار این مطلب که این وعده، در بخش‌های گوناگون تورات آمده است، بنابر مطالعات تاریخی می‌گوید: «اول، وعده زمین به عنوان یک وعده برای سکونت درک می‌شود و برای گروه‌های خانه به دوشی بوده است که در آن زمان پیوسته جابه‌جا می‌شوند و آرزو داشتند در نقطه‌ای از مناطق قابل سکونت استقرار یابند. مطالعه متون مقدس خاورمیانه به ما نشان می‌دهد که تمامی ملل، از بین‌النهرین تا مصر و حتی‌ها، وعده‌های مشابهی را که موضوع آنها سکونت در سرزمین بوده است از اله خود دریافت کرده‌اند. دوم، هدف وعده به خانه‌دوشان، نه فتح سیاسی و نظامی یک منطقه یا تمامی یک کشور، که اسکان در یک قلمرو محدود بود».(3)
اما در گذر زمان، وعده‌های قدیمی، بعد جدیدی به خود گرفت و دیگر اسکان، یک هدف به دست آمده بود و وعده، رنگ سیاسی، نظامی و ملی به خود گرفت و این تفسیر، آغازی شد برای اشغال فلسطین و توجیهی برای تشکیل امپراطوری داوود!
گروهی دیگر از اندیشمندان همچون خانم فرانسوا اسمیت و البرد پوری اندیشه سرزمین موعود را دروغ دانسته‌اند. پوری در این مورد می‌گوید: «بیشتر مفسران وعده را به مفهوم سنتی آن تلقی می‌کنند؛ یعنی می‌توان آن را تنها توجیهی برای مشروعیت بخشیدن به گسترش مرزهای روزگار سلطنت حضرت داوود در فلسطین دانست». مطلب دیگری که با افسانه وعده در ارتباط است، دروغ حق تاریخی یهود بر سرزمین فلسطین است و اگر چه دروغی است که از نظر تاریخی و شواهد آن قابل اثبات است، اما طرح این بحث از سوی یهودیان، انحرافی است، چه اینکه ساکن بودن در هزاران سال قبل در سرزمینی آن هم به مدت چند سال حق مالکیت ابدی را برای ساکنان آن به وجود نمی‌آورد. با این حال، حتی یهودیان اولین ساکنان سرزمین فلسطین را نیز تشکیل نمی‌داده‌اند.
«تنها سلطه یهود بر سرزمین فلسطین به حدود سی قرن قبل بازمی‌گردد و پس از آن نیز پادشاهی آن از بین می‌رود و امروز هیچ اثر، کتیبه یا دستور مذهبی فیزیکی و عملی که نشانی از اثر یهود در آن سامان باشد وجود ندارد.»
قبل از سلطه یهود، اقوام مختلفی همچون کنعانیان در سرزمین فلسطین زندگی می‌کردند و پس از سلطه یهود که حدود هفتاد و سه سال به طول انجامید، اقوام مختلف دیگری بر این سرزمین استقرار یافتند که در این میان، سهم مسلمانان از اقوام شناخته شده دیگر، بیشتر است.
باید گفت صرف‌نظر از فقدان ارتباط و پیوند تاریخی و نژادی بین اکثریت قریب به اتفاق یهودیان امروز با جوامع یهودی ادوار کهن تاریخ و همچنین اقامت و سکونت کوتاه‌مدت آنها در سرزمین کنعان، آن هم در مقطعی کوتاه و محدود، نه تنها هیچ‌گونه حقی از جنبه تاریخی به وجود نمی‌آورد بلکه تمسک به این قبیل توجیهات و رسمیت بخشیدن به آن متضمن این خواهد بود که اقوام دیگر که چند سالی در سرزمینی سکونت داشتند ادعای مالکیت آن را کنند. چنین ادعاهای توسعه‌طلبانه‌ای تنها بهانه‌ای برای فریب افکارعمومی و بستری برای به اجرا درآوردن سیاست‌های تجاوزکارانه است.

پی‌نوشت‌ها
1ـ کتاب مقدس، عهد عتیق، سفر پیدایش، آخر بخش 15.
2ـ روزنامه اسرائیلی اورشلیم پست، 10/8/1967.
3ـ‌ روژگارودی، تاریخ یک ارتداد، ترجمه مجید شریف، بخش اول.
4ـ محمدتقی تقی‌پور، قصه قوم برگزیده، پژوهه صهیونیست، مؤسسه ضیاء اندیشه، جلد اول، تهران 1376، ص 322.

سوتیترها:
* از بررسی‌های به عمل آمده چنین استنتاج می‌شود که سران صهیونیسم، پیش از تشکیل اسرائیل، در باره سرزمین موعود (فلسطین) اتفاق‌نظر نداشتند و دارای اهداف و انگیزه‌های گوناگون بودند. افرادی نظیر تئودور هرتزل و لئوپنسکر ـ از رهبران صهیونیسم ـ ‌اعتقاد داشتند که صهیونیست‌ها در هر نقطه‌ای از جهان که میسر باشد، تجمع کنند و حساسیت خاصی به سرزمین موعود نداشتند.

* اقامت و سکونت کوتاه‌مدت برخی از یهودیان در سرزمین کنعان، آن هم در مقطعی کوتاه و محدود، نه تنها هیچ‌گونه حقی از جنبه تاریخی به وجود نمی‌آورد بلکه تمسک به این قبیل توجیهات و رسمیت بخشیدن به آن متضمن این خواهد بود که اقوام دیگر که چند سالی در سرزمینی سکونت داشتند ادعای مالکیت آن را کنند.

تقسیم مسجد الاقصی اعلان جنگ به جهان اسلام است   

روح این پیشنهادخبیث همواره درفکروذهن بسیاری ازصهیونیستها بوده است وبسیاری از آنها... با زیارت مسجد الاقصی سعی در زمینه سازی این مسئله دارند .وی تصریح کرد ادعاهای باطل آنها مبنی برسهیم بودن دراین مسجد باانتشار خرافاتی مبنی براینکه مسجد الاقصی برخرابه های معبد سلیمان ساخته شده است با مقابله جدی فلسطینیان و مسلمانان جهان مواجه خواهد شد.
http://www.meraatnews.com/images/thumbnails/Ly4uL2ZpbGVzL2ltYWdlcy9uZXdzc3R1ZGlvL2luZGV42YXYs181MDIwYzIyYjE1NDdjLmpwZWc=/YTozOntzOjE6InciO2k6NTE5O3M6MToiaCI7aTozMTI7czoyOiJ6YyI7aToxO30=/%D8%B7%D8%B1%D8%AD_%D8%AC%D8%AF%DB%8C_%D8%B1%DA%98%DB%8C%D9%85_%D8%B5%D9%87%DB%8C%D9%88%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C_%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C_%D8%AA%D9%82%D8%B3%DB%8C%D9%85_%D9%85%D8%B3%D8%AC%D8%AF_%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%82%D8%B5%DB%8C.jpg

تقسیم مسجد الاقصی به معنانی اعلان جنگ باجهان اسلام است.
یک نماینده فلسطینی در پارلمان رژیم صهیونیستی پیشنهاد "ارییه الداد" نماینده تندروی پارلمان اسرائیل مبنی بر تقسیم مسجد الاقصی بین مسلمانان و یهودیان همانند حرم ابراهیمی در الخلیل را بمثابه اعلان جنگ با جهان اسلام دانست.
بگزارش خبرگزاری قدس (قدسنا) به نقل از پایگاه خبری قدس نت"مسعود غنایم" عضوعرب پارلمان افزود:مسجد الاقصی، قبة الصخره و اماکن اطراف آنها جزءتفکیک ناپذیر مایملک مسلمانان جهان هستند وصهیونیستها هیچگونه حقی در این اماکن مقدس ندارند تا بخواهند آنهارا با مسلمین شریک شوند.وی با محکوم کردن تلاشهای رژیم اشغالگر قدس برای یهودی سازی قدس تاکید کرد این اقدامات تجاوز فاحش به حقوق مسلمانان ونقض حرمت اولین قبله مسلمانان و سومین حرم مقدس آنها به شمار می آید. "غنایم" همچنین در بیانیه ای که به این مناسبت منتشر کرده است، گفت: روح این پیشنهاد خبیث همواره در فکر و ذهن بسیاری از صهیونیستها و یهودیان بوده است وبسیاری از آنها با زیارت مسجد الاقصی سعی در زمینه سازی این مسئله دارند .وی تصریح کرد ادعاهای باطل آنها مبنی برسهیم بودن دراین مسجد باانتشار خرافاتی مبنی براینکه مسجد الاقصی برخرابه های معبد سلیمان ساخته شده است با مقابله جدی فلسطینیان و مسلمانان جهان مواجه خواهد شد."غنائم"با بیان اینکه این پیشنهاد پلید با شکست مواجه خواهد شد تاکید کرد مسجد الاقصی و قدس برای مسلمانان مقدسند و ملتهای مسلمان برغم شرایط موجود اجازه نخواهند داد تقدس این اماکن زیر پای  صهیونیستها لگد مال شود."غنایم" افزود:بهتر است رژیم صهیونیستی بررسی این پیشنهاد را قبل ازاینکه ملتهای عربی اسلامی با آن برخورد کنند لغو کند."ارییه الداد" نماینده پارلمان و یکی از اعضای حزب "اتحاد ملی" رژیم صهیونیستی اخیرا طرحی به پارلمان داده است که براساس آن به یهودیان اجازه زیارت مسجد الاقصی و انجام به اصطلاح مراسم مذهبی تلمودی در این مکان مقدس داده  میشود. براساس این پیشنهاد زیارت مسجد الاقصی در روزهای جداگانه بین مسلمانان و یهودیان تقسیم خواهد شد.این درحالی است که مدتی پیش "زئیف الکین" یکی دیگر از نمایندگان پارلمان گفته بود تلاش میکند با تصویب طرحی در  پارلمان رژیم صهیونیستی به یهودیان اجازه ورود به اماکن اطراف مسجد الاقصی شبیه به حرم ابراهیمی داده شود.

سه طایفه‌‌ای که شیطان با آنها کاری ندارد

مرحوم آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی، شرح کوتاهی بر دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان دارد که به صورت مجموعه صوتی موجود است

http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1390/06/09/899402_PhotoA.jpg

* دعای روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان
«اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ الى مَرْضاتِکَ دلیلاً ولا تَجْعَل للشّیطان فیهِ علی سَبیلاً واجْعَلِ الجَنّةِ لی منْزِلاً ومَقیلاً یا قاضی حَوائِجَ الطّالِبین»
خدایا قرار بده برایم در آن به سوى خوشنودى‌هایت راهنمایى و قرار مده شیطان را در آن بر من راهى و قرار بده بهشت را برایم منزل وآسایـشگاه، اى برآورنده حاجت‌هاى جویندگان!
* شرح فرازهای دعا
آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ الى مَرْضاتِکَ دلیلاً» می‌گوید: ‌خدایا کاری کن، راهی برایم پیدا شود تا تو از من راضی شوی! باید توفیقاتی از ما سر بزند تا دلیل و راهنمایی باشد، برای اینکه خدا از ما راضی باشد.
وی می‌افزاید: حدیث داریم که اگر می‌خواهید بدانید خدا از تو راضی هست یا نه؛ به خودت نگاه کن، ببین تو از خدا راضی هستی یا گوشه دلت می‌گویی چرا فلانی دارد و من ندارم! اینکه گله می‌کنی که خدا چرا به من نداده و فلان کس داده نشان دهنده این است که از خدا راضی نیستی و خدا هم از تو رضایت ندارد.
این استاد اخلاق در ادامه اظهار می‌کند: شما مثل بیمار هستید و خدا مثل دکتر است. ساعت 10 صبح دکتر به اتاق بیمارستان می‌آید و دستور غذا را به مسئول آشپزخانه می‌دهد. در یک اتاق گاهی 8 بیمار می‌خوابند و دکتر می‌گوید به این بیمار چلوکباب دهید و به آن آقا غذا ندهید و به آن بیمار دیگر هم سوپ دهید. حالا آن بیماری که دکتر از غذا منعش کرده با دکتر نزاع نمی‌کند، چون می‌داند عمل جراحی خواهد شد و نباید غذا بخورد. نگاه تمام بیمارها به دکتر یکسان است و ما هم پیش خدا باید این‌جور باشیم.
این استاد اخلاق ادامه می‌دهد: همان‌طور که دکتر صلاح مریض را هر چه باشد، می‌داند، خدای تبارک و تعالی هم هر چه صلاح ما باشد را می‌دهد. به یکی کمتر و به یکی بیشتر می‌دهد و ما نباید اعتراضی کنیم.
آیت‌الله مجتهدی تهرانی تأکید می‌کند: اگر این روحیه را پیدا کردیم که هر چه خدا به ما دهد به همان راضی باشیم، خدا هم از ما راضی می‌شود؛ اما اگر در دلمان شکایت داشته باشیم که خدا به ما کم داده، به این معنی است که خدا هم از ما راضی نیست.
وی با بیان اینکه منشأ غیبت «حسد» است، می‌گوید: باید ریشه حسادت را بزنیم تا غیبت نکنیم. ما نوعاً گرفتار حسد و اخلاق رذیله هستیم و دچار غیبتیم، حالا در ایام رمضان نیت کنیم که اعضا و جوارحمان نیز روزه باشند تا اسیر غیبت و دیگر گناهان نشویم.
وی در ادامه می‌گوید: حدیث داریم که هر وقت روزه می‌گیرید کاری کنید تا گوشتان هم روزه باشد. غیبت و آواز حرام گوش ندهید، زبانتان غیبت نکند و زنان پوست صورت و موی خود را به نامحرم نشان ندهند. ولی متأسفانه ما روزه عام می‌گیریم و آخر ماه همان آدم اول ماه هستیم.
آیت‌الله مجتهد تهرانی می‌گوید: حدیث داریم کسانی که جاهلند و روزه حقیقی نمی‌گیرند و عبادت خالص انجام نمی‌دهند مثل حیوان آسیابان هستند. یعنی از صبح تا شب راه می‌روند؛ اما پیش نمی‌روند و غروب همان جایی هستند که صبح بودند.
وی در خصوص شرح فراز «وَلا تَجْعَل للشّیطان فیهِ علی سَبیلاً» می‌گوید: در این بخش می‌خوانیم که خدایا کاری کن تا شیطان در ماه رمضان و ایام بعد از آن بر من راه پیدا نکند! حال چه کار کنیم تا شیطان بر ما راه پیدا نکند؟ حدیث داریم که شیطان با 3 طایفه کاری ندارد. آنهایی که یاد خدا می‌کنند، آنهایی که هنگام سحر بلند می‌شوند و استغفار می‌کنند و آنهایی که از ترس خدا هنگام سحر گریه و نابه می‌کنند.
آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «واجْعَلِ الجَنّةِ لی منْزِلاً ومَقیلاً» می‌گوید: خدایا بهشت‌ را منزل من قرار بده! منزل بازگشت و آسایشگاه ما را بهشت قرار بده! کسانی که شیعه علی (ع) و اهل بیت هستند، ان‌شاءالله جهنم نمی‌روند. امام صادق (ع) می‌فرماید: «ایمانتان را با خودتان بیاورید ما شفاعتتان می‌کنیم.»
وی تأکید می‌کند: آیاتی که درباره شفاعت آمده برای کسانی است که با ایمان از دنیا می‌روند. آیات قرآن که در آن شفاعت نیست برای کافران و مردودی‌هاست. ما تجدید می‌شویم و یکی دو نمره کم می‌آوریم؛ اما چون شیعه هستیم، شفاعت اهل بیت (ع) شامل حال ما می‌شود.
این استاد بزرگ اخلاق در شرح فراز پایانی می‌گوید: در پایان دعا می‌خوانیم «یا قاضی حَوائِجَ الطّالِبین» یعنی ای خدایی که حوائج طالبین را برآورده می‌کنی، یعنی هر کسی هر کاری که دارد به سراغ تو می‌آید و طلب می‌کند و تو حاجتش را می‌دهی، این دعاها را در حق ما اجابت کن!

شرط انقلابیون بحرین برای مذاکره با آل خلیفه

در حالی که در روزهای گذشته مقامات آل خلیفه دوباره ژست گفتگو با اپوزیسیون گرفته اند، «آیت الله عیسی قاسم» آزادی همه چهره های انقلابی تا روز روز 14 اگوست (3 روز دیگر) را علامت جدی بودن نظام بحرین برای مذاکره اعلام کرد. 

http://shafaqna.com/persian/media/k2/items/cache/d25c13430c0403f5998410e076e7fa6b_XL.jpg

«آیت الله شیخ عیسی احمد قاسم» روحانی برجسته بحرینی در نماز جمعه امروز نسبت به ادعاهای جدید دولتمردان آل خلیفه درباره مذاکره و گفتگو با انقلابیون واکنش نشان داد.

وی در خطبه دوم نماز مسجد امام صادق(ع) در منطقه "دراز" گفت: "هر گاه انقلابیون موفق می شوند که پرونده جنایات حکومت را در یک سازمان حقوقي یا سیاسی بین المللی باز کنند، آل خلیفه کلمه دروغین «مذاکره» را ورد زبان خود می کنند".

شیخ عیسی قاسم تأکید کرد: "در عین حال، اگر دولت واقعاً به دنبال گفتگو با مخالفان است باید جدیت خود را نشان دهد؛ لذا اگر تا روز 14 اگوست (4 روز دیگر) علماء و رهبران انقلابی همچنان در زندان بمانند هیچ تضمینی برای انجام مذاکره با نظام بحرین وجود نخواهد داشت و معلوم می شود که این دعوت به گفتگو هم حقیقت نداشاه است".

عضو بحرینی شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت(ع) تصریح کرد: "اگر حکومت واقعاً به فکر مردم خود است و به حق آنان در انتخاب سرنوشت و اداره کشورشان به دست خود پی برده است باید تجاوزات و مظالمش را متوقف کند. اما اگر هنوز می‏خواهد خود را شاه بداند و مردم را نوکر، بداند که مردم بحرین آینده کشورشان را مشخص نموده و دیگر زیر بار ظلم و ستم نمیروند و اجازه ادامه حاکمیت به چنین اشخاصی را نخواهند داد".

آیت الله قاسم در پایان گفت: "تظاهرات مسالمت آمیز مردم در تمام مناطق بحرین ادامه خواهد داشت. انقلاب بحرین قبل از انقلاب تونس آغاز شد و تا رسیدن به خواسته هایمان ادامه خواهد داشت؛ بدون اینکه از انقلاب کشورهای دیگر تأثیری بپذیرد".

شایان ذکر است در روزهای گذشته هیأت هایی از چند جمعیت اپوزیسیون بحرین ـ مانند "الوفاق" و "وعد" ـ دیدارهایی با وزیر دادگستری بحرین و چند مقام آل خلیفه داشتند که علاوه بر بازتاب منفی در بین مردم، مورد سوءاستفاده رسانه ای حکومت بحرین قرار گرفت.

البته جمعیت الوفاق با صدور بیانیه ای اعلام کرد که قصدش از این دیدار، اعلام موارد نقض حقوق بشر به وزیر دادگستری بوده و قصد گفتگو نداشته است.

....................

توصیه های رهبر انقلاب برای شب قدر

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/1794/smpl.jpg

رهبر عظیم الشان انقلاب در سخنان خود توصیه هایی برای شبهای قدر اظهار کرده اند که به مناسبت شب اول قدر باز نشر میشود.

ما معتقدیم (و این جزء بدیهیات اسلام، بلکه بدیهیات همه ادیان است) که انسان، فقط در سایه ارتباط و اتصال با حق تعالی است که می‌تواند به تکامل و تعالی دست پیدا کند. البته فرصت ماه رمضان، یک فرصت استثنایی است. این، چیز کمی نیست که خدای متعال در قرآن بفرماید: "لیله‌القدر خیر من الف شهر”. یک شب، از هزار ماه بهتر و با فضیلت‌تر و در پیشرفت انسان موثرتر، در ماه رمضان است. این، چیز کمی نیست که رسول اکرم (صلی‌ا...‌علیه‌وآله) این ماه را ماه ضیافت الهی به حساب بیاورند. مگر ممکن است که انسان وارد سفره کریم بشود و از آنجا، محروم خارج بشود؟ مگر وارد نشوی. آن کسانی که وارد سفره غفران و رضوان و ضیافت الهی در این ماه نشوند، البته بی‌بهره خواهند ماند و واقعا این محرومیت به معنای حقیقی است. "ان الشقی من حرم غفران‌ا... فی هذا الشهر العظیم”. محروم واقعی، آن کسی است که نتواند در ماه رمضان، غفران الهی را به دست بیاورد.(1)


 
لیله‌القدر شب ولایت است

لیله`‌القدر، شب ولایت است. هم شب نزول قرآن است، هم شب نزول ملائکه بر امام زمان است، هم شب قرآن و شب اهل بیت(علیهم‌السلام) است.

لیله‌القدری که در این ماه رمضان است و قرآن صریحا می‌فرماید: " لیله‌القدر خیر من الف شهر”؛ یک شب، بهتر است از هزار سی روز (هزار ماه)، بسیار مهم است. چرا این قدر فضیلت را به یک شب دادند؟ زیرا برکات الهی در این شب زیاد است؛ نزول ملائکه در این شب زیاد است؛ این شب، سلام است؛ "سلام هی حتی مطلع‌الفجر”؛ از اول تا آخر این شب، لحظاتش سلام الهی است.” "سلام قولا من رب رحیم.” رحمت و فضل الهی است که بر بندگان خدا نازل ‌می‌شود. هم شب قرآن و هم شب عترت است. لذا سوره مبارکه قدر هم، سوره ولایت است. شب قدر، خیلی ارزش دارد. همه ماه رمضان، شب‌ها و روزهایش ارزش والا دارد؛ البته لیله‌القدر نسبت به روزها و شب‌های ماه رمضان، خیلی فاخرتر است؛ اما شب‌ها و روزهای ماه رمضان، نسبت به روزها و شب‌های بقیه سال، خیلی فاخرتر است. باید قدر بدانید. در این روزها و در این شب‌ها، همه بر سر سفره‌انعام الهی حاضرید. استفاده کنید.(2)

 
در ماه رمضان... (در همه روزها و شب‌ها) دل‌های‌تان را هرچه می‌توانید با ذکر الهی نورانی‌تر کنید، تا برای ورود در ساحت مقدس لیله`‌القدر آماده شوید؛ که "لیله‌القدر خیر من الف شهر؛ تنزل الملائکه والروح فیها باذن ربهم من کل امر.” شبی که فرشتگان، زمین را به آسمان متصل می‌کنند؛ دل‌ها را نورباران و محیط زندگی را با نور فضل و لطف الهی منور می‌کنند. شب سلم و سلامت معنوی (سلام هی حتی مطلع الفجر) شب سلامت دل‌ها و جان‌ها، شب شفای بیماری‌های‌ اخلاقی، بیماری‌های معنوی، بیماری‌های مادی و بیماری‌های عمومی و اجتماعی؛ که امروز متاسفانه دامان بسیاری از ملت‌های جهان، از جمله ملت‌های مسلمان را گرفته است! سلامتی از همه این‌ها، در شب قدر ممکن و میسر است؛ به شرطی که با آمادگی وارد شب قدر بشوید.(3)

 
شب قدر، شب سلامت از بیماری‌هاست

شب قدر، شب شفای بیماری‌های‌ اخلاقی، معنوی، مادی و بیماری‌های عمومی و اجتماعی است که امروز متاسفانه دامان بسیاری از ملت‌های جهان، از جمله ملت‌های مسلمان را گرفته است!

امروز که خدای متعال اجازه داده است که شما زاری، تضرع و گریه کنید، دست ارادت به سوی او دراز کنید، اظهار محبت کنید، اشک صفا و محبت را از دل گرم خودتان به چشم‌های خودتان جاری کنید. این فرصت را مغتنم بشمارید؛ والا روزی هست که خدای متعال به مجرمین بفرماید: " لاتجروا الیوم”، بروید، زاری و تضرع نکنید، فایده‌ای ندارد "انکم منا لاتنصرون”. این فرصت، فرصت زندگی و حیات است که برای بازگشت به خدا در اختیار من و شماست؛ و بهترین فرصت‌ها ایامی از سال است که از جمله آن‌ها ماه مبارک رمضان است و در میان ماه مبارک رمضان، شب قدر! شب قدر هم در میان این سه شب است. طبق روایتی که مرحوم محدث قمی نقل می‌کند، سوال کردند که کدام یک از این سه شب (یا آن دو شب ‌بیست‌ویکم و بیست‌وسوم) شب قدر است؛ در جواب فرمودند:

چه‌قدر آسان است که انسان، دو شب (یا سه شب) را ملاحظه شب قدر بکند؛ چه اهمیت‌دارد بین سه شب مردد باشد، مگر سه شب چه‌قدر است؟ کسانی بوده‌اند که همه ماه رمضان را از اول تا آخر، شب قدر به حساب می‌آوردند و اعمال شب‌قدر را انجام می‌دادند! (4)

یک جمله کوتاه در باب اهمیت لیله‌القدر عرض کنم؛ علاوه بر این‌که از جمله قرآنی "لیله‌‌القدر خیر من الف شهر” می‌شود فهمید که از نظر ارزشیابی و تقویم الهی، یک شب برابر هزار ماه است، در دعایی که این روزها می‌خوانیم، برای ماه رمضان چهار خصوصیت ذکر می‌کند: یکی تفضیل و تعظیم روزها و شب‌های این ماه است بر روزها و شب‌های ماه‌های دیگر؛ یکی وجوب روزه در این ماه است؛ یکی نزول قرآن در این ماه است و یکی هم وجود لیله القدر در این ماه است. یعنی در این دعای ماثور، لیله‌القدر را عدل نزول قرآن در ارزش‌دادن به ماه رمضان مشاهده می‌کنیم. بنابراین قدر لیله‌القدر را باید دانست؛ ساعات آن را باید مغتنم شمرد و کاری کرد که ان‌شاءالله قلم تقدیر الهی در شب‌های قدر برای کشور عزیز و آحاد ملت ما تقدیری آن‌چنان که شایسته مردم مومن و عزیز ماست، رقم بزند.(5)

منابع:

1. مقام معظم رهبری در دیدار با مسوولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، به مناسبت عید سعید فطر سال 1369 هجری شمسی

2. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار علما، طلاب و اقشار مختلف مردم شهر قم به مناسبت سالگرد قیام نوزدهم دی

3. بیانات مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان به مناسبت هفته بسیج سال 1376

4. بیانات مقام معظم رهبری در خطبه نمازجمعه تهران 26/10/1376

5. بیانات مقام معظم رهبری در نمازجمعه تهران

اوج سبوعیت شهرک نشین صهیونیست

http://cpfa.alalam.ir/sites/default/files/imagecache/slider/fa-alalam1320906038.jpg

يكي از شهرك‌نشينان صهيونيست كودك فلسطيني را در شهر الخليل با ماشين زير گرفت.

سايت شبكه فلسطين اليوم نوشت: يكي از شهرك‌نشينان شهرك "كريات اربع" دوشنبه شب منقذ الجعبري 10 ساله را با خودروي خود در خيابان الالتفافي واقع در شرق شهر الخليل در كرانه باختري زير گرفت.

اين در حالي است كه منابع پزشكي اعلام كردند كه كودك فلسطيني از نواحي مختلف دچار جراحت‌هاي شديد شده و در حال حاضر در بيمارستان است.

منابع امنيتي نيز اعلام كردند كه راننده خودرو كودك فلسطيني را به طور عمدي زير گرفته و سپس از مكان تصادف گريخته است.

تاكنون ده‌ها كودك فلسطيني در خيابان الالتفافي توسط شهرك‌نشينان تندرو به شكل عمدي با ماشين زيرگرفته شده‌اند.

دختری فلسطینی که شاهد قتل‌ عام خانواده‌اش بود

«هدی غالیه» تنها بازمانده خانواده هشت نفر غالیه ساکن در ساحل بیت لاهیا واقع در نوار غزه است که خانواده وی در سال 2006 در پی حمله جنایتکارانه ناوه های جنگی صهیونیستی به شهادت رسیدند. تصویر دردناک گریه های غالیه بر روی اجساد خانواده اش به طور گسترده ای در رسانه های جهان منتشر شد و محکومیت های جهانی علیه رژیم صهیونیستی را در پی داشت.

http://abna.ir/a/uploads/220/7/220773.jpg

هدی غالیه پس از این جنایت مهیب گفته بود: "هرگز قاتلان خانواده ام را نمی بخشم."

این دختر بچه فلسطینی که در جمع خبرنگاران حضور یافته بود، در حالی که اشک راه سخن را برایش بسته بود، می گفت: "من می خواهم در امنیت و بدون هیچ ترس و واهمه ای زندگی کنم. من هیچ وقت قاتلان خانواده ام را نمی بخشم." او در جواب خبرنگاران که از او پرسیدند، شب اول را بدون خانواده چطور گذراندی؟ تنها گریست و با گریه خود، تمام حاضران را متاثر کرد."

اکنون هدی غالیه 17 ساله است نتایج نهایی مرحله متوسطه در نوار غزه و کرانه باختری به تازگی اعلام شده که طی آن هدی با معدل 9/17 درصد موفق شد این مرحله را به پایان برساند.

"اسماعیل هنیه" نخست وزیر منتخب فلسطین در نوار غزه نیز پس از موفقیت هدی غالیه دختر بچه یتیم فلسطینی در امتحانات نهایی مرحله متوسطه به او بورسیه تحصیلی در تمام دوران دانشگاه اعطا کرد.

هدی با وجود اینکه بیش از شش سال است به تنهایی سختی ها و دشواری های زندگی را به دوش می کشد اسوه پایداری و استقامت است.

وقتی به سراغش رفتیم با تبریک به مناسبت موفقیت تحصیلی لبخندی بر چهره اش نشست اما بلافاصله اشک در چشمانش حلقه زد و گفت: چرا اسرائیل خانواده ام را از من گرفت تا در شادی من شریک نباشند و پدرم در کنارم نباشد تا همچون دوران کودکی که از انجام کاری خوب مرا در آغوش می گرفت، از موفقیت من خوشحال شود.

اما هدی همچون کوه استوار و امیدوار ادامه داد: موفقیت خود را پیروزی بر جنایات اشغالگران علیه ملت فلسطین می دانم.

وی ادامه داد: موفقیتم را به همه کودکان فلسطینی که خانواده خود را به دست اسرائیل از دست داده اند و همچنین به همه کسانی که از ستم ظالمان رنج می برند تقدیم می کنم.

هدی که در خانه ای محقر در شمال نوار غزه به سر می برد می گوید که می خواهد با بورس تحصیلی دولت غزه در رشته حقوق دانشگاه غزه تحصیل کند.

این دختر فلسطینی ادامه داد: من می خواهم در رشته حقوق درس بخوانم تا حقم را از جنایتکاران جنگی صهیونیست و به ویژه قاتلان خانواده ام بگیرم من هیچ گاه جنایت اسرائیل را از یاد نمی برم و صحنه به شهادت رسیدن پدر، مادر و برادرانم در جلوی چشمانم از ذهنم بیرون نمی رود.

"محمد العلمی"، فعال حقوق بشر و وکیل فلسطینی در این باره گفت: تصمیم هدی غالیه برای تحصیل در رشته حقوق و پیگرد جنایتکاران اسرائیلی که خانواده وی را کشتند قابل تحسین است. این جنایت با گذر زمان محو نمی شود و هدی حق دارد که عاملان کشتار خانواده اش را تحت پیگرد قرار بدهد و خواستار محاکمه آنها شود.

وکیل فلسطینی تاکید کرد، دستگاه قضایی رژیم صهیونیستی نیز شفاف و عادلانه عمل نمی کند و هرگز آن نظامی را که این جنایت مرتکب شد مجازات نمی کند بلکه برای ارتکاب جنایات جنگی خود علیه غیرنظامیان توجیهاتی غیرمنطقی می آورد.

العلمی همچنین ابراز امیدواری کرد که مراکز حقوق بشری کمک اطلاعاتی به هدی ارائه دهند و وی را در موضوع خانواده اش یا هر اطلاعات دیگری که به آن نیاز دارد یاری دهند.

"جمال الخطیب" روانشناس فلسطینی نیز درباره صحبت های هدی که گفته است "صحنه شهادت خانواده اش را از یاد نمی برد" تاکید کرد، متاسفانه کودکان برعکس بزرگسالان تصاویر کشتار و نابودی تا زمانی که زنده هستند از ذهنشان خارج نمی شود به ویژه که اگر حادثه دردناک مربوط به نزدیکان و اعضای خانواده اش باشد.

حالت ترس و وحشتی که هدی از لحظه بمباران اسرائیل در ذهن دارد تاثیرات منفی بر روحیه وی گذاشته است و موجب افسردگی و اضطراب وی تا بزرگسالی می شود و این حالات در بین همه کودکانی که با شرایط ترسناک و خونین زندگی کرده‌اند یکسان است و درباره هدی شرایط دشوارتر بوده چرا که هیچ یک از اعضای خانواده اش در زمان حادثه زنده نماندند تا تسلی خاطر یکدیگر باشند.

دکتر خطیب گفت: هدی از طریق دوستان و جامعه تا حدی توانسته است که روحیه خود را تا حدی بازیابد و موفقیت وی در امتحانات دوره متوسطه این را ثابت می کند.

اما هدی همچنان به جلسات مشاوره و روان درمانی برای دور کردن تبعات شوک روحی که به او وارد شد، نیاز دارد. اگر هدی برای رسیدن به آینده ای که می خواهد وکیل بشود تلاش کند مطمئنا روحیه بهتری خواهد یافت اما در هر صورت حتی با ادامه تحصیلات و تشکیل خانواده فراموش کردن حادثه برایش غیرممکن است.

هر شب، شب قدر است!

http://up.funmehr.com/images/hk2d9n5vhvg6dlxey3fi.gif

روزه گرفتن، بدون باز داشتن چشم و گوش و زبان از خطا و لغزش، فقط گرسنگى كشیدن است و بس!

باید پس از گذراندن هوا و هوس در كوره «استقامت‏»، با پتك سنگین «نه‏»، سر شیطان نفس را كوبید! آن گاه، دل را صیقل و با آب «توبه‏» شستشو داد؛ تا همچون آینه، نور حق بر آن بتابد و صفات عالیه در آن انعكاس یابد..

رمضان، ماه نزول قرآن، ماه نزول «فرشته‏ها» و «روح‏»(1)بار دیگر از راه رسید . دوباره سفره ضیافت الهى گسترده شد و پرهیزكاران به مهمانى خدا دعوت شدند! در این ماه اگر تمامى اعضاء و جوارح روزه باشد؛ حتى خوابیدن و نفس كشیدن نیز عبادت و تسبیح است .(2)

ماه غلبه برشیطان درون و بیرون و بى اعتنا شدن و بى توجهى به ظواهر فریبنده‏اى است كه كمترین توجه به آنان، نورانیت درون را خاموش مى‏كند! ...

ماهى است كه در شب‏هاى قدر آن باید، «دفترچه بیمه‏» زندگى را به مُهر «تمدید اعتبار» امام زمان (عج) ممهور ساخت؛ زیرا در غیر این صورت، دیگر تحت پوشش ولایت نخواهیم بود!

«رمضان، ماهى است كه ابتدایش رحمت، میانه‏اش مغفرت و پایانش آزادى از آتش جهنم است‏.»(3)

اگر دل، در این ماه، بهارى نشد؛ همیشه سال، پائیزى و سرد است .

سالكان، این ماه را به رفع تكلیف نمى‏گذرانند ... آن جا كه مى‏توان با قطره اشكى در نیمه‏هاى شب، انبوه آتشى را خاموش كرد؛

آنجا كه فرشتگان، به نزدیك‏ترین مدار زمین رسیده‏اند؛

آنجا كه شیاطین در «بند» هستند؛

آنجا كه درهاى جهنم بسته است، درهاى رحمت‏باز؛

و ... آنجا كه روزه سپر است از آتش!

چرا غفلت؟!

حال كه «ایاما معدودات‏»، بهترین فرصت‏براى تزكیه نفس و «لعلكم تتقون‏»(4)شدن است،

چرا كسالت و تنبلى؟!

باید از لحظه لحظه این ماه استفاده كرد و از روزها و شب‏هایش بهره‏ها گرفت؛ تا موفق به دریافت «كارنامه قبولى‏» شد!

و باید قدر شب‏هاى «قدر» را دانست؛ بخشنده مهربان منتظر است تا «یا رب‏» بخشش خواهان را بشنود:

شب خیز كه عاشقان به شب راز كنند    گِرد در و بام دوست پرواز كنند

هر جا كه درى بود، به شب مى‏بندند    الا در دوست را كه شب باز كنند

و آنان كه عمر خود را صرف اطاعت از دستورات الهى كرده‏اند، به همه شب‏هاى ماه رمضان توجه دارند و مى‏گویند:

هر شب، شب قدر است، اگر قدر بدانى! ...

دفاع ملى‏ در حکومت اسلامی

احكامى كه راجع به حفظ نظام اسلام و دفاع از تمامیت ارضى و استقلال امت اسلام است، بر لزوم تشكیل حكومت دلالت دارد. مثلًا این حكم: وَ أَعِدّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ‏(1). كه امر به تهیه و تدارك هر چه بیشتر نیروى مسلح و دفاعى به طور كلى است؛ و امر به آماده‏باش و مراقبت همیشگى در دوره صلح و آرامش.

طلاق-حقوق

هرگاه مسلمانان به این حكم عمل كرده و با تشكیل حكومت اسلامى به تداركات وسیع پرداخته، به حال آماده‏باش كامل جنگى مى‏بودند، مشتى یهودى جرأت نمى‏كردند سرزمینهاى ما را اشغال كرده مسجد اقصاى ما را خراب كنند و آتش بزنند، و مردم نتوانند به اقدام فورى برخیزند. تمام اینها نتیجه این است كه مسلمانان به اجراى حكم خدا برنخاسته و تشكیل حكومت صالح و لایق نداده‏اند. اگر حكومت كنندگان كشورهاى اسلامى نماینده مردمِ با ایمان و مجرى احكام اسلام مى‏بودند، اختلافات جزئى را كنار مى‏گذاشتند، دست از خرابكارى و تفرقه‏اندازى برمى‏داشتند، و متحد مى‏شدند و ید واحده مى‏بودند، در آن صورت مشتى یهودى بدبخت، كه عمال امریكا و انگلیس و اجانبند، نمى‏توانستند این كارها را بكنند، هر چند امریكا و انگلیس پشتیبان آنها باشند. این از بى‏عرضگى كسانى است كه بر مردم مسلمان حكومت مى‏كنند.

آیه وَ أَعِدّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ ... دستور مى‏دهد كه تا حد امكان نیرومند و آماده باشید تا دشمنان نتوانند به شما ظلم و تجاوز كنند. ما متحد و نیرومند و آماده نبودیم كه دستخوش تجاوزات بیگانه شده و مى‏شویم و ظلم مى‏بینیم.

 

احكام احقاق حقوق و احكام جزایى‏

بسیارى از احكام، از قبیل دیات كه باید گرفته و به صاحبانش داده شود، یا حدود و قصاصى كه باید با نظر حاكم اسلامى اجرا شود، بدون برقرارى یك تشكیلات حكومتى تحقق نمى‏یابد. همه این قوانین مربوط به سازمان دولت است؛ و جز قدرت حكومتى از عهده انجام این امور مهم برنمى‏آید.

شرع و عقل حكم مى‏كند كه نگذاریم وضع حكومتها به همین صورت ضد اسلامى یا غیر اسلامى ادامه پیدا كند. دلایل این كار واضح است: چون برقرارى نظام سیاسى غیر اسلامى به معناى بى‏اجرا ماندن نظام سیاسى اسلام است

لزوم انقلاب سیاسى‏

پس از رحلت رسول اكرم (ص)، معاندین و بنى امیه‏ ،لعنهم اللَّه، نگذاشتند حكومت اسلام با ولایت على بن ابی طالب (ع) مستقر شود. نگذاشتند حكومتى كه مرضىّ خداى تبارك و تعالى و رسول اكرم (ص) بود در خارج وجود پیدا كند. در نتیجه، اساس حكومت را دگرگون كردند. برنامه حكومتشان بیشترش با برنامه اسلام مغایرت داشت.

رژیم حكومت و طرز اداره و سیاست بنى امیه و بنى عباس  ضد اسلامى بود. رژیم حكومت كاملًا وارونه و سلطنتى شد؛ و به صورت رژیم شاهنشاهان ایران و امپراتوران روم و فراعنه مصر درآمد. و در ادوار بعد غالباً به همان اشكال غیر اسلامى ادامه پیدا كرد تا حالا كه مى‏بینیم.

شرع و عقل حكم مى‏كند كه نگذاریم وضع حكومتها به همین صورت ضد اسلامى یا غیر اسلامى ادامه پیدا كند. دلایل این كار واضح است:

چون برقرارى نظام سیاسى غیر اسلامى به معناى بى‏اجرا ماندن نظام سیاسى اسلام است.

همچنین به این دلیل كه هر نظام سیاسى غیر اسلامى نظامى شرك‏آمیز است، چون حاكمش طاغوت (2) است؛ و ما موظفیم آثار شرك را از جامعه مسلمانان و از حیات آنان دور كنیم و از بین ببریم.

بسیارى از احكام، از قبیل دیات كه باید گرفته و به صاحبانش داده شود، یا حدود و قصاصى كه باید با نظر حاكم اسلامى اجرا شود، بدون برقرارى یك تشكیلات حكومتى تحقق نمى‏یابد. همه این قوانین مربوط به سازمان دولت است؛ و جز قدرت حكومتى از عهده انجام این امور مهم برنمى‏آید

و باز به این دلیل كه موظفیم شرایط اجتماعى مساعدى براى تربیت افراد مۆمن و با فضیلت فراهم سازیم. و این شرایط درست ضد شرایط حاكمیت طاغوت و قدرتهاى نارواست. شرایط اجتماعى‏اى كه ناشى از حاكمیت طاغوت و نظام شرك‏آمیز است لازمه‏اش همین فسادى است كه مى‏بینید. این همان فساد فى الارض است كه باید از بین برود؛ و مسببین آن به سزاى اعمال خود برسند. این همان فسادى است كه فرعون با سیاست خود در كشور مصر به وجود آورد، و إنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدینَ (3) در این شرایط اجتماعى و سیاسى، انسان مۆمن و متقى و عادل نمى‏تواند زندگى كند و بر ایمان و رفتار صالحش باقى بماند. و دو راه در برابر خود دارد: یا اجباراً اعمالى مرتكب شود كه شرك‏آمیز و ناصالح است. یا براى اینكه چنین اعمالى مرتكب نشود و تسلیم اوامر و قوانین طواغیت نشود با آنها مخالفت و مبارزه كند تا آن شرایط فاسد را از بین ببرد. ما چاره نداریم جز اینكه دستگاههاى حكومتى فاسد و فاسدكننده را از بین ببریم و هیأتهاى حاكمه خائن و فاسد و ظالم و جائر را سرنگون كنیم. این وظیفه‏اى است كه همه مسلمانان در یكایك كشورهاى اسلامى باید انجام بدهند، و انقلاب سیاسى اسلامى را به پیروزى برسانند.

 پی نوشت :

1-      انفال / 60

2-      طاغوت هر متجاوز و هر معبود غیر خداوند را گویند .

3-      قصص / 4


کردهای سوریه؛ حداقل هزینه، حداکثر نتیجه

http://www.yjc.ir/files/fa/news/1391/5/2/169664_608.png

کردهای سوریه که تا قبل از رویارویی مخالفان با دولت بشار اسد، حتی فاقد تابعیت سوری بودند، تاکنون با حداقل هزینه، حداکثر نتیجه را به دست آورده‌اند

تسلط گروهی از مخالفان کرد بر چند شهر کردنشین سوریه، واکنش های فراوانی را در رسانه‌های مختلف و شبکه‌های اجتماعی به دنبال داشت. این در حالی است که این رویداد مهم، در ادامه تحت تاثیر شدت گرفتن درگیری‌ها در حلب و دمشق قرار گرفت.تنها یک روز پس از انفجار ساختمان سازمان امنیت ملی سوریه در دمشق و کشته شدن چند عضو بلند پایه کابینه بشار اسد، مخالفان کرد سوری با انتشار ویدیوهایی در شبکه‌های اجتماعی گفتند به صورت مسالمت آمیز توانسته‌اند کنترل شهرهای نه چندان پرجمعیت عین العرب (کوبانی)، حسکه (حسچه)، رأس العین (سری کانی)، مالکیه (دیرک) را به دست بگیرند.ویدیو‌های منتشر شده توسط این مخالفان، نظامیان مسلح کرد را نشان می‌دادند که در مقابل برخی از ادارات رسمی پرچم کردستان یا نماد و پرچم‌های حزبی علم کرده‌اند؛ ویدیوهایی که البته، لزوما به معنی تسلط کردها بر تمام مناطق مورد ادعای آنها نبودند.


ادامه نوشته

دلایلی برای درک تفاوت تحولات در سوریه

http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/5/15/195119_972.jpg

درک تفاوت تحولات سوریه با خیزش های مردمی در منطقه به تحلیل صحیح آنچه در کشورهای عربی خاورمیانه و سوریه می گذرد کمک خواهد کرد.این تفاوت ها عبارتند از:


1- نوع و محتوای شعارهای معارضه و مخالفان:


الف: در سوریه شعارهای طائفه ای و فرقه ای داده می شود . این شعار هادر مصر،تونس و لیبی و... مطرح نبود

ب: برخی شعار ها و مطالبات در سوریه تبدیل به فحاشی و الفاظ رکیک شد که ماهیت جریان معارضه را نشان داد

ج: شعار ها در کشو رهای عربی اغلب مرتبط با خواسته ها و مطالبات داخلی مردم مرتبط بود اما در سوریه شعار های مطرح شده بیشتر به مسائل خارجی و سیاست خارجی سوریه مربوط می شد. معارضه شعار هایی به سود ترکیه، قطر و آمریکا نیز مطرح می کردند

2- نقش عامل خارجی در تحولات سوریه:

الف: در اغلب کشور های عربی عاملان خارجی( آمریکا،اسرائیل، انگلیس و فرانسه، سعودی) به سود رژیم های مستبد عربی تلاش می کردند. اما در سوریه حضور عاملان خارجی ( آمریکا،اسرائیل، انگلیس و فرانسه، سعودی) علیه حکومت سوریه می باشد.

ب: عاملان خارجی(آمریکا، اسرائیل و ...) در شکل گیری وهدایت جریان معارضه علیه حکومت سوریه نقش آفرین بودند اما در اغلب کشور های عربی غربی ها در ابتدا به پشتیبانی از حکومت های دست نشانده پرداختند.

ج: حمایت مالی، لجستیکی و رسانه ای غرب نقش مهمی در تشدید تنش در سوریه داشتند اما این کشور ها در قبال تحولات کشور های عربی تقریبا به بایکوت خبری پرداختند و با معارضه همراه نبودند

د: غرب و همپیمانان عرب آن تا آخرین لحظه از رژیم های مبارک،بن علی، عبدالله صالح و آل خلیفه دفاع کرد اما در سوریه ایشان دنبال تغییر نظام سیاسی هستند!!

ه: عاملان خارجی( غرب و همپیمانان عرب) نقش کاملا فعالی در تمام زمینه ها و ابعاد مختلف رخدادهای سوریه دارند اما در روند بیداری اسلامی ایشان نقش منفعل داشته و بیشتر مترصد فرصت جهت بهره برداری های بعدی بودند.

3- جریانات اسلامی و سلفی:

الف: درخیزش های مردمی تونس و مصر، غربی ها تلاش داشتند با هجمه رسانه ای جهان را از خطر به قدرت رسیدن جریانات اسلامی و سلفی بهراسانندو تحرکات گروه های اسلامی و جهادی را خطری برای پاگرفتن گروه های تروریستی بدانند، اما از این سو غرب دست جریانات سلفی و تکفیری افراطی را در سوریه کاملا باز گذاشته اند

ب: غرب و همپیمانان عرب آن کاملا جریانان تکفیری با حمایت می کنند ، ایشان را سازماندهی و تامین مالی ، تسلیحاتی ، رسانه ای می کنند.

4- حجم و کمیت تحولات سوریه:

بیداری اسلامی در کشور های عربی، همراه با تظاهرات گسترده و متمرکز بوده ولی در سوریه تظاهرات مخالفان پراکنده و کم حجم می باشد.

5- جغرافیای معارضه در سوریه

الف:در تمای کشور های عربی خیزش مردمی در شهر هابه ویژه کلان شهرها مانند پایتخت ها بوده اما در سوریه معارضه نتوانسته است در بسیج مردمی همه جانبه در شهر های دمشق و حلب و ... موفق شود.

ب: معارضه بارها و بارها اعلام کرده در کشاندن تظاهرات مردمی در دمشق و حلب ناموفق بوده است.

ج: در سوریه کانون اعتراضات و فعالیت های مخالفان و معارضان در مناطق مرزی ( اردن، عراق و ترکیه) و شهر های کوچک و حومه کلان شهر ها بوده است. اما این موضوع در تونس، مصر و یمن و لیبی و بحرین و ... متفاوت بوده است.

6-دیدگاه دانشگاهیان و محافل روشنفکری و آکادمی سوریه درباره تحولات

الف: در اغلب کشور های عربی به ویژه مصر، تونس و بحرین دانش آموزان، دانشجویان و نهاد های دانشگاهی و علمی موتور محرک خیزش ها واقدامات اعتراضی بوده است. ولی در سوریه جریان معارضه موفقه به تحریک قشر دانشگاهی و روشنفکری نشده است.

ب: دانشگاه ها و مراکز آموزشی و علمی سوریه در شروع و ادامه رخداد های سوریه روند عادی داشته و ایشان اقدام به تعطیلی کلاس ها نکرده اند.

7- نقش عامل مذهب در تحولات سوریه

یکی از شاخص های بارز خیزش های جهان عرب کم رنگ بودن شعار های مذهبی و ایدئولوژیکی بوده اما در سوریه عامل ایدئولوژیک و گفتمان طائفه ای بسیار پررنگ می باشد


8-طیف بندی جالب جریان معترض در سوریه

الف: درتاریخ معاصر دوجریان اخوانی وسلفی با دلایل اعتقادی همواره در حالت تضاد و تقابل به سر می بردند مثال بارز آن اختلافات سلفی ها و اخوانی ها در مصر است، ولی در سوریه این دو جریان معارض هم، در جبهه ائتلافی مشترک علیه حکومت سوریه فعالیت می کنند

ب: تنها در سوریه، ائتلاف بین جریان های اسلامی (اخوانی، سلفی تکفیری ها) و نیروهای لیبرال معارض وجود دارد. جریان معارض لیبرال و لائیک غرب نشین سوریه هم اکنون متحد و شریک جریان اخوانی سوریه هستند

9- نقش ارتش در تحولات سوریه

الف: در بیداری اسلامی در مصر و تونس و ...ارتش بی طرفی خود را اعلام کرده و گاهی به عنوان حامی مردم ظاهر می شد . مخالفان نیز علیه ارتش شعار و اقدامی انجام ندادند .اما در سوریه در همان آغاز بحران مخالفان علیه ارتش شعار دادند و علیه این نهاد مقالات متعددی در مطبوعات منتشر کردند.

ب: در جریان بیداری اسلامی علیه ارتش اقدام خشونت آمیز و مسلحانه انجام نپذیرفت ولی در سوریه مخالفان دولت سوریه علیه ارتش و سران آن بارها اقدام نظامی کرده اند.

10- شیوه کار مخالفان و معارضان در سوریه

در مصر، تونس، یمن و بحرین شیوه مبارزه مخالفان و معترضان مسالمت آمیز بدون کارکرد های نظامی و تسلیحاتی بوده است. اما در جریان معارضه سوریه، معارضه به شکل مسلحانه، نظامی و جنگ شهری وارد شده است.

11- حمایت از ملت های معترض

درجریان بیداری اسلامی در کشور های عربی ملت ها مورد حمایت دول غربی قرار نگرفته اند و دست خالی و بدون سلاح به سوی تغییر رژیم حاکم گام برداشتند اما در سوریه کاملا جریان متفاوت است

12- عملیات های اخلال گری و انفجار

انفجار هایی که اخیرا در سوریه رخ داده است، در شهر هایی بوده که کمترین اعتراضات مردمی را داشته است. و به نوعی هدف آن ایجاد ناامنی،به منظور پیوستن مردم به جرگه معترضان می باشد. لکن در جریان بیداری اسلامی این محور وجود سابقه نداشته است.

13-انحراف در راهبرد تحرکات سلفی جهادی

نکته مهم دیگر ورود جریانات سلفی جهادی به عرصه تحولات سوریه می باشد. جریان سلفی جهادی القاعده که در ابتدا جهت گیری ضد استعماری و امپریالیستی داشت و تمام اهداف جهاد خود را ( ضد آمریکا و اسرائیل) تعریف می کرد. اکنون وارد معرکه ای شده که از اهداف و کارکردهای ذاتی خود دست کشیده است. بازی در جبهه اسرائیل و غرب علیه نظام سوریه موضوعی است که سلفی ها بارها آن را انحراف از ارزش های بنیادین خود دانسته اند. به طوریکه تامین سلاح وساماندهی سلفی ها توسط آمریکا و متحدانش جبهه سلفی جهادی را دچار تزلزل کرده و ایشان را از آرمان ها و اهداف اولیه خود کاملا دور کرده است.

این درحالی است که سوریه به عنوان تنها کشور عرب که در جبهه ضد اسرائیل مشغول و حامی گروه های مبارز فلسطینی و لبنانی بوده است.

14- راهبرد های سه گانه آمریکا در تحولات منطقه:

سه راهبرد اساسی آمریکا که در جلسه مجلس کنگره با جضور سران و کارشناسان بین المللی مورد تاکید قرار گرفت:

اول حمایت از رژیم صهیونیستی، محور دوم تضمین روند انتقال و فروش نفت و سوم حمایت از متحدانش در منطقه است. این راهبردی است که آمریکا از گذشته در خاورمیانه داشته که حتی بعد از انقلاب‌ها نیز تغییر نکرده است و برای حفاظت از اهداف راهبردی اش مکانیزم‌های خاص را تعریف کرده است.

15- مواضع اتحادیه عرب و تعلیق عضویت از سوی برخی کشورهای عربی:

یکی از بنیانگزاران اصلی این اتحادیه سوریه می باشد. سران اتحادیه عرب ، ذیل بندهای بند 8 و 17 اتحادیه عرب به صورت سیاسی اقدام به لغو عضویت سوریه می کنند . بند 8 تاکید بر عدم دخالت کشورهای عربی در مسائل داخلی کشور های دیگر را دارد. بند 17 نیز هرگونه لغو عضویت و تعلیق را مبتنی بر اجماع اعضا دانسته است. این در حالی است که عراق در این رای گیری، رای ممتنع داده و لبنان و یونان نیز تعلیق را رد کرده اند. لذا این اقدام نیز کاملا غیر قانونی و سیاسی بوده است.

عربستان و سایر دول خلیج درحالی سخن از آزادی در سوریه می زنند که تاکنون به مردم خود حق آزادی در سرنوشت شان را نداده اند.

چهل سخن حکمت آموز از امام حسن مجتبى‏ علیه السلام

http://www.askdin.com/gallery/images/8087/1_E.Hasan02.gif

در این مطلب سخنان حکمت آموز امام مجتبی علیه السلام را در موضوعات مختلف ذکر می نماییم به امید آن که از این گوهرها نهایت استفاده را در جهت کسب فضایل اخلاقی و رد رذایل اخلاقی داشته باشیم.

1- قیل له ‏علیه السلام: فما الحلم؟ قال‏علیه السلام:" كظم الغیظ و ملك ‏النفس." ( تحف ‏العقول، ص 227)

از حضرت امام حسن‏ علیه السلام پرسیده شد كه بردبارى یعنى چه؟ فرمودند: بردبارى عبارت از فرو بردن خشم و اختیار نفس را داشتن .

2- قیل له ‏علیه السلام: فما الشرف؟ قال‏علیه السلام: اصطناع العشیرة؟ و حمل الجریرة. ( تحف‏العقول، ص 227)

از حضرت پرسیده شده بزرگوارى چیست؟  فرمودند: احسان‏ به قبیله و تبار و تحمل خسارت و جرم آنها.

3- قیل له ‏علیه السلام: فما المروة؟ قال‏علیه السلام: حفظ الدین، و اعزازالنفس، و لین الكنف، و تعهد الصنیعة، و اداء الحقوق، و التحبب الى الناس. ( تحف‏العقول، ص 227)

از امام‏ علیه السلام پرسیده شد كه جوانمردى یعنى چه؟ فرمودند: جوانمردى عبارت است از حراست دین، و عزت نفس، و با نرمش برخورد نمودن و بررسى عملكرد خویش، و پرداخت ‏حقوق و دوستى نمودن با مردم .

4- قیل له ‏علیه السلام: فما الكرم؟ قال‏علیه السلام: الابتداء بالعطیة قبل ‏المسئلة و اطعام الطعام فى المحل.

از امام حسن‏ علیه السلام معناى كرامت و بزرگ ‏منشى را پرسیدند؟ فرمودند: بخشش پیش از خواهش و اطعام در هنگام قحطى .

5- قال امام المجتبى‏ علیه السلام: اعلموا ان الله لم یخلقكم عبثا و لیس بتارككم سدى، كتب آجالكم و قسم بینكم معائشكم‏ لیعرف كل ذى لب منزلته و ان ما قدر له و ما صرف عنه‏ فلن یصیبه. ( تحف‏العقول، ص 234)

امام ‏علیه السلام فرمودند: «اى بندگان خدا» بدانید كه خداوند شما را بیهوده نیافریده است، و به حال خود رها ننموده، مدت عمرتان ‏را نوشته، و روزى شما را بینتان تقسیم نموده تا هر خردمندى‏ قدر و ارزش خود را بداند و بفهمد جز آنچه مقدر شده هرگز به‏ او نمى‏رسد.

6- قال الامام المجتبى‏ علیه السلام: قد كفاكم مؤونة الدنیا و فرغكم ‏لعبادته و حثكم على الشكر وافترض علیكم الذكر واوصاكم بالتقوى. ( تحف‏العقول، ص 234)

امام مجتبى‏ علیه السلام فرموده است: به تحقیق خداوند روزى شما را بر عهده گرفته است، و شما را براى بندگى فراغت‏ بخشیده و به‏ شكرگزارى تشویق نموده است و نماز را بر شما واجب فرموده‏ و به پرهیزكارى توصیه فرموده است.

7- قال علیه السلام: والتقوى باب كل توبة و راس كل حكمة و شرف ‏كل عمل. بالتقوى فاز من فاز من المتقین. ( تحف‏العقول، ص 234)

امام مجتبى‏ علیه السلام فرموده است: پرهیزكارى در بازگشت « به ‏سوى خدا» و سر رشته هر حكمت، و شرافت هر كار است، وهر كس از پرهیزكاران به كامیابى رسید به وسیله تقوا بوده ‏است.

8- قال امام المجتبى‏علیه السلام: ما تشاور قوم الا هدوا الى ‏رشدهم .( تحف‏العقول، ص 236)

امام مجتبى‏ علیه السلام فرمود: هیچ قومى مشورت نكرد مگر این كه به ‏ترقى و تكامل راه یافت.

9- قال‏ علیه السلام: انه قال فى تفسیر قوله « وقفوهم انهم‏ مسئولون‏» انه لا یجاوز قدما عبد حتى یسئل عن اربع: عن‏ شبابه فیما ابلاه و عمره فیما افناه، و عن ماله من این جمعه، و فیما انفقه، و عن حبنا اهل البیت. ( بحارالانوار، ج 44، ص12)

امام حسن‏ علیه السلام: در تفسیر آیه شریفه « وقفوهم انهم ‏مسئولون‏» فرموده‏اند: به تحقیق « روز قیامت‏» هیچ بنده‏اى‏ قدم از قدم برنمى‏دارد مگر این كه نسبت ‏به چهار چیز مورد بازجویى و پرسش قرار مى‏گیرد:

الف- از جوانى‏اش كه در چه راهى مصرف نموده است.

ب- از عمرش كه در چه كارى آن را به كار گرفته است.

ج- از ثروتش كه چگونه جمع و در چه راهى مصرف نموده است.

د- از دوستى ما اهل بیت و خاندان پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم .

10- قال‏ علیه السلام: لو لم یبق لبنى امیة الا عجوز درداء، لبغت دین ‏الله عوجا و هكذا قال رسول الله ‏صلى الله علیه و آله و سلم. (بحار، ج‏44، ص 43)

جدم رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمودند: اگر از بنى‏امیه « در روى زمین‏ احدى نماند جز پیرزن فرتوت و ناتوانى، همان یک نفر دین خدا را به ‏مسیر نادرستى خواهد كشاند.

11- قال الامام المجتبى‏علیه السلام: اعمل لدنیاك كانك تعیش ‏ابدا، واعمل لاخرتك كانك تموت غدا.( الحیاة، ج‏4، ص 62)

امام حسن‏ علیه السلام فرمود: چنان براى دنیایت تلاش كن كه گویا همیشه زنده‏اى، و چنان براى آخرتت تلاش كن كه گویى فردا مرگت فرا مى‏رسد.

12- قال: كان الحسن ابن على‏علیه السلام: اذا قام الى الصلاة لبس ‏اجود ثیابه فقیل له: یابن رسول الله! لم تلبس اجود ثیابك؟! فقال‏ علیه السلام: ان الله جمیل یحب الجمال فاتجمل‏ لربى و هو یقول « خذوا زینتكم عند كل مسجد» فاحب ان‏ البس اجود ثیابى. ( الحیاة، ج‏5، ص 66)

راوى مى‏گوید: امام حسن ‏علیه السلام زمانى كه نماز را برپا مى‏داشتند زیباترین لباس را مى‏پوشیدند، به حضرت عرض شد، اى پسر رسول خدا چرا به هنگام نماز اینگونه لباس مى‏پوشى؟ حضرت فرمودند: به تحقیق خدا زیبا است و زیبائى را دوست ‏مى‏دارد. پس خود را براى پروردگارم مى‏آرایم، چنانچه‏ مى‏فرماید: « به هنگام نماز و حضور در مساجد لباس زیباى‏ خود را بپوشید» پس دوست دارم كه بهترین لباسم را بپوشم.

13- قال‏علیه السلام: ان اكیس الكیس التقى، و احمق الحمق‏الفجور. (الحیاة، ج‏1، ص 203)

امام حسن‏ علیه السلام فرمود: زیرك ترین زیرك ها فرد با تقوا است‏، و احمق‏ترین احمق ها شخص فاجر و فاسق است.

14- قال‏ علیه السلام: كونوا اوعیة العلم و مصابیح الهدى فان ضوءالنهار بعضه اضوء من بعضها. ( كافى، ج‏1، ص 301)

امام فرمودند: جایگاه هاى دانش و چراغ هاى درخشان هدایت ‏باشید زیرا روشنى روز بعضى از بعضى دیگرش بیشتر است.

15- قال الحسن بن على ‏علیه السلام: تاتى علماء شیعتنا القوامون ‏بضعفاء محبینا و اهل ولایتنا یوم القیامة، والانوار تستطع ‏من تیجانهم. ( محجة البیضاء، ج‏1، ص 33)

امام حسن‏ علیه السلام فرموده است: از میان شیعیان ما علمایى به پا مى‏خیزند كه ایستادگى افراد ضعیف از دوستان ما و آنها كه ‏ولایت ما را پذیرا شده‏اند به واسطه آنها است و از تاجى كه بر سر دارند نور مى‏درخشد.

16- و كان الحسن‏علیه السلام: اذا افرغ من وضوئه تغیر لونه فقیل ‏له فى ذالك، فقال‏علیه السلام: حق على من اراد ان یدخل على ذى‏العرش ان یتغیر لونه.

امام حسن‏ علیه السلام زمانى كه وضویش پایان مى‏پذیرفت رنگ‏ مباركش تغییر مى‏نمود. در این باره از حضرت پرسیده شده ‏«چرا رنگ شما تغییر مى‏نماید؟» فرمودند: كسى كه مى‏خواهد وارد بارگاه «خدای متعال‏» گردد سزاوار است رنگش تغییرنماید.

17- «قال نعم: استعد لسفرك و حصل زادك قبل حلول ‏اجلك. (منتهى‏الآمال، ج‏1، ص 436)

مردى از حضرت موعظه خواست، حضرت فرمودند: آماده ‏سفر آخرت ‏شو و زاد و توشه آن را پیش از رسیدن مرگ فراهم ‏نما.

18- قال امام حسن‏ علیه السلام: ایها الناس انه من نصح لله و اخذ دلیلا هدى للتى هى اقوم و وفقه الله للرشاد و سدده ‏للحسنى . ( تحف‏ العقول،ص‏227)

امام حسن‏ علیه السلام فرمود: هان اى مردم، به تحقیق كسى كه براى‏ خدا پند دهد و سخن خدا را راهنماى خود قرار دهد به راهى ‏پایدار رهنمون شود و خداوند او را به رشد موفق سازد.

19- قال امام المجتبى‏علیه السلام: بین الحق و الباطل اربع اصابع، ما رایت ‏بعینیك فهو الحق و قد تسمع باذنیك باطلا كثیرا.( از هر معصوم چهل حدیث، ص 105)

امام حسن‏ علیه السلام فرمود: بین حق و باطل به اندازه چهار انگشت ‏فاصله است، آنچه با چشم ببینى حق است و چه بسا كه باطل‏ زیادى را با گوش بشنوى.

20- قیل له ‏علیه السلام ما الزهد؟ قال‏علیه السلام: الرغبة فى التقوى والزهادة فى الدنیا. قیل: و ما الحلم؟ قال كظم الغیظ و ملك‏النفس. قیل ما السداد؟ قال دفع المنكر بالمعروف. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 106)

از حضرت امام حسن مجتبى ‏علیه السلام پرسیده شد زهد چیست؟ فرمودند: میل به پرهیزکارى و بى‏میلى نسبت‏ به دنیا. باز پرسیده شد كه حلم چیست؟ فرمودند: خشم را فرو بردن و مالك خود شدن. باز پرسیده شد كه سداد چیست؟ فرمودند: بدى را به وسیله خوبى برطرف نمودن.

21- قال الحسن‏ علیه السلام: لبعض ولده: یا بنى لا تواخ احدا تعرف ‏موارده و مصادره فاذا استنبطت الخبرة و رضیت العشرة‏ فاخه على اقالة العثرة و المواساة فى العسرة. ( تحف‏العقول، ص 236)

امام حسن‏ علیه السلام به یكى از فرزندانشان فرمودند: اى پسرم با احدى برادرى مكن تا آن كه بدانى كجاها مى‏رود و از كجاها مى‏آید، و چون از حالش خوب آگاه شدى و رفتارش را پسندیدى با او برادرى كن. به شرط این كه رفتارت بر اساس ‏چشم پوشى از لغزش و همراهى در سختى باشد.

22- قال امام حسن‏ علیه السلام: ان ابصر الابصار ما نفذ فى الخیرمذهبه و اسمع الاسماع ما وعى التذكیر و انتفع به اسلم‏القلوب ما طهر من الشبهات.(از هر معصوم چهل حدیث، ص 111)

امام حسن‏ علیه السلام فرمودند: همانا بیناترین چشم‏ها آن است كه در طریق خیر نفوذ كند، و شنواترین گوش‏ها آنست كه پذیرنده‏تر باشد و سالم‏ترین دل ها آن است كه از شبهه پاك باشد.

23- قال علیه السلام: لا یغش العاقل من استنصحه. ( تحف‏العقول، ص 239)

امام ‏حسن‏ علیه السلام فرمودند: خردمند كسى است كه وقتى از او پند خواستند خیانت نكند.

24- قال‏ علیه السلام: اذا لقى احدكم اخاه فلیقبل موضع النور من‏ جبهته. ( تحف‏العقول، ص 239)

امام حسن‏ علیه السلام فرمودند: هر گاه یكى از شما برادر خود را ملاقات كند، باید كه جایگاه نور از پیشانى او را ببوسد.

25- قال امام المجتبى‏ علیه السلام: هلاك الناس فى ثلاث: الكبر،الحرص، الحسد. الكبر به هلاك الدین و به لعن ابلیس. الحرص عدو النفس و به اخرج آدم من الجنة. الحسد رائدالسوء و به قتل قابیل هابیل.( از هر معصوم چهل حدیث، ص 113)

امام حسن‏ علیه السلام فرمود: نابودى مردم در سه چیز است: 1- بزرگ نمائى  2- افزون‏ خواهى بسیار  3- حسد و رشك بردن.

بزرگ‏ نمائى كه به وسیله آن دین نابود مى‏گردد و به واسطه آن‏ شیطان ملعون رانده درگاه خدا شد و حرص كه به خاطر آن آدم ‏از بهشت ‏خارج شد، و رشك كه سررشته همه بدى است و به‏ واسطه آن قابیل هابیل را كشت.

26- قال امام‏المجتبى علیه السلام: اوصیكم بتقوى الله و ادامة التفكر،فان التفكر ابو كل خیر و امه. (از هر معصوم چهل حدیث، ص‏114)

امام حسن‏علیه السلام فرمود: شما را به پرهیزکارى و ترس از خدا و ادامه تفكر و اندیشه سفارش مى‏كنم زیرا تفكر و اندیشه ‏سرچشمه همه خوبی ها است.

27- قال امام المجتبى ‏علیه السلام: غسل الیدین قبل الطعام ینفى ‏الفقر و بعده ینفى الهم. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 114)

امام حسن‏ علیه السلام فرمود: شستن دست ها پیش از غذا فقر رامى‏زداید و بعد از آن اندوه را برطرف مى‏سازد.

28- قال‏ علیه السلام: صاحب الناس بمثل ما تحب ان یصاحبوك. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 114)

امام حسن مجتبى‏ علیه السلام فرمود: چنان با مردم رفتار نما كه ‏دوست دارى با تو رفتار كنند.

29- قال‏ علیه السلام: لاادب لمن لاعقل له ولا مروة لمن لاهمة له‏ و لاحیاء لمن لا دین له. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 115)

كسى كه عقل ندارد ادب ندارد، و كسى كه همت ندارد جوانمردى ندارد و كسى كه حیا ندارد دین ندارد.

30- قال امام المجتبى علیه السلام: علم الناس علمك و تعلم علم‏ غیرك. (از هر معصوم چهل حدیث ، ص 116)

امام حسن‏ علیه السلام فرمود: دانشت را به مردم بیاموز، و خود نیز دانش دیگران را فراگیر.

31- قال‏ علیه السلام: لا غنى اكبر من العقل ولا فقر مثل الجهل ولا وحشة اشد من العجب ولا عیش الذ من حسن الخلق. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 116)

امام حسن مجتبى‏ علیه السلام فرمود: هیچ بى‏نیازى برتر از عقل نیست ‏و هیچ نیازمندى هم مثل نادانى نیست و هیچ وحشتى بدتر از خودپسندى‏ نیست، و هیچ‏ عیشى‏ لذت ‏بخش ترازاخلاق ‏نیكو نیست.

32- قال‏ علیه السلام: قیدوا العلم بالكتاب.

امام حسن‏ علیه السلام فرمود: علم را با نوشتن مهار كنید.

33- قال ‏علیه السلام: من بدء بالكلام قبل السلام فلا تجیبوه.( چهل حدیث از هر معصوم، ص 117)

امام ‏حسن‏ علیه السلام ‏فرمود:هركس ‏قبل ‏از سلام ‏سخن‏ گفت‏ جوابش‏ را ندهید.

34- تعلموا العلم فان لم تستطیعوا حفظه فاكتبوه و ضعوه ‏فى بیوتكم. (از هر معصوم چهل‏حدیث، ص 118)

دانش را فراگیرید و اگر توان حفظش را ندارید بنویسید و در خانه‏هایتان نگهدارى نمائید .

35- قال‏ علیه السلام: الشروع بالمعروف و الاعطاء قبل السؤال من‏ اكبر السؤدد. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 117)

امام حسن‏ علیه السلام فرمود: آغاز نمودن به بذل و بخشش پیش از درخواست و تقاضا، از بزرگترین شرافت و بزرگى است.

36- قال‏ علیه السلام: من عبد الله، عبد الله له كل شى‏ء. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 118)

امام حسن‏ علیه السلام فرمود: كسى ‏كه خدا را بندگى نماید، خداوند هم‏ همه چیز را فرمانبردار او گرداند.

37- قال‏ علیه السلام: انا الضامن لمن لم یهجس فى قلبه الا الرضا ان یدعوالله فیستجاب له. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 118)

امام حسن‏ علیه السلام فرمود: كسى كه در دلش جز خشنودى خدا خطور نكند، چون دعا كند؛ من ضامنم كه دعایش مستجاب گردد.

38- قیل له فما النجدة؟ قال‏علیه السلام: الذب عن الجار و الصبر فى المواطن و الاقدام عند الكریهة. ( تحف‏العقول، ص 227)

از حضرت امام مجتبى‏ علیه السلام پرسیده شد نیرومندى چیست؟ فرمودند: دفاع از پناهنده، و پایدارى در نبرد، و ایستادگى‏ هنگام ‏سختى.

39- قیل له فما الفقر؟ قال‏علیه السلام: شره النفس الى كل ‏شى‏ء. ( تحف‏العقول، ص 228)

از حضرت‏ پرسیده‏ شد فقر چیست؟ فرمودند: آزمندى به هر چیزى.

40- قیل ‏له:فما الغنى؟ قال‏علیه السلام: رضاالنفس بما قسم ‏لها و ان‏ قل. ( تحف‏العقول، ص 228)

از امام مجتبى معناى غنا پرسیده شد، فرمود: خشنود بودن ‏انسان به مقدارى كه خدا روزى او نموده هر چند كم باشد.

آموزش بلک واتر به تروریست‌های سوری

شرکت امنيتي بدنام بلک واتر امريکا، به منظورآموزش گروه‌هاي مسلح تروريستي عليه دولت سوريه، اردوگاه‌هاي نظامي در منطقه مرزي ترکيه برپا کرده است.
به گزارش مشرق به نقل از پرس تی وی، در گزارشي که روزنامه ايدينيک ترکيه منتشر کرده است، عوامل بلک واتر در منطقه مرزي ترکيه فعال و مزدوران اين شرکت از طريق استان حتاي اين کشور در حال نفوذ به سوريه هستند.

http://www.598.ir/files/fa/news/1391/4/13/17230_749.jpg

نيروهاي امنيتي سوريه در شهر حمص نيز گفته‌اند، سازمان جاسوسي اسرائيل (موساد) و سازمان اطلاعات مرکزي امريکا (سيا) و بلک واتر در ناآرامي‌ها در سوريه دخالت دارند.


گمانه نقش بلک واتر در ناآرامي سوريه پس از آن قوت گرفت که محمد حسنين هيکل متفکر و نويسنده مصري فاش ساخت، اين شرکت بيش از ۶ هزار مزدور را در داخل و خارج سوريه عليه دولت دمشق فعال کرده است.

حسنين هيکل همچنين هدف از فعاليت بلک واتر در داخل سوريه و امتداد مرزهاي اين کشور را خريد وقت براي اسرائيل و تبديل مناقشه اعراب و اسرائيل به درگيري فرقه‌اي ميان مسلمانان شيعه و سني دانست.

سليم حربه، کارشناس مسايل راه‌بردي سوريه نيز از تاسيس يک مرکز ضد دمشق در قطر براي هم‌نشيني عوامل اطلاعاتي امريکا، فرانسه، قطر و اسرائيل و همچنين اعضاي بلک واتر و مخالفان سوري خبر داده است.

تسليحات پيشرفته مورد استفاده شورشيان مسلح در سوريه، حضور مزدوران خارجي در ميان شورشيان و انتشار اسنادي درباره دخالت بلک واتر در بحران در سوريه، تائيد مي‌کند که اين شرکت به اصطلاح امنيتي براي کمک به امريکا در براندازي دولت بشار اسد و در ابعادي وسيع‌تر براي محافظت از منافع امريکا و اسرائيل در منطقه در تلاش است.

فروش پنهانی سلاح اتمی به ایران در سریال آمریکایی


http://www.jamnews.ir/Images/News/Smal_Pic/11-5-1391/IMAGE634794978289596843.jpg

سریال مظنون (person of interest)  که از سپتامبر 2011 از شبکه سی بی اس پخش می شود در اپیزود یازدهم خود به موضوع برنامه اتمی ایران پرداخت.

این سریال درمورد یک مامور سابق سازمان سیا و یک متخصص رایانه است که با طراحی نرم افزاری سعی دارند از وقوع جرم در نیویورک پیشگیری کنند.
دولت آمریکا به کمک این نرم‌افزار کلیه فعالیت‌ها روزانه شهروندان را کنترل و اطلاعات شخصی آنها را بایگانی می‌کند.این نرم افزار علاوه بر پیدا کردن اقدامات تروریستی و گزارش آن به مقامات آمریکا سایر اقدامات جنایی را نیز مشاهده و پیش بینی می کند با این حال مقامات آمریکا تنها به اقدامات تروریستی علاقه مندند و سایر اقدامات را مهم نمی شمارند. از اینرو آقای فینچ و همکارش تلاش می کنند افرادی را که این نرم افزار مشخص می کند از خطر مرگ نجات دهند.

در قسمت یازدهم این سریال نرم افزاری که برای نظارت بر افراد طراحی شده تا از وقوع اتفاقات تروریستی پیشگیری کند شماره ای را در اختیار نیروهای امنیتی آمریکا قرار می دهد. این مرد فردي بنام "گوردن کورزول" است. وی فردی است که در آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا خدمت می کند و بیست سال است سوابقش توسط اف بی آی چک می شود اما نشانه ای از خیانت و جاسوسی از او یافت نمی شود. تا اینکه اخیرا به یک پارک مراجعه کرده و یک بازرگان سوریه ای تلفن همراه خود را می اندازد و کورزول با این تلفن همراه و با یک اس ام اس رمز دار ترتیب فروش 26 پوند اورانیوم برای تسلیحات اتمی را به دولتمردان ایرانی می دهد.

در دقایق بعدی فیلم مشخص می شود این نرم افزار چگونه نام این جاسوس امنیتی آمریکا را که به نفع ایران وارد عمل شده پیدا کرده است.
این جاسوس آمریکایی سومین چهار شنبه هرماه به یک پمپ بنزین می رفت و در سه مورد از این موارد یک ماشین شاسی بلند در این قرار حضور پیدا می کرد. این ماشین به نام زن رئیس یک شرکت نفتی ثبت شده است .کسی که پول بلیط هواپیمایی را داد که توسط یک ایرانی که در انفجار مرکز یهودیان در بوینس آیرس در سال 1994 دست داشت ،استفاده شده است. و به این ترتیب این نرم افزار با کشف راین روابط فرد مظنون را پیدا کرده است.

همانطور که در این سریال دیده می شود رسانه های آمریکایی تلاش می کنند تا با ابزار تفریح و سرگرمی موضوعاتی مانند تلاش ایران برای دست یابی به تسلیحات هسته ای و نقش ایران را در انفجار مرکز یهودیان در بوینس آیرس در کشور آرژانتین را واقعی جلوه دهند. ایران هراسی در سالهای گذشته برای بعضی از کمپانی ها و افراد در آمریکا  به صنعتی برای کسب درآمد تبدیل شده است.

گزارش تکان دهنده دیده بان حقوق بشر از میانمار

http://www.asriran.com/files/fa/news/1391/4/29/232149_371.jpg


در گزارش ديده‌بان حقوق بشر درباره ناآرامي‌هاي اخير ميانمار آمده است: نيروهاي امنيتي ميانمار به سمت مسلمانان روهينجا آتش گشوده‌ و به زنان آن‌ها تجاوز كرده‌اند.

به گزارش ايسنا، به نقل از خبرگزاري فرانسه، در گزارش 56 صفحه‌اي ديده‌بان حقوق بشر درباره درگيري‌هاي اخير ميانمار آمده است: نيروهاي امنيتي ميانمار از مسلمانان و بوداييان محافظت نكردند و در عوض يك كمپين خشونت‌آميز عليه مسلمانان روهينجا به راه انداختند.
خشونت‌هاي ميانمار كه از ماه ژوئن در استان راخين ميان بوداييان و مسلمانان روهينجا آغاز شد 80 كشته بر جاي گذاشته است اما در گزارش ديده‌بان حقوق بشر آمده است كه تلفات اين درگيري‌هاي بسيار بيشتر از آن چيزي است كه گفته شده است.
فيل رابرتسون، معاون ديده‌بان حقوق بشر در آسيا اظهار داشت: به نظر مي‌رسد به خاطر اصلاحات سياسي در ميانمار جامعه بين‌المللي چشمان خود را بر روي درگيري‌هاي ميانمار بسته است.
وي افزود: روايت رومانتيك تغيير در برمه باعث كور شدن جامعه بين‌المللي شده است.در سال 2010 پس از روي كار آمدن رئيس‌جمهور جديد ميانمار بسياري از زندانيان سياسي از جمله آنگ سان سوچي، رهبر دموكراسي اين كشور آزاد شدند.
آنگ سان سوچي هم‌اكنون عضو پارلمان ميانمار است. اين اصلاحات سياسي و گسترده باعث تعجب جامعه بين‌المللي شد. اما طي يك ماه اخير درگيري‌هاي نژادي ميان مسلمانان روهينجا و بوداييان راخين نشان داد كه ميانمار همچنان نيازمند اصلاحات بسياري است. رفتار نيروهاي امنيتي ميانمار كه رفتاري نژادپرستانه محسوب مي‌شود باعث شوكه شدن جامعه بين‌الملل شده است.
رئيس‌جمهور ميانمار اعلام كرده مسلمانان روهينجا را به عنوان يك اقليت نژادي به رسميت نمي‌شناسد و تنها نسل سوم اين مسلمانان كه پيش از استقلال ميانمار به اين كشور وارد شده‌اند را به رسميت مي‌شناسد.
تخمين زده مي‌شود 800 هزار مسلمان روهينجا در ميانمار زندگي مي‌كنند. كشور همسايه بنگلادش نيز پذيراي اين مسلمانان نبوده است.عده‌اي از آن‌ها پس از آغاز درگيري‌ها تلاش كردند با قايق به بنگلادش فرار كنند اما دولت بنگلادش همگي آن‌ها را به ميانمار بازگرداند.گزارش‌ ديده‌بان حقوق بشر حاكي از آن است كه نيروهاي امنيتي ميانمار پس از آغاز درگيري‌ها ميان مسلمانان روهينجا و بوداييان راخين دست به سركوب خشونت‌آميز و بي‌رحمانه روهينجا زده‌اند و در بسياري از موارد علاوه بر گشودن آتش به سمت آن‌ها، به زنان آن‌ها تجاوز كرده‌اند.

پدر و پسری که پیامبر رحمت آنها را لعن کرد

پیغمبر راجع به شهادت امام حسین(ع) با امیرالمؤمنین سخن می‎گوید، ایشان می‎فرمایند: می‎شود به من نشان بدهید؟ پیامبر دستشان را تکان می‎دهند و یک مشت خاک بر می‎دارند و به دست علی(ع) می‎دهند و می‎گویند: بگیر! این هم خاکش!

http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1391/03/22/13910322000383_PhotoA.jpg

آیت‌الله مجتبی تهرانی از اساتید برجسته اخلاق در نهمین جلسه از جلسات اخلاق و معارف اسلامی ویژه ماه مبارک رمضان به موضوع «دعا» پرداخت که مشروح آن در پی می‌آید:


 
أعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ؛ بسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیمِ؛

 
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ اسْمَعْ‏ دُعَائِی‏ إِذَا دَعَوْتُکَ‏ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ»

 
مروری بر مباحث گذشته

 
بحث ما راجع به این بود که در ماه مبارک رمضان به تلاوت قرآن و دعا کردن ترغیب و سفارش شده است و این دو از افضل اعمال در این ماه محسوب می‏شود. تلاوت قرآن که کلام الهی به شمار می‏آید، به نوعی بازگو کردن کلام ربّ تلقّی می‏شود و همین مطلوب است. در دعا هم نوعی گفت‎ و گو بین عبد و ربّ و راز و نیاز بین این دو و اظهار حاجت است که این هم مطلوب می‏باشد. در باب دعا گفتیم که دعا چه برای خود، چه برای دیگران، دنیوی یا اخروی، باید به خیر باشد، نه به ضرر.

 
به این مناسبت به بحث دعا برای مشرکین و کفّار وارد شدیم، که در اینجا دعای خیر برای آن‎ها دارای بحث است. آن‎ها را دسته‎بندی کردیم و گفتیم: یک دسته مستضعف و دستۀ دیگر معاند هستند. در مستضعفین اشکالی ندارد ولی در معاند این‎طور نیست. راجع به همه این‎ها بحث کردیم. جلسه گذشته به عنوان نمونه روایاتی از پیغمبراکرم نقل شد؛ می‎بینیم که اشخاص و گروه‎هایی هستند که پیامبر علناً نفرین‌شان می‎کند و من بعداً به نمونه‎هایی از آن اشاره خواهم کرد.

 
رسوا کردن چهره‎های معاند

 
در اینجا هر چه گفتیم دو جهت داشت؛ یک: حضرت نسبت به گروه‎هایی که لعن فرمود، یک دسته کسانی بودند که چهره‎های سیاسی، اجتماعی داشتند و در اجتماع برجسته بودند و قهراً افراد مستضعف، دنباله‎رو آن‎ها قرار می‎گرفتند. این افراد در هر عصری وجود دارند. پیغمبر برای اینکه این چهره‎ها را معرّفی کند، آن‎ها را نفرین می‎کردند. حتّی بعضی از چهره‎های شخصی را مکرّراً نفرین می‎فرمودند. معلوم می‎شود خطر، خطر بزرگی بوده است. این یک گروه هستند.

 
تقسیم‎بندی اجتماعی اشخاص

 
این را اشاره کنم که در اجتماع هم همین‎طور است. یک گروه هدایت‎شدگان هستند که آن‏ها محلّ صحبت ما نیستند. در مقابل گروهی هستند که مستضعفند و از نظر مسائل اجتماعی دنباله‎رو کسانی که در اجتماع چهره‎هایی انگشت‎نما و به اصطلاح معروف هستند، می‏شوند.

 
معنای درستِ استعمار

 
در اینجا در مورد کلمۀ مستضعف تذکّری بدهم. جلسۀ گذشته، یکی از دوستان مطلب خوبی را اشاره کرد. الآن در جامعه‎مان این‎طور شده و البتّه از گرفتاری ما است، که وقتی لغت «مستضعف» را به کار می‎برند ذهن‎ها به طرف پول می‎رود. موضوع استضعاف را بر پول قرار داده‎اند و کسانی که دستشان از امور دنیایی تهی است را «مستضعف» می‎گویند. در حالی که مستضعف بالاتر از این است. استضعافی که می‎گوییم، در جامعه دو گروه از آن وجود دارد، به‏معنای استضعاف فرهنگی و فکری است.

 
ریشه استضعاف مادّی، استضعاف فرهنگی است

 
استضعاف فرهنگی، جامعه را بدبخت می‎کند و این را بدانید که اصلاً ریشه استضعاف مادّی، استضعاف فرهنگی است.

 
«استعمار» بر پایه «استحمار»

 
این را گاهی در بحث‎ها گفته‎ام که «استعمار» بر پایۀ «استحمار» است. اوّل استحمار می‎کنند، یعنی سطح فکر انسان را پایین می‎آورند و بعد بر او مسلّط می‎شوند. مستضعفِ بدبخت، کسی است که استضعاف فرهنگی و استضعاف فکری داشته باشد؛ چنین شخصی دیگر هیچ‎چیز ندارد و می‎توان به راحتی بر او مسلّط شد. من از نظر فرهنگی می‎گویم، امّا چه در بُعد اخلاقی باشد، چه اعتقادی و چه اجتماعی‎، در هر بُعدی اوّلین مسئله استحمار است.

 
ابزار دستِ حکومت‎های باطل

 
در بحث‎های گذشته‎ام در دهه عاشورا گفتم: آن‎هایی که حکومت‎های باطل دارند، ابزار دستشان سه چیز است: «تطمیع»، «تهدید» و «تحمیق». «تحمیق» یعنی پایین آوردن سطحِ فکر. پیغمبر و ائمّه، اشخاصی که در اجتماع، چهرۀ مقبول مذهبی داشتند ولی منحرف بودند را معرّفی می‎کردند.

 
جایگاه منحرفین مذهبی

 
تنها مسئله سیاسی، اجتماعی نبود، که بیایند و فقط عمروعاص و معاویه و ابو سفیان و مروان بن حکم را معرّفی کنند، بلکه منحرفین مذهبی را هم که در اجتماع مقبولیت داشتند، معرّفی می‎کردند. این منحرفین به اسلام بسیار ضربه زدند. به عنوان نمونه دو، سه روایت می‎آورم. نمی‎خواهم وارد شوم و تک تک را نام ببرم که چه کسانی را لعن کردند، کسانی‏که چه در بُعد اجتماعی چه در بُعد مذهبی برای اجتماع مضرّ بودند.

 
منحرف مذهبی، در کمین مردم

 
دقّت کنید! ببینند که ائمّه ما مبتلا به چه کسانی بوده‎اند و مردم چقدر سطح فرهنگی و فکریشان پایین بوده است. روایت را حفص بن عمرو نقل می‏کند: «کُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(علیه‎السّلام)»؛ خدمت امام‎صادق(علیه‎السّلام) نشسته بودم، «فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ»؛ شخصی به حضرت عرض کرد، «جُعِلْتُ فِدَاکَ»؛ فدایت شوم! «إِنَّ أَبَا مَنْصُورٍ حَدَّثَنِی‏»؛ ابامنصور کسی بود که در اجتماع چهره مذهبی داشت و عدّه‎ای هم به او گرویده بودند، «حَدَّثَنِی‏ أَنَّهُ رُفِعَ إِلَى رَبِّهِ»؛ آن فرد می‎گوید: خودِ ابامنصور برای من نقل کرد که: او را نزد پروردگارش بردند، «وَ تَمَسَّحَ عَلَى رَأْسِهِ»؛ پروردگارش هم دستی به سرش کشید، «وَ قَالَ لَهُ بِالْفَارِسِیَّةِ»؛ پروردگارش به فارسی به او گفت: «یَا پسر».

 
ائمّه در مواجهه با انحراف

 
ببینید ائمّه و پیغمبرِ ما به چه مبتلا بودند. انحراف تنها مسائل سیاسی و اجتماعی نبود بلکه فرهنگی هم بود و چه بسا این بدتر از آن باشد. امام‎صادق(علیه‎السّلام)، راجع به ابلیس روایت مفصّلی را از پیغمبراکرم نقل فرمودند تا به جمله‎ای که مربوط به این شخص بود رسیدند، بعد فرمودند: «قال إِنَّ أَبَا مَنْصُورٍ کَانَ رَسُولَ إِبْلِیسَ»؛ این ابامنصور فرستاده ابلیس است، «لَعَنَ اللَّهُ أَبَا مَنْصُورٍ لَعَنَ اللَّهُ أَبَا مَنْصُورٍ ثَلَاثاً»  ؛ حضرت سه بار لعنتش کردند.

 
شعار بی‎شعور ارزشی ندارد

 
اشاره کردم که وقت اجازه نمی‎دهد تا روایت بیشتری بخوانم و الّا اگر این‎ها را برای شما نقل می‎کردم، می‎دیدید که ائمّه ما در جامعه، چه ابتلائاتی داشتند. منشأش هم عدم شعور است. چندین بار و مکرّر مطرح کرده‎ام و اصلاً تکیه‎گاهم این است که: انسان برود و شعور پیدا کند. شعار بی‎شعور به درد نمی‎خورد. شعار بی‎شعور، جامعه را به سوی بدبختی سوق ‎می‎دهد.

 
سطح جامعه را بالا بکشید!

 
اگر جامعه عدم شعور پیدا کرد، چنین جامعه‎ای را می‎شود به سرعت تحمیقش کرد، یعنی می‏توان آن را استعمار و استحمار کرد و بعد هم بر آن مسلّط شد. شخصی می‎آید شعار غلیظ‎تر و قشنگ‎تر می‎دهد و افراد جامعه را به سمت خودش می‎کشاند و بعد هم بر آن‎ها تسلّط پیدا می‎کند. نباید این کار را کرد، باید به جامعه شعور تزریق کرد. أبو‎الخطّاب کسی است که از غُلات بوده و افراد زیادی هم دور او جمع شده بودند. جریان اینکه حضرت او را لعن کردند قضیه مفصّلی دارد. نمی‎خواهم تنظیر کنم به اینکه در وضع فعلی جامعه خودمان هم از این مسائل وجود دارد. نمی‎خواهم از بحثم منحرف شوم، من کلیّت مسئله را می‎گویم، مصداق با خودتان باشد.

 
واکنش در برابر کید دشمنان

 
پیغمبر اکرم(ص)، آن‎هایی که احساس می‎کرد خطرشان برای اسلام و جامعه بیشتر است را مکرّر در جامعه و علناً لعن می‎کردند. آن‎ها چه کار می‎توانستند بکنند؟ به خدا قسم که دشمنان کم نگذاشتند ولی آن‎ها گفتند و مردم را روشن کردند؛ امّا چه می‎شود کرد؟ همان است که بیان کردم: وقتی پول آمد، یعنی تطمیع و تهدید و امثال این‎ها صورت گرفت، اثر خودش را می‎گذارد.

 
معاویه؛ سردمدار معاندین

 
در روایتی است که: «أَقْبَلَ أَبُو سُفْیَانَ وَ مُعَاوِیَةُ یَتْبَعُهُ‏»، أبوسفیان می‎آمد و پسرش معاویه هم دنبالش بود، پیغمبر دید: «فَقَالَ رَسُولُ‏اللَّهِ(صلّی‎الله‎علیه‎و‎آله‎وسلّم) اللَّهُمَ‏ الْعَنِ‏ التَّابِعَ‏ وَ الْمَتْبُوعَ»؛ خدایا آنکه جلو می‎رود را لعنت کن و آن‎کس که به دنبالش می‌رود. هر دو پدر و پسر را، «اللَّهُمَّ عَلَیْکَ بِالْأُقَیْعِسِ».  این روایت را یک راوی از پدرش نقل می‎کند و به پدرش می‎گوید: این روایتی که شما نقل می‎کنید، در آن «بِالْأُقَیْعِسِ» کیست؟ می‎گوید: او معاویه است. که حضرت در اینجا فرمودند: «اللَّهُمَّ عَلَیْکَ بِالْأُقَیْعِسِ»؛ یعنی خدایا! معاویه را به خصوص می‎گویم. به تعبیر من حضرت می‎دانست که او چه موجودی است. أبوسفیان در زمان پیامبر، آن‎قدر برد نداشت امّا چه کسی بود که ده‎ها سال جامعه را به انحراف کشانید؟ معاویه بود. این دشمنان کم نگذاشتند.

 
لعن و نفرین در آینه تاریخ

 
این روایاتی که گفتم خیلی است. شاید شانزده، هفده نفر بودند که پیامبر، شخصاً آنان را لعن و نفرین کرد. آن‎هایی که اهل تاریخ هستند به تاریخ مراجعه کنند و به ایشان هم می‎گویم که من این تعداد را دیدم، که در آن شخص را نفرین کرده‏اند. البتّه پیامبر هم شخص را نفرین کرد که به مردم بفهماند تا فریب آن‎ها را نخورید و هم گروه ها را. دقّت کنید! دو گونه وارد شده است، هم شخصی و هم جمعی. در جمعی‎ها دیدم، در حدود پنج گروه بودند که حضرت آن‎ها را نفرین و لعن کرد. البتّه در رابطه با ائمّه زیاد است؛ در حدود دویست مورد یا بیشتر دیدم.

 
ائمّه برای ما کم نگذاشته‎‎اند

 
اسلام کم نگذاشته است. این ما هستیم که نمی‎خواهیم برویم، بفهمیم و شعور پیدا کنیم و الّا ائمّه برای ما کم نگذاشته‎اند. روایتی است از امام‎صادق (علیه‎السّلام) است که: «کَانَ الْحُسَیْنُ مَعَ‏ أُمِّهِ‏ تَحْمِلُهُ‏»؛ حضرت زهرا(سلام‎الله‎علیها) امام‎حسین را بغل کرده بودند و در کوچه‎ها می‎رفتند. پیغمبر به آن‎ها رسیدند، «فَأَخَذَهُ‏ رَسُولُ اللَّهِ فَقَالَ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلِیکَ»؛ نوه‎شان را از دخترشان گرفتند و فرمودند: خدا لعنت کند کسانی که تو را می‎کشند! اینجا گروهی بود. «وَ لَعَنَ اللَّهُ سَالِبِیکَ»؛ خدا لعنت کند کسانی که اموال تو را غارت می‎کنند، «وَ أَهْلَکَ اللَّهُ الْمُتَوَازِرِینَ عَلَیْکَ وَ حَکَمَ اللَّهُ بَیْنِی وَ بَیْنَ مَنْ أَعَانَ عَلَیْکَ»؛  خدا لعنت کند آن‎هایی که با این افراد هم‎دست می‎شوند؛ خداوند میان من و کسانی که بر ضد تو، به یاریِ یکدیگر می‎روند، حکم کند.

 
پیغمبرِ رحمت برای غیر معاند

 
این ائمّه چه چیز کم گذاشتند؟ پیغمبر هم شخصاً و هم از نظر گروهی نفرین کرده‎اند. پیغمبر هدف‎گیری کرده بود؛ می‎دانست، این کسی که دارد لعنش می‎کند، «لَم یُؤمِنُ بالله» است. گفتم که پیامبر برای غیر معاند «رحمة‎للعالمین» است. اگر می‎خواست معاند را لعن نکند و برایش هم دعا به خیر کند، لغو و بیهوده بود، چون می‎دانست که او اصلاح‎شدنی نیست. در اینجا هم دعای معنوی‎ غلط است و هم دعای مادّی. ولی فقط برای اتمام حجّت این کار را می‎کردند.

 
علی(علیه‎السّلام) در کربلا

 
روایتی است از علی(علیه‎السّلام) که وقتی پیغمبر راجع به قتل امام‎حسین سخن می‎گوید، ایشان می‎فرمایند: چه ‎طور ممکن است؟ در روایت است که علی(علیه‎السّلام) می‎گوید: می‎شود به من نشان بدهید؟ پیامبر دستشان را تکان می‎دهند و یک مشت خاک بر می‎دارند و به دست علی(علیه‎السّلام) می‎دهند و می‎گویند: بگیر! این هم خاکش. علی(علیه‎السّلام) وقتی می‎خواست به جنگ برود، در زمین کربلا نشست و های های گریه کرد. گفت: این خاک بوی همان خاکی را می‎دهد که پیغمبر به دست من داد.

روز همبستگی با مسلمانان مظلوم میانمار

http://www.jamnews.ir/Images/News/Smal_Pic/4-5-1391/IMAGE634788235202639733.jpg

به دنبال حوادث و کشتار فاجعه آمیز مردم مسلمان میانمار توسط ایادی استکبار جهانی و دولت متعصب و جاهل میانمار گردهمائی مردم حزب الله شیراز  سومین حرم اهل بیت(ع)در حمایت از مظلومین ستم کشیده برگزار می گردد.

زمان: سه شنبه  ساعت 18

مکان: حرم مطهر حضرت احمدبن موسی شاهچراغ(ع)

سخنران: سردار دکتر غلامحسین غیب پرور

وضع اسفبار مسلمانان میانمار در بنگلادش +عکس

مسلمانان به گوش و به هوش باشید،نسل کشی مسلمانان میانمار در سکوت بنگاه های سخن پراکنی غرب و مدعیان حقوق بشر.

مسلمانان روهینگا در میانمار در اردوگاه‌های آوارگان متحمل شرایط سختی می‌شوند و از هرگونه امکانات اولیه محروم هستند.

هزاران مسلمان میانماری پس از اینکه با حملات بودایی‌ها و بی توجه دولت کشور خود مواجه شدند به کشورهای همسایه پناه برده‌اند.

تصاویر در ادامه مطلب

ادامه نوشته

جامعه شناسی سیاسی اسرائیل

جامعه شناسی سیاسی اسرائیل 1

جمعیت یهودی

جمعیت و مسائل جمعیتی از حادترین و ریشه دارترین معضلات جامعه اسرائیل به شمار می آید که هنوز هم به نحوی دامنگیر این جامعه می باشد و در سطوح مختلف پیامدهای گوناگونی به دنبال داشته است. مطابق آمارهای موجود در نوامبر 1917،که اعلامیه بالفور صادر و منتشر می گردد،تعداد یهودیان موجود در فلسطین به56670نفر بالغ می شده یعنی جمعیتی در حدود ده درصد از کل جمعیت فلسطین. این رقم در زمانی که بریتانیا قیومیت فلسطین را عهده دار می شود(1922)به 1/11درصد و در سال 1932به 8/16درصد می رسد که رقم چشمگیری نمی باشد.

بنابراین معلوم می شود که صهیونیسم در حساس ترین دوره های حیاتی خود اساسا با مشکل نداشتن جمعیت کافی روبه رو بوده است و جمعیت یهودی موجود در فلسطین از حد یک اقلیت بسیار کوچک فراتر نمی رفته است.اسرائیل برای رفع این نقیصه،سیاستهای مختلفی به کار گرفته و در نتیجه توانسته به نوعی آن را جبران کند.با این حال جمعیت فعلی اسرائیل خالی از مشکل و دارای یک انسجام کامل نیست به گونه ای که ما در یک تقسیم بندی کلان با جمعیت یهودی و جمعیت غیر یهودی مواجه می باشیم و چون در احوال همین جمعیت یهودی تامل می کنیم،در درون آن رگه هائی از اختلاف و شکافهای قومی _ نژادی متعددی مشاهده می کنیم که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره میکنیم.


http://farhangnews.ir/sites/default/files/content/images/story/12-07-30/2968-6914.jpg

الف- ایجاد اکثریت مصنوعی اقلیت یهودی در پی اتخاذ سیاستهای موسوم به «مهاجرت» و «کوچانیدن» از سوی سردمداران صهیونیستی،در عرض چند سال توانست به صورت «اکثریت» در جامعه اسرائیل ضاهر شود.بدیهی است که ایجاد اکثریت از این طریق امری مصنوعی تلقی شده و نه تنها راهگشای معضلی نیست که خود معضل ساز نیز می باشد. بر پایه سرشماریهای موجود معلوم می شود که از کل جمعیت فلسطین در سال 1992 تنها 83800نفر یهودی بوده اند که این رقم در سالهای1945 و 1947(سالهای ماقبل تاسیس)به یکباره دستخوش تحولی عمده گردیده و به 544300نفر در سال 1945(از رقم کل000/810/1)و 000/608نفر در سال 1947(از رقم کل000/845/1)می رسد.

ب- مهاجرتی بودن مهاجرت به فلسطین به منزله خونی است که ادامه حیات اسراییل را بیمه می کند و ضامن امنیت و آینده اسرائیل است" «دیوید بن گورین» نظام حقوقی اسرائیل مبتنی بر اصالت«ترویج مهاجرت»می باشد به گونه ای که «گلدمایر» رسما اعلام می دارد:دولت جدید درهای خود را بر روی تمامی مهاجران یهودی که از هر نقطه ای به اینجا می آیند کاملا باز گذارده است.سرشماریهای به عمل آمده تا سال 1945مبین موفقیت این سیاست در مقام عمل می باشد که به ما نشان میدهد به طور متوسط 90درصد افزایش جمعیت یهودی اسرائیل از راه مهاجرت حاصل آمده است. مهاجرت ریشه در سنت دینی یهودیان دارد و بدین ترتیب مهاجرت به عنوان یک سیاست عملی دارای ریشه عقیدتی در جامعه یهودی می باشد و صهیونیسم از این بستر مناسب برای تحقق آرمانهای سیاسی خود بهره می جوید

روزه و اثرات مادی و معنوی آن در احادیث

حضرت رسول‌ (ص) به جابربن عبدالله انصاری فرمودند: ای جابر، این ماه رمضان است؛ هر کسی روزه بگیرد و مقداری از شب آن را به عبادت مشغول شود و شکم و شهوت و زبانش را نگه دارد، خارج می‌شود از گناهان همچنان که ماه تمام می‌شود. پس جابر سؤال کرد: ای رسول خدا چه گفتار زیبایی است! رسول خدا فرمودند: ای جابر و این شرایط، بسیار سخت است.

 http://www.bo2chat.com/uploads/13850729031.jpg?1342784388

آیت‌الله ضیاءالدین نجفی مدیر و مؤسس حوزه علمیه نبی اکرم(ص) تهران در نوشتاری با عنوان «فضیلت‌های ماه مبارک رمضان» به بیان احادیث رمضانیه پرداخته است که متن آن در پی می‌آید.

1.حضرت رسول‌ (ص) به جابربن عبدالله انصاری فرمودند: ای جابر، این ماه رمضان است؛ هر کسی روزه بگیرد و مقداری از شب آن را به عبادت مشغول شود و شکم و شهوت و زبانش را نگه دارد، خارج می‌شود از گناهان همچنان که ماه تمام می‌شود. پس جابر سؤال کرد: ای رسول خدا چه گفتار زیبایی است! رسول خدا فرمودند: ای جابر و این شرایط، بسیار سخت است.

2. ماه رمضان ماهی است که خداوند روزه آن را واجب کرده بر شما. هر کس از روی ایمان و فرمانبرداری روزه بگیرد گناهانش بخشیده می‌شود مانند روزی که از مادرش متولد شده است.

3. رسول خدا (ص) می‌فرماید: روزه بگیرید تا سالم باشید.

4. روزه سپری است در برابر آتش جهنم.

5. ماه مبارک رمضان ماهی است که در آن به میهمانی الهی دعوت شده‌اید و مورد اکرام خداوند هستید.

6. از امام صادق (ع) روایت شده است: کسی که روزی از ماه رمضان را (بدون عذر) افطار کند، روح ایمان از او بیرون خواهد رفت.

7. حضرت علی (ع) می‌فرماید: روزه امتحانی است برای خلوص بندگان.

8. امام باقر (ع) در سخنی فرموده‌اند: اسلام بر پنج چیز بنا شده است: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت.

9. در حدیث است که «حمزه بن محمد» به حضرت امام حسن عسگری (ع) فرمود: چرا خدا روزه را واجب فرمود: پاسخ رسید: برای اینکه ثروتمند احساس کند شدت گرسنگی را، تا بر فقرا رحم کند.

10. حضرت صادق (ع) می‌فرماید: خداوند روزه را واجب کرد تا به وسیله آن غنی و فقیر مساوی شوند.

11. خداوند می‌فرماید: روزه برای من است و پاداش آن بر من واجب است.

12. حضرت رسول (ص) می‌فرماید: وقتی روزه می‌گیری باید گوش تو و چشم تو و موی تو روزه بگیرد. و چیزهای دیگر را شمرد.

13. البته روز تو مثل روزی که روزه نیستی، نباشد.

14. پیامبر اکرم (ص) نیز در حدیث دیگری می‌فرماید: بنده روزه‌داری نیست که به او دشنام داده شود و او به دشنام دهنده بگوید: من روزه هستم. سلام بر تو! من دشنام نمی‌دهم؛ چنان چه تو دشنام می‌دهی؛ مگر این که پروردگار تعالی می‌فرماید: بنده به وسیله روزه از شرّ بنده (به من) پناه جست. من به تحقیق او را از (شرّ) آتش پناه دادم.

15. همچنین حضرت باز می‌فرماید: بدبخت کسی است که از آمرزش خدا در این ماه بزرگ محروم بماند و نتواند خود را عوض کند و گناه و معصیت را کنار بگذارد.

16. امام علی (ع) می‌فرماید: امروز، عید است برای کسی که روزه‌اش مقبول، و سعی و کوشش مشکور، و گناهش مغفور شده باشد.

17. امروز برای ما عید است و فردا هم برای ما عید است و هر روزی را که در آن معصیت خدا نکنیم آن روز برای ما عید است.

18. حضرت رسول اکرم فرموده است: روز عید فطر، فرشتگان بر در هر راهی می‌ایستند و ندا می‌دهند: ای مسلمانان، صبح خود را با آرزوی خیر از خداوند بخشنده آغاز کنید تا ثواب بزرگی از طرف خدا به شما برسد. همانا به شب زنده‌داری امر شدید، انجام دادید و نیز به روزه‌داری مأمور شدید فرمان بردید، و پروردگارتان را اطاعت کردید، پس جوائزتان را دریافت کنید. هنگامی که نماز عید خوانده می‌‌شود منادی ندا می‌دهد: آگاه باشید که پروردگار‌تان شما را آمرزید، برگردید به منازلتان در حالی که هدایت شده هستید. امروز روز جائزه و در آسمان هم به همین اسم نامیده شده است.

19. امیرالمؤمنین علی (ع) در روز عید فطر خطبه خواند و فرمود: ای مردم این روز شما روزی است که در آن نیکوکاران ثواب داده می‌شوند و بدکاران زیانکار می‌گردند و شبیه‌ترین روز است به روز قیامت. پس یاد کنید به بیرون آمدنتان از منزل‌هایتان به سوی نمازگاهتان، بیرون آمدن خودتان را از قبرها به سوی پروردگارتان، و یاد کنید به ایستادنتان در نمازگاهتان، ایستادنتان در برابر پروردگارتان، و یاد کنید به بازگشت به سوی منازلتان (بازگشت خود را به سوی منازلتان) در بهشت یا آتش.

و بدانید بندگان خدا! کمتر چیزی که برای مردان و زنان روزه‌دار است این است که فرشته‌ای در روز آخر رمضان ندا می‌کند: شادمان باشید بندگان خدا به تحقیق گناهان گذشته شما آمرزیده شد. پس نگاه کنید چگونه می‌باشید در اعمال و رفتار آینده که چگونه آغاز می‌کنید.

 

اثری که ما را با صهیونیسم آشنا می‌کند

http://www.aviny.com/News/91/04/28/07.asp2.jpg

در این بسته پیشنهادی عناوینی چون پروتکل‌های رهبران یهود، یوسرائیل و صهیوناکراسی، صهیونیسم و نقد تاریخ‌نگاری معاصر غرب و مبانى فراماسونری و صهیونیسم مسیحی به چشم می‌خورد.

شرکت توزیع کتاب «ترنج» با ارائه بسته پیشنهادی که حاوی 13 کتاب درباره یهودیت و صهیونیزم است اطلاعات جامعی را در این زمینه در اختیار مخاطبین خود قرار داده است.

هر سال حدود 30 هزار عنوان کتاب جدید در کشور ما منتشر می‌شود. این یعنی در همین سه چهار سال گذشته حدود صدهزار عنوان کتاب چاپ نخست، تولید شده است. به این عدد، تعداد عناوین کتاب‌های تجدید چاپ شده را  اگر اضافه کنید، هرسال حدود شصت هزار عنوان کتاب وارد بازار کتاب می‌شود. شاید متنوع‌ترین بازار کشور، بازار نشر است که انواع تولیدات در آن عرضه می‌شود. واقعا در کدام بخش از تولید در کشور، کالایی در شصت هزار نوع، در سال تولید می‌شود؟

فقط برای اطلاع یافتن از این عناوین باید زمان و هزینه زیادی را صرف کرد. اما مشکل بزرگ این است که از بین این همه کتاب، چه کتابی را باید انتخاب و تهیه کرد. شما چقدر زمان دارید که به کتاب دلخواه یا مورد نیازتان دست پیدا کنید؟ یک سوال دیگر؛ شما آیا اصولا برای خواندن کتاب فرصتی دارید؟ «ترنج» از کارشناسان کتاب خواسته است، بهترین پیشنهاد‌های خود را برای انتخاب خواندنی‌ترین کتاب‌ها ارایه کنند. آنها 51 موضوع را برگزیده‌اند و در هر موضوع چندین کتاب را معرفی کرده‌اند. توضیح چند سطری آنها درباره هر کتاب، به شما کمک می‌کند، با کتاب‌ها آشنا شوید، و تصمیم بگیرید که همه پیشنهادها یا برخی از آنها را بپذیرید.

در این بسته پیشنهادی عناوینی همچون ، پروتکل های رهبران یهود از انتشارات آستان قدس رضوی، یوسرائیل و صهیوناکراسی ازنشر معارف، صهیونیسم ونقد تاریخ نگاری معاصر غرب از پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی و مبانى فراماسونری و صهیونیسم مسیحی از انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی  به چشم می‌خورد.

 

ادامه نوشته

رویکرد مصر جدید به فلسطین

https://encrypted-tbn3.google.com/images?q=tbn:ANd9GcRsfhjZbwNxfMryUbldOvX5PkF5aacaTenb_py7CDqL1ebOTIufcw

با تعمیق در فعالیت دستگاه دیپلماسی مصر نسبت به تحولات خاورمیانه و موضع گیری دولتمردان این کشور در برهه های مختلف، نقش این کشور جهت برقراری ثبات و آرامش در منطقه در قیاس با سایر کشورهای دیگر نمایان تر می شود. بطوریکه از زمان بروز بحران در خاورمیانه و شکل گیری اسراییل نقش مصر همواره کلیدی بوده است. مصر، امروزه به محمد مرسی نامزد اخوانی ها رسیده است در حالیکه در شصت سال گذشته همواره از سوی نظامیان اداره می شده و اخوان المسلمین هم فاقد تجربه حکومت داری در مصر می باشد. با این وجود اخوان المسلمین، نسبت به بزرگترین معضل جهان اسلام یعنی فلسطین هیچ وقت بی تفاوت نبوده است.

در این مسیر، برای بازشناسی رویکرد کلان مصر به تحولات فلسطین باید به ریشه های شکل گیری سیاست خارجی آن در دوره های مختلف اشاره کرد:

استراتژی کلان ناصر پس از کودتای 1954 تاکید بر ناسیونالیسم عربی و رهبری جنبش های ضد اسراییلی و غربی در منطقه بوده است. ناصر که داعیه دار رهبری جهان عرب بود با هم پیمانی روسها تلاش نمود که با قدرت نظامی ضمن شکست اسراییل، بازپس گیری سرزمین های اشغالی را نیز عملیاتی نماید ولی شکست مصر در جنگ 6 روزه 1967 آرمان ناصر را بر باد داد و در این جنگ بخش های دیگری از سرزمین های عربی از جمله کرانه باختری رود اردن، نوار غزه، صحرای سینای مصر و بلندی های جولان سوریه به اشغال اسراییل درآمد. جانشین ناصر سادات، دلیل این شکست را در هم پیمانی مصر با شوروی دانست و در این مسیر توان مالی و نظامی کرملین را برای پشتیبانی از سیاست های داخلی و خارجی مصر در منطقه ناکافی نامید، لذا سادات با تکیه بر اصل غافلگیری جنگ دیگری را علیه اسراییل در سال 1974 براه انداخت و به توفیقات نسبی هم دست یافت با این وجود صلح با اسراییل در 26 مارس توسط سادات نخست وزیر پیشین رژیم صهیونیستی و جیمی کارتر امضا شد، ولی این اقدام مصر با واکنش کشورهای اسلامی و گروه های فلسطینی مواجه گردید، بطوریکه مصر از جهان عرب اخراج شد. با توجه به اقدامات مصر به عنوان اولین کشور در امضای توافق نامه صلح با اسراییل در سال 1979، مهمترین هدف آمریکا از انعقاد صلح؛ شکستن قبح انجام مذاکرات با سایر طرفهای عربی، کشورهای دیگر و مشروعیت بخشیدن به حضور اسراییل در منطقه بوده است. پس از سادات، در دوره مبارک نیز نقش مصر در روند سازش و حمایت از موجودیت اسراییل در منطقه پررنگتر شد. بطوریکه آمریکا توانست با اهرم مالی در قالب اعطای کمک های سالیانه میلیاردی به ارتش مصر همچنان این کشور را به عنوان ذخیره استراتژیک برای غرب و اسراییل در منطقه حفظ نماید. در این ارتباط شیمون پرز در مورد نقش مصر در روند صلح و مذاکرات بین سازمان آزادی بخش فلسطین و اسراییل گفته بود : «اولین شراره شروع مذاکرات را در مصر یافتیم، حسنی مبارک و عمر موسی وزیر امورخارجه مصر و اسامه الباز مشاور رییس جمهور از مذاکرات محرمانه مطلع بودند. واقعیت آن است که مبارک از هیچ تلاشی برای حمایت از روند گفتگوهای صلح دریغ نکرد و علاقمندی زیادی به کمک به طرفین نشان داد. عمر موسی در تماس دائم با طرفین بود و هر وقت مذاکرات به بن بست می رسید در رفع آن گام برمی داشت...»

در واقع مصر پس از بازگشت مجدد به جهان عرب نقش میانجی را میان اعراب و اسراییل بر عهده گرفت، به طوری که تمام تلاش های سیاسی این کشور بر حفظ روند سازش و تعمیق آن به سایر کشورهای منطقه متمرکز گشته بود. گفتنی است که مبارک نقش موثری در فراهم ساختن ارتباط تل آویو با سازمان آزادی بخش فلسطین و به بار نشستن مذاکرات آنها با امضای موافقت نامه اسلو و برنامه اجرایی آن در قاهره داشت. اوج خیانت مبارک به آرمان فلسطین را می توان در نوع موضع گیری در جنگ 23 روزه رژیم صهیونیستی علیه مردم بی دفاع غزه دریافت. مصر در روزهای آغازین جنگ همگام با غرب و اسراییل، حماس را به عنوان عامل رنج مردم فلسطین محکوم و از بازکردن گذرگاه رفح و ارسال کمک های انسانی به نوار غزه خودداری کرد.

از دیگر سو مصر زمان مبارک نقش اصلی در آتش افروزی میان گروه های فلسطینی و عدم به ثمر رسیدن طرح آشتی ملی میان فلسطینیان بر عهده داشت و حمایت از تشکیلات خودگردان فلسطینی و تقویت موضع منطقه ای آن در قبال تضعیف موقعیت حماس از جمله اقدامات مصر بود. بنابراین غالب تحولات اخیر مصر برای اسراییل بیشتر به شکل تهدید امنیتی مطرح شده است؛ چرا که مصر پس از مبارک در همان مدت کوتاه هم پس از روی کار آمدن اسلامگرایان نشان داده است که به آرمان فلسطین و تشکیل دولت مستقل در سرزمین اشغالی 1967 وفادار است. بطوریکه پس از سقوط مبارک گذرگاه رفح منفذ حیاتی برای مردم نوار غزه بازگشایی شد و قاهره میزبان آشتی دو گروه فلسطینی یعنی حماس و تشکیلات خودگردان برای رسیدن به تفاهم همه جانبه برای آینده بوده است. بی تردید گروه های فلسطینی از پیروزی اسلامگرایان مصر بسیار خشنودند. در همین راستا، ابوهنیه رهبر حماس جزء اولین نفراتی بود که پیروزی مرسی را تبریک گفت و آن را گام بلندی در احقاق حقوق مردم فلسطینی دانست.

با توجه به تحولات اخیر مصر می توان مسایل ذیل را برای آینده تحولات فلسطین و تعاملات منطقه ای متصور بود.

1ـ محمد مرسی به رغم اینکه در سخنرانی اخیر به نوعی اعتدال گرایی خود را در سیاست خارجی و پایبندی به تعهدات بین المللی ابراز داشته است با این وجود، به نظر می رسد حفظ روابط مصر در سطح پایین هم با رژیم صهیونیستی در گرو ایجاد دولت مستقل فلسطینی به پایتختی قدس شریف خواهد بود. اسراییل دیگر نمی تواند از طریق پتانسیل های منطقه ای مصر و نیز از طریق میانجی گری آن به اهداف خویش برسد، در طبیعی ترین حالت روند سازش در منطقه خاورمیانه با بن بست مواجه خواهد شد و اسراییل بدون مصر نمی تواند مانند گذشته به طرح های منطقه ای خود جامه عمل بپوشاند.

2ـ مصر با ایفای نقش محوری در ایجاد آشتی ملی میان دو گروه رقیب فلسطینی (حماس، تشکیلات خودگردان) ضمن بازیابی هویت عربی ـ اسلامی، و تقویت محور مقاومت جهت مقابله با اقدامات اسراییل در جهان عرب از ایجاد نظام نوین خاورمیانه جدید با محوریت این رژیم در منطقه ممانعت به عمل خواهد آورد.

3ـ گرچه کمک های اقتصادی آمریکا به عنوان عامل بازدارنده برای رها شدن از سیاست قبلی و اتخاذ رویکرد جدید در مصر جدید به رهبری مرسی به شمار می رود، با این وجود مصر به عنوان یکی از بازیگران مهم منطقه دارای ارتش قوی و کانون فکر جهان عرب تلاش خود را برای مقابله با اقدامات آشوب ساز اسراییل در منطقه و توسل به زور به کار خواهد بست. مصر علاوه بر اتحادیه عرب در دیگر سازمانهای منطقه ای و بین المللی نقش برجسته ای دارد و این توانمندها و پتانسیل دیپلماتیک می تواند مستمسکی مناسبی برای به مجبور نمودن اسراییل به التزام قطعنامه های بین المللی و رعایت حقوق مردم فلسطین قلمداد گردد.

4ـ گرچه دور از واقعیت های مصر است که تصور شود، مصر با محمد مرسی برای آرمان فلسطین و دستیابی به حقوق مشروع آن محتمل هزینه های گزاف از جمله رد کمک های آمریکا یا توسل به زور گردد، با این وجود، استراتژی مصر در میان مدت و درازمدت با تغییرات در این حوزه روبرو خواهد شد. در صورت مرکزیت یافتن مصر برای حل بحران فلسطین، به رغم تضاد منافع و دیدگاه های متفاوت شاهد همگرایی بیشتر در جهان اسلام به سود مردم فلسطین خواهیم بود. بطوریکه هم اکنون نیز به رغم قرائت های مختلف از سوی کشورهای اسلامی برای حل و فصل بحران دیرینه خاورمیانه، اشتراک نظر و اجماع در مورد مواضع فلسطینی در منطقه وجود دارد در این میان سیاست مصر جدید مبنی بر حمایت از تشکیل دولت فلسطینی در سرزمین های اشغالی 1967 ضمن تقویت مواضع کشورهای عربی و اسلامی در مجمع عمومی فرایند این پروسه را تسهیل خواهد نمود.

5ـ پس از شکست اسراییل در جنگ 23 روزه، در سکوت خفت بار منادیان حقوق بشر، مردم فلسطین به ویژه نوار غزه از سوی اسراییل در محاصره کامل قرار گرفتند و جهان اسلام بدلیل تشتت آراء نتوانسته است اقدام خاصی را برای برداشتن این اقدام ضد انسانی اسراییل بردارد، به نظر می رسد اولین گام مثبت مرسی در این حوزه دادن مجوز به تمام مردم نوار غزه و نیز کرانه باختری برای ورود آزاد به مصر باشد. این رویه می تواند ضمن کم کردن فشارهای سیاسی و اقتصادی بر مردم فلسطین، اتحاد و انسجام درونی آنان برای بازپس گیری مناطق از دست رفته و احقاق حقوق واقعی خود را بیشتر نماید.

قرآن را بخورید!

مقام معظم رهبری
طلبه برای این که بتواند در راه طلبگی خود موفق باشد و وظیفه خود را به خوبی انجام دهد نیاز به یک سری ابزار و وسایل دارد که یکی از این ابزار بسیار مهم ،تامل و تدبر و تفکر و استفاده از قرآن کریم می باشد .

علمای پارسا و پرهیزکار شیعه هرگز از قرآن کریم و استفاده و بهره بردن از این گنج پربها غافل نبودند و همواره با تمسک به کلام الهی زندگی خود و مردم را روشن و نورانی ساختند .

 

طلبه در کنار پرداختن به دروس معمول طلبگی باید زمانی را هم برای تامل و تفکر در آیات الهی و  بهره بردن از قرآن مجید اختصاص دهد.

 

رسول الله صلی الله علیه و آله –لما قیل له : امتک ستفتتن ، فسئل : ما المخرج من ذلک؟-:کتاب الله العزیز ، الذی لا یاتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه ، تنزیل من حکیم حمید ، من ابتغی العلم فی غیره اضله الله.

 

وقتی به پیامبر خدا گفته شد : بزودی امت تو گرفتار فتنه خواهد شد ، [در جواب این پرسش که :] راه خلاص از آن چیست؟فرمود: کتاب گرامی خدا ، همان که باطل نه از پیش و نه از پس بدو راه نیابد ، فرود آمده [و] از سوی حکیمی ستوده است . هر که علم را در جز قرآن بجوید، خداوند گمراهش کند.(میزان الحکمه/ج9/ص324/ح16571)

 

مرحوم آیت الله العظمی شاه آبادی، استاد عرفان امام دریاره عظمت کلام وحی و لزوم بهرهبردن از این گنجینه آسمانی چنین می فرمایند: تمام علوم در سکرات موت و لحظه جان دادن، از انسان گرفته می شود، مگر علوم قرآنی.

 

امام علی علیه السلام در کلامی زیبا با بیانی شیوا در این راستا می فرماید:اعلموا ان هذا القرآن هو الناصح الذی لایغش ، و الهادی الذی لا یضل. و المحدث الذی لایکذب، و ما جالس هذا القرآن احد الا قام عنه بزیادة او نقصان ، زیادة فی هدی ، او نقصان من عمی.

 

بدانید که این قرآن مشاوری است که خیانت نمی ورزد و راهنمایی است که گمراه نمی کند و گوینده ای است که دروغ نمی گوید .

هیچ کس با این قرآن ننشست ، مگر این که با افزایشی یا کاهشی از نزد آن برخاست : افزایش در هدایت یا کاهش در کوری و گمراهی.(میزان الحکمه/ج9/ص327/ح16576)

 

 حضرت آیت الله العظمی حاج سید احمد خوانساری که از مراجع تقلید بودند، به دلیل بیماری زخم معده، به دستور پزشک معالج، در بیمارستان بستری شدند.

 

و چون ایشان سالخورده و ضعیف بودند و در وقت بستری شدن 89 سال از عمرشان می گذشت، لذا طاقت تحمل جراحی بدون بیهوشی ممکن نبود، و از طرفی هم ایشان اجازه بیهوش کردن را نمی دادند، زیرا معتقد بودند که در هنگام بیهوشی، تقلید مقلّدین اشکال پیدا می کند.

 

دکتر معالج به ایشان عرض می کند که طبق آزمایش ها و عکس برداری ها، باید حتماً عمل جراحی روی ایشان صورت گیرد.

 

آیت الله خوانساری می فرمایند: مانعی ندارد، عمل جراحی را هر وقت خواستید، شروع کنید، ولی قبل از آن به من خبر دهید که با تلاوت قرآن و توجه به آن، مشکل بی هوش کردن حل شود.

 

دکتر جراح پذیرفت و لحظاتی بعد عرض کرد: ما آماده هستیم که دست به کار شویم.

 

 آیت الله خوانساری فرمودند: هر وقت من شروع به خواندن کردم، شما هم شروع کنید. دکتر می گوید: تا ایشان شروع به خواندن سوره انعام کردند، چاقوی جراحی را روی شکم ایشان گذاشته و دست به کار شدیم، و چنان ایشان بی حرکت بودند، گویا در حال بی هوشی کامل هستند. بعد از پاره کردن و دوختن و اتمام کار، عرض شد:

 

حضرت آقا! کار ما تمام شد. ایشان قرآن را بستند و فرمودند: صدق الله العلی العظیم.

عرض کردند: آقا دردتان نیامد؟ فرمودند: مشغول قرآن بودم، نفهمیدم.

 

امام علی در وصف قرآن کریم فرمودند: جعله الله ریا لعطش العلماء ، و ربیعا لقلوب الفقهاء ، و محاج لطرق الصلحاء ، و دواء لیس بعده داء، و نورا لیس معه ظلمة.

خداوند ، قرآن را مایه فرونشاندن عطش دانشمندان و بهار دلهای فهمیدگان و شاهراه درستکاران قرار داد و دارویی که با وجود آن دیگر دردی باقی نمی ماند و نوری که با آن ظلمتی همراه نیست.(میزان الحکمه /ج9/ص327/ح16575) 

 

علامه ملاّ محمد باقر مجلسی (ره) دراره قرآن کریم و استفاده از آن فرمود: هر قدر در آیه ای بیشتر دقت می کردم، حقایق بیشتری نصیبم می شد تا این که ناگهان حقایق و معارف فراوانی بر قلبم فرود آمد.

 

پس در هر آیه ای که تدبر کردم، همین گونه به من از حقایق و معارف عطا می شد.

 

امیرالمومنین علیه السلام  در کلامی دیگر درباره جایگاه والا و بی نظیر قرآن کریم این گونه می فرماید :تعلموا کتاب الله تبارک و تعالی ، فانه احسن الحدیث و ابلغ الموعظة ، و تفقهوا فیه فانه ربیع القلوب ، و استشفوا بنوره فانه شفاء لما فی الصدور ، و احسنوا تلاوته فانه احسن القصص.

 

 کتاب خداوند تبارک و تعالی را بیاموزید ، زیرا که آن نیکو ترین سخن و رساترین اندرز است و قرآن را بفهمید ، زیرا که آن بهار دلهاست و از نور آن شفا جویید، زیرا که آن شفابخش بیماری های سینه هاست و آن را نیکو تلاوت کنید ، زیرا که آن بهترین داستان (تاریخ) است.(میزان الحکمه/ج9/ص331/ح16593)

 

  حاج شیخ رضا سراج (ره) درباره انس با کتاب الهی چنین می گوید: قرآن را نباید خواند، بلکه بایدآن را خورد. (یعنی فقط خواندن نباشد که عبارات در دهان تلفظ شود، بلکه قرآن را باید در اعماق وجود خود جای داد؛ هم از نظر حفظ و قرائت و هم از نظر معنی و عمل.

 

قرآن کریم چراغی فروزان در دستان طلبه می باشد که وی می تواند در پرتو این چراغ فروزان راه زندگی را برای خود و دیگران روشن سازد و سعادت و نیک بختی را برای جامعه و مردم به ارمغان آورد.

 

 امام خمینی این عارف الهی که عمر خود را در خدمت به قرآن و اسلام سپری نمود درباره اهمیت قرآن در صحیفه نور چنین می فرماید:«... و این جانب از روی جد، نه تعارف معمولی می‌گویم از عمر به باد رفته خود، در راه اشتباه و جهالت تأسف دارم و شما ای فرزندان برومند اسلام، حوزه‌ها و دانشگاهها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسیار مختلف آن بیدار كنید.

 

 تدریس قرآن در هر رشته‌ای از آن را محطّ نظر و مقصد اعلای خود قرار دهید، مبادا خدای ناخواسته در آخر عمر كه ضعف پیری بر شما هجوم كرد

 از كرده‌ها پشیمان و تأسف بر ایام جوانی بخورید، همچون نویسنده...»[صحیفه نور، ج 20، ص 20 ]           


                                                                                                                                                                                                           منابع:

1-میزان الحکمه/محمدی ری شهری /دارالحدیث/1387

2-پایگاه فرهنگی مذهبی علما و عرفا

میانمار کجاست؟مسلمانان میانمار چه کسانی هستند؟

خشونت علیه مسلمانان در میانمار که با حمایت دولت این کشور انجام می‌شود و نادیده گرفته شدن این خشونت‌ها از جانب رسانه‌های جریان اصلی جهان، لزوم شناخت این کشور و مسلمانان آن را بیش از پیش آشکار می‌کند.

میانمار جایی هست که چندین هزار مسلمان بی گناه، اعم از کودکان و زنان توسط بوداییان قتل عام می شوند...


اتحادیه جمهوری میانمار کشوری است در آسیای جنوب شرقی. میانمار از شمال شرقی با چین، از شرق با لائوس، از جنوب شرقی با تایلند، از غرب با بنگلادش و از شمال غربی با هند مرز مشترک دارد و از جنوب غربی با خلیج بنگال و از جنوب با دریای آندامان محصور است.

میانمار با مساحت 678500 کیلومتر مربع دومین کشور بزرگ آسیای جنوب شرقی است. این کشور 1900 کیلوتر مرز آبی دارد. سه رشته کوه اصلی در میانمار وجود دارد که هر سه از شمال (هیمالیا) به جنوب کشیده شده‌اند.

در سال 1824 برمه توسط بریتانیا اشغال و ضمیمه حکومت هند، مستعمره بریتانیا شد. در سال 1937 بریتانیا برمه را به همراه منطقه "آراکان" که اکنون به آن راخین نیز می‌‎گویند، مستعمره ای جدا از حکومت هند خواند و آن را برمه بریتانیا نام نهاد. تا اینکه در سال 1948 بریتانیا اجازه داد تا برمه استقلال یابد و از آن زمان به میانمار تغییر نام یافت.

نظامیان پس از کودتای سال 1962 توسط ژنرال "نِ وین" که منجر به سرنگونی دولت غیرنظامی نخست‌وزیر "او نو" شد حاکمیت را در این کشور به دست گرفتند. از آن زمان رهبری میانمار تحت کنترل رهبر نظامی درآمد. این شرایط تا سال 2011 ادامه داشت، زمانی که شورا به دنبال انتخابات سال 2010 منحل شد مراسم تحلیف ریاست جمهوری دولت غیرنظامی برگزار شد.

میانمار طبق آخرین آمار بدست آمده در سال 2005 از جمعیتی بالغ بر 40 میلیون نفر برخوردار است.

ورود اسلام به میانمار

تاریخ گسترش اسلام در میانمار به قرن اول هجرى برمى‏گردد. بعد از ظهور اسلام و گرایش اعراب و ایرانیان به اسلام، دریانوردان عرب و ایرانى مسافرت‏هاى دریایى خود را به طریق قبل‏ادامه مى‏دادند و در مسیر خود همچنین دست‏به تبلیغ و دعوت مردم‏به اسلام مى‏زدند.

بعدها بازرگانان مسلمان از مسیرهاى زمینى که از منطقه غربى ‏میانمار و ایالت آراکان این کشور مى‏گذشت ‏به مناطق غربى چین سفرمى‏کردند. بسیارى از این افراد در منطقه حاصلخیز و مستعد ساحلى‏ آراکان، اقامت کردند و اولین مناطق مسلمان نشین را ایجاد کردند.

تاجران چینى در نوشته‏هاى خود از مناطق ایرانى‏نشین‏ در مرزهاى بین میانمار و یونن (ایالتى در جنوب غربى چین) در قرن‏سوم میلادى یاد کرده‏اند.

خشونت علیه مسلمانان

دولت ژنرال ن وین‏ پس از روی کار آمدن در 1962 رفتن مسلمانان ‏به حج را ممنوع اعلام کرد تا آنکه در 1980 پس از گذشت 18 سال به‏ هفتاد نفر از مسلمانان اجازه داده شد، جهت انجام فرایض حج ‏به ‏مکه مشرف شوند و متعاقب آن عده‏اى از مسلمانان نیز جهت ‏شرکت در کنفرانسهاى مختلف اسلامى اعزام شدند.

نشریه انگلیسى «ساندى تایمز» در گزارشى از جنایات هولناک‏ چکمه‏پوشان میانمارى خاطرنشان مى‏کند، نظامیان این کشور مردم‏ مسلمان را مورد ضرب و شتم قرار داده، زنان را در جلو چشم ‏دیگران مورد تجاوز قرار مى‏دهند، مردان را مصلوب مى‏سازند و به ‏قتل مى‏رسانند.

براساس گزارش این روزنامه، هرروز شمار زیادى از مسلمانان فرارى با سرگذشتى هولناک و داستانهاى تکان دهنده‏اى از فشارهاى نظامیان میانمارى خود را به‏ اردوگاه‌هاى مرزى که در آنها غذا به اندازه کافى یافت نمى‏شود و انواع بیماری‌ها رواج دارد مى‏رسانند.

براساس این گزارش، گفته ‏مى‏شود که نظامیان قصد دارند بودایى‌ها را به ایالت آراکان‏، در غرب میانمار که در گذشته مسلمان نشین بوده است، گسیل‏دارند.

70 درصد جمعیت 40 میلیونى میانمار بودایى هستند.

هرچند در گذشته نظامیان میانمارى سایر اقلیت‌هاى قومى را نیز مورد آزار و اذیت قرار داده‏اند، از جمله در مورد تایلندى‏ها، خشونت ‏بسیارى روا داشته‏اند، لیکن رفتارشان با مسلمانان‏ بسیار خشونت بارتر از رفتار با سایرین بوده است.

خشونت‌های جدید علیه مسلمانان میانمار در ایالت راخین بعد از کشته شدن 11 مسلمان بیگناه توسط ارتش این کشور در ماه مه 2012 و حمله یک گروه بودائیان به اتوبوس حامل مسلمانان و کشته شدن یک بودائی در پاسخ به این حمله آغاز شد.

به دنبال آغاز درگیری‌ها درغرب میانمار، بودایی‌ها با حمله به مناطق مسلمان‌نشین بیش از 2000 منزل مسکونی متعلق به مسلمانان را به آتش کشیدند و بیش از یک صد هزار نفر را آواره و بی خانمان کردند.

در سال 1824 برمه توسط بریتانیا اشغال و ضمیمه حکومت هند، مستعمره بریتانیا شد. در سال 1937 بریتانیا برمه را به همراه منطقه "آراکان" که اکنون به آن راخین نیز می‌‎گویند، مستعمره ای جدا از حکومت هند خواند و آن را برمه بریتانیا نام نهاد. تا اینکه در سال 1948 بریتانیا اجازه داد تا برمه استقلال یابد و از آن زمان به میانمار تغییر نام یافت.

نظامیان پس از کودتای سال 1962 توسط ژنرال "نِ وین" که منجر به سرنگونی دولت غیرنظامی نخست‌وزیر "او نو" شد حاکمیت را در این کشور به دست گرفتند. از آن زمان رهبری میانمار تحت کنترل رهبر نظامی درآمد. این شرایط تا سال 2011 ادامه داشت، زمانی که شورا به دنبال انتخابات سال 2010 منحل شد مراسم تحلیف ریاست جمهوری دولت غیرنظامی برگزار شد.

میانمار طبق آخرین آمار بدست آمده در سال 2005 از جمعیتی بالغ بر 40 میلیون نفر برخوردار است.

ورود اسلام به میانمار

تاریخ گسترش اسلام در میانمار به قرن اول هجرى برمى‏گردد. بعد از ظهور اسلام و گرایش اعراب و ایرانیان به اسلام، دریانوردان عرب و ایرانى مسافرت‏هاى دریایى خود را به طریق قبل‏ادامه مى‏دادند و در مسیر خود همچنین دست‏به تبلیغ و دعوت مردم‏به اسلام مى‏زدند.

بعدها بازرگانان مسلمان از مسیرهاى زمینى که از منطقه غربى ‏میانمار و ایالت آراکان این کشور مى‏گذشت ‏به مناطق غربى چین سفرمى‏کردند. بسیارى از این افراد در منطقه حاصلخیز و مستعد ساحلى‏ آراکان، اقامت کردند و اولین مناطق مسلمان نشین را ایجاد کردند.

تاجران چینى در نوشته‏هاى خود از مناطق ایرانى‏نشین‏ در مرزهاى بین میانمار و یونن (ایالتى در جنوب غربى چین) در قرن‏سوم میلادى یاد کرده‏اند.

خشونت علیه مسلمانان

دولت ژنرال ن وین‏ پس از روی کار آمدن در 1962 رفتن مسلمانان ‏به حج را ممنوع اعلام کرد تا آنکه در 1980 پس از گذشت 18 سال به‏ هفتاد نفر از مسلمانان اجازه داده شد، جهت انجام فرایض حج ‏به ‏مکه مشرف شوند و متعاقب آن عده‏اى از مسلمانان نیز جهت ‏شرکت در کنفرانسهاى مختلف اسلامى اعزام شدند.

نشریه انگلیسى «ساندى تایمز» در گزارشى از جنایات هولناک‏ چکمه‏پوشان میانمارى خاطرنشان مى‏کند، نظامیان این کشور مردم‏ مسلمان را مورد ضرب و شتم قرار داده، زنان را در جلو چشم ‏دیگران مورد تجاوز قرار مى‏دهند، مردان را مصلوب مى‏سازند و به ‏قتل مى‏رسانند.

براساس گزارش این روزنامه، هرروز شمار زیادى از مسلمانان فرارى با سرگذشتى هولناک و داستانهاى تکان دهنده‏اى از فشارهاى نظامیان میانمارى خود را به‏ اردوگاه‌هاى مرزى که در آنها غذا به اندازه کافى یافت نمى‏شود و انواع بیماری‌ها رواج دارد مى‏رسانند.

براساس این گزارش، گفته ‏مى‏شود که نظامیان قصد دارند بودایى‌ها را به ایالت آراکان‏، در غرب میانمار که در گذشته مسلمان نشین بوده است، گسیل‏دارند.

70 درصد جمعیت 40 میلیونى میانمار بودایى هستند.

هرچند در گذشته نظامیان میانمارى سایر اقلیت‌هاى قومى را نیز مورد آزار و اذیت قرار داده‏اند، از جمله در مورد تایلندى‏ها، خشونت ‏بسیارى روا داشته‏اند، لیکن رفتارشان با مسلمانان‏ بسیار خشونت بارتر از رفتار با سایرین بوده است.

خشونت‌های جدید علیه مسلمانان میانمار در ایالت راخین بعد از کشته شدن 11 مسلمان بیگناه توسط ارتش این کشور در ماه مه 2012 و حمله یک گروه بودائیان به اتوبوس حامل مسلمانان و کشته شدن یک بودائی در پاسخ به این حمله آغاز شد.

به دنبال آغاز درگیری‌ها درغرب میانمار، بودایی‌ها با حمله به مناطق مسلمان‌نشین بیش از 2000 منزل مسکونی متعلق به مسلمانان را به آتش کشیدند و بیش از یک صد هزار نفر را آواره و بی خانمان کردند.

اغلب آوارگان مسلمان به مرزهای میانمار و بنگلادش پناه بردند و اکنون در شرایط بسیار اسف باری به سر می‌برند. آنها نیاز به غذا دارند و به علت بارش باران‌های موسمی و نداشتن سرپناه سلامت و زندگی آنها در خطر است.

این درحالیست که دولت میانمار با تامل نیروهای امنیتی خود را در منطقه افزایش داد و بعد از یک هفته در ایالت راخین وضعیت فوق العاده اعلام کرد.

این خشونت‌ها درحالی ادامه دارد که رئیس جمهور میانمار هفته گذشته اعلام کرد که مسلمانان شهروند میانمار نیستند.

"تین سین"، رئیس‌جمهور میانمار جمعیت 800 هزار نفری مسلمان روهینگیا در این کشور را قومیتی خارجی دانست و گفت: مسلمانان یا باید در اردوگاه‌های آوارگان متمرکز یا اخراج شوند.

"آنگ سان سوچی" رهبر مخالفان دولت میانمار نیز که به تازگی از حبس خانگی آزاد شده است و اخیرا در یک تور اروپایی با اغلب رهبران اتحادیه اروپا دیدار و گفتگو داشته و همچنین مورد تمجید بسیاری از همین رهبران به خاطر ژست‌های حقوق بشری خود قرار گرفته نیز تاکنون هیچ موضع‌گیری و اظهار نظری درباره کشتار فجیع مسلمانان به دست هم کیشان خود نکرده است و حتی اعلام کرده است که این افراد میانماری نیستند.

این درحالیست که پخش تصاویر کشتار مسلمانان میانمار به دست بودائیان طی روزهای اخیر که به طرز مشکوکی از جانب رسانه‌های جریان اصلی جهان نادیده گرفته شده است لزوم توجه جدی و همت کشورها و سازمان‌های اسلامی برای حمایت از مسلمانان فراموش شده میانماری را می‌طلبد.

رویترز : گزارشی از اعتراضات شیعیان عربستان

اعتراضات شیعیان عربستان به آل سعود دیربازی است که آغاز شده و کابوس این اعتراضات دست از رژیم این کشور برنمی دارد. خبرگزاری رویترز در گزارشی   نوشت ، سه مرد جوان این ماه در یک درگیری در شرق عربستان به دلیل دستگیری یکی از روحانیون ، به ضرب گلوله نیروهای امنیتی کشته شدند و به این ترتیب آمار کشته شدگان این درگیری‌ها از ماه نوامبر تاکنون به ۹ تن رسید.

http://www.jamnews.ir/Images/News/Smal_Pic/27-10-1390/IMAGE634624520379843750.jpg

یک فعال از روستای عوامیه که خواست نامش فاش نشود در تماس تلفنی به خبرگزاری رویترز گفت: جوانان خواهان تغییر هستند. آنها چیز متفاوتی می‌خواهند. آنها می‌گویند نسل قدیم رهبران کنار بایستند. شما ۳۰ سال تلاش کردید و به چیزی نرسیدید.شیعیان عربستان دولت این کشور را به محروم کردن آنها از مشاغل دولتی و محدود کردن اماکن عبادی و فرصت‌های تحصیلی،متهم می‌کنند. در حالیکه سنی‌های سعودی در بهار ۲۰۱۱ درخواست‌های اینترنتی برای اعتراضات را نادیده می‌گرفتند، صدها شیعه به تشویق رهبرانی نظیر شیخ نمر النمر که دستگیری وی باعث ناآرامی‌های این ماه شد، برای تظاهرات به خیابانها آمدند.نمر که در جریان دستگیری از ناحیه پا مورد اصابت گلوله قرار گرفت، سال‌ها خواهان حقوق بیشتر برای اقلیت شیعه بوده است. ریاض که دکترین سنی‌های وهابی را مبنی بر ارتداد شیعیان دنبال می‌کند، این اعتراضات را در قالب اختلافات منطقه‌ای می‌داند.سیف که یکی از رهبران مذاکره کننده با دولت عربستان در سال ۱۹۹۳ بود، گفت: اینکه بگوییم ایران پشت پرده این تظاهرات است اغراق آمیز و دروغ است.

آیا از بین شورشیان سوریه سفیانی سر بر می‌آورد

http://fa.azadnegar.com/files/fa/imagecache/news_list_thumb/image634768529769033750.jpg

از نظر زمانى اولین نشانه از نشانه‏هاى حتمى كه پیش از دیگر نشانه‏ها تحقق مى‏یابد و فرارسیدن انفجار نور و سپرى شدن شب دیجور غیبت را نوید مى‏دهد؛ خروج سفیانى است.

خوشبختانه خروج سفیانى در روایات اسلامى بسیار دقیق، روشن و شفاف بیان شده كه هرگز قابل انطباق با هیچ فرد دیگرى نمى‏باشد. جالب‏تر اینكه علاوه بر روایات كلى علائم پنجگانه در احادیث فراوانى به طور استقلالى بر حتمى بودن آن تصریح و تأكید شده، كه به چند نمونه از آنها اشاره مى‏كنیم:
حمیرى با دو واسطه از امام رضاعلیه السلام روایت كرده كه فرمود: اِنَّ اَمْرِ القائمِ حَتمٌ مِنَ ‏اللَّهِ، وَ امرَ السُّفیانى حَتمٌ مِنَ‏ اللَّهِ، وَ لا یَكونُ قائمٌ اِلّا بِسفیانى؛ قیام قائم از سوى خدا حتمى است، خروج سفیانى نیز از سوى خدا حتمى است. بدون سفیانى هرگز قائمى نخواهد بود.


چگونه عربستان وهابی شد؟

یکی از جریان های انحرافی که در قرون میانی به تدریج در حوزه اندیشه و مذاهب اسلامی اثر گذاشت و خط فکری جدیدی را بنیان نهاد جریان سلفی گری است که در عصر اخیر نه به عنوان یک مکتب فکری خاص با یک سلسله اصول و فروع عقیدتی، بلکه به شکل یک جریان گذشته گرای فکری با یک ساختار سیاسی ویژه شناخته می شود.

http://www.seratnews.ir/files/fa/news/1391/1/21/25553_903.jpg

سلفیه در لغت و اصطلاح
سلفی گری در معنای لغوی به معنی تقلید از گذشتگان، کهنه پرستی یا تقلید کورکورانه از مردگان است، اما سلفیه (اصحاب السف الصالح) در معنای اصطلاحی آن، نام فرقه ای است که تمسک به دین اسلام جسته، خود را پیرو سلف صالح می دانند و در اعمال، رفتار و اعتقادات خود، سعی بر تابعیت از صحابه و تابعین دارند.

آنان معتقدند که عقاید اسلامی باید به همان نحو بیان شوند که در عصر صحابه و تابعین مطرح بوده است؛ یعنی عقاید اسلامی را باید از کتاب و سنت فراگرفت و علما نباید به طرح ادله ای غیر از آنچه قرآن در اختیار می گذارد، بپردازند. در اندیشه سلفیون، اسلوبهای عقلی و منطقی جایگاهی ندارد و تنها نصوص قرآن، احادیث و نیز ادله مفهوم از نص قرآن برای آنان حجیت دارد.

از نظر اصول‌ اعتقادی‌، اهل‌ سنت‌ و جماعت‌ در اشکال‌ کنونى‌ آن‌، در طیفى‌ میان‌ اشعریه‌ تا سلفیه‌ پراکنده‌اند و این‌ تمایز از آن‌ رو پدید آمده‌ که‌ گروهى‌ از عالمان‌ در برخورد با مباحث‌ اعتقادی‌ راهى‌ کلامى‌ و استدلالى‌ را مى‌جسته‌اند، در حالى‌ که‌ گروهى‌ دیگر، دست‌ یافتن‌ به‌ عقیده‌ای‌ نجات‌بخش‌ را در گرو پذیرش‌ نصوص‌ و پیروی‌ شیوه سلف‌ (صحابه‌ و تابعین‌) در پرهیز از مباحث‌ کلامى‌ و تسلیم‌ نسبت‌ به‌ نصوص‌ شرعى‌ دانسته‌اند. گونه‌ای‌ خاص‌ از گرایشهای‌ اعتقادی‌ اهل‌ سنت‌ و جماعت‌ که‌ در گستره‌ای‌ از تاریخ‌ در مشرق‌ اسلامى‌ از حیاتى‌ ممتد برخوردار بوده‌، مکتب‌ حنفیان‌ اهل‌ سنت‌ و جماعت‌، و شکل‌ کلامى‌ شده آن‌، یعنى‌ مذهب‌ ماتریدیه‌ است‌.

با پدیدار شدن موجی جدید از سلف‌گرایی نزد حنبلیان از سده 7ق، تقلیدستیزی به عنوان طیفی از مکاتب حنبلی ظهور یافت. چنین رویکردی در آثار ابن تیمیه (د 728ق) به عنوان یکی از شاخص‌ترین چهره‌های سلفی در سده‌های میانه دیده می‌شود و پس از آن هم در آثار پیروان متقدم ابن‌تیمیه مانند ابن قیم جوزیه (د751ق)، به خصوص در کتاب اعلام الموقعین عن رب العالمین این گرایش دیده می‌شد. در آثار فقیهان معتدل حنبلی در دوره‌های پسین، تأکید بر عدم جواز تقلید بر مجتهد نهاده شده بود.

ظهور ابن تیمیه

یکی از نقاط عطف تفکر سلف‌گرایی ظهور ابن تیمیه حرانی است. او بعد از آنکه به جای پدرش بر کرسی تدریس و اِستفتاء نشست، عقایدی در مسائل توحیدی و جانبداری از اهل حدیث و پیروی از سلف و مخالفت با سایر گروه‌های فکری و فرقه‌های کلامی و فقهی اظهار داشت که در میان مسلمانان اختلاف شدیدی درباره افکار او پدید آمد تا جایی که برخی او را به عنوان رهبر فکری خویش پذیرفتند و برخی نیز او را به شدت انکار کردند و عقاید او را بدعت دانستند و فتوا به قتل یا حبس او دادند که تفصیل دید‌گاه‌ها درباره او مجال دیگری می‌طلبد.

بعد از وفات ابن تیمیه نیز افکار او مورد توجه اهل حدیث به ویژه حنبلی‌ها بود و شاگردانش بر مبنای عناصر فکری او دعوت سلفیه را پایه ریزی کردند. در واقع او پلی برای وصول به مذهب سلف صالح به شمار می‌آید.

نقطه عطف دیگری در تفکر سلفی‌گری

در قرن دوازدهم هجری قمری، محمد بن عبدالوهاب نجدی (1206- 1115.ق) با طرح مجدد ادعای بازگشت به اسلام اصیل، اندیشه پیروی از سلف صالح را بار دیگر به عرصه منازعات کلامی آورد. او با استناد به «بدأ الاسلام غریبا و سیعود غریبا» معتقد بود که اسلام اصل نخستین را در غربت یافته است؛ ازاین رو، وی با آنچه خود آن را بدعت و خلاف توحید می خواند، به مبارزه برخاست و مسلمانان را به سادگی اولیه دین و پیروی از سلف صالح دعوت می کرد و مظهر بارز سلف صالح او نیز "احمدبن حنبل" بود.

یکی از آثار عبدالوهاب، التوحید و مختصر سیره الرسول(ص) نام دارد. نهضت وی جنبه ضد حکومت عثمانی یافت و پس از آن که امرای سعودی نجد - که حنبلی مذهب بودند - به آئین او گرویدند، وی برای فرمانروایی عثمانی خطرساز گردید و لذا محمدعلی پاشا، خدیو مصر، از جانب سلطان عثمانی برای سرکوب آنان مأمور شد، اما علیرغم این سرکوب، با گذر زمان، پیروان محمدبن عبدالوهاب بر نجد و حجاز تسلط یافتند و دولت سعودی کنونی را تشکیل دادند.

سید قطب که تحت تأثیر اندیشه های ابن قیم جوزی در خصوص رفتار با اهل کتاب بود این اعتقاد را داشت که اهل کتاب تا زمانی که جزیه پرداخت می کنند می توانند در سرزمین های اسلامی با آرامش زندگی کنند در غیر این صورت مسلمانان باید با آنان به جهاد بپردازند.

سیر تحول سلفی ها

سلفی‎ها روایات خود را مستقیما از احمد بن حنبل (متولد 241)، احمد بن تیمیه (متولد 728)، ابن القیم الجوزیه(متولد 751) و محمد بن عبدالوهاب تمیمی نجدی (متولد 1115-1206) می‎گیرند. سلفیه بعد از محمد بن عبدالوهاب به صورت یک شکل و ساختار سیاسی درآمد و هم پیمانی وی با محمد بن سعود پایه گذار حاکمیت آل سعود در عربستان به این روند تسریع بخشید. پیوند میان علما و حاکمان سعودی گرچه دچار تغییر و تحول شده است و شیوخ وهابی از برخی اختیارات خود از جمله بازداشت و امر قضا بازماندند، اما در عین حال هنوز هم از وضعیت و جایگاه خوبی در نظام سیاسی سعودی برخوردار هستند.

علاوه بر سرزمین حجاز، مصر نیز از تغییر و تحولات عقیدتی برکنار نماند و سلفی های این کشور با اقدامات و فعالیت‎های حسن البناء و جنبش اخوان المسلمین، سیر جدیدی در آموزه های عقیدتی اهل سنت تجربه کردند و باب های جدیدی برای این گروه جهت گشودن روزنه‎های محدود اجتهاد باز شد، اما با مرگ زودهنگام حسن البناء جنبش اخوان المسلمین تحت تأثیر اندیشه‎های دو شخصیت، به نام‎های ابوالاعلی مودودی و سید قطب قرار گرفت و آنها ضمن تثبیت روش پایبندی به متون دینی بر اساس دیدگاه های خاص فقهی خود، دیدگاه تکفیر را پی ریزی کردند.

سید قطب که تحت تأثیر اندیشه های ابن قیم جوزی در خصوص رفتار با اهل کتاب بود این اعتقاد را داشت که اهل کتاب تا زمانی که جزیه پرداخت می کنند می توانند در سرزمین های اسلامی با آرامش زندگی کنند در غیر این صورت مسلمانان باید با آنان به جهاد بپردازند. حمایت عربستان و کشورهای حاشیه ای خلیج فارس هماهنگی فراوانی میان سلفیون سنتی و جنبش اخوان‎المسلمین ایجاد کرد. از سویی دیگر دیدگاه ضد سوسیالیسم سلفیون جدید به خصوص در جریان جنگ‎های نیروهای جهاد افغانستان با شوروی مورد توجه شیوخ وهابی عربستان قرار گرفت.

قحطی انسانیت در میانمار ؟!

(از تصاویر دلخراشی که گذاشتم عذر خواهی میکنم)

به من خبر رسیده كه یكى از آنان به خانه زن مسلمان و زن غیر مسلمانى كه در پناه ‏اسلام جان و مالش محفوظ بوده وارد شده و خلخال و دستبند،گردن بند،و گوشواره ‏هاى آنها را از تن‏شان بیرون آورده است...در حالى كه هیچ وسیله‏ اى براى دفاع جز گریه و التماس كردن نداشته‏ اند،آنهابا غنیمت فراوان برگشته ‏اند بدون اینكه حتى یك نفر از آنها زخمى گردد و یا قطره ‏اى خون‏ از آنها ریخته شود اگر به خاطر این حادثه مسلمانى از روى تاسف بمیرد ملامت نخواهد شد،و از نظر من‏ سزاوار و بجا است!(نهج البلاغه خطبه 27)

تاریخ تکرار میشود...

قافله اسرا به شام که رسیدند "خارجی محسوب شدند"
 

برادران مسلمانمان در میانمار "شهروند محسوب نمی شوند"
این روزها بوی کباب گوشت انسان عجیب مشام غرب و شرق را مدهوش نموده است.و میانمار بزرگترین کبابی جهان است...چراغ های سبز آن از دور خوب پیدایند..
 

گرسنگان غربی در کشتی ای که دور اروپا را میچرخد با اپوزوسیونِ دولت -تین سین- قرار ملاقات میگذارند...او هم "مسلمانان را شهروند نمیداند"
 

این وسط بودا هم که طبق معمول خواب است تا پیام به اصطلاح صلحش را به هم کیشانش یادآوری کند...
 

اعراب هم که همه دغدغه برادران اسرائیلی خود را دارند و نگران باز شدن بزرگراه رفح هستند...
 

چین هم که تجارتش مهم تر است...
 

روسیه هم که خود این کاره است..چچن را که یادمان نمیرود...
 

ما هم رویمان سیاه...درگیر مرغ شده ایم...آخر ماه مبارک نزدیک است...مرغ مهم است...مرغ را میخواهیم کباب کنیم...به یاد برادران میانماریمان که کباب میشوند...

saeghe

saeghe

...سید عبدالله جزایری...

اللهم عجل عجل عجل لولیك الفرج

اللهم ارزقنا رویت قائم آل محمد

*******************

ای اقیانوس ایستاده عدالت ، یا مهدی ...

ای فرزند خلف زهرا و ای علی حاضر و امام زمان...

برخیز و ببین و بشنو صحبت از خلخال یک پیرزن یهودی نیست سخن از تجاوز به پنج هزار زن مسلمان است .

سخن از جنین هایی است که از رحم مادر بیرون کشیده می شوند.

سخن از انسانهایی است که زنده زند در آتش سوختند ،نه یک نفر و نه ده نفر که بیست هزار نفر...

ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس

برگرد ...

برگرد...

برگرد آقا جان اینها می گویند بودایی ها صلح طلب هستند

اینها می گویند باید "دالایی لاما " را الگوی صلح خویش قرار دهید ... همو که بوسه بر دست شیمون پرز زد و در برابر دیوار ندبه شاید چنین روزی را آرزو می کرد...

saeghe

یا ابا صالح ای صلاه روز آدینه برگرد...

اینان که در میانمار به خاک و خون کشیده می شوند مسلمانند و حب رسول خدا در دل دارند.

اینان روزی پنج مرتبه تو را اقامه می کنند هرچند نمی دانند. مولا جان تو را به علی اصغر های بیگناه این امت برگرد..

saeghe

برگرد ...

اعتراف می کنیم بی تو نمی توانیم  برگرد..

 جهان تشنه عدالت فرزند علی است

مولای آوارگان و مظلومان  تو را نشاید که آه و فغان بیوه زنی را بشنوی و اجابت نکنی ...

saeghe

تو امام زمانی ، یابن امیرالمومنین برگرد اینها مسلمانند.

saeghe

سخن از خلخال نیست ، حرف ناموس است.

saeghe

مولا جان قمه به دستان بودایی به  هیچ کس رحم نمی کنند... برگرد.

مولا جان اینجا اگر سگ یک یهودی را برانند شورای امنیت قطعنامه صادر می کند،

برگرد ... شورای امنیت صدای این ظلم کبیر را نمی شنود، اینها گوش ها شان بدهکار ما نیست.

آقا جان سخن از سرخ پوشان یزیدی نیست حرف سرخ جامگان بودایی است.

saeghe

آقا جان خانم کلینگتون که به میانمار رفت به یمن قدو مش تا کنون بیست هزار نفر را قربانی کرده اند.هیچ کس هیچ چیز نمی گوید گویی اتفاقی نیافتاده.

مولا جان اینجا هم  برای سرهای بریده هدیه می دهند خانم اشتون گفت تمام تحریم های دولت میانمار لغو خواهد شد چرا که اصلاحات را آغاز کرده است.

مولا جان اینجا اصلاحات یعنی مسلمان کشی ...

أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لكِنْ لا یَشْعُرُون

آقا جان سخن از خلخال نیست سخن از خیمه سوزانی دیگر است...سخن از اصحاب اخدود است همانی که اینها هلوکاست می نامند...

seghe

سخن از خلخال نیست حرف اشک های روان بر گونه هاست...

saeghe

آقا جان سخن از خلخال نیست حرف نشستن عمود های آهنین بر سر هاست ...

saeghe

آقا جان سخن از خلخال نیست حرف حلقوم های بریده است... اینجا یه جای این که سر ها را به نیزه کنند نیزه را در سرها می کنند...

اینجا آب را بر مسلمانان نبستند ، مسلمانان را به آب بستند...

saeghe

تو را به ریش به خون خضاب شده ، تو را به گونه به خاک کشیده شده ،تو را به پیشانی شکسته برگرد...

برگرد فقط برگرد ... هیچ اتفاق دیگری مرا آرام نخواهد کرد...

به امید ظهور مولی  و سرورمان حضرت حجت (عج) که صد البته نزدیک است...

...دكتر علی اکبر رائفی پور...

******************

نارضایتی در عربستان محدود به شیعیان نیست

اخیراً نیروهای امنیتی عربستان سعودی برای بازداشت یکی از رهبران شیعیان در این کشور وی را هدف گلوله قرار دادند و زخمی کردند. بازداشت وی با اعتراض شیعیان و واکشن خشونت آمیز دولت همراه بود که به کشته و زخمی شدن چندین نفر انجامید.

https://encrypted-tbn1.google.com/images?q=tbn:ANd9GcSQhawrY-NIzJF_2rSwOOX_tuQUCxAfr5Dxwo9cnKMPTYrAkLwjgg
http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1390/07/30/13900730174735_PhotoL.jpg

حسین رویوران، کارشناس مسائل خاورمیانه معتقد است که ریشه نارضایتی شیعیان عربستان رفتارهای تبعیض آمیزی است که با آنان می شود. وی تأکید می کند تمام گروه های مذهبی غیروهابی با چنین رفتارهای غیرمنصفانه ای روبه رو هستند.
  • ناآرامی هایی که اخیراً در عربستان سعودی بر سر بازداشت شیخ نمر رخ داده است، چه ریشه و سابقه ای دارد؟

ریشه ناآرامی ها به طور کلی رفتارهای تبعیض آمیزی است که حاکمیت در پیش گرفته است و عموماً شیعیان از آن رنج می برند. شیعیان شرق عربستان یعنی استان های احصا و قطیف معمولاً زیر فشار حاکمیت هستند، یعنی استخدام نمی شوند، آزار و اذیت می شوند، آزادی مذهبی آنان در برپایی بسیاری از شعائر ممنوع است، حتی اقامه اذان شیعه با مشکل روبه رو است، در دمام اجازه دفن شیعیان در قبرستان شهر داده نمی شود و مردگان شیعه باید در بیرون از شهر دفن شوند و بسیاری مسائل دیگر. همه اینها می تواند انگیزه مردم برای تغییر وضعیت موجود باشد.

  • نارضایتی فقط منحصر به شیعیان است یا گروه های دیگر هم ناراضی هستند؟

نارضایتی محدود به شیعیان نیست، چون در جنوب عربستان یعنی استان نجران و جیزان، اسماعیلی ها با همین وضع روبه رو هستند. در عربستان تفکر وهابی حاکم است و اساساً همه گروه های مذهبی مانند شافعی ها و مالکی ها با توجه به تفاوت های خود در برداشت های دینی زیر فشار دولت و عوامل دولت قرار دارند.

  • شیخ نمر کیست، چه گرایش هایی دارد و گذشته و جایگاه وی چگونه است؟

شیخ نمر یکی از فضلای شهر عوامیه است که سال ها در آنجا نماز می گزارد و مریدان زیادی دارد. این فرد در مبارزه با رژیم پیشقدم بوده و به دلیل همین مبارزه است که مورد اصابت گلوله قرار گرفت و زخمی و بازداشت شد. بسیاری از ناآرامی های اخیر در واکنش به بازداشت وی صورت گرفته است.

  • موج بیداری اسلامی چه تأثیری بر تحولات داخل عربستان داشته است؟

بیداری بر عربستان تأثیر گذاشته است، اما دولت با اختصاص مبالغ کلانی سعی کرده است این تأثیرگذاری را خنثی کند. توزیع امکانات مالی به منظور ساکت کردن افراد صورت می گیرد. دولت عربستان می کوشد با پول، رضایتمندی اجتماعی را به دست آورد، اما بروز ناآرامی در شرق کشور نشان دهنده شکست این راهکار است.

  • برخی محافل پیش بینی کرده اند که با بازداشت شیخ نمر، ناآرامی ها گسترش یابد. آیا امکان این امر به طور بالقوه وجود دارد؟

بله. در مناطق شیعه نشین این امکان کاملاً وجود دارد، زیرا مردم خسته شده اند. اما تغییر در عربستان زمانی شروع می شود که سنی ها علیه نظام قیام کنند و آن را زیر فشار بگذارند.

  • شمار شیعیان عربستان چقدر است و چه تبعیض هایی درباره آنان اعمال می شود؟

متأسفانه آمار موثقی وجود ندارد. دولت سعی می کند هیچ آماری درباره جمعیت و درآمد شیعیان ندهد و بسیاری از مسائل را محرمانه نگه داشته است. اما شیعیان مدعی هستند شیعیان اسماعیلی و اثنی عشری 30درصد جمعیت این کشور را تشکیل می دهند. این شیعیان عمدتاً در چهار استان کشور هستند، یعنی قطیف و احصا در شرق و جیزان و نجران در جنوب. شیعیان معمولاً نمی توانند در ادارات دولتی کار کنند و به همین دلیل آنان بیشتر در صنعت یا امور بانکی هستند.


قرآن ما را به چه فرا می خواند؟

ماه مبارک رمضان، و ماه میزبانی زمینیان برای نزول کلام خدا با رحمت و برکت فرا رسیده؛ ماهی که حامل شبی است که از هزار ماه با فضیلت تر است. و در آن شب قرآن نازل شده است:
«شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏ وَ الْفُرْقان‏؛ ‏ ماه رمضان، ماهى كه قرآن در آن نازل شده؛ برای هدايت مردم، همراه با دلائل روشنِ هدايت و تشخيص حقّ از باطل.»

http://www.yjc.ir/files/fa/news/1391/4/26/148741_949.jpg

ماه مبارک رمضان، و ماه میزبانی زمینیان برای نزول کلام خدا با رحمت و برکت فرا رسیده؛ ماهی که حامل شبی است که از هزار ماه با فضیلت تر است. و در آن شب قرآن نازل شده است:

«شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏ وَ الْفُرْقان‏؛2 ‏ ماه رمضان، ماهى كه قرآن در آن نازل شده؛ برای هدايت مردم، همراه با دلائل روشنِ هدايت و تشخيص حقّ از باطل.»
راستی آیا ما که پیرو قرآن هستیم و به آن ایمان آورده ایم، تا به حال از خود پرسیده ایم قرآن مردم را به سوی کدام حقیقت هدایت می کند؟ در اولین مواجهه با این پرسش ممکن است کسانی که با قرآن مرتبط اند و تا به حال لااقل بارها در همین ماه مبارک آن را ختم کرده و 6236 آیه نورانی اش را از نظر گذارنده اند این پاسخ به ذهنشان بیاید که، قرآن حکیم با توجه به نیازهای گوناگون بشر حقیقت های متعددی را به او نمایانده است.
بله، ما هم با آنها در این زمینه موافقیم و به فرموده آن خالق رحیم «هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در این کتاب آسمانی، بیان شده است.»  3یعنی هر آنچه بشرِ آفریده شده تا روز واپسین و پس از آن بدان نیاز دارد در این کتاب هدایت گرد آمده است. و اینکه چه کسی توانایی آن را دارد که از این خزانه علم الهی توشه برگیرد، پرسش مهم دیگری است که مجال دیگری می طلبد و ما در اینجا در پی پاسخ به آن نیستیم. اما آنچه این نوشته در پی طرح آن است پاسخ این مسئله است که، اگر تمام آیات این کتاب مقدس را در یک حقیقت گردآوریم، که آن حقیقتِ واحد ترجمان آن آیات و آن آیات راهنمای آن حقیقت باشد این حقیقت چه خواهد بود؟ آیا خدای حکیم و علیم در این بحر عمیق و مواج اشاره ای کلی به این مهم نموده یا آنکه ما را صرفاً با اجزاء متعدد احکام و فرامین -که بی تردید لازم و ضروری اند- رها کرده است؟ اگر چه شاید اکنون نیز پاسخ های دیگری ذهن را به خود مشغول کند که قابل تأمل و تحقیق باشد، لیکن باید ببینیم قرآن خود چه پاسخی به ما می دهد؛ چه آنکه به قول معروف، «از هر چه بگذریم سخن دوست خوشتر است».
هدایت به مقصد بزرگ
همان گونه که در آیه آغازین سخن گذشت، هدف از نزول قرآن کریم، هدایت و راه¬نمایی مردمان است. روشن است که هر راه¬نمایی و هدایتی به سوی راه و مقصدی صورت می گیرد. اگر در این آیه خوب دقت کنیم در خواهیم یافت که خداوند متعال در این آیه شریفه دوبار بر این هدف -هدایت- تأکید نموده است: «قرآن برای دادن بیّنات و دلائل بسیار روشن و آشکاری برای هدایت و تشخیص راه حق از باطل نازل شده است.» و این تأکید دلیلی است بر اهمیت و توجه دادن ما به نکته ای درخور توجه. شاید بتوان گفت که خداوند حکیم می خواهد تا فراوانی و تکثر احکام و مناسک یاد شده در این کتاب شریف ما را از هدف کلی آن بازندارد. و حواسمان باشد که برای عمل به احکام جزء جزء، از راه و هدف کلان منحرف نشویم. راهی که خود، مقصد هم هست. و اگر وارد آن شدیم خواهیم توانست با یافتن علائم و نشانه های سعادت و تفسیر و تبیین درست آن به قرب الهی برسیم. قرآن اگر چه برای همه مردم نازل شده اما معنا و مفهوم آن را باید بدون دخالت دادن آراء شخصی از درون خود آن جست. بنابراین از خود قرآن که کلام کامل، دقیق، منسجم و خالی از خلل خالق حکیم است می پرسیم: اکنون که هدف کلی خود را هدایت اعلام کرده، که در یک جمله ما را به کدام مقصد عظیم هدایت و دعوت می کند؟
اگر مطابق روش تفسیری «قرآن به قرآن» که روش معتبر و مورد استناد مفسران4  و اهل بیت، علیهم السلام است عمل کنیم و واژه های مرتبط با «قرآن» را در مجموع آیات جستجو کنیم، روشن خواهد شد که در سراسر آیات، شأن و رسالت قرآن حکیم چیزی جز هدایت گری و دعوت به سوی مقصدی خاص نیست. آنگاه در پرتو پذیرش این دعوت، نتیجه ای دلنشین و گرانسنگ حاصل می آید: رهایی از امراض فکری، روحی و جسمی که از آن با «شفاء» تعبیر شده است:
«اى مردم، براى شما از جانب پروردگارتان موعظه‏اى آمد و شفايى براى آن بيماريى كه در دل داريد و هدایت و رحمتى براى مؤمنان.»5 
و بیان می کند که شفابخشی قرآن حکیم بهره کسانی است که با مقصد و هدف آن همراه و همگام می شوند و دل به دعوتش می سپارند و مسیر حرکت خود را در زندگی با نشانه های آن می سنجند. و آنان که به هدایت او پشت کنند بهره ای جز خسارت ندارند: «و از قرآن آنچه براى مؤمنان شفا و بخشايش است فرو مى‏فرستيم و بر ستمكاران جز زيان نمى‏افزايد.»6  در آیه 44 از سوره فصلت نیز می فرماید: «اگر قرآن را به زبان عجم مى‏فرستاديم، مى‏گفتند: چرا آياتش به روشنى بيان نشده است؟ كتابى به زبان عجم و [پيامبرى] عرب؟ بگو: اين كتاب براى آنها كه ايمان آورده‏اند هدايت و شفاست و آنها كه ايمان نياورده‏اند گوشهاشان سنگين است، و چشمانشان كور است، چنانند كه گويى آنها را از جايى دور ندا مى‏دهند.»
مقصدِ هدایت
تا این جا روشن شد که قرآن حکیم علاوه بر پرداختن به موضوعات و احکام گوناگونی که پاسخ گوی همه نیازهای انسان در همه زمینه ها است، خود را راه¬نما و دعوت کننده به سوی مقصدی معرفی می کند که بدون شناخت وحرکت در مسیر آن، امکان بهره برداری از این گنجینه بزرگ وجود ندارد. و نتیجه ای جز خسران و زیان برای انسان به بار نمی آورد. اما پرسش این است که مقصد این هدایت و دعوت کدام است؟
برای یافتن پاسخ این پرسش که در واقع پرسش اصلی این نوشته است، باز به سراغ آیات شریفه قرآن می رویم، که: «معنی قرآن ز قرآن پرس و بس»
آیه تعیین کننده
در مجموع آیات شریفه ای که قرآن را به صورت کلی، هدایت کننده و دعوت کننده معرفی می کند تنها یک آیه است که  مقصد دعوت را بیان کرده است. در نهمین آیه از سوره مبارکه اسراء چنین می فرماید:
«إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي‏ هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنينَ الَّذينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبيراً؛
همانا اين قرآن به آنچه استوارترين است، هدايت و دعوت مى‏كند و به مؤمنان كه كارهاى شايسته انجام مى‏دهند، بشارت مى‏دهد كه برايشان پاداش بزرگى است.»‏
این آیه تنها آیه ای است که به روشنی و صراحت مقصد هدایت قرآن حکیم را آن هم به روش توصفی نمایان می سازد: «آنچه استوارترین است». پس اگر مصداق و نمونه این وصف روشن شود، تمام مقصود از هدایت و هدف از نزول قرآن بیان خواهد شد.
مفسران در این باره بیاناتی داشته اند؛ از آن جمله علامه طباطبایی(ره) در المیزان، در بخش نخست تفسیر این آیه، مبتنی بر روش قرآن به قرآن، دو آیه زیر را به عنوان شاهد ذکر می کنند. در این آیات واژه «قیّم» به معنای «استوار» به کار رفته است:
«بگو: پروردگار من مرا به راه راست هدايت كرده است به دينى همواره استوار، دين حنيف ابراهيم. و او از مشركان نبود.»7  «پس تو اى رسول، مستقيم به جانب آيين پاك [اسلام] روی آور و پيوسته از طريق دين خدا كه فطرت مردم را بر آن آفريده است پيروى كن كه هيچ تغييرى در خلقت خدا نبايد داد؛ اين است آيين استوار.» 8آنگاه ضمن بیان لغوی واژه «أقوم» (=استوارترین) آن را به معنای معتدل ترین حالات انسان بیان می کنند. و می افزایند که، مقصود از اینکه گفته می شود فلان شخص قائم به فلان امر است یعنی آن امر را به بهترین شیوه و همان طور که شایسته و درخور آن است آن را اداره می کند و به نتیجه می رساند. ایشان با اشاره به دو آیه فوق، نتیجه می گیرند که دین استوار، دین اسلام است. اين دين، خير دنيا و آخرت ملت خود را تأمين و تضمين نموده و قائم بر اصلاح حال معاش و معاد ايشان است، زیرا موافق با مقتضيات فطرت انسانى و ناموسى است كه خداوند بر اساس آن ناموس او را خلق كرده و او را به حسب آن ناموس مجهز به ابزارى فرموده كه او را به سوى غايت و هدف از خلقتش و سعادتى كه برايش در نظر گرفته شده راهنمايى مى‏كند. و بنابراین مقصود از عبارت آیه نهم سوره اسراء (که آنچه استوارترین است) نیز ملت حنیف و دین اسلام لکن در مقایسه با سایر ملت ها یا سایر شریعت ها است. 9چنین به نظر می رسد که سخن مؤلف گرانقدر المیزان در این بخش از تفسیر آیه، متوجه جایگاه و ویژگی شریعت اسلام و امت اسلامی نسبت به غیر معتقدان به قرآن است که هنوز به شناخت رسول اعظم صلوات الله علیه و آله و سلم، و ایمان به کتاب آسمانی اش راه نیافته اند. اما مسئله ما در این نوشتار شناخت مقصد دعوت قرآن برای معتقدان به نبوت رسول خاتم و یافتن راهی برای جلوگیری از تشتط و تفرق در هدف هدایت در مصحف شریف است. اگر چه با روشن شدن این موضوع، راه برای دیگران نیز گشوده خواهد شد. به علاوه اگر در آیاتی که واژه «قیّم» به معنای «استوار» به کار رفته دقت ادبی به خرج دهیم درمی یابیم که موضوع آن شناسایی دین استوار است که از بین همه شریعت ها فقط اسلام را با این وصف معرفی کرده است، اما در آیه نهم سوره اسراء که مورد گفت وگوی ماست، مقصد حقیقی قرآن را «آنچه استوارترین است» معرفی کرده است. بین این دو کاربرد از یک ریشه تفاوت وجود دارد. ضمن آنکه در ادامه همین آیه قرآن کریم به مؤمنان بشارت می دهد که خداوند برایشان اجر و حق بزرگی در نظر گرفته است. و شاید بتوان تفاوت استوار و استوارترین را در برتری جایگاه و مرتبه «ایمان» بر «اسلام» جستجو کرد.10  خداوند حکیم مقصد هدایت قرآن را «آنچه استوارترین است»، بیان کرده است.
علامه طباطبایی(ره) در ادامه بحث، به روایات نقل شده در تأویل آیه می پردازند. دلیل این امر نیز روشن است زیرا حضرات معصومین علیهم السلام در قرآن به عنوان اهل الذکر و کسانی که علم کتاب نزدشان موجود است 11 یاد شده اند.
روایات اهل بیت علیهم السلام، «آنچه استواترین است» را «ولایت و امامت» بیان کرده اند. یعنی قرآن در یک جمله، به سوی ولایت امامان معصوم علیهم السلام، دعوت و راه¬نمایی می کند. این بدان معناست که یگانه شاه راهی که دربردارنده علائم و نشانه های سعادت و تبیین کننده احکام و موازین، و روشن کننده معانی و مصادیق آیات شریفه قرآن است، طریق ولایت است. و در صورت تسلیم شدن فرد در برابر امامت و رهبری عالمانه، خردورزانه و تهی از هیچ گونه جهل، از جانب پیشوایان معصوم و حجت های خدا است که احکام دین، نخست به صورت واقعی و بی کم و کاست بیان می شود، و ثانیاً امکان تحقق و اجرا می یابند. وضعیت امروز مسلمین و دچار شدن به تعدد و تکثر برداشت های گوناگون فرق اسلامی از آیات قرآن و تفاسیر مبتنی بر آراء شخصی دلیلی روشن بر ضرورت بازگشت به گنجینه حقیقی علوم قرآن است.
امام صادق علیه السلام، در تفسير آیه فوق فرمودند: «كلمه «يهدى» به معناى «يدعو» است، يعنى اين قرآن دعوت مى‏كند.» 12 تفسير عياشى از حضرت باقرالعلوم علیه السلام، نقل کرده كه فرمودند: «مقصود از «آنچه استوارترین است» ولايت است و قرآن به ولایت دعوت مى‏كند.» 13
علامه طباطبایی(ره) پس از نقل این روایات می افزایند: «ممكن هست كه مقصود از آن، كمال معارف دينى باشد كه نزد امام است، و بخواهد بفرمايد: قرآن به سوى آن دين كامل و معارف كامل دينى كه نزد امام است دعوت مى‏كند. و مؤيد اين احتمال آن است كه در بعضى از روايات نقل شده است: قرآن به سوى امام هدايت مى‏كند.»14  سایر تفاسیر روایی نیز معانی مشابهی برای مقصد دعوت قرآن ذکر کرده اند. از معروف ترین آنها می توان به تفسیر شریف «نورالثقلین» اشاره کرد که ذیل این آیه از امام صادق علیه السلام، نقل کرده است: «[قرآن] به سوی امام هدایت می کند.»15
در كتاب «معاني الاخبار» از امام موسى بن جعفر، از پدر گرامی اش جعفر بن محمد، از پدر گرامی اش على بن حسين عليهم السلام روایت شده که فرمودند: «امامی از خاندان ما اهل بیت نیست مگر اینکه معصوم باشد. و عصمت در خلقت ظاهری [آشکار] نیست که با آن شناخته شود. و همچنین امامی نیست مگر اینکه منصوص16  باشد.» عرض شد: ای پسر رسول خدا، معنی معصوم چیست؟ فرمودند: «یعنی کسی که درآویخته به ریسمان مستحکم الهی است و این ریسمان همان قرآن است. و قرآن به سوی امام راهنمایی (دعوت) می کند. و این معنای همان فرموده خداست که: «به تحقیق این قرآن به آنچه که استوارترین است هدایت می کند.»
روایات فوق در تفاسیر متعددی از جمله «البرهان فی تفسیر القرآن»، «کنز الدقائق و بحر الغرائب»، «الصافی»، «تأویل الآیات الظاهره»، «القمی» و... نیز نقل شده است. در همین تفاسیر درباره ادامه این آیه شریفه که می فرماید: «و مؤمنان را كه عمل صالح انجام می دهند را به اجر و ثواب عظيم بشارت مى‏دهد.» مقصود از مؤمنان را «آل محمد علیهم السلام» دانسته اند که خداوند برای ایشان حق و اجر بزرگی بر خودش واجب کرده است. بی سبب نیست که در زیارات، دعاها و مناجات ها توصیه شده ایم که خداوند را به حقّ این خاندان که آن را بر خود واجب گردانیده سوگند دهیم: «و أسئلک بحقّهم الذی أوجبت لهم علیک». در فرازهای پایانی زیارت جامعه کبیره به خدای بزرگ چنین عرض می کنیم: «خدايا بي گمان، اگر من شفيعانى نزديكتر بتو از محمّد و اهل بيت برگزيده‏اش، آن امامان ابرار و پيشوايان اخيار نيكوكار مى‏يافتم هر آينه ايشان را شفيع خود مي ساختم، پس تو را به آن حقّ ايشان كه براى آنان بر خود واجب ساخته‏اى درخواست مي كنم كه مرا از جمله عارفان نسبت به ايشان و بحقّشان، و در زمره رحمت يافتگان بفيض شفاعتشان درآور، زيرا كه تو مهربانترين مهربانانى.»17
اکنون که این مهم آشکار شد، امیدواریم بتوانیم در شماره های آینده نیز برخی از اسرار دیگر نهفته در آیات قرآن حکیم و نسبت آن با مقصد نهایی دعوت قرآن یعنی ولایت امامان اطهار علیهم السلام، را بیان کنیم.
با توکل بر خدای بزرگ و دعای خیر شما عزیزان

پی نوشته ها در ادامه مطلب

ادامه نوشته

روایت یک میانماری از کشتار مسلمانان

http://media.irna.ir/1391/13910429/80237388/80237388-2762671.jpg

«محمد سلطان احمد» یکی از علمای میانمار و مسئول تشکل‌های اسلامی منطقه آرکان گفت: از ملت ایران می‌خواهیم که در ماه مبارک رمضان بیاد مردم میانمار باشند و صدای استغاثه آنها را بی‌جواب نگذارند.

ستاد مردمی حمایت از مستضعفین میانمار(برمه) تشکیل شد.
این ستاد مردمی امروز و در دفتر اتحادیه بین المللی امت واحده با حضور فعالان دانشجویی و حقوق بشر تشکیل شد.
در این نشست با «محمد سلطان احمد» یکی از علمای میانمار و مسئول تشکل‌های اسلامی منطقه آرکان، ارتباطی به صورت ویدئو کنفرانس برگزار شد که سلطان احمد طی آن به تشریح وضعیت کنونی میانمار پرداخت.
وی گفت: شرایط فعلی میامنمار بسیار وخیم و بحرانی است و کستار مسلمانان همچنان ادامه دارد. هیچ کمکی به ما نمی‌شود و و هیچ دسترسی‌ای هم به مناطقی که کشتار در آنجا اتفاق می‌افتد وجود ندارد.
سلطان احمد با اشاره به اینکه تاکنون 200هزار نفر آواره شده‌اند، گفت: بخشی از آوارگان به سمت مرز بنگلادش در حال حرکت هستند و بخشی از آن‌ها نیز در مرز سرگردانند که بصورت جدی با مشکل غذا و دارو مواجه هستند.
این عالم اسلامی تصریح کرد: رئیس جمهور میانمار اجرای سیاست پاکسازی نژادی را ابلاغ کرده است و اعلام کرده که باید 800هزار نفر برمه را ترک کنند؛ اما اعتقاد داریم که آنها حق چنین برخوردی ندارند.
سلطان احمد ضمن تشکر از ایران بخاطر مواضعش در خصوص جنابات برمه، بیان کرد: متاسفانه جامعه جهانی هیچ موضعی نگرفته است.
وی افزود: شرایط کنونی ما نظیر شرایط مسلمانان غزه است چراکه برمه در محاصره کامل است و تنها به مرز بنگلادش دسترسی داریم.
این فعال حقوق بشر با بیان اینکه یکی از مشکلات اصلی ما نبود رسانه است، تصریح کرد: دولت بنگلادش هیچگونه همکاری‌ای با ما نمی‌کند.
وی افزود: دولت‌ها و سازمان‌های مردم نهاد باید به دولت میانمار فشار بین المللی وارد کنند و تا وقتی بحران تمام نشده است نباید مردم مسلمان میانمار را رها کرد.
سلطان احمد گفت: چند روز دیگر ماه مبارک رمضان شروع می‌شود اما مردم مسلمان ما نه غذایی دارند و نه حتی سرپناهی.
این عالم اسلامی با تاکید بر لزوم اجرای یک برنامه عملیاتی گفت: ما در حال سازماندهی حرکت کشتی‌های صلح حامل فعالان حقوق بشر و رسانه از سمت اندونزی و تایلند به سواحل میانمار هستیم و قصد داریم یک کاروان آزادی شبیه آنچه که در خصوص غزه صورت گرفت، تشکیل دهیم؛ البته پیش بینی می‌کنیم که ارتش برمه به این کاروان همانند ارتشی‌های رژیم صهیونیستی حمله کند، اما برای ما اهمیتی ندارد چراکه باید با اجرای این حرکت، جهان را متوجه برمه کنیم.
یکی دیگر از فعالان حقوق بشر که اصالتا برمه‌ای و اکنون ساکن مالزی است در ادامه این گفت‌وگو حاضر شد و گفت: حکومت برمه حکومت ظالمی شبیه رژیم صهیونیستی است؛ آنها با مسلمانان با عدالت برخورد نمی‌کنند و حقوق آن‌ها را به رسمیت نمی‌شناسند و حتی از اجرای قوانین بین المللی امتناع می‌کنند.
وی با اشاره به اینکه تاکنون 52هزار نفر از مسلمانان میانمار قتل عام شده‌اند، گفت: آماری که از وضع شهر به دست ما رسیده است، حکایت از آن دارد که تاکنون 33 مسجد و مصلی هم ویران شده‌اند.
در ادامه مجددا سلطان احمد بروی خط ارتباطی آمد و گفت: دولت بنگلاش هم در ظلم، چیزی از دولت میانمار کم‌تر ندارد؛ ما از ملت و حکومت ایران که از کشورهای بزرگ و قوی اسلامی است و از اخوان المسلمین و از دولت و ملت مالزی و اندونزی درخواست کمک می‌کنیم و از آنها می‌خواهیم که در ماه مبارک رمضان بیاد مردم میانمار باشند و صدای استغاثه آنها را بی‌جواب نگذارند.
این فعال حقوق بشر با بیان اینکه مرزها از 3 ژوئن بسته شده است، گفت: امکان کمک رسانی به مناطق بحران زده وجود ندارد و تنها یک کمپ با ظرفیت محدود چند هزار نفره توانستیم در تایلند مستقر کنیم و قصد داریم بخشی از کمک‌ها را با همان کشتی های آزادی به این مناطق برسانیم.
سلطان احمد با بیان اینکه حتی صلیب سرخ جهانی در میانمار حضور ندارد، گفت: تنها توانسته‌ایم با تشکل پزشکی‌ «نرسی» که یک تشکل بشر دوستانه است و قبلا نیز در غزه کمک رسانی کرده است، ارتباط بگیریم.
وی افزود: یکی از مطالبات ما باز شدن مرز بنگلادش است اما مطالبه اصلی ما این است که دولت برمه حقوق مسلمانان را به رسمیت بشناسد و البته تقاضا داریم تا بازرس‌های مستقل سازمان ملل در منطقه حضور پیدا کنند و اوضاع را از نزدیک ببینند.
این عالم اسلامی با بیان اینکه امکان تشکیل حلقه‌های مقاومت وجود ندارد، تصریح کرد: قبل از سال 1962 گروه‌های مقاومت در میانمار وجود داشتند اما پس از آن و تحت تاثیر دولت میانمار، این گروه‌ها در خاک بنگلادش مستقر شدند؛ اما دولت بنگلادش آن‌ها را دستگیر کرد و اکنون رهبران اصلی مقاومت در زندان هستند.
وی در پایان با بیان اینکه مسلمانان باید حق تحصیل علم و دانشگاه رفتن در میانمار داشته باشند، اظهار داشت: باید تمام آوارگانی که در 14 کشور جهان مستقر هستند به میانمار برگردند و دولت میانمار باید تابعیت آنها را براساس قانون بپذیرد.

ماه مبارک رمضان ماه مهمانی و ضیافت خداست

دلت پاک باشد اما ... !


ماه مبارک رمضان ماه مهمانی و ضیافت خداست. ماهی است که در آن خدای متعال به دنبال بهانه است که بندگان خود را مورد آمرزش و مهربانی خود قرار دهد و آنها را در مهمانی کریمانه خود به بهترین شکل مورد توجه و عنایت خود قرار دهد.


رمضان

هر عملی که در این ماه از انسان سر بزند، ثوابی مضاعف دارد و با عنایت ویژه‌تری نسبت به سایر ماه ها در پیشگاه خدای ودود پذیرفته می شود.

درهای بهشت در این ماه خدا به روی همه ی بندگان باز و درهای دوزخ به یمن این مهمانی بزرگ بسته است.

دعا و نیایش به خصوص در دل شب و در بامدادان بسیار مورد تأکید قرار گرفته است و توبه و استغفار آن هم در سحرگاهان مطلوب و مقبول.

در کنار روزه داری که محور عبادات این ماه است و با آن به تقوا و پرواپیشگی دست می یابیم، تلاوت و انس با قرآن و فهم معانی و آیات نورانی هم توصیه شده است که روایات بسیاری در این خصوص از جانب اولیاء خدا و ائمه طاهرین علیهم السلام به دستمان رسیده که هر کدام فضیلت این عمل پر اثر را به ما گوشزد می کند.

امام باقر علیه السلام می فرمایند: لکلّ شی ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان(اصول کافی ج2/ ص 630)؛ هر چیزی بهاری دارد و بهار قرآن، ماه رمضان است.

از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل است که فرمودند:

اکثروا فیه من تلاوه القرآن (فضائل الاشهر الثلاثه ص 95)؛ در این ماه زیاد قرآن بخوانید.

طبق آنچه که در فرهنگ و سنت دینی ما به چشم می خورد، تأکید فراوان بر تلاوت و درک مفاهیم نورانی قرآن است. خدای متعال برای کسی که صرفاً یک آیه از آیات قرآن را تلاوت می کنند ثواب ختم قرآن را ارزانی می دارد.

سزاوار است این فرصت استثنایی بیش از پیش قدر دانسته شود و از آن برای درک و بهره برداری از معارف الهی استفاده نماییم.

از همین رهگذر برآنیم تا همچون سال گذشته هر روز به یک آیه ی کریمه از آیات قرآن بپردازیم و با نگاهی عمیق‌تر، برخی زوایا و ابعاد آن را مورد بررسی قرار داده و بدین شکل از نسیم دلنواز قرآن در ماه رمضان بهره مند گردیم.

خدای متعال ایمان و عمل صالح را توأماً از بندگان خود مطالبه می کند. عمل منهای ایمان و یا ایمان منهای عمل در پیشگاه خدا پذیرفته نیست. اینکه برخی صرفاً "دل پاک" را برای بهشتی شدن کافی می دانند نگاهی است اشتباه و مخالف نص صریح قرآن

فصل نخست:

وَ بَشِّرِ الَّذِین آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقاً قَالُواْ هَـذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَ أُتُواْ بِهِ مُتَشَابِهاً وَ لَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (آیه 25 سوره بقره)؛

و کسانی را که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند، مژده ده که ایشان را باغ هایی خواهد بود که از زیر(درختان) آنها جوی ها روان است. هر گاه میوه ای از آن روزیِ ایشان شود، می گویند: «این همان است که پیش از این(نیز) روزیِ ما بوده» و مانند آن(نعمت ها) برای آنها آورده شود و در آنجا همسرانی پاکیزه خواهند داشت و در آنجا جاودانه بمانند.

از این آیه کریمه نکاتی برداشت می شود. از جمله آنکه:

1- خدای متعال ایمان و عمل صالح را توأماً از بندگان خود مطالبه می کند. عمل منهای ایمان و یا ایمان منهای عمل در پیشگاه خدا پذیرفته نیست. اینکه برخی صرفاً "دل پاک" را برای بهشتی شدن کافی می دانند نگاهی است اشتباه و مخالف نص صریح قرآن.

باور و اعتقادی صحیح است که عمل نیکو در پی می آورد و عملی نیکوست که باورهای انسان را پالایش می کند.

2- برای کسانی که ایمان و عمل خود را خالص می نمایند، خدای متعال وعده ی بهشت و پاداش بی پایان خود را داده است.

برای این بندگان برگزیده، بشارت و نوید بهشت و نعمت های بهشتی را بیان فرموده و آنها را به بهره های بی پایان نوید داده است.

ابن عباس نقل می کند که هیچ آیه ای در آن عبارت "الذین آمنوا" نیامده مگر آنکه علی بن ابی طالب سید و شریف ترین آن گروه تلقی می شود

3- این نعمت ها آنچنان نامحدود و گسترده است که قرآن با کلمه "خلود" جاودانه بودن آن را تصریح می‌نماید.(و هم فیها خالدون)

4- این آیه همانند بسیاری از آیات قرآن افرادی را با کلمه "الذین آمنوا" معرفی می فرماید.

بد نیست به این نکته مهم اشاره کنم که ابن عباس نقل می کند که هیچ آیه ای در آن عبارت "الذین آمنوا" نیامده مگر آنکه علی بن ابی طالب سید و شریف ترین آن گروه تلقی می شود.

در روایت داریم:

نزلت فی علی و حمزه و جعفر و عبیدبن الحارث بن عبدالمطلب.

این آیه در شأن و منزلت امیرمۆمنان، حمزه سیدالشهدا، جناب جعفر طیار و عبیدبن حارث ... نازل شده است.(شواهد التنزیل ج1/ ص 96)

5- در بیان مفهوم ایمان در روایات شریف نکته ای ظریف مورد اشاره قرار گرفته است. اینکه ایمان برخلاف اسلام که صرفاً امری زبانی است، در سه رکن و سه جهت شمول پیدا می کند:

اول : اقرار زبانی

دوم : پذیرش قلبی

سوم : عمل به ارکان و جوارح

پیامدهای دوری از قرآن و اهل بیت


سۆال: فاصله گرفتن از قرآن و اهل بیت چه عواقبی دارد؟


امام علی

جواب: دورى از قرآن براى همه مسلمانان مایه زیان و خسران است مخصوصاً براى دانشمندان و علماى امّت.

همان گونه که امام امیرمۆمنان على(علیه السلام) در خطبه 18 نهج البلاغه با دقیقترین و رساترین بیان نشان داده، که چگونه گروهى از همان قرن نخستین ظهور اسلام به خاطر فاصله گرفتن از قرآن و اهل بیت که شارحان الهى قرآنند، سرگردان و حیران مانده اند و به راه هایى که دون شأن عالم اسلامى است کشیده شده اند.

در این جا حدیث جالبى است که از گفتگوى «عُمَرِ بْنَ اُذْیْنَه»(1) یکى از یاران امام صادق(علیه السلام) با «ابن ابى لیلى»(2) که حقایق مهمّى در آن برملا شده است.

او مى گوید: روزى وارد بر «ابن ابى لیلى» شدم که از قضات بود، گفتم: مى خواهم چند مسأله از تو سۆال کنم ـ و من در آن موقع نوجوانى بودم ـ گفت فرزند برادر بپرس!

گفتم: شما جمعیّت قضات کار عجیبى دارید، مسأله اى در امور مالى یا مربوط به ازدواج و خون، نزد شما مطرح مى شود و در آن به رأى خود قضاوت مى کنید امّا همان مسأله نزد قاضى «مکّه» مطرح مى شود او رأى دیگرى صادر مى کند; و باز همان مسأله نزد قاضى بصره و قاضى یمن و قاضى مدینه مطرح مى شود آنها نیز آراى دیگرى صادر مى کنند که برخلاف آراى قبلى است; سپس همه شما نزد خلیفه اى که شما را به منصب قضاوت نصب کرده است جمع مى شوید و از آراى مختلف، او را با خبر مى سازید و او رأى همه شما را(با آن همه ضدّ و نقیض ها) صحیح مى شمرد! در حالى که خداى شما یکى و پیامبرتان یکى و دین شما یکى است، آیا خداوند، شما را به اختلاف دعوت کرده و اطاعتش نموده اید؟ یا شما را از آن نهى فرموده و نافرمانى کرده اید؟ یا شما در تشریع احکام، شریک خدا هستید و حق دارید هرچه مى خواهید بگویید و حکم صادر کنید و بر او لازم است که راضى باشد؟ یا این که خداوند، دین ناقصى را نازل کرده و از شما براى تکمیلش یارى طلبیده است؟ یا دین کاملى را نازل کرده ولى رسول الله(صلى الله علیه وآله وسلم) در ابلاغ آن کوتاهى نموده؟ راستى چه پاسخ مى گویید؟

«ابن ابى لیلى» گفت: از کجا هستى اى فرزندم گفتم: از اهل بصره گفت: از کدام قبیله‌اى؟ گفتم: از طایفه «عبدقیس»; گفت: از کدام شاخه‌هاى آن؟ گفتم: از «بَنى اُذینَه» گفت: با «عبدالرحمان ابن اذینه» چه نسبتى دارى؟ گفتم: او جدّ من است.

از «على بن ابى طالب» برایم نقل کرد که قضات سه طایفه اند دو طایفه اهل هلاکتند و یک طایفه اهل نجات، امّا آن دو گروه که هلاک مى شوند گروهى هستند که عمداً قضاوت ظالمانه مى کنند و یا اجتهاد مى کنند و راه خطا مى روند و اهل نجات کسى است که به امر الهى عمل کند

در این جا او به من خوش آمد گفت و مرا نزد خود نشانید و گفت: برادرزاده سۆال کردى و خشونت به خرج دادى و در سخن خود اصرار ورزیدى و اعتراض کردى و من ان شاء الله جواب تو را مى گویم.

امّا سۆال تو درباره اختلاف آراى قضات، به دلیل این است که هر مسأله اى براى ما پیش آید که بیانى در رابطه با آن، در کتاب الله و یا سنّت رسول الله(صلى الله علیه وآله وسلم) باشد، هرگز براى ما شایسته نیست که از کتاب و سنّت فراتر رویم و امّا مسائلى که براى ما پیش مى آید و در کتاب الله و سنّت پیامبر(صلی الله علیه وآله) از آن خبرى نیست، ما به رأى خود اخذ مى کنیم.

گفتم: این کار درستى نیست که انجام داده اى! چرا که خداوند متعال مى فرماید:

«ما هیچ چیزى را در کتاب (قرآن) فروگذار نکرده ایم» و نیز فرموده: «قرآن را براى تبیین همه چیز نازل کردیم» به عقیده تو اگر کسى عمل به اوامر الهى کند و از نواهى او خوددارى کند، آیا وظیفه اى بر او هست که اگر انجام ندهد خدا او را عذاب کند یا اگر انجام دهد به او پاداش عطا نماید؟

گفت: چگونه ممکن است پاداش بر چیزى دهد که امر به آن نکرده یا مجازات نسبت به چیزى کند که نهى از آن ننموده است؟

گفتم: اصولا چگونه ممکن است مسائلى پیش آید که حکم آن در کتاب الله و سنّت پیامبر(صلی الله علیه و آله) نباشد؟

عذاب

گفت: فرزند برادرم! در حدیثى از عمر بن خطاب آمده که: در میان دو نفر داورى کرد، کسى که از همه به او نزدیکتر بود گفت: اى امیرمۆمنان! راه صحیح را پیمودى. عمر با تازیانه اى که در دست داشت بر او زد و گفت: «مادرت به عزایت بنشیند! به خدا سوگند خود عمر نمى داند راه صواب رفته یا خطا! این رأیى بود که به اجتهاد خود گفتم، مرا در پیش روى خودم مدح نگویید»!

من به او گفتم: من هم حدیثى براى تو نقل مى کنم، گفت: بگو ببینم! گفتم: پدرم این حدیث را از «على بن ابى طالب» برایم نقل کرد که قضات سه طایفه‌اند ؛ دو طایفه اهل هلاکتند و یک طایفه اهل نجات، امّا آن دو گروه که هلاک مى شوند گروهى هستند که عمداً قضاوت ظالمانه مى کنند و یا اجتهاد مى کنند و راه خطا مى روند و اهل نجات کسى است که به امر الهى عمل کند.

این حدیث، حدیث تو را باطل مى کند اى عمو! گفت: به خدا سوگند درست است اى فرزند برادر، پس تو مى گویى همه چیز در قرآن است؟

گفتم: خداوند چنین فرموده، و هیچ حلال و حرام و امر و نهى نیست مگر این که در قرآن است خواه کسانى از آن آگاه شوند یا از آن آگاه نشوند. خداوند در قرآن از مسائلى خبر داده که ما نیاز (فوق العاده اى) به آن نداریم چگونه ممکن است از امورى که نیازمندیم خبر نداده باشد؟ گفت: مثلا مانند چه مسائلى؟

گفتم: داستان آن دو مردى که یکى باغ مهمّى داشت و دیگرى با ایمان بود و دستش تهى....(3)

گفت: (بسیار خوب) این علوم قرآنى که مى گویى نزد کیست؟

گفتم: خودت مى دانى نزد کیست!

گفت: دوست دارم او را مى شناختم پاهاى او را با دست خود مى شستم و خادمش بودم و از او یاد مى گرفتم.

گفتم: تو را به خدا سوگند مى دهم آیا کسى را مى شناسى که وقتى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) درخواست بیان مطلبى مى کرد به او جواب مى داد و هنگامى که سکوت مى کرد پیامبر(صلی الله علیه و آله) ابتدا مى فرمود؟

گفت: آرى او «على بن ابى طالب(علیه السلام)» بود.

گفتم: سۆال دیگرى دارم، آیا هرگز شنیده اى که امام على(علیه السلام) بعد از رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) درباره حلال یا حرامى از کسى سۆالى کرده باشد؟

گفت: نه.

گفتم: آیا مى دانى که دیگران به او محتاج بودند و مسائل را از او مى گرفتند؟

گفت: آرى.

گفتم: پس تمام این علوم هاى قرآنى نزد او بود.

گفت: او از جهان رفته، کجا دست ما به دامنش مى رسد؟

گفتم: در میان فرزندانش جستجو کن! که این علوم نزد آنهاست.

گفت: چگونه من به آنها دست پیدا کنم؟

گفتم: بگو ببینم اگر بیابانى باشد و راهنمایانى داشته باشد، آنها برخیزند و بعضى از راهنمایان خود را بکشند و بعضى را بترسانند تا فرار کنند و بعضى هم که مانده اند خود را پنهان سازند و آنها بدون راهنما بمانند و در میان بیابان سرگردان شوند و هلاک گردند، درباره آنها چه مى گویى؟ (و مقصّر کیست و باید چه کنند؟)

گفت: باید به جهنم بروند! این را گفت و رنگش پرید، صورتش زرد شد و دانه بهى را که در دست داشت محکم بر زمین زد به طورى که متلاشى شد و گفت: «اِنّا لِلهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ».(4)(5) 

 

پی نوشت ها :

(1) . «عمر بن اذینه» از بزرگان علماى شیعه از اهل بصره است و از طریق مکاتبه سۆالاتى از امام صادق(علیه السلام)داشت و صاحب بعضى از تألیفات در احکام دین و مورد اعتماد و وثوق بود او در زمان «مهدى عباسى» (به خاطر رابطه نزدیکش با اهل بیت و امام صادق(علیه السلام)) تحت تعقیب قرار گرفت و به یمن فرار کرد و در همان جا وفات یافت.

(2) . «ابن ابى لیلى» از فقهاى معروف اهل سنّت، نامش «محمد بن عبدالرحمن» است، ولى در حدیث بالا گفتگوى «ابن اذینه» را با عبدالرحمن پدر او مى خوانیم امّا در کتاب مصادر نهج البلاغه آمده است که گفتگوى «ابن اذینه» با «محمّد» فرزند او بوده که از زمان بنى امیّه تا ایّام حکومت «منصور عبّاسى» عهده دار منصب قضاوت در کوفه بود، در حالى که پدرش «عبدالرحمن» از فقهاى عصر على(علیه السلام) محسوب مى شود و هنگام خروج بر «حجاج بن یوسف»، کشته شد (بنابراین «ابن اذینه» که از یاران امام صادق(علیه السلام) است با «محمد» معاصر بوده، نه با پدرش «عبدالرحمن».

(3) . به تفسیر نمونه، ذیل آیات 32 به بعد سوره کهف مراجعه فرمایید.

(4) . مستدرک الوسائل، ج 17، ص 245، ح 13 ـ این حدیث را در کتابهاى فراوان دیگرى نقل کرده اند.

(5) . پیام امام علی(علیه السلام)، جلد1، ص636.

گناه، آن هم در محضر خدا ؟

همگی زیر ذره بین دقیق الهی هستیم، و آن قدرت بی مثال، با ظرافت و دقّتی بی نظیر، تمامی اعمال ما را زیر نظر داشته و ثبت و ضبط خواهد نمود که طولی نخواهد کشید که با فرارسیدن روز سرنوشت ساز قیامت و تشکیل دادگاه عدالت الهی، همگی آنها را در پیش روی چشمانمان به نمایش خواهند گذاشت.


http://golemaryam00.persiangig.com/image/2uiwveu.jpg

اتّقوا معاصی الله فی الخلوات، فإنَّ الشاهِدُ هُوَ الحاکم
1

شرح گفتار

امیر بیان علی (علیه السلام) در این بخش از سخن گهربار خویش نسبت به ارتکاب گناه و انجام کارهای ناشایست هشدار داده و در این باره می فرماید: «از معصیت و نافرمانی خداوند در خلوت ها بپرهیزید، زیرا همانا همان کس که ناظر و شاهد است داوری می کند.»

فرمایش حکیمانه ی مولای متقیان علی(علیه السلام) بیانگر آن است که آدمی هیچ گاه نباید گمان کند که اعمال و رفتارش از دید خطاناپذیر الهی پنهان می ماند، چرا که یگانه خالق هستی، چنان بر چرخه ی نظام موجودات عالم و نوع عملکردشان احاطه دارد، که حتی سر سوزنی از آنها از منظر مبارکش مخفی نخواهد ماند. پروردگار عالم در کلام نورانی خویش به منظور اتمام حجّت و روشن نمایی اذهان خفته ی بشری، این حقیقت را به صراحت بیان نموده و در این باره فرموده است: «الا إنّه بکل شیءٍ محیط»2. آگاه باش که مسلماً خداوند بر همه چیز احاطه دارد.

آری همگی زیر ذره بین دقیق الهی هستیم، و آن قدرت بی مثال، با ظرافت و دقّتی بی نظیر، تمامی اعمال ما را زیر نظر داشته و ثبت و ضبط خواهد نمود که طولی نخواهد کشید که با فرارسیدن روز سرنوشت ساز قیامت و تشکیل دادگاه عدالت الهی، همگی آنها را در پیش روی چشمانمان به نمایش خواهند گذاشت. در سوره مبارکه لقمان، جناب لقمان در یکی نصایح خود به فرزندش این حقیقت را چنین بازگو می کند: «یا بنیّ إنّها اِن تک مثقال حبة مِن خردلٍ فتکن فی صخرةٍ أوفی السماوات أو فی الارض یأت بها الله».3 ای فرزندم! اگر عمل تو به اندازه ی خردلی باشد، در درون صخره ای و یا در آسمان ها و یا در زمین باشد خدا آن را می آورد. حال به راستی اگر انسان از عمق جان باور داشته باشد که در پیشگاه خداوند بی همتا حاضر است و او بر جمیع اعمال و رفتارش و حتی بر نیّت و آنچه در دل خطور می کند آگاه است، آیا باز هم به خود جرأت ارتکاب کارهای ناشایست و گناهان را می دهد؟!

پیرامون موضوع گناه، شایسته است که بدانیم آنچه ما را بر ترک گناه و معاصی یاری ساخته و پاکی و پیراستگی ما را در این زمینه تضمین می سازد، ترس و واهمه ای است که باید از عظمت و بزرگی خداوند بی همتا در اعماق دل آدمی وجود داشته باشد.

آدمی هیچ گاه نباید گمان کند که اعمال و رفتارش از دید خطاناپذیر الهی پنهان می ماند، چرا که یگانه خالق هستی، چنان بر چرخه ی نظام موجودات عالم و نوع عملکردشان احاطه دارد، که حتی سرسوزنی از آنها از منظر مبارکش مخفی نخواهد ماند. پروردگار عالم در کلام نورانی خویش به منظور اتمام حجّت و روشن نمایی اذهان خفته ی بشری، این حقیقت را به صراحت بیان نموده و در این باره فرموده است:  آگاه باش که مسلماً خداوند بر همه چیز احاطه دارد.

در روایتی شخصی به نام اسحاق بن عمار می گوید: امام صادق(علیه السلام) فرمود: «ای اسحاق چنان از خدا بترس که گویا تو را می بیند، و اگر تو او را نمی بینی، مسلّماً او تو را می بیند، و اگر معتقد باشی که تو را نمی بیند، به تحقیق کافر شده ای و اگر هم یقین داشته باشی که تو را می بیند اما باز هم در برابرش گناه می کنی، او را پست ترین ناظران و بینندگان خود دانسته ای»4

 

گناه به امید بخشش!

در ارتباط با موضوع گناه، دانستن این امر نیز ضروری است که اگر کسی صرفاً به امید اینکه مورد بخشش الهی قرار می گیرد، بدون هیچ ترس و واهمه ای از پیشگاه مقدس خداوند متعال، به راحتی مرتکب گناه شود، در حقیقت چنین شخصی نه از خدا می ترسد و نه به رحمت واسعه ی ایزد متعال امید دارد، چرا که اگر از عذاب الهی می ترسید با انجام گناه به سوی آن شتاب نمی گرفت، و نیز اگر به رحمت خدا امید داشت، با کارهای ناشایست از دریای رحمت الهی خود را دور نمی‌ساخت.

گناه

در روایتی شخصی می گوید به امام صادق(علیه السلام) گفتم: مردمی هستند که گناه می کنند و می گویند: ما [به رحمت خدا] امیدواریم و پیوسته چنین هستند تا مرگشان فرا رسد.

حضرت در پاسخ فرمود: این ها مردمی هستند که دل به آرزوهای بیجا خوش کرده اند، دروغ می گویند، امیدوار نیستند، هرکه امید به چیزی دارد، آن را طلب می کند و هر کس از چیزی بترسد از آن می گریزد. 5  

بنابراین اگر امید به رحمت الهی داریم، باید از عذاب سخت او نیز بیمناک باشیم، چرا که ترس و امید، دو رشته ی مستحکم و کارآمدی هستند که چراغ ایمان را در وجودمان روشن و منوّر می سازد.

شخصی به امام ششم(علیه السلام) عرض کرد: وصیّت لقمان به فرزندش چه بود؟! حضرت فرمود: در آن وصیّت مطالب شگفتی بود، و شگفت تر از همه این بود که به پسرش گفت: از خدای عزّوجلّ چنان بترس که اگر اعمال نیک جن و انس را بیاوری تو را عذاب کند، و به خدا چنان امیدوار باش که اگر گناه جن و انس را بیاوری به تو ترحم کند.

سپس امام صادق(علیه السلام) فرمود: «پدرم می فرمود: هیچ بنده ی مۆمنی نیست، جز آنکه در دلش دو نور است: نور خوف و نور امید، که اگر این یکی وزن شود بیش از آن نباشد، و اگر آن دیگری وزن شود، از این بیشتر نباشد.6

امام صادق (علیه السلام) فرمود: «ای اسحاق چنان از خدا بترس که گویا تو را می بیند، و اگر تو او را نمی بینی، مسلّماً او تو را می بیند، و اگر معتقد باشی که تو را نمی بیند، به تحقیق کافر شده ای و اگر هم یقین داشته باشی که تو را می بیند اما باز هم در برابرش گناه می کنی، او را پست ترین ناظران و بینندگان خود دانسته ای

گناه در جایی که هیچ کس نباشد!

فخرالمحققین سیّد محمد اشرف، سبط سید الحکما میرداماد، در کتاب «فضائل السادات» از کتاب «مدهش» ابن جوزی نقل می فرماید: که مردی از پرهیزکاران وارد مصر شد. آهنگری را دید که آهن تافته و گداخته را با دست [بدون انبر] از کوره بیرون می آورد و حرارت آهن به دست او هیچ آسیبی نمی رساند. با خود گفت: این شخص یکی از بزرگان است. پیش رفت و سلام کرد و گفت: تو را به حق آن خدایی که در دست تو این کرامت را جاری نموده، برای من دعایی کن. آهنگر تا این سخن را شنید گریست و گفت: گمانی که درباره ی من کردی صحیح نیست، من از پرهیزکاران و صالحان نیستم. آن مرد گفت: انجام چنین کاری جز به دست بندگان صالح خدا امکان پذیر نیست!

آهنگر گفت: صحیح است اما دست من هم سببی دارد. آن مرد اصرار کرد تا از علّت امر مطلع شود.

آهنگر گفت: روزی بر در همین مغازه مشغول کار بودم، زنی بسیار زیبا و خوش اندام که کمتر مانند او را دیده بودم جلو آمد و اظهار فقر و تنگدستی شدیدی کرد. من دل بر رخسار او بستم و شیفته ی جمالش شدم و لذا به او تمایل نشان دادم و او را دعوت به گناه کردم و گفتم در صورتی که به چنین کاری راضی شوی هرچه احتیاج داشته باشی برمی آورم.

زن در پاسخ گفت: از خدا بترس، من اهل چنین کاری نیستم من به او گفتم: پس برخیز و دنبال کار خود برو. او نیز برخاست و رفت، اما طولی نکشید که دو مرتبه برگشت و در اثر تنگدستی مجبور شد که خواسته ی مرا بپذیرد، اما با این شرط که به مکان خلوتی بروند که غیر او و من کسی دیگر در آنجا نباشد.

من قبول کردم و او را به خانه ی خود بردم و درها را محکم بستم و آنگاه به جانب زن رفتم. آن زن چون برگ بید به لرزه افتاد و قطرات اشک چون ژاله از دیده بارید.

به او گفتم: چرا می لرزی؟ گفت به شرط من عمل نکردی، زیرا غیر از من و تو، پنج نفر دیگر این جا حضور دارند که آنها عبارتند از: خدا، دو فرشته ی من، و دو فرشته ی تو که مأمور کتابت اعمال هستند.

وقتی این سخن را از زن شنیدم، آتش شهوت در من سرد شد و از آن عمل زشت منصرف شدم و آنگاه از پول و کالا هر مقدار که در توان داشتم به او دادم، زن صالحه نیز در مقابل دست به دعا برداشت و گفت خداوندا چنان چه او از خوف تو، آتش شهوت به من را سرد کرد تو نیز آتش دنیا و آخرت را بر او سرد کن، که دعای آن زن به اجابت رسید، و از آن پس حرارت آتش بر من اثر ندارد و بدون انبر، آهن ها را از کوره بیرون می آورم.7 

 

پی نوشت ها :

1-  کلمات قصار، نهج البلاغه، حکمت 324

2-  سوره فصلت، آیه 54

3-  سوره لقمان، آیه 16

4-  کافی، ج3، ص174

5-  همان، ص176

6-  همان، ص173

                                                                                                

توصیه های ایت الله قاضی به شاگردانشان

برخی از سفارشات آیت الله قاضی ره: اول روخوانی قرآن. می فرمودند قرآن را خوب و صحیح بخوانید. توصیه دیگر ایشان راجع به دوره تاریخ اسلام بود. می فرمودند یک دوره تاریخ اسلام را از ولادت حضرت پیغمبر(ص) تا 255 هـ.ق یا 260 هـ.ق بخوانید. و بعد از عمل به این ها می فرمودند برو نمازشب بخوان!

http://www.ido.ir/myhtml/news/1391/m04/139104252261.jpg

به نام خدا

مطالب زیر گزیده ای از توصیه ها و وصایای آیت الله سید علی قاضی (ره) استاد اخلاق حضرت علامه طباطبایی و حضرت آیت الله بهجت  است که به شاگردان و اطرافیان خود فرموده اند و ما آن ها را به اختصار ذکر می نماییم.

باشد که کلامش چون صاعقه ای بر قلبمان بدرخشد و راهنمایمان در تاریکی ها باشد.

نماز

شما را سفارش می کنم به اینکه نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آنها به جا بیاورید و آن نمازها با نوافل، 51 رکعت است؛ پس اگر نتوانستید، 44 رکعت بخوانید و اگر مشغله های دنیوی نگذاشت آنها را به جا آورید، حداقل نماز توابین را بخوانید [ نماز اهل انابه و توبه هشت رکعت هنگام زوال است ].

 

مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از ایشان نقل می کنند که می فرمودند: « اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند. »

 

مرحوم آقای سید هاشم رضوی هندی می فرمایند: روزی یکی را به محضر آقای قاضی آوردند که مثلا آقا دستش را بگیرد و راهنمایی اش کند.

 مرحوم آقای قاضی فرموده بودند: « به این آقا بگویید که نماز را در اول وقت بخواند. »بعد معلوم شد که آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخیر می انداخته است.

 

اما وصیت های دیگر، عمده آنها نماز است. می فرمودند نماز را بازاری نکنید اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان محفوظ میماند و تسبیح صدیقه کبری سلام الله علیها که از ذکر کبیر به شمار می آید و آیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود.

 

دعا در قنوت نماز

 

آقای قاضی به شاگردان خود دستور می دادند این دعا را در قنوت نماز هایشان بخوانند: « اللهم ارزقنی حبّک و حبّ ما تحبه، و حبّ من یحبّک، والعمل الذی یبلغنی إلی حبّک واجعل حبّک احبّ الاشیاء إلی. »

 

قرآن

 

آقای سید محمد حسن قاضی می فرمایند: « چند سفارش ایشان عبارت است از: اول روخوانی قرآن. می فرمودند قرآن را خوب و صحیح بخوانید. توصیه دیگر ایشان راجع به دوره تاریخ اسلام بود. می فرمودند یک دوره تاریخ اسلام را از ولادت حضرت پیغمبر(ص) تا 255 هـ.ق یا 260 هـ.ق بخوانید. و بعد از عمل به این ها می فرمودند برو نمازشب بخوان! »

 

آیت الله قاضی در نامه ای به آیت الله  طباطبایی می فرمودند: « دستورالعمل، قرآن کریم است؛ فیه دواء کل دواء و شفاء کل عله و دوا کل غله علماً و عملاً و حالاً.

 

آن قره العیون مخلصین را همیشه جلوی چشم داشته باشید و با آن هادی طریق مقیم و صراط مستقیم سیر نمایید و از جمله سیرهای شریف آن قرائت است به حسن صورت و آداب دیگر، خصوص در بطون لیالی...»

 

و نیز:« بر شما باد به قرائت قرآن کریم در شب با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن نوشیدنی و شراب مؤمنان است. تلاوت قرآن کمتر از یک جزء نباشد. »

 

نماز شب

 

« اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست، و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد و در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب. »

علامه طباطبایی می فرمودند: « چون در نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم تا یک روز در مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آن جا عبور می کردند.

چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند: ای فرزند! دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان! »

 

حاج سید هاشم حداد می فرمودند: « مرحوم آقا خودش این طور بود و به ما هم این طور دستور داده بود که در میان شب وقتی برای نماز شب برمی خیزید، چیز مختصری تناول کنید، مثلاً چای یا دوغ یا یک خوشه انگور یا چیز مختصر دیگری که بدن شما از کسالت بیرون آید و نشاط برای عبادت داشته باشید. »

 

توسل به ائمه أطهار(ع)

 

آیت الله سید علی آقا قاضی در یکی از نامه هایش چنین مرقوم فرمودند: « .... و تمام طرق .... توسل به ائمه أطهار(ع) و توجه تام به مبدأ است. چونکه صد آمد، نود هم پیش ما است. با دراویش و طریق آنها کاری نداریم. طریقه، طریقه علما و فقها است، با صدق و صفا. »

 

توسل به حضرت سیدالشهدا(ع)

 

محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیه السلام به مقام توحید برسد. سریان فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهدا علیه السلام است و پیشکار این فضیلت هم حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس علیه السلام است.

 

دعا برای فرج امام زمان(ع)

 

از آن چیزها که بسیار لازم و با اهمیت است دعا برای فرج حضرت حجت ـ صلوات الله علیه ـ در قنوت نماز وتر است بلکه در هر روز و در همه دعاها.

 

دل هیچ کس را نرنجانید!

 

دیگر آن که، گر چه این حرفها آهن سرد کوبیدن است، ولی بنده لازم است بگویم اطاعت والدین، حسن خلق، ملازمت صدق، موافقت ظاهر با باطن و ترک خدعه و حیله و تقدم در سلام و نیکویی کردن با هر برّ و فاجر، مگر در جایی که خدا نهی کرده. الله الله الله که دل هیچکس را نرنجانید!

 

تا توانی دلی بدست آور                 دل شکستن هنر نمی باشد
 

رفع ناراحتی های روحی

 

آن مرحوم در هنگام اضطراب و ناراحتی های روحی، خواندن این کلمات را سفارش می کردند: « لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الحمد و له الملک و هو علی کل شیء قدیر، أعوذ بالله من همزات الشیاطین و أعوذ بک ربی من أن یحضرون إن الله هوالسمیع العلیم: هیچ معبودی جز خداوند یکتای بی شریک وجود ندارد و ستایش و حکومت مخصوص اوست و او بر هر کاری تواناست.

 

 از وسوسه های شیاطین به خدا پناه می برم و به تو پناه می برم ای پروردگارم از این که نزد من حاضر شوند. همانا خداوند شنوا و داناست. »

 

حق الناس

 

آیت الله نجابت نقل می کند: وقتی که بنده مشرف شدم خدمت ایشان فرمودند: « هر حقی که هر کس بر گردن تو دارد باید ادا کنی.

 

 خدمت ایشان عرض کردم:مدتی قبل در بین شاگردهایم که نزد بنده درس طلبگی می خواندند، یکی خوب درس نمی خواند. بنده ایشان را تنبیه کردم.

 اذن از ولیّ او هم داشتم در تربیت. در ضمن این جا هم نیست که از او طلب رضایت کنم. می فرمودند: « هیچ راهی نداری، باید پیدایش کنی. گفتم آدرس ندارم، گفتند باید پیدا کنی.

 

آقای قاضی فرمودند : هر حقی که برگردنت باشد تا ادا نکنی باب روحانیت، باب قرب، باب معرفت باز شدنی نیست. یعنی این ها همه مال حضرت احدیت است. و حضرت احدیت رضایت خود را در راضی شدن مردم قرار داده است.»

 

رفع گرفتاری

 

علامه لاهیجانی انصاری روزی از ایشان پرسیدند که در مواقع اضطرار و گرفتاری چه در امور دنیوی و یا در امور اخروی و بن بست کارها به چه ذکری مشغول شویم تا گشایش یابد؟

در جواب فرمودند: « پس از 5 بار صلوات و قرائت آیة الکرسی در دل خود بدون آوردن به زبان بسیار بگو:

 

« اللهم اجعلنی فی درعک الحصینة التی تجعل فیها من تشاء : بار پروردگارا! مرا در حصن و پناهگاه خود و در جوشن و زره محکمت قرار بده که در آن هر کس را که بخواهی قرار می دهی تا گشایش یابد. »

 

حضور قلب

 

حجت الاسلام آقای دکتر مرتضی تهرانی می فرمایند: « آیت الله قاضی در پاسخ شخصی که از ایشان تقاضای سفارش کرد، فرمودند:

 

قلم و کاغذ از جیبت درآور و بنویس:

                                   

سررشته دولت ای برادر به کف آر               وین عمر گرانمایه به خسران مسپار

 یعنی همه جا با همه کس در همه جا            می دار نهفته چشم دل جانب یار »

 

برآورده شدن حاجت

 

« مرحوم قاضی قرائت دعای زیر( دعای سریع الاجابه، مفاتیح الجنان ) را به مدت چهل شب، هر شب یک تا صد بار برای برآورده شدن حاجت سالکان درگاه الهی مفید می دانستند:

 

إلهی کیف أدعوک و أنا أنا و کیف أقطع رجایی منک و أنت أنت؟ إلهی أذا لم أسئلک فتعطین فمن ذاالذی أدعوه فیعطینی؟ ألهی إذا لم أدعک فستجیب لی، فمن ذاالذی أدعوه فیستجیب لی؟

 إلهی إذا لم أتضرع إلیک فترحمنی فمن ذا الذی أتضرع إلیه فیرحمنی؟ إلهی فکما فلقت البحر لموسی و نجیته أسئلک أن تصلی علی محمد و آل محمد و إن تنجینی مما أنا فیه و تفرج عنی فرجا عاجلا غیر أجل بفضلک و رحمتک یا أرحم الراحمین. »

 تقویت حافظه

 آن مرحوم برای تقویت حافظه، خواندن آیت الکرسی و معوذتین ( دو سوره مبارکه ناس و فلق ) را سفارش می فرمودند.

 عمل به دانسته ها

 برو آنچه از نیکی که می دانی درست عمل کن؛ در نهایت دقت و سعی، بدان که تو عارف خواهی بود.

تنش میان ریاض و مسکو بر سر شیعیان شرق عربستان

عربستان سعودی اظهارات کنستانتین دولگوف فرستاده ویژه حقوق بشر روسیه درباره اوضاع شیعیان در شرق سعودی را محکوم کرد و آن را «ستیزه جویانه» و «دخالتی آشکار در اوضاع داخلی» خود دانست. به گزارش خبرگزاری فرانسه سایت اینترنتی وزارت امور خارجه روسیه نوشته است که کنستانتین دولگوف فرستاده ویژه روسی حقوق بشر، نسبت به اوضاع شرق عربستان سعودی، ابراز نگرانی کرده و آن را درگیری میان نیروهای امنیتی و تظاهر کنندگان صلح جو توصیف کرده است.

به نظر می‌رسد این موضع گیری‌های بی‌سابقه و علنی ریاض و مسکو علیه یکدیگر، بازتابی از بحران ۱۶ ماهه سوریه باشد. عربستان سعودی از جمله کشورهایی است که مسلح سازی معترضان این کشور سخن گفته و برخی از گزارشها حاکی از کمک تسلیحاتی این کشور به شورشیان سوری است. گزارش‌ها حاکی از آن است که هفته گذشته اعتراض‌هایی در واکنش به دستگیری یکی از روحانیون بلند پایه شیعه منتقد حکومت عربستان سعودی در شرق این کشور درگرفت. در نتیجه درگیری میان نیروهای امنیتی و معترضان شیعه، دستکم ۲ نفر کشته و حدود ۲۰ نفر دیگر زخمی شدند. دولت سعودی اما وقوع درگیری‌ها را نفی کرد و در روایتی متفاوت اعلام کرد که یکشنبه گذشته، دو نفر در پی حمله افراد مسلح ناشناس در شرق این کشور که اقلیت شیعه در آن سکونت دارند، کشته شدند. خبرگزاری دولتی سعودی به نقل از یک مقام مسئول در وزارت امور خارجه این کشور گزارش داد که گفته است: «عربستان سعودی با شگفتی شدید، از سخنان فرستاده ویژه حقوق بشر روسیه مطلع شد. این سخنان دخالتی آشکار و غیر قابل توجیه در امور داخلی سعودی است و با اصول سیاسی و دیپلماتیک در تضاد است.»

این گزارش افزوده است: «دولت سعودی این سخنان ستیزه جویانه را محکوم می‌کند و به مسئولان روس یادآوری می‌کند که ریاض همچنان بر احترام قوانین بین المللی، حاکمیت ملی کشور‌ها و استقلال آنها تاکید می‌کند. به همین دلیل خود را از دخالت در امور داخلی دیگران از جمله روسیه که نحوه تعامل با نا‌آرامی‌های داخلیش به کشته شدن چندین نفر انجامیده، دور نگاه داشته است.» این مقام مسئول سعودی در ادامه یادآور شده است: «ریاض امیداور است که این سخنان غریب مسئول روسی با هدف منحرف کردن توجه‌ها از جنایت‌های وحشیانه نظام سوریه علیه مردم این کشور مطرح نشده باشد؛ جنایت‌هایی که با پشتیبانی طرف‌های معلوم الحال صورت می‌گیرد؛ طرف‌های که در مسیر تمام تلاش‌های صورت گرفته برای جلوگیری از ریخته شدن خون سوری‌ها، سنگ اندازی می‌کنند.» روسیه و چین تا کنون دو بار قطعنامه محکومیت خشونت‌های دولتی در سوریه را وتو کرده‌اند. در مقابله عربستان سعودی از معترضان سوریه پشتیبانی می‌کند. دولگوف گفته بود: «مردم منطقه شرقی عربستان سعودی علیه نقض حقوقشان از سوی مقام‌های مسئول اعتراض می‌کردند.» در مناطق شرق عربستان سعودی، شیعیان ساکن هستند که نسبت به آنچه که «تبعیض» خوانده اند اعتراض دارند. حکومت سعودی اما وجود تبعیض در مناطق شیعه نشین را رد می‌کند.

پانزده سال از هشدار مقام معظم رهبري گذشت

آيا طبقه «مرفهان بي درد» از درون نظام متولد شده است؟!

حال از درون شكم نظام اسلامى، يك طبقه مرفّه بى‌درد جديد طلوع كند! مگر اين شدنى است؟! به فضل پروردگار، مخلصان انقلاب و اسلام نخواهند گذاشت كه چنين انحرافهاى بزرگى به وجود آيد.

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/8427/B/khamenei-880904-1-011.jpg

هديه اتومبيل‌هاي سيصد ميليوني بعنوان اشانتيون قراردادهاي ميلياردي فوتباليست‌ها، برگزاري حراج آثار هنري با رقم‌هاي چند ده ميليوني، فروش خانه‌هاي چند صد متري با قيمتهاي ميلياردي در شمال شهر تهران، قيمت سيصد هزارتوماني يك پرس غذا در رستوران برج ميلاد و... تنها بخشي از خبرهايي هستند كه وقتي به گوش مردم مي خورند عبارت «مرفهان بي درد» را در اذهان آنها تداعي مي كنند. «مرفهان»ي كه دغدغه هاي آنها حول و حوش مد جديد لباس، جديدترين گوشي موبايل، آخرين مدل ماشين و خوش آب و هواترين جا براي گذراندن تعطيلات پرسه مي زند؛ و مستضعفان جهان كه هيچ، حتي سخن گفتن از مردمي كه هر روز چند كيلومتر آنطرف تر خانه آنها زندگي متفاوتي دارند، «درد»ي در آنها ايجاد نمي كند.


كليدواژه اي كه گم شد

كليدواژه «مرفهان بي درد» بارها در بيانات امام خميني(ره) و مقام معظم رهبري(ع) ديده و شنيده شده است. نمونه اش 25 تير ماه سال 76 كه مقام معظم رهبري در ديار با جمعي از فرماندهان نيروي انتظامي فرمودند:

«كسانى هستند كه تلاش مى‌كنند و حقيقتاً در صدد اين هستند كه طبقه ممتازه جديدى در نظام جمهورى اسلامى به وجود آورند. به خاطر انتخابها و انتصابها و زرنگيها و دست و پاداريها و مشرف بودن بر مراكز ثروت، و از طريق نامشروعى كه با زرنگى آن را ياد گرفته‌اند، به اموال عمومى دست بيندازند و يك طبقه‌اى جديد - طبقه ممتازان و مرفّهان بى‌درد- درست كنند. نظام اسلامى، با مرفّهان بى‌درد و معارض و مخل، آن‌طور برخورد سختى كرد؛ حال از درون شكم نظام اسلامى، يك طبقه مرفّه بى‌درد جديد طلوع كند! مگر اين شدنى است؟! به فضل پروردگار، مخلصان انقلاب و اسلام نخواهند گذاشت كه چنين انحرافهاى بزرگى به وجود آيد.»

نكته اي كه در اين سخن وجود دارد و قابل توجه و تامل است آنجاست كه ايشان نسبت به طلوع اين «مرفهان بي درد» از «درون شكم نظام اسلامى» هشدار مي دهند. پارادوكسي كه اين روزها كم و بيش شاهد سر بر آوردن آنها از اين سو و آن سوي كشورمان هستيم. اين تولد از درون نظام از آنجا خطرناك است كه در ظاهر با انقلاب سر جنگ ندارد، براي امام بزرگداشت برگزار مي كند، دهه فجر را گرامي مي دارد، و خود را به شدت انقلابي مي‌داند و از اين رهگذر مرزهاي موجود ميان انساني كه قرار بوده است پرورش يافته مكتب انقلاب امام باشد با غير او را از ميان بر مي‌دارد و يا حداقل گنگ و مبهم مي كند.

خطر ديگر اين زايش از درون نظام، آن است كه كم‌كم برآوردن نيازهاي اين قشر جزو وظايف نظام و مسئولان قرار مي گيرد. در اين صورت هيچ اشكالي ندارد تا رستوران گردان برج ميلاد براي يك پرس غذا نزديك 280 هزارتومان پول بگيرد يا اتومبيل يك ميلياردي به كشور وارد شود. هر كس هم كه چنين تمكن مالي ندارد مي تواند فلافل بخورد و از مترو استفاده كند!

اين يك خطر فرهنگي است

بايد توجه داشت اين طبقه جديد حتما برخورداري هاي اقتصادي متمايزي دارد اما بيش از آنكه يك طبقه اقتصادي باشد، داراي شاخصه هاي فرهنگي است. فرهنگ رفاه زدگي و بي دردي اگرچه با تلاش براي دست يابي هرچه بيشتر به امكانات اقتصادي و رفاهي قرابتي ديرينه دارد اما الزاما با آن همراه نيست؛ چه آنكه ديده مي شود افرادي را كه خيلي هم از نظر اقتصادي وضعيت ويژه اي ندارند اما از مصاديق تام و تمام «مرفهان بي درد» هستند. كساني كه مي توان با كمي اغماض آنها را با نام «طبقه متوسط شهري» خواند.

فرهنگ و سبك زندگي اين قشر همان چيزي است كه امروز در اكثر رسانه هاي كشور ديده مي شود و متاسفانه رسانه ملي هم از اين قاعده مستثني نيست. اخباري كه بر صدر اكثر نشريات و سايتها نقش مي بندد و روز و شب يك خانواده كه در سينما و تلويزيون به تصوير در مي آيد همه نشان دهنده و تقويت كننده اين نوع زندگي است.

روزمرگي، بي خيالي، تلاش براي كسب هرچه بيشتر تمكن مالي، اهميت دادن به سرگرمي و محور بودن لذت را مي توان بعنوان مولفه هاي اين نوع زندگي نام برد. و با كمي دقت در فضاي فرهنگي هنري كشور و رسانه هاي مطرح مي توان دريافت كه همين مولفه ها هستند كه به خورد مخاطب داده مي شوند. مصرف گرايي افسارگسيخته اي كه در فضاهاي تبليغاتي شهري ديده مي شود آيا به اين فرهنگ دامن نمي زند؟ برنامه هاي عجيب و غريب آشپزي تلويزيون چطور؟

مگر مسئول و نماينده هم مرفه بي درد مي شود؟!

علاوه بر رسانه ها كه به گسترش فرهنگ «مرافهان بي درد» دامن مي زنند، رفتار مسئولان نيز در اين امر بسيار موثر است. وقتي نماينده هاي مجلس براي اسكان خود به خانه اي نياز دارند كه حداقل 100 ميليون تومان هزينه رهن آن است(و البته بعضي از نمايندگان هم به اين رقم اعتراض كرده و آن را كم مي دانند!) و يا رفتارهاي ديگري از اين دست آيا به اين فرهنگ دامن نمي زند؟ حال بگذريم از اينكه اصل افتادن مسئولان و نمايندگان در اين مسير مصداق بارز و واضح شكل گيري طبقه «مرفهان بي درد» از درون نظام است.

15 سال از يكي –و تنها يكي از- هشدارهاي مقام معظم رهبري درباره شكل گيري «طبقه ممتازان و مرفّهان بى‌درد» گذشته است. آيا مسئولان و متوليان فرهنگ كشور متوجه خطر عظيم اين طبقه هستند و يا آنكه طبق فرمايش حضرت آقا بايد چشم اميد به «مخلصان انقلاب و اسلام» داشت.

 

روسیه و آخرین تحولات سوریه

 در حالی که تنش‌ها در سوریه رو به گسترش است و فشارهای بین‌المللی بیش از پیش بر دولت بشار اسد افزایش یافته‌ است، تصمیمات و اقدامات روسیه به عنوان یکی از حامیان بشار اسد و اعضای دائم شورای امنیت در این زمینه می تواند تاثیر گذار باشد. در همین راستا این موسسه با حضور کارشناسان این حوزه در نشستی تخصصی به این موضوع پرداخته است. در ذیل چکیده ای از آن را می خوانید.

http://www.iras.ir/images/spsections/s00003-1.jpg

روسیه از زمان آغاز بحران در سوریه به عنوان یکی از بازیگران تاثیر گذار نقش عمده‌ای ایفا نموده است. اکنون با ادامه یافتن تنش ها در سوریه بسیاری از کارشناسان را به این پرسش وا داشته است که روسیه تا چه هنگامی بر مواضع خود در سوریه ایستادگی خواهد کرد؟ پرسشی که این روزها با اخباری که از مواضع اعلامی مقامات روسیه شنیده می شود بیش از پیش مطرح است.در حالی که بسیاری از آگاهان سیاسی حمایت روسیه را تا مقاومت حتی یک سرباز از دولت سوریه در مقابل معارضین پیش بینی می کنند، در مقابل گروه دیگری از کارشناسان تداوم وضع فعلی را برای روسیه امکان پذیر نمی‌دانند.گروه اخیر این‌گونه استدلال می نمایند که روسیه مدتی است به بررسی طرح های جدید پیش روی خود گرایش یافته است و به دنبال آن است تا براساس مقدورات و محذورات خود بهترین تصمیم را اتخاذ کند. کارشناسان بر این باورند که پافشاری روسیه بر مواضع اش در سوریه بیش از آنکه مبتنی بر منافع نظامی و اقتصادی باشد بر پایه حفظ موازنه منطقه ای است. در حالی که پس از ۱۱ سپتامبر همکاری غرب با اسلام گرایان دچار مشکلات شدید شده بود اکنون با تحولات جدید منطقه بار دیگر به سمت بهبود روابط و نزدیکی آنها شده است موضوعی که چندان باب میل روسیه نیست.

ادامه نوشته

لبخند بزن بسیجی !


گاهی در جبهه های دفاع از حق در برابر باطل به تابلو نوشته ها، سنگرنوشته ها و لباس نوشته هایی برخورد می کردیم که در بردارنده نوعی طنز و شوخی بود.

 در این جا گوشه هایی از این تابلو نوشته ها را که بیانگر روحیه رزمندگان سرافراز اسلام در آن شرایط سخت است را با هم می خوانیم:

1-لبخند بزن دلاور. چرا اخم؟!!

2- لطفا سرزده وارد نشوید (همسنگران بی سنگر) (سنگر نوشته است و خطابش موشها و سایر حیوانات و حشرات موذی هستند که وقت و بی وقت در سنگر تردد می کردند.)

3- مادرم گفته ترکش نباید وارد شکمت شود لطفا اطاعت کنید.

4 - مسافر بغداد (خمپاره نوشته شده قبل از شلیک)

5- معرفت آهنینت را حفظ کن و نیا داخل (کلاه  نوشته)

6- ورود اکیدا ممنوع حتی شما برادر عزیز (در اوایل میادین مین می نوشتند و خالی از مطایبه و شوخی نبود.)

7- ورود ترکش های خمپاره به بدن اینجانب اکیدا ممنوع است .

 

8-ورود گلوله های کوچکتر از آرپی چی به اینجا ممنوع (پشت کلاه کاسک نوشته بود)

9-  مرگ بر صدام موجی

10- لبخندهای شما را خریداریم .

11- مرگ بر هزاردام این که صدام است.

12- مزرعه نمونه سیب زمینی (تابلو ورودی میادین مین گذاری شده)

13- من خندانم قاه قاه قاه (این جمله با خط درشت پشت پیراهن شهید مهدی خندان جمعی گردان عمار لشکر 27 نوشته شده بود)

14- من مرد جنگم (الکی من خالی بندم)

15- مواظب باش ترکش کمپوت نخوری (تابلویی بود جلوی در تدارکات در منطقه).

16- نامه رسان صدام (خمپاره نوشته شده قبل از شلیک)

17- نزدیک نشوید شخصی است وضو و نماز را باطل می کند. (دمپایی نوشته)

18- نمی تونی لطفا مزاحم نشو (لباس نوشته خطاب به گلوله)

19- نه خسته دلاور

20- ورود افراد متفرقه (منظور پرنده های آهنین توپ و خمپاره) ممنوع

21- ورود ترکش از پشت ممنوع ، مرد آن باشد که از روبرو بیاید

22- نیش زدن انواع عقرب و رتیل ممنوع (چادر نوشته)

23- ورود شیطان ممنوع (تابلو نوشته ای با زغال)

24- وای به روزی که بسیج بسیج بشه

زن آزاده فلسطینی: شهادت طلبان در دامان زنان فلسطینی تربیت یافته اند


معرفی :

بنام پروردگار بخشنده مهربان. آزاده فلسطینی "سمر ابراهیم صبیح" هستم و از اهالی نوار غزه محاصره، غزه پایداری و غزه سرافراز می باشم.

در سال 2005 به اسارت درآمدم و به دو سال و نیم حبس محکوم شدم، زمانی که بازداشت شدم 3 ماه از عروسی ام گذشته بود و برای البراء حامله بودم که او را در داخل زندان صهیونیستی در یک شرایط ناگوار و رقت بار به دنیا آوردم. اشغالگران صهیونیست به زن بودن من رحم نکردند، آنان مرا به مدت 2 سال و نیم در زندان های خود حبس و به طرز فجیعی شکنجه کردند، آنان به هیچ زن اسیر فلسطینی رحم نمی کنند و همه آنان را شکنجه می دهند. بیش از 100 اسیر زن در زندان های اسرائیل بازداشت شده بودند که به لطف پروردگار متعال و در سایه مجاهدت های مقاومت تمامی آنان آزاد شدند. در حال حاضر فقط 5 اسیر زن در این زندان ها وجود دارد و امیدواریم به زودی تمامی آنان در چارچوب یک مبادله شرافتمندانه آزاد گردند.  

تنها در مورد خودم صحبت نمی کنم، بلکه درباره شرایط رقت بار زندان ها و زنان و مردان اسیر فلسطینی نیز سخن می گویم.  اسیر فلسطینی خواه مرد باشد خواه زن از روز نخست بازداشت تا روز آزادیش در زندان شکنجه می شود، ماموران صهیونیستی تمامی آنان را به طرز فجیع شکنجه می کنند و در سرکوب آنان از سگ های پلیسی استفاده می نمایند. این ماموران روزانه 6 یا 7 بار اسرا را به صورت برهنه و اهانت آمیز مورد بازرسی قرار می دهند. 

ادامه نوشته

خصومت "اسرائیل" با کمیته های تحقیق

رژیم اشغالگر قدس در یک اقدام شتابنده ماموریت های کمیته تحقیق در مورد پیامدهای توسعه شهرک صهیونیستی بر حقوق ملت فلسطین را در نطفه خفه کرد که شورای حقوق بشر سازمان ملل آن را تشکیل داده بود.

تصمیم دشمن صهیونیستی برای خودداری از همکاری با این کمیته حتی مخالفتش با ورود اعضای آن به داخل سرزمین های اشغالی از جمله قدس شرقی قابل پیش بینی بود، دشمنی که فقط زبان زور و تعدی به حقوق دیگران و نقض قطعنامه های سازمان ملل را می فهمد، نقض هایی که شمارش آنها دشوار است.

مساله ای که این روزها بحث تحقیق پیرامون آن مطرح است جزء اولویت های برجسته برای حل مساله فلسطین و دستیابی به صلحی عادلانه و فراگیر به شمار می رود، حل و فصلی که به خاطر خیره سری سران تل آویو به درازا کشیده است؛ به ویژه اینکه شهرک سازی همواره مانعی بر سر راه دستیابی به حل مورد نظر می باشد.    

ادامه نوشته

آیا زن حضرت لوط گمراه و بدكاره بوده؟




آیا زن حضرت لوط گمراه و بدكاره بوده؟ چه عمل زشتی را مرتكب می‌شده؟ مگر نه این‌ است كه عمل قبیح آن زمان لواط بوده؟ و آیا اگر این زن بدكاره بوده به حضرت لوط حلال بوده است؟

ادامه نوشته

سیر ادعاهای حسینعلی نوری ( بهاء الله کیست ؟ )

در کتاب رحیق مختوم آقای اشراق خاوری به نقل از بهاء الله می گوید مقام این ظهور عظیم و موعود کریم از مظاهر سابقه ( پیامبران قبل ) بالاتر است چرا که نبوت به ظهور حضرت رسول ختم گردید.

http://baharoom.ir/ShowThumbnail.aspx?ratio=true&w=400&h=400&file=/Files/Modules/News/280.jpg

بهائیان اسلام را به عنوان دین قبل از خود قبول دارند و اما خاتمیت پیامبر را رد کرده و شبهاتی بی پایه و اساس پیرامون آن می گویند .

اگر بخواهیم یک پاسخ مفید و جامع به تمام شبهات بهائیت بیان نماییم این جمله از حسینعلی نوری است که در کتاب اشراقات صفحه 293 می گوید
 الصلوه و السلام علی سید العالم و مربی الامم الذی به انتهت الرساله و النبوه
درود و سلام بر آقای عالم و تربیت کننده امت ها همان کسی که پایان پذیرفت به وسیله او هم رسالت و هم نبوت
و در کتاب رحیق مختوم آقای اشراق خاوری به نقل از بهاء الله می گوید
مقام این ظهور عظیم و موعود کریم ( یعنی خود بهاء الله ) از مظاهر سابقه ( پیامبران قبل ) بالاتر است چرا که نبوت به ظهور حضرت رسول ختم گردید .
همانطور که اشاره شد حسینعلی نوری ، رسالت و نبوت را به ظهور حضرت رسول تمام می شمارد و صریحا اعتراف به خاتمیت پیامبر اکرم ( ص ) دارد .
و اما واقعا حسینعلی نوری کیست ؟
بهاء الله ( حسینعلی نوری ) در کتاب ایقان ص 136 می گوید
بالاترین رتبه هیکل بشری نبوت است 
یعنی انسان به بالاتر از نبوت نمی تواند برسد . پس جای این سوال باقی می ماند که اگر نبوت به ظهور حسینعلی نوری تمام شده است و انسان هم به بالاتر از نبوت نمی رسد از سویی بهاء الله مقام خود را بالاتر از نبوت دانسته است پس وی کیست ؟
آیا انسان می باشد یا خیر ؟ اگر انسان است که به بالاتر از نبوت نمی تواند برسد و نبوت هم به ظهور حضرت رسول ختم گردید .
پاسخ به این سوال :
حسینعلی نوری در ابتدا خود را خدا معرفی می کند و می گوید
لا اله الا انا المسجون الفرید ( حسینعلی نوری ـ کتاب مبین ـ ص 286 )
نیست خدایی جز من زندانی تنها
و سپس در داستان تولد خود می گوید
خوشا از آن بامدادی که متولد شد در آن ، کسی که نه زاده و زائیده نمی شود ( و فیه ولد من لم یلد و لم یولد )
و در کتاب مبین ص 56 می گوید :
آنکه جهان را برای خود خلق کرد در خراب ترین مکانها بدست ستمکاران زندانی است .
و در نهایت پا را فراتر از ادعای خدایی شمرده و اعلان می دارد که
همه خدایان را من خدا کرده ام و همه پروردگاران را من تربیت نموده ام ( مکاتیب ج 2 ص 252 )
یعنی منتها ادعای بهاء الله ادعای خالقیت خدایان بود  .
و اینچنین پایان می پذیرد سیر ادعاهای کسی که خود را خالق خدا شمرده است . و بهائیان وی را پیامبر می دانند . و ما او را انسانی شیاد و کاذب می دانیم .

وضعیت زنان در آخرالزمان چگونه است؟


یکی از مسائلی که در حکومت‌های آخرالزّمان مطرح است، بنا بر اخباری که از معصومان(علیه السلام) وارد گردیده است، سلطه و نفوذ زنان در امور سیاسی می‌باشد:

امیر مؤمنان(علیه السلام) می‌فرماید: «… و آن هنگامی است که زن‌ها مسلّط شوند، کنیزان تسلّط پیدا کنند و کودکان حکومت کنند.»۱
«هنگامی که زن‌ها بر تخت سلطنت چیره شوند و بر هر مردی چیره باشند و جز خواسته آن‌ها عملی نگردد.»۲
امام صادق(علیه السلام) می‌فرمایند: «و زنان را می‌بینی که به‌سان مردان، مجالس (کنفرانس) راه می‌اندازند.»۳

 پی‌نوشت‌ها:

۱٫ کامل سلیمان، روزگار رهایی، ترجمه علی اکبر مهدی پور، ج۲، ص ۷۶۱ به نقل از بشاره الاسلام، صص ۴۱ و ۴۴٫
۲٫ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۵۲، ص ۲۵۹٫
۳٫ همان، ص ۲۵۷٫

ادامه نوشته

نقش استعمار در پيدايش وهابيت

مقدمه: «اسلام» از آغاز پيدايش و ظهور، جهاد و مبارزهئ مستمر عليه قدرتهاي ظلم گستر جهان را از اهداف اوليه و بنيادين خود قرار داده و رهايي انسانهاي در بند جور و ستم جباران تاريخ و گسستن زنجيرهاي اسارت و بردگي و استقرار صلح و آزادي را از پي آمدهاي طبيعي گسترش اين جهاد مقدس دانسته است.

http://www.jomhourieslami.com/About/B14.JPG

ماهيت ظلم ستيزي و حمايتهاي همه جانبه اين آئين حياتبخش از محرومان و مظلومان جهان منافع نامشروع قدرتهاي استعماري را در طول تاريخ به خطر افكنده و با دميدن روح جهاد و مبارزه در ستمديدگان وضعيت نگاهداشته شدگان زمين، عرصه ها را يكي پس از ديگري بر پيشوايان جور تنگ كرده و حيات ننگين و پليدشان را با خطر مواجه نموده است.

 قدرتهاي استكباري كه تعاليم زندگي ساز و حركت آفرين اسلام را با منافع خويش در تضاد مي بينند و اتحاد روزافزون و تكوين قدرت سياسي مسلمانان جهان را سد و مانعي بزرگ در راه تحقق سياستهاي ضد انساني خود تلقي مي كنند، با تمام توان همه راه ها و روشهاي شيطاني را براي مقابله بااسلام و اتحاد و وحدت مسلمانان به كار مي گيرند.

 يكي از حربه ها و روشهاي مقابله با اسلام و رخنه در صفوف مسلمانان تحريف حقايق دين و واژگونه كردن اهداف و مقاصد نهايي تعاليم مقدس اسلام مي باشد.

 اين حربه و ترفند در قالب ساختن و پروردن فرقه هاي جديد براي قشرهايي از مسلمانان در مناطق و محدوده هاي مناسب و سپس ترويج و گسترش آن در جهان اسلام چهره مي نمايد! «وهابيت» يكي از اين فرقه هاي ساختگي است كه با مهارت تمام توسط استعمار انگليس بنيان نهاده شد.

 اهدافي كه استعمارگران انگليسي از ساختن مسلك وهابيت دنبال مي كردند عبارت بود از: بدعت گذاري در دين با تحريف حقايق و احكام اسلامي، خنثي كردن تعاليمي چون جهاد و مبارزه، بي رنگ كردن وجهه سياسي و اجتماعي اسلام و خلاصه كردن دين و دين باوري در نماز و ذكر و عبادت، و ناموجه جلوه دادن تجمع در اماكن مقدسه و زيارتگاهها بعنوان يكي از نمودها و پايگاههاي وحدت و قدرت سياسي مسلمانان و تخريب آنها بعنوان مظاهر شرك و گمراهي! اين تنها استعمار گران انگليسي نبودند كه با ساختن مذهب وهابيت و روي كار آوردن حكومت آل سعود به مقاصد شيطاني خويش براي مقابله با اسلام و مسلمانان نائل آمدند، بلكه در مراحل بعدي وهابيان آل سعود به پابوسي آمريكائيان شتافتند و در خدمت اهداف ضد انساني آنان در آمدند.

 آنچه حضرت امام خميني رضوان الله تعالي عليه «اسلام آمريكايي» ناميدند و از آن به عنوان يك خطر بزرگ ياد نمودند، امروز بزرگترين جلوه آن اسلام آل سعود است.

 اين اسلام نه تنها ضرر و خطري براي قدرتهاي استكباري ندارد، بلكه منافع سرشاري نيز براي آنها در بردارد و آن توجيه جنايتها و حفظ قدرت و سيطرهئ آنان در منطقه است.

 به همين دليل بودجه هاي كلان صرف تبليغ و ترويج اين نوع اسلام مي شود، اسلامي كه ظاهري از اسلام راستين دارد، ولي محتواي آن واژگونه گشته و بدست فراموشي سپرده شده است.

 انتشارات روزنامه جمهوري اسلامي كه يكي از مسئوليتهاي اساسي خود را تلاش در جهت گسترش اسلام ناب محمدي (ص) مي داند، با انتشار اين كتاب گامي موئثر در مسير تحقق اين هدف مقدس برداشته و اميدوار است نشر اين اثر در مقابله با تبليغات باطل مسلك استعمار ساخته وهابيت سهمي داشته باشد و بر سطح بينش سياسي جامعه اسلامي بيفزايد.

 اين مجموعه در سال 66با همين عنوان در روزنامه جمهوري اسلامي منتشر شد و پس از درخواستهاي مكرر خوانندگان به صورت كتاب در اختيار علاقه مندان قرار مي گيرد.

 انتشارات روزنامه جمهوري اسلامي  تاليف: رضا فتح آبادي ناشر: انتشارات روزنامه جمهوري اسلامي تيراژ: 2200 جلد چاپ اول: 1375
 

عربستان پس از “نایف” چه می شود؟

اگر “سلمان بن عبد العزیز” ولی عهد کنونی قصد داشته باشد که راه برادر را در این عرصه ادامه دهد، بی تردید با بزرگ‌ترین اعتراض های مردمی مواجه خواهد شد که ممکن است، عربستان را وارد مرحله انقلاب مردمی فراگیر و گسترده کند.

https://encrypted-tbn0.google.com/images?q=tbn:ANd9GcRWuvYGxFrqXJMJrJToyNCJNDoP8i50iOJqwKqh7ZLhN48P41urtA

”نایف بن عبدالعزیز” ولی‌‌عهد تازه‌مُرده عربستان سعودی در این کشور به یکی از شخصیت‌های بسیار سخت‌گیر و سنگدل سعودی معروف بود که وزارت کشور رژیم سعودی را نیز برعهده داشت، سمتی که حتی پس از مرگ “سلطان بن عبد العزیز”، ولی عهد اسبق و انتخاب به سمت ولی عهدی عربستان همچنان آن را حفظ کرده بود.آنچه در آن تردید نیست، اینکه نایف یکی از جمله شخصیت های بسیار سخت‌گیر و محافظه‌کار و مخالف اصلاحات در رژیم سعودی تلقی می‌شد، به حدی که ناظران تأکید داشتند که نایف تنها کسی بود که مسؤولیت قضایای سیاسی و امنیتی پادشاهی فرتوت سعودی را برعهده داشت و همین موضوع از جمله دلایل انتخاب وی به سمت ولی عهدی با وجود بیماری و پیری بود، به‌گونه‌ای که این ناظران به این نکته اشاره می‌کردند که در راستای بیماری “عبدالله بن عبدالعزیز”، پادشاه عربستان سعودی، این نایف که به نظر قوی و سالم به نظر می‌ رسید بود که اداره امور کشور را در دست داشت.

اما پس از مرگ نایف و طی یک هفته اخباری مبنی بر خروج شماری از زندانیان و بازداشت‌شدگان عربستانی در این کشور به گوش رسید، موضوعی که در دوره ولی عهدی و حاکمیت نایف بر وزارت کشور جز چندبار نادر نه اتفاق افتاد و نه به گوش رسید، در حالی که شمار زندانیان و شهروندان آزاد شده این مرتبه بسیار بیشتر از هر زمان دیگر بود و همه اینها در حالی بود که این آزادی‌ها با حمله تروریستی به آیت‌الله شیخ نمر النمر، روحانی انقلابی عربستانی به هاله محاق رفت.

 

هم‌اکنون این سؤال پیش می آید که آیا واقعا مرگ نایف در آزادی این بازداشت‌شدگان و زندانیان عربستانی نقش داشت؟ و چرا این اقدامات به‌ظاهر اصلاحی، با ترور آیت‌الله نمر ادامه یافت؟ و آیا انتشار شایعه مرگ شاه پیر این کشور، منجر به تغییر این روند شد یا ممکن است دلایل دیگری در ورای آن وجود داشته باشد.

 پاسخ هرچه باشد، باید گفت دلایل و عوامل بسیار بی شماری در عربستان وجود دارد تا جوانان این کشور را به حرکت وادارد، حتی می توان گفت که هیچ کشور عربی بسان عربستان سعودی نمی توان یافت که این همه مشکلات و چالش ها مواجه باشد.

 هم‌اکنون در جهان عرب کشوری را نمی توان یافت که بیش از ۳۵ هزار نفر زندگی داشته باشد، با توجه به این که جمعیت عربستان به مرز ۲۰ میلیون نفر هم نمی‌ رسد،‌ به هر روی دلایل برای این پادشاهی پیر و فرتوت هرچه باشد، به نظر می رسد، دو راه بیشتر مقابل آن باقی نمانده است، یا راه اصلاحات را سیاسی را پیش گیرد و روندی را که با آزادی زندانیان آغاز کرده ادامه دهد، یا اینکه اطمینان داشته باشد، پس از مرگ یکی از قدرتمندترین مردان آل سعود به نام نایف نسیم انقلاب‌های مردمی در آن وزیدن می‌گیرد.

 شاید مرگ نایف به خیر و صلاح حکومت سعودی و معارضان این کشور باشد، چون “سلمان بن عبدالعزیز” جانشین نایف بسان برادرش قسی القلب و محافظه کار شناخته نمی شود، شاید او سوپاپ اطمینانی برای آل سعود باشد تا از میزان فشارها و ستم‌‌هایی که بر مردم این کشور روا می‌دارند، بکاهد.

 سلمان بن عبدالعزیز

 اما سلمان نیز باید بداند، معارضان و اصلاح طلبان این کشور تنها به آزادی ده‌ها زندانی اصلاح‌طلب از زندان‌های مخوف سعودی رضایت نخواهد داد، بلکه این جریان اعتقاد دارد، آزادی زندانیان اولین گام در راه اصلاحات و آزادی سیاسی در این کشور به شمار می آید و در این بین اگر حاکمان سعودی با این موضوع با حکمت و اندیشه رفتار کنند و اگر نه تمام زندانیان حد اقل اکثر آنها را آزاد و مابقی را عادلانه محاکمه کنند،‌ در آن صورت می توان گفت که رژیم سعودی مجبور خواهد شد که مابقی خواسته و مطالبات مردمی را برآورده کند.

اما اگر “سلمان بن عبدالعزیز” ولی عهد کنونی قصد داشته باشد که راه برادر را در این عرصه ادامه دهد، بی‌تردید با بزرگ‌ترین اعتراض‌های مردمی مواجه خواهد شد که ممکن است، عربستان را وارد مرحله انقلاب مردمی فراگیر و گسترده کند.

ای کاش رنگ شهر بازیم نمی داد !


ای کاش در دل ذره ای شور و نوا بود

احوال ما با حالت نی ها هم صدا بود

ای کاش شور جنگ در ما کم نمی شد

این نامرادی شیوه مردم نمی شد

ای کاش رنگ شهر بازی ام نمی داد

در جبهه یا زهرا (س) مرا بر باد می داد

امشب دل از یاد شهیدان تنگ دارم

حال و هوای لحظه های جنگ دارم

فرسنگها دورم ز وادی محبت

با یک دل خسته زنیش سنگ تهمت

مسموم شد ساقی و پیمانه شکسته

از بخت بد، درب شهادت گشته بسته

من ماندم و متن وصیت نامه پیر جماران

من ماندم و شرمندگی از روی یاران

من ماندم و شیطان و نفس و جنگهایش

من ماندم و شهر و گناه و رنگهایش

از زرق و برق شهر خود نیرنگ خوردم

آن معنویت های جنگ از یاد بردم

خود را به انواع گنه آلوده کردم

در راه ناحق کوششی بیهوده کردم

از دفتر دل نام الله پاک کردم

دل را به زیر کوه عصیان خاک کردم

اکنون پشیمان آمدم با این

یا رب نظر کن جرم و عصیانم ببخشا

طرح عربستان برای گسترش تفكر وهّابی تكفیری

http://www.shafaqna.com/persian/media/k2/items/cache/c23f2c977a9627738d0e4ad6cd2c0a80_XL.jpg

سردبیر روزنامه مصری «الأنوار»، از وجود طرحی خطرناك برای گسترش تفكّر وهّابی تكفیری در كشورهای منطقه با پول‌های عربستان و حمایت‌های آل سعود خبر داد.

عادل الجوجری روز سه‌شنبه در مصاحبه با شبكه خبری «العالم» هشدار داد كه تفكّر وهّابی تكفیری، نه فقط منطقه؛ بلكه همه جهان را تهدید می‌كند.وی همچنین هدف از گسترش تفكّر وهّابی تكفیری در منطقه را تضعیف كشورهای عربی و جلوگیری از كشیده شدن انقلاب در كشورهای عربی به عربستان از طریق انقلاب تكفیری جدیدی دانست تا «ریاض» را از این تغییرات مصون نگاه دارد و این كشور به همراه اسرائیل به تنها قدرت منطقه تبدیل شود و این همان خواسته آمریكاست.


سردبیر روزنامه مصری «الأنوار»، از وجود طرحی خطرناك برای گسترش تفكّر وهّابی تكفیری در كشورهای منطقه با پول‌های عربستان و حمایت‌های آل سعود خبر داد.
به گزارش «شیعه نیوز» ، عادل الجوجری روز سه‌شنبه در مصاحبه با شبكه خبری «العالم» هشدار داد كه تفكّر وهّابی تكفیری، نه فقط منطقه؛ بلكه همه جهان را تهدید می‌كند.وی همچنین هدف از گسترش تفكّر وهّابی تكفیری در منطقه را تضعیف كشورهای عربی و جلوگیری از كشیده شدن انقلاب در كشورهای عربی به عربستان از طریق انقلاب تكفیری جدیدی دانست تا «ریاض» را از این تغییرات مصون نگاه دارد و این كشور به همراه اسرائیل به تنها قدرت منطقه تبدیل شود و این همان خواسته آمریكاست.سردبیر روزنامه مصری الانوار، با اشاره به تماس‌هایی كه برای تأسیس جمعيّتی جهانی از كشورهای مختلف برای مقابله با جریان تكفیری وهّابی در جریان است، خاطرنشان كرد: این قضیه جهانی است و صرفاً به كشورهای منطقه یا اسلامی محدود نمی‌شود؛ زیرا تفكّر وهّابی به سازمان‌های تروریستی متّصل است كه همه جهانیان را تهدید می‌كند.
الجوجری گفت: هیچ مكانی در جهان باقی نمانده است كه آثاری از حملات اسرائیل درآن مشاهده نشود یا شاهد اجرای طرح‌هایی در جهت خدمت به اسرائیل یا آمریكا نباشد.
وی افزود: جریان وهّابی تكفیری اكنون تلاش می‌كند تا از انقلاب در كشورهای عربی برای پر كردن خلأ از طریق پول و حمایت مالی عربستان و شبكه‌های ماهواره‌ای به اصطلاح دینی كه منشأ فتنه و تروریسم به ویژه در «سوریه» هستند و به جهاد علیه مردم و ارتش این كشور در جهت خدمت به دشمن صهیونیست دعوت می‌كنند، استفاده كند.
الجوجری ادامه داد: هم اكنون میان تفكّر وهّابی تكفیری و پیمان ناتو و اسرائیل ارتباط وجود دارد و آنها تلاش می‌كنند تا حكومت سوریه را سرنگون كنند و مقاومت و مقابله با سلطه غرب را از بین ببرند و زمینه را برای درگیری‌های طایفه‌ای فراهم كنند.
وی تصریح كرد: موضع اصلی در حال حاضر تغییر نوع درگیری‌ها بر اساس قرارداد «سایس پیكو - 2» و تبدیل كردن درگیری میان عرب‌ها و رژیم صهیونیستی به درگیری عرب‌ها و ایران و درگیری میان سنّی‌ها و شیعیان است.الجوجری گفت: تفكّر وهّابی تكفیری تا به حال نقش خطرناكی در این زمینه ایفا كرده است و این نقش را می‌توان در تونس، لیبی، مصر و سوریه شاهد بود كه وهّابی‌ها برای رسیدن به قدرت و راه یافتن به پارلمان و رسیدن به اهداف دیگر خود، پول زیادی صرف می‌كنند.
وی اظهار داشت: تفكّر وهّابی تكفیری درحال حاضر در مصر و سوریه و حتّی در عراق در حال فعّالیت است و ما شاهد مشكلات بزرگی پیش روی دولت نوری مالكی هستیم؛ چنانچه ریاض 500 میلیون ریال عربستان برای ردّ صلاحيّت نوری مالكی هزینه كرده است.الجوجری گفت: همه این اقدامات، تهاجم فكری پیش‌گیرانه آل سعود برای جلوگیری از رسیدن انقلاب كشورهای عربی به این كشور است و این ضدّ حمله با هدف محصور كردن انقلاب در كشورهای عربی و تبدیل كردن آن به بهار وهّابی صورت می‌گیرد.وی خاطرنشان كرد: تفكّر وهّابی مثلث مصر، سوریه و عراق را با هدف تضعیف آنان هدف قرار داده است تا عربستان بعد از اسرائیل تنها قدرت منطقه باشد و عربستان نیز مانند اسرائیل با آمریكا در ارتباط است و این گونه است كه آمریكا در امور كشورهای عربی دخالت می‌كند.الجوجری گفت: این طرح دیگر سرّی و محرمانه نیست و همه كسانی كه در مطبوعات عربی از احیای روابط مصر و ایران سخن می‌گویند، ارعاب می‌شوند.
منبع: العالم

ارزیابی پنتاگون:ایران در دفاع از قلمرو خود قدرت سهمگینی نشان خواهد داد

بلومبرگ گزارش داده است که وزارت دفاع آمریکا، در ارزیابی اخیر خود از توان نظامی ایران تصریح کرده است که ایران در دفاع از قلمرو خود «قدرت سهمگینی» نشان خواهد داد. به گزارش بلومبرگ، وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا، پنتاگون طی گزارشی به کنگره امریکا از افزایش دقت هدف‌گیری و قدرت تخریب موشک‌های بالستیک میان‌برد و بلندبرد ایران، از جمله طراحی جنگ افزای‌هایی برای هدف قرار دادن کشتی‌ها خبر داده است.

http://www.shomanews.com/Images/News/Large/News-634768934827653847.jpg

خبرگزاری بلومبرگ روز، چهارشنبه، نوشت، که پنتاگون طی گزارشی که ۲۹ ماه ژوئن با امضای لئون پانتا وزیر دفاع امریکا تحویل کنگره شد، اذعان داشته که ایران قدرت تخریب و کارایی سیستم‌های جنگی موجود خود را افزایش داده و در حال توسعه موشک‌های جدید با قابلیت حمل کلاهک‌هایی است که قدرت تخریب آنها بیشتر است. بلومبرگ می‌گوید که گزارش یاد شده که به دست این خبرگزاری رسیده است، حاکی است که برآورد پنتاگون هفته گذشته به چهار عضو کمیته دفاعی کنگره امریکا تحویل داده شده است. نسخه طبقه‌بندی نشده این گزارش، آخرین ارزیابی‌ها از توان جنگ نامتقارن ایران برای مواجهه با قدرت رزمی نیروهای غربی را ارائه می‌کند. بلومبرگ می‌افزاید همچنین این گزارش، جمع‌بندی کلی از وضعیت برنامه هسته‌ای ایران، کمک‌های ایران به سوریه، حزب الله لبنان، حماس و گروه‌های شیعه در عراق را شامل می‌شود. بلومبرگ می‌گوید که گزارش پنتاگون ارزیابی‌های قدیمی آمریکا درباره توان آزمایش موشک‌های بالستیک قاره‌پیما توسط ایران در سال ۲۰۱۵ را تکرار می‌کند. 
ادامه نوشته

درگیری‌های سوریه افشاگر محور شرارت امریکا

رسانه‌های ضعیف غرب هرگز این حقیقت آشکار را تصدیق نخواهند کرد: علت واقعی اینکه امریکا (عبارت) “محور شرارت” را ابداع کرد، این بود که روایت جعلی خود را که اخیرا “جنگ علیه ترور” خوانده می‌شود، تقویت کند. طبقه حاکم در امریکا و متحدان آن برای توجیه نظامی گری و تجاوز خارجی خود نیاز به نوعی دشمن خارجی دارند.

https://encrypted-tbn3.google.com/images?q=tbn:ANd9GcSJc7Y2R0aMMSrO0CafLJFXNq8FqrTYtQFy3klsOch-6bmLCjKN9A

مردم دنیا باید بسیار سپاسگزار سوریه باشند. برای این که این کشور ناآرام در این دوران مشقت‌زا در حال افشای یک حقیقت مهم است. خونریزی‌ها، غارتگری‌ها و خشونت هایی که مردم سوریه در حال تحمل آن هستند، به جهانیان این توانایی را داده که با وضوح کامل پی به یک حقیقت عمده ببرند. این حقیقت که چه کسی و چه چیزی عامل اصلی خشونت‌ها است.و این عامل حقیقی خشونت ‌نه تنها سوریه بلکه تمام جهان را تحت تاثیر قرار داده است. شعارهای مکرر غرب علیه اسلام گرایان تندرو، کشورهای یاغی، رژیم‌های فاسد و ابرقدرت‌های تمامیت خواه را مبنی بر این که آن‌ها “دشمن” مردم آزادی خواه هستند، فراموش کنید. این نظام سرمایه داری فاسد، استثمارگر و ثروت اندوز برای طبقه قدرتمند و اقدامات جنگ طلبانه امپریالیستی که امریکا و متحدانش بر اساس همین نظام آن را سرلوحه کار خود قرار داده‌اند، چیزی است که سوریه و باقی جهان را به فقر، درگیری و فاجعه کشانده است.ادامه…..
ادامه نوشته

شهادت 15 فلسطینی طی یک ماه گذشته


در جریان تجاوزات نیروهای صهیونیستی طی یک ماه گذشته (ژوئن) نزدیک به 15 فلسطینی به شهادت رسیده و 75 تن دیگر هم زخمی شدند.

مرکز حقوق بشر المیزان با انتشار گزارشی ؛جنایات دشمن صهیونیستی طی یک ماه گذشته را رصد کرد و آنها را در قالب آمار و ارقام تشریح کرد.

میزان ضمن بررسی تشدید جنایات دشمن صهیونیستی علیه غیر نظامیان ساکن نوار غزه، اعلام کرد که اشغالگران صهیونیست طی یک ماه گذشته به حملات هوایی خود به ساکنان این منطقه جنگ زده ادامه دادند و به سرکوب صیادان فلسطینی شدت بخشیدند.

در این گزارش می خوانیم که اشغالگران صهیونیست طی یک ماه گذشته 4 خانه فلسطینی را ویران و به 51 واحد مسکونی خسارت وارد و چندین چاه کشاورزی را با خاک یکسان کردند.  

مرکز حقوق بشر میزان اعلام کرد که نیروهای ارتش عبری طی یک ماه گذشته 25 بار به صیادان فلسطینی حمله و 13 تن از آنان را بازداشت و 5 قایق موتوری را توقیف کردند.

به بهانه برگزاري اولين اجلاس بين المللي"زنان و بيداري اسلامي"

به بهانه برگزاري اولين اجلاس بين المللي"زنان و بيداري اسلامي"


عروس بيدار شهادت؛ غرق در بوته هاي گل سرخ





نويد شاهد: محبوبه نماد مجموعه اي از ايثارها و از خود گذشتگي هايي است كه اين روزها كمتر مي بينيم. زندگي مصرفي، اسراف، بي توجهي به مشكلات ديگران چيزي است كه شهداي ما از جمله محبوبه جانشان را فدا كردند كه اينگونه نباشد.


متن زير بر گرفته از ماهنامه فرهنگي-تاريخي شاهد ياران ويژه " يادمان شهداي زن" است كه روايتي از محبوبه دانش آشتياني؛ شهيدي با درايت و هوشيار در قيام 17 شهريور را ارائه داده است.



دانش آموزي از مدرسه رفاه
شهيده محبوبه دانش آشتياني يكي از شهداي سرخ هفده شهريور خونين سال 1357 است. او در سنين نوجواني، به عنوان يك دختر مبارز و مسلمان به صفوف فشرده مردم مسلمان ايران پيوست و در تظاهرات پر شكوه عليه رژيم شاه به شهادت رسيد. محبوبه در يك خانواده روحاني و مسلمان متولد شد. پدرش روحاني بود و در حادثه انفجار حزب جمهوري اسلامي به شهادت رسيد. شهيد آشتياني علاقه خاصي داشت كه فرزندانش از تربيت اسلامي برخوردار باشند؛ به همين دليل آنها را به مدارسي مي فرستاد كه جو آنها مذهبي و مبارزاتي بود. يكي از اين مدارس، مدرسه رفاه بود كه محبوبه دوره ابتدايي و راهنمايي را در آنجا گذراند. مدرسه رفاه يكي از پايگاه هاي مبارزاتي شهيد بهشتي، شهيد رجايي و آقاي هاشمي رفسنجاني بود و لذا سعي مي شد از معلمين مبارز استفاده شود تا اهداف مورد نظر آنان تأمين شود.

ادامه نوشته

برگی از دفتر سرخ شهادت



هر کس می‌خواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند...

خون حسین(ع) و اصحابش کهکشانی است که بر آسمان دنیا، راه قبله را می‌نمایاند... اگر نبود خون حسین، جوشیدن سرد می‌شد و دیگر در آفاق جاودانه شب، نشانی از نور باقی نمی‌ماند... حسین سرچشمه خورشید است... و بدان که سینه تو نیز آسمان لایتناهی است با قلبی که در آن خورشید می‌جوشد، و گوش کن که چه خوش ترنْمی ‌دارد در تپیدن: «حسین، حسین، حسین...» آن شراب طهور که شنیده‌ای بهشتیان را می‌خورانند، میکده‌اش کربلاست و خراباتیانش این مستان‌اند، که این چنین بی‌سر و دست و پا افتاده‌اند... آن شراب طهور را که شنیده‌ای تنها به تشنگان راز می‌نوشانند. ساقی‌اش حسین است: حسین از دست یار می‌نوشد و ما از دست حسین. عالم همه در طواف عشق است و دایره‌دار این طواف، حسین است: اینجا در کربلا، در سرچشمه جاذبه‌ای که عالم را بر محور عشق نظام داده است. شیطان اکنون درگیر و دار آخرین نبرد خویش با سپاه عشق است و امروز در کربلاست که شمشیر شیطان از خون شکست می‌خورد: از خون عاشق، خون شهید.

ما همه افق‌های معنوی انسانیت را در شهدا تجربه کرده‌ایم. ما ایثار را دیدیم که چگونه تمثّل می‌یابد، عشق را هم، امید را هم شجاعت را هم و... همه آنچه را که دیگران جز در مقام لفظ نشنیده‌اند، ما به چشم دیدیم... آنچه را که عرفای دلسوخته حتی بر سر دار نیافتند، ما در شب‌های عملیات آزمودیم. ما عرش را دیدیم، پندار ما این است که ما مانده‌ایم و شهدا رفته‌اند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده‌اند... تو بگو کیست که زنده‌تر است. شهید سید عبدالرضا موسوی یا من و تو؟ کیست که زنده‌تر است؟ تو بگو که آیا این تصاویر واقعی‌ترند یا روزهایی که من و تو واماندگان از قافله عشق یکی پس از دیگری می‌گذرانیم؟

زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است. سلامت تن زیباست، اما پرندة عشق تن را قفسی می‌بیند که در باغ نهاده باشند... راز خون را جز شهدا در نمی‌یابند. گردش خون در رگ‌های زندگی شیرین است، اما ریختن آن در پای محبوب، شیرین‌تر است و نگو شیرین‌تر، بگو بسیار شیرین‌تر است. راز خون در آنجاست که همه حیات به خون وابسته است.

شهادت جانمایة انقلاب اسلامی است و قوام و حیات نهضت ما در خون شهید است. رمز آنکه سیدالشهدا(ع) را خون خدا می‌خوانند، در همین جاست...

ادامه نوشته

طرح صلح خاورمیانه در معرض فراموشی قرار دارد

رابرت مالی کارشناس مرکز تحقیقاتی کارنگی معتقد است ، اسرائیلی ها و فلسطینی ها دیگر امیدی به طرح صلح خاورمیانه ندارند.وی در ادامه گفت: مساله اسرائیل و فلسطین به مرحله حساسی رسیده است و در هر دو طرف، نشانه های خستگی و سرخوردگی به چشم می خورد. از میان همکارانی که من با آنان ملاقات کرده ام، نه فلسطینی ها و نه اسرائیلی ها دیگر باوری واقعی به نتیجه بخش بودن این فرایند صلح ندارند.

http://www.yjc.ir/files/fa/news/1391/4/18/120066_514.jpg

 فلسطینی ها از دیرباز این امید را کنار گذاشته اند و اسرائیلی ها دست کم در ۱۰ سال گذشته و از زمان شروع انتفاضه دوم، این وضع را دارند.وی ادامه داد: اینها حتی از صحبت کردن درباره فرایند صلح نیز خسته شده اند و دیگر تمایلی برای طرح این مساله ندارند. در سفری که به این منطقه داشتم متوجه شدم که افراد دیگر از شنیدن این مساله حتی عصبانی نیز نمی شوند زیرا اصلا به این مساله اهمیت هم نمی دهند و این باعث می شود راهی متفاوت را برای بیان دیدگاه خود بیایند. به همین خاطر است که گفتگوهای بین فلسطینی ها و اسرائیلی ها به بن بست می رسد. البته این امر فقط به این علت نیست که فلسطینی ها دیگر امیدی به داشتن کشور ندارند بلکه تشکیلات زیر نظر محمود عباس نیز به آخر کار خود رسیده است و زمان آن رسیده است جنبش ملی تازه ای در میان فلسطینی ها ایجاد شود.

 وی تصریح کرد: ما نمی دانیم که ماهیت این جنبش تازه ملی به چه شکل خواهد بود و زیر نظر چه کسانی، اعم از اسلام گرا یا سکولار خواهد بود یا مرکزیت آن در کرانه باختری یا نوار غزه خواهد بود و خواست های آنان چه خواهد بود. اینکه آیا خواستار کشوری در همسایگی اسرائیل خواهد بود یا خواستی کاملا متفاوت خواهد داشت.

 وی افزود: سوال دیگر نیز این است که جامعه اسرائیل، به شکلی که در حال حاضر به صورت فزاینده دیده می شود، اگر به این باور برسد که در سوی دیگر شریکی برای صلح ندارد، به کدامین سو خواهد رفت.


پایگاه قفقازی تل‌آویو علیه ایران

سیاست خارجی آذربایجان در سال‌های پس از استقلال به شکلی بوده که می‌توان «غرب‌گرایی» را به عنوان مهم‌ترین اولویت و «حل مناقشه قره‌باغ» را به عنوان عمده‌ترین هدف آن مشخص نمود. در واقع دو مشخصه «غرب‌گرایی» و «حل مناقشه قره‌باغ»، همواره جزو لاینفک اصول، اهداف و اولویت‌های سیاست خارجی آذربایجان بوده‌اند.

http://www.javanonline.ir/images/docs/000475/n00475069-b.jpg

از سوی دیگر برخورداری از منابع غنی انرژی به همراه موقعیت سوق‌الجیشی ارزشمند، ارتباط فرهنگی چندگانه با غرب و اسلام و ترک‌زبانان و کشورهای جداشده از شوروی سابق و اروپای شرقی، توجه بازیگران بین‌المللی و منطقه‌ای را به جمهوری آذربایجان جلب کرده است. از این رو در شرایطی که فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نوعی خلأ قدرت در منطقه به‌وجود آورده بود، لذا فرصت‌های تازه‌ای برای بازیگران خارجی پدید آمد. یکی از بازیگرانی که همواره سعی کرده به نفوذ خود در آذربایجان عمق استراتژیک ببخشد، اسرائیل بوده است.ادامه…..
ادامه نوشته

قابلیت مین های ضد کشتی ایرانی

یونایتد پرس اینترنشنال انواعی از مین را نام برده که نیروهای ایرانی به آن مسلح‌اند و ضمن داشتن قدرت تخریبی زیاد، به راحتی قابل ردیابی نیستند. به گزارش فارس، یونایتد پرس اینترنشنال نوشت: در شرایطی که تنش‌ها در خلیج فارس بالا گرفته و سپاه پاسداران در حال برگزاری مانور موشکی است، قانون‌گذاران ایرانی در حال تصویب طرح بستن تنگه استراتژیک هرمز است. اما ایران دارای طیف دیگری از تسلیحات است که می‌توانند در بستن تنگه هرمز موثر باشند.

https://encrypted-tbn2.google.com/images?q=tbn:ANd9GcR_9oq1gQg5X2rjgsb3QWO5Dvp0CKDPQJqtpJfWTTGjG8to-FJxpg

یکی از این سلاح‌ها، یک نوع مین چینی به نام “ای ام ۵۲″ است که نوعی مین راکتی است. این مین قدرت شناخت صدای کشتی‌ها را دارد و با قدرت مغناطیسی قادر به شلیک کلاهک است.همچنین یک نوع مین دریایی روسی به نام “ام دی ام ۶″ است، غیر قابل رهگیری است و می تواند به اعداف متعدد حمله کند. مین مزبور در کف دریا قرار می‌گیرد و وقتی سنسورهای آن متوجه کشتی شدند، کلاهک‌های شبیه به اژدر آن پرتاب می‌شوند.هر دو نوع این مین‌ها به‌وسیله سه زیردریایی روسی ایران قابل کارگذاری هستند. ایالات متحده اخیرا ۴ کشتی مین‌روب جدید وارد خلیج فارس کرده است اما به نظر می‌رسد بر طبق این گزارش، مین‌های مورد استفاده ایران به راحتی قابل رهگیری نباشند.روز گذشته نیویورک‌تایمز در گزارشی نوشته بود که ایالات متحده با افزایش نیروها در خلیج فارس می‌خواهد در عین جدی نشان‌ دادن خود در برابر ایران، از هرگونه بحران و درگیری در خاورمیانه بپرهیزد.یونایتد پرس بر این باور است که ایران در حدود سه هزار مین دریایی در اختیار دارد اما برخی تخمین‌ها تعداد مین‌های دریایی ایران را تا پنج‌هزار پیش‌بینی کرده‌اند.

من نمازم را می‌خوانم...


http://www.aghatehrani.com/a/uploads/1/1/1140.jpg

یکی از آقایان در توصیف مرحوم آیت الله شهید دستغیب نقل می‌کرد که این شهید بزرگوار از جمله کسانی بود که به نماز بسیار اهمیت می‌داد. او می‌گوید: در سفری که با شهید دستغیب به مکه داشتیم، وقتی به فرودگاه رسیدیم تا کارهای مقدماتی پرواز را انجام دهیم، همین که ماشین ها آمدند تا مسافران را به سمت هواپیما ببرند، مکبّر اذان گفت. از آن جا تا جدّه حدود دو ساعت بیش‌تر راه نیست. همه گفتند که نماز را در جدّه می‌خوانیم، اما آقای دستغیب فرمود: من نمازم را می‌خوانم. هرچه دیگران گفتند که هواپیما برای شما نمی‌ایستد، فرمود: می‌خواهد بماند ، می‌خواهد برود. گفتند: حجّ شما خراب می‌شود. فرمود: نماز اول وقتم خراب می‌شود. هرچه کردیم، ایشان حاضر نشد نماز را تأخیر بیندازد و به نماز ایستاد.
ما داخل هواپیما شدیم. برخی هم حرص می‌خوردند که چرا آقای دستغیب چنین کرد! هر کس به گونه ای اعتراض می‌کرد. پس از لحظاتی، متوجه شدیم که هواپیما حرکت نمی‌کند. بلندگوی فرودگاه اعلام کرد که با عرض معذرت، هواپیما نقص فنی پیدا کرده است و پرواز اندکی تأخیر خواهد داشت. ما هم با کمال شرمندگی برگشتیم.
ایشان فرمود: من برای خدا ایستادم، خدا هم هواپیما را برای من نگه داشت!
البته در جاهایی می‌شود نماز را به تأخیر انداخت به عنوان مثال برای احقاق حق مظلوم که مسأله‌ي مهمی است اما بسیاری از ما، در تطبیق اهمّ و مهّم دچار مشکل می‌شویم و معمولاً کارهای ما از نماز مهم‌تر نیستند.

لحظه شماری مادر اسیر علاء صادق برای دیدار فرزندش

http://jelveh.charchoob.net/moghavemat/4/223b.jpg

خانواده اسیر علاء صادق عمر از شهرک سنیریا از توابع شهر قلقیليا برای دیدار با فرزند اسیرش علاء (30 ساله) پس از نه سال اسارت در زندان های رژیم اشغالگر صهیونیست لحظه شماری می کند

تنها خانواده این اسیر نیست که در لحظات آکنده از شادی و ترس به سر می برد بلکه علاء در داخل زندان نیز چشم انتظار آغوش گرم مادرش است که از 9 سال پیش از آن محروم می باشد.
مادر علاء ـ ام ناصر که شادمانی در چشمانش موج می زند، می گوید:«نمی دانم چه می گویم، من در سخت ترین لحظات زندگی خود به سر می برم، احساس می کنم که یک ساعت برای یک سال می گذرد و عقربه های ساعت به کندی می گذرد، می پرسم که این روز کی می رسد تا پسرم جگر گوشه ام را که رژیم اشغالگر 9 سال پیاپی مرا از دیدار با او محروم ساخته است در آغوشم بفشارم،علاء زمانی که بازداشت شد در اوان جوانی بود و اکنون علاء 9 سال به دور از من بزرگ شده است.

ادامه نوشته

شعله ور شدن قیام مردمی در عربستان پس از  ربودن آیت الله شیخ نمر


نیروهای امنیتی ال سعود هنگام تعقیب خودرو شیخ نمر به سوی خودروی وی تیر اندازی نموده که پس از برخورد خودروی وی به دیوار یک منزل مسکونی در حالیکه شیخ نمر به شدت مجروح شده بود وی را ربوده و به محلی نا معلوم منتقل نمودند .

نیروهای امنیتی سعودی با حمله مسلحانه به اتومبیل «آیت الله شیخ نمر آل نمر» پس از مجروح کردن وی، او را ربوده و به مکان نامعلومی انتقال دادند.

نیروهای امنیتی ال سعود هنگام تعقیب خودرو شیخ نمر به سوی خودروی وی تیر اندازی نموده که پس از برخورد خودروی وی به دیوار یک منزل مسکونی در حالیکه شیخ نمر به شدت مجروح شده بود وی را ربوده و به محلی نا معلوم منتقل نمودند .
 
 
شیخ نمر النمر در سال 1959 در روستای عوامیه به دنیا آمد. پدرش از روحانیون برجسته شیعه در بحرین و منطقه الاحساء بود و در طول عمر با برکتش بارها توسط رژیم وهابی آل سعود بازداشت شد.
در گزارش خبرگزاری اهل بیت آمده است، شیخ نمر که دروس حوزوی را در حوزه های علمیه ایران فرا گرفته است، به زبان آتشین و روحیه انقلابی و صراحت لهجه معروف است و خطبه‌های او در میان مردم عربستان مشهور است.

فرهنگ پایداری


شهاب انگشت اشاره را بر نقشه اي كه روي ميز پهن بود گذاشت و گفت:

ـ «مي بيني حاج محمد ما اينجا هستيم… فاو … ام القصر…
حاج محمد سرتكان داد:

ـ «بله ما اينجاييم اما آنها كجايند؟»
ابوشهاب كه در صدايش خش افتاده بود گفت:
ـ «بچه هايي كه شهيد شدند اينجا هستند. پشت اين خاكريز.»
و انگشتش را روي نقطه اي ديگر از نقشه گذاشت اما چشمان حاج محمد كه غرق اشك بود جز سايه اي از حركت دست او نديد، سينه اش را صاف كرد و پرسيد:
ـ «حالا وظيفه ما چيه؟ هر چه بفرماييد سمعاً و طاعتا.»
ابوشهاب آهسته گفت:
ـ نزديك يك ماهه كه آنجا ماندند زير آفتاب داغ. خدا را شاهد مي گيرم شبي نيست كه بخوابم نيايند.»
بعد مكثي كرد و ادامه داد:
ـ «واقعاً خفت بار همين طور دست روي دست بگذاريم و بگذاريم آن وسط بپوسند.»
حاج محمد از پنجره مقر به دورها نگاه كرد و گفت:
ـ «شما تلاشتان را كرديد.»
ـ «چه تلاشي؟ تلاشي كه به شكست انجاميده يعني هيچ. با اين هم بايد از شما تشكر كنيم كه…»
حاج محمد با بي قراري دستهايش را تكان داد:
ـ «برادر ابوشهاب تعارف را كنار بگذار. بگو حالا چه بايد بكنيم.»
ـ «اينجا خواستمتان كه همين را بگويم. بايد شما تبليغاتچي ها دستمان را بگيريد.»
ـ «اي به چشم حالا ريز برنامه…»
ـ «اگر حوصله كني مي گويم تا غروب آفتاب دو سه ساعت وقت است. مي خواهم از همين حالا دست به كار شويد طوري كه فردا صبح عراقي ها بزنند توي سرشان و بگويند چه رودستي خورديم؟»
حاج محمد از سنگر فرماندهي كه بيرون آمد دوان دوان خود را به مقر تبليغات رساند و صدا زد.
ـ «اماني»
اماني با قد بلند تركه اي و صورت مثلثي هميشه خندان، پريد جلوي سنگر گفت:
ـ «به گوشم حاجي جون»
ـ «بپر پشت بي سيم و تمام بچه هاي عكاسي وفيلمبرداري را از دارخوين احضار كن.»
ـ «به چشم».
ـ «به بچه هاي تبليغات اينجا هم آماده باش بده.»
ـ «خبري شده حاجي جون؟»
ـ «اگر خبري نبود كه اينها را نمي گفتم جوون!»
ـ « حق با شماست حاجي جون.»
ـ «ضمناً بگو تابلوهاي راهنمايي و وسايلي را كه براي شب عمليات لازم است از تو سنگرها بيرون بكشند.»
ـ «اي به چشم حاجي جون پس امشب خيلي خبرهاست.»
ـ «يا علي».
ادامه نوشته

گزارشی تکان‌دهنده از وضعیت کودکان فلسطینی در زندان‌های اسرئیل

http://shafaqna.com/persian/media/k2/items/cache/19242235f6d5476cbbb6463697643398_XL.jpg

شب گذشته گزارشی به وزارت خارجه انگلیس رسیده که اسرائیل به دلیل نوع رفتار خود با کودکان فلسطینی به چالش می کشد .


این گزارش توسط یک گروه از وکلا و قاضیان ارشد انگلیسی که به سرزمین های اشغالی اعزام شده بودند تهیه شده و در آغاز آن آمده " نظامیان اسرائیلی در هنگام بازداشت کودکان فلسطینی به طور غیرمعمول با آنها رفتار کرده آنها را با شلاق می زنند و معمولا با استفاده پابندهای آهنی، حرکت این کودکان را محدود می کنند .
ایندیپندنت در ادامه می نویسد : این اولین گزارش از نوع خود است که درباره وضعیت کودکان موجود در زندان های اسرائیل تهیه می شود و در آن 12 وکیل و قاضی بلندپایه که اغلب سمت دولتی نیز داشته اند به بررسی این موضع پرداخته اند که نظامیان اسرائیلی چگونه با فلسطینیان کم سن و سالی که برای مثال کمتر از 12 سال دارند برخورد می کنند .
این روزنامه انگلیسی گزارش تهیه شده را تکان دهنده توصیف کرده و می نویسد : زندانیان کم سن و سال فلسطینی در نیمه های شب از رختخوابهای خود بیرون کشیده شده و آنها را به روی زمین می کشند و در حالی که دست های آنها را از پشت بسته اند و چشم های آنها نیز بسته است آنها را با صورت در خودروها می خوابانند و یا این کودکان را مجبور می کنند که به روی زانو در داخل خودروها بنشینند .

ادامه نوشته

ایران و آمریكا؛ دیروز امروز فردا

یادداشتی از آیت‌الله محی‌الدین حائری شیرازی، عضو مجلس خبرگان رهبری درباره‌ی وضعیت كنونی و آینده‌ی جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده‌ی آمریكا|


http://basij.ir/attachment/2641324.jpg

پیش از این كه وارد جزئیات مقایسه‌ی فوق شوم، لازم می‌دانم مقدمتاً مطلبی را به نظر خوانندگان برسانم. چه انسان فردی و چه جوامع انسانی، هر دو فراز و فرودهایی دارند. فراز انسان و جامعه، هدف انسانی اصیل و استواری است كه انسان و جامعه‌ی انسانی حول محور آن می‌چرخند. وقتی انسانی برای مبارزه با ظلم قیام كرده است، در معراج است، در حال عروج در مكارم اخلاق است. وقتی جامعه‌ای برای مبارزه با ظلم به میدان آمده، آن جامعه تعالی اخلاقی و روحی پیدا می‌كند، زیرا تعالی اخلاقی به منزله‌ی آزاد شدن انرژی‌های برتر انسانی است. انسان موجودی پرده بر پرده و لایه به لایه است هرچه لایه درونی‌‌تر باشد، وسعت همت و انرژی آزادشونده قوی‌‌تر و نیرومند‌‌تر است.

عیناً مثل مقایسه‌ی انرژی فیزیكی با انرژی شیمیایی و مقایسه‌ی انرژی شیمیایی با انرژی هسته‌ای؛ همان‌گونه كه انرژی درون ذره بیش از انرژی شیمیایی برون ذره است و همان‌گونه كه انرژی برون‌ذره‌ای شیمیایی از انرژی فیزیكی تواناتر است، لایه‌های معنوی انسان مملو از انرژی‌های فوق‌العاده معنوی است كه انرژی‌های لایه‌های سطحی انسانی در مقابل آن ناچیزند.

چه فرد و چه جامعه، وقتی منادی یك ندای انسانی هستند، لایه‌های حامل انرژی‌های برتر او آزاد می‌شوند و همت و توان فوق‌العاده‌ی انسان و جامعه آشكار می‌شود، ولی هرگاه انسان و یا جامعه منادی ندایی ضد انسانی و ضد معنوی است، لایه‌های حامل انرژی‌های فوق‌العاده‌ی او قفل می‌شود و تنها از انرژی سطحی كم‌اثر خود سود می‌جوید. در چنین شرایطی ممكن است سطح علمی و ابزار فنی به دست آمده از مجاهدت‌های دوران‌های گذشته بتواند كاستی‌های معنوی را تا حدودی لاپوشانی كند، ولی این موقتی است، چون ابزار در انحصار نمی‌ماند. بالاخره توان‌های معنوی است كه پیروز می‌شود، زیرا انرژی‌های اصلی انسانی در لایه‌های درونی‌‌تر انسان ذخیره شده‌اند و تنها راه آزاد شدن این انرژی‌های برتر داعیه‌های انسانی برتر است.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif گرفتار كتاب‌زدگی
آمریكا و اروپا گرفتار همان توهم قدیم كلیسا شده‌اند. در «عهد جدید» نوشته است: اگر همه‌ی آسمان و زمین نابود شود، آسان‌‌تر است تا كلمه‌ای از تورات تغییر پیدا كند. عیسی علیه‌السلام درست گفته و این‌ها غلط فهمیده‌اند. بحث در عهد است و عهد و پیمان خدا شكسته نمی‌شود. قرآن هم می‌گوید: «سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ iتَبْدِيلاً»۱ قول خدا سر جایش هست. قول او این نیست. این نژاد اسرائیل صاحب حق هستند. قول خدا این است. هر درستكاری صاحب حق است و هر نادرستكاری تنبیه خواهد شد. فرزندان یعقوب یك استثناء نیستند. اگر به آن‌ها ظلم شد، خدا كمكشان ‌كرد، اما اگر آن‌ها ظلم كردند، چوبش را خواهند خورد.

صهیونیست‌های مسیحی گرفتار كتاب‌زدگی شده‌اند؛ عیناً كلیسایی‌های در مقابل دانش بشری. امروز آمریكا منادی رهایی مظلومان تاریخ نیست. این پندار نتیجه‌ی كتاب‌زدگی است. آن‌ها باید با چشم باز ببینند چه می‌كنند. آمار و ارقام نشان می‌دهد كه امروز آمریكا گرفتار تحجر است. به او می‌گویی چشمت را از روی گناه بردار و عالَم را نگاه كن، او اما نمی‌خواهد بفهمد. سرنوشت آمریكا عیناً سرنوشت كلیسا است. كلیسا پس از كشتن چند دانشمند بالاخره تسلیم شد. آمریكا هم پس از برانداختن چند مملكت تسلیم خواهد شد.

انتخابات در اروپا و آمریكا انتخابات نیست. احزاب مستقل در كار نیست. هر دو حزب وابسته‌اند. اگر ما هم با لابی‌گری اداره شویم، به جایی نخواهیم رسید. ما باید از آمریكا عبرت بگیریم. خداوند با كسی عقد اخوت نبسته است. تا زمانی كه از مظلومیت فلسطین دفاع می‌كنیم، انرژی معنوی فرزندانمان آزاد می‌شود و این به‌مراتب از انرژی هسته‌ای توانا‌‌تر است.
ادامه نوشته

همسر داری آیت الله مرعشی نجفی

http://maddahi.net/wp-content/uploads/2011/12/Almarashi.jpg

همسر دوستی از اخلاق پیامبران الهی و علمای بزرگوار شیعه است . بسیار در آیین اسلام به مهربانی و خوشرفتاری و نیکی به همسر سفارش شده است .طلبگی ادامه راه انبیاء است و طلبه باید همسری نمونه و مثال زدنی و مهربان برای همسر خویش باشد چرا که وی فردی الهی می باشد .

خداوند متعال هدف ازدواج را رسیدن به آرامش قرار داده است ، آرامشی که بیش از هر چیز دیگری برای زندگی انسان لازم است و همانگونه که انسان نمی تواند بدون اکسیژن به حیات خویش ادامه دهد ، نمی تواند بدون آرامش زندگی کند و اگر هم بتواند بدون آرامش زندگی نماید چون مجرمی است که چاره ای جز زندگی در زندان ندارد .

خداوند در قرآن کریم بالاترین بهره ازدواج را رسیدن به آرامش معرفی می نماید : و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه ، ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون.و از نشانه های او این که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید ، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد ، در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند !(1)

در تفسیر نمونه در باره تفسیر این آیه شریف چنین گفته شده است : قرآن در این آیه هدف ازدواج را سکونت و آرامش قرار داده است و با تعبیر پرمعنی (لتسکنوا) مسایل بسیاری را بیان کرده است .

 

این آرامش از این جا ناشی می شود که این دو جنس مکمل یکدیگر و مایه شکوفایی و نشاط و پرورش یکدیگر می باشند به طوری که هر یک بدون دیگری ناقص است.(2)

پی نوشت :

1-سوره روم /آیه 21

2-تفسیر نمونه /ج16/ص391

ادامه نوشته

چند خطی برای تو ...


این چند خط را فقط برای تو می نویسم. برای تو كه این روزها بد جور سینه ات خس خس می كند. برای تو و به یاد سرفه های شبانه ات كه بدجوری پَكرت كرده. نه اینكه از درد سرفه ها گله داشته باشی، كه خودم شنیدم در سجده نمازت از خدا می خواستی به خاطر آزار ناخواسته همسایه ها از گناهت بگذرد.


دروغ چرا ، اینجا می نویسم چون رویم نمی شود به خودت بگویم. اینجا می نویسم چون خجالت می كشم رک و راست با خودت حرف بزنم. راستش بدجور می ترسم از اینكه نباشی. از اینكه سایه ات روی سرم نباشد. می دانم این حال و روزت تازگی ندارد و قبل تر هم یادگاری دوران عشق بازی ات با خدا به زحمتت انداخته بود، اما این بار نمی دانم چرا بیشتر از همیشه ترسیده ام. چند روز پیش وقتی دیدم دور از چشم همه داشتی دستمال خونی ات را می شستی، تمام بدنم لرزید. پاهایم سست شد. نشد كه بایستم و تماشایت كنم. فرار كردم. رفتم تا نبینم. و شاید تا نبینی ام. نبینی كه پسرت، پسر رشیدت چطور زمین گیر شده..

راستش از یک چیزی هم خیلی می ترسم. از خودم بعد از تو.! می ترسم از اینكه راه را بدون تو گم كنم. كه نفهمم كجا باید بروم و چه باید بكنم. به خودت نگفته ام اما تمام این سال ها را، لحظه به لحظه اش را به تک جمله هایت كه مثل چراغ راهم بود مدیونم. باور كن خجالت می كشم از گفتنش اما "و الله" كه من بدون تو هیچم. هیچ ..

دیروز كه با دكترت صحبت كردم، وقتی گفت دعا كنیم، دلم هری فرو ریخت.

حاجی خیلی حرف دارم برای گفتن. بدجور احساس تنهایی می كنم. نه اینكه فكر كنی تو كلم را از دست داده باشم . نه. به همان خدایی كه خودت به من شناساندی قسم كه حتی یک لحظه هم امیدم را از دست نداده ام.


اما چه كنم كه این دل لعنتی امانم نمی دهد. دست خودم كه نیست. هركار كه می كنم، هر چقدر كه ذكر می گویم، هرچقدر كه دعا می كنم، باز دلم آرام نمی شود كه نمی شود.

حاجی آخر خودت بگو چطور تاب بیاورم وقتی كه سرفه های بی امان و ممتدت را می بینم. چطور تحمل كنم وقتی تنگی نفست را و روی زمین از درد سینه دست و پا زدنت را می بینم. بار اول نیست، درست. اما والله این بار نگاهت از همیشه غریب تر است. به خدا این بار خودت هم حال و هوای دیگری داری. این را جمعه وقتی كه ماسک اكسیژن را تنظیم می كردم فهمیدم. از لبخندی كه روی لبت بود. از نگاه مظلومی كه تا عمق وجودم را آتش زد. از تشكرت كه لحنش از هر روضه ای برایم تلخ تر و سنگین تر بود..

حاجی به خدا بدجور درمانده ام. بدجور ناتوانم. خودت بگو چه كنم. خودت دلداری ام بده. خودت با تک جمله ای قلبم را قوت بده. تو را به خون رفقایت خودت از این هول و هراس نجاتم بده.

چرا آقا را فراموش كرديم؟


http://www.navideshahed.com/attachment/1390/10/332341.jpg

آنچه كه اكنون در پيش رو داريد، گزيده اي از مقاله ايست كه توسط شهيد بزرگوار حجت الاسلام شيخ رحمت الله ميثمي (دوماه قبل از شهادت) در منطقه عملياتي دشت عباس به رشته تحرير در آمده است.

"ما افتخار ميكنيم كه فدايي قدوم مبارك حضرت حجت ابن الحسن (عج) بشويم و اين منتي است كه خداوند متعال بر سر ما مي گذارد"

اي دوستان، واي جوانان و اي پدران! بيدار باشيد و توصيه من حقيرِ ناچيز را بشنويد و بدانيد پيروزي و موفقيت شما در اين دنيا بسته به عشق و دوستي شما نسبت به امام زمانتان مي باشد. سعي كنيد به اين آقا و اين بزرگوار راهي پيدا كنيد، ارتباطي داشته باشيد، راز و نيازي داشته باشيد و اشكهايي را در فراقش ريخته باشيد. آنها كه عاشق مهدي(عج) هستند ديگر به هيچ چيز عشق نمي ورزند، تنها غم و ناراحتي آنها دوري از معشوق و اينكه چرا بيشتر آقا را دوست نمي دارند مي باشد. اصلا نكته جالبتري برايتان بگويم، آنها كه علاقه به امام زمانشان دارند، روز به روز خوبتر مي شوند. به دو دليل: يكي به خاطر خود دوستي، چون اگر كسي فرد خوبي را دوست داشته باشد، حالات آن فرد در حبيب سرايت مي كند و همينطور است اگر فرد بدي را دوست داشته باشد، خواه ناخواه يك صفاتي از آن شخص بد در انسان سرايت مي كند. اما دليل دوم: اگر كسي شخصي را دوست داشته باشد سعي مي كند كاري نكند كه موجب ناراحتي دوستش و محبوبش بشود، بلكه هميشه به فكر اين است كه رضايت او را جلب كند و اسباب خشنودي دوستش را فراهم كند و اگر كاري كرد كه محبوبش ناراحت شد، بلافاصله خودش هم نارحت مي شود و از كارش بدش مي آيد و سعي مي كند ديگر آن كار را انجام ندهد. كسي كه دوستدار حضرت حجت ابن الحسن(عج) هست، ديگر گناه نمي كند، چون مي داند آقا امام زمان(عج) از گناه بدشان مي آيد و اگر خداي ناكرده گناه كرد زود پشيمان مي شود و كسي كه عاشق حضرت مهدي(عج) است، هميشه مي خواهد رضايت و خشنودي معشوق خود يعني امام زمان(عج) را فراهم كند، لذا كاري مي كند كه آقا دوست داشته باشند و معلوم است كه امام زمان(عج) از چه كارهايي خشنود مي شوند.

ادامه نوشته

غزه و مقاومت بحث انگیز

مقاومت در غزه 5


همان گون که اخیرا نیز اتفاق افتاد، هر بار "اسراییل" تلاش می کند تا نوارغزه را به سوی رویاروی نظامی گسترده و فراگیری سوق دهد. هر بار صحنه های گذشته تکرار می شود و عده ای از مردم شهید می شوند و مقاومت نیز به این حملات پاسخ می دهد و تاکنون ثابت کرده است که قدرت واکنش و مقابله به مثل را در حد و اندازه خود دارد. هر کدام از طرفین با اقدامات و حملات خود می خواهند به طرف مقابل پیام خاصی را القا کند. مقاومت با واکنش خود می خواهد بر این نکته تاکید کند که گزینه مقاومت هنوز استمرار دارد و می تواند به حملات دشمن پاسخ دهد ولی در شرایط کنونی خواستار آرام سازی است. "اسراییل" نیز اگر چه به طرح آرام سازی اهمیت می دهد و به آن توجه دارد ولی می خواهد ضربات شدیدی را بر زیرساخت های مقاومت وارد آورد.

ادامه نوشته

یا صاحب الزمان (عج)ادرکنی و لا تهلکنی

http://www.rahimi-azad.org/persian/components/com_ponygallery/img_pictures/originals/20100726_1848199766_imam_zaman_3.jpg

نیمه شعبان لیلة‌القدر اهل بیت (ع)

 تولد ولی خدا بهترین برکات بهره مردم می‏گردد، زیرا او خیر أهل الأرض1 است و اثر وجودی بهترین انسان زمین تمام زمین و ساکنانش را بهره‏مند می‏سازد.

http://www.jamnews.ir/Images/News/Smal_Pic/25-4-1390/IMAGE634465048386250000.jpg

حضرت آیت الله جوادی آملی در نوشتاری ضمن اشاره به جایگاه و ارزش نیمه شعبان آورده اند : حضرت ولی عصر(عج) و آخرین حجّت الهی که خیر اهل الارض زمان ماست، در سحرگاه نیمه شعبان سال 255 (ه. ق) چشم به جهان گشودند و این شب مبارک که میلاد موفور السرور آن حضرت است، احتمال دارد شب قدر نیز باشد، همان‏گونه که به برخی اعمال لیالی قدر در این شب نیز سفارش گردیده است.2


نیمه شعبان، شب مبارکی است که در فضائل شباهت بسیاری به لیالی قدر دارد و همان‏گونه که در برتری شب‏های قدر فرموده‏اند که« فإنّها لیلة آلی الله علی نفسه الا یردّ سائلاً له فیها ما لم یسأل معصیة».3 در فضیلت شب نیمه شعبان نیز نبی مکرم اسلام‏صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که خداوند در شب نیمه شعبان به اندازه موی گوسفندان قبیله بنی‏کلب بندگانش را می‏آمرزد: یغفر الله لیلة النصف من شعبان من خلقه بقدر شعر معزی بنی‏کلب4 و این سخن، کنایه از فراوانی آمرزیده شدگان در آن شب مبارک است.

کلام نورانی دیگری از امام صادق(علیه‌السلام) نشان می‏دهد نیمه شعبان نیز در حدّ خویش، شب قدر و واجد یکی از درجات تقدیر امور است. ایشان در برابری این سنت با لیالی مبارکه قدر فرمود: «انّها اللیلة التی جعلها الله لنا أهل البیت بإزاء ما جعل لیلة القدر لنبیناصلی الله علیه و آله و سلم»5؛ همان‏طور که خداوند به پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم شب قدر مرحمت فرمود، به ما اهل بیت نیز نیمه شعبان را عطا کرد.

امام باقر(علیه‌السلام) در پاسخ پرسشی درباره فضیلت شب نیمه شعبان فرمود که با فضیلت‏ترین شب پس از لیلة القدر شب نیمه شعبان است که خداوند در این شب فضل خویش را بر بندگانش ارزانی می‏دارد و با منّ و کرم خود آنان را می‏آمرزد، پس برای نزدیکی به خدای سبحان در این شب بکوشید چون خداوند سوگند یاد کرده است که هیچ سائلی را تا وقتی که امر ناپسند و گناهی نخواسته است‏محروم نگرداند: هی أفضل لیلة بعد لیلة القدر؛ فیها یمنح الله تعالی العباد فضله و یغفر لهم بمنّه. فاجتهدوا فی القربة إلی الله (تعالی) فیها، فإنّها لیلة آلی الله تعالی علی نفسه ألا یرد سائلاً له فیها، ما لم یسئل معصیة و… فاجتهدوا فی الدعاء و الثناء علی الله (عزّ وجلّ).6

پیامبر گرامی اسلام‏صلی الله علیه و آله و سلم نیز شب نیمه شعبان به عایشه فرمود که در نیمه شعبان اجل‏ها نوشته و ارزاق قسمت می‏گردد و خدای عزّ وجلّ در این شب بیش از موهای بزهای قبیله بنی‏کلب، بندگانش را می‏آمرزد و فرشتگان را به آسمان دنیا و از آنجا به زمین نازل می‏کند و در این نزول ابتدا در مکه فرود می‏آیند: اما تعلمین أیّ لیلة هذه؟ إنّ هذه اللیلة لیلة النصف من شعبان؛ فیها یکتب اجال و فیها تقسم أرزاق و إنّ الله (عزّوجلّ) لیغفر فی هذه اللیلة من خلقه أکثر من عدد شعر معزی بنی کلب و ینزل الله (عزّوجلّ) ملائکة إلی السماء الدنیا و إلی الأرض بمکة.7

راز همتایی لیله میلاد امام زمان(عج) با شب قدر

انسان کامل معصوم که مصادیق منحصر آن عترت طاهره‏اند عِدل و همتای قرآن حکیم است و براساس حدیث متواتر ثقلین به هیچ وجه از یکدیگر جدایی نمی‏پذیرند. قرآن تجلّی کتاب تدوینی خدا و انسان کامل معصوم تجلّی کتاب تکوینی اوست. همان‏طور که با نزول قرآن در ظرف زمانی معیّن، آن ظرف معهود، قدر یافته و شب قدر می‏شود، با تجلّی امام معصوم و تنزلش از مخزن غیب الهی در ظرف زمان معیّن، آن ظرف شخصی قدر پیدا می‏کند و شب قدر می‏شود، زیرا هرچند ممکن است زمان و زمین به واسطه صدورشان از منبع غیب الهی حَظّی از قداست داشته باشند؛ امّا آنچه مایه شرافت زمان است همانا متزمّن و آنچه مایه فخر مکان است همانا متمکّن است.

بر طبق این بیان جامع، میلاد ولی معصومی که معادل قرآن مجید است، حقیقت او و نبوّت یا امامت او مستلزم شب قدر شدن خواهد بود. و برهمین اساس آنچه درباره حضرت صدیقه کبری، فاطمه زهرا(علیهاالسلام) و نیز درباره میلاد حضرت خاتم الاولیاء(عج) مبنی بر تطابق حقیقت آن ذوات مبارک با لیلة القدر یا معرفی میلاد آنان به عنوان شب قدر مطرح می‏گردد، از سنخ تمثیل است نه تعیین، همچنان که در دعای شب مبعث رسول اکرم‏صلی الله علیه و آله و سلم سخن از جریان تجلی اعظم به میان می‏آید: اللّهمّ إنّی أسئلک بالتجلّی الأعظم فی هذه اللیلة من الشّهر المعظّم والمرسل المکرّم.8

روایات معصومان(علیهم‌السلام) نیز گویای تبیین پیوند ناگسستنی قرآن و عترت‏اند و همسو با حدیث ثقلین، گواه جدایی ناپذیری این دو حقیقت و احکام آن‏ها از یکدیگرند. همین پیوستگی در مقام معرفت نیز جریان دارد. ائمّه(علیهم‌السلام) برای معرفی خود از قرآن کمک می‏گیرند و برای شناساندن قرآن از حقیقت خودشان سخن می‏گویند، زیرا هیچ یک را بی‏دیگری نمی‏توان شناخت.

از آنجا که حضرت خاتم الاوصیاء حجة بن الحسن المهدی(عج) عصاره فضائل اهل بیت وحی(علیهم‌السلام) بلکه تمام انسان‏های کامل است، ظرف زمانی تجلّی او از مخزن غیب الهی در نشئه مُلک در میان سایر ایام مبارک و موالید حجج الهی(علیهم‌السلام) برجستگی خاص و ویژه‏ای یافته است که در پرتو آن همطراز لیالی قدر، بلکه شبی از شب‏های محتمل قدر به شمار می‏آید.

گویا در عصر ما که زمان ولایت آن آخرین ولی معصوم است، مقدرات عالم در مراتبی رقم می‏خورد که از شب میلاد آن حضرت در نیمه شعبان آغاز گردیده و در شب‏های ماه مبارک رمضان یکی پس از دیگری تثبیت می‏شود.

عید میلاد امام عصر(عج)

قرآن کریم بزرگداشت و گرامیداشت آیات خدا را از نشانه‏های تقوای قلوب و صفات متقیان می‏داند: ﴿ومَن یُعَظِّم شَعئِرَ اللهِ فَاِنَّها مِن تَقوَی القُلوب﴾9 و وجود گرامی امام معصوم از برترین آیات، نشانه‏ها و شعائر آن ذوات قدسی الهی است و تکریم و بزرگداشت در ایام میلاد یا شهادت، مصداق تعظیم شعائر خدای سبحان است؛ اما در بزرگداشت ائمه هدایت به ویژه امام عصر(عج) کاری شایسته انجام است که در پرتو آن، کشور امام زمان(عج) تا ظهور حضرتش به قدر امکان از خطرها مصون بماند.

برخی اعمال با نیمه شعبان سنخیت ندارد

برخی از اعمال که در این اعیاد شریف صورت می‏پذیرد، مانند تهیه کیک‏های بزرگ، چراغانی‏های زیبا و شادباش گفتن، در برخی موارد کاملاً بی‏ارتباط به میلاد شریف عصاره هستی است، به گونه‏ای که در چین کمونیست، ژاپن یا سایر ممالک الحادی و در عیدهای موهوم و بی‏اساسی که هیچ بهره‏ای از حقیقت ندارند، این اعمال انجام می‏شود، در حالی که باید این جشن‏های بزرگ و ایام خجسته را به برنامه‏ها و اعمالی زینت داد که با مولود آن عید پیوند داشته باشند و چون از دستاوردهای ظهور حضرت بقیة الله الاعظم(عج) بلوغ عقول انسان‏ها و کشف گنجینه‏های فهم بشر است، در چنین روزهایی خجسته سزاست به اموری پرداخته شود که رشد و تکامل فهم و عقل انسان‏ها و منتظران آن حضرت را تأمین می‏کند.آنجا که تلاش برای فهم و رشد عقل صورت می‏گیرد، شایسته بزرگداشت عید میلاد حجة بن الحسن(علیه‌السلام) و جایگاه اهل انتظار است.

راه معرفت امام زمان(عج)

غیبت امام زمان همواره مسئله‏ای مهم، معتبر و اصیل بوده است، به گونه‏ای که همه معصومان(علیهم‌السلام) از نبی مکرم اسلام‏صلی الله علیه و آله و سلم تا امام عسکری(علیه‌السلام) بارها به وجود مبارک ایشان و ویژگی‏هایشان اشاره فرموده‏اند. روایات مجامع روایی شیعه و غیر شیعه در این‏باره نه از حد استفاضه بلکه از تواتر متعارف نیز فزون‏تر است.

محمد بن عثمان عَمْری10 می‏گوید: از پدرم شنیدم که در خدمت امام حسن عسکری(علیه‌السلام) بودم که پدرم پرسید: این سخن حق است که پیامبرص فرموده‏اند: من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتةً جاهلیة؟ فرمود: آری، این سخن درست است و هیچ تردیدی در آن نیست، همان‏طور که شکی در روز بودن این روز روشن نیست: إن هذا حق کما أن النهار حق؛ سپس پدرم عرض کرد: پس از اینکه شما رحلت کردید، امام بعد از شما کیست؟ امام عسکری(علیه‌السلام) به نام مبارک حضرت ولی‏عصر(عج) اشاره کرد و آن‏گاه فرمود: او غیبتی طولانی دارد که در آن عده‏ای سرگردان، گروهی هلاک و دسته‏ای دچار تردید می‏شوند: اما انّ له غیبة یحار فیها الجاهلون و یهلک فیها المبطلون و ….11

بر این اساس، غیبت ولی‏عصر(عج) برای بسیاری دشوار می‏آید و شکوک و شبهات اذهان بسیاری را مسموم می‏کند و عده‏ای می‏گویند که چگونه می‏شود انسانی بیش از هزار سال زنده بماند و گروهی سخن می‏رانند که از کجا معلوم است که بیاید و کسان دیگر شبهات دیگری، ساده‏تر یا پیچیده‏تر را در اذهان می‏پرورند و آن را می‏پراکنند.

از سویی دیگر، زمان ظهور وجود مبارک بقیة الله الاعظم(عج) معلوم نیست گرچه ما باید همواره منتظر ظهور خجسته حضرتشان باشیم و امکان دارد خدای نخواسته غیبت ایشان طولانی شود و تردیدها، شکوک و شبهه‏ها نیز افزایش یابد! چه کنیم تا به این تردیدها در ابعاد فردی یا اجتماعی مبتلا نشویم؟ درباره مسائل و مباحث دینی، به ویژه چالش‏های فرا روی حکومت اسلامی نظیر مبحث ولایت فقیه، به دام قرائت‏های مختلف گرفتار نیاییم؟ در باتلاق شبهات فرو نرویم و با شناختِ اصیل امام و امامت مشکلات موجود در این زمان را باز شناخته و بگشاییم؟

شناخت ولی خدا و امام عصر(عج) تنها راه نجات و رستگاری است که با درخواست از ذات اقدس خداوند و مجاهده علمی و عملی شدنی است.

وعده نجات از جهالت و رهایی از ظلمت گمراهی، دل انسان‏های بصیر را از دیرباز به خود مشغول داشته است، به همین سبب بعضی شاگردان خاص اهل بیت(علیهم‌السلام) برای یافتن طریق هدایت سؤالاتی درباره معرفت آخرین حجّت الهی در محضر ایشان مطرح کرده‏اند، چنان‏که جناب زراره می‏گوید: از امام صادق شنیدم که فرمود: قائم ما پیش از قیام خود، غیبتی طولانی خواهد داشت. عرض کردم: چرا؟ فرمود: اگر ظاهر باشد او را می‏کشند؛ سپس فرمود: ای زراره! اوست که انتظارش را می‏کشند و مردم در ولادتش شک می‏کنند؛ برخی می‏گویند پدرش از دنیا رفته و فرزندی از خود به جای نگذارده است؛ بعضی گویند در شکم مادرش است؛ گروهی گویند غائب است؛ دسته‏ای گویند به دنیا نیامده و عده‏ای دیگر گویند دو سال قبل از وفات پدرش به دنیا آمد! همان، موعود منتظر است؛ ولی خدای والا می‏خواهد تا شیعیان را بیازماید و در این آزمایش دشوار، باطل‏گرایان دچار تردید می‏شوند.

زراره (که گویا از چنین فضای پر شبهه‏ای هراسناک گردید، و به فکر چاره افتاده) گوید: به امام صادق(علیه‌السلام) عرض کردم: فدایتان شوم! اگر من در آن زمان بودم چه کنم؟ آن حضرت فرمود: اگر آن زمان را ادراک کردی، پیوسته دل به این دعا مشغول دار: اللّهمّ! عرّفنی نفسک، فإنّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف نبیّک. اللّهمّ! عرّفنی رسولک، فإنّک إن لم تعرّفنی رسولک لم أعرف حجّتک. اللّهمّ! عرّفنی حجّتک، فإنّک إن لم تعرّفنی حجّتک ضللتُ عن دینی.12

دعا تنها مجموعه‏ای از الفاظ برای خواندن و درخواست کردن نیست، بلکه معارف عمیق و درس‏های ارزشمندی در دعای معصومان(علیهم‌السلام) نهفته است که فهم آن‏ها و تأمل در آموزه‏هایشان آثار ارزشمند علمی و عملی به بار می‏آورد، چنان که زراره در پی آن است با این درس گرانقدر مشکل خویش را بگشاید.

برای شناخت مقام والای امامت و شخصیت منحصر به فرد امام عصر(عج) راه‏های فراوانی هست؛ بررسی دعاها و زیارت‏هایی که از خود امام عصر(عج) رسیده و یا فرموده امامان دیگر(علیهم‌السلام) درباره آن حضرت است از بهترین این راه‏هاست.

همان‏گونه که تأمل در عبارات نهج البلاغه، سخنان سید الشهدا (علیه‌السلام) از آغاز تا پایان حادثه کربلا، معارف بلند صحیفه سجادیه گویای برنامه‏های امام علی، امام حسین و امام سجاد(علیهم‌السلام)اند و از ایجاد حوزه‏های علمی و برگزاری مناظرات علمی برنامه صادقین(علیهماالسلام) استنباط می‏گردد، از ادعیه مأثور یا مرتبط با امام عصر(عج) برنامه‏های ایشان فهمیده می‏شود؛ زیرا وقتی امامی دعا می‏کند، علاوه بر مقتضیات دعا، ویژگی‏های امامت و وظیفه امام در برابر امّت و چگونگی پیوند امام با امّت و تأثیر ملکی و ملکوتی امام را تشریح می‏کند.

بر این پایه، کسی که می‏خواهد وجود مبارک ولی عصر(عج) را بشناسد، بهتر است زیارت‏ها و دعاهای مرتبط با آن حضرت را به دقّت بررسی کند، تا به حریم معرفت آن امام همام بار یابد.

از سوی دیگر، شناخت امام زمان(عج) مراتبی دارد که تأثیرگذاری آنها در زدودن غبار جاهلیت و پاک کردن گرد تحجّر و ارتجاع یکسان نیست، زیرا آثار هر مرتبه از معرفت در تبیین انتظار حقیقی و صحیح، با مرتبه دیگر متفاوت است؛ مثلاً شناخت شناسنامه‏ای امام عصر(عج) و دانستن تاریخ ولادت و زمان غیبت صغرا و کبرا و امثال آن، هرگز همانند معرفت معنای حقیقی امامت و شناخت حقیقت ولایت و انطباق انحصاری آن شخصیت حقوقی در فلان شخص حقیقی نخواهد بود؛ همان‏طور که براهین حدوث، نظم، امکان ماهوی، امکان فقری و نظایر آن‏ها برای شناخت خدا راهگشاست؛ امّا آن که خدا را با الوهیت می‏شناسد، بهترین راه معرفت خداوند را پیموده و خداشناس خوبی شده است؛ و نظیر اینکه هرچند شناخت رسول از راه معجزه [کافی است؛ ولی] مرتبه بالای معرفت را تأمین نمی‏کند؛ امّا آن که رسول را با علم به رسالت می‏شناسد، از معرفت آن حضرت به‏سبب معجزه بی‏نیاز می‏شود، چرا که وقتی معنی الوهیت و رسالت فهمیده شد، خداوند و رسول شناخته می‏شوند.

در روایت کلینی و صدوقِ است که ولی امر با این خصوصیات شناخته می‏شود: اعرفوا الله بالله و الرسول بالرسالة و أولی الامر بالأمر بالمعروف و العدل و الاحسان13؛ امّا این نقل کافی نیست، زیرا هرگز با صرف امر به معروف و عدل و احسان نمی‏توان ولی امر را شناخت، چون آمران به معروف و… بسیارند، به همین سبب در نقل دیگری فرمود: … بالمعروف و العدل و الاحسان14 نه «بالأمر بالمعروف»، زیرا امام با معروف، عدل و احسان شناخته می‏شود نه با امر به آنها. آن که ولی خداست و ولایت امر را بر عهده دارد به دستور دادن به معروف، عدل و احسان بسنده نمی‏کند بلکه سنّت او معروف و سیرتش عدل و سریره او احسان است.

اگر کسی معروف‏شناس باشد، حقیقت آن را در ولی امر در می‏یابد. همان‏طور که شناسنده عدل و احسان، عدل و احسان را در سنّت و سریره و سیره امام مشاهده می‏کند و در می‏یابد که او صاحب مقام ولایت است.

والاترین راه شناخت امام عصر(عج)

انسان برای باریافتن به شناخت خداوند، گاه از نشانه‏های آفاقی و گاه از آیات انفسی بهره می‏برد و در مرتبه‏ای دیگر بر اساس اعرفوا الله بالله15، بک عرفتک و أنت دللتنی علیک16، یا من دلّ علی ذاته بذاته17 خداوند را از راه وجود مبارکش می‏شناسد و شاهدانه در می‏یابد که ﴿اَو لَم یَکفِ بِرَبِّکَ اَنَّهُ عَلی کُلِّ شی‏ءٍ شَهید﴾.18 چنین کسی به آنان که در پی آیات آفاقی و انفسی‏اند به زبان حال می‏گوید که چرا ذات حق را غائب می‏پندارید و با جست‏وجو در آفاق و انفس، راهی به سوی او می‏جویید، در حالی که پیش از آن دو، خدا مشهود شماست. ابتدا فرمود: ﴿سَنُریهِم ءایتِنا فِی‏الاءفاقِ وفی اَنفُسِهِم حَتّی یَتَبَیَّنَ لَهُم اَنَّهُ الحَقّ﴾19؛ آن‏گاه کفایت خداوند برای شناختش و بی‏نیازی از آیات آفاقی و انفسی را در این‏باره یادآور شد: ﴿اَو لَم یَکفِ بِرَبِّک﴾20 و سپس دلیل کفایت وجود مبارک حق را برای شناخت او چنین بیان کرد: ﴿اَنَّهُ عَلی کُلِّ شی‏ءٍ شَهید﴾.21

هرچه را انسان بخواهد مشاهده کند، نخست خدا را می‏بیند. قبل از آنکه دلیل، فهم دلیل، بلکه خود را که مستدل است ادراک کند، خدا را می‏فهمد. «شهید» در آیه یاد شده بر وزن فعیل و به معنای مفعول است نه فاعل22، زیرا اگر فاعل و به معنای شاهد باشد یعنی خداوند شاهد همه جا و همه چیز است23، پس به نشانه‏های آفاقی و انفسی نیازی ندارد؛ این استدلال نسبت به مدعای آیه، برهان تمامی نیست، چون ادعای آیه آن است که شناسنده ذات اقدس حق از نشانه‏های آفاقی و انفسی بی‏نیاز است، بنابراین واژه شهید در آیه باید به معنی مشهود باشد تا برهان بدین‏گونه تمام شود: شما برای شناخت ذات حق به آیات آفاق و انفس نیاز ندارید، زیرا حق در بالاترین مرتبه ظهور و شهود است و اقتضای شدت در این وصف، آن است که قبل از شهود هر چیزی، او مشهود گردد.

خدا که فی الأشیاء علی غیرممازجة24 است و حضوری نامتناهی دارد، از آن جهت که ﴿یَحولُ بَینَ المَرءِ وقَلبِه﴾25 است، نیاز ندارد او را از بیگانه جویا شویم: ﴿اَو لَم یَکفِ بِرَبِّکَ اَنَّهُ عَلی کُلِّ شی‏ءٍ شَهید﴾.26

چنین شناختی سودمندترین شناخت‏ها و برای همگان شدنی است. این راه، همان راه قلب است که پیمودنش به دانستن اصطلاحات فلسفی، کلامی یا درس‏های حوزوی و دانشگاهی نیاز ندارد و هدایتی همگانی و همیشگی است.

نبی مکرم اسلام‏صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه طاهرین(علیهم‌السلام)، مظاهر تامّ اسما و صفات ذات اقدس خداوند و بالاترین نشانه‏های اویند و همان‏گونه که خدای تعالی اصالتاً دارای بالاترین مرتبه ظهور و مشهودیت است، مظاهر تمام‏نمای ذات اقدسش نیز تبعاً از رتبه‏ای پایین‏تر از مشهودیت حق و برتر از غیر او برخوردارند.

طبق آنچه گذشت، بهترین راه شناخت رسول خدا و امامان هدایت، همان راه قلب و فهم شاهدانه الوهیت، نبوّت و امامت است.

پی نوشته ها در ادامه مطلب

ادامه نوشته

حکایت پینه‌دوزی که امام زمان(عج) را دید اما نعلین حضرت را وصله نکرد

در یکی از تشرفات، امام زمان(عج) از میرزا عبدالکریم پینه‌دوز، وصله‌کردن نعلین خود را تقاضا می‌کند. او پس از اطاعت به حضرت عرض می‌کند باید تعمیر نعلین ایشان را بعد از تعمیر کفش کسی انجام دهد که زودتر مراجعه کرده است.

http://shamimzohor.ir/wp-content/themes/WP98-Orion-FA/timthumb.php?src=http://shamimzohor.ir/DataCenter/2012/07/163.jpg&h=250&w=450&zc=1

*از انتظار تا ادعا

در نزدیکی ایام ولادت با سعادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار داریم و بر این اساس در این جلسه به بررسی شاخصه‌های یک جامعه مهدوی می‌پردازیم و به این سوال پاسخ می‌دهیم که یک فرد و یا جامعه منتظر ظهور باید دارای چه ویژگی‌هایی باشند؟

یافتن پاسخ سوال فوق در حالی اهمیت می‌یابد که می‌دانیم به موازات عده‌ای که واقعاً منتظر ظهور هستند، عده دیگری وجود دارند که فقط ادعای انتظار را با خود یدک می‌کشند.

*عدم اطاعت؛ برملا کننده ادعای کذب

این مسئله مثل ایمان به خداوند است که برخی صرفاً ادعای ایمان دارند و برخی دیگر به واقع مؤمن هستند؛ چنانکه خداوند در اولین آیه سوره انفال می‌فرماید: «أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ»؛ «اگر ایمان دارید از خدا و پیامبرش اطاعت کنید»، بنابراین خداوند معیار سنجش ایمان را اطاعت از خود و رسولش قرار داده است و در آیه 86 سوره هود می‌فرماید: «بَقِیتُ اللَّهِ خَیرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ وَ ما أَنَا عَلَیکُمْ بِحَفیظٍ»؛ «اگر مؤمن باشید، باقیمانده [حلال‏] خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم»، مصداق عینی این آیه در دوران کنونی از دو طیف مدعیان ایمان و مومنین واقعی پناه برندگان به آمریکا و توکل کنندگان به خدا هستند.

*انتظارفرج و ثواب‌های عجیب

انتظار فرج نیز از همین قاعده پیروی می‌کند و شخص منتظر باید از ویژگی‌های خاصی برخوردار باشد، احادیثی از «سفینة البحار» شیخ عباس قمی قابل ذکر است که در خلال آن ثواب‌های عجیبی برای منتظران فرج ذکر شده است، از جمله این حدیث مشهور از رسول گرامی اسلام که فرمودند: «أفضَلُ أعمالِ اُمَّتی انتِظارُ الفَرَجِ»؛ «بالاترین اعمال امت من انتظار فرج است».

*انتظار واقعی؛ سخت‌ترین عمل

حال برخی با دستاویز قرار دادن این حدیث تفسیری از آن ارائه می‌دهند که براساس آن باید دست روی دست گذاشت و برای اصلاح امور دست به‌ کاری نزد؛ چرا که باید تحقق این امر را به دوران ظهور موکول کرد و به شخص بقیة الله سپرد، در حالی که بر اساس حدیث نبوی همواره این قاعده ثابت حکم فرما بوده است که عمل سخت‌تر، ثواب بیشتری دارد، این قاعده برای عقل نیز قابل قبول است و انطباق آن با تفسیر فوق الذکر نفی‌ کننده آن و نشانگر این است که انتظار فرج برای این مستوجب ثواب‌های عجیبی است که کار بسیار دشواری محسوب می‌شود.

در حدیث دیگری از رسول اکرم(ص) می‌شنویم: «افضَلُ الْعِبادَةِ إِنْتِظارُ الْفَرَجِ»؛ «بالاترین عبادت، انتظار فرج است»؛ یعنی عملی است که از روزه تابستان و نمازشب زمستان ثواب بیشتری دارد.

امام باقر(ع) در این رابطه می‌فرمایند: «وَاعْلَمُوا اَنَّ المُنتَظِرَ لِهذا الاَمْرِ لَهُ مِثْلُ اَجْرِ الصَّائِمِ القائِمِ»؛ «بدانید همانا کسی که در انتظار فرج باشد، گویی که همه عمرش را روزه‌دار بوده است».

*احادیثی که دستاویز منحرفان شد

عدم انطباق این سبک از انتظار با احادیث و عقل در حالی به طور قطع به رد این شیوه از انتظار می‌انجامد که عده دیگری معتقدند، در دوران انتظار برای نزدیک شدن فرج باید به ظهور مفاسد کمک کرد و بر این اساس برای نزدیک شدن ظهور باید به همدستی با شیطان پرداخت! در حالی که امیرالمؤمنین می‌فرمایند: «اِنْتَظِروُا الْفَرَج وَ لَاتیأسُوا مِنْ روح الله»؛ «منتظر فرج باشید و از رحمت پروردگار مأیوس نشوید»، «لاَ ییأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ»؛ «تنها کافران از رحمت خدا ناامید می‌شوند»، براین اساس هیچ کس نباید از دیدن حضرت حجت در دوران حیات خود مأیوس باشد.

*منتظر؛ غلتیده به خون خود در راه خداست

در حدیث دیگری می‌شنویم: «فانّ احبَّ الاعمال الی الله عزّوجلّ انتظار الفرج»، «محبوب‌ترین اعمال در نزد پروردگار انتظار فرج است»، «الْآخِذُ بِأَمْرِنَا مَعَنَا غَداً فِی حَظِیرَةِ الْقُدْسِ»، «هر کس این امر را از ما اخذ کند، او روز قیامت در بهشت با ما محشور می‌شود»، «المُنتَظِرُ لأِمرِنا کَالمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فی سَبیلِ اللَّهِ»، «کسی که منتظر به امر ما باشد، گویی که به خون خود در راه خدا آغشته شده است».

*ایمان به وجود امام غایب؛ اولین شرط انتظار

اما با ذکر این احادیث باید به سؤال اصلی و پاسخ آن باز گردیم که انسان و جامعه منتظر باید دارای چه ویژگی‌هایی باشند؟ اولین نشانه یک منتظر واقعی ایمان به حضرت مهدی است که هم‌خوانی با آیات دوم و سوم سوره بقره دارد که می‌فرماید: «ذلِکَ الْکِتابُ لارَیبَ فیهِ هُدی لِلْمُتَّقینَ الَّذینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ وَ یقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ ینْفِقُونَ»، «این کتابی است که در [حقانیت‏] آن هیچ تردیدی نیست؛ [و] مایه هدایت تقواپیشگان است، آنان که به غیب ایمان می‏آورند و نماز را بر پا می‏دارند و از آنچه به ایشان روزی داده‏ایم، انفاق می‏کنند».

در ذیل این آیه امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «الْمُتَّقُونَ شِیعَةُ عَلِی»؛ یعنی منظور از متقین در این آیه شیعیان امیرالمومنین(ع) هستند و در ادامه می‌فرماید: «وَ أَمَّا الْغَیبُ فَهُوَ الْحُجَّةُ الْغَائِبُ» یعنی ایمان به غیب به مفهوم ایمان به امام زمان است، چرا که او از مصادیق غیب است، بنابراین جامعه مهدوی باید ایمان خود را به امام زمان(عج) حفظ کند، چنانچه در حدیث هست که تعداد کثیری از شیعیان به دلیل طولانی شدن غیبت ایمان خود به وجود امام زمان را از دست می‌دهند و می‌گویند اگر بود تا کنون ظهور یافته بود، این درحالی است که حفظ ایمان در دوران غیبت به منزله نگهداری یک بوته خار یا یک گلوله آتش است، بنابراین حفظ ایمان در دوره غیبت کاری دشوار و البته پرفضیلت است.

*برای امان از فریبکاران، امام‌شناس باشیم

اما شاخصه دوم برای شخص و جامعه منتظر، امام‌شناسی است، امام صادق(ع) فرمودند: «اعْرِفْ إِمَامَکَ»، «امام خود را بشناس»، «فَإِنَّکَ إِذَا عَرَفْتَ لَمْ یضُرَّکَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ»؛ یعنی کسی که امام خود را بشناسد، چه فرقی می‌کند که امام زمان زود یا دیر بیاید؟ دین او محفوظ خواهد ماند، این در حالی است که باید به ضعف مهدی‌شناسی در جامعه امروز اذعان کرد.

در مستندی دیدم شخصی از کرمانشاه بود که ادعای امام زمانی کرده بود و طرفداران زیادی را نیز به دور خود جمع کرده بود که حکایت از امام ناشناسی آن طرفداران داشت که حتی به این مسئله جاهلند که امام زمان(عج) از مکه خروج خواهند کرد و نه از کرمانشاه و یا این قدر نمی‌دانند که امام زمان فرزند امام حسن عسکری است و نه یک بقال در کرمانشاه! این مسئله آن‌قدر مهم است که حدیثی درباره آن می‌فرماید: «کسی که امام زمان خود را نشناسد و بمیرد به مرگ جاهلیت مرده است».

*صفات اخلاقی منتظر

سومین ویژگی منتظران، اخلاق پسندیده و تقواست، به این مفهوم تقوا و فضایل اخلاقی باید در یک جامعه مهدوی موج بزند، ابابصیر از قول امام صادق(ع) می‌گوید: «مَنْ سُرَّ أنْ یکونَ مِنْ اَصْحابِ القائِمِ (عج) فَلْینْتَظِرْ وَ لْیعْمَلْ بِالوَرَعِ و مَحاسِنِ الاَخْلاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَانْ ماتَ و قامَ القائِمُ (عج) بَعْدَهُ کانَ لَهُ مِنَ الاَجْرِ مِثْلُ اَجْرِ مَنْ اَدْرَکَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنیئاً لَکُمْ اَیتُها العِصابةُ المَرحُومةُ»؛ کسی که دوست دارد، از اصحاب و یاران حضرت قائم (عج) باشد، باید منتظر ظهور باشد و به پاکدامنی و نیک خلقی خود را بیاراید، در حالی که پیوسته به انتظار -قدوم حضرت قائم (عج)- نشسته است، پس اگر (با این اوصاف) از دنیا برود و حضرت قائم (عج) بعد از او قیام کند، پاداش او همانند فردی است که امام قائم را درک کرده است، ای گروهی که مورد رحمت خدا قرار گرفته‌اید! کوشش کنید و انتظار بکشید (که این مقام والای انتظار) بر شما گوارا باد!».

*عدالت‌محوری منتظران، شرط استقرار عدالت

از دیگر ویژگی‌های یک منتظر واقعی عدالت‌محوری است که هدف همه انبیا بوده است و از اهداف حضرت بقیة الله در دوران ظهور است، خداوند در آیه 25 سوره الحدید می‌فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»؛ «به راستی [ما] پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزندن.

بر این اساس قرآن نمی‌گوید که پیامبران برای برقراری عدل مبعوث شده‌اند، بلکه آنان مبعوث شده‌اند تا مردم عدالت را برقرار کنند، بنابراین تا مردم عدالت محور نباشند، نمی‌توان امیدی به استقرار عدالت داشت.

*علی(ع) شهید شدت عدل

لذا بیشترین نقلی که در مورد امام زمان (عج) ذکر شده، بر این مبناست که «یمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»، زمین را پر از عدل‏ و داد کند، چنان که پر از ظلم و جور شده باشد، «جرج جرداق» یک لبنانی مسیحی است، در کتاب «صوت العدالة الانسانیه» که در مورد امیرالمومنین نگاشته است، در مورد علی ابن ابی طالب می‌گوید: «قتل فی محرابه لشدّه عدله»، او در محرابش به شدّت عدلش کشته شد، جرداق مسیحی در این کتاب می‌گوید: علی(ع) به دست یهود و نصارا شهید نشد، بلکه او را شیعیانش شهید کردند. (در تاریخ، اهل کوفه شیعیان علی و اهل شام، «شیعیان معاویه» نامیده می‌شدند)، او در پاسخ به این سوال که چرا باید شیعیان علی قاتل او باشند، می‌گوید: زیرا او بسیار عادل بود و عدلش برای پیروانش قابل تحمل نبود، به میدان آمدن عدالت بسیاری از افراد را متضرر می‌سازد.

* «مهدی بیا»گویانی که نادم می‌شوند

بسیاری از کسانی که امروز ندای «مهدی بیا، مهدی بیا» سر داده‌اند، پس از ظهور از کرده خود پشیمان خواهند شد، پس اگر جامعه عدالت محور نباشد، با عدل مهدی موعود زاویه پیدا خواهد کرد، همان‌طور که اکثر شیعیان علی عدلش را برنتابیدند، چنانچه در کتاب «ارشاد» شیخ مفید می‌خوانیم: 14 قبیله از قریش پشت سر معاویه ایستادند و از کل قریش تنها پنج نفر از علی بن ابی‌طالب حمایت می‌کردند، زیرا هر کس به علی (ع) نزدیک‌تر بود، ایشان نسبت به وی سخت‌گیرتر بود. ما نیز در دوران کنونی درحالی برای ظهور انتظار می‌کشیم که هیچ ممارستی برای تحمل عدالت حتی اگر به ضرر ما باشد نکرده‌ایم.

* حکایت دیدار عبدالکریم پینه‌دوز با امام زمان(عج)

یکی از کسانی که محضر حضرت ولی عصر(عج) مشرف می‌شد، آقا میرزا عبدالکریم پینه‌دوز بود که در یکی از تشرفات، امام زمان(عج) از او تقاضای وصله نعلین خود را می‌کنند و او پس از اطاعت به حضرت عرض می‌کند که باید تعمیر نعلین ایشان را بعد از تعمیر کفش کسی انجام دهد که قبل از حضرت مراجعه کرده است.

زمانی گذشت و حضرت فرمودند: اگر کار من را انجام نمی‌دهی، آن را به جای دیگری حواله دهم و آقا میرزا عبدالکریم در پاسخ می‌گوید: اندک زمانی به پایان کار این شخص باقی نمانده و پس از آن به امر شما مشغول می‌شوم، اما حضرت مجدداً می‌فرماید: پس من کار را خود را به جای دیگری می‌سپارم.

پس از این آقا میرزا عبدالکریم به پای بقیة‌الله می‌افتد و تقاضا می‌کند که بیش از این مورد آزمون قرار نگیرد؛ چرا که او مرتکب بی‌عدالتی نخواهد شد!

پس مشخصات کل جامعه مهدوی و منتظر، باید با کسی چون آقا میرزا عبدالکریم پینه‌دوز منطبق باشد و لذا این همه پارتی‌بازی و رانت‌خواری رایج در دوران کنونی سنخیتی با شرایط انتظار فرج ندارد.

* حکایت ملاقات امام زمان(عج) به کمک علوم غریبه/ مسلمان باشید نه رمال!

شخصی که مسلط به علوم غریبه بود، توانست در زمان خاصی، مکان حضور امام زمان را در بازار آهنگران شناسایی کند و پس از آن به سرعت برای دیدار ایشان راهی محل شد و مشاهده کرد که حضرت در کنار دکانی نشسته است که صاحب آن بی‌توجه به ایشان مشغول نرم کردن آهن است، اما پس از مدتی مشاهده کرد که پیرمرد صاحب دکان به امام زمان گفت: یابن رسول الله، اینجا مکان گرمی است اجازه دهید برای شما آب خنک بیاورم.

اینگونه بود که استنباط شخص سوم مبنی بر اینکه فقط خودش متوجه حضور حضرت است، غلط از آب درآمد.

پس از مدتی پیرزنی به دکان مرد آهنگر مراجعه کرد و گفت: فرزندم بیمار است و خرج مداوای او هفت درهم است، تنها دارایی من هم همین قفل است که هیچ کس در این بازار بیش از شش درهم برای آن نمی‌پردازد، به خاطر خدا آن را به قیمت هفت درهم از من بخر، مرد آهنگر با دیدن قفل بدون کلید، به پیرزن گفت که متاع او با این شرایط 10 درهم ارزش دارد و در صورت ساخته شدن کلید برای آن دوازده درهم در بازار به فروش می‌رسد، حال هر یک از این دو کار را که بخواهی، برای تو انجام می‌دهم و در برابر دیدگان متعجب پیرزن 10درهم در ازای خرید قفل به او پرداخت کرد، آن‌گاه بقیة‌الله رو به شاهد کرد و فرمود: برای پیدا کردن ما رمل نیندازید، اگر همه مثل این مرد، مسلمان باشید، ما به سراغ شما می‌آییم.

* ولایتمدار نباشی، منتظر نیستی

اما ولایتمداری شرط دیگری برای یک جامعه منتظر ظهور است که در صورت نداشتن چنین ویژگی با امام زمان زاویه پیداخواهد کرد، علی علیه‌السلام نیز درجامعه‌ای به شهادت رسید که ولایت‌مدار نبودند، خوارج که زمانی سربازان امیرالمومنین بودند، در صفین روی او شمشیر کشیدند و قاتل علی بن ابی‌طالب نیز از میان همین جماعت برخاست، بنابراین جامعه‌ای که ولایتمدار نباشد، نه مهدوی است و نه در شرایط انتظار به سر می‌برد و قاعدتاً امام زمان هم روی کسانی که زیر بار فرمان مرجعیت و ولی فقیه نمی‌روند، حساب باز نمی‌کند.

*دعا کنید

از دیگر ویژگی‌های منتظران، دعا برای سلامتی و ظهور حضرت بقیة‌الله است، رأس حاجات اعضای یک جامعه منتظر باید دعا برای سلامتی و ظهور بقیة‌الله باشد، یکی از کارهای منتظران عمل به نیابت از سوی بقیةالله است که صدقه و روزه و حج از آن جمله‌اند و باید مطمئن بود که بقیةالله به حکم قرآن این عمل اهدایی را به نحو احسن به ما باز می‌گرداند.

*با تمام توان برای دفاع از حضرت تجهیز سلاح می‌کنیم

از ویژگی‌های دیگر جامعه منتظر آمادگی رزمی است، دستیابی ایران به انرژی هسته‌ای و موشک‌های دوربرد  را می‌توان در راستای آمادگی برای ظهور حضرت حجت ارزیابی کرد. یک جامعه منتظر ابتدا باید قادر به محافظت از خود باشد تا بتواند از بقیة الله نیز محافظت کند، امام صادق (ع) می‌فرماید: «لیعدن أحدکم لخروج القائم ولو سهما»، بر این اساس همه ما باید به سهم خود برای انقلاب بقیه‌الله آماده باشیم، حتی اگر به‌ اندازه ذخیره یک تیر برای هدف قرار دادن دشمنان حضرت قائم باشد، تجهیز سلاح باید همراه با توان کاربری و در راستای آیه «وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ» باشد، بر این اساس باید هر چه در توان داریم برای دفاع از خود و اماممان به کار ببندیم، بنابراین از ویژگی‌های جامعه مهدوی و منتظر آمادگی برای جهاد است.

*راه رسیدن به امام زمان از ولایت فقیه می‌گذرد

از دیگر ویژگی‌های منتظران ظهور بر طرف کردن موانع ظهور است که جهل مردم یکی از آن‌هاست و تبلیغ برای رفع جهل مردم تلاش در این مسیر محسوب می‌شود، یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های جامعه منتظر تبعیت از مرجعیت شیعه است، حال آن‌که هدف عده‌ای از سر دادن شعار مهدویت خانه‌نشین کردن مراجع است، شمارش نام امام زمان در سخنرانی برخی افراد به 70 بار می‌رسد، اما حتی یک بار هم از رهبر معظم انقلاب نام نمی‌برد! این گونه افراد از غیبت سوء استفاده می‌کنند و از چیزی که هست سخن نمی‌رانند و از چیزی که دیده نمی‌شود، دم می‌زنند و هر چیزی را به قائم غایب نسبت می‌دهند، آنها از امام زمان در دوران غیبت دم می‌زنند، چون بی‌خطر است، اما حکم مراجع عظام برای آنان خطر‌آفرین است؛ زیرا با فتاوای خود راه بسیاری از انحرافات مدعیان انتظار را سد می‌کنند.

زمانی امام خمینی در پاسخ به کسانی که قصد تخطئه دفاع مقدس را داشتند، فرمودند که راه قدس از کربلا می‌گذرد، بنابراین امروز هم باید تخطئه کنندگان مرجعیت هشدار داد که راه رسیدن به امام زمان از مرجعیت شیعه و ولایت فقیه می‌گذرد، چنان‌که خود حضرت می‌فرمایند: «امّا الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه احادیثنا»، بنابراین اقتدار شیعه به مرکز ثقل آن یعنی مرجعیت و ولایت فقیه است.

*گرفتاران هوای و هوس و فراموش‌کاران قیامت

خداوند در آیه 26 سوره «ص» می‌فرماید: «یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَینَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوی‏ فَیضِلَّکَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذینَ یضِلُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ بِما نَسُوا یوْمَ الْحِسابِ»؛ «ای داوود، ما تو را در زمین خلیفه [و جانشین‏] گردانیدیم؛ پس میان مردم به حقّ داوری کن و زنهار از هوس پیروی مکن که تو را از راه خدا به درکند»، در حقیقت کسانی که از راه خدا به در می‏روند، به [سزای‏] آنکه روز حساب را فراموش کرده‏اند، عذابی سخت خواهند داشت، به استناد این آیه باید گفت: یکی از موانع ظهور عدم تحقق عدالت محوری است که علت عدم تحقق آن نیز پیروی از هوای و هوس و فراموش کردن قیامت است.

طرح شیعه کشی در یمن آماده شده است

http://shamimzohor.ir/wp-content/themes/WP98-Orion-FA/timthumb.php?src=http://shamimzohor.ir/DataCenter/2012/07/167.jpg&h=350&w=600&zc=1

بنیاد جهانی shia rights watch (سازمان بین المللی حقوق شیعیان جهان) در جدید ترین اطلاعیه ای خود از رئیس دولت یمن خواسته است تا بنا به مسئولیت ملی و قانونی خود، در برابر طرح خطرناک منطقه ای با حمایت های مشکوک منطقه ای و بین المللی که بخش بزرگی از عوامل دولت را جذب و برای اجرای منویات آمران و طراحان بر ضد شیعیان پیرو اهل بیت علیهم السلام در استان "صعده" و برخی مناطق یمن در چند روز یا چند هفته ی آینده، بایستد.


در این اطلاعیه همچنین آمده: این سازمان به اطلاعاتی دست یافته که بر اساس آن برخی صاحبان نفوذ در یمن اقدام به جذب نیرو و بسیج کردن صدها تندروی عضو شبکه تروریستی القاعده و هواداران آن و نیز فراهم آوردن اسلحه برای آنان شده اند و علاوه بر این اقدامات قصد دارند، قتل عام شیعیان یمنی را پوشش و وجهه قانونی بدهند.

در اطلاعات به دست آمده تأکید شده که سفیرانی از کشورهای مختلف و با کمک افرادی از دولت یمن و برخی احزاب یمنی بر زمینه سازی عملیات نسل کشی بر ضد شهروندان یمنی در "صعده" نظارت دارند.

بنابراین در صورت موفقیت طرف های تندرو در انجام این طرح، بنیاد جهانی shia rights watch نسبت به پیامدها و عوارض طرح فوق بر تمام اقشار ملت یمن هشدار می دهد که اقداماتی در سراسر منطقه از آن جمله خواهد بود.

بنیاد جهانی shia rights watch ـ واشنگتن

پیش لرزه های بسته شدن"هرمز"

http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2011/12/736224_orig.jpg
نگرانی از بسته شدن احتمالی تنگه هرمز و تاثیر گذاری سریع آن بر قیمت جهانی نفت مهمترین خبری بود که مورد توجه رسانه های خارجی در روز سه شنبه قرار گرفت.
به گزارش جهان به نقل از مهر، روز گذشته یک عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی از تدوین طرحی دو فوریتی برای مسدود کردن تنگه هرمز در پاسخ به تحریم های غرب خبر داد. بدنبال آن رسانه های خارجی در گزارشهای امروز خود به این واقعیت که تنها انتشار خبر مطرح شدن طرح بستن تنگه هرمز در مجلس شورای اسلامی ایران موجب افزایش بهای نفت در بازارهای جهانی شده است اشاره کردند.

میامی هرالد:
با بسته شدن مسیر دریایی ایران بهای نفت افزایش می یابد

این روزنامه آمریکایی از افزایش بهای نفت در روز سه شنبه تحت تاثیر اقدام تهدید آمیز ایران در مورد تنگه هرمز خبر داد و نوشت: این اقدام می تواند پاسخ احتمالی ایران به تحریمهای نفتی باشد.

رویترز کانادا:

با افزایش تنشها از سوی ایران بهای نفت به ۱۰۱ دلار نزدیک شد

به گزارش این خبرگزاری، بهای نفت امروز سه شنبه و پس از سه هفته از مرز ۱۰۰ دلار گذشت، اتفاقی که نگرانی سرمایه گذاران و تامین کنندگان نفت جهان را در مورد آینده این منبع مهم انرژی به دنبال داشت.

تلگراف:

آمریکا نیروهای ویژه دریایی خود را در خلیج فارس تقویت می کند

این روزنامه انگلیسی به نقل از مقامات آمریکایی از افزایش توان نظامی این کشور در سواحل جنوبی ایران به منظور جلوگیری از بسته شدن احتمالی تنگه هرمز خبر داد. به نوشته تلگراف، آمریکا با اعزام جنگنده های F-۲۲ و ایجاد پایگاههای آبی-خاکی اقدام به تقویت نظامیان خود در این منطقه می کند.



میل اند گاردین:

تحرکات نظامی جدید آمریکا در خلیج فارس

این روزنامه چاپ آفریقای جنوبی با اشاره به اعزام تجهیزات و یگانهای نظامی بیشتر به خلیج فارس از سوی ایالات متحده، هدف از این اقدام را باز نگاه داشتن تنگه استراتژیک خلیج فارس می داند. بر این اساس "باراک اوباما" رئیس جمهوری آمریکا در عین حال به نقش مهم مذاکرات دیپلماتیک برای حل مسئله هسته ای ایران می اندیشد.

وال استریت ژورنال:

افزایش بهای نفت در نتیجه تنش با ایران

این روزنامه اقتصادی آمریکا از افزایش حدود ۵ درصدی بهای نفت خام در روز سه شنبه به دلیل نگرانی های موجود در مورد ایران خبر داده و نوشته است در حالی که روز دوشنبه بهای نفت ۱.۴ درصد کاهش داشت اما به دنبال نگرانی مجدد در مورد احتمال بسته شدن تنگه هرمز، بهای نفت بار دیگر روند نزولی گرفت.

سان فرانسیسکو کرونیکل:

نفت خام تحت تاثیر نگرانی های مرتبط با ایران؛ بهای نفت خام برنت از ۱۰۰ دلار گذشت

این روزنامه نیز با بررسی وضعیت امروز بازار نفت نیویورک از افزایش قیمت نفت و تاثیر آن بر اقتصاد جهانی خبر داد. به نوشته این روزنامه آمریکایی، رزمایش موشکی ایران در این بحبوحه، حامل پیامی جدی برای غرب است.

تایم:

آیا خلیج فارس به محل آتش بازی تبدیل می شود؟

پایگاه اینترتی این مجله آمریکایی با اشاره به انجام رزمایش موشکی ایران و اقدام آمریکا در تقویت حضور نظامی خود در خلیج فارس این سوال را مطرح می کند که آیا در این شرایط منطقه به محلی برای درگیری نظامی تبدیل می شود؟

بلومبرگ:

اقدام ایران موجب افزایش بهای نفت می شود

پایگاه خبری این شبکه آمریکایی با اشاره به همزمانی تحریم بانکی و نفتی ایران از سوی اروپا و اجرای رزمایش موشکی در ایران بر تاثیر منفی این اتفاقات بر بهای جهانی نفت تاکید دارد. این شبکه در مصاحبه با کارشناسان اقتصادی درباره تشدید شرایط فعلی هشدار می دهد. بر این اساس در بازار نیویورک بهای هر بشکه نفت برای تحویل در ماه آگوست بین ۳.۶۱ تا ۴.۳ دلار افزایش داشته که از ۱۱ ژوئن تا کنون بی سابقه بوده است.
گفتنی است طرح مسدود کردن تنگه هرمز دارای یک ماده واحده است که مطابق آن دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است تا بر اساس حق حاکمیت خود از عبور نفتکش‌هایی که به کشورهای تحریم‌کننده ایران، نفت حمل می‌کنند، جلوگیری کند. بر این اساس هدف از تهیه این طرح پاسخ به تحریم های ظالمانه نفتی غرب علیه ایران بوده و اعمال حق حاکمیت در آب‌های داخلی و ساحلی ایران، حداقل اقدام است.

کشف ماده سمی روی لباس‌های عرفات

شبکه خبری الجزیره قطر در خبری ادعا کرد که در تحقیقاتی علمی با ادله محکم کشف و ثابت کرده است که لباس‌های یاسر عرفات رهبر سابق تشکیلات خودگردان فلسطین به پلونیوم سمی آلوده بوده است.

http://www.yjc.ir/files/fa/news/1391/4/13/111118_592.jpg

پلونیوم یک شبه فلز پرتوزا نادر است و از نظر شیمیایی شبیه به تلوریوم (Tellurium) و بیسموت (Bismuth) است و از سنگ معدن اورانیوم به دست می‌آید.


الجزیره با بیان اینکه مستندی مشروح در این خصوص منتشر خواهد کرد، افزود: تحقیقاتی 9 ماهه میزان بالای پلونیوم سمی در لباس‌ها و وسایل شخصی عرفات را نشان می‌دهد.

الجزیره با بیان اینکه این تحقیقات علمی را یک آزمایشگاه معتبر سوییسی انجام داده است، تاکید کرد که این مواد پرتوزا متعلق به اندکی قبل از مرگ یاسر عرفات بوده است.

پیش از این و در سال 2009 روزنامه اسپانیایی الموندو با تایید این موضوع که یاسر عرفات مسموم شده بود، نوشت به منظور پنهان ماندن راز مرگ عرفات و سپس تخریب وجهه وی به او ویروس ایدز تزریق شده بود.

عرفات در 11 نوامبر 2004 در سن 75 سالگی، پس از تحمل 3 سال محاصره صهیونیست‌ها در "المقاطعه " مقر تشکیلات خودگردان فلسطین در رام‌الله به یک بیماری مشکوک مبتلا شد و به بیمارستان نظامی "پرسی " در پاریس انتقال یافت و در آنجا درگذشت.

رهبر معظم انقلاب در دیدار اسماعیل هنیه با ایشان در تهران در بهمن ماه سال گذشته (1390) با بیان اینکه ایشان در ایستادگی برادران مقاومت تردید ندارد، به سرنوشت یاسر عرفات اشاره کردند و گفتند یاسر عرفات که بعد از محبوبیت سالهای دوران ایستادگی، به علت خروج از مسیر مقاومت، مطرود ملت‌های منطقه شده بود.

عرفات پس از اینکه به بیماری مشکوک دچار شد تعدادی از پزشکان عرب از اردن، مصر و تونس به مقر تشکیلات خودگردان فلسطین رفتند تا وی را درمان کنند در ابتدا گمان می‌رفت که وی دچار سرطان شده باشد اما آزمایش‌های بعدی این فرضیه را رد کرد.

پس از اینکه پزشکان عرب از تشخیص بیماری ابوعمار عاجز ماندند، طرف‌های بین‌المللی و عربی وارد عمل شدند و وی را به فرانسه منتقل کردند اما در فرانسه نیز پزشکان نتوانستند بیماری وی را تشخیص و درمان کنند.

پیش از این برخی رهبران حماس از کشف اسناد و مدارکی خبر دادند که ثابت می‌کند "محمد دحلان " مشاور امنیت بازدارنده تشکیلات خودگردان در ترور یاسر عرفات رئیس پیشین تشکیلات خودگردان فلسطین دست داشته است.

"فرج الغول " رئیس کمسیون حقوقی پارلمان فلسطین اعلام کرده بود: جنبش حماس اسناد و مدارکی به دست آورده که قاطعانه ثابت می‌کند محمد دحلان و تیم وی در ترور یاسرعرفات رئیس پیشین تشکیلات خودگردان فلسطین دست داشته اشت.

چهل حديث منتخب گهربار از امام زمان(عج)

انسان دين‌دار عصر غيبت که دسترسي عادي به امام زمان(عج) ندارد، بر اساس درک عقلي و تهذيب اخلاق و انديشه به يقين والايي دست مي‌يابد و همواره

به دفاع از احکام و عقايد ديني مي‌پردازد و اين در شرايطي است که اغلب مردم در زرق و برق و لذات مادي خود را غرق ساخته‌اند و به احکام و ارزش‌هاي ديني و فضيلت‌هاي انساني بي‌توجه شده‌اند.

 به مناسبت ۱۵ شعبان ميلاد باسعادت حضرت مهدي (عج) نظر خوانندگان را به گوشه‌هايي از درياي بي‌كران معرفتي كه حضرت مهدي(عج) مسلمانان را از آن بهره‌مند كرده‌اند، جلب مي‌كند.

http://www.dalilema.com/uploads/posts/2009-05/1241437506_450.jpg

صاحب‌الزمان، مهدي موعود(عج) مي‌فرمايند؛


۱. نفع بردن از من در زمان غيبتم مانند نفع بردن از خورشيد هنگام پنهان شدنش در پشت ابرهاست و همانا من ايمني بخش اهل زمين هستم، همچنانکه ستارگان ايمني بخش اهل آسمانند. (بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۸۱)

۲. من ذخيره خدا در روي زمين و انتقام گيرنده از دشمنان او هستم. (تفسير نورالثقلين، ج ۲، ص ۳۹۲)

۳. ملعون است، ملعون است کسي که نماز مغربش را به تأخير بيندازد، تا زماني که ستارگان آسمان پديدار شوند. (بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۵)

۴. هيچ چيز مانند نماز بيني شيطان را به خاک نمي‌مالد، پس نماز بگزار و بيني شيطان را به خاک بمال. (بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۸۲)

۵. هر يک از پدرانم بيعت يکي از طاغوت‌هاي زمان به گردنشان بود، ولي من در حالي قيام خواهم کرد که بيعت هيچ طاغوتي به گردنم نباشد. (بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۸۱)

۶. من آخرين جانشين پيامبر هستم، و به وسيله من است که خداوند بلا را از خاندان و شيعيانم دور مي‌سازد. (بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۰)

۷. هر کس در اجراي اوامر خداوند کوشا باشد، خدا نيز وي را در دستيابي به حاجتش ياري مي‌کند. (بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۳۱)

۸. سنت تخلف‌ناپذير خداوند بر اين است که حق را به فرجام برساند و باطل را نابود کند، و او بر آنچه بيان نمودم گواه است. (بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۹۳)

۹. براي زود فرارسيدن فرج (و ظهور ما) زياد دعا کنيد، که آن همان فرج و گشايش شماست. (کمال‌الدين للصدوق، ج ۲، ص ۴۸۵)

۱۰. اگر خواستار رشد و کمال معنوي باشي هدايت مي‌شوي، و اگر طلب کني مي‌يابي. (بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۳۹)

۱۱. ما در رعايت حال شما کوتاهي نمي‌کنيم و ياد شما را از خاطر نبرده‌ايم، که اگر جز اين بود گرفتاري‌ها به شما روي مي‌آورد و دشمنان شما را ريشه کن مي‌کردند. پس از خدا بترسيد و ما را پشتيباني کنيد. (بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۷۵)

۱۲. و اما در پيشامدها و مسايل جديد به راويان حديث ما مراجعه کنيد، زيرا که آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنان هستم. (بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۸۱)

۱۳. اگر از خداوند (صاحب عزت و جلال) طلب آمرزش کني، خداوند تو را مي‌آمرزد. (بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۲۹)

۱۴. همانا خدايتعالي مردم را بيهوده نيافريده و بدون تکليف و جزا رهايشان نکرده است. (الغيبة للشيخ الطوسي، ص ۱۷۴)

۱۵. خداوندا! وعده‌اي را که به من داداه‌اي، برآورده کن و امر قيام مرا تمام فرما. قدم‌هايم را ثابت بدار و در سايه قيام من، جهان را پر از عدل و داد کن. (بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۱۳)

۱۶. شهادت مي‌دهم که معبودي جز خداي يکتا نيست و ملائکه آسمان و صاحبان علم نيز شهادت مي‌دهند، آن خدايي که به عدل و داد قيام مي‌کند، نيست خدايي جز او که مقتدر و حکيم مي‌باشد، و همانا دين نزد خدا اسلام است. (بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۱۶)

۱۷. ايمان خداوند عزوجل و بندگانش قرابت و خويشاوندي نيست، و هر کس که مرا انکار کند از من نيست. (الغيبة للشيخ الطوسي، ص ۱۷۶)

۱۸. شيعيان ما هنگامي به فرجام نيک و زيباي خداوند مي‌رسند که از گناهاني که نهي شده‌اند، احتراز نمايند. (بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۷۷)

۱۹. کفايت در کارها و عنايت و سرپرستي در همه امور را تنها از خدايتعالي خواهانم. (بحارالأنوار، ج ۲۵، ص ۱۸۳)

۲۰. قلب‌هاي ما جايگاه مشيت الهي است، پس هرگاه او بخواهد ما هم مي‌خواهيم. (بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۵۱)

۲۱. اگر نبود که ما دوستار صلاح شما هستيم و به شما لطف و مرحمت داريم، همانا به شما توجه و التفات نمي‌کرديم. (بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۷۹)

۲۲. من مهدي هستم، منم قيام گر زمان، منم آنکه زمين را آکنده از عدل مي‌سازد، آنچنان که از ستم پر شده بود. (بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۲)

۲۳. ستمکاران پنداشتند که حجت خدا نابود شدني است، در حالي که اگر به ما اجازه سخن گفتن داده مي‌شد، شک و ترديد از ميان برداشته مي‌شد. (بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۴)

۲۴. من صاحب حقم ... علامت ظهورم زياد شدن آشوب‌ها و فتنه‌هاست. (بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۲۰)

۲۵. علم و دانش ما به خبرهاي شما احاطه دارد و چيزي از اخبار شما بر ما پوشيده نمي‌ماند. (بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۷۵)

۲۶. دين از آن محمد(ص) و عدايت از آن علي اميرالمؤمنين(ع ) است، زيرا عدالت مال اوست و در نسل او مي‌ماند تا روز قيامت. (بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۶۰)

۲۷. کسي که نسبت به ما ظلم ورزد، از جمله ستمکاراني است که مشمول لعنت خدا است، چراکه خدا فرموده است: " آگاه باشيد که لعنت خدا بر ستمکاران است." (بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۸۲)

۲۸. سجده شکر از لازم‌ترين و واجب‌ترين مستحبات است. (بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۶۱)

۲۹. هرگاه خداوند به ما اجازه دهند که سخن بگوييم، حق ظاهر خواهد شد و باطل سست و ضعيف شده و از ميان شما خواهد رفت. (بحارالأنوار، ج ۲۵، ص ۱۸۳)

۳۰. زمان ظهور و فرج ما با خداست، و تعيين کنندگان وقت ظهور، دروغگويانند. (بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۸۱)

۳۱. از خدا بترسيد و تسليم ما شويد و کارها را به ما واگذاريد، برماست که شما را از سرچشمه سيراب برگردانيم، چنان که بردن شما به سرچشمه از ما بود، در پي کشف آنچه از شما پوشيده شده نرويد و مقصد خود را با دوستي ما بر اساس راهي که روشن است به طرف ما قرار دهيد. (بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۷۹)

۳۲. ظهوري نيست مگر به اجازه خداوند متعال، و آن هم پس از زمان طولاني و قساوت دل‌ها و فراگير شدن زمين از جور و ستم. (الإحتجاج للطبرسي، ج ۲، ص ۴۷۸)

۳۳. آگاه باشيد به زودي کساني ادعاي مشاهده مرا خواهند کرد. آگاه باشيد هر کس قبل از "خروج سفياني" و شنيدن صداي آسماني، ادعاي مشاهده مرا کند دروغگو و افترا زننده است حرکت و نيرويي جز به خداي بزرگ نيست. (الإحتجاج للطبرسي، ج ۲، ص ۴۷۸)

۳۴. اگر شيعيان ما - که خداوند آن‌ها را به طاعت و بندگي خويش موفق بدارد - در وفاي به عهد و پيمان الهي اتحاد و اتفاق مي‌داشتند و عهد و پيمان را محترم مي‌شمردند، سعادت ديدار ما به تأخير نمي‌افتاد و زودتر به سعادت ديدار ما نائل مي‌شدند. (الإحتجاج للطبرسي، ج ۲، ص ۴۹۹)

۳۵. فضيلت دعا و تسبيح بعد از نمازهاي واجب در مقايسه با دعا و تسبيح پس از نمازهاي مستحبي، مانند فضيلت واجبات بر مستحبات است. (الإحتجاج للطبرسي، ج ۲، ص ۴۸۷)

۳۶. سجده بر قبر جايز نيست. (الإحتجاج للطبرسي، ج ۲، ص ۴۹۰)

۳۷. وجود من براي اهل زمين سبب امان و آسايش است، همچنان که ستارگان سبب امان اهل آسمانند. (بحارالأنوار، ج ۷۸، ص۳۸۰)

۳۸. زمين خالي از محبت خدا نيست، يا آشکار است و يا نهان. (کمال‌الدين للصدوق، ج ۲، ص ۵۱۱)

۳۹. هرگاه علم و نشانه‌اي پنهان شود، علم ديگري آشکار گردد، و هر زمان که ستاره‌اي افول کند، ستاره‌اي ديگر طلوع نمايد. (بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۸۵)

۴۰. بار الها! توفيق بندگي و دوري از گناه و نيت پاک و شناخت حرام را به ما عطا فرما، و با هدايت و استقامت در راهت گراميمان بدار. (المصباح للکفعمي، ص ۲۸۱)

مقاومت و شهادت، راهکار استراتژیک ما برای آزاد سازی فلسطین است


رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین "حماس" تاکید کرد که راه جهاد و مقاومت و شهادت
خالد مشعل شامگاه دیروز یکشنبه 1/7/2012 طی سخنرانی خود در جریان مجلس ترحیم شهید "کمال غناجه" خاطر نشان کرد: مقاومت اساس فعالیت ماست و تمامی راهکارهای دیگر پیرامون این خط استراتژیک در جریان خواهند بود و تمامی فعالیت ها اعم از اطلاع رسانی، برنامه های سیاسی و تحرک در تمامی زمینه ها در راستای خط مقاومت خواهد بود.

مشعل در ادامه افزود: ما ثمره راه شهادت را دیده ایم و ثمره و بهره ای را از دیگر گزینه ها شاهد نبوده ایم.

وی ضمن تجلیل از شهید غناجه، از خداوند منان برای وی علو درجات و رحمت واسعه را مسالت کرد دعا کرد که خداوند فضل و بزرگواری وی را همچون عوضی برای خانواده و برادرانش در میادین جهاد و مقاومت قرار دهد.

مشعل ضمن اشاره به شخصیت و خصلت های این شهید بزرگوار تصریح کرد: وی همواره در کارهایش جدیت و ازخودگذشتگی داشت و از زمانی که او را شناخته ام، همواره دیده ام که تمامی سعی و تلاش خود را جهت دفاع از آرمانش به کار می گیرد. او همواره کارها و امور شخصی خود را در مرحله آخر قرار می داد.

ادامه نوشته

ثمرات دستيابي به حالت توبه/ تبديل سيّئات به حسنات

http://img.tebyan.net/big/1390/06/1881762393277181241151201457144345941134.jpg


شدّت مغفرت و رحمت پروردگار مهربان به بندگان خويش، تا حدّي است که علاوه بر بخشش گناهان و برخورداری از نعمت بهشت، اعمال زشت و معصيت‌هاي انسان، پس از توبه، به حسنات مبدّل مي‌گردد و به صورت اعمال صالح، براي او مجسّم مي‌شود:

«وَ الَّذينَ لا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ وَ لا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتي‏ حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ لا يَزْنُونَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ يَلْقَ أَثاماً، يُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ يَخْلُدْ فيهِ مُهاناً، إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيما»[1]

و آنان كه معبود ديگرى با خداوند نمى‏خوانند، و نفسى را كه خدا محترم و مصون داشته، جز به حق نمى‏كشند، و زنا نمى‏كنند، و كسى كه چنين كند به كيفرى  برخورد نمايد، عذاب او در روز قيامت دو برابر شود و در آن عذاب هميشه به خوارى بماند، مگر كسانى كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل شايسته نمايند، پس آنهايند كه خداوند گناهانشان را تبديل به نيكى‏ها مى‏‌كند و همواره خداوند بسيار آمرزنده و مهربان است.

ادامه نوشته

مهدی ياوران، خداشناس و خدامحور


آرزوي قرار گرفتن در شمار مهدي ياوران، تمنايي است كه تمام پيامبران، امامان و خوبان جهان خواهانش بوده اند. از اين رو يكي از مهم ترين وظايف پدران و مادران مهدوي اين است كه ويژگي هاي مهدي ياوران را بازنشاسند و درمسيرنهادينه سازي اين ويژگي‌ها در متن خانواده همت گمارند. اينك 14 ويژگي بنيادين مهدي ياوران را بر مي شماريم تا ملاك و معياري قوي درتربيت مهدوي فرزندان باشد:

ادامه نوشته

بیداری اسلامی، مقدمه ای برای ظهور!

در زمانی به سر می بریم که دنیای اسلام علی رغم بیداری نسبی که پیدا کرده هنوز زیر چکمه کفر و الحاد به سر می برد و کشورهای مسلمان هنوز تحت سلطه ی حکام وابسته به صهیونیسم و استکبارند و هنوز قوانین مدون غالب کشورهای اسلامی قوانین غیر اسلامی می باشد و به یقین می توان گفت که اگر وضع به همین منوال پیش برود این وابستگی و عقب ماندگی و انحطاط روز به روز عمیق تر و وسیع تر می شود و بنیان آن مستحکم تر می شود و مسلمانان روز به روز از فرهنگ غنی اسلام دورتر خواهند شد و اگر مسلمانان به همین وضع موجودی که در آن به سر می برند ادامه دهند، باز به یقین می توان گفت که طبق سنت لایتغیر الهی هیچ ظهوری رخ نخواهد داد! "ان الله لایتغیر ما بأنفسهم" (1)

http://p30up.ir/file/n68cwpilmnd9v3mx1kd.bmp

و مادامیکه به آیاتی از قرآن که از این قبیل می باشند توجهی نشود وضع همین است که خواهد بود:

"یا أیها الذین امنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله و لو علی أنفسکم ...." (2) و "یا أیها الذین امنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط" (3) و "لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط ..." (4) و "قل إنما أعظکم بواحدةٍ أن تقوموا لله مثنی و فرادی ثم تتفکروا ..." (5) و "قولوا لله قانتین" (6)

این آیات خطاب به عموم مۆمنین است، خطاب به خصوص نبی مکرم اسلام یا اولیاء امور نیست بلکه خطاب "یا ایها الذین آمنوا" و "لیقوم الناس" می باشد یعنی مخاطب مۆمنین و عموم مردم می باشند. اگر چه قیام بدون رهبر ممکن نیست که به سرانجام بیانجامد ولی نبود رهبر وظیفه قیام را ساقط نمی کند بلکه وظیفه سنگین پیدا کردن یا طلب کردن رهبر را هم علاوه بر وظیفه قیام، بردوش مردم می نهد پس در واقع دو قیام در امر واجب است یکی قیام برای طلب و یافتن رهبر الهی و دیگری قیام به همراه او علیه ظلم! که هر دو وظیفه عموم مردم است. اگر نداشتن یا در واقع نشناختن رهبر الهی عذر برای عدم قیام باشد پس برای بشر تا میلیاردها سال دیگر هم منجی نخواهد آمد و این برخلاف تعلیمات ادیان آسمانی و خصوصا اسلام می باشد.

اگر چه قیام بدون رهبر ممکن نیست که به سرانجام بیانجامد ولی نبود رهبر وظیفه قیام را ساقط نمی کند بلکه وظیفه سنگین پیدا کردن یا طلب کردن رهبر را هم علاوه بر وظیفه قیام، بردوش مردم می نهد پس در واقع دو قیام در امر واجب است یکی قیام برای طلب و یافتن رهبر الهی و دیگری قیام به همراه او علیه ظلم! که هر دو وظیفه عموم مردم است. اگر نداشتن یا در واقع نشناختن رهبر الهی عذر برای عدم قیام باشد پس برای بشر تا میلیاردها سال دیگر هم منجی نخواهد آمد و این برخلاف تعلیمات ادیان آسمانی و خصوصا اسلام می باشد

اکنون کمی تأمل کنیم ببینیم چرا این دستورات الهی که در قرآن بدان اشاره رفته، قریب به 1400 سال است که عملی نشده و تاکی قرار است که عمل نشود!؟

همه می دانیم که یکی از اصلی ترین شعارهای دین اسلام حرمت ذلت پذیری مسلمانان از کفار است:

"ولن یجعل الله للکافرین علی المۆمنین سبیلا" (7) که از آن به قاعده نفی سبیل نیز تعبیر می شود و همچنین دستور کفر ورزیدن به طاغوت که در قرآن آمده روی دیگر همین سکه می باشد:

"یریدون أن یتحاکموا إلی الطاغوت و قد أمروا أن یکفروا به" (8)

سر منشأ همه این بدبختیها و گرفتاریها که دنیای اسلام را فرا گرفته، سیطره تفکر جبرگرایی از جانب بنی امیه برپیکر دنیای اسلام می باشد یعنی این تفکر که مبارزه با حاکم حتی اگر طاغوت باشد مبارزه با اولوالأمر است و خروج برحاکم حتی اگر مثل یزیدبن معاویه باشد و شخص قیام کننده حتی اگر مثل حسین بن علی علیهما السلام باشد، خروج برخلیفه رسول الله است و حرام است و خروج کننده مستحق قتل و غارت و هر نوع تجاوز گری می باشد!

بیماری ابتلا به این تفکر منحط که خلاف دستورات صریح ادیان آسمانی و خصوصا قرآن می باشد امت اسلامی را به طعمه و شکاری بیمار تبدیل نموده که گرگان گرسنه و لاشخوران را منتظر چشم برهم نهادن است!

آری، شکننده تر از تسلط استکبار بر دنیای اسلام تفکر و حرمت مبارزه است که از جانب آخوندهای درباری سعودی و وهابی در دنیای اسلام ترویج می شود، حدیث: "من مات و لم یعرف امام زمان مات میتة الجاهلیة" که مقبول در نزد فریقین است در نزد آنها برحاکم امت اسلامی تطبیق می شود حال فرقی نمی کند که آن حاکم از چه راهی به حکومت رسیده باشد معمر باشد یا ملک عبدالله، یزید باشد یا معاویه حتی اگر مثل آل سعود از راه ظلم و ستم و حمایت جهان استکبار و صهیونیسم نیز به قدرت رسیده باشد باز هم امام زمان است که واجب الاطاعه می باشد!

بنی امیه در آغاز به قدرت رسیدن به شدت تفکر جبر گرایی و اشعری گری را ترویج کردند چرا؟

اسلامی بیداری

"زیرا اگر حاکمی ظالم است و غارتگر و مفسد خداوند خواسته است که این گونه باشد حال اگر کسی با چنین حاکمی مخالفت کند در واقع با خواست خدا مخالفت کرده و اگر خدا ظلم و فساد چنین حاکمی را نمی خواست جلوی او را می گرفت و با قدرت مطلقه خودنمی گذاشت که او فساد کند!"

یعنی دقیقا همان حرف مشرکین که می گفتند: "لوشاء الله ما أشرکنا" (9) و "لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شیء" (10) چنانچه ابن زیاد لعنه الله خطاب به مجلله زینب علیها السلام گفت: آیا دیدی خدا با خاندان تو چگونه رفتار کرد! (11) و خطاب به علی بن الحسین علیهما السلام نیز گفت: مگر حسین بن علی را خدا نکشت! (12)

و حال آنکه خداوند صراحتا با چنین تفکری مخالفت فرموده و در قر آن بیان داشته است که:

"ذلک بأن الله لم یک مغیرا نعمة أنعمها علی قوم حتی یغیروا ما بأنفسهم" (13) یا "ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم" (14) یعنی خدا سرنوشت هیچ امتی را جبرا تعیین نمی کند بلکه سنت خدا این چنین است که در هیچ امتی بدون اراده آن است، هیچ تغییری رخ ندهد!

اما متاسفانه در اثر شدت سیطره این فکر در امت اسلامی رشحاتی از آن در برخی زمانها و مکانها در بین شیعیان رواج یافته است!

جعل روایاتی مبنی برحرمت قیام علیه طاغوت و ظالمان که در بعضی از کتب شیعه (15) راه یافته از همین قبیل است و حال آنکه این فکر علاوه برمخالفت با آیاتی از قرآن که ذکر شدبا سائر روایات (16) و بلکه با سیره خود اهل بیت علیهم السلام که تمام عمر خود را در راه مبارزه با طواغیت بنی امیه و بنی عباس صرف نمودند سازگاری ندارد. (17)

آری،شکننده تر از تسلط استکبار بردنیای اسلام تفکر و حرمت مبارزه است که از جانب آخوندهای درباری سعودی و وهابی در دنیای اسلام ترویج می شود،حدیث: "من مات و لم یعرف امام زمان مات میتة الجاهلیة"که مقبول در نزد فریقین است در نزد آنها برحاکم امت اسلامی تطبیق می شود حال فرقی نمی کند که آن حاکم از چه راهی به حکومت رسیده باشد معمر باشد یا ملک عبدالله،یزید باشد یا معاویه حتی اگر مثل آل سعود از راه ظلم و ستم و حمایت جهان استکبار و صهیونیسم نیز به قدرت رسیده باشد باز هم امام زمان است که واجب الاطاعه می باشد!

مصداق بسیار بارز آن قیام امام حسین علیه السلام است که الگوی آزادگان جهان است تا جایی که گاندی رهبر قیام مردم هند علیه استعمار انگلیس می گوید: من درس خود را از حسین بن علی آموختم و جمله معروف امام را فراموش نمی کنیم که فرمودند: تکلیف ما را سیدالشهداء معین نموده اند.

این تفکر منحط که سرچشمه گرفته از راحت طلبی و هواهای نفسانی است در بنی اسرائیل نیز وجود داشت که به موسی گفتند: تو خود با خدای خود برو و با آن قوم ظالم که برما مسلط شده اند بجنگ و با آنان مقاتله کن، "فاذهب أنت و ربک فقاتلا إنا هاهنا قاعدون" (18)

به جای اینکه بگویند ما اهل قیامیم صریحا می گفتند: ما اهل قعود هستیم "انا هاهنا قاعدون" شاید بعضی از تفکرات که در بعضی از اقشار جامعه خودمان رسوخ نموده نیزاز همین قبیل باشد مثل اینکه "تا با کوچکترین مشکل و معضلی مواجه می شوند به جای کوشش در رفع آن و یا به جای امر به معروف و نهی از منکر با ارائه طرحی برای حل آن می گویند: خدا صاحب این مملکت را برساند! البته ملت بزرگوار ایران در مقاطع حساسی امتحانات بسیار خوبی پس داده است و به آیات قرآن که ذکر شد در جنگ تحمیلی و قیام علیه رژیم منحوس پهلوی و در بسیاری دیگر از مواقع عمل نموده که باید استمرار یابد و به این حقیقت وسعت و عمق بیشتر بخشد.

در بعضی از فیلمهای مستند که از تظاهرات قبل از انقلاب علیه رژیم ضبط شده مشاهده کردیم که پرچم بسیار بزرگی بردوش مردم است که روی آن نوشته بود: "إن الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم" (19) با مراجعه به صحیفه امام (ره) نیز در می یابیم که اولین نامه سیاسی حضرت امام (ره) صدر آن مزین است به آیه ی "انما أعظکم بواحدة أن تقوموا لله مثنی و فرادی" (20) پیروزی ملت ایران در این 33 سال گذشته در موارد مکرر بزرگترین دلیل بر دروغ بودن یا تقیه ای بودن روایاتی است که می گوید: هر قیامی قبل از قیام قائم (عج) شکست خواهد خورد! (21)

بلکه به جد می توان گفت تا ملتها علیه طاغوتهای کشور خود قیام نکنند زمینه ظهور منجی جهانی فراهم نخواهد شد! "اللهم عجل لولیک الفرج"

پی نوشته ها در ادامه مطلب

ادامه نوشته

مصر جدید

http://shafaqna.com/persian/media/k2/items/cache/2b879785173cc3fb31c3e97cda62740d_XL.jpg


از آن جایی که اوضاع مصر تاثیر زیادی بر قضیه فلسطین دارد، ما همانند مردم مصر با نگرانی شدیدی کنفرانس مطبوعاتی فاروق سلطان رییس کمیته انتخابات ریاست جمهوری مصر را دنبال  می کردیم. به محض اعلام نتایج و پیروزی دکتر محمد مرسی فلسطینیان ساکن نوارغزه به صورت خود جوش به خیابان ها سرازیر شدند تا احساسات و خوشحالیشان را از این پیروزی ابراز دارند. چنین ابراز خوشحالی در حجم و اندازه درد و رنج هایی بود که فلسطینیان طی سال های حکومت رژیم سابق متحمل شده بودند و اکنون همین فلسطینیان نگران بودند که مبادا دوباره بازمانده های رژیم سابق مطابق با شرایط کنونی با شدت و ضعفی متفاوت درصدد بازگرداندن چنین رژیمی باشند ولی قطعا با پیروزی مرسی آن گونه که فلسطینیان نیز در آرزوی آن بودند، چنین امری محقق نخواهد شد.

ادامه نوشته

نوارغزه حد فاصل دوره مبارک تا مرسی

http://www.hamshahrionline.ir/images/position36/2010/11/gaza-sripe.jpg

شارون قانع شده بود که نوارغزه باید به مصر ملحق شود تا به نوعی شکست خود را از غزه تحت عنوان "طرح قطع ارتباط یک جانبه" توجیه و عملا بخشی از توافق اسلوی متعلق نوارغزه را لغو و ارتباط میان غزه و کرانه باختری را قطع کند. وی برای الحاق بخش هایی از کرانه باختری به اردن نیز زمینه سازی کرد تا از بار مسئولیت اشغال نوارغزه که یک میلیون و نیم فلسطینی را در خود جای داده است، شانه خالی کند و رهایی یابد.

اکثر اسراییلی ها ایده رهایی از نوارغزه را پذیرفته بودند و تلاش می کردند تا این ایده به تدریج عملی شود و تمایل داشتند که رفت و آمد از گذرگاه های میان نوارغزه را به منطقه جنوب منتقل و گذرگاه کرم ابوسالم را جایگزین گذرگاه های شمال نوارغزه کنند. در صورت اجرای چنین طرحی همان اندازه که ارتباط با "اسراییل" دشوار می شد، ارتباط با مصر آسان می گردید و کانون کسب رزق و تجارت و رفت و آمد از شمال غزه نیز به جنوب آن یعنی مناطق مرزی مصر منتقل می گردید.

ادامه نوشته

فقط به نام شهید



شهید! فقط به نام تو می‏شود سکه پیروزی زد که بعد از تو، هر که مانده، در توهم زندگی شناور است. نام تو ای لاله سرخ، معنای زندگی‏ست و غربت بعد از تو، دامن اهالی کوی شجاعت را گرفته؛ ماییم و دلی که جز به بهای خون، نه فروخته می‏شود و نه خریداریش هست.

کاش بودید!
چفیه‏ های خون آلود، بر شط آرامش پل بسته‏اند. در لایه‏ های زیرین هستی، غوغایی است. قسم به نام سرخ شهادت که پس از جنگ، راهی که شما به خون گلو پیموده‏اید، به خون دل می‏رویم. ما هر روز، در راه مولای شهیدان روی زمین، فلسفه می‏خوانیم و هر شام، عده‏ای پشت سیم‏خاردار ابتذال گیر می‏کنند. هر روز، روز شماست؛ کاش بودید!
هر روز، برایم شعر می‏خوانی
هر روز، در خاکریز فکرم شهید می‏شوی، پشت سنگر احساسم تیر می‏خوری و از قرارگاه فکرم، پر می‏کشی. به ‏سوی کربلای آرزوهایم به راه می‏افتی و من هر روز، شادی‏ام را تشییع می‏کنم و زندگی مردانه را به خاک می‏سپارم. من هر روز از شما دور می‏شوم؛ در حالی‏که دست تمنا به‏سوی شما دارم. هر روز عهد می‏کنم که دلم بر سر مزار شما بماند تا شیون مادران فرزند مرده را در هیاهوی تبلیغات خوردنی‏ها و آشامیدنی‏ها گم نکنم.
شعری سروده ‏ام به نام خاک و تو بر روی بیت‏هایش، با نعش خون‏آلود افتاده‏ ای. کتابی نوشته‏ام که پلاکت را در همه صفحاتش آویزان کرده‏ای. هر روز برایم سخنرانی می‏کنی؛ می‏گویی جان شما و فرمان رهبر! هر روز برایم شعر می‏خوانی. هر روز برایم نقاشی می‏کنی. هوا بوی سرخی می‏دهد و واژه‏ها و زندگی، رنگ نام شما گرفته.
دریا دریا اشک، در فراق تو
از هامون نیاز جاماندگان حقیقت، تا کاروان رفتگان سرخ‏جامه، هزار افسوس به رنگ تنهایی نوشته‏اند. از مرز ارزش‏های بشر جدید تا سه راهی شهادت کربلای ایران، هزار امید به نام ولایت نگاشته‏اند. من، غم تنهایی و فراق تو را ای برادر شهیدم، به دامن مولایم می‏برم و سر به سجدگاه محراب ابرویش، دریا دریا اشک می‏ریزم و اوست تسکین من.

سنخ شناسی انقلاب یمن؛ بیداری اسلامی یا بهار عربی؟

وقوع انقلابات عربی از یک سال گذشته در برخی از مهمترین کشورهای عرب، گمانه زنی های بسیاری را در باب علل آن و باالتبع، نام گذاری آن، دامن زده است. عده بسیار زیادی از تحلیل گران داخلی با دلایل و مدارک ادعا دارند که انقلابات اخیر عربی نوعی بیداری اسلامی است و عده دیگر در داخل و، همچنین اکثر قریب به اتفاق تحلیل گران غربی و عربی بر این نظرند که این انقلابات نوعی بهار عربی است؛ به همان سبکی که در اروپای شرقی رخ داد. در بررسی تحولات در تونس، مصر، بحرین، می توان با نگاه به بازیگران مطرح در انقلاب اخیر کشورشان (که اکثریت از جوانان، و مسلمان بودند) با دلایل و مدارک از هر دو دیدگاه متفاوت بیداری اسلامی و بهار عربی به آن نگریست.

https://encrypted-tbn0.google.com/images?q=tbn:ANd9GcSFhrQnhLjW_hlzHKC__CBmlfNCbKBub0thRkqqSTvcZJosQG4c

بیداری اسلامی، به این دلیل که اکثریت جمعیت این کشورها مسلمان هستند و قاطبه تظاهرات کنندگان نیز از جوانان مسلمان بودند و انتخابات بعد از انقلاب نیز در تونس و مصر و راه یابی اکثریت مسلمانان به پارلمان این کشورها گواهی بر این مدعاست. بهار عربی، به این دلیل که انقلابات اخیر در این کشورها را می توان در راستای خواسته های سیاسی-اقتصادی سرکوب شده در این جوامع دانست که اکثریت جمعیت این کشورها را (که بیشتر نیز جوان هستند) در مقابل حکومت به عنوان مخالفان سرسخت سیاست های منسوخ شده دوران جنگ سرد این حکومت ها بسیج کرد و منجر به سرنگونی حکومت در تونس، مصر شد. در بحرین هم مداخله نظامی مستقیم عربستان از عوامل اصلی به نتیجه نرسیدن انقلاب مردمی در این کشور، تاکنون است. در این میان اوضاع یمن تا حدودی متفاوت با دیگر کشورهاست به گونه ای که به راحتی نمی توان نام بیداری اسلامی یا بهار عربی بر آن نهاد. بنابراین در این مقاله به دنبال پاسخگویی به این سوال ابهام برانگیز هستیم که بالاخره انقلاب یمن، بیداری اسلامی است یا بهار عربی؟ و یا اصلا، چه نامی باید بر آن نهاد؟ادامه….
ادامه نوشته

اختلاف نظر بر سر مفاد بیانیه ژنو درباره سوریه

آینده بشار اسد رئیس جمهور سوریه و بیانیه پایانی نشست گروه تماس در ژنو، به مساله مورد اختلاف میان قدرت‌های بزرگ تبدیل شده است. در حالی که برخی از قدرت‌های جهانی می‌گویند برپایه این بیانیه که دعوت به تشکیل دولت انتقالی در سوریه کرده، بشار اسد باید از قدرت کنار برود، برخی دیگر تاکید می‌کنند که این بیانیه هیچ سخنی در این باره به میان نیاورده و نباید طرحی از خارج بر سوری‌ها تحمیل شود در همین حال معترضان نسبت به نتایج نشست ژنو ابراز تردید کرده و آن را شکست خورده دانستند.

وزیران امور خارجه آمریکا، بریتانیا، فرانسه، روسیه و چین، پنج کشور عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد به علاوه ترکیه، قطر و کویت در نشست ژنو حضور داشتند. بان گی مون دبیرکل سازمان ملل متحد، نبیل العربی دبیرکل اتحادیه عرب و رابرت مود رئیس ناظران سازمان ملل در سوریه، و کا‌ترین اشتون نماینده عالی اتحادیه اروپا در سیاست خارجی دیگر شخصیت‌های حاضر در نشست ژنو بودند. بیانیه پایانی این نشست دعوت به تشکیل دولت انتقالی در سوریه و پایبندی طرف‌های درگیر به طرح صلح کوفی عنان کرده است. اختلاف قدرت‌های جهانی لوران فبیوس وزیر امور خارجه فرانسه یکشنبه گفت که بیانیه پایانی نشت ژنو به صورت تلویحی از ضرورت کناره گیری بشار اسد از قدرت سخن گفته است. به گزارش خبرگزاری رویترز، هنگامی که از فبیوس درباره موضع متفاوت روسیه و چین درباره آینده اسد پرسیده شد گفت: «حتی اگر بر خلاف این نظر را مطرح کنند، اما متن بیانیه که از بر برپایی دولت انتفالی با اختیارات کامل سخن گفته است، به این معنی است که بشار اسد در آن حضور نخواهد داشت چرا که شخصیت‌های مورد توافق همه در عضو این دولت خواهند بود.» .ادامه….

فبیوس که شبکه تلویزیونی ت. اف۱ گفت‌و‌گو می‌کرد افزود: «مخالفان هیچگاه با حضور بشار اسد در دولت انتقالی موافقت نخواهند کرد و این به معنی ضرورت کناره گیری او از قدرت است.» سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه شنبه پس از نشست ژنو به خبرنگاران گفته بود که بیانیه نشست ژنو به هیچ وجه بر ضرورت کناره گیری بشار اسد اشاره‌ای ندارد زیرا هیچ پیش شرطی در خصوص کنار گذاشتن هیچ گروهی از دولت وحدت ملی پیشنهادی، وجود ندارد. وزیر امور خارجه فرانسه افزود که هفته آینده نشستی در پاریس با حضور بیش از صد شخصیت با هدف تشکیل «جبهه‌ای واحد» از همه طیف‌های اپوزیسیون برای کمک به اجرای طرح کوفی عنان برگزار خوهد شد. این نشست در ادامه سلسله نشست‌های «دوستان مردم سوریه» برگزار می‌شود. روسیه و چین با شرکت در این نشست موافقت نکرده‌اند. فرانسه درکنار کشورهای غربی و برخی از کشورهای عربی، از ماه‌ها پیش در تلاشند تا فشار را بر نظام بشار اسد افزایش دهند. این کشور‌ها سعی دارند با روسیه که همچنان از نظام بشار اسد حمایت می‌کند، به راه حلی میانه به منظور صدور قطعنامه‌ای با شدت بیشتر در شورای امنیت سازمان ملل متحد و سیر در راه تحول سیاسی در سوریه، دست یابند. روسیه و چین تا کنون دو قطعنامه محکومیت نظام بشار اسد را که کشورهای غربی پیش نویس آن را به شورای امنیت ارائه داده‌اند، وتو کرده‌اند. وزیر امور خارجه فرانسه در ادامه مصاحبه خود گفت: «چنانچه تصمیم‌هایی که در ژنو گرفتیم کافی نباشد، خواستار پناه بردن به فصل هفتم منشور سازمان ملل خواهیم شد.» اپوزیسیون: بیانیه ژنو مبهم است بسمه القضمانی سخنگوی شورای ملی سوریه که از طیف‌های گسترده‌ای از اپوزیسیون این کشور تشکیل شده، بیانیه پایانی نشست ژنور را با وجود «داشتن نقاط مثبت»، «بسیار مبهم» توصیف کرد. القضمانی در مصاحبه تلفنی با خبرگزاری فرانسه گفت: «به نظر می‌رسد نکات مثبتی در بیانیه نشست ژنو وجود داشته باشد اما این بیانیه همچنان بسیار مبهم است.» او تاکید کرد که این بیانیه هیچ ضمانت اجرایی ندارد و ابزارهایی برای اجرای آن هم پیش بینی نشده است. در همین حال برهان غلیون رئیس پیشین شورای ملی سوریه، نشست ژنو را «مسخره» توصیف کرد که به گفته او در آن اعضای شورای امنیت «به خواسته‌های روسیه تن دادند و از وظیفه خود در مقابل مردم سوریه عدول کرده و آنها در برابر جلاد تنها گداشتند.» اتحادیه کمیته‌های محلی هماهنگی اعتراض‌ها در سوریه هم نسشت ژنو را «حلقه‌ای جدید از زنجیره شکست‌های بین المللی» توصیف کرد. این اتحادیه، بیانیه نشست ژنو را متناسب با خواست رهبران روسیه و فرصتی برای ادامه کشتار توسط نظام سوریه توصیف کرده است. در تحولات میدانی، دیده‌بان حقوق بشر سوریه از ادامه درگیری‌ها در این کشور میان نیروهای دولتی و مخالفان خبر داده است. عمده این درگیری‌ها در حومه دمشق روی داده است.

التجا و دعای همگانی

بسم رب المهدی المضطر (ع)
السلام علیک یا مولای یا صاحب الزمان عج
در راستای اطاعت امر مولا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) (اکثروا الدعا بتعجیل الفرج ...) و کلام رییس مذهب حقه تشیع حضرت امام صادق (علیه السلام) نسبت به دعای همگانی شیعیان برای تعجیل در امر فرج و همچنین پیام های مراجع بزرگوار شیعه به خصوص آیت الله صافی گلپایگانی مبنی بر  (برنامه های گسترده ، فراگير ، همگانی در جلوت برای دعای فرج) ؛ در این ماه شعبان برای دعای همگانی فرج و تأکید بر  فراگير شدن فرهنگ مهدویت به مدد مولا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه) امسال نیمه شعبان را مثل فاطمیه و محرم  باشکوه هر چه بیشتر و ابراز احساسات مورد رضایت حضرت ولیعصر (ارواحنا له الفدا) شیعیان با برگزاری دسته های التجا ،استغاثه و دعای همگانی دست به دعا برخواهند داشت .

یا مهدی عج

در زیارت عاشورا امام حسین علیه السلام را وتر الموتور یعنی تنهای تنها گذاشته شده می خوانیم (السلام علیک یا ثار الله وبن ثاره والوتر الموتور)و در زیارت مولا صاحب الزمان عج امام حاضرمان را هم به این نام می خوانیم (... و خیر من تقمص وارتدی و الوتر الموتور و مفرج الکرب ...*) و این بدان معناست که مولای عزیزمان همانند امام حسین علیه السلام در صحرای کربلای غیبت به نیزه ی غریبی اش تکیه داده اند پس ایا وظیفه ی ما نیست که نیمه ی شعبان را عاشورایی برگزار کنیم ؟
امسال روز نیمه ی شعبان 1433 قمری مثل روز عاشورا دسته هایی به راه بیاندازیم و مولای خویش را صدا کنیم(یا صاحب الزمان ، یا صاحب الزمان ؛ عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان ؛اللهم عجل لولیک الفرج ؛ المستغاث بک یا صاحب الزمان و ... ) و ظهور آن عزیز را از خداوند متعال بخواهیم.
یک زمانی یاری کردن امام زمان (امام حسین ع) با شمشیر زدن و نثار جان و ... است ولی یک زمانی مثل زمان ما یاری کردن امام زمان (امام مهدی عج) با خودسازی و زمینه سازی میسر است که این مهم با بر پا کردن دسته های التجا و دعاهای همگانی در نیمه شعبان حاصل می شود .
خداوند توفیق درک و شناخت وظیفه و همچنین توفیق شرکت در اینگونه مراسم را به ما و همه ی شما عنایت فرماید ان شا الله

برنامه ی دسته های التجا و دعای همگانی نیمه شعبان :
با توجه به اینکه شب نیمه شعبان برنامه هایی در این زمینه برقرار میباشد مثل دعای همگانی 11 شب ، برنامه دسته های التجا و دعای همگانی برگرفته از احادیث اهل بیت و پیام ایت الله صافی از عصر روز نیمه شعبان تا هنگام اذان مغرب که مصادف است با شب جمعه برقرار می باشد ان شاءالله

هر مسجد ، هیئت ،حسینیه و ... همانطور که در محرم و فاطمیه دسته هایی راه می اندازند، در نیمه شعبان نیز با همان دسته ها همراه با پرچم های رنگی ، شاد و مزین به نام مولا صاحب الزمان عج و ... عصر روز نیمه شعبان (15 تیر 1391 شمسی)  از محل خویش بیرون آمده و تا هنگام اذان مغرب در همان خیابانهایی که در ایام محرم و عاشورا مراسمشان را برگزار میکنند برنامه ی نیمه شعبان را اجرا کنند.

* مفاتیح الجنان صلوات بعد از زیارت السلام علی الحق الجدید

"علی‌بن‌الحسین" در زیارت‌عاشورا کیست؟

حضرت علی اکبر(ع) فرزند اباعبدالله الحسین(ع) بنا به روایتی در یازدهم شعبان سال۴۳ قمری در مدینه منوره دیده به جهان گشود. پدر گرامیشان امام حسین بن علی بن ابی طالب (ع) و مادر محترمه اش لیلی بنت ابی مرّه بن عروه بن مسعود ثقفی است.

http://bahr.ir/wp-content/uploads/%DB%8C%D8%A7-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1.jpg

حضرت علی‎اکبر(ع) شبیه ترین مردم به پیامبر اکرم(ص) بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش امام علی(ع) به ارث برده بود، اهل بیت(ع) هرگاه که دلتنگ پیامبر می شدند به چهره او می نگریستند.


حضرت علی اکبر(ع) فرزند اباعبدالله الحسین(ع) بنا به روایتی در یازدهم شعبان سال۴۳ قمری در مدینه منوره دیده به جهان گشود. پدر گرامیشان امام حسین بن علی بن ابی طالب (ع) و مادر محترمه اش لیلی بنت ابی مرّه بن عروه بن مسعود ثقفی است.

درسنّ شریف حضرت علی اکبر به هنگام شهادت، اختلاف است. برخی می گویند هجده ساله، برخی می گویند نوزده ساله و عده ای هم می گویند بیست وهشت ساله بود. اما بر اساس منابع تاریخ و حدیثی حضرت علی اکبر از امام زین العابدین(ع)بزرگتر بودند.

در تاریخ نقل است روزی علی اکبر(ع) به نزد والی مدینه رفته و از طرف پدر بزرگوارشان پیغامی را خطاب به او می برد، در آخر والی مدینه از علی اکبر سؤال کرد نام تو چیست؟ فرمود: علی سؤال نمود نام برادرت؟ فرمود: علی. آن شخص عصبانی شد، و چند بار گفت: علی، علی، علی، « ما یُریدُ اَبُوک؟ » پدرت چه می خواهد، نام همه فرزندانش را علی می گذارد. این پیغام را علی اکبر(ع) نزد اباعبدالله الحسین (ع) برد، ایشان فرمود : والله اگر پروردگار دهها فرزند پسر به من عنایت کند نام همه آنها را «علی» می گذارم و اگر دهها فرزند دختر به من عطا نماید نام همه آنها را نیز «فاطمه» می گذارم.

درباره شخصیت علی اکبر(ع) گفته شده که وی جوانی خوش چهره، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و صباحت رخسار، شبیه ترین مردم به پیامبر اکرم(ص) بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی ابن ابی طالب (ع) به ارث برده و جامع کمالات، محامد و محاسن بود.

حضرت علی اکبر(ع) روز عاشورا وقتى اذن میدان طلبید و عازم جبهه پیکار شد، امام حسین (ع) چهره به آسمان گرفت و گفت:«اللّهم اشهد على هؤلاء القوم فقد برز الیهم غلام اشبه الناس برسولک محمد خلقا و خلقا و منطقا و کنا اذا اشتقنا الى رؤیة نبیک نظرنا الیه...».

شجاعت و دلاورى حضرت على اکبر(ع) و رزم‌آورى و بصیرت دینى و سیاسى او، در سفر کربلا به ویژه در روز عاشورا تجلى کرد. وقتى امام حسین (ع) از منزلگاه «قصر بنى مقاتل» گذشت، روى اسب چشمان او را خوابى ربود و پس از بیدارى «انا لله و انا الیه راجعون» گفت و سه بار این جمله و حمد الهى را تکرار کرد. حضرت على اکبر (ع) وقتى سبب این حمد و استرجاع را پرسید، حضرت فرمود: در خواب دیدم سوارى می ‏گوید این کاروان به سوى مرگ می ‏رود. پرسید: مگر ما بر حق نیستیم؟ فرمود: چرا. پس گفت: «فاننا اذن لا نبالى ان نموت محقین» پس باکى از مرگ در راه حق نداریم!



در روز عاشورا پس از شهادت یاران امام، اولین کسى که اجازه میدان طلبید تا جان را فداى دین کند، حضرت علی اکبر(ع) بود. اگر چه به میدان رفتن او بر اهل بیت و بر امام بسیار سخت بود، ولى از ایثار و روحیه جانبازى او جز این انتظار نبود. وقتى به میدان می ‏رفت، امام حسین (ع) در سخنانى سوزناک به آستان الهى، آن قوم ناجوانمرد را که دعوت کردند ولى تیغ به رویشان کشیدند، نفرین کرد. على اکبر چندین بار به میدان رفت و رزمهاى شجاعانه ‏اى با انبوه سپاه دشمن نمود. پس از شهادت، امام حسین (ع) صورت بر چهره خونین حضرت على اکبر (ع) نهاد و دشمن را باز هم نفرین کرد: «قتل الله قوما قتلوک...».

وی نخستین شهید بنی هاشم در روز عاشورا بود و در زیارت شهدای معروفه نیز آمده است:السَّلامُ علیکَ یا اوّل قتیل مِن نَسل خَیْر سلیل.

در روایتی به نقل از شیخ جعفر شوشتری در کتاب خصائص الحسینیه آمده است: اباعبدالله الحسین(ع) هنگامی که علی اکبر را به میدان می فرستاد، به لشگر خطاب کرد و فرمود:« یا قوم، هولاءِ قد برز علیهم غلام، اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله....... ای قوم، شما شاهد باشید، پسری را به میدان می فرستم، که شبیه ترین مردم از نظر خلق و خوی و منطق به رسول الله (ص) است بدانید هر زمان ما دلمان برای رسول الله(ص) تنگ می شد نگاه به وجه این پسر می کردیم. »

امام حسین(ع) در تربیت وی و آموزش قرآن ومعارف اسلامی و اطلاعات سیاسی و اجتماعی به آن جناب تلاش بلیغی به عمل آورد و از وی یک انسان کامل و نمونه ساخت و شگفتی همگان، از جمله دشمنانشان را بر انگیخت. حضرت على اکبر (ع)، نزدیکترین شهیدى است که با امام حسین«ع» دفن شده است. مدفن او پایین پاى ضریح مقدس اباعبد الله الحسین«ع»، در کربلای معلّی قرار دارد و در سلام زیارت عاشورا منظور از «... وعلی علی ابن الحسین» حضرت علی اکبر(ع) است.

با این که حضرت علی اکبر(ع) به سه طایفه معروف عرب پیوند و خویشاوندی داشته است، با این حال در روز عاشورا و به هنگام نبرد با سپاهیان یزید، هیچ اشاره ای به انتسابش به بنی امیه و ثقیف نکرد، بلکه هاشمی بودن و انتساب به اهل بیت(ع) را افتخار خویش دانست و در رجزی چنین سرود:

أنا عَلی بن الحسین بن عَلی
نحن بیت الله آولی یا لنبیّ
أضربکَم با لسّیف حتّی یَنثنی
ضَربَ غُلامٍ هاشمیّ عَلَویّ
وَ لا یَزالُ الْیَومَ اَحْمی عَن أبی
تَاللهِ لا یَحکُمُ فینا ابنُ الدّعی

حضرت علی اکبر(ع) در نبرد روز عاشورا ۲۰۰ تن از سپاه عمرسعد را در دو مرحله به هلاکت رسانید و سرانجام «مرّه بن منقذ عبدی» بر فرق مبارکش ضربتی زد و او را به شدت زخمی نمود. آنگاه سایر دشمنان، جرأت و جسارت پیدا کرده و به آن حضرت هجوم آوردند و وی را آماج تیغ شمشیر و نوک نیزه ها نمودند و مظلومانه به شهادتش رسانیدند.

امام حسین(ع) در شهادتش بسیار اندوهناک و متأثر گردید و در فراقش فراوان گریست و هنگامی که سر خونین اش را در بغل گرفت، فرمود: «ولدی علی عَلَی الدّنیا بعدک العفا». فرزندم علی، دیگر بعد از تو اف بر این دنیا...

ماجراي نگهباني امام (ره) به‌جاي يك پاسدار

http://yad-shahidan.persiangig.com/image/shohada/lashkar27mohammadrasolallah/mahdi-khandan(moaven%20teep%20ammar).jpg


شهيد مهدي خندان در خاطراتش دارد: ديشب ، امام آمد اسلحه دوستم را كه در حال نگهباني بود ، گرفت و خودش به جاي او 2 ساعت نگهباني داد . وقتي نگهباني تمام شد اسلحه را آورد و بعد رفت وضو گرفت و به نماز شب ايستاد .

وقتي كه جنگ شروع شد، داوطلبانه رفت به جبهه . شش ماهي سر پل ذهاب آن جا بود . پس از پايان ماموريت به پذيرش سپاه رفت تا براي ادامه ي خدمت ، لباس سبز سپاه را به تن كند . مورد پذيرش قرار گرفت و به محافظان امام « ره » پيوست …

يك شب براي استراحت به منزل آمده بود . خيلي خوشحال به نظر مي رسيد . از او پرسيدم : « چه خبر مهدي جان ، خوشحالي ؟! »
در جواب گفت : « ديشب ، امام آمد اسلحه دوستم را كه در حال نگهباني بود ، گرفت و خودش به جاي او 2 ساعت نگهباني داد . وقتي نگهباني تمام شد اسلحه را آورد و بعد رفت وضو گرفت و به نماز شب ايستاد . »
وقتي اين جملات از زبانش جاري مي شد ، از خوشحالي مردمك چشمانش به رقص آمده بودند . بعدها كه مهدي شهيد شد ، فهميدم آن پاسداري كه امام به جايش نگهباني داده بود ، خودِ مهدي بود .

آینده انقلاب های عربی

http://www.gerdab.ir/files/fa/news/1390/1/17/11472_185.jpg


به نظر می رسد، حالت نگرانی و بغرنجی نسبت به سرنوشت انقلاب ها و قیام های جهان عرب همه افراد منطقه و حتی افراد عادی و خود این جنبش ها، رهبران سازمان ها، رجال سیاسی، قدرت های خارجی و رژیم صهیونیستی را در بر گرفته است زیرا مسیری را این قیام ها ترسیم کرده بودند، هنوز مورد منازعه و رقابت و کشمکش گروه ها و جنبش هاست، به گونه ای که نتایج و آینده این قیام ها در هاله ای از ابهام قرار دارد.

با توجه به این که ما بسیار امیدوار هستیم که این قیام ها و جنبش ها بتوانند آرزوهای مردم منطقه را در جهت دستیابی به آزادی و سرافرازی و عزت و کرامت برآورده سازند ولی نگاه واقعگرایانه به حوادث جاری چهار مسیر اساسی احتمالی را فراروی ما قرار می دهد و احتمال می رود، یکی از این چهار مسیر با شدت و ضعف متفاوتی بتواند محقق و پیموده شود و یا این که یک مسیر با مسیری دیگر در کشورهای در حال تغییر تداخل پیدا کند. این چهار سناریو عبارتند از:

ادامه نوشته

قسام و راهبرد مقابله به مثل


http://www.palestine-persian.info/fa/DataFiles%5CCache%5CTempImgs%5C2009%5C1%5CNews_1387_day_822_300_0.jpg

به نظر می رسد، گردان های شهید عزالدین قسام در روزهای گذشته به راهبرد جدیدی در رویارویی با دشمن روی آورده اند که آن مقابله به مثل با هر گونه تجاوز به نوار غزه است، یعنی این که این گردان ها خود در درگیری با اشغالگران پیشقدم نمی شوند ولی بعد از هر گونه عملیات و حمله هوایی اشغالگران به اهدافی در نوارغزه گردان های قسام حق مقابله به مثل را برای خود محفوظ می دارند که فورا به چنین حملاتی پاسخ بدهند و به پایگاه های پراکنده آنان در خط فاصل میان نوارغزه و فلسطین اشغالی حمله کنند.

این شیوه تعامل با اشغالگران نشانگر اسلوب جدیدی در تعامل با تجاوزات اسراییلی پیاپی به نوارغزه است و این تعامل نشان می دهد که گردان های قسام، این ستون فقرات مقاومت در نوارغزه بخش زیادی از توانمندی های لوجستکی خود را در رویارویی با اشغالگران اسراییلی تکمیل و آماده کرده است؛ اشغالگرانی که پیوسته به جنایات خود علیه فرزندان ملت فلسطین ادامه می دهند و در روزهای اخیر نیز عده ای از آنان را در نوارغزه به خاک و خون کشیده اند.

ادامه نوشته

دهه مبارک مهدویت

نشست تخصصی مهدویت بهمراه جلسه پرسش و پاسخ

ششم تا پانزدهم تیرماه  شیراز سالن 22بهمن ساختمان مرکزی دانشگاه علوم پزشکی/ بلوار زند

ساعت18-20

پشت پرده سرنگونی اف4 ترکیه توسط سوریه

فرود یک فروند میگ21 سوریه ای در اردن و پناهنده شدن خلبان آن بمب خبری بود که در رسانه های منطقه و جهان صدا کرد و در این میان سوال این بود سوریه ای که ارتش را تا این درجه مراقبت کرده و حفاظت، چگونه اجازه داده تا یک جنگنده ارتش این کشور به همراه خلبان آن به اردن فرار کند، آیا نمی توانست با آن مقابله کند.

http://cpfa.alalam.ir/sites/default/files/imagecache/slider/fa-alalam1340681548.jpg

در حالی که سوریه روزهای ناآرامی را می گذراند از سوی طرف های غربی و عربی تلاش های ویژه ای برای فراری دادن افسران و نظامیان این کشور صورت گرفته است که در بسیاری از موارد سازمان اطلاعات ارتش ترکیه آن را مدیریت کرده است.

در این زمینه هم بر اساس آنچه رسانه های سوریه منتشر کرده اند، این عملیات مدیریت شده بوده و حکایت از آن دارد که پناهنده شدن جنگنده میگ 21 سوری به خلبانی سرهنگ حسن مرعی الحمادة 56 ساله، با آگاهی کامل سازمان اطلاعات سوریه صورت گرفته و هماهنگی کاملی میان همه طرف های درگیر در سوریه وجود داشته است.

نکته دیگری که مطرح است چرا وزارت دفاع سوریه اول گفت که ارتباطش با این جنگنده قطع شده ولی وقتی خبر پناهنده شدن این جنگنده منتشر شد، در بیانیه ای با صراحت مرعی الحمادة را خائن به وطن و فراری دانست و این مساله را قبول کرد؟ حال چرا وزارت دفاع سوریه یک روز بعد هم بیانیه ای صادر کرد و گفت که به دو جسم ناشناس شلیک کرده که یکی سرنگون و دیگری به موفق به فرود اضطراری شده است؟

به گزارش ایران آباد پایگاه خبری دام پرس سوریه که گزارشی در مورد این عملیات پیچیده منتشر کرده نوشته است:

با رصد اطلاعاتی و عملیاتی صورت گرفته توسط نیروهای امنیتی در استان دمشق و حومه آن، گروهی از افسران و نیروهای اطلاعاتی اردنی و ترکیه ای شناسایی شدند که در حال ارتباط گیری با برخی از افسران ارشد به خصوص خلبانان این کشور می باشند. در این زمینه آنها از چند ماه پیش موفق به ارتباط با خلبان مرعی الحماده شده و از وی می خواهند ضمن فرار از ارتش با جنگنده خود، به اردن رفته و در قبال دریافت مبلغ هنگفتی، زندگی در یکی از کشورهای اروپایی را انتخاب کند.

در همین راستا تمام تحرکات، تلفن ها و رفت و آمدهای این خلبان رصد شده و مشخص می گردد سازمان اطلاعات اردن وظیفه هماهنگی این برنامه را بر عهده دارد و آنها در تماس مستقیم با ترک ها هستند. نیروهای اطلاعاتی سوریه علاوه بر مرعی الحمادة، مرتبطین با وی به خصوص دامادش را نیز تحت نظر داشته اند و او بوده که از وی می خواهد با جنگنده خود فرار کند.

در بررسی پرونده این سرهنگ خلبان مشخص می شود که وی قرار است روز 21 ژوئن، پروازی تمرینی و روتینی با جنگنده میگ 21 داشته باشد و دو روز پیش از این نیز خانواده وی با عبور از مرزی زمینی وارد اردن شده و در یک هتل پنج ستاره اسکان داده می شوند، اما دولت سوریه متعرض خروج وی از کشور نمی شود تا برنامه به شکل عادی خود پیش برود.

جنگنده میگ 21 که اولین پرواز خود را در سال 1959 انجام داده، همچنان در خدمت ارتش سوریه است و این کشور با همکاری روس ها توانسته آنها را بهینه سازی کرده و برای پروازهای آموزشی به کار گیرد. در این پروازها این جنگنده ها بدون هیچ سلاحی پرواز کرده و تنها وظیفه آموزشی دارد.

روز 21 ژوئن بالاخره پرواز موعود انجام می شود و مرعی الحمادة با جنگنده خود وارد حریم هوایی اردن می شود، بدون اینکه هشداری به آن داده شود و یا رادار این کشور از وی سوال کند، چرا که در فرودگاه ملک حسین، علاوه بر عوامل سازمان های اطلاعاتی ترکیه، اردن و اسرائیل دوربین های شبکه خبری الجزیره، العربیه و بی.بی.سی عربی هم حضور داشته اند تا از چند مسیر و جهت از ورود این جنگده فیلم گرفته و سپس با مونتاژ آن، از این فرود به عنوان فرار دستجمعی چند خلبان سوریه ای پس از بمباران نیروهای نظامی یاد کنند.

اما ماجرا از این هم پیچیده تر بود، همه می دانند که جنگنده میگ21 در برابر بسیاری از هواپیمای امروزی حرفی برای گفتن ندارد و پناهنده شدن این هواپیما هم مساله مهمی محسوب نمی شود؛ ولی این جنگنده یک وسیله با ارزش داشت تا حادثه مهمی را شکل دهد و  آن نیز سیستن تشخیص دوست از دشمن بود.

پس از فرود میگ 21 سیستم رمزگذاری شده دوست از دشمن آن برداشته شده و توسط یک جنگنده اسرائیلی بلافاصله به ترکیه منتقل می شود تا بر روی دو فروند فانتوم این کشور که توسط اسرائیلی ها بهینه سازی شده بود، نصب شود.

این دو فانتوم توسط بمب های سنگین لود شده و با این امید که اکنون سیستم دوست از دشمن سوریه ای را بر بدنه خود دارد، توسط رادار سوریه شناسایی نمی شود. بنابراین در ساعت معین و به منظور ورود به حریم هوایی سوریه و هدف قرار دادن رادارها و برخی مراکز تجمع ارتش این کشور به پرواز در می آیند.

این دو جنگنده ترک که بر خلاف ادعاهای وزیر امور خارجه این کشور توسط خلبانان زبده به پرواز درآمده بودند، به چندین تن بمب مسلح بوده و به صورت مقطعی و آرام آرام به حریم هوایی سوریه نزدیک می شوند.

در این سوی میدان نیز سوری ها با اطلاع کامل از ماجرا، به کلیه پایگاه های شکاری خود دستور می دهند تا هیچ نوع پرنده ای را به پرواز در نیاورده و فرماندهی پدافند این کشور نیز دستور می گیرد که هر جسم پرنده ای که شناسایی شد و در برد موشک ها قرار گرفت بلافاصله هدف قرار بگیرد.

خلبانان ترک که بر اساس نقشه مسیر پروازی آنها که توسط ارتش سوریه منتشر شده، دیگر مطمئن شده بودند رادارهای سوریه آنها را دوست تشخیص داده، وارد خود را منطقه ای که باید بمباران کنند، نزدیک کرده ولی ناگهان در یک کیلومتری ساحل دو فروند موشک به سرعت روانه به سمت آنها به پرواز در می آیند، ارتفاع بسیار کم و سرعت زیاد این دو جنگنده هم باعث نشد تا آنها از این دام فرار کنند.

یکی از فانتوم ها بلافاصله سرنگون شد و فانتوم دیگر که مورد اصابت قرار گرفته بود، با ریختن بمب های خود به دریا راهی نزدیک ترین پایگاه هوایی ترکیه شده و بر زمین می نشیند

در این میان بر اساس دستور سازمان های اطلاعاتی ترک، عربی و غربی گروه های تروریستی منتظر ساعت صفر بودند تا در منطقه لاذقیه و ادلب حمله گسترده ای را شکل داده و در سوی دیگر، رسانه های عربی تصاویر میگ 21 بر زمین نشسته را پخش کنند و بگویند که دو خلبان سوری پس از بمباران مواضع ارتش فرار کرده اند، اما با سرنگونی جت جنگی ترک، دستور دیگری صادر می شود که اگر می توانند جان خود را نجات بدهند که در این عقب نشینی در طول سه روز گذشته صدها تن از آنها به هلاکت رسیدند.

نکته جالب ماجرا اکنون در اینجا قرار دارد که اردنی ها بیش از ترک ها دچار سردرگمی شده اند، که این موضوع هم دلایل خاص خودش را دارد. دلیل اول به شناسایی اعضای سازمان اطلاعات اردن در سوریه باز می گردد. اردنی ها بلافاصله پس از شنیدن خبر سرنگونی هواپیمای ترک متوجه می شوند که عوامل آنها در سوریه لو رفته و باید فوراً آنها را تخلیه کنند ولی اطلاعات سوریه از آنها سریع تر بوده و تقریباً همه آنها را دستگیر می کند که چند مامور اطلاعاتی ترک هم در این میان دستگیر می شوند.

موضوع دوم به درخواست سوریه از اردن برای برگرداندن هواپیما باز می گردد، اردنی ها که تا حال حاضر در منطقه خاکستری بازی می کردند اکنون باید وارد بازی روشن شده و نسبت به اقدامات خود پاسخگو باشند، در همین راستا وزارت خارجه این کشور در برابر این درخواست سوری ها می گوید که وزارت دفاع تصمیم می گیرد، اردنی ها به شدت نگران پس دادن هواپیما هستند چرا که سیستم تشخیص دوست از دشمن آن برداشته شده است.

دام پرس در انتها گزارش داده که این شکست اطلاعاتی چنان سنگین بوده که همچنان باور آن برای طرف های مشارکت کننده در آن غیر قابل باور است، شاید مهمترین موضوع در این میان قدرت و سیطره سازمان اطلاعات سوریه باشد و اینکه آنها در جریان ریز امور هستند و ممکن است دام های بیشتری برای آنها گسترده باشند.

در همین راستا باید گفت که انتشار اخباری مبنی بر پناهنده شدن چند خلبان سوری توسط رسانه هایی مانند العربیه و الجزیره نیز کاملاً دروغ از آب درآمد چرا که وزیر اطلاع رسانی اردن اعلام کرد هیچ خلبانی وارد این کشور نشده است، شاید هم وارد شده اند و اردنی ها از ترس واکنش کشور همسایه خود ناچار شده اند آنها را بازگرداند و این هم زهر چشم دیگری باشد که سوری ها از طرف های خود گرفته باشند.

پرتویی از فرمايشات نورانى قائم آل محمد(صلى الله عليه وآله)

http://s1.picofile.com/file/7111856448/ya_mahd_1.jpg


كلام جانبخش حضرت مهدى(عليه السلام)، كه در ضمن ديدارهايى با مواليان حقيقى و شيعيان خاص، يا در توقيعات شريفه از ناحيه مقدسه آن بزرگوار صادر شده است، در همه ابعاد، الهام دهنده، راهگشا، تعهّد بخش و حركت آفرين است.

تدبّر در نمونههايى از سخنان حضرت، مىتواند شيوايى و غناى معجزه آساى آن را به ما بشناساند و در راستاى شناخت بيشتر آن امام كريم و عمل به خواستههاى خدا جويانه وارشادات حكيمانه ايشان، ياريگرمان باشد.

معرّفى خويشتن:

*يگانه مظهر الهى: «انا بقيّة اللّه في أرضه».

من يگانه مظهر و الهى باقيمانده در زمين هستم.

*حجّت خدا: «انا حجّة اللّه على عباده».

من حجّت خداوند بربندگان اويم.

*پايان بخش سلسله وصايت: «انا خاتم الأوصياء».

من آخرين وصىّ پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و پايان دهنده سلسله وصايت مىباشم.

*قيام كننده: «انا القائم من آل محمّد (صلى الله عليه وآله وسلم) ».

من، قيام كننده از خاندان پيامبر خدا حضرت محمد(صلى الله عليه وآله وسلم)هستم.

*احياگر عدلت: «انا الّذى أخرج فى آخر الزّمان بهذا السّيف فاملأ الارض عدلا وقسطاً كما ملئت جوراً و ظلماً».

من با اين شمشير در آخر زمان قيام مىكنم و زمين را از عدالت و داد، آكنده مىسازم چنانكه از بيداد و ستم پر شده باشد.

*انتقام گيرنده: «انا بقيّة اللّه فى أرضه والمنتقم من اعدائه».

من يگانه مظهر الهى، باقيمانده در زمين و انتقام گيرنده از دشمنان خدايم.

ادامه نوشته

هشدار صبری در مورد توطئه جدید رژیم صهیونیستی

خطیب مسجد مبارک الاقصی از طرح جدید رژیم صهیونیستی در زمینه ویران سازی اماکن مختلف شهر قدس پرده برداشت.

دکتر "عکرمه صبری" امروز سه شنبه 26/6/2012 در مصاحبه با روزنامه "الدستور" چاپ اردن گفت که این طرح با همدستی شهرک نشینان صهیونیست پیاده می شود؛ به نحوی که آنان چند روز قبل تعدادی از مغازه  های باب العامود واقع در مجاورت مسجد الاقصی را به آتش کشیدند.

وی همچنین از اجرای طرحی در زمینه حمایت از مسجد الاقصی خبر داد و تصریح کرد: طرح مذکور به زودی به اجرا در می آید و در چارچوب آن فلسطینیان به طور گسترده در جای جای این مسجد حضور پیدا می کنند و تحت هیچ شرایطی آن را خالی نمی گذارند و این اقدام در حال حاضر یگانه وسیله برای حراست از معراجگاه نبی مکرم اسلام (ص) به شمار می رود.   

وی یادآور شد:« متولیان قدس و مسجد الاقصی هم اکنون درصدد پی ریزی طرحی برای حراست از این مسجد در مقابل تجاوزات اشغالگران و شهرک نشینان صهیونیست هستند.»

این چهره دینی فلسطین خاطرنشان ساخت که تجاوزات اخیر دشمن صهیونیستی نشانگر پافشاری آن بر ویران سازی بیت المقدس است.

راه  حل....



بايد مجالسى تشكيل دهيم و با رفقا و اصدقا بنشينيم و مذاكره كنيم كه به چه راهى مى شود به 

آن حضرت رسيد و با آن حضرت رابطه داشت. زيرا بلاكلام هر فيضى به ما مى رسد ـ چه

خصوصى و چه عمومى و چه داخلى و يا خارجى، و چه جسمانى و چه روحى ـ فقط از

ناحيه ى همان يك فيض است و توجّه به همه ى ائمّه ـ عليهم السّلام ـ هم به او راجع مى شود