ناگفته هایی از ترور ناکام رهبر


ناگفته‌هایی از حادثه‌ی تلخ سوء قصد به جان رهبر معظم انقلاب اسلامی

جمعی از اعضای تیم حفاظت و اعضای تیم پزشكی حضرت‌ آیت‌الله خامنه‌ای بعد از 25 سال، در محضر رهبر انقلاب به بیان خاطرات و ناگفته‌هایی از حادثه تلخ ترور در ششم تیر1360 پرداختند.

http://www.bushehrnews.com/files/fa/news/1390/4/5/15197_262.jpg
در این مراسم كه نزدیك به 4 ساعت به طول انجامید، آقایان خسروی وفا، حاجی‌باشی، جباری، جوادیان، پناهی و حیاتی از محافظان قدیمی رهبر انقلاب، به همراه 3 نفر از تیم پزشكی ایشان ــ دكتر میلانی، دكتر زرگر و دكتر منافی ــ به مرور خاطرات خود از ششم تیر 1360 پرداختند. آنچه می‌خوانید روایتی است كوتاه از این نشست.

*****

- نماز ظهر كه تموم شد، آقا رفتن پشت تریبون.

- سئوال‌ها هم خیلی تند و بعضا بی‌ربط بود...

- پرسیده بودن شما داماد وزیر گرفتی و فلان قدر مهر دخترت كردی.

- آقا اول كمی درباره شایعات علیه شهید مظلوم بهشتی صحبت كرد و بعد هم اشاره كرد كه من اصلا دختر ندارم!

 

- من دیدم یه نفر با موهای وزوزی داره با یه ضبط صوت به سمت تریبون میاد.

- نه یه نفر نبود! ضبط رو دست به دست دادن تا كسی شك نكنه!

 

- منم فكر كردم ضبط بچه‌های خود مسجده؛ دیگه شك نكردم چرا این ضبط مثل بقیه توی حیاط نیست!

- ولی نفر آخر، از خودشون بود!

- آره! آره! چون دقیقا ضبط رو گذاشت رو به آقا و سمت چپ؛ درست مقابل قلب ایشون!

 

- من همینطوری رفتم به ضبط یه سری بزنم! كمی زیر و بمش را نگاه كردم و بعد ناخودآگاه جاشو عوض كردم، گذاشتم سمت راست، كنار میكروفن، كمی با فاصله‌تر از آقا!

- یكدفعه میكروفن شروع كرد به سوت كشیدن...

 

- آقا برگشتن گفتن: این صدا را درست كنید یا اصلا خاموش كنید.

- منبری‌ها این جور مواقع كمی عقب و جلو می‌شن تا بلكه صدا درست بشه!

- من روبروی آقا، كنار در شبستان وایساده بودم، آقا كمی به عقب و سمت چپ رفتند كه یكدفعه...

- یه صدای عجیبی توی شبستان پیچید...

 

- اول فكر كردم، تیر اندازی شده...

- سریع اسلحه‌ام رو درآوردم... تا برگشتم دیدم...

 

و اشك، چنان سر می‌خورد توی صورتش كه هر چه‌قدر هم لبش را بگزد؛ نمی‌تواند كنترلش كند... سرش را تكان می‌دهد و به "حاجی‌باشی" نگاه می‌كند، او هم سرش را انداخته پائین و با دست اشك‌هایش را می‌چیند. "پناهی" به دادش می‌رسد و ادامه می‌دهد:

 

ــ مردم اول روی زمین دراز كشیدند و بعد هم به سمت در هجوم بردند، من اسلحه‌ام را از ضامن خارج كرده بودم، تا برگشتم سمت جایگاه دیدم ــ بغضش را فرو می‌خورد ــ "آقا" از سمت چپ به پهلو افتاده‌اند روی زمین! داد زدم: حسین! "آقا"... تا برسم بالای سر "آقا"، "حسین جباری" تنهایی "آقا" را بلند كرده بود و به سمت در می‌رفت...

 

"جوادیان" كه هنوز صورت گردش سرخ سرخ است، فقط سرش را به طرفین تكان می‌دهد و حتی چشم‌هایش را هم از ما می‌دزدد.

ادامه نوشته

رژیم صهیونیستی در رویارویی با پیامدهای کاهش جایگاه آمریکا

http://www.yjc.ir/files/fa/news/1391/3/28/61227_787.jpg


نخبگان حاکم و مراکز برآورد استراتژیک در اسرائیل اتفاق نظر دارند که پس از وقوع انقلاب های دموکراسی خواهی در جهان عرب جایگاه ایالات متحده در منطقه به طور آشکار کاهش یافته است.

ایهود باراک وزیر جنگ اسرائیل بیش از همه احساسات تلخ خود را پیرامون پیامدهای خطرناک افت جایگاه آمریکا در منطقه بر امنیت ملی اسرائیل ابراز داشته است تا جائیکه خواستار باز تدوین دکترین امنیتی اسرائیل شد، دکترینی که این تحول را مد نظر قرار دهد، به راستی مظاهر افت جایگاه آمریکا از دیدگاه اسرائیل چیست و چه تأثیری بر امنیت ملی آن خواهد گذاشت؟ اسرائیل از چه مکانیزم های عملی برای کاستن زیان های ناشی از این پدیده استفاده خواهد کرد؟ 

مظاهر کاهش نقش آمریکا

اسرائیلی ها برخی از مظاهری را که نشان دهنده افت جایگاه ایالات متحده در منطقه است رصد کرده اند که در رأس آنها ناتوانی ایالات متحده در حفظ رژیم های عربی همسو با آنان؛ به ویژه نظام حسنی مبارک رئیس جمهور مخلوع مصر قرار دارد که در تحقق منافع آمریکایی و اسرائیلی در منطقه نقش داشتند.

نظام مبارک به منزله رأس هرم نظام های همپیمان آمریکا در منطقه بود و برخی از نقش های کارکردی را ایفا می کرد که مهمترین آن جلوگیری از نفوذ ایران در منطقه بود. در ارتباط با اسرائیل آنچه به وخامت اوضاع می افزاید این است که ایالات متحده مجبور شد با نمایندگان جنبش های اسلامی که در کشورهای انقلابی به قدرت رسیده یا در راه رسیدن به قدرت بودند به طور رسمی گفت و گو کند. آمریکایی ها در گفت و گو با اسلامگراها به دنبال کاهش زیان های ناشی از سرنگونی یا تضعیف رژیم های هم پیمان خود بودند. با وجود این که اسرائیل به طور رسمی و صریح از دلخوری خود نسبت به این گفت و گو پرده برداشت به این اعتبار که وجهه قانونی و بین المللی دادن به حکومت اسلامگراها تحول خطرناکی در محیط استراتژیک اسرائیل به بار خواهد آورد، اما آمریکایی تشریح کردند که از این رویکرد عقب نشینی نخواهند کرد. اسرائیل بر این باور است ضربه ای که به وسیله دولت رجب طیب اردوغان بر فرماندهان نظامی حامی غرب در ترکیه وارد شد، بدون اینکه واشنگتن بتواند از آنان دفاع کند یکی دیگر از نشانه های ضعف آمریکا است.

ادامه نوشته

فقیرترین انسانها از نظر امام حسین(ع)

http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1391/04/03/13910403000106_PhotoA.jpg

امام حسين (ع) ملقب به «سيد الشهداء»، «خامس آل عبا»، «سبط اصغر»، «شهيد»، «وفي (وفادار)» و «زكي (رشديافته و پاك‌شده)»، پدرشان امام علي (ع) و مادرشان حضرت فاطمه زهرا (س) هستند. وقت و محل تولد ايشان سوم شعبان سال چهارم هجرت در مدينه و وقت و محل شهادت ايشان روز عاشوراي سال 61 هجري قمري در كربلا و در حدود سن 57 سالگي است. مرقد شريف ايشان در شهر كربلا در كشور عراق قرار دارد و مي‌توان دوران زندگي ايشان را به چهار بخش عصر رسول خدا (ص) (حدود 6 سال و نيم)، دوران همراهي با پدر (حدود 50 سال)، دوران همراهي با برادرشان امام حسن (ع) (حدود 10 سال) و مدت امامتشان (حدود 10 سال) تقسيم كرد.


امام حسين (ع) در دوران حضرت علي بن ابيطالب (ع) نيز از موقعيت والايي برخوردار بودند. ايشان در دوران خلافت پدرشان، در کنار آن حضرت بودند و در سه جنگ «جمل»، «صفين» و «نهروان» نيز شرکت داشتند.

امام حسين (ع) پس از شهادت پدر که امامت به برادرشان حسن بن علي (ع) رسيد، همچون يك سرباز، مطيع مولاي خويش و همراه برادر بودند و پس از انعقاد پيمان صلح امام حسن (ع)، با برادرشان و بقيه اهل بيت (ع) به مدينه آمدند.

با شهادت امام حسن مجتبي (ع) در سال 49 يا 50 هجري، امامت بر عهده امام حسين (ع) قرار گرفت. در دوران 10 ساله‌اي که معاويه بر حکومت مسلط بود، امام حسين (ع) همواره يکي از معترضان سرسخت نسبت به سياست‌ها، دستگيري‌ها و قتل‌هاي وي بودند و نامه‌هاي متعددي در انتقاد از رويه و اعمال ناپسند ديگر معاويه نوشتند و در عين حال، يکي از محورهاي وحدت شيعه و از چهره‌هاي برجسته و شاخصي بودند که مورد توجه مردم قرار داشتند و همواره سلطه اموي از نفوذ شخصيت ايشان بيم داشت.

با مرگ معاويه در سال 60 هجري، يزيد كه جانشين پدر شده بود به والي مدينه نوشت که از امام حسين (ع) به نفع او بيعت بگيرد اما سيدالشهدا (ع) که فساد يزيد و بي‌لياقتي او را مي‌دانستند، از بيعت امتناع کردند و براي نجات اسلام از سلطه يزيد که به زوال و محو دين مي‌انجاميد، راه مبارزه را در پيش گرفتند و از مدينه به مکه هجرت کردند و در پي نامه‌نگاري‌هاي کوفيان و شيعيان عراق به آن حضرت و دعوت از ايشان براي آمدن به کوفه، ابتدا مسلم بن عقيل را به آنجا فرستادند و نامه‌هايي براي شيعيان کوفه و بصره نوشتند و با دريافت پاسخ کوفيان در مورد بيعت آنان با فرستاده‌شان، در روز هشتم ذيحجه سال 60 هجري از مکه به سوي عراق حرکت کردند.

پيمان‌شکني کوفيان و شهادت مسلم بن عقيل، اوضاع عراق را نامطلوب ساخت و امام حسين (ع) که همراه خانواده، فرزندان و ياران به سوي کوفه مي‌رفتند، پيش از رسيدن به کوفه در سرزمين «کربلا» در محاصره سپاه کوفه قرار گرفتند و تسليم نيروهاي يزيدي نشدند و سرانجام در روز عاشورا در آن سرزمين، به همراه اصحابشان مظلومانه به شهادت رسيدند.

از آن پس، کربلا کانون الهام‌بخشي و عاشورا سرچشمه قيام و آزادگي شد و شهادت سيدالشهدا (ع) سبب زنده شدن اسلام و بيدار شدن وجدان‌هاي خفته شد. فضايل اين امام شهيد، بيش از آن است که در اين مختصر بگنجد زيرا ايشان پرورده دامان رسول خدا هستند؛ كسي كه درباره امام حسين (ع) فرموده‌اند: «قسم به آنکه مرا به‌حق به پيامبري فرستاد، حسين بن علي در آسمان بزرگ‌تر از زمين است و بر سمت راست عرش الهي نوشته شده است «ان الحسين مصباح الهدي و سفينه النجاه؛ همانا حسين (ع) چراغ هدايت و كشتي نجات است.»

اهداف قيام حسيني: اصلاح امت، امر به معروف و نهي از منكر و تحقق سيره و روش پيامبر (ص) و حضرت علي (ع).

نتايج قيام حسيني: درهم شكستن اركان دين‌سالاري ساختگي اموي، بيدار كردن وجدان‌هاي خفته و ارائه اخلاق جديد.

صفات اخلاقي برجسته امام حسين (ع): علم، بخشش، بزرگواري، فصاحت، شجاعت، تواضع، دستگيري از بينوايان، عفو و بردباري، انس با قرآن‏، اخلاص، توجه به رضايت الهي‏، ذكر بسيار پروردگار، صبر و تسليم در برابر خدا، عبادت‏ خدا، عزت‌طلبي و ذلت‌ستيزي.

در ميان ادعيه، از امام حسين (ع) دعاهاي فراواني به يادگار مانده است که معروف‌ترين آنها دعاي عرفه است و دعاي جامع، دعاي حضرت در کعبه، دعاي حضرت در سجده، دعا براي شهداء و دعا در صبح عاشورا نيز از ديگر ادعيه منتسب به آن حضرت است.

غذا خوردن امام حسين (ع) با بينوايان

روزي امام حسين (ع) از جايي عبور مي‌كردند كه ديدند چند نفر فقير و بينوا زيراندازي كهنه را روي خاك افكنده‌اند و تكه‌هاي خشك نان در دست گرفته‌اند و آنها را مي‌خورند. اين افراد وقتي امام حسين (ع) را ديدند، آن حضرت را دعوت كردند تا با آنان هم‌غذا شوند. امام حسين (ع) نيز دعوتشان را پذيرفتند، در كنار آنان نشستند و از نان‌هاي آنان خوردند. سپس فرمودند: «همانا خداوند متكبران را دوست ندارد.» (آيه 23 سوره نحل). آن حضرت به آنان فرمودند كه من دعوت شما را پذيرفتم. اكنون نوبت شماست كه دعوت مرا بپذيريد. من شما را براي صرف ناهار به خانه‌ام دعوت مي‌كنم.

آنان نيز دعوت امام حسين (ع) را پذيرفتند و همراه آن حضرت به خانه‌شان رفتند و امام (ع) هر آنچه از غذا كه در منزل داشتند به بهترين نحو براي آنان آوردند.

برعهده گرفتن قرض درماندگان

يكي از اصحاب رسول خدا (ص) بيمار و بستري شده بود. امام حسين (ع) به عيادت او رفتند و شنيدند كه با آهي جانسوز مي‌گويد: «واي از غم و اندوه.»

امام حسين (ع) فرمودند: برادرم؛ غم و اندوه تو براي چيست؟

آن صحابي گفت: غم و اندوهم به خاطر قرض‌هايي است كه دارم و مبلغ آن به 60 هزار درهم رسيده است.

امام حسين (ع) فرمودند: قرضهايت بر عهده من. ناراحت نباش.

ولي آن صحابي گفت: از اين مي ترسم كه قبل از اداي قرض خود بميرم.

امام حسين (ع) فرمودند: نترس. قبل از مرگ تو حتما آن را ادا مي‌كنم و آن حضرت همين كار را هم كردند.

پاسخ‌هاي امام حسين (ع) به پرسش‌هاي امام علي (ع)

روزي امام علي (ع) پرسش‌هاي زير را از فرزندش امام حسين (ع) پرسيدند:

پسرم؛ شخصيت و آقايي با چه چيز به دست مي‌آيد؟

امام حسين (ع) فرمودند: نيكي كردن به خانواده و خويشاوندان و تحمل در حوادث سخت.

امام علي (ع) فرمودند: غنا و بي‌نيازي چيست؟

امام حسين (ع) فرمودند: كم كردن آرزوها و خشنودي به رضا و مقدرات خدا.

امام علي (ع) فرمودند: فقر چيست؟

امام حسين (ع) پاسخ دادند: طمع ورزيدن و نااميدي از موفقيت.

امام علي (ع) فرمودند: پستي چيست؟

امام حسين (ع) فرمودند: پستي انسان در اين است كه هرچيز را براي خود بخواهد و فريفته لذت‌ها و شادي‌ها شود.

پرسش‌هاي امام حسين (ع) و پاسخ‌هاي فرد صحرانشين

روزي مردي باديه‌نشين به خدمت امام حسين (ع) آمد و از آن حضرت تقاضاي كمك مالي كرد. آن حضرت گفتند: چند سوال از تو مي‌پرسم. اگر پاسخ صحيح دادي به تو كمك خواهم كرد.

امام حسين (ع) فرمودند: چه عملي بهترين عمل است؟

صحرانشين گفت: ايمان به خدا.

امام حسين (ع) فرمودند: چه چيز موجب نجات از هلاكت مي‌شود؟

صحرانشين گفت: اطمينان به خدا.

امام حسين (ع) فرمودند: چه چيز زينت مرد است؟

صحرانشين گفت: حلم (بردباري و تسلط بر خويشتن).

امام حسين (ع) فرمودند: بعد از آن چه؟

صحرانشين گفت: ثروتي كه همراه جوانمردي و انصاف باشد.

امام حسين (ع) فرمودند: بعد از آن چه؟

صحرانشين گفت: شكيبايي در زمان فقر.

پس از سخنان اين مرد باديه نشين، آن حضرت مبلغ بسياري پول و انگشتر خود را به آن فرد صحرانشين بخشيدند.

پندهاي امام حسين (ع)

«حيله و نيرنگ نزد ما اهل بيت (ع) حرام است.»

«گريه از خوف خدا، مايه نجات از آتش است.»

«چيزي به زبانتان نياوريد كه از ارزش شما بكاهد.»

«عاجزترين مردم کسي است که از دعا کردن ناتوان باشد.»

«از نشانه‌هاي دانا اين است كه سخن خود را نقادي مي‌كند.»

«برحذر باشيد از ستم كردن به كسي كه ياوري جز خداوند عزوجل ندارد.»

«سپاسگزاري نعمت‌هاي گذشته، نعمت‌هاي آينده و زودرس را به دنبال دارد.»

«خدا مي‌داند كه من نماز و تلاوت آيات قرآن و دعا كردن بسيار و استغفار را دوست دارم.»

«هرگز در غياب برادر ديني‌ات سخني نگو، جز آن سخني را كه دوست داري او در غياب تو بگويد.»

«همانا نمي‌توان بهشت را از خداوند، با خدعه و نيرنگ گرفت و جز از راه اطاعت نمي‌توان به پاداش الهي رسيد.»

«غافلگير كردن بنده از جانب خداوند به اين شكل است كه به او نعمت فراوان دهد و توفيق شكرگزاري را از او بگيرد.»

«هر يك از دو نفري كه ميان آنها نزاعي واقع شود و يكي از آن دو رضايت ديگري را بجويد، سبقت‌گيرنده، اهل بهشت خواهد بود.»

«هر كس رضاي خدا را به غضب مردم بجويد، خدا او را از كارهاي مردم بي‌نياز مي‌كند و هر كس خشنودي مردم را به غضب خدا بجويد، خدا او را به مردم واگذار كند.»

«خود را از غيبت كردن باز دار چرا كه غيبت كردن خورش سگ‌هاي آتش دوزخ است. (يعني باطن غيبت كردن اين‌گونه زشت است).»

«كسي كه چيزي را از راه گناه به دست آورد، به نرسيدن اميدش اقدام بيشتر كرده و براي ورود به آنچه از خطر آن مي‌ترسد، بيشتر شتاب كرده است.»

«از نعمت‌هاي خداوند بر شما نيازمندي مردم به شماست. پس نعمت‌ها را (با مصرف نكردن آنها در راه نيازمندان) نرنجانيد كه اگر چنين كنيد، به بلا تبديل شوند.»

«پيامبر اكرم (ص) فرموده است: هر كه سنت و روش نيكويي را به وجود آورد پاداشش براي او خواهد بود و نيز ثواب هر كه تا روز قيامت بدان عمل كند بدون آنكه از ثواب آن چيزي كاسته شود.»

«اي مردم؛ شما را به تقواي الهي سفارش مي‌كنم و از گناه كردن برحذر مي‌دارم ... در مدت عمر به سلامت و تندرستي جسم پيشي گيريد ... و از كساني مباشيد كه بر گناه بندگان بيم دارند و خود از عقوبت گناه خويش آسوده خاطرند.»

«اگر مردم هنگام دعا کردن، خدا را با نام محمد صلي‌الله عليه و آله و اهل بيت پاک او، با نيت درست و با اعتقاد قلبي صحيحي بخوانند که آنان را مصون دارد تا پيامبر را پس از مشاهده آن همه معجزات محکم و آشکار نافرماني نکنند، خداوند با جود و کرم خود خواسته‌هاي آنان را اجابت مي‌كند.»

در هنگام سفر به كربلا فرمودند: «راستي اين دنيا ديگرگونه و ناشناس شده و معروفش پشت كرده و از آن جز "نمي" كه بر كاسه نشيند و زندگي‌اي پست، همچون چراگاه تباه، چيزي باقي نمانده است. آيا نمي‌بينيد كه به حق عمل نمي‌شود و از باطل نهي نمي‌شود؟ در چنين وضعي مومن به لقاي خدا سزاوار است و من مرگ را جز سعادت و زندگي با ظالمان را جز هلاكت نمي‌بينم. به راستي كه مردم بنده دنيا هستند و دين بر سر زبان آنان است و مادام كه براي معيشتشان باشد پيرامون آنند و وقتي به بلا آزموده شوند، دينداران اندكند.»

«گروهي خدا را از روي ميل و رغبت به بهشت عبادت مي‌كنند كه اين عبادت تاجران است و گروهي خدا را از روي ترس از دوزخ مي‌پرستند و اين عبادت بندگان است و گروهي خدا را از روي شكر و شايستگي پرستش عبادت مي‌كنند و اين عبادت آزادگان است كه بهترين عبادت است.»

«جز به يكي از اين سه تن حاجت مبر: به ديندار يا صاحب مروت يا كسي كه اصالت خانوادگي داشته باشد زيرا شخص ديندار دينش تو را حفظ مي‌كند و شخص جوانمرد به خاطر جوانمردي‌اش حيا مي‌كند و انسان با شخصيت و با اصالت خانوادگي آبروي تو را حفظ مي‌كند و مي‌داند كه تو دوست نداري آبرويت ريخته شود.»

«من از روي خودخواهي و خوشگذراني يا براي فساد و ستمگري قيام نكردم بلكه قيام من براي اصلاح در امت جدم است و مي‌خواهم امر به معروف و نهي از منكر كنم و به سيره و روش جدم و پدرم علي بن ابيطالب (ع) عمل كنم.»

«به جان خودم سوگند، امام و پيشوا نيست، مگر كسي كه به قرآن عمل كند و راه قسط و عدل را در پيش گيرد و تابع حق باشد و خود را در راه رضاي خدا وقف سازد.»

«هان اي مردم؛ پيامبر خدا فرموده است: كسي كه زمامداري ستمگر را ببيند كه حرام خدا را حلال مي‌سازد و عهدش را مي‌شكند و با سنت پيامبر (ص) مخالفت مي‌ورزد و در ميان بندگان خدا بر اساس گناه و تجاوز عمل مي‌كند ولي در مقابل او با عمل يا گفتار، اظهار مخالفت نكند، بر خداوند است كه او را با همان ظالم در جهنم اندازد.»

«بندگان خدا؛ از خدا بترسيد و از دنيا بر حذر باشيد كه اگر بنا بود همه دنيا به يك نفر داده شود و يا يك فرد براي هميشه در دنيا بماند، پيامبران براي بقا سزاوارتر بودند... پس براي آخرت خود توشه‌اي برگيريد و بهترين توشه آخرت، تقواست. از خدا بترسيد، باشد كه رستگار شويد.»

در روز عاشورا خطاب به سپاه ظلم فرمودند: «واي بر شما؛ چرا ساكت نمي‌شويد تا گفتارم را بشنويد؟ همانا من شما را به راه هدايت و رستگاري فرامي‌خوانم. هر كس از من پيروي كند سعادتمند است و هر كس نافرماني‌ام كند از هلاك‌شدگان است. شما همگي نافرماني‌ام مي‌كنيد و به سخنم گوش نمي‌دهيد. آري، بر اثر هداياي حرامي كه به شما رسيده و بر اثر غذاهاي حرامي كه شكم‌هايتان از آنها انباشته شده، خداوند اين چنين بر دل‌هاي شما مهر زده است.»

درباره حضرت مهدي (عج) نيز فرمودند: «شما مردم، آن حضرت را به داشتن آرامش و متانت و به شناخت حلال و حرام و به رو آوردن مردم به او و بي‌‌نيازي او از مردم مي‌شناسيد.»

خاطرات شهدای تفحص

http://sabokbalan.com/4images/data/media/112/ghol.jpg

زير پايت را نگاه كن

ماه رمضان سال 72 بود كه همراه «مجيد پازوكى» از تخريبچى هاى لشكر 27، در منطقه والفجر يك فكه، اطراف ارتفاع 143 به ميدانى مين برخورديم كه متوجه شديم ميدان مين ضد خودرو و قمقمه اى است. يعنى يك مين ضد خودرو كاشته و سه تا مين قمقمه اى به عنوان محافظ در اطرافش قرار داده بودند.

سر نيزه ها را در آورديم و نشستيم به يافتن و خنثى كردن مين ها. خونسرد و عادى، با سر نيزه سيخك مى زديم توى زمين و مين ها را در آورده و خنثى مى كرديم و مى گذاشتيم كنار. رسيدم به يك مين ضد خودرو. دومين قمقمه اى محافظش را در آوردم ولى هرچه گشتم مين سوم را پيدا نكردم. تعجب كردم، احتمال دادم مين سوم منفجر شده باشد، ولى هيچ اثر يا چاله اى از انفجار به چشم نمى خورد. تركيب ميدان هم به همين صورت بود كه يك ضد خودرو و سه قمقمه اى در اطرافش. ولى از مين سومى خبرى نبود.

در تخريب اصلى وجود دارد كه مى گويند: «هر موقع مين را پيدا نكرديد، به زير پاى خودتان شك كنيد». يعنى اگر مينى را پيدا نكردى زير پاى خودت را بگرد كه بايد مطمئن باشى الان مى روى روى هوا. به مجيد گفتم: «ميجد مين قمقمه اى سوم پيداش نيست...» به ذهنم رسيد كه زير پايم را سيخ بزنم. يك لحظه پايم را فشار دادم. متوجه شدم شيئ سفتى زيرش است. اول فكر كردم سنگ است. همان طور نشسته بودم و تكان نمى خوردم. با سر نيزه سيخك زدم زيرپايم، ديدم نه! مثل اينكه مين است. به مجيد گفتم: «مجيد مواظب باش مثل اينكه من رفتم روى مين...» مجيد خنديد و در همان حال زد توى سرم و به شوخى گفت:

- خاك بر سرت آخه به تو هم مى گن تخريبچى؟ مين زير پاى توست به من مى گى مواظب باش!

پايم را كشيدم كنار و مين قمقمه اى را درآوردم. در كمال حيرت و تعجب ديدم سيخك هايى كه به آن زده ام، به روى سطحش كشيده و چند خط وردّ سر نيزه هم رويش مانده و به قول بچه ها «مين را زخمى كرده بود».

خودم خنده ام گرفت. خنده اى از روى ناباورى كه وقتى كارى نخواهد بشود، خودت را هم بكشى نمى شود.

يك ساعتى از اين جريان گذشت. در ادامه معبر داشتيم جلو مى رفتيم، مى خواستيم ميدان را باز كنيم كه بچه ها بروند توى شيار كه اگر شهيدى هست پيدا كنند. دوباره يك مين گم كردم. آن همه قمقمه اى. جرأت نكردم به مجيد بگويم كه آن را گم كرده ام، گفتم: «مجيد... اين يكى ديگه حتماً زده». مجيد نگاهى به اطرافم انداخت ولى چون آثار انفجار به چشم نمى خورد، گفت: «بهت قول مى دم اين يكى هم زير پاى خودت است.» روى شوخى اين حرف را زد. پايم را فشار دادم، شك كرد، سر نيزه زدم ديدم مثل دفعه قبل است. پا را كه برداشتم ديدم مين زير پايم است. تعجبم دو چندان شده بود. حالا چطور بود آن روز مين زير پاى ما نزد، الله اعلم، خودم هم مانده بودم كه چى شده. به قول معروف:

«گر نگهدار من آن است كه من مى دانم شيشه را در بغل سنگ نگه مى دارد»


اعجاز زیارت عاشورا

عید سال 1374 هر روز صبح تا شب با نام خدا به دنبال پیکر شهیدی می‌گشتیم اما تلاش ما بی‌فایده بود، تا اینکه کاروانی از تهران به میهمانی ما آمد. چند جانباز فداکار در این گروه حضور داشتند، صبح روز بعد حاج محمودوند از میان مهمانان برخاست و با صوت زیبایش زیارت عاشورا را قرائت کرد، صدائی حزین که می‌گفت:« بابی انت و امی...» زیارت عاشورا که به پایان رسید، حاجی دو رکعت نماز خواند، و شاد و خندان از مقر خارج شد. با تعجب پرسیدم، کجا با این عجله؟ او در حالیکه می‌خندید، پاسخ داد:«استارت کار خورد، دیگر تمام شد، رفتم که شهید پیدا کنم». نزدیک ظهر با صدای بوق ماشین از سوله‌ها بیرون آمدیم، باورمان نمی‌شد، علی پیکر شهیدی را همراه داشت، با این کار بیشتر به اعجاز زیارت عاشورا ایمان آوردیم.

راوی:حمید داوودآبادی

ادامه نوشته

نگاهی از نزدیک

https://lh6.googleusercontent.com/-IxYN_DTFIfA/TsANgWdk8UI/AAAAAAAABMI/zEk_pmcEVsA/6989.jpg


گزارش های رسانه های داخلی، عربی و جهانی از اوضاع فلسطین اشغالی تنها بخش ناچیزی از واقعیت های موجود این سرزمین را منعکس می کند؛ شهرک سازی همچنان ادامه دارد و مانند غده سرطانی که بدن را فرا می گیرد و به سرعت به تمامی بخش های آن سرایت می کند بر فراز تپه های فلسطینی در حال گسترش است. تعداد زیادی از کوه های بلند و استوار کرانه باختری که چند ماه به هیچ بادی نمی جنبید امروزه به وسیله بولدوزهای اشغالگران به انبوهی از آوار تبدیل شده اند و سرسبزی و خرمی آن به بلوک های بتونی و درختان پربار زیتون آن به مجتمع های اسکان تغییر یافته است که با نگاه به آن تنها خفقان و غم و اندوه به انسان دست می دهد. این واقعیت بر یک شهرک یا دو شهرک صدق نمی کند، بلکه رسانه ها هم اکنون بر شهرک سازی در بخش شرقی قدس اشغالی متمرکز شده اند و واقعیت موجود آشکار ساخته است که شهرک هایی که کرانه باختری را در محاصره دارند هر روز و هر لحظه در حال گسترش هستند و هنگامی که یک شهرک کوچک با چند واحد ساختمانی شروع می شود شهرک بزرگ و گسترده ای باقیمانده زمین های فلسطینیان را رفته رفته می بلعد و بر سر آن فرود می آید تا پس از مدتی آن را به ویرانه ای تبدیل کند.

ادامه نوشته

فضیلت ماه شعبان از منظر احادیث و روایات

رسول‌ خدا محمد مصطفی(ص) می‌فرماید: شعبان ماه شریفی است و آن ماه من است، حاملان عرش آن را بزرگ می‌شمارند و حق آن را می‌شناسند، آن ماهی است که در آن همچون ماه رمضان، روزی بندگان زیاد می‌شود.

http://oshagholmahdi.com/images/stories/news/3339951309703408.jpg

*فضیلت ماه شعبان

شعبان ماه بسیار شریفى است و به حضرت سید انبیاء صَلَّى اللهِ عَلِیهِ وَآله منسوب است و آن حضرت این ماه را روزه مى‌گرفت و به ماه رمضان وصل مى‌کرد و مى‌فرمود: شعبان، ماه من است هر که یک روز از ماه مرا روزه بگیرد، بهشت برای او واجب می‌شود و از حضرت صادق علیه‌السلام روایت شده است که چون ماه شعبان فرا می‌رسید، امام زین العابدین علیه‌السلام اصحاب خود را جمع مى‌کرد و مى‌فرمود، اى اصحاب من مى‌دانید این چه ماهى است؟ این ماه شعبان است.

حضرت رسول صلى الله علیه وآله مى‌فرمود: شعبان ماه من است، پس در این ماه براى جلب محبت پیغمبر خود و براى تقرّب به سوى پروردگار خود روزه بدارید، به حقّ آن خدایى که جان علىّ بن الحسین به دست قدرت اوست، سوگند یاد مى‌کنم که از پدرم حسین بن على علیهماالسلام شنیدم که فرمود، شنیدم از امیرالمؤمنین علیه السلام که هر که روزه بگیرد در ماه شعبان، براى جلب محبّت پیغمبر خدا و تقرّب به سوى خدا؛ خداوند او را دوست می‌دارد و در روز قیامت کرامت خود را نصیب او می‌گرداند و بهشت را براى او واجب می‌کند

سپس امام صادق علیه السلام چنین گفت: امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرمود: از هنگامی که شنیدم منادی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در ماه شعبان ندا داد، روزه شعبان از من فوت نشد و تا زمانی که زنده هستم، به خواست خداوند از من فوت نخواهد شد.

بنا بر آنچه در شماری از متون روایی وارد شده، پیامبر اکرم (ص) در یکی از سال‌ها، به هنگام آغاز این ماه خطبه‌ای خواندند و مردم را نسبت به شرافت این ماه آگاه فرمودند.

در بحارالانوار قسمت‌هایی از این خطبه چنین آمده است: شعبان ماه شریفی است و آن ماه من است، حاملان عرش آن را بزرگ می‌شمارند و حق آن را می‌شناسند، آن ماهی است که در آن همچون ماه رمضان، روزی بندگان زیاد می‌شود و در آن بهشت آذین بسته می‌شود و این ماه را شعبان نامیده‌اند، زیرا در آن ارزاق مومنان تقسیم می‌شود و آن ماهی است که عمل در آن چند برابر می‌شود و کار نیکو هفتاد برابر ثمره می‌دهد.

بنا بر آنچه در حدیثی دیگر که در وسایل الشیعه به آن اشاره شده، ماه شعبان، ماهی است که: «در هر پنجشنبه آن، آسمان‌ها زینت بسته می‌شود و فرشتگان به دعا می‌پردازند که پروردگارا! آن‌کس را که در این ایام روزه بدارد، ببخشای، و دعایش را اجابت فرمای. پس هر کس که در روز اول شعبان دو رکعت نماز گزارد و در هر رکعت آن یک‌مرتبه سوره حمد و یکصد مرتبه سوره توحید را بخواند و بعد از نماز نیز یکصد مرتبه صلوات بفرستد، خداوند تمامی حاجت‌های دینی و دنیایی او را اجابت می‌فرماید.

همچنین در حدیثی دیگر که در وسایل‌الشیعه، بحارالانوار و مصباح المتهجد اشاره شده در خصوص فضیلت ماه شعبان آمده است: «خداوند به ذات مقدس خود سوگند خورده است که هر کس را در این ماه به او پناه برده و از او درخواست کند، از رحمت خود محروم نکند.»

در فضیلت و اعمال ماه شعبان از امام جعفر صادق(ع) روایت است که چون ماه شعبان داخل مى‌شد، حضرت امام زین العابدین(ع) اصحاب خود را جمع مى‌کرد و مى‌فرمود: اى گروه اصحاب من! مى‌دانید این چه ماهى است، این ماه شعبان است و حضرت رسول (ص) مى‌فرمود: شعبان ماه من است، پس در این ماه روزه بدارید، براى محبت پیغمبر خود و براى تقرب به سوى پروردگار خود، به حق آن خدایى که جان على بن الحسین به دست قدرت اوست، سوگند یاد مى‌کنم که از پدرم حسین بن على(ع) شنیدم که فرمود شنیدم از امیرالمؤمنین(ع) که هر که شعبان را  روزه دارد، براى محبت پیغمبر خدا و تقرب به سوى خدا، خدا او را دوست دارد و نزدیک گرداند او را به کرامت خود در روز قیامت و بهشت را براى او واجب گرداند.

*اعمال ماه شعبان

اعمال مشترکه ماه شعبان آن چند امر است:

- هر روز هفتاد مرتبه بگوید: اَسْتَغْفِرُاللّهَ وَ اَسْئَلُهُ التَّوْبَةَ

- هر روز هفتاد مرتبه بگوید: اَسْتَغْفِرُاللّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ الْحَىُّ الْقَیوُمُ وَ اَتُوبُ اِلَیهِ و در بعضى روایات الْحَىُّ الْقَیومُ پیش از الرَّحْمنُ الرَّحیمُ است و عمل به هر دو خوبست و از روایات مستفاد مى‌شود که بهترین دعاها و ذکرها در این ماه استغفار است و هر که هر روز از این ماه هفتاد مرتبه استغفار کند مثل آن است که هفتاد هزار در ماه‌هاى دیگر استغفار کند.

- در این ماه تصدق کند، اگر چه به نصف دانه خرمایى باشد تا حق تعالى بدن او را بر آتش جهنم حرام گرداند، از حضرت صادق(ع) منقول است که از آن جناب سوال کردند از فضیلت روزه رجب فرمود: چرا غافلید از روزه شعبان، راوى عرض کرد: یابن رَسول الله چه ثواب دارد کسى که یک روز از شعبان را روزه بدارد؟ فرمود: به خدا قسم! بهشت ثواب اوست، عرض کرد: یابن رسول الله بهترین اعمال در این ماه چیست؟ فرمود: تصدق و استغفار، هر که در ماه شعبان تصدق کند، حق تعالى آن را تربیت کند، همچنان‌که یکى از شما شتر بچه‌اش را تربیت مى‌کند تا آنکه در روز قیامت به صاحبش برسد، در حالتى که به قدر کوه احد شده باشد.

- در تمام این ماه هزار بار بگوید: لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَلانَعْبُدُ اِلاّ اِیاهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ وَ لَوُ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ که پاداش بسیار دارد، از جمله آن‌که عبادت هزار ساله در نامه عملش بنویسند.

- در هر پنجشنبه این ماه دو رکعت نماز کند، در هر رکعت بعد از حمد صد مرتبه توحید و بعد از سلام صد بار صلوات بفرستد تا حق تعالى هر حاجتی که دارد، برآورد، از امر دین و دنیاى خود و روزه اش نیز فضیلت دارد و روایت شده که در هر روز پنجشنبه ماه شعبان آسمان‌ها را زینت مى‌کنند، پس ملائکه عرض مى‌کنند: خداوندا! بیامرز روزه‌داران این روز را و دعاى ایشان را مستجاب گردان، در خبر نبوى است که هر که روز دوشنبه و پنجشنبه شعبان را روزه دارد، حق تعالى بیست حاجت از حوائج دنیا و بیست حاجت از حاجت‌هاى آخرت او را برآورد.

- در این ماه صلوات بسیار فرستد.

- در هر روز از شعبان در وقت زوال و در شب نیمه آن صلوات مَرْویه از حضرت امام زین العابدین (ع) را بخواند.

- صدقه دادن در این ماه، اگر چه به اندازه نصف دانه خرمایى باشد، خوب است و خداوند بدن صدقه دهنده را بر آتش جهنم حرام می‌کند.

- از جمله اعمالی که در ماه شعبان به آن سفارش شده تمرین سکوت برای اندیشیدن درخویش است و آماده شدن برای بهره برداری بهتر از ماه رمضان.

- مناجات است و آن یکی از کارهایی که بزرگان و پیشوایان دین در این ماه انجام می دادند، مناجات با رب الارباب است، از جمله مناجات‌ها، مناجات معروف «شعبانیه» است که از امیرالمؤمنین و فرزندان او است که در ماه شعبان می‌خواندند و آن مناجاتی است که برای اهلش عزیز و گرامی است و برای خاطر آن به ماه شعبان مأنوس می‌شوند، بلکه انتظار آن را می‌کشند و مشتاق آمدن ماه شعبان می‌شوند و در آن مناجات علوم سرشاری در کیفیّت معامله بنده با خدای متعال است که در آن اظهار ادب در طریق معرفت حق و سؤال و دعا و استغفار نسبت به خدای خود بیان شده و استدلالات ظریف و لطیفی که سزاوار مقام عبودیّت برای استحکام مقام امیدواری مناسب حال مناجات است، ذکر کرده و دلالت صریح و روشن در معنای قرب و لقای خداوند و دیدار او تنظیم شده است که به آن وسیله شبهات انسان‌ها و شکیّات منکران و وحشت اهل شک و شبهه را برطرف کرده است.

*رویدادهای ماه شعبان:

مهمترین رویداهای این ماه عبارتند از:

- دوم شعبان؛ آمدن حکم وجوب روزه ماه رمضان درسال دوم هجری

- سوم شعبان؛ ولادت امام حسین(ع)

- چهارم شعبان؛ ولادت حضرت عباس(ع)

- پنجم شعبان؛ ولادت امام سجاد(ع)

- یازده شعبان؛ ولادت حضرت علی اکبر(ع)

- پانزده شعبان؛ ولادت امام زمان(عج)

یادداشت مقام معظم رهبری درباره مناجات‌شعبانیه

مقام معظم رهبری فرمودند یکى از دعاهایی که لحن عارفانه و زبان شیواى آن، با مضامین بسیار والا و سرشار از معارف عالى‌ همراه است که نظیر آن را در زبانهاى معمولى و محاورات عادى نمى‌توان یافت مناجات شعبانیه است.
به گزارش جهان، دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای به مناسبت فرارسیدن ماه مبارک شعبان یادداشتی را از مقام معظم رهبری درباره مناجات شعبانیه بازنشر داده است :

http://hayat.ir/file/attach/201108/67822.jpg

بسم‌الله الرحمن‌الرحیم

دعا، وسیله‌ى مؤمن و ملجأ مضطر و رابطه‌ى انسان ضعیف و جاهل با منبع فیاض علم و قدرت است، و بشر بى‌رابطه‌ى روحى با خدا و بدون عرض نیاز به غنى بالذات، در عرصه‌ى زندگى سرگشته و درمانده و هدر رفته است؛ «قل ما یعبؤا بکم ربىّ لولا دعاؤکم»1.

بهترین دعا آن است که از سرمعرفتى عاشقانه به خدا و بصیرتى عارفانه به نیازهاى انسان انشا شده باشد، و این را فقط در مکتب پیامبر خدا (صلّى‌اللَّه‌علیه واله‌وسلّم) و اهل‌بیت طاهرین او - که اوعیه‌ى علم پیامبر(ص) و وراث حکمت و معرفت اویند - مى‌توان جست. ما بحمداللَّه ذخیره‌یى بى‌پایان از ادعیه‌ى مأثوره‌ى از اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) داریم که انس با آن، صفا و معرفت و کمال و محبت مى‌بخشد و بشر را از آلایشها پاکیزه مى‌سازد.

مناجات مأثوره‌ى ماه شعبان - که روایت شده اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) بر آن مداومت داشتند - یکى از دعاهایى است که لحن عارفانه و زبان شیواى آن، با مضامین بسیار والا و سرشار از معارف عالى‌یى همراه است که نظیر آن را در زبانهاى معمولى و محاورات عادى نمى‌توان یافت و اساساً با آن زبان قابل ادا نیست. این مناجات، نمونه‌ى کاملى از تضرع و وصف حال برگزیده‌ترین بندگان صالح خدا با معبود و محبوب خود و ذات مقدس ربوبى است. هم درس معارف است، هم اسوه و الگوى عرض حال و درخواست انسان مؤمن از خدا.

مناجاتهاى پانزده‌گانه که از امام زین‌العابدین حضرت على‌بن‌الحسین (علیه‌السّلام) نقل شده، گذشته از خصوصیت بارز دعایى مأثور از اهل‌بیت (علیهم‌السّلام)، این مزیت را داراست که به مناسبت حالات مختلف مؤمن، مناجاتها را انشا فرموده است.

خداوند به همه توفیق استفاضه و خودسازى به برکت این کلمات مبارک را عنایت فرماید.

عربستان با شیعیان در مرزهای یمن مقابله می‌کند

محمد العریفی» مدعی شد: یک نیکوکار به هر مبلغ هزار تا هزار و پانصد ریال سعودی برای رفتن به روستاهای نزدیک مراکز حضور حوثی ها جهت مقابله با تفکر شیعیان و گسترش نفوذ آنها پرداخت کرده است.

العریفی به هویت این فردی که او را "نیکوکار" نامید، اشاره ای نکرد.
اظهارات العریفی با واکنش گسترده فعالان یمنی در اینترنت همراه شده، به صورتی که آنها در شبکه های اجتماعی وی را به فتنه انگیزی و تفرقه افکنی بین یمنی ها متهم کردند.
فعالان یمنی تأکید کردند که العریفی درحال دخالت در امور داخلی یمن است.
پیش از این دفتر رسانه ای حوثی ها بارها عربستان سعودی را به دخالت گسترده در امور داخلی یمن متهم کرده است.
عربستان سعودی در جریان درگیری نظامی رژیم عبدالله صالح با حوثی ها در شمال یمن، اراضی خود را در اختیار ارتش یمن قرار داد.
طی ماه های اخیر گروه های مسلح سلفی که از سوی عربستان سعودی حمایت می شوند، چندین بار به شدت با حوثی ها درگیر شده اند.

نیایش شهید دکتر مصطفی چمران قبل از شهادت

http://wistfuls.com/wp-content/uploads/2012/02/2206_4_116-6.jpg

بسم الله الرحمن الرحیم


من اعتقاد دارم که خدای بزرگ انسان را به اندازه درد ورنجی که در راه خدا تحمل کرده است پاداش می دهد، وارزش هر انسانی به اندازه درد ورنجی است که در این راه تحمل کرده است ، ومی بینیم که مردان خدا بیش از هر کس در زندگی خود گرفتار بلا ورنج ودرد شده اند ، علی بزرگ را بنگرید که خدای درد است که گویی بند بند وجودش با درد ورنج جوش خورده است حسین را نظاره کنید که در دریایی از درد و شکنجه فرو رفت که نظیر آن در عالم دیده نشده است ، وزینب کبری را ببینید که با درد ورنج انس گرفته است .

درد دل آدمی را بیدار میکند ، روح را صفا می دهد ، غرور وخود خواهی را نابود می کند .نخوت وفراموشی را از بین می برد ، انسان را متوجه وجود خود می کند .

انسان گاهگاهی خود را فراموش می کند ، فراموش می کند که بدن دارد، بدنی ضعیف وناتوان که، در مقابل عالم وزمان کوچک وناچیز وآسیب پذیر است ، فراموش می کند که همیشگی نیست ، وچند صباحی بیشتر نمی پاید ، فراموش می کند که جسم مادی او نمی تواند با روح او هم پرواز شود ، لذا این انسان احساس ابدیت ومطلقیت وغرور وقدرت می کند، سرمست پیروزی واوج آمال و آرزوهای دور ودراز خود ، بی خبر از حقیقت تلخ وواقعیتهای عینی وجود ، به پیش می تازد واز هیچ ظلم وستم رو گزدان نمی شود . امام درد آدمی را به خود می آورد ، حقیقت وجود او را به ادمی می فهماند وضعف وزوال وذلت خود را درک می کند ودست از غرور کبریایی برمی دارد ، ومعنی خودخواهی ومصلحت طلبی وغرور را می فهمد وآن را توجه نمی کند .

خدایا ترا شکر می کنم که با فقر اشنایم کردی تا رنج گرسنگان را را بفهمم وفشار درونی نیازمندان را درک کنم .

خدایا هدایتم کن زیرا می دانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است .

خدایا هدایتم کن که ظلم نکنم زیرا می دانم ظلم چه گناه نابخسودنی است .

خدایا ارشادم کن که بی انصافی نکنم زیرا کسی که انصاف ندارد ، شرف ندارد .

خدایا راهنمایم باش تا حق کسی را ضایع نکنم که بی احترامی به یک انسان همانا کیفر خدای بزرگ است .خدایا مرا از بلای غرور وخودخواهی نجات ده تا حقایق وجود را ببینم وجمال زیبای ترا مشاهده کنم .

خدایا پستی دنیا وناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه گر ساز تا فریب زرق وبرق عالم خاکی مرا از یاد تو دور نکند .

خدایا من کوچکم ، ضعیفم ، ناچیزم ، پر کاهی در مقابل طوفانها هستم . به من دیده عبرت بین ده تا ناچیزی خود را ببینم وعظمت وجلال ترا براستی بفهمم وبدرستی تسبیح کنم .

ای حیات با تو وداع می کنم

با همه زیبائیهایت ، با همه مظاهر جلال وجبروت ، با همه کوهها وآسمانها ودریاها وصحراها ، با همه وجود وداع می کنم . با قلبی سوزان وغم آلود به سوی خدای خود می روم واز همه چیز چشم می پوشم . ای پاهای من ، میدانم شما چابکید، می دانم که در همه مسابقه ها گوی سبقت از رقیبان ربوده اید ، می دانم فداکارید ، می دانم که به فرمان من به سوی شهادت صاعنقه وار به حرکت درمی آئید ، اما من آرزوئی بزرگتر دارم ، من می خواهم که شما به بلندی طبع بلندم ، به حرکت در آئید ، بقدرت اراده اهنینم محکم باشید ، بسرعت تصمیمات وطرحهایم سریع باشید . این پیکر کوچک ولی سنگین آرزوها ونقشه ها وامیدها ومسئولیتها را به سرعت به هر نقطه دلخواه برسانید .در این لحظات آخر عمر آبروی مرا حفظ کنید . شما سالهای دراز به من خدمت کرده اید ، از شما می خواهم که این آخرین لحظه درا به بهترین وجه ادا کنید . ای پاهای من سریع وتوانا باسید ، ای دستهای من قوی ودقیق باشید ، ای چشمان من تیزبین وهوشیار باشید ، ای قلب من ، این لحظات آخرین را تحمل کن ، ای نفس ، مرا ضعیف وذلیل مگذار ، تا چند لحظه بیشتر با قدرت واراده صبور وتوانا باش به شما قول می دهم که پس از چند لحظه همه شما در استراحتی عمیق وابدی آرامش خود را برای همیشه بیابید وتلافی این عمر خسته کننده واین لحظات سنگین وسخت را دریافت کنید. من ، چند لحظه بعد به شما آرامش می دهم ....

خدایا! وجودم اشک شده ، همه وجودم از اشک می جوشد ، می لرزد ، می سوزد وخاکستر می شود. اشک شده ام ودیگر هیچ ، به من اجازه بده تا در جوارت قربانی شوم وبر خاک ریخته شوم واز وجود اشکم غنچه ای بشکفد که نسیم عشق وعرفان وفداکاری از آن سرچشمه بگیرد .

خدایا ترا شکر میکنم که باب شهادت را به روی بندگان خالصت گشوده ای تا هنگامی که همه راهها بسته است وهیچ راهی جز ذلت وخفت ونکبت باقی نمانده است مس توان دست به این باب شهادت زد وپیروزمند وپر افتخار به وصل خدائی رسید .

والسلام

برزخ سیاست خارجی امریکا در عربستان

http://jamnews.ir/Images/News/Smal_Pic/4-2-1390/IMAGE634393551796250000.jpg

با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، امریکا در شرایطی قرار گرفت که بدون دغدغه درخصوص به خطر افتادن منافعش از سوی یک قدرت رقیب در پی تثبیت هر چه بیشتر نفوذ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود باشد. در این میان خاورمیانه به عنوان استراتژیک ترین منطقه در دوران جنگ سرد اهمیت قابل ملاحظه ای در سیاست خارجی امریکا یافت.
 
امریکا به عنوان نافذترین قدرت جهانی بالاخص بعد از ۱۹۸۹ (فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی) توجه خود را معطوف به خاورمیانه ساخته است. اعتبار ویژه ای که امروزه خاورمیانه در سیاست خارجی امریکا یافته را باید براساس دو واقعیت نگریست. یکی از این واقعیت ها وجود ذخایر عظیم نفتی در این منطقه و واقعیت دیگر رشد آن چیزی است که امریکایی ها آن را بنیادگرایی در این منطقه می نامند. 

خط مشی امریکا در منطقه خاورمیانه دسترسی به منابع طبیعی است و در این میان عربستان سعودی با در اختیار داشتن یک سوم منابع نفتی جهان و با بیش از ۲۶۰ میلیارد بشکه ذخیره نفتی اهمیتی دوچندان برای امریکا دارد. امریکا در استراتژی کلان خود عربستان را از نقطه نظر اقتصادی یک وزنه مهم محسوب می کند اما طعنه آمیز این است که رشد بنیادگرایی در منطقه که امریکا و آنچه را که این کشور از نقطه نظر سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نماد آن است به شدت محکوم می کند، خاستگاه روانی خود را در عربستان سعودی یافته است. در نتیجه عربستان سعودی در کنار اهمیت ژئوپلتیک امروزه برای امریکا اهمیت ارزشی نیز یافته است. امریکا حضور خود را در منطقه همواره با حربه اشاعه ارزش های دموکراتیک از قبیل معرفی ایده انتخابات، ارتقای موقعیت زنان، گسترده نمودن آموزش و پرورش و غیره برای مبارزه با بنیادگرایی توجیه کرده است و حتی در ارتباط با کشورهایی که این ارزش ها را به چالش کشیده اند به گزینه نظامی متوسل شده است که نمونه بارز آن عراق است اما نکته جالب توجه در این میان این است که عربستان به هیچ وجه مطابق با استانداردهای امریکا حرکت نمی کند و متقابلاً امریکا نیز که اهمیت فراوانی در سیاست منطقه ای خود برای عربستان قائل است، سعی زیادی کرده که سیاست های خود را با توجه به ملاحظات داخلی عربستان شکل دهد در حالی که در رابطه با دیگر کشورها، سیاست ها در رابطه با ملاحظات داخلی امریکا شکل گرفته اند! 

امریکا هر چند سیاست مبارزه با بنیادگرایی را در پیش گرفته است اما به رهبران عربستان نشان داده که خواهان تداوم این سیاست در کنار بقای رژیم حاکم بر عربستان است. در واقع امریکا در ارتباط با کشورهای دیگر منطقه از قبیل عراق و افغانستان برای اشاعه ارزش های دموکراتیک در لفافه مبارزه با بنیادگرایی با سرعت مورد نظر خود حرکت کرده است در حالی که به نظر می رسد برای اشاعه ارزش های دموکراتیک در عربستان با سرعت مورد نظر رهبران عربستان حرکت می کند!
 
به طور اساسی از ۱۹۳۲ که دولت مدرن عربستان سعودی شکل گرفته، تداوم اقتدار خاندان آل سعود در منطقه خاورمیانه که در طول دهه های گذشته کودتاها، شورش ها و انقلاب های متعدد را تجربه کرده قابل تأمل است. عربستان سعودی در طول این سال ها کشوری بوده که وسیع ترین تداوم حکومتی را در بطن حاکمیت غیردموکراتیک ترین شیوه های حکومت داری به نمایش گذاشته است. 

قابل تأمل بودن این ثبات حکومتی هنگامی بیشتر به چشم می آید که متوجه باشیم سیاست های خاورمیانه ای امریکا مبتنی بر اشاعه دموکراسی در منطقه بوده و کشوری که کمترین تأثیر را از این سیاست در میان کشورهای مطرح منطقه داشته عربستان سعودی بوده و این کشور امروزه همچنان یکی از نامأنوس ترین حکومت ها با ارزش های دموکراتیک را داراست

حمله موشکی قسام به پایگاه صهیونیستی "زکیم"


گردان های شهید عزالدین قسام شاخه نظامی جنبش مقاومت اسلامی "حماس" پایگاه نظامی صهیونیستی "زکیم" را هدف حملات موشکی خود قرار دادند.

این گردان ها بامداد امروز سه شنبه 19/6/2012 با انتشار بیانیه ای که نسخه ای از آن در اختیار مرکز اطلاع رسانی فلسطین قرار گرفت، اعلام کرد که مبارزان آنها موفق شدند ساعت 4:20 بامداد امروز 4 فروند موشک به به این پایگاه شلیک کنند. 

در بخش دیگر این بیانیه آمده است:« این عملیات در راستای واکنش به تجاوزات دشمن صهیونیستی علیه ساکنان نوار غزه به اجرا درآمد.»

در این بیانیه می خوانیم:« ما در گردان های قسام ضمن بر عهده گرفتن مسئولیت این عملیات جهادی،بر آمادگی خود برای واکنش به جنایات ارتش عبری تاکید می ورزیم.»

اهمّيت صلوات بر پيامبر(ص)

معنا و مفهوم صلوات
واژه صلاة، جمع آن صلوات به معنی نماز خواندن و درود و تحيّت است. صلّی ‌الله علیه، یعنی خداوند بر او درود فرستاد، در «معجم الوسیط» هم صلا\ به معنای دعا است.
در «تفسیر جوان» آمده است كه: چنانچه صلوات به خدا نسبت داده شود، به معنی فرستادن رحمت است و هر گاه به فرشتگان و مؤمنان منسوب گردد؛ به معنی طلب رحمت است.1

http://www.askdin.com/member51-albums3-67.jpg

معنای صلوات فرستادن خداوند بر پیامبر(ص) چیست؟ یعنی وقتی ما می‌گوییم: «الّلهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد»، از خداوند خواسته‌ایم كه چه كاری بكند؟ مگر آنها در كمال مطلق نیستند؟

در قرآن كریم به مؤمنان دستور می‌دهد كه به پیامبر(ص) درود و سلام بفرستند: «انّ الله و ملائكه یصلّون علی النّبی یا ايّها الّذین امنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیما؛ خداوند و فرشتگان بر پیامبر(ص) درود می‌فرستند؛ ای كسانی كه ایمان آورده‌اید، بر او درود بفرستید و سلام گویید و تسلیم فرمانش باشید».2
مقام پیامبر(ص) آن‌قدر والا است كه خدای سبحان و تمام فرشتگان بر او درود و سلام می‌فرستند و بهتر است مؤمنان هم در این آهنگ كلّی هم‌نوا و هماهنگ شوند.
علاوه بر آن، صلوات خدا به معنی فرستادن رحمت است و این گسترش دادن مقام معنوی پیامبر(ص) و آل پیامبر(ع) است و صلوات فرشتگان و مؤمنان به معنی طلب رحمت و مغفرت است و این هم خواستاری مقام و عظمت معنوی آنها است.

طلب كردن رحمت برای بندگان.
ناگفته نماند كه فرستادن صلوات و سلام بر پیامبر(ص) و آل پیامبر(ع)  از طرف مؤمنان در حقیقت طلب كردن رحمت بر خودشان نیز است؛ زیرا در واقع پیامبر(ص) و ائمّه(ع) واسطه فیض الهی هستند. اگر بر آنها صلوات نفرستیم، در واقع خود را از رحمت الهی محروم كرده‌ایم.
درود بر پیامبر(ص) سبب پاكی اعمال و نیز قبولی آنها می‌شود، همچنین باعث اجابت دعاها، كفّاره گناهان، نورانی شدن در قیامت و راه پیدا كردن به بهشت می‌شود.
در زیارت جامعه كبیره آمده:
«و جعل صلواتنا علیكم و ما خصّنا به من ولایتكم، طیبا لخلقنا و طهاره لانفسنا و تزكیه لنا و كفاره لذنوبنا ...؛
و قرار داد درودهای ما را بر شما و آنچه را مخصوص گردانید، به ما از دوستی و محبّت شما به خاطر پاك گردانیدن خلقت ما و پاكیزگی برای جان‌های ما و جهت پاكی روح ما و كفّاره گناهان ما».
شخصی از پیامبر(ص) پرسید: صلوات فرستادن امّت، ارسال تحفه‌ای است به نزد شما، آیا از جانب شما تحفه‌ای برای ایشان خواهد بود؟
آن حضرت فرمود: «امروز، صلوات امّت بر من، تحفه‌ای است از ایشان برای من و فردا، تحفه من برای ایشان، در بهشت خواهد بود.»

صلوات در آینه قرآن و كلام معصوم(ع)
در سوره احزاب، آیه 56 خداوند می‌فرماید:
«خدا و فرشتگان او بر پیامبر اكرم(ص) درود می‌فرستند، شما هم ای كسانی كه ایمان آورده‌اید، بر او صلوات بفرستید و آن طور كه باید، تسلیم شوید.»
خداوند در این آیه تأكید می‌كند كه ابتدا من و ملائكه بر پیامبر(ص) صلوات می‌فرستیم و به پیروی از ما شما انسان‌ها بر ایشان و آلش سلام و درود بفرستید.
در حكمت 163 «نهج ‌البلاغه» آمده است: «هرگاه از خدای سبحان درخواستی داری، بر پیامبر اكرم(ص) درود بفرست. سپس حاجت خود را بخوان؛ زیرا خداوند بزرگوارتر از آن است كه از دو حاجت در خواست شده، یكی را بر آورده و دیگری را باز دارد.»
تمام دعاهای «صحیفه سجّادیه» نیز با صلوات آغاز یا پایان می‌یابد. در برخی از دعاها نیز در اواسط دعا، صلوات فرستاده شده است؛ زیرا ائمّه(ع) معتقدند صلوات، ذكر برآورده شدن حاجت است و در هر دعایی كه صلوات فرستاده شود، اجابت آن از سوی خدا حتمی است.
امام سجّاد(ع) در دعای 44 به كرّات صلوات را تكرار كرده و دعا برای حفظ توحید، رسیدن به منزلت بالا در نماز، شناخت حرمت خدا را از خداوند مسئلت می‌كنند.
در قسمتی از این دعا می‌فرمایند: «بار خدایا! بر محمّد و آل محمّد درود فرست، به شمار درودهایی كه بر هر كس نثار فرموده‌ای و چندین برابر آن به چندین برابر كه هیچ كس جز تو شمار آن نداند كه تو هر چه خواهی، كنی».
امام صادق(ع) نیز در باب اهمّیت صلوات می‌فرمایند:
«كسی كه شهادت بدهد خدایی جز خدایی یگانه نیست و اگر شهادت دهد كه حضرت محمّد(ص) رسول خداست، ده هزار حسنه برای او نوشته می‌شود.»3

كیفيّت صلوات بر پیامبر اكرم(ص)
در مورد كیفيّت صلوات، روایات فراوانی است كه درود و سلام بر پیامبر(ص) را همراه با آلش، مقبول می‌دانند.
این نوع كیفيّت صلوات از منابع شیعه و سنّی قابل اثبات است.
از حضرت علی(ع) نیز روایت است كه ایشان فرمودند:
«اصحاب گفتند: ای رسول خدا! چگونه بر شما صلوات فرستیم كه فرمود: «بگویید خداوندا! بر محمّد و آل محمّد صلوات فرست،‌ همان گونه كه بر ابراهیم و آل ابراهیم صلوات فرستادی، راستی كه تو ستوده و والایی و بر محمّد و آل محمّد فزونی بخش، همان گونه كه بر ابراهیم و آل ابراهیم فزونی دادی، به راستی كه تو پسندیده و عظمایی.»4

بركات و ثواب صلوات
در باب ثواب صلوات، روایات فراوانی است كه تأكید می‌كند كه صلوات ده هزار بار حسنه دارد، رحمت و بركت و لطف و كرامت خدا را به همراه دارد، معادل با پاداش و ثواب تسبیح و تكبیر خداست، ارتقای درجه به همراه دارد، معادل سبحان ‌الله و الحمد‌الله و لا اله الّا ‌الله و الله اكبر است.
صلوات بركات فراوانی را برای شخص به دنبال دارد. بركات صلوات را می‌توان به بركت‌های دنیوی و اخروی تقسیم كرد.
در دنیا صلوات باعث برآورده شدن حاجت، ازدیاد مال،‌ رفع فقر، بخشش گناهان، ادای قرض، خوشبو شدن، درمان فراموشی، رفع نفاق، نجات از سختی، تندرستی، خواب مقصود دیدن و درك امام قائم(ع) می‌باشد.
برای اثبات برخی از موارد ذكر شده، به كلام ائمّه(ع) استناد می‌كنیم.
حضرت رسول اكرم(ص) می‌فرمایند: «صلوات فرستادن، فقر را برطرف می‌كند.»
از دیگر بركات حائز اهمّیت صلوات، از بین رفتن گناهان است؛ چنان‌كه امام رضا(ع) به نقل از رسول خدا(ص) می‌فرمایند: «الصّلاه علی و علی اهل بیتی تذهب بالنّفاق؛ صلوات و درود بر من و خاندان من نفاق را از بین می‌برد.»
و امّا بركات اخروی صلوات را می‌توان به پنج مرحله تقسیم كرد: 1. عالم برزخ، 2. قیامت، 3. پل صراط، 4. جهنّم، 5. بهشت.
قرآن كریم به مؤمنان دستور می‌دهد كه به پیامبر(ص) درود بفرستید: «انّ الله و ملائكه یصلّون علی النّبی یا ايّها الّذین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیما؛ خداوند و فرشتگان بر پیامبر درود می‌فرستند. ای كسانی كه ایمان آورده‌‌اید، بر او درود بفرستید و سلام گویید و تسلیم فرمانش باشید.»

1. عالم برزخ
مداومت بر صلوات، عذاب قبر را در عالم برزخ دور می‌كند، ظلمت گناه را از بین می‌برد، عذاب را از همه اهل قبرستان دور می‌كند، ثواب صلوات سنگین‌تر از گناهان است، صلوات، فریادرس انسان در قبر است،‌ چهره او را در برزخ نورانی و جان كندن را راحت می‌كند.
پیامبر اكرم(ص) می‌فرمایند: «هر كس بر من صلوات زیاد بفرستد، از تلخی مرگ و جان كندن ایمن گردد.»

2. قیامت
از ائمّه(ع) آمده كه هر كس در دنیا مداومت بر صلوات داشته باشد، خصوصاً در روز جمعه، صلوات، شفیع ایشان می‌شود.در قیامت، همچنین صلوات بسیار، صلوات‌ فرستنده را در روز قیامت نزدیك‌‌ترین فرد به پیامبر(ص) قرار می‌دهد، خداوند از هر جهت بر فرد نور می‌تاباند، هفتاد حاجتش را در قیامت برآورده می‌كند و او را در زیر عرش الهی قرار می‌دهد، همچنین این صلوات‌ها موجب سنگینی اعمال در قیامت و افضل اعمال محسوب می‌شود و ذخیره‌ای خوب برای ایشان در قیامت به حساب می‌آید.
از پیغمبر(ص) نقل است كه فرمودند: «سه كس در روز رستاخیز، آن روزی كه سایه‌ای جز سایه خداوند نخواهد بود، در زیر عرش الهی خواهند بود». عرض شد: یا رسول الله آنها چه كسانی هستند؟
فرمود: «آن كس كه اندازه‌ای از غم امّت من را برطرف سازد و كسی كه سنّت مرا زنده نماید و آن كس كه فراوان بر من صلوات فرستد».

3. پل صراط
صلوات، راهنمای انسان در هنگام عبور از پل صراط است و نوری است كه راه را بر او روشن می‌كند؛ چنان‌كه
رسول اكرم(ص) می‌فرمایند: «بر من بسیار درود بفرستید؛ زیرا درود فرستادن بر من، برای صلوات فرستنده، نوری است در قبر و نوری است بالای صراط و نوری است در بهشت.»

4. جهنّم
صلوات انسان را از گرمای جهنّم مصون می‌دارد و مانعی است برای او در ورود به آتش جهنّم.
رسول خدا(ص) فرمودند: «آن كس كه بر من درود بفرستد، داخل آتش نخواهد گردید و هر كس درود فرستادن بر من را فراموش كند، از راه بهشت به خطا خواهد رفت.»

5. بهشت
صلوات فرستندگان در بهشت، حورالعین نصیبشان می‌شود، دوست پیامبر(ص) در بهشت شده و هفتاد هزار قصر بهشتی دریافت می‌كنند، شراب سلسبیل می‌نوشند و در زمره خواصّ پیامبر(ص) وارد بهشت می‌كردند.

پی‌نوشت‌ها:
1. تفسیر جوان، ج 71، ص 623.
2. سوره احزاب (33)، آیه 56.
3. ثواب الاعمال، 32.
4. كنزل العمّال.

منابع:
بحارالانوار، ج 94، ص 47 به بعد.
مفاتیح الجنان، زیارت جامعه كبیره.
سایت پرسمان.

جنگ قدرت شاهزادگان سعودی پس از مرگ ولیعهد

با مرگ “نایف بن عبد العزیز”، ولی عهد سعودی جنگ قدرت در میان شاهزادگان سعودی برای تصدی منصب ولی عهدی وارد فاز جدیدی خواهد شد ولی در این بین از شاهزاده سلمان ۷۷ ساله برای این سمت یاد می کنند. مرگ شاهزاده “نایف بن عبد العزیز”، ولی عهد عربستان سعودی بار دیگر جنگ قدرت در خاندان آل سعود را تشدید کرد تا شاهزادگان تشنه قدرت و جاه طلب سعودی برای دستیابی به منصب ولی عهدی به جان یک دیگر بیافتند. اما ساختار قدرت در عربستان سعودی چیست و و قدرتمندترین افراد حاضر در سلسله مراتب قدرت در عربستان هم اکنون چه کسانی هستند؟

http://www.siasatema.com/Images/News/Larg_Pic/30-7-1390/IMAGE634549014280275149.jpg

امیر سلمان ۷۷ ساله که برادر کوچک تر عبدالله و نایف است، امیر منطقه ریاض، یعنی پایتخت عربستان است. امیر سلمان در جریان مراسم ترحیم امیر سلطان، در عمل میدان دار اصلی و مسئول ملاقات با مقامات خارجی بود که برای تسلیت به ریاض آمده بودند. وی منصب وزیر دفاع عربستان را در دست دارد و یکی از مهمترین ارکان خاندان آل سعود به شمار می آید.از امیر سلمان تحت عنوان مشاور پادشاه عربستان هم یاد شده است.

سعود الفیصل، وزیر خارجه عربستان

سعود الفیصل۷۱ ساله قدیمی ترین وزیر خارجه جهان (از ۱۹۷۵ به بعد) و نماد سیاست خارجی عربستان است. امیر سعود الفیصل تاکنون با ۹ وزیر خارجه آمریکا (هنری کیسینجر، سایروس ونس، الکساندر هیگ، جیمز بیکر، وارن کریستوفر، مادلین آلبرایت، کالین پاول، کاندولیزا رایس و هیلاری کلینتون) و ۱۳ وزیر خارجه ایران (عباسعلی خلعتبری، امیرخسرو افشار، احمد میرفندرسکی، کریم سنجابی، ابراهیم یزدی، ابوالحسن بنی صدر، صادق قطب زاده، محمدکریم خداپناهی، میرحسین موسوی، علی اکبر ولایتی، کمال خرازی، منوچهر متکی و علی اکبر صالحی) همتا بوده است. سعود الفیصل بیمار است.

امیرمشعل بن عبدالله، امیر منطقه نجران

امیر مشعل فرزند پادشاه است. وی امیر منطقه نجران در جنوب کشور است. امیر مشعل پیش از برعهده گرفتن امیری منطقه نجران در سال ۲۰۰۹، معاون بازرسی گارد ملی بوده است. وی با کمتر از ۳۰ سال سن از جوان ترین نواده های قدرتمند ملک عبدالعزیز است.

امیر محمد بن فهد، امیر منطقه شرقی

امیر محمد۶۱ ساله پسر فهد پادشاه اسبق عربستان است. امیر محمد که امیر منطقه نفت خیز شرقی در سواحل خلیج فارس است، بسیار به ملک عبدالله نزدیک است. از وی به عنوان یکی از نوادگان قدرتمند ملک عبدالعزیز یاد می شود که در صورت انتقال قدرت به نوه های عبدالعزیز از مدعیان اصلی قدرت خواهد بود.

امیر متعب بن عبدالله، رئیس گارد ملی

امیر متعب ۵۸ ساله فرزند پادشاه است. وی پیش از رسیدن ملک عبدالله به پادشاهی، به عنوان معاون پدرش در گارد ملی عربستان فعالیت می کرد، اما اکنون رئیس گارد ملی (حرس الوطنی) است. گارد ملی در کنار ارتش یکی از نیروهای مسلح عربستان است. اگر سیستم رسیدن قدرت از پدر به فرزند در عربستان مرسوم بود او شانس اول جانشینی پدرش در مقام پادشاهی به شمار می رفت.

امیر بندر بن سلطان، دبیر شورای امنیت ملی

امیر بندر۶۲ ساله فرزند ولی عهد سابق عربستان یعنی امیر سلطان است. امیر بندر سال ها سفیر عربستان در آمریکا بوده و به همین دلیل از او به عنوان یکی از سیاستمداران نزدیک به آمریکا یاد می شود. امیر بندر در تصاویری که تلویزیون سعودی از مراسم ترحیم پدرش پخش می کرد غایب اصلی بود. شایع است که وی کودتای نافرجامی علیه ملک عبدالله را رهبری کرده و حالا روابط مناسبی با پادشاه ندارد.

امیر خالد بن سلطان، معاون وزیر دفاع

امیر خالد ۶۲ ساله در جریان جنگ آزادسازی کویت در سال ۱۹۹۱ رئیس ستاد ارتش عربستان و فرمانده نیروهای مشترک عربی شرکت کننده در این جنگ بود. بعد از امیر سلمان، از امیر خالد نیز به عنوان یکی از شانس های بر عهده گرفتن سمت وزارت دفاع نام برده می شود، زیرا وی هم اکنون معاون وزیر دفاع است.

امیر محمد بن نایف، معاون وزیر کشور

امیر محمد ۵۲ ساله معاون پدرش امیر نایف در وزارت کشور است. او بر نیروهای ویژه وزارت کشور مسلط است. پیش بینی می شد، در صورت به پادشاهی رسیدن امیر نایف، قدرت و نفوذ فرزند وی محمد نیز بیشتر شود. امیر محمد به اصطلاح از مسئولان اصلی مبارزه با القاعده در حکومت آل سعود است.

امیر مقرن، رئیس سرویس های اطلاعاتی و امنیتی

امیر مقرن ۶۶ ساله برادر پادشاه، امیر سابق منطقه مدینه و رئیس کنونی سرویس های اطلاعاتی و امنیتی عربستان است. امیر مقرن از شاهزادگان محبوب ملک عبدالله است. در مراسم ترحیم امیر سلطان وی در کنار امیر سلمان امیر منطقه ریاض و امیر خالد حضوری پررنگ داشت.

اسرای فلسطینی، جان برکفان خط مقدم جبهه ضد صهیونیستی


مساله اسرای فلسطین یکی از پرونده های پیچیده منازعه اسلامی ـ صهیونیستی محسوب می شود که تاریخ شکل گیری این مساله به درازای خود قضیه فلسطین است. زمانی که فلسطین مطمع نظر استعمارگران قرار گرفت و مبارزان جان برکف فلسطینی به دفاع از سرزمین خود برخاستند، این مساله بغرنج شکل گرفت و هنگامی که دولت استعمارگر انگلستان از فلسطین خارج شد و آن را تقدیم اشغالگران جدید یعنی صهیونیست ها نمود، این قضیه بغرنج تر هم شده و از سال 1948 به بعد بیش از یک میلیون فلسطینی طعم تلخ اسارت در شکنجه گاه هایی صهیونیستی را چشیده اند. فلسطینیان در این زندان ها از ابتدایی ترین حقوق خود محروم هستند و متاسفانه حمایتی درخور جانفشانی ها و ایثارگری های اسرای فلسطینی در سطح جهان، به ویژه در جهان اسلام و عرب صورت نمی گیرد. اسرای فلسطینی که در خط مقدم دفاع از امت اسلامی قرار دارند، این حق را بر گردن تک تک هم کیشان مسلمان خود و بلکه هم نوعان خویش در جهان دارند تا در دفاع از حقوق حقه آنها به پا خیزند.

از سال 1967 میلادی تا به امروز نزدیک به 750 هزار مورد اسارت به ثبت رسیده است که 12 هزار تن از آنان را زنان و ده ها هزار تن دیگر را کودکان تشکیل می دهند. این اسارت محدود به یک قشر خاص نبوده، بلکه تمامی قشرهای جامعه فلسطین را در بر گرفته است.

دشمن صهیونیستی از آغاز انتفاضه الاقصی در بیست و هشتم ماه سپتامبر سال 2000 تا به امروز نیز دست به حدود 75 هزار مورد بازداشت فلسطینیان زده است.

در میان اسرا 9000 کودک، بیش از 900 زن بوده اند که 4 تن از این زنان در داخل زندان ها در شرایطی ناگوار وضع حمل کرده اند و علاوه بر آنان ده ها نماینده پارلمان و وزیر سابق دولت فلسطین نیز طعم تلخ اسارت را چشیده اند.

هم اکنون مجموع اسرای فلسطینی در زندان های صهیونیستی به 4600 تن می رسد و علاوه بر آنان ده ها اسیر عرب از ملیت های مختلف؛ به ویژه اردن و سوریه و مصر در این اسارتگاه ها به سر می برند.

3410 اسیر که 1/74 درصد کل اسرا را تشکیل می دهند، مدت محکومیت خود را سپری می کنند که 533 تن از آنان به حبس ابد، 456 تن به بیش از 20 سال حبس، 1135 تن دیگر هم به بیش از 10 سال و کمتر از 20 سال زندان محکوم شده اند.

از مجموع این اسرا 881 تن یعنی 2/19 درصد کل اسرا به بازداشت موقت محکوم شده اند و منتظر محاکمه هستند و 309 تن دیگر یعنی 7/6 درصد کل اسرا حکمی علیه آنها صادر نشده است.

تعداد سرداران اسیر (افرادی که از مدت بازداشت آنان بیش از 20 سال می گذرد) به 57 نفر می رسد. حتی در میان آنان 23 اسیر دیده می شوند که مدت اسارتشان به 25 سال می رسد. این طیف اسرا به "ژنرال های صبر" معروف شده اند، از جمله آنان صدقی المقت از بلندی های جولان سوریه اشغالی است و دیگری کریم یونس از سرزمین های اشغالی 1948 است. وی از ژانویه سال 1983 دربند زندان های صهیونیستی است، وی سردار اسرا و قدیمی ترین آنها به شمار می رود.   

لازم به ذکر است که تاکنون 51 اسیر به علت خودداری سازمان زندان های صهیونیستی از ارائه خدمات پزشکی به آنها، 70 تن دیگر در پی شکنجه، 74 نفر دیگر هم بلافاصله پس از اسارت و 7 نفر در حین اسارت به شهادت رسیده اند.

ادامه نوشته

احتضار شکاف داخلی

http://media.farsnews.com/Media/8607/Images/jpg/A0337/A0337281.jpg


به رغم بی توجهی افکار عمومی فلسطین به نشست های آشتی ملی اخیر در قاهره به منظور ترمیم شکاف داخلی می توان گفت که تحقق آشتی ملی بیش از هر زمان دیگر نزدیک شده است و این شکاف نفس های آخر خود را می کشد و این مساله چندین دلیل دارد که عمده ترین آنها اینکه طرفین درگیر پس از گذشت 5 سال به این باور رسیدند که امکان ندارد همدیگر را از صحنه خارج سازند. 

علاوه بر آن حجم چالش های فرا روی آرمان فلسطین افزایش یافته است؛ به ویژه اینکه دشمن صهیونیستی به صورت برنامه ریزی شده زمین های فلسطینی را به منظور ساخت و توسعه شهرک های یهودی که جمعیت آنها به بیش از نیم تن می رسد، مصادره می کند.

جدای از آن چندین فاکتور دیگر در این زمینه وجود دارد که در این نوشتار مجال بازگو کردن آن وجود ندارد.

شاید بیان این مساله که بهار عربی تاکنون به سرنگونی چندین رژیم عربی و در راس آنها رژیم حسنی مبارک انجامید و همچنان ثمره می دهد، سودمند واقع گردد. بهار عربی اشتباه بودن نگرش سابق فتح را به این جنبش ثابت کرد. نگرشی که مبتنی بر ایده خارج کردن جنبش مقاومت اسلامی "حماس" از عرصه حکومتداری است، این نگرش در اعتراض به نتایج انتخابات پارلمانی سال 2006 نمود یافت.

ادامه نوشته

شبهات سياسي پيرامون جمهوري اسلامي ايران

شبهات سياسي پيرامون جمهوري اسلامي ايران

چرا در نظام جمهوری اسلامی ایران بی عدالتی و ظلم وجود دارد؟ چه شخص یا اشخاصی مسئولند؟ آیا صدر اسلام نیز چنین بود؟ کاملاً توضیح دهید

جمهوری اسلامی ایران، یک شیء خارجی یا شیمیایی نیست که به محض استفاده، اثر وضعی سریع بگذارد. رنگ نیست که اگر پاشیده شد،‌ آنی رنگ دیوار را تغییر دهد و یا آب نیست که اگر ریخته شد سریعاً مرطوب نماید، بلکه یک نظام حکومتی بر اساس اهداف تعیین شده‌ای است که باید با کار و تلاش محقق گردد.

بی‌عدالتی، ظلم، فاصله‌های طبقاتی، عمیق‌تر شدن شکاف میان قشر مرفه، عامه‌ی مردم و قشر فقیر، شرایط اقتصادی، نظام مالی، رفاه، اشتغال، امنیت شغلی و ...، همه‌ی از مقوله‌های بسیار مهم و تأثیرگذاری است که علل پیدایش آن و راه‌کارهای مرتفع نمودن آن در تمامی جوامع و نظامات حکومتی جهان مورد تحقیق، بررسی و تدوین‌های بسیار علمی صورت می‌پذیرد. اما چون جمهوری اسلامی ایران برای امریکا، انگلیس و اسرائیل و به طور کل نظام سرمایه‌داری و استکبار ماسونی – صهیونیستی یک هدف است، سعی دارند همه‌ی مباحث را به صورت شعاری مطرح و سریع نتیجه‌گیری تبلیغاتی کنند. وگرنه اینها همه از مباحث مهمی است که باید مورد بحث و بررسی، علل‌شناسی، آسیب‌شناسی و ... قرار گیرد.

در چگونگی شاکله‌ی عدالت اجتماعی و اقتصادی یک کشور، عوامل بسیاری از داخل و خارج تأثیرگذار هستند که کم و بیش همگان با محورهای اصلی آنها [مثل تولید ملی، بحران جهانی، تحریم، قدرت تولید، صادرات و ...] آشنا هستند، اما چون هدف سؤال چیز دیگری است، در این مختصر نیز به یک محور مهم دیگری به نام «مردم» اشاره می‌گردد.

به ویژه در امور اجتماعی و اقتصادی، نوع حکومت هر چه باشد و رهبر آن یا سیستم رهبری کشور هر چه که باشد، «مردم» نقش اصلی را در تحقق اهداف و برنامه‌ها ایفا می‌نمایند.

خداوند متعال در قرآن کریم تصریح می‌نماید که انبیا و رسولانش را ارسال فرمود تا «مردم» به تحقق «قسط» در خودشان و جامعه قیام کنند و پس آن اشاره به فواید صنعت،‌ تولید و ... می‌نماید. چرا که اگر «مردم» قیام به «قسط» نکنند، از نفت، طلا، آهن، کشاورزی، صنعت و ... به خودی خود کاری بر نمی‌آید، اگر چه رهبری با پیغمبر خدا باشد. قرار نیست که «رهبری» قسط و عدل را مثل یک شیء خارجی از آسمان بیاورد و بین مردم توزیع نماید.

«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَديدَ فيهِ بَأْسٌ شَديدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ» (الحدید، 25)

ترجمه: به يقين ما پيامبران خويش را با معجزات به رسالت فرستاديم و به همراه آنان كتاب و ميزان فرو فرستاديم تا «مردم» به دادگرى برخيزند و آهن پديد آورديم كه در آن صلابتى شديد و منافعى براى مردم هست، و تا آن كه خداوند معلوم بدارد كه چه كسانى در نهان او را و پيامبرانش را يارى مى‏رسانند. به راستى خداوند نيرومند عزّتمند است.

از این رو تمامی اهداف، برنامه‌ها و راه‌کارها از سوی رهبری به مردم ابلاغ می‌گردد،‌ ولی علم، اطاعت، بصیرت، باور و عمل آنهاست که این اهداف را محقق می‌گرداند. لذا خداوند متعال مکرر به مردم دستور داد که با اطاعت از رهبری الهی، برای برقراری عدالت و قسط قیام کنند. و جاذبه‌هایی چون ثروت، به اصطلاح امروزی «آقازادگی» یا قوم و خویشی و سایر هواهای نفسانی سبب ظلم و بی‌عدالتی‌شان نگردد:

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى‏ أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقيراً فَاللَّهُ أَوْلى‏ بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى‏ أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً» (النساء، 135)‏

ترجمه: هان اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! عمل به عدالت را بپا داريد- از روشن‏ترين مصاديق آن اين است كه- طبق رضاى خدا شهادت دهيد، هر چند كه به ضرر خودتان و يا پدر و مادرتان و خويشاوندانتان باشد، ثروت توانگر، و دلسوزى در حق فقير وادارتان نسازد به اينكه بر خلاف حق شهادت دهيد، چون خدا از تو، به آن دو مهربانتر است، پس هوا و هوس را پيروى مكنيد كه بيم آن هست از راه حق منحرف شويد و بدانيد كه اگر شهادت را تحريف كنيد و يا اصلاً شهادت ندهيد خدا بدانچه مى‏كنيد آگاه است‏.

پس، اگر عده‌ای از مردم به ویژه «خواص» به فرامین الهی و اولی‌الامرشان، از نبی و رسول (ص) گرفته تا امامان (ع) و ولایت فقیه عمل نکردند، و عده‌ای دیگر «عوام» با بی‌بصیرتی عمل کردند، مشکلات و معضلات نه تنها حل و مرتفع نمی‌گردند، بلکه روزافزون نیز می‌شوند.

فرض کنیم بر بخشی از آحاد جامعه، تنبلی مستولی گردد و بخواهند یک شبه پولدار شوند، بدیهی است که به سراغ «کار» نخواهند رفت. بلکه روی به دلالی، رشوه، نزول و ... می‌آورند. اگر کارمند بانک، کارمند بیمه، کارمند شهرداری، کارمند دادگستری، ‌مأمور انتظامی ... که همه‌ همین مردم هستند، به رشوه روی‌آورند و ارباب رجوع نیز مایل باشد با رشوه‌ی اندک یا کلان سریع‌تر به میل خود برسد – اگر چه ظلم به دیگران باشد، عدالت برقرار نخواهد شد. اگر مردم به خاطر منافع شخصی زودگذر و ظاهری،‌ حق و باطل را به هم درآمیزند، نسبت به دوست و دشمن بصیرت نداشته باشند، افراد نالایق را برگزینند، اگر در مسئولیت بزرگ یا کوچکی قرار گرفتند، فقط به فکر منافع خودشان باشند و ...، قسط و عدالت محقق نخواهد گردید.

اگر کاسب کم فروشی یا احتکار کند، اگر جنس تقلبی تولید و توزیع نماید و مشتری نیز با حرص و طمع به بازار هجمه کند، و فرهنگ اصراف بر جامعه حاکم گردد، قسط و عدالتی به اجرا در نمی‌آید:

«وَ يا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيالَ وَ الْميزانَ بِالْقِسْطِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدينَ» (هود، 85)

ترجمه: و اى مردم! پيمانه و وزن را با عدالت وفا كنيد و بر اشياء مردم عيب مگذاريد و از حق آنان نكاهيد و در زمين فساد مكنيد.

البته در صدر اسلام نیز از این مسائل بسیار بود و خواص بی‌بصیرت و مردم عوام نیز بسیار بودند و مصائب بسیاری از ناحیه‌ی آنان متوجه نظام و جامعه‌ی اسلامی شد، هر چند که رهبرشان پیامبر یا امام معصوم (ع) بود.

وقتی پیامبر اکرم (ص) دو نفر از خواص را به مأموریتی امر می‌کند، اما چون می‌دانستند در سفر آنها پیامبر (ص) رحلت می‌کنند و برای عقب نماندن از منافع نقض فرمان و بیعت‌شکنی کرده و باز می‌گردند – وقتی می‌فرماید قلم و کاغذ بیاورید تا بنویسم، اما عده‌ای از خواص می‌گویند که «تب دارد و هضیان می‌گوید»، وقتی با‌ آنان عهد بسته و بیعت می‌گیرد، اما بدن بی‌جانش روی زمین، آنها جلسه گرفته و بیعت‌شکنی کرده و ولایتی را که خدا تعیین کرده ساقط می‌کنند ...، وقتی علی (ع) نماینده و خلیفه‌ای تعیین می‌نماید و او بیت‌المال را بالا می‌کشد، وقتی فرماندهان و سایر نیروهایش فریب معاویه را خورده و در صفین دست از جنگ می‌کشند، وقتی اذهان عمومی با بی‌بصیرتی خود را اسیر موج هر شایعه‌ای می‌کند، وقتی فرماندهان نظامی امام حسن مجتبی (ع) و سایر نیروهایش خود را به زر و زور و تزویر معاویه‌ای می‌فروشند و ...، بدیهی است که در میان انبوه چند میلیونی مسلمانان اهل کعبه و قرآن و نماز، یکصد و ده یا بیست نفر بیشتر برای دفاع از امام باقی نمی‌مانند و در حالی که امام را سر می‌برند، ده‌ها هزار نفر مشغول طواف کعبه و خرید سوغات و ... می‌شوند.

نظام ما نیز مستثنی از این قواعد حتمی نیست و اگر توانسته به رغم تمامی دشمنی‌ها و فشارها و توطئه‌های سخت داخلی و خارجی، نه تنها باقی بماند، بلکه این همه رشد نیز داشته باشد، به خاطر هوشیاری و استقامت قشر عظیم «مردم» بوده است. لذا باید باور کنیم که قسط، عدل، رفاه و ... مانند یک صاعقه از آسمان فرود نمی‌آید، بلکه ایمان، عمل صالح، تلاش و نقش‌آفرینی «مردم» در اطاعت از «رهبری» شرط تحقق است. و البته چنان چه در ابتدا بیان گردید، شرایط و مباحث بسیاری دیگری، چون امکان تولید، جبران کاستی‌ها و عقب‌افتادگی‌ها، بروز و ظهور نیازهای جدید، شرایط اقتصادی جهان، بحران‌های مالی جهان ... و نیز مسائل سیاسی داخلی و خارجی چون تحریم یا ... نیز اثر گذار می‌باشد.


پاسخ به شبهه

پاسخ به شبهه

برخی می‌گویند: با وجود ولی‌فقیه و حکومت اسلامی، نباید مشکلات اقتصادی، مفاسد اداری، اخلاقی و اجتماعی وجود داشته باشد! پاسخ آنها چیست؟

معمولاً اغلب کسانی که اینگونه شعارهای بی منطق و البته هدفدار را می‌دهند، از دو گروه خارج نیستند: یا افراد بسیار عوامی هستند که نه تنها از اسلام، بلکه از بافت و ساختار یک جامعه هیچ اطلاع صحیحی ندارند و فقط به دهان‌ها نگاه می‌کنند و چیزی می‌گویند، و یا آن که می‌دانند، اما ضمن عدم برخورداری از اندک اطلاعاتی راجع به اصل اسلام [چه رسد به ولایت فقیه]،‌ بغض و کینه هم دارند و سعی دارند با ضد تبلیغ‌های اینگونه، اذهان را مشوش و امور را مشتبه کنند.

ولایت فقیه، حکومت اسلامی و ...، مباحث و مقوله‌های اسلامی است، پس تعریف آنها را باید در فرهنگ غنی اسلام جستجو کرد، نه تعاریف ژورنالیستی و هدفداری که آقایان از جانب خود می‌دهند و سپس بر اساس آن تعریف غلط، به تجزیه تحلیل و داوری می‌پردازند.

در کجای تعریف ولایت فقیه در اسلام و یا هیچ عقل سالم دیگری آمده است که یعنی «دیگر هیچ مشکل اقتصادی، فساد اداری، مالی و ... باقی نماند»؟! مگر در زمان پیامبر اکرم (ص) و حکومت ایشان به عنوان یک «ولایت فقیه معصوم» و خاتم‌الأنبیاء صلوات الله علیه و آله، دیگر در جهان اسلام و تحت سیطره‌ی حکومت ایشان، هیچ گونه مشکل اقتصادی، مالی، فساد اخلاقی، اداری و ... باقی نمانده بود؟ یا همین طور زمان حکومت حضرت علی علیه‌السلام به عنوان یک ولی فقیه معصوم دیگر؟ پس چرا با این همه جریانات سیاسی فاسد [مثل غزوه‌ها، فتنه‌های اهل مکه، مسجد ضرار مدینه‌ای‌ها، صفین، خوارج و ...] درگیر بودند؟! چرا این همه به رسیدگی فقرا سفارش می‌کردند و شب‌ها نان و خرما حمل می‌کردند، زکات می‌گرفتند و بین فقرا توزیع می‌کردند؟ اگر فسادی نبود، چرا حد جاری می‌کردند؟ ... و چه کسی گفته است که ولایت فقیه و حکومت اسلامی یعنی به زنجیر کشیده شدن شیاطین جن و انس و تعطیلی نفس اماره‌ی شکم‌پرست و شهوت پرست؟!

بلکه حکومت اسلامی که مستلزم ولایت فقه به وسیله‌ی «ولی فقیه» است،‌ بدین معناست که حکومت و مردم، دست به دست هم، سعی می‌کنند تا همه‌ی مشکلات پیش آمده در دوره‌ی جاهلیت و حادث شده در زمان کنونی را با رعایت و تحقق احکام الهی و نه احکام من درآوردی شرق و غرب که به نفع خودشان است، از میان برداشته و مرتفع سازند و با تلاش خود، جامعه‌ای سالم و مترقی بسازند. و البته در آن جامعه نیز این اختلال‌ها بروز خواهد کرد، اما کمتر و روش برخورد به طریق اسلام نیز هم مانع از گسترش آن می‌گردد و هم اصلاح کننده است.

بنابر این پاسخ آنها همین بس که: شما هر موقع مطیع ولی‌امر و حکومت اسلامی شدید و به احکام فردی و اجتماعی خود عمل کردید، از هر گونه فساد و تباهی و ایجاد نا امنی و شک و شبهه و تردید و ناامیدی و ضد تبلیغ بر علیه اسلام و ولایت فقیه و نیز تبلیغ عملی برای ساختن جامعه‌ی اسلامی عمل کردید، امور گام به گام (نه حادثه‌ای و جادوگرانه) اصلاح خواهد شد.


پشت میله بی کسی

http://m-farhangi.iut.ac.ir/edare/uploads/fck/2baner.jpg

ایام شهادت امام موسی کاظم(ع)این امام همام را به صاحب و مولامون امام علی بن موسی الرضا و حضرت احمد بن موسی کاظم (ع) و فرزند بزرگوارش امام مهدی عج و تمام شیعیان جهان تسلیت می‌گوید ویدئو زیر نیز به مناسبت این ایام سوگواری توسط سایت موعود تهیه شده است امید است که تسلی دل امامان شود.

كرامت امام از زبان آيت الله حقيقت

آيت ا... عبدالكريم حقيقت: كتاب تفسير جار الله را امام بعد از وفاتش به من داد.

قبل از واقعه 15 خرداد سال 1342 اغلب تفاسير را خوانده بودم و چون طبرسي عنوان كرده بود كه كتاب تفسير جار ا... را از كتاب خود قويتر ديده است بدنبال آن در قم و تهران و مكه و مدينه مي گشتم به علماء و طلاب هم سپرده بودم ولي يافت نمي شد.

وي گفت: روزي به امام گفتم آيا شما اين كتاب را داريد گفت بله دارم گفتم به من مي دهيد گفت بله ولي نه اكنون، زيرا كتابهايم را به هم ريخته اند و نمي دانم كجاست پس از آنهم ايشان را تبعيد كردند و بعد هم نشد كه به ايشان بگويم و فراموشم شد تا سه سال پيش.

اين استاد برجسته و هم بحث امام گفت: سه سال پيش به خوابم آمد جلوي پايش بلند شدم و احوال پرسي كرديم در ضمن صحبت امام گفت آيا آن كتابي كه من قول داده بودم بلاخره به شما دادم يا نه؟  من هم به شوخي گفتم از دست آخوند چيزي گرفتن جزو محالات است و هر دو خنديديم.امام گفت: مي دهم فردا صبح برايتان بياورد و ديگر حرف زيادي نزديم و رفت، فردا صبح مثل هميشه رفتم نماز صبح را در مسجد امام صادق خواندم و ده دقيقه اي را هم تفسير گفتم و به خانه آمدم كه خانمي به در منزل آمد و گفت منزل آقاي حقيقت اينجاست گفتم بله.خانم كه چهره اش را با چادر پوشانده بود گفت: كتابي از اجدادم به ارث بردم كه نمي دانستيم چيست ديشب آيت ا... خميني به خوابم آمد و گفت اين كتاب را برو به فلاني بده و آدرس خانه شما را كامل داد و اين آدرس آنقدر براي من دقيق و پيش چشمانم بود كه از هيچكس نپرسيدم و يكراست به در خانه آمدم فقط شما را نمي شناختم كه اكنون ديدم.

آيت ا... حقيقت گفت: او از زير چادرش چهار جلد كتاب تفسير در آورد كه نگاه كردم ديدم كتاب تفسير جار ا... است و رفت، پس از آن كتابي كه خيلي كم ياب بود را در مكه و مدينه به من نشان دادند و اين برايم عجيب بود كه چرا تاكنون اينقدر فراوان و براحتي يافت نمي شد كه حالا از اين طريق بدست من برسد.

پرسش و پاسخ‌هایی از آیت‌الله بهجت

http://hamedan.basij.ir/sites/default/files/bahjat_4.jpg?1339471060

حضرت آیت الله محدتقی بهجت(ره) در پاسخ به برخی سوالات در خصوص نماز شب، نحوه تحصیل، رفع گرفتاری ها و انتخاب شغل پاسخ‌هایی بیان فرموده‌اند که شما را به خواندن آن دعوت می‌کنیم:


گرفتاریها

س: چند سال است که در کارهایم دچار مشکل می شوم که راهها به رویم بسته می شود، از جمله در زمینه اشتغال و ازدواج، و هر چه از خدا طلب یاری می کنم، راه مساعدی گشوده نمی‌شود؟

ج: بسمه تعالی- زیاد از روی اعتقاد کامل بگویید: «أستغفر الله»، هیچ چیز شما را منصرف نکند غیر از ضروریات و واجبات تا کلیه ابتلائات رفع شود، بلکه بعد از رفع آنها هم بگویید، برای اینکه امثال آنها پیش نیاید؛ و اگر دیدید رفع نشد، بدانید یا ادامه نداده‌اید، یا آنکه با اعتقاد کامل نگفته اید. والله العالم.

نماز شب

۱- برای توفیق نماز شب چه کنیم؟

ج: با قرائت آیه آخر «کهف» و اهتمام به این امر اگر علاج نشد، تقدیم بر نصف می شود. [: قبل از نیمه شب به جا آورده می شود.]

۲- در نماز شب و سحر خیزی قدری کسل هستم، لطفاً راهنمایی فرمایید؟

ج: بسمه تعالی- کسالت در نماز شب به این رفع می شود که بنا بگذارید هر شبی که موفق (به خواندن آن) نشدید، قضای آن را بجا بیاورید.

۳- برای توفیق نماز شب، نماز صبح «به جماعت» در اول وقت و توجه داشتن به ذات اقدس حضرت ربوبی چه کنیم؟

ج: در اوقات توفیق، مسامحه نکنید، در سایر اوقات موفق می‌شوید.

انتخاب شغل

۱- اگر ممکن است این جانب را در جهت انتخاب شغل راهنمایی فرمایید.

ج: شغلی را اختیار کنید که رضای خداوند عظیم الشأن در آن باشد؛ و اگر چند شغل مرضی خداست، آنکه ارضی از آن است با تمکن اختیار کنید؛ نافع برای ایمان و مؤمنین باشید.

علم شرافتش معلوم، و مقدمیتش برای عمل معلوم است، با تمکن ترجیح بدهید آن را. در اصول و فروع با تمکن رعایت ترتیب نمایید و هر شغلی تحصیل ملکه اش در جوانی میسور است؛ و اگر عمل محقق باشد هدایت ممکن است از این جهت ملاحظه شغل بنمایید

درس و تحصیل

۱- برای رعایت نظم در برنامه و موفقیت در دروس بعد از ده سال که مشغول درسهای حوزه‌ایم و حتی به طور متوسط از عهده بر نیامده‌ایم، چه کنیم؟

ج: تقلیل مباحث نمایید و آنچه که مشغول می شوید اتقان نمایید.

۲. با استعداد متوسط و کم و بیماری شدید اعصاب، روزی چند درس بگیریم و چند ساعت مطالعه کنیم و چند ساعت استراحت کنیم؟

ج: جواب بالا را رعایت کنید.

۳. ۲۷ ساله هستم هوش و استعدادی خوبی دارم اما در تحصیل بی برنامه و سر در گم می باشم و همچنین کسل و تنبل هستم، چه کار کنم؟

ج: بسمه تعالی- در برنامه تحصیل راه متعارف را پیش گیرید؛ اشکالی داشتید سؤاال کنید. برای پیشرفت در تحصیلات نافعه، ملتزم به تعقیبات مشترکه باشید « سبحان من لا یهتدی علی اهل مملکته..& مفاتیح الجنان، تعقیبات مشترکه » بعد از هر فریضه.

۴. با توجه به فقر و سختی معاش همسر و فرزندان و کمبود شهریه حوزه، آیا وظیفه است تأمین معاش آنان؟ چگونه؟ و درسها را چگونه برسیم؟

ج: قناعت نسبیّه وقتیِّه بر همه لازم و برای همه کافی است.

۵. هدف حقیر کسب درجه عالیه اجتهاد بوده و هست و علاقه شدید به آدم و عالم شدن دارم. اکنون که ۳۳ سال داشته چه کنم که موفق شوم؟

ج: از درس خواندن به نحوه منظم و مرتب و ترک مسامحه در معلومات که عمل بشود، مقصود حاصل می شود انشاء الله.

۶. برای موفق بودن در دروس و نیز توفیق اجتهاد طلبه ای که حدود ۱۰ سال در دروس، حتی به طور متوسط موفق نبوده، چه راهی را پیشنهاد می فرمایید؟ ( با در نظر گرفتن عیالات و مشکلات شدید مادی)

ج: نماز شب مفتاح توفیقات است؛ تعقیب مخصوص را فراموش نکنید « سبحان یعتدی علی أهل مملکته... مفاتیح الجنان، تعقیبات مشترکه. »

در برنامه تحصیل راه متعارف را پیش گیرید؛ اشکالی داشتید سؤاال کنید. برای پیشرفت در تحصیلات نافعه، ملتزم به تعقیبات مشترکه باشید « سبحان من لا یهتدی علی اهل مملکته..& مفاتیح الجنان، تعقیبات مشترکه » بعد از هر فریضه.

۷. برای رفع مشکلات مادی همسر و فرزندان، یک طلبه چه باید بکند؟

ج: تعلیم نمایید که قناعت نسبیّه وقتیّه، بر همه لازم است و کافی است.

سیا و MI6 هدایتگر قتل عام سوریه

http://www.gerdab.ir/files/fa/news/1391/3/22/22829_942.jpg


یک نويسنده آمريکايي مي‌گويد، عوامل سيا و MI6 گروه‌هاي مسلح را براي انجام قتل عام در سوريه رهبري مي‌کنند.

به گزارش پرس تي‌ وي، وي اين اظهارات را همزمان با روزي بيان کرد که شوراي ملي سوريه مخالفان عبدالباسط سيدا، فعال کرد را به عنوان رهبر جديد خود در نشستي در استانبول انتخاب کردند. سيدا جانشين برهان غليون، رهبر شوراي ملي سوريه شد که در ماه مه استعفا کرد.

استفن لندمن، گفت: نيروهاي ويژه سازمان سيا و MI6 اکنون در سوريه قتل‌عام‌ها را هدايت مي‌کنند.

لندمن اظهار داشت، شکي نيست که اين يک جنگ به رهبري واشنگتن است.اين يک جنگ سطح پايين است که ناتو در آن مستقيما وارد نشده است. اما دقيقا همان چيزي است که سال گذشته در ليبي رخ داد. يک شورش آغاز شد. واشنگتن آن را هدايت کرد. شورشيان به خدمت گرفته شدند. تامين مالي شدند. تسليح شدند.

اين نويسنده امريکايي همچنين گفت که سوريه سال‌ها بود که هدف تغيير رژيم قرار داشت. حداقل ۱۰ سال.

لندمن با اشاره به طرح صلح شش ماده‌اي کوفي عنان، نماينده سازمان ملل و اتحاديه عرب گفت: "طرح به اصطلاح صلح وي تعهد را کنار گذاشت. او به ندرت به اين شورشيان اشاره کرد، اين جوخه‌هاي مرگ، اين آدم‌کش‌ها.

وي ادامه داد: من درباره کوفي عنان نوشته‌ام. چندين بار درباره وي نوشته‌ام. طي دوران کاري‌اش به عنوان دبيرکلي سازمان ملل، يک دهه، يک دهه کامل، هرگز کاري براي متوقف کردن جنگ‌هاي امپرياليستي نکرد.

آغاز مشکلات اسرائیل

پس از تحولات بیداری اسلامی، اگر نگوییم که روند صلح اعراب و اسرائیل از حیز انتفاع ساقط شده و از بین رفته است، اما قطعاً به حالت کما رفته است؛ کمایی که سربرآوردن از آن چندان راحت هم نیست.

http://farhangi.um.ac.ir/portal/sites/default/files/images/Copy%20of%20death-to-israel-razmju.com_.jpg

وقوع بیداری اسلامی و به تبع آن انقلاب های پی درپی در کشورهای منطقه، معادلات قدرت در خاورمیانه را دستخوش تغییرات گسترده ای کرده است. از مهمترین این تغییرات، تغییر جایگاه اسرائیل و وزن این رژیم در منطقه است. رهبر انقلاب اسلامی در سخنان خود در مراسم گرامیداشت بیست و سومین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی رحمه الله درباره ی وضعیت اسرائیل در منطقه بعد از فروپاشی رژیم سابق مصر می فرمایند: «رژیم مبارک سى سال امنیت اسرائیل را تضمین کرد... حالا این رژیم سقوط کرده. رژیم صهیونیستى احساس لُختى می کند؛ دستپاچه اند، حیرت زده اند... می دانند که در این شرائط، از همیشه آسیب پذیرترند.»

دکتر محمد حسن خانی، دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه امام صادق علیه السلام در یادداشتی به بررسی جایگاه منطقه ای اسرائیل بعد از وقوع بیداری اسلامی می پردازد.

اگر بخواهیم مهم ترین اتفاقات قرن بیستم را برای نسل های آینده توضیح بدهیم، می توانیم از دو جنگ جهانی، واقعه ی طولانی جنگ سرد، پیروزی انقلاب اسلامی ایران و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی یاد کنیم. اما در قرن بیست و یکم قطعاً یکی از فصول فربه و مهم کتاب تاریخ روابط بین الملل، بیداری اسلامی است. بیداری اسلامی پدیده ای بسیار بزرگ است که می توان از زوایای گوناگون به آن نگریست. با نگاهی واقع گرایانه، یکی از مهم ترین ابعاد بیداری اسلامی همانا تأثیرات این پدیده بر جایگاه رژیم اسرائیل در خاورمیانه است.

به راستی جایگاه رژیم صهیونیستی در منطقه ی خاورمیانه، قبل و پس از بیداری اسلامی چه تفاوتی کرده است؟ یک راه برای این که بتوانیم فهم و درک صحیحی از دیدگاه تصمیم سازان و تصمیم گیران اسرائیلی به تحولات بیداری اسلامی داشته باشیم، این است که مواضع اعلامی آنها را تحلیل و بررسی کنیم. وقتی به منابع مختلف غربی و اسرائیلی درباره ی تحولات خاورمیانه دقت کنیم، چند نکته قابل برداشت است.

روزنامه ی هاآرِتص در یکی از سرمقاله های خود اشاره ای داشت به نقطه نظرات رهبران اسرائیل درباره ی بیداری اسلامی. این نشریه درباره ی نظرات نتانیاهو و هم فکران او نوشت: نتانیاهو به تحولات در کشورهای عربی و اسلامی بسیار بدبین است. نتانیاهو آمریکایی ها و غربی ها را به خوشبینی بی مورد در این تحولات متهم می کند. بنابراین فارغ از این که تهدیدات علیه اسرائیل چگونه است، یک نگاه منفی گرایانه به تحولات جهان عرب و اسلام همواره در اسرائیل وجود دارد.

موضوعات اصلی اسرائیل کدامند؟

وقتی از اسرائیل و بیداری اسلامی صحبت می کنیم، باید تبعات و عواقب بیداری اسلامی بر جایگاه منطقه ای اسرائیل را بررسی کنیم. در واقع مشخصاً باید به مسائلی بپردازیم که برای اسرائیل موضوعیت دارند و اصطلاحاً issue هستند. باید ببینیم که این مسائل در اثر بیداری اسلامی دستخوش چه تغییر و تحولاتی می شوند.

1. روند سازش

یکی از موضوعاتی که برای اسرائیل اهمیت بسیاری دارد، بحث روند صلح اعراب و اسرائیل و مذاکرات سازش است؛ آن روندی که اعراب و اسرائیل سال ها پیش با انعقاد «پیمان کمپ دیوید» آغاز کردند و البته در سه دهه ی گذشته با فراز و فرودهایی روبه رو بوده است. بنابراین یکی از سؤالات اصلی این است که تحولات بیداری اسلامی چه تأثیری بر روند موسوم به سازش گذاشته است و خواهد گذاشت؟ من این مسأله را در قالب عواقب این تحولات در رابطه ی اسرائیل با دو کشور مشخصی مطرح می کنم که اسرائیل با آنها رابطه ی صلح دارد. این دو کشور عبارتند از مصر و اردن.

ادامه نوشته

كمك به نيروها

راوي: مقام معظم رهبري حضرت آيت الله امام خامنه اي (حفظ الله)

يكي ديگر از كارهاي من مربوط به بيرون اهواز بود. از جمله، پشتيباني خرمشهر و آبادان و بعد، عمليات شكستن حصر آبادان بود كه از « محمديه » نزديك « دارخوين » شروع شد. همين آقاي " رحيم صفوي " سردار صفوي امروزمان كه ان‌شاالله خدا اين جوانان را براي اين انقلاب حفظ كند، جزو اولين كساني بود كه عمليات شكست حصر را از چندين ماه قبل شروع كرده بودند كه بعد به عمليات " ثامن‌الائمه " منجر شد.

غرض اين كه كار دوم كمك به اين‌ها و رساندن خمپاره بود، بايستي از ارتش به زور مي‌گرفتيم. البته خود ارتشي‌ها، هيچ حرفي نداشتند و با كمال ميل مي‌دادند. منتها آن روز بالاي سر ارتش فرماندهي وجود داشت كه به شدت مانع از اين بود كه چيزي جا به جا شود و ما با مشكلات زياد، گاهي چيزي براي برادران سپاهي مي‌گرفتيم.

البته براي ستاد خود ما، جرأت نمي‌كردند ندهند؛ چون من آن‌جا بودم و آقاي چمران هم آن‌جا بودند؛ من نماينده‌ي امام بودم.
چند روز بعد از اين‌كه رفتم آن‌جا، ( شايد بعد از دو، سه هفته ) نامه‌ي امام در راديو خوانده شد كه فلاني و آقاي چمران، در كل امور جنگ و چه و چه نماينده‌ي من هستند. اين‌ها توي همين آثار حضرت امام رضوان‌الله‌ عليه هست. لذا، ما هر چه مي‌خواستيم، راحت تهيه مي‌كرديم. لكن بچه‌هاي سپاه، به خصوص آن‌هايي كه مي‌خواستند به منطقه بروند، در عسرت بودند و يكي از كارهاي ما، پشتيباني اين‌ها بود.

من دلم مي‌خواست بروم آبادان؛ اما نمي‌شد. تا اين‌كه يك وقت گفتم: « هر طور شده من بايد بروم آبادان. » و اين وقتي بود كه حصر آبادان شروع شده بود؛ يعني دشمن از رودخانه‌ي كارون عبور كرده و رفته بود به سمت غرب و يك پل را در آن‌جا گرفته بود و يواش يواش سر پل را توسعه داده بود؛ طوري كه جاده‌ي اهواز و آبادان بسته شد.

ادامه نوشته

بلک واتر شش هزار نیرو در سوريه دارد

http://www.qudsonline.ir/Images/News/Smal_Pic/22-3-1391/IMAGE634751118751721428.jpg

محمد حسنین هیکل نویسنده و روزنامه‌نگار مشهور مصری در گفت‌وگویی که با پایگاه اینترنتی قاسیون انجام داده، تاکید می‌کند که شرکت امنیتی مخوف بلک‌واتر در داخل و خارج مرزهای سوریه حضوری فعال دارد.


هیکل با بیان اینکه حتی برخی از اعضای پیمان ناتو هم از حمایت مسلحانه برخی کشورهای عربی از مخالفان سوری شگفت‌زده شده و نمی‌توانند نگرانی و وحشت خود را ابراز دارند، تاکید می‌کند: در کشوری مانند ترکیه که میلیون‌ها نفر علوی دارد حمایت این کشور از افراد مسلح، باعث تعجب ناتو شده است.

این نویسنده سوری هدف از این دخالت‌ها را دادن فرصت تنفس به رژيم صهيونيستي برشمرده و تاکید می‌کند انتقال دعوای عربی – اسرائیلی به دعوای شیعی – سنی یکی از اهداف مهم ناآرامی‌ها در سوریه است و این مساله تهدید مهمی علیه ثبات و بقای این کشور است که تمامیت ارضی آن را هدف قرار داده است.

چگونه قلب خود را تطهیر کنیم؟

انسان هرشب قبل از خواب باید تمام حرکات،‌ سکنات و کارهای روزمره خویش را محاسبه کند؛ مثلا امروز صبح از خواب بیدار شده تا الآن کارهایی را انجام داده؛‌کدامیک از آن‌ها خدایی و کدامیک شیطانی بوده.

http://farhangashti.com/images/docs/000024/n00024569-s.jpg

تهذیب نفس نکته ای است که اهل سلوک هیچگاه فراموش نکرده و دایم در آن بوده اند و تمام تلاش آنها در طول زندگی در این مسیر بوده است ، آنقدر تهجد کرده و ریاضیت کشیده اند که نفس سرکش را رام نموده و الهی کرده اند، بطوری که این نفس را هم نشین خدای متعال شده و به کمال و سعادت ابدی رسیده است.


آن‌چه در ذیل می‌خوانید گفتاری کوتاه از موحوم آیت‌الله اشتهاردی (ره) پیرامون شیوه تطهیر قلب است که تقدیم می‌گردد.

قلب انسان به گونه ای است که در خیلی از موارد گناهان, ذره ذره در آن جمع می شود و زنگار شدیدی در قلب او ایجاد می شود و اگر متوجه آن نباشد, یک دفعه مصداق آیه شریفه «علی قلوبهم أکنة »می‌شود.

 «اکنة» جمع «کنة» و به معنای پرده ضخیم یا پرده‌ای روی پرده دیگر است، که هیچ منفذی را برای ورود نور نمی‌گذارد، «علی قلوبهم أکنة أن یفقهوه و فی آذانهم وقرا اسرا46» یعنی بر قلبشان پرده‌ای ضخیم آویزان شده و بر گوش‌هایشان سنگینی سایه افکنده است.

روش تطهیر قلب

همه این‌ها مطالب واقعیه برای تربیت بشر است و تمام انسان‌ها،‌خصوصا ما طلاب  و روحانیون باید توجه داشته باشیم. ما مدعی هستیم که می خواهیم مربی شویم؛‌لذا هر لحظه باید هوشیار باشیم،‌بر قلب ما، گرد و غباری هرچند اندک ننشیند و دائما در حال پاک کردن و تطهیر نمودن قلب باشیم. پاک کردن قلب نیز روشی دارد.

 سید بن طاووس در کتاب محاسبات نفس آورده: انسان هرشب قبل از خواب باید تمام حرکات،‌ سکنات و کارهای روزمره خویش را محاسبه کند؛ مثلا امروز صبح از خواب بیدار شده، تا الآن کارهایی را انجام داده؛‌کدامیک از آن‌ها خدایی و کدامیک شیطانی بوده.

  اگر دید کارهای خدایی بیشتر بوده، شکر خدای را به جای آورد و اگر کارهای شیطانی اش بیشتر باشد، مریض است و باید به طبیب مراجعه کند. برای درمان این نوع مرض‌ها باید دائما مراقبه و محاسبه داشته باشیم و در این راه باید ریاضت کشید و نفس را مهار کرد.

کلامی از آیت الله العظمی بروجردی

بنا به  فرمایش آیت‌الله العظمی بروجردی، شیطان مانند صیادی است که همیشه در کمین صید است و یکی پس از دیگری اهدافی را،‌ که طلاب برای آمدن به حوزه علمیه، برای خودشان تعیین کرده بودند، منحرف می‌کند، بعد هم دشمن علما می شود و برای آن‌ها تعیین تکلیف می‌کند و این،‌علامت انحراف است.

مؤمن باید طوری باشد که وقتی مردم با او ارتباط برقرار می‌کنند، حسن ظن و عقیده‌شان نسبت به او حفظ شود و این از شئون مؤمنین است و باید این شأنیت را حفظ کنند.

 علامه حسن زاده آملی

 شایسته است بر تو كه از معاشرت هاى خالى از تعلیم با مردم بكاهى ، به ویژه ثروتمندان و مترفین و دنیا خواهان ، باید آنچه را كه آخرت را از یاد تو مى برد و میل و رغبت به دنیا را در تو ایجاد مى كند، رها كنى ، و با صالحان و پارسایان و اهل عبادت همراه گردى ؛ زیرا این عمل به طور كلى در تهذیب نفس مؤ ثر است .

 

علامه طهرانی

 نفس مانند یك قاطر چموش وسركش است؛ انسان گاهی خیال میكند كه نفسش سربه زیرشده و دیگرتخطی نمیكند، ولی تاكمی میدان می یابدشروع به لگدپراكنی می نماید.

لذا انسان باید با تذلل وخشوع واقعا از خدابخواهد كه همیشه زمام ودهانه ی نفس راخودش دردست بگیرد وآن راآنی به دست خودانسان نسپارد.

 قلب‌ها ظروف خدا هستند!

 آیت الله آقا مجتبی تهرانی ذیل بحث ادب الهی می فرمایند:

قلب یک ظرف است و ادب و بی ادبی این ظرف در ربط با مظروف آن است. ما راجع به قلب روایات متعدّده داریم که همین تعبیر است. علی(علیه‌السلام) میفرماید: «إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَةٌ»؛ این دلها ظروف هستند. «فَخَیْرُهَا أَوْعَاه» .

 در روایتی دیگر از پیغمبر اکرم هست که فرمودند: «قال رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم): ان لله تعالی فی الارض اوانی الا فیها القلوب»؛ در زمین، برای خدا ظرفهایی وجود دارد که عبارت از دلها است. صحبت در این است که این ظرف برای کیست و مظروفش چیست؟

قلب؛ مخزن حبّ الهی، دار حق تعالی، حرم الله و ناموس خدا است!


تصویری که شاید باعث شود مدیران باغیرت کشور کمی افسردگی بگیرند !

 

شکست راهبردی اشغالگران قدس

در حالی کاروان موسوم به آرزوهای لبخند 13 وارد نوار غزه شد که نخست وزیر منتخب فلسطین و دبیر کل اخوان المسلمین اردن محاصره از شکست راهبردهای رژیم صهیونیستی خبر دادند.

http://msy.gov.ir/parameters/62.193.12.206/modules/admin_news/store_folder/hassani_rad20110513151210717.jpg

آرزوهای لبخند 13 که 106 فعال از جمله همام سعید دبیرکل اخوان المسلمین اردن را شامل می شود به غزه رسیده است.

این منبع افزود: تعدادی از وزیران دولت منتخب فلسطین و رهبران حماس از این کاروان که حامل 10 تن دارو برای مردم غزه است، استقبال کردند.

همام سعید با شرکت در یک نشست خبری گفت : حضور این کاروان حامی این پیام است که محاصره غزه روبه زوال است و به صهیونیستها و آمریکایی ها می گوییم که شما در محاصره هستید و غزه در محاصره نیست.

وی بیان کرد: مردم فلسطین به الگوی بی نظیری در زمینه پایداری تبدیل شده اند و بهار عربی نتیجه این پایداری بود. غزه نقش زیادی در آزادی ملتهای عربی از جور ظالمانی که سالها بر آنها حکومت می کردند، داشت.

دبیرکل اخوان المسلمین اردن اظهار داشت: موضوع فلسطین مورد توجه جامعه جهانی است و دولت منتخب غزه مشروع است زیرا از صندوقهای رای بیرون آمده است.استراتژیک دشمن در غزه است.

نخست وزیر منتخب فلسطین خاطرنشان کرد: ما روز به روز پیشرفت بیشتری به دست می آوریم و دشمن روز به روز به فروپاشی نزدیک تر می شود.

شایان ذکر است که محاصره نوار غزه از زمان اسارت گلعاد شالیت در ژوئن 2006 (وی در اکتبر2011 آزاد شد) از سوی رژیم صهیونیستی اعمال شده است و پس از به قدرت رسیدن  حماس در غزه این محاصره تشدید شده است.

خبر دیگر اینکه "سیوان وایزمن" سخنگوی اداره زندانهای رژیم صهیونیستی اعلام کرد: محمود السرسک اسیر فلسطینی که از 84 روز قبل دست به اعتصاب غذا زده است، به بیمارستان منتقل شده است.

وعده آمریکا به کردهای سوریه برای تشکیل حکومت فدرالی

روزنامه 'الاخبار' لبنان روز یکشنبه اعلام کرد: آمریکا به کردهای سوری مخالف ترکیه پیشنهاد کرده که در صورت پیوستن به مجموعه های مسلح مخالف دولت بشار اسد، به آنها برای تشکیل حکومتی فدرال (مانند آنچه در عراق شکل گرفته) کمک خواهد کرد.


http://arabic.rt.com/media/pics/2011.06/512/657bdb980b5698b98f439f4b0e70a565.jpg

کاخ سفید در راستای اهداف ضد سوری خود به کردهای این کشور گفته است که برای بهبود شرایط و رسیدن به اهداف شان، باید با مخالفان دولت بشار اسد همکاری کنند.

الاخبار نوشت: آمریکا با هدف برجسته کردن نقش کردهای سوریه علیه نظام این کشور، یک شخصیت کرد را به جای 'برهان غلیون' رییس مستعفی ' شورای ملی سوریه' منصوب کرده است.

این روزنامه با اشاره به افزایش تعداد نیروهای حزب کارگران کردستان ترکیه (پ ک. ک) در داخل سوریه ادامه داد: ترکیه از افزایش شمار این افراد در مناطق مرزی با سوریه ابراز نگرانی کرده و در حقیقت تحرکات این حزب در داخل این کشور، به امری خطرناک برای امنیت و استقرار ترکیه تبدیل شده است.

این روزنامه با اشاره به موضع ترکیه در قبال سوریه، ادامه داد: از آنجا که آنکارا بیم دارد به تنهایی نتواند به حل مشکلات ناشی از پیامدهای بحران سوریه در ترکیه بپردازد، در این زمینه از ناتو و آمریکا درخواست کمک کرده است.

الاخبار نوشت: در حقیقت ترکیه در مسائل مربوط به سوریه با آمریکا و اتحادیه اروپا همسو شده و از سوی دیگر قصد دارد پایگاه حزب کارگران کردستان ترکیه (پ ک ک) را تضعیف کند.


چرخش سیاسی سعودی زیر تیغ انقلاب

انقلاب های منطقه باعث شده است تا عربستان به سمت «سیاست فعال حفظ وضع موجود» چرخش پیدا کند. فعال شدن سعودی ها به این دلیل است که آنها از فرو رفتن در باتلاق انقلاب های مردمی خاورمیانه نگران هستند.


چرخش سیاسی سعودی زیر تیغ انقلاب


عربستان سعودی در چند دهه گذشته در سیاست منطقه ای خود همواره معتقد به حفظ وضعیت موجود بوده است. این سیاست منطقه ای که برای ثبات داخلی و حمایت آمریکا و غرب از آل سعود و همچنین پیگیری منافع منطقه ای انتخاب شده است، سعودی ها را مجبور کرده که حتی به صهیونیست ها نزدیک شوند و از درخواست های عربی برای حفظ سرزمین فلسطین کوتاه بیایند و کمتر به آن بپردازند. از این رو، غربی ها از این سیاست سعودی با عنوان میانه رو یاد می کنند، چون ضد صهیونیستی عمل نمی کند!

سعودی ها در کنار این سیاست هماهنگ با صهیونیست ها حتی با تل آویو مبادلات اطلاعاتی و امنیتی دارند. اما سیاست حفظ وضعیت موجود در گیرودار تحولات خاورمیانه دچار مشکل شده است. به این دلیل که برخی از کشورهایی که در مدار این سیاست بودند، از دور خارج شدند و حاکمان آنها جایگاه خود را از دست دادند. سقوط زین العابدین بن علی در تونس، حسنی مبارک در مصر، علی عبدالله صالح در یمن و حتی معمر قذافی در لیبی، خاورمیانه عربی را از مدار سیاست غربگرایانه حفظ وضعیت موجود خارج کرده است.

البته هنوز کشورهایی هستند که در این منطقه با همین سیاست، ساختار حاکمیتی خود را حفظ کرده اند که بی شک با تهدیدهای گوناگونی برای تغییر مواجه هستند اما هنوز در برابر آن مقاومت می کنند.اردن، قطر و برخی دیگر از کشورهای غیر دموکراتیک و قبیله گرای منطقه همچون عربستان از جمله آنها هستند که هنوز به جای حاکمیت قانون و منطق چرخش قدرت، به برادرها و پسر عموها دل بسته اند. اما آیا عربستان، سیاست های منطقه ای خود را پس از انقلاب ها در منطقه تغییر داده است؟ آیا عربستان سیاست جدیدی را در منطقه دنبال می کند؟

یکی از عمده ترین ابزارهای سعودی در حفظ وضعیت موجود، پرورش نیروهای تندروی مذهبی و تزریق آن در کشورهای منطقه بوده است که به لحاظ ایدئولوژیک پرورش می یابند و با سرمایه زیاد و ارائه حقوق های کلان در اجرای سیاست های سعودی ها تلاش می کنند. اینگونه افکار و افرادی که به دست سعودی ها پرورش می یابند، در عموم کشورهای عربی و غیر غربی منطقه همچون افغانستان، پاکستان و ... پیدا می شوند. این سیاست کلان سعودی ها پس از وقوع انقلاب های خاورمیانه هنوز ادامه دارد.

تنها تفاوت سیاست های منطقه ای عربستان سعودی پیش و پس از تحولات منطقه در روش های آن دیده می شود. ریاض تا پیش از توفان انقلاب ها که از شمال آفریقا کلید خورد، از «سیاست منفعل حفظ وضعیت» موجود دفاع می کرد. در آن زمان ساختار و صورت بندی منطقه ای شکل گرفته بود و همه مهره ها بر سر جای خود قرار داشتند و با توجه به اینکه عربستان از تقدس سرزمینی، سرمایه زیرزمینی، آموزه های ایدئولوژیکی و... بهره مند بود، می توانست در بسیاری از کشورها، نهادها، سازمان ها، احزاب و گروه های منطقه ای نفوذ داشته باشد؛ بنابراین لازم نمی دید که چندان سیاست فعال سلبی یا ایجابی را دنبال کند به این دلیل که قطار منافع عربستان بر ریل سوددهی حرکت می کرد.

تنها نگرانی سعودی ها تا پیش از سال 2011 حمله آمریکا به افغانستان و عراق و تغییر برخی از سیاست های منطقه بود؛ زیرا ریاض از حذف و از بین رفتن حکومت های پیشین این دو کشور به نفع جمهوری اسلامی ایران نگران بود. ریاض، تهران را تنها قدرت مخالف رودر روی خود می دید که در حال افزایش نفوذ منطقه ای خود در سطوح مختلف برآمده است. اما انقلاب های منطقه باعث شد تا عربستان به سمت «سیاست فعال حفظ وضع موجود» چرخش پیدا کند. فعال شدن سعودی ها به این دلیل است که آنها از فرو رفتن در باتلاق انقلاب های مردمی خاورمیانه نگران هستند.

در این دوره، سعودی ها بیش از هر چیز با هماهنگی آمریکا و رژیم صهیونیستی به دنبال حفظ ساختار سیاسی پیشین در کشورهای انقلاب شده همچون؛ مصر، یمن و ... هستند. در گام بعدی، عربستان سعی دارد سلفی ها در این کشورها رگ های اصلی قدرت را به دست بگیرند. این در حالی است که اندیشه های انعطاف ناپذیر این گروه از اسلام گریان تندرو مورد پذیرش انقلابی های منطقه نیست. بنابراین نمی توان انتظار داشت که سلفی ها منافع عربستان سعودی را تأمین کنند. با این وجود، ریاض به آنها امیدوار است، زیرا از معدود گزینه هایی است که برایش باقی مانده است و چاره ای جز حمایت از آنها ندارد.

اما عربستان در عرصه های دیگر به دنبال حفظ حکومت هایی است که هنوز انقلاب در آنها صورت نگرفته است. اعزام نیرو به بحرین که از ابتدای شکل گیری اعتراض های انقلابی شروع شد، این روزها به الحاق این کشور به خاک عربستان و همچنین تشکیل اتحادیه کشورهای حاشیه خلیج فارس رسیده است که در هر دو مورد با مشکل مواجه شده است. عربستان سعودی سعی دارد با این کار، شبکه ای منطقه ای از همدستی را ایجاد کند تا با قرار گرفتن در کنار هم، از فروریختن حکومت های شان جلوگیری کنند. این درحالی است که اختلافات ریشه ای این کشورها چنین اجازه ای را به آنها نخواهد داد.

عربستان در مقابل سعی دارد در اتحادهای منطقه ای که مخالف ریاض و تیم غربگرای خاورمیانه عمل می کنند، مشکل ایجاد کند. مخالفت با طرح آتش بس کوفی عنان به عنوان نماینده سازمان ملل در سوریه، ارسال سلاح و پول کلان برای مخالفان دولت بشار اسد و ... از جمله سیاست های فعال سعودی ها است که سعی دارند وزنه قدرت به نفع مخالفان منطقه ای شان نچرخد. سیاستی که تا کنون امیدی برای ریاض به ارمغان نیاورده است.

شیوه های شکنجه در مراکز بازجویی رژیم صهیونیستی


اسرای فلسطینی و عرب دربند زندان های رژیم صهیونیستی از موارد متعدد و خطرناک نقض حقوق بشر رنج می برند و بر خلاف تمامی قوانین و عرف های بین المللی مربوط به حقوق اسرا؛ از جمله حقوق اسرای جنگی که مفاد آن با اجماع سازمان ملل متحد در قالب کنوانسیون سوم ژنو درباره نحوه تعامل با اسرای جنگی (امضا شده در تاریخ 12 آگوست سال 1949) گنجانده شده است، فجیع ترین اشکال شکنجه جسمی و روحی علیه آنها اعمال می شود.

بر اساس ماده 4 این کنوانسیون، اسیر جنگی به تمامی اعضای نیروهای مسلح یکی از طرفین جنگ و یا اعضای جنبش های مقاومت وابسته به یکی از طرفین که در داخل و یا خارج از منطقه خود؛ ولو منطقه اشغالی، در حال جنگ باشند، اطلاق می شود؛ مشروط به این که چندین شرط را داشته باشند که این شروط عبارتند از اینکه یک شخص ریاست جنبش مقاومتی را عهده دار باشد و ویژگی بارزی داشته باشد و آن گروه آشکارا سلاح در دست گیرند و در عملیات های خود به قوانین و قواعد جنگی پایبند باشند.

این شروط درباره گروه های مقاومت فلسطین صدق می کند؛ چرا که رژیم صهیونیستی سرزمینی را که متعلق به یک ملت دیگر است و آن ملت حق دفاع از سرزمین خود به شیوه های مختلف؛ از جمله مقاومت مسلحانه را دارد، اشغال نموده است و جنبش های مقاومت نیز در همین راستا شکل گرفته اند و دارای رهبران سیاسی و فرماندهان نظامی هستند و هر جنبش برای خود آرم و پرچم و شاخه نظامی مسئول اجرای عملیات نظامی علیه دشمن صهیونیستی دارد و آشکارا با دشمن مبارزه می کنند.

از سوی دیگر، به اسارت گرفتن گلعاد شالیت نظامی صهیونیستی اسیر گروه های مقاومت فلسطین در باریکه غزه و نحوه تعامل با وی از لحاظ ارائه خدمات درمانی و حفظ جان وی مصداق بارز پایبندی به قوانین جنگی اسلامی و حقوق بین الملل بود. بنابراین، اسرای فلسطینی و عرب اسرای جنگی به شمار می روند و حق برخورداری از تمامی حقوق مشمول معاهده بین المللی مربوط به اسرای جنگی را دارند.

ادامه نوشته

سرنوشت عراق در دست کیست؟

بحران سیاسی در عراق که از مدتی پیش و با تشدید فعالیت های احزاب و چهره های مخالف دولت نوری مالکی آغاز شده بود، هر روز بعد جدیدی به خود می گیرد. در این شرایط و در میانه اخبار گوناگون، آینده سیاسی این کشور همچنان در هاله ای از ابهام است.


http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1391/3/21/164659_127.jpg
در جدید‌ترین تحول در فضای سیاسی عراق، جلال طالبانی، رئیس جمهور این کشور از به حد نصاب نرسیدن امضاهای جمع آوری شده اعضای پارلمان علیه مالکی و خارج شدن موضوع سلب اعتماد از وی توسط پارلمان خبر داد. این در حالی است که نزدیک یک هفته پیش، ۱۷۶ نماینده پارلمان عراق در نامه‌ای به طالبانی، خواستار برکناری مالکی از سمت خود شده بودند.

در میانه این کشاکش‌ها، موضوع مداخله کشورهای خارجی و تضاد‌ها و رقابت منافع آنان با یکدیگر نیز به یکی از بحث‌های مهم صحنه سیاسی عراق تبدیل شده بود؛ تا آنجا که حتی شایعاتی مبنی بر تشویق مالی هنگفت عربستان سعودی به نمایندگانی که علیه مالکی رأی دهند، منتشر شد.

افزون بر این، «جو بایدن»، معاون رئیس جمهور آمریکا نیز سفری به عراق داشت که موجب شکل‌گیری سوءظن‌های جدیدی شد!

با وجود اینکه قرار بود این سفر محرمانه انجام شود، اخبار مربوط به آن به سرعت رسانه‌ای شد و کار به آنجا رسید که حتی یکی از نمایندگان پارلمان عراق، از تهیه طرح توطئه‌ای از سوی بایدن علیه دولت مالکی خبر داد.

به هر حال، به نظر می‌رسد پس از چند هفته، از روز گذشته و در پی اعلام به حد نصاب نرسیدن امضا‌ها علیه مالکی، ثباتی هر چند موقتی و شکننده بر عراق حکمفرما شده است! در این شرایط، آینده فضای سیاسی کشور عراق، به فعالیت‌ها و جهت‌گیری‌های آتی احزاب و به ویژه شخصیت‌های سیاسی مخالف مالکی بستگی دارد.

به عبارت دیگر، هرچند مالکی روز گذشته در دیدار با اعضای حزب «الوفاء» عراق از پایان بحران سیاسی اخیر در این کشور خبر داده، چهره‌های سر‌شناس مخالف، هنوز فعالیت‌های خود را علیه دولت وی متوقف نکرده‌اند. بی گمان در صدر این شخصیت‌ها، باید به «ایاد علاوی»، رهبر فهرست العراقیه و «مقتدی صدر»، رهبر جریان صدر اشاره کرد.

در جدید‌ترین تلاش‌های این دو شخصیت، مقتدا صدر امروز با فرستادن نامه‌ای به دبیرکل سازمان ملل، خواهان دخالت این سازمان برای پایان دادن به اختلافات سیاسی در عراق شد. صدر در این نامه از آنچه از بین رفتن عدالت در عراق خوانده، انتقاد کرده و این امر را باعث اخلال در امور کشور دانسته است.

ذکر این مهم لازم است که مخالفت جریان شیعه مذهب صدر با نخست وزیر شیعه عراق، خود به یکی از موضوعات بحث برانگیز در این کشور تبدیل شده است. مخالفت صدر با مالکی تا آنجا پیش رفته که وی هفته پیش اعلام کرد: «مالکی باید از قدرت کنار برود؛ حتی اگر به قیمت سکولار شدن من تمام شود». ظاهراً در واکنش به همین اظهارنظر بود که آیت الله کاظم حائری، از مراجع تقلید ساکن ایران، با صدور فتوایی، رأی دادن به سکولار‌ها را حرام اعلام کرد.

گفته می‌شود، صدور همین فتوا از جمله عواملی بوده که بر جهت گیری برخی چهره‌های مخالف دولت مالکی تأثیر گذاشته است.

از سوی دیگر، ایاد علاوی نیز امروز اعلام کرد، رهبران سیاسی عراق همچنان پافشاری دارند مالکی از سمت خود برکنار شود؛ البته وی بر خلاف صدر، مخالفت خود را با هر گونه دخالت خارجی در عراق اعلام کرد.

به هر حال، گویا آنچه در شرایط کنونی زمینه فروکش کردن موقت بحران را در عراق فراهم کرده، مخالفت شخص طالبانی با کنار رفتن مالکی و همچنین نگرانی برخی از کشور‌ها، از جمله ایران از بر هم خوردن ثبات در این کشور و پیامدهای ناگوار آن برای کل منطقه است.

هم اکنون رقابت‌های منطقه‌ای و به ویژه تلاش‌های بی‌وقفه کشورهای عربستان سعودی، قطر و ترکیه برای نفوذ در عراق و دامن زدن به اختلافات در این کشور، یکی از عوامل عمده تطویل بحران سیاسی در این کشور است؛ البته در این بعد از ماجرا، هدف نهایی نه خود عراق، بلکه ضربه زدن به منافع منطقه‌ای ایران است.

در چنین شرایطی، آینده تحولات عراق از یک سو به تغییر و تحولات در آرایش سیاسی نیروهای داخل این کشور و از سوی دیگر، به تغییرات احتمالی در توازن قوا در منطقه بستگی خواهد داشت.

ظلم...


در حالی سران جنایتکار رژیم جعلی از کشته شدن کودکان در سوریه ابراز ناراحتی می کنند که سلاح ها و حمایت های بی دریغ شان به سلفی های سوریه بر همگان آشکار است.



http://farhangnews.ir/sites/default/files/content/images/story/12-06-10/1422-1977.jpg

بمناسبت رحلت عالم جلیل القدر حضرت آیت الله آیت اللهی(ره)

حضرت آیت الله آیت اللهی (ره)روز جمعه به ملکوت اعلی پیوست.بر پیکر پاک ایشان امروز دوشنبه در شهرستان لارستان توسط حضرت آیت الله مکارم شیرازی نماز خوانده  و بر روی دست دوستان و بزرگان تشیع و خاکسپاری میگردد.

روحش شاد و یادش گرامی

حضور رهبرانقلاب در منزل آیت‌الله آيت‌اللهی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در جریان سفر به استان فارس و شهرستان لار در سال 1387، در منزل عالم جلیل‌القدر آیت‌الله آقای حاج سید عبدالعلی آیت‌اللهی امام جمعه‌ی شهرستان لار حضور یافتند.








پانزده بلا برای سبک شمردن نماز

http://www.zitova.com/gallery/images/79/1_namazv.jpg


حضرت زهرا (سلام الله عليها) میفرماید :
از پدرم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) درباره مردان و زنانی که در نمازشان سستی و سهل انگاری مکنند, پرسیدم.

آن حضرت فرمودند: هر زن و مردی که در امر نماز سستی و سهل انگاری داشته باشد, خداوند او را به پانزده بلا مبتلا می گرداند:

1 خداوند برکت را از عمرش می گیرد.
2 خداوند برکت را از رزق و روزی اش می گیرد.
3 خداوند سیمای صالحین را از چهره اش محو می کند.
4 هر کاری که بکند بدون پاداش خواهد ماند.
5 دعایش مستجاب نخواهد شد.

6 برایش بهره ای از دعای صالحین نخواهد بود.
7 ذلیل خواهد مرد.
8 گرسنه جان خواهد داد.
9 تشنه کام خواهد مرد به طوری که اگر با همه نهرهای دنیا آبش دهند, تشنگی اش برطرف نخواهد شد.
10 خداوند, فرشته ای را برمی گزیند تا او را در قبرش نا آرام سازد.
11 قبرش را تنگ گرداند.
12 قبرش تاریک باشد.
13 خداوند فرشته ای را بر می گزیند تا او را به صورتش به زمین کشد. در حالی که خلایق به او بنگرند.
14 به سختی مورد محاسبه قرار گیرد.

15 و خداوند به او ننگرد و او را پاکیزه نگرداند و او را عذابی دردناک باشد.


(مسند فاطمه الزهراء، ص 235)

وهابی‌‌شدن سوریه؛ رۆیای آل‌سعود  


حدود 200 سال پیش ارتش‌‌های وهابی و قبیله‌های بیابان نجد در قلب شبه‌جزیره عربستان تلاش کردند دمشق را تصرف کرده و وارد آن شوند اما با شکست مواجه شدند.


وهابیت

 این درحالی است که در این تردید وجود نداشت، اگر عثمانی ها نبودند که وهابی ها را شکست دهند و مصری ها آنها را تحت تعقیب قرار نمی دادند و به نجد عقب نمی‌نشاندند و دولت ایشان را در سال 1812 میلادی از بین نمی‌‌بردند، نتیجه حتمی، سلطه وهابی‌ها بر برخی از سرزمین شام و عراق و جزیرة العرب و وهابی‌شدن ساکنان این مناطق بود.

وهابی‌ها در آن زمان، تصرف مناطق فوق به‌ویژه دمشق را بر پیروان خود فریضه‌ای مذهبی عنوان و تحمیل کرده با اینکه برای تسلط بر دمشق و سرزمین شام حتی با استعمارگران انگلیسی نیز متحد شده و رو در روی خلافت عثمانی قرار گرفته بودند، با این حال موفق به این امر نشده و نتوانستند رۆیای خود را در این باره محقق کنند.

آیا وهابیون واقعاً از شامات دست کشیده‌اند؟

حال این پرسش پیش می‌آید که آیا هدفی را که وهابی‌ها سال‌ها پیش موفق به تحقق آن نشده بودند، هم‌اکنون و در قرن بیست و یکم می‌‌توانند به آن عینیت ببخشند؟ و آیا به هدفی که حتی در اتحاد با انگلیسی‌ها نیز به آن دست نیافتند، هم‌اکنون می‌توانند با اتحاد و هم‌پیمانی با رژیم صهیونیستی اسرائیل و آمریکا و پیمان ناتو به آن جامه عمل بپوشانند و بر سرزمین شام تسلط پیدا کنند؟ و آیا وهابیون سعودی پس از اینکه برخی از تروریست‌های سلفی توانستند برخی از روستاهای سوریه را به تصرف خود درآورند، خواهند توانست بر اندیشه‌ها و دیدگاه‌های سوری‌ها حاکم شوند؟

این توطئه‌ها همه در حالی در سوریه در حال روی‌دادن است که تا سه دهه پیش هیچ نام و نشانی از وهابیت در سوریه نبود، اما هم اکنون وهابیت در سوریه و بین شهروندان آن رسوخ کرده و موج می‌‌زند و این پدیده به‌شکلی ویژه در میان روستاییان و مستمندان سوری به‌سرعت در حال توسعه و گسترش است.

مفتي السعودية

شیخ عبدالعزیز آل الشیخ، مفتی اعظم وهابیون جهان و مفتی رسمی آل سعود

معروف است که عربستان سعودی و قطر هزینه فعالیت احزاب وهابی و جریان های آن را در سراسر جهان تأمین می‌کنند و اموال زیادی را به این احزاب اختصاص می دهند تا رۆسای آنها را به ریاست و رهبری کادرها و سازمان های مذهبی و آموزشی و پزشکی کشورهای مختلف مسلمان جهان برسند و در رهبری میلیون ها مسلمان از جمله مسلمانان فقیر و مستمند را به دست گیرند و آنها را به شرط به فرقه وهابیت درآمدن و اثبات وفاداری‌ اشان در گفتار و کردار به وهابیت تحت انواع حمایت ها قرار دهند.

ترویج وهابیت در دیگرکشورهای عربی

این موضوعی است که عملاً در مصر شاهد آن بودیم که وهابی‌ها با نفوذ در جریان سلفی این کشور و پس از حصول اطمینان از سرسپردگی آنها، اقدام به حمایت مالی بی‌وقفه از این جریان کردند تا سلفی‌های مصر پس از جماعت اخوان‌المسلمون، بزرگترین جایگاه سیاسی را در مصر احراز کنند و موفقیت‌های بزرگی را در انتخابات پارلمانی این کشور به دست آورند.

وهابیت در یمن طی قرون اخیر تنها چند مسجد داشت اما هم‌اکنون دارای میلیون‌ها پیرو است و در حال حاضر شهرهایی در یمن وجود دارند که تمام ساکنان آن را وهابیون تشکیل می‌دهند و فراتر از آن حتی استان‌هایی وجود دارند که نه تنها ساکنان آن وهابی هستند و حتی وهابی‌ها در این استان‌ها دارای گروه‌های مسلح هم هستند.

وهابیت

اما نفوذ وهابیت تنها به مصر و یمن ختم نمی‌شود بلکه سال‌هاست "افغانستان" نیز به عرصه تاخت و تاز وهابیت تبدیل شده است. نفوذ وهابیت در افغانستان به زمان حضور مبارزان احزاب اهل‌سنت علیه اشغال این کشور توسط اتحاد شوروی سابق بازمی‌گردد. در آن زمان وهابی‌ها به بهانه مبارزه با اشغالگران کمونیست و بعد از آن به بهانه مبارزه با اشغالگران آمریکایی و اروپایی، طالبان وهابی را روی کار آوردند و با حمایت مالی و نظامی از تفکر طالبانیستی، در ابتدا موفق شدند اشغالگران شوروی را از افغانستان بیرون کنند. بدین ترتیت تا زمان تصرف افغانستان توسط آمریکایی‌ها طالبان یکه‌تاز عرصه این کشور بود و هم‌اکنون نیز آمریکایی ها از طریق میانجیگران قطری و سعودی در حال مذاکره با طالبان هستند تا پس از خروج نظامیان آمریکایی از این کشور بار دیگر افغانستان را به آنها تحویل دهند.

در الجزایر هم مشاهده می‌کنیم که اکثر مناطق روستایی آن بین اهل‌سنت و وهابی ها تقسیم شده و در این بین کفه وهابی‌ها بر اهل سنت سنگینی می‌کند.

وضعیت در عراق نیز آن چنان واضح و آشکار است که نیاز چندانی به تبیین آن نیست اما برای تأکید باید گفت که وهابیت پس از اشغال عراق توسط نظامیان آمریکایی در سال 2003 میلادی به شکل گسترده وارد این کشور شد و توانست در میان اهل‌سنت این کشور نفوذ قابل توجهی پیدا کند و دست به اقدامات و حملات تروریستی بزند. وهابی‌ها به بهانه مبارزه با اشغالگران وارد عراق شدند، اما به جای قتل عام و کشتار اشغالگران دست به قتل عام و کشتار مردم این کشور از اهل سنت و شیعه زدند که این کشتارها و ترورها همچنان ادامه دارد.

خطر دوچندان وهابیت برای کشور سوریه

اهل سنت سوریه همچنان از خطری که وهابیت برای آنها دارد غافل هستند، چون بیشتر آنان خیال می‌کنند وهابیت یکی از مذاهب اسلامی است و همین توهم، موجب شده تا یک و نیم میلیون روستایی در إدلب، دمشق، درعا و حماة به فرقه وهابیت بگروند و این در حالی است که بحران امنیتی که سوریه اکنون با آن مواجه است مورد حمایت مالی و نظامی گسترده‌ سعودی‌ها با هدف نشر و گسترش این فرقه در سراسر سوریه است.

متأسفانه بسیاری از اهل‌سنت سوریه خیال می‌کنند وهابیت یکی از مذاهب اسلامی است و همین توهم، موجب شده تا یک و نیم میلیون روستایی در إدلب، دمشق، درعا و حماة به فرقه وهابیت بگروند و این در حالی است که بحران امنیتی که سوریه اکنون با آن مواجه است مورد حمایت مالی و نظامی گسترده‌ سعودی‌ها با هدف نشر و گسترش این فرقه ضاله و تروریست پرور در سراسر سوریه است

به اعتقاد برنامه‌ریزان و تئوریسین‌های آمریکایی ـ صهیونیستی یعنی هم‌پیمانان اصلی سعودی‌ها در جنگ‌شان علیه سوریه، هیچ چیز غیرممکنی وجود ندارد؛ آنها در قرن هفدهم، ایده از بین بردن تبعیض علیه یهودیان در اروپا را مطرح کردند و اگرچه در آن زمان موفق نشدند طرح خود را جامه عمل بپوشانند اما دو قرن بعد، سرانجام آن را محقق کردند. همچنین آنها با اینکه موفق نشدند، در سال 1891 میلادی پس از ارائه طرح تشکیل دولت یهود در فلسطین آن را محقق کرده و چنین دولتی را در فلسطین تشکیل دهند، با این حال در سال 1948 میلادی به خواسته خود دست یافتند.

هم‌اکنون نیز به نظر می‌رسد که وهابی‌های سعودی در صدد تحقق این خواسته خود هستند و تلاش دارند تا ساکنان سرزمین شام را به پیروی فرقه وهابیت بکشانند و جامعه متمدن و روشن‌اندیش و مقاوم سوریه را به جامعه‌ای شبیه نمونه وهابی عربستانی و طالبانی و سلفی تبدیل کنند و تعامل خود با سوری‌های ساکن استان‌های مختلف این کشور را بر این پایه و اساس بنا کنند که یا باید به فرقه وهابیت بگروند یا تکفیر می‌‌شوند.

اصل تکفیر و خشونت و جنایت، اصل ثابت و حاکم بر تاریخ فرقه وهابیت است. تاریخ وهابیت مملو از نمونه‌هایی است که اثبات‌کننده این مدعاست و در این ارتباط فقط کافی است به تاریخ مراجعه کرده و نحوه اشغال مکه، مدینه، طائف، کویت، عراق و سرزمین شام را به‌طور گذرا مطالعه کنیم تا ببینیم وهابی‌ها بین سالهای 1792 تا 1810 میلادی در حمص و دمشق مرتکب چه جنایاتی شدند و چه کشتارها و قتل‌عام‌هایی را در این دو شهر در حق پیروان دیگر مذاهب اهل‌سنت و جماعت به بهانه عدم ایمان آنها به فرقه "محمد بن عبدالوهاب" روا داشتند، فرقه‌ای که پایه‌های اصلی و اساسی آن را خشونت و تکفیر و تحریم "تسامح و تساهل و زندگی مسالمت‌آمیز" و تعمیق دشمنی‌ها و خصومت‌ها و کینه‌ها فراگرفته است.

وهابیت

در تاریخ ثبت و ضبط است که وهابی‌ها چگونه با انگلیسی ها در قرن 17 و 18 میلادی برای جنگ با امپراتوری عثمانی متحد شدند تا پس از آن در قرن بیستم با آمریکایی‌ها برای کشتار شیعیان و اهل سنت در عراق، فلسطین، لبنان، بحرین، سوریه و یمن هم‌پیمان شوند، به‌ویژه در فلسطین که مهم‌ترین قضیه جهان اسلام است اما سعودی‌ها علیه این قضیه با صهیونیست‌ها و انگلیسی‌ها متحد شدند تا رژیم صهیونیستی در فلسطین پای گیرد و در تمام جنایات آنها از جمله محاصره و حتی به گرسنگی کشاندن ملت فلسطین از هیچ اقدامی فرو نگذاشتند.

به‌رغم گذشت 15 سال از تشدید فعالیت سازمان‌های تروریستی وهابی و به‌رغم آنچه سران وهابیت آن را با هدف انحراف اذهان عمومی در جهان اسلام، "جنگ با آمریکا" نامیده‌اند، تاکنون فلسطینیان حتی یک وهابی را هم ندیده‌اند که یک تیر به سوی صهیونیست‌های اسرائیلی یا منافع آنها در سراسر جهان شلیک کرده باشد بلکه بالعکس آنها به‌شدت با همراهان مقاومت فلسطین در سراسر جهان از جمله در ایران، لبنان، سوریه و جهان عرب دشمن هستند.

دیدگاه علمای جهان اسلام و علمای الأزهر درباره وهابیت

 علمای الازهر و صاحبنظران و پژوهشگران جنبش های اسلامی تأکید می‌کنند که وهابیت خطرناک‌ترین اندیشه و فکر و ‌دشمن نه‌تنها برای جهان اسلام و بلکه برای غیر اسلام است و خطر آن کمتر از خطر صهیونیسم نیست و افکار و اندیشه‌ها و کردار آنها تشویق کنند و ترویج کننده خشونت و تروریسم و نفرت و تکفیر تمام کسانی است که برخلاف آنها فکر و عمل کنند و با رفتار و عملکرد و تعامل آنها بود که چهره مقاومت اسلامی در فلسطین و عراق اندکی تحریف شد و از این حیث این فریضه و واجبی شرعی است که در برابر این مکتب و پیروانش به هر طریق مجاز و ممکن مقاومت کرد.

وهابی‌های سعودی در صدد تحقق این خواسته خود هستند و تلاش دارند تا ساکنان سرزمین شام را به پیروی فرقه وهابیت بکشانند و جامعه متمدن و روشن‌اندیش و مقاوم سوریه را به جامعه‌ای شبیه نمونه وهابی عربستانی و طالبانی و سلفی تبدیل کنند

به‌تازگی همایشی اسلامی در قاهره برگزار شد با عنوان "وهابیت: خطری علیه اسلام و جهان" بود که در آن اندیشمندان و علمای بزرگ جهان اسلام حضور داشتند.

این همایش در بیانیه پایانی خود پیشنهادها و توصیه‌هایی به این شرح ارائه کرده است:

یک: کارشناسان و صاحب‌نظران و علمای جهان اسلام طی هفت پژوهشی که به‌تازگی درباره وهابیت انجام دادند و بر سر این فرقه بحث و مناقشه کردند، به این نتیجه رسیدند که وهابیت برپایه نفی و تکفیر دیگران استوار است و امنیت و صلح تمام کشورهای جهان اسلام را تهدید می‌کند و مهم‌ترین و بارزترین نماد این مکتب "سازمان القاعده" است و در این میان بی‌تردید اگر اموال و دارایی‌‌های سعودی و فتنه‌انگیزی آمریکا نبود وهابیت هیچ‌گاه نه رشد می‌کرد و نه توسعه و گسترش می‌یافت و نه اتهاماتی به اسلام و مسلمانان در جهان وارد می‌شد و چهره اسلام در سطح جهان زیر سۆال نمی‌رفت.

دو: شرکت‌کنندگان در همایش تأکید کردند که وهابیت دیدگاهی منفی نسبت به موضوعاتی مثل زنان، دانش، هنر، ادیان، مذاهب اسلامی از جمله تشیع و غیره داشته و در واقع آن را باید دعوتی به جاهلیت و خصم خونین حقایق حاکم بر جهان و عقل‌گرایی برشمرد، به همین دلیل بسیاری آن را دینی غیر از دین اسلام می‌دانند، چون با تمام اصول و مبادی اسلامی در تعارض مطلق است.

سه: شرکت‌کنندگان در همایش بر ضرورت تهیه و تدوین راهبرد اسلامی و جهانی در حوزه‌های فرهنگی و سیاسی برای مقابله با وهابیت تأکید کردند و در این میان الازهر باید نقش بسیار مهمی را در این راه ایفا کند و به برملا کردن ماهیت واقعی این فرقه بپردازد.

طرح آکادیمیک برای تحریم "اسرائیل"

http://www.negingostar.com/temp_uploads/hamkari.jpg


وزارت امور خارجه "اسرائیل" به تازگی (روز یکشنبه 20 می جاری) سفیر آفریقای جنوبی در تل آویو را احضار و مراتب اعتراض خود نسبت به تصمیم دولت متبوعش در خصوص اعمال برخی محدودیت ها بر کالاهای تولیداتی شهرک های کرانه باختری را به وی ابلاغ کرد. از سوی دیگر آویگدور لیبرمن وزیر خارجه فاشیست رژیم صهیونیستی آفریقای جنوبی را به اتخاذ سیاست کاملا خصمانه علیه اسرائیل در طول سال های گذشته متهم کرد.مردم آفریقای جنوبی در طول تاریخ معاصر بیشترین رنج ها را از نژادپرستی کشیده اند و بیش از همه طعم تلخ آن را چشیده اند، حال آنکه ملت فلسطین همچنان از این پدیده شوم رنج می برند؛ به همین خاطر همدردی مردم آفریقای جنوبی با ملت فلسطین که روزگاری در شرایط مشابهی زندگی می کردند، رنگ و بوی دیگری دارد. آنان در نبرد ملی خود با نژاد پرستی پیروز شدند و رژیم آپارتاید را به زباله دان تاریخ سپردند. این پیروزی می تواند اسوه ملت فلسطین باشد که حدود یک قرن است با نژاد پرستان صهیونیستی می جنگند و بر این باوریم که با توجه به سنت اجتناب ناپذیر تاریخ خواهند توانست دشمنان صهیونیست خود را به همان زباله دان اندازند. هم اکنون در آفریقای جنوبی یک طرح فرهنگی بزرگی برای تحریم اسرائیل به راه انداخته شده است و چهره های آکادیمیک بیش از 13 دانشگاه بیانیه ای را امضا و در آن تاکید کردند که از اقدام دانشگاه ژوهانسبورگ که خواستار پایان دادن به همکاری با "اسرائیل" است حمایت می کنند.

 
ادامه نوشته

نامزدهای فتح و حماس برای تصدی وزارتخانه های دولت وفاق ملی فلسطین


جنبش های فتح و حماس در جلسات گفتگو و رایزنی خود طی هفته گذشته که به میزبانی قاهره برگزار شد بر روی اسامی وزرای دولت وفاق ملی فلسطین توافق کردند.

  خبرگزاری رسمی ترکیه "آناتولی" به نقل از منبع آگاهی که در جریان جلسات آشتی ملی فلسطین قرار داشت، خاطر نشان کرد که جنبش های فتح و حماس بر روی اسامی مورد نظر برای تصدی پست های وزارتی در دولت وفاق ملی به توافق رسیده اند و قرار است این مساله در نشستی که دو جنبش قبل از تاریخ 20 ماه ژوئن جاری برگزار خواهند کرد، نهایی شود و پس از آن طی نشست محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی "حماس" تشکیل دولت جدید به صورت نهایی اعلان شود.

این منبع که نخواست نامش فاش شود، تصریح کرد که «جنبش حماس "هانی قواسمی" وزیر کشور اسبق در دولت دهم فلسطین و مصطفی برغوثی را به عنوان وزیر کشور، ماجد بایض و اسماعیل محفوظ را به عنوان وزیر دارایی، علیان حولی و ولید جرار را برای تصدی وزارت آموزش و پرورش و مصطفی برغوثی و محمد نخاله را برای وزارت امور خارجه پیشنهاد داده است.»

وی افزود:« حماس همچنین فتح الله صعیدی و رفعت رستم را برای وزارت شهرداری ها، منصور حضیری و عبد الکریم جوده را برای وزارت کشاورزی، حاتم عویضه و مازن سنقرط را برای وزارت اقتصاد ملی، ماجد فرا و سمیر منه را برای وزارت برنامه ریزی، حیان ادریسی را برای وزارت اوقاف و خالد خنفر و نزار حجازی را برای وزارت ارتباطات معرفی کرده است.»

این جنبش برای وزارت مشاغل عمومی و مسکن، یحیی سراج و رفیق مکی، برای راه و ترابری محمود قواسمی و وائل دویکات، برای امور اجتماعی عفت جعبری، برای امور اسرا و آزادگان فلسطین نائل برغوثی، برای وزارت دادگستری سلیم سقا و احمد خالدی، برای امور زنان سناء ابو دقه و رحاب شبیر، برای وزارت بهداشت حسن خریشه و فؤاد عیسوی و برای وزارت فرهنگ نظمی مصری و محمد عمران را پیشنهاد کرده است.

به گفته این منبع آگاه، جنبش فتح نیز «اکرم عوض و محمد شلالده را برای وزارت کشور، نبیل جعبری و سهیل مدبک را برای وزارت آموزش و پرورش، زیاد ابو عمرو و حنان عشراوی را برای وزارت امور خارجه، عزام شوا را برای وزارت دارایی، هانی نجم را برای وزارت مسکن و مشاغل عمومی، کامل شامی و نافذ ابو بکر را برای وزارت برنامه ریزی، یوسف سلامه و حافظ جعبری را برای وزارت اوقاف و محمد نصر و عدنان لحام را برای وزارت شهرداری ها معرفی کرده است.»

منبع مذکور همچنین تاکید کرد که «جنبش فتح برای وزارت اقتصاد، نضال صبری و باسم خوری، برای وزارت کشاورزی نصر ابو فول و ولید عبد ربه، برای وزارت ارتباطات یوسف ابو زر، برای راه و ترابری سعید هیفا، برای وزارت امور اسرا و آزادگان شوقی العیسه، برای وزارت امور اجتماعی عصماء المصری و ندا ابو الندا، برای وزارت دادگستری شرحبیل زعیم و یاسر عموری، برای وزارت زنان نادیه قواسمی، برای وزارت بهداشت ماجد ابو رمضان و محمد بطراوی و سهیل مدبک و برای وزارت فرهنگ ابراهیم ابراش را پیشنهاد داده است.»

روایت روزنامه‏نگار شیعه پاکستانی از دلایل کشتار شیعیان در این کشور

http://bcn.webege.com/photos/6e9a17937b75.jpg

«شهزاد سید» روزنامه نگار پاکستانی، در گفت‏وگو با خبرنگار ابنا درباره وضعیت شیعیان درپاکستان تصریح کرد: اگرچه وضعیت شیعیان در پاکستان کمی پیچیده است اما درکل می‌توان گفت وضعیت خوبی ندارند. مثلاً می بینیم که در چند دهه اخیر،شیعیان این کشور روزنامه، شبکه تلویزیونی و به طور کلی رسانه‏ای قوی ندارند.

وی با رد درگیری بین شیعه و سنی در این کشور تاکید کرد: اقداماتی که علیه شیعیان در پاکستان صورت می‌گیرد توطئه بین المللی است. در حالی که برخی تروریست ها خود را سنی می‌نامند اما در واقع سنی نیستند بلکه آنها افرادی افراطی هستند که علیه ملت پاکستان اقدام می کنند.این تروریست‏ها اغلب عاملان عربستان و امارات هستند که مردم را به جان هم می اندازند.
این فعال رسانه ای با انتقاد از مسئولان پاکستانی ابراز داشت: آنها مسائل شیعیان را نمی فهمند و مشکلات آنها را تشخیص نمی دهند و  چگونگی رابطه بین شیعه و سنی را نمی دانند.
شهزاد سید با تاکید بر نیاز پاکستان به رهبری سیاسی جدید گفت: پاکستان به رهبری نیاز دارد که بتواند مذهب شیعه و سنی را بفهمد وضمن حل و فصل مشکلات این دو،رابطه آنها را تعمیق ببخشد.
وی درخصوص رهبران دینی شیعه و اتحاد میان شیعیان در پاکستان گفت:برخی از این رهبران فقط لباس روحانیت بر تن دارند اما در واقع سابقه طلبگی چندانی ندارند. آنها در مورد کشته شدن و تفرقه بین شیعیان ضعیف عمل کرده اند و این اصلی ترین دلیل بر عدم اتفاق نظر میان شیعیان است.
روزنامه نگار پاکستانی افزود:در قدیم علمای برجسته‏ای مثل«شهید عارف حسینی»ها بوده‌اند که با وجود آنها و به دلیل انسجام میان شیعیان با تروریست‏ها مقابله می‏شد اما امروزه ده‌ها شیعه کشته و زخمی می‌شوند ولی هیچ مقابله‏ای با تروریست‏ها نمی‏شود.
شهزاد سید ضمن اینکه شیعیان پاکستان را مردمی باخرد و دانش خواند ولی در عین حال گفت: شیعیان پاکستانی بدلیل نداشتن رهبری قوی و معنوی هنوز آن طور که باید با یکدیگر متحد نشده‏اند.
وی با اشاره به حملات علیه شیعیان در پاکستان گفت: بیشتر این اقدامات توسط فتواهایی که دیویندی‌ها و وهابی‌ها صادر می‌کنند صورت می‎گیرد. البته همه این افراد تروریست نیستند ولی هنگامی که علمای آنها فتوای شرک و برائت علیه شیعیان می‌دهند، آنها نیز مشتاق می‌شوند تا علیه شیعیان عملیات تروریستی انجام دهند.
شهزاد سید ادامه داد: البته تمامی کشتارها علیه شیعیان پاکستانی فقط دلایل مذهبی ندارد بلکه دلایل اقتصادی و مالی هم دارد.
این روزنامه نگار پاکستانی در بخش دیگری از این گفت‏وگو با اشاره به مشکلات موجود بر سر راه بیان نظرات خود گفت: من در رابطه با بحرین و کشورهای مسلمان و مستضعف موضع مشخصی دارم و مقالاتی را علیه استکبار در نشریات پاکستان می‌نویسم و به همین دلیل تحت مراقبت شدید قرار دارم و در نتیجه گاهی نمی توانم صریح و مستقیم موضع خود را بیان کنم.
شهزاد سید با تاکید بر علاقه مردم پاکستان، اعم از شیعه و سنی، به رهبری حضرت آیت‏الله العظمی خامنه‎ای گفت:مردم پاکستان حامیان رهبر انقلاب ایران هستند و آقای احمدی نژاد را هم دوست دارند زیرا دو ملت ایران و پاکستان مخالف اسرائیل، آمریکا و هر نوع نظام استکباری هستند.

مشاهدات عینی مستندساز ایرانی از حوادث سوریه  

بیداری اسلامی که جرقه‌اش از تونس و با مرگ نوجوانی دست‌فروش زده شد، در مسیری ناباورانه، شعله‌اش دامن دیکتاتور تونس را گرفت و تخت قدرت قذافی و مبارک را به آتش کشید.

http://www.ommatnews.ir/base/images/2012/02/sohel-karimi2.jpg

حال بحث داغ بسیاری از رسانه‌های غربی انعکاس اخبار درگیری و تظاهرات شدید روسیه و انتساب آن به براندازی حکومت بشار اسد است، اما اینکه این مانور خبری، چه میزان حقایق رویدادهای اخیر سوریه را بیان می‌کند، سوالی است که ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده است. بر همین اساس به سراغ مستندات، از زبان یک مستندساز رفتیم و با سهیل کریمی که مدتی است ساخت مستند «فتنه شام» را برای بیان حقایق جاری در سوریه آغاز کرده، به گفت‌وگو نشستیم.

وی که به تازگی از سفر دو ماهه‌اش از سوریه بازگشته، حرف‌های شنیدنی زیادی برای گفتن داشت.

روایت عینی این مستندساز از تازه‌ترین وقایع جاری در سوریه در گفت‌وگو با فارس از نظر می‌گذرد:

با تجهیزات کامل و بدون مشکل وارد سوریه شدیم

* با توجه به تحولات بسیاری که امروز در منطقه وجود دارد، چرا شما سوریه را برای ساخت مستند انتخاب کردید؟

- کارهایی که قصد دارم انجام دهم به سوریه ختم نمی‌شود و ان‌شاالله در آینده موضوعات دیگر را هم پیگیری می‌کنم ولی باید بگویم که موضوع سوریه از باقی تحولات متفاوت‌تر است. می‌گویند در آنجا مردم کشتار می‌شوند و درگیری‌های هر روزه سوریه را تبدیل به میدان جنگ کرده. ضمن اینکه غربی‌ها پیگیر ماجرای سوریه هستند و می‌گویند باید در این کشور دموکراسی برقرار شود. این‌ها چیزهایی بود که رسانه‌های آن‌ها می‌گفتند.

با توجه به همه این موارد به علاوه پیشنهاد برخی دوستان، طرحی را با نام «فتنه شام» آماده کردم. بر همین اساس با کشور سوریه هماهنگی‌ها را انجام دادم و برنامه‌ریزی‌ها شکل گرفت.

بعد از پیگیری‌های اولیه در سوریه و ایران و سه روز معطلی در راهرو‌های وزارت خارجه به دفتر «آقای شمقدری» رئیس سازمان سینمایی مراجعه کردم. حقیقتاً ما هیچ‌گاه پشت در اتاق ایشان معطل نماندیم. همیشه پاسخگو بودند و این بار نیز نام‌های تحت عنوان معرفی‌نامه برای وزارت امور خارجه نوشتند.

* این مستند از کجا حمایت شد؟

این کار ابتدا به مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ارائه شد ولی به دلیل پروژه‌های دیگری که با این مرکز داشتم، «فتنه شام» در این مرکز دنبال نشد.

پس از آن دوستان زیادی وعده دادند که طرح را ارائه دهید، ما پای کار هستیم، اما سراغ هر فرد یا نهادی رفتیم، نشانی از عمل به این وعده‌ها ندیدم.

* پس از طی این مراحل، زمانی که به سوریه رسیدید مشاهدات‌تان از اخبار ناامنی و درگیری و کشتار چگونه بود؟

- در ابتدا تصور می‌کردم به دلیل همراه داشتن تجهیزات فیلمسازی در فرودگاه از ورودمان جلوگیری می‌شود، اما هیچ مشکلی پیش نیامد و ما به راحتی با وسایل فیلمسازی وارد دمشق شدیم.

پس از ورود به سوریه، خانم «سلوم» مسئول دفتر نمایندگی شبکه جهانی «الفرات» و دوستان سوری ایشان در یک دفتر رسانه‌ای هر کاری که ممکن بود برای کمک به ما انجام می‌دادند.

در ابتدا قرار بود آقای احمد ابراهیم، خبرنگار فلسطینی، راوی مستند «فتنه شام» باشد اما او در غزه درگیر بود و برای رسیدن به گروه یک هفته از من فرصت خواست. در نهایت آقای «وائل حسن» را به دلیل داشتن لهجه عربی بسیار فصیح و صدای رسا -علیرغم جوان نبودن- انتخاب کردم. در ضمن وی علی‌رغم عضویت در حزب بعث سوریه، جزو منتقدان این حزب و خبرنگاری بسیار جسور بود که به دلیل انتقاد از فساد در حزب متبوع خود، وی را از آن مجموعه اخراج کرده بودند و به خاطر داشتن همین شرایط، برای کار ما مناسب بود.

پس از آن برای اقامت در میدان «المرجه» اتاقی را با هزینه هر شب اقامت 85 دلار اجاره کردیم. اما با وجود اینکه این میدان و هتل‌های آن، محلی توریستی بود، در 6 طبقه ساختمان محل اقامت ما آب و برق قطع بود.

ادامه نوشته

اگه رفتین کربلا به آقا بگین ...


بسم رب الشهدا و الصدیقین

دست نوشته های شهدا رو ورق میزدم این چندتا برام جالب بودند.راستش موندم؛در حیرتم آنها کجا سیر میکردند و ما کجا؟!چه به سر خود آورده ایم؟!

وا عجبا از این اعتقاد و عشق...

در خاك كربلا گم شده‌ام :
«اگر من شهید شدم و جنازه‏ام به دست شما نیامد، بدانید در خاك كربلا گم شده‏ام و در پیش حسین‏(ع) هستم».

شهید رضا حسن زاده        

                          

 مرگ چون خوابی شیرین است :

«بله! اگر ما می‏توانستیم روزی چون علی‏(ع) بر نفس خود فاتح گردیم و چون حسین‏(ع) تشنه لب در دشت كربلا، تیغ شهادت را با آغوش باز بپذیریم و شبی چون حضرت سجاد(ع) شب را با ناله‏های برخاسته از نهاد دل به درگاه خدا به صبح برسانیم و غلبه بر مادیات را جانشین آن كنیم، آن وقت است كه می‏توان گفت: مرگ چون خوابی شیرین است و اگر غیر از این باشد مطمئناً دروغ است».

 شهید داود مدنی                         

من راه حسین را انتخاب كرده‌ام :

 «امروز دو جبهه وجود دارد: یكی، حسینی و دیگری، یزیدی و من راه حسین‏(ع) را انتخاب كرده‏ام. شما هم از فرصت استفاده كنید و به جبهة حسین‏(ع) بپیوندید و در هر كربلایی، امام حسین‏(ع) وجود دارد و حسین زمان ما امام خمینی است. ای حسین جان! ما هر اندازه‏ای كه مصیبت ببینیم، مشكلات ببینیم، به اندازة مصیبت تو نمی‏شود. یا ابا عبدالله! به یادمان می‏آید وقتی كه عزیزان رزمنده به عملیات می‏روند با «یا حسین یا حسین» به سوی دشمن حمله می‏برند و در خون خود غوطه‏ور می‏شوند. «حسین حسین» می‏گویند. حسین جان! مصیبت تو را فراموش نمی‏كنیم».

 شهید عزّت‏الّله رحمانی

پاسخ به ندای فرزندت خمینی :

«ای امام حسین! اگر چه در كربلا نبوده‏ام تا به ندای «هل من ناصر ینصرنی»ات، جواب بدهم، ولی ببین كه به ندای حق طلبانة فرزندت خمینی، لبیك گفته و در كربلای خوزستان جان فشانی می‏كنم».

 شهید حمید كریمی

یا حسین :

«یا حسین! یا حسین! یا حسین! آن قدر فریاد «هل من ناصر ینصرنی»ات نافذ بود و آن‌چنان تنهایی‏ات در آن تفتیده دشت برهوت، دلمان را به آتش كشید كه اكنون در لبیك به تو ای وارث رسولان! همة سختیها را با لذت ایثار بر دوش خواهیم كشید».

شهید مجتبی طیرانی

 عاشورا نباید از یادمان برود :

«ما در اسلام، روزی تاریخی‏تر از عاشورا نداریم؛ به خاطر این كه عاشورا سر منشأ پیروزی‏های اسلام بود. ما كه در این زمان زندگی می‏كنیم باید بدانیم كه عاشورا را باید از یادهایمان نبریم. آیا چگونه می‏شود از یاد برد روزی كه تمام یاران حسین‏(ع) و حسین‏(ع) به شهادت رسیدند».

  شهید محمد رضا خانزادی

 سعادت دنیا و آخرت در راه حسین است :

«باید این را دانست كه من این راه حسینی، راه اللّه و شهید شدن را خودم آگاهانه و با بینش اسلامی انتخاب كرده‏ام و هیچ زور واجباری در این راه نیست، بلكه یك انتخاب آگاهانه است كه شخص، خود، انتخاب می‏كند و من این راه را كه همان راه حسین‏(ع) و یارانش است، خودم انتخاب كرده‏ام. می‏دانم سعادت دنیا و آخرت در همین راه است».

شهید حسین نافله زاده

دیگر برایت مرگ مفهومی ندارد :

 «به میدان آزمایشی می‏روی كه در یك طرف كفر است با تمام امكانات و در طرف دیگر، جوانان سلحشور و باایمان كه برای حق مبارزه می‏كنند، برای هدفشان و مكتبشان. وقتی این چنین می‏اندیشی خود را در كنار همة آنها و جزء یارانشان احساس می‏كنی، گویی در كنار حسین‏(ع) فریاد «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنصُرُنی»اش را پاسخ گفته‏ای و دیگر برایت مرگ مفهومی ندارد. چه زیبا و با شكوه است این گونه بودن، این گونه زیستن و این گونه مردن».

 شهید بهروز ابوحمزه

به امام حسین بگویید... : 

«اگر به زیارت رفتید، به امام حسین‏(ع) بگویید كه من هم جوانی داشتم و آرزویش این بود كه در زمان شما و در ركاب شما باشد، ولی امروز این سعادت را پیدا كرده و به یاری شما آمده». 

شهید مجتبی زكریا پور

بغض‏های حقیر ما

http://www.chopogh.com/upload_images/images_medium/s3_0_16497.jpg

غض‏های حقیر ما، روبه‏ روی تصاویر گلگون شما سرریز می‏شود و راه را برای کلام می‏بندد؛ با شما شقایق‏هایم. از شما چه باید گفت و چه باید نوشت؟

واژه‏های خاکسترگونه ما، فقط بلدند روبه‏روی شما ضجه بزنند. اما کاش می‏دانستند که یاد شما حرکت است؛ حرکتی برای بهبودی وضعِ «بودن». چه باید گفت که شما حنجره‏های خود را عبور دادید تا آن سوی مرزهای تکبیر، آن سوی مرزهای ندیدن؛ جایی که واژه‏ای یافت نمی‏شود تا شما را با آن ستود. اصلاً شما که برای تحسین برانگیزی قلم‏های ما بوسه بر عطر پرواز نزدید!
هر روز و هر شب، خاکریزها، با اشک‏ها و دعاهایتان گره می‏خورد.
شما، درشتناکی شب را با تکبیرهای فاتحانه‏تان درهم می‏شکستید و روزهای سنگر را سپیدتر از بال‏های کبوتران می‏کردید.
ما مانده‏ایم و یاد شما
بدا به حال ما، اگر یاد شما را زندگی ما قاب نگیرد. اینجا فراوانند داغ‏های کمرشکن و زخم‏هایی که شما مرهمشان هستید؛ شما را می‏گویم که نگاهتان رفت و در جهت قبله پروانه ‏ها خانه کرد.
وقتی دست نوشته ‏های شما خوانده می‏شود، در می‏یابیم که شما نام دیگر خورشیدید و قرابتی نزدیک با خود عشق دارید.

وقتی وصیت‏نامه‏ های شما را می‏خوانند، تازه می‏فهمیم چرا با عزم آخرین نفر از شما، آسمان چمدان خود را بست و کوچید تا بر شرم خویش نیفزوده باشد. وقتی عکس شما را در ذهن خویش ورق می‏زنیم، تازه می‏فهمیم که عکس‏های تک تک شما اشاره می‏کرده است به بهترین فصل حیات و ما غافل بودیم. حال ما مانده‏ایم و دستانی که به دیواره‏های قفس می‏خورد. ما مانده‏ایم و نام جاوید شما که از لمس رهایی، خنده می‏زند. ما مانده ‏ایم و موسم یاد شما که روزهای ما را ترمیم می‏کند.

افسوس،افسوس و صد افسوس ...

دعایی که قطعا مستجاب می‌شود

http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/2/27/165934_573.jpg


آیةالله بهجت رحمةالله علیه، در پاسخ به سوالی فرمودند: برخی گمان می‌کنند که دعا، کار پیرزن‌ها و پیرمردها و عجزه [ناتوانان] است، آنها که نمی‌توانند در میدان جنگ و جهاد شمشیر بزنند؛ ولی معلوم می‌شود مساله از این بالاتر است.

                             

در روایت درباره شرایط استجابت دعا آمده است: "من دعا و هو لایحس سوی الاجابة استجیب له"، یعنی هر کس دعا کند و جز اجابت احساس نکند، دعایش مستجایب می‌شود. ایشان در ادامه می‌فرمایند: گویا حالتی در ما پیدا شده شبیه به یاس از اجابت، که دعای ما فقط به زبان و لقلقه‌ی لسانی است؛ نه دعای برخاسته از دل مطمئن و امیدوار به اجابت. قلب متیقن و دل شکسته‌ای می‌خواهد که دعایش مثل تیر به هدف برسد، به گونه‌ای که دعا کنیم و اجابت آن را بفهمیم و یا حداقل به ما وعده‌ی استجابت آن را بدهد، ولو بعد از چهل سال، همچنان که درباره حضرت یعقوب علیه‌السلام ظاهرا دارد [محقق شد].


بنابراین فرموده آیةالله بهجت، آن دعایی مستجاب است که دعاکننده در آن مطمئن به اجابت باشد و این امر به قول ایشان قلب متیقن و دل شکسته می‌خواهد. (کتاب پرسش‌های شما و پاسخ‌های آیةالله بهجت، جلد دوم)

درگذشت یکی از رهبران حماس در الخلیل


شیخ فتحی عبد العزیز عمرو (63 ساله) از رهبران برجسته جنبش مقاومت اسلامی "حماس" و از بنیانگذاران جماعت اخوان المسلمین و جنبش حماس در استان الخلیل جمعه شب گذشته دار فانی را وداع گفت.

به نقل از نزدیکان شیخ فتحی عمرو، وی که ساکن شهر دورا بود جمعه شب گذشته پس از سکته قلبی و بیهوشی در مقابل منزل خود به بیمارستان دولتی شهر الخلیل انتقال داده شد و پس از بی نتیجه ماندن تلاش های پزشکان جان به جان آفرین تسلیم کرد.

شیخ عمرو از رهبران برجسته اسلامی و قبیله ای و از نخستین رهبران جماعت اخوان المسلمین در فلسطین به شمار می رفت که در سال 92 به مرج الزهور لبنان تبعید شد.

وی کارمند اداره اوقاف الخلیل بود و حتی ریاست دایره ارشاد اسلامی و سپس مدیریت امور اداری وزارت اوقاف را نیز بر عهده گرفت و اخیر رئیس کتابخانه های سازمان اوقاف در دورا بود.

این رهبر برجسته جنبش حماس در الخلیل بارها توسط نظامیان صهیونیستی و سرویس های امنیتی تشکیلات خودگردان فلسطین بازداشت و روانه زندان شد.

تروریسم شهرک نشینان صهیونیست

http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1390/07/13/085912781_PhotoL.jpg


کسی که وضعیت غمبار فلسطینیان را دنبال می کند متوجه مي شود که دشمن صهیونیستی برای اجرای طرح و نقشه های توسعه طلبانه و یهودی سازی در دو جبهه فعالیت می کند. در جبهه نخست اشغالگران صهیونیست دست به شهرک سازی و پاکسازی نژادی، محاصره، مصادره شناسنامه اهالی بیت المقدس و خانه های شان می کنند و این خانه ها را اتباع بیگانه تحویل می دهند و در کنار این اقدامات مواضع نژادپرستانه سیاسی اتخاذ می کنند که آخرین آنها اظهارات نتانیاهو در کنست در سالروز اشغال قدس بود. وی گفت: "اسرائیل از حوض مقدس دست نخواهد کشید." حوض مقدس در فرهنگ صهیونیست ها مسجد الاقصی و قبه الصخره را شامل می شود.

در کل اقدامات یهودی سازی قدس در شرف اتمام است. این اقدام در حالی صورت می گیرد که بیش از نیمی از اراضی کرانه باختری پس تبدیل آنها به جزایر و کانکس ها مصادره شده است و با توجه به این وضعیت ایجاد یک کشور مستقل و به هم پیوسته جغرافیایی عملا ناممکن می شود. جبهه دوم که بسیاری نسبت به آن ناآگاه هستند اقدامات تروریستی شهرک نشینان است که با هدف ترساندن شهروندان فلسطینی و مجبور کردن آنان به ترک میهن شان صورت می گیرد. این نوع تروریسم با مصادره اراضی و ریشه کنی درختان زیتون آغاز می شود که از سال 2000 تاکنون بیش از یک میلیون اصله زیتون را از بیخ کنده اند. تخریب اراضی کشاورزی فلسطینیان با بولدوزر و سپس جلوگیری از دسترسی آنان به بخش باقیمانده اراضی برای چیدن محصول زیتون و انگور و غیره از دیگر اقدامات ظالمانه شهرک نشینان است. این نوع تروریسم به صورت های گوناگون از جمله یورش به مساجد در حال افزایش است؛ به طوری که شهرک نشینان تاکنون 18 مسجد را به آتش کشیده اند و قرآن های موجود را سوزانده. دو روز پیش شهرک نشینان دستان یک کشاورز فلسطینی را به پشت بسته و بر او آتش گشودند. وی سپس به بیمارستان انتقال یافت و هم اکنون در وضعیت وخیمی به سر می برد. جرم او این بود که به شهرک نشینان و اقدامات آنان در جلوگیری از دسترسی کشاورزان به کشتزارهای شان اعتراض کرده بود.

ادامه نوشته

بی شرمی رژیم صهیونیستی

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Thumb_Pic/images/position1/2011/6/gun2.jpg


سرلشگر " عدنان الضمیری " نماینده سیاسی تام الاختیار و سخنگوی رسمی سرویس های امنیتی تشکیلات خودگردان فلسطین طی اظهاراتی رادیویی می گوید:« نیروهایش نیاز به اسلحه و تجهیزات جنگی دارد، ولی رژیم صهیونیستی از وارد کردن آنها ممانعت می کند.»  

طبق گفته عدنان، دشمن صهیونیستی نه تنها خجالت نمی کشد، بلکه اشغالگر گستاخ و پلید نیز است، زیرا از دادن اسلحه و مهمات به این سرویس ها ممانعت می کند.

علی الظاهر الضمیری فراموش کرده است که اسرائیل در سال 1967 پس از قتل عام شمار زیادی از فلسطینیان و غصب و ویرانی زمین های آنان، کرانه باختری باختری را به زور سلاح اشغال کرد.

به نظر می رسد که او حرف های نتانیاهو مبنی بر اینکه ما یهودیان بسان شیر در دروازه های قدس جنگیدیم را نشنیده است.  

ای سرلشگر فلسطینی چنین نظر می رسد تو میان نیروهای اشغالگر که دشمن تو هستند و میان نیروهای فلسطینی مبارز که دوست هستند، فرقی قائل نیستی؟

اگر میان دوست و دشمن و قاتل و مقتول فرق قائل می شدی هرگز جرات نمی کردی از دشمن اسرائیلی تقاضای سلاح و مهمات کنی، حال آنکه صدها اسیر فلسطینی بهترین دوران زندگی خود را در زندان های اسرائیلی سپری می کنند و به حمل سلاح متهم هستند، پس چرا رژیم صهیونیستی را به ممانعت از وارد کردن سلاح متهم می کنی؟  

ای سرلشگر الضمیری! در طول تاریخ بشریت تاکنون سابق نداشته است که اشغالگر با ارسال اسلحه به طرف تحت اشغال موافقت کند، مگر اینکه مطمئن شود که این سلاح ها را به نیروهای امنیتی می دهد و نسبت به سلامتی اشغالگر و بقای آن تمایل دارد. آیا شما پاسداران امنیت اشغالگر هستید؟ البته جواب شما منفی است. پس چرا دولت عبری را به خاطر ممانعت از دادن اسلحه به سرویس های امنیتی ملامت می کند؟ا  

ای سرلشگر عدنان! تا زمانی که گلوله های شما سینه های اشغالگران را نشانه نرود سرویس های امنیتی تان چه نیازی به اسلحه دارد؟ تو در سخنان خود گفتی که ما برای دفاع از مقرهای امنیتی نیازمند سلاح هستیم. سوال ملت فلسطین از تو این است: تا زمانی که سلاح هایتان دشمن اشغالگر را نشانه نرود ما چه نیازی به سرویس های امنیتی شما داریم.

ای سرلشگر ضمیری گمان می کنم که سخن شما در تتمه سخنان سرلشگر "زیاد هب الریح" رئیس سازمان حفاظت اطلاعات در جریان دیدار با نمایندگان سازمان های چپگرای صلح اسرائیلی و نمایندگان جنبش تکصدا اسرائیل عنوان می گردد، آنگاه که گفت: « با همدیگر در راستای ممانعت از شکل گیری انتفاضه سوم در ماه های آتی تلاش می کنیم.»

وی افزود: مناطق فلسطینی طی چند ماه گذشته صحنه تلاش هایی از این دست بود.


تاریخ شکل‌گیری فراماسونری در ایران

حس کنجکاوی ایرانیان درباره فراماسونری، از اوایل قرن نوزدهم مورد توجه عده‌ای از جهانگردان قرار گرفت. جیمز فریزر که در سال‌های 1821 و 1822 و همچنین در سال 1833، مسافرت‌های مکرری به ایران کرده است، می‌نویسد:«کمتر سازمان یا نهاد اروپایی به اندازة‌ فراماسونری حسّ کنجکاوی شرقی‌ها را برانگیخته است. جنبة‌ سرّی و اسرارآمیز آن، موجب برانگیختن تخیّلات آن‌ها می‌شود و به ویژه در ایران که صوفی‌گری یا اندیشة آزاد مذهبی رواج دارد، فراماسونری بیشتر جلب توجه کرده است.

http://baghiatollah.ir/wp-content/uploads/freemasonary.jpg

«باور کنید، از آن روزی که عنوان فراماسون در این مملکت پیدا شد و محفل سرّی آن‌ها به اشارة لندن در این سرزمین تشکیل گردید، از همان روز، بدبختی و سیه‌روزی ملت ایران، شروع شده است.»

اشاره:

از تاریخ شکل‌گیری پدیده‌ای به نام «فراماسونری» در جهان تا ورود آن به ایران، چندان طولی نکشید. اگر دوره شکل‌گیری نوین فراماسونری را ابتدای سدة هجدهم میلادی بدانیم، پس باید فاصلة ترویج آن در ایران را بسیار ناچیز دانست. این تحقیق می‌کوشد تا سیر شکل‌گیری و رشد فراماسونری در ایران را به اختصار مورد بررسی قرار دهد.

معنا و مفهوم

واژة‌ فراماسون (Franc – mason) فرانسوی و فریمیسن (Free mason) انگلیسی، از دو واژة Franc = Free، به معنی آزاد و Mason به معنی بنّا،‌ ساخته شده و بر روی هم به معنای بنّای آزاد است؛ اما در اصطلاح به کسی می‌گویند که عضو فراماسونری باشد که سازمانی است سیاسی که در سدة‌ هیجدهم در انگلستان پدید آمده و در بیشتر کشورهای جهان ریشه دوانده است.1

طبق اصطلاح ذکر شده، بنّایان آزاد، از هنری پراهمیت و مورد نیاز جامعه بهره‌مند بودند، از این رو خود به خود اسرار حرفه و هنر خود را در میان خویش نگاه می‌داشتند و علامت‌های قراردادی داشتند و به انجمن‌هایی صنفی وابسته بودند که به صورت پنهانی فعالیت می‌کردند. این‌گونه انجمن‌های فراماسونگری روزگار پیشین را بعدها«ماسونگری عملی» Operative Masonry نامیدند، ولی در سده‌های بعد، کم‌کم بنّایان و افزارمندان آزاد در این انجمن کم شدند و اکثریت ثروتمندان، بلندپایگان، سرشناسان و اندیشه‌گران، جایشان را اشغال کردند و انجمن‌های مذکور صبغه عملی خود را از دست دادند و رنگ «نظری» به خود گرفتند و به Speculative Masonry (فراماسونگری نظری) مبتلا شدند.2

دیرینگی

تاریخ و دیرینگی فراماسونری، از نکات رازآلود و مبهم است که این رازآلودگی و ابهام، بیش از هر چیز معلول اقوال گوناگون در مورد آن است. در زبان‌های فرنگی، کتاب‌های پرشمار در این مورد نوشته‌اند.

تا سال 1963،‌ شصت هزار نوشته در این موضوع چاپ و پخش شد که همین پرشماری، موجب پدید آمدن فرهنگ‌نامه بزرگ فراماسونری شد,3 در این فرهنگ‌نامه بزرگ، در زیر نام «فریمیسنری» در شرحی، آمده است:«کسانی که تاکنون دربارة فریمیسنری پژوهش کرده‌اند، هیچ یک نتوانسته‌اند تاریخ بنیانگذاری آن را به درستی به دست بدهند، زیرا نخستین اسناد فریمیسنری، از میان رفته است.

ابهامی که دربارة فریمیسنری در ذهن مردم هست، از دو جاست: یکی این که دستگاه از همان آغاز بنیانگذاری، با رازها و رمزهای ویژه خویش هم‌آغوش بوده است. دیگر این‌که نخستین کسانی که دربارة آن چیز نوشتند، بر جنبة رازآمیز آن افزوده‌اند. این‌جاست که تاریخچة بنیانگذاری فریمیسنری با افسانه‌هایی که گاه خنده‌دار است، درآمیخته است.»4

عده‌ای تاریخ بنیانگذاری آن را به دوران حضرت سلیمان پیامبر (ع) برگردانده‌اند و معتقدند که بُخت النصر رئیس لژ آن گردید و برخی هم بانی آن را کوروش دانسته‌اند و معتقدند که وی پس از گشودن بابل، لژ فریمیسنری را بنیان نهاد.5 با این همه اما، پیشینة واقعی فراماسونری را باید در طریقت رازآمیز کابالا و سازمان‌های یهودیان مخفی مستقر در کشورهای مختلف اروپایی، از جمله انگلستان و اسکاتلند جست‌وجو کرد.

ین‌که در سده‌های میانه، سنگ‌تراشان و بنایانی زندگی می‌کردند که شهر به شهر می‌رفتند و هر کجا که بدانان نیازمند بودند، به کار سرگرم می‌شدند؛ این صنف در میان خودشان نشانه‌هایی داشتند که بدان نشانه‌ها، یکدیگر را می‌شناختند و یا خود را به یکدیگر می

از این زاویه نگرش، فراماسونری را باید تداوم جریانی دانست که با تکاپوهای دسیسه‌گرانه الیگارشی یهودیان اسپانیا در نیمة دوم سدة سیزدهم میلادی آغاز شد و در سده‌های پسین میراث و سنن آن تداوم یافت. این جریان در سدة هفدهم، برخی سازمان‌های پنهان و توطئه‌گر را آفرید که به عنوان پیش‌نمونه‌های فراماسونری شناخته شوند.6

آنچه مسلم است ا

‌شناساندند. از اسنادی که در دست است، برمی‌آید که اینان از سدة‌ چهاردهم شکل گرفتند و در سدة‌ پانزدهم و شانزدهم، انجمن‌هایی را بر پا کردند؛ به ویژه در سال 1646،‌ یک انجمن برادری در اروپا بوده که اعضای آن را بنایان آزاد و پذیرفته شده (Free And Accepted Mason) می‌خواندند.

در آغاز سده هفدهم، انجمن بنایان، برخی افراد را به عضویت افتخاری می‌پذیرفتند و در سال 1717، چهار انجمن بنایان در لندن بر پا بوده است. واقعیت آن است که تاریخ بنیانگذاری فراماسونری به مفهوم نوین آن را باید در آغاز سدة هجدهم دانست. تاریخ‌نویسان انگلیس، مادر لژهای ماسونی جهان را لژ انگلستان می‌دانند که در سال 1717 در لندن گشایش یافت.

لژ لندن با لژهای اسکاتلند و ایرلند ارتباط یافتند و در سال 1725 نخستین لژ بزرگ پدید آمد. سازمان‌های فراماسونری که به آهستگی در جهان ریشه دوانید، همگی از شاخه‌های سه لژ معتبر اسکاتلند، لندن و ایرلند بوده است. کوتاه سخن آن‌که ریشة این مسئله در دورة جدید را باید در پیوند انگلیسی – یهودی یافت که در اندک زمانی در سراسر کشورهای جهان و ازجمله ایران، ریشه دوانید.7

ایران و فراماسونری

در ایران، به جای فراماسونری، ‌اصطلاح مجمع فراموشان، خانة‌ فراموشان، فراموشخانه، مجمع فرامیسان و کارخانه و به جای فراماسون، فرامیسین و فرامیسن به کار رفته است.8 بعد از آن‌که در سال 1735،‌ نخستین لژ فراماسونری در کلکتة هند، بنیان نهاده شد و این مکان، محلی جهت ترویج فراماسونری در آسیا و به ویژه ایران گردید، برخی از ایرانیان که به هند می‌رفتند، در این لژ‌ها راه می‌یافتند و در بازگشت به ایران، بیشتر در فارس و اصفهان، زمینة ‌پخش و پراکندن اندیشه‌های ماسونی را آن هم بیشتر در میان گروهی معین از مردم فراهم می‌کردند.

گروهی دیگر از ایرانیان که برای بازرگانی، به خاک عثمانی و مصر می‌رفتند، در آن اماکن، با فراماسون‌های فرانسوی آشنا می‌شدند و در قاهره و استانبول، با آموزش‌هایی که بدانان می‌دادند، به ایران بازمی‌گشتند و آوازه‌گر فراماسونری می‌شدند. در روسیه نیز افرادی مانند میرزا فتحعلی آخونداوف که از ایرانیان مقیم آن دیار بود، بر پا کردن انجمن‌های ماسونی را چارة‌ دردهای ایران می‌پنداشت.9

ایرانیان؛ در دامی به نام فراماسونری

حس کنجکاوی ایرانیان درباره فراماسونری، از اوایل قرن نوزدهم مورد توجه عده‌ای از جهانگردان قرار گرفت. جیمز فریزر که در سال‌های 1821 و 1822 و همچنین در سال 1833، مسافرت‌های مکرری به ایران کرده است، می‌نویسد:«کمتر سازمان یا نهاد اروپایی به اندازة‌ فراماسونری حسّ کنجکاوی شرقی‌ها را برانگیخته است. جنبة‌ سرّی و اسرارآمیز آن، موجب برانگیختن تخیّلات آن‌ها می‌شود و به ویژه در ایران که صوفی‌گری یا اندیشة آزاد مذهبی رواج دارد، فراماسونری بیشتر جلب توجه کرده است.

اطلاعاتی که آن‌ها دربارة‌ فراماسونری اروپا به دست آورده‌اند...، این تخیل را در آن‌ها به وجود آورده است که با پیوستن به این مجمع اخوت، آن‌ها به بسیاری از دانش‌ها و رمز و رازهای عرفانی و ماوراءالطبیعه که از دسترس دیگران خارج است، دست خواهند یافت و من کمتر ایرانی را یافته‌ام که پس از شنیدن این مطالب اغواگرانه، برای فراماسون‌ شدن، تمایل نشان ندهد.»10در این راه، افراد متعددی، نقش اساسی داشته‌اند که به اختصار در ادامه به نام برخی از آنان اشاره می‌نماییم.

فراماسونرهای ایرانی

احتمالاً برای نخستین بار، دو تن به نام‌های سیدعبداللطیف و میرزا ابوطالب دربارة فراماسونری اطلاعاتی را کسب کرده‌اند.11 این اطلاعات – همانگونه که پیشتر گفته شد - از طریق انگلیسی‌ها و در هند کسب شده بود. میرزا ابوالحسن‌خان شیرازی نیز اولین ایرانی بود که در انگلستان به فرقة ماسونی پیوست. دومین ایرانی که در انگلستان فراماسون شد، میرزا صالح شیرازی بود. او یکی از پنج محصّلی بود که در سال 1815 از طرف شاهزادة ولیعهد، عباس میرزا، به لندن اعزام شد.12

عسکرخان افشار دومی نیز نخستین ایرانی است که در فرانسه به انجمن ماسونی پیوست.13 از دیگر فراماسونرهای ایرانی باید به میرزا سید جعفرخان فراهانی معروف به مشیرالدوله اشاره نمود که در سال 1817 در لندن به عضویت فراماسونری درآمد.14 تقریباً در همین ایام نیز سه شاهزاده ایرانی که فرزندان حسینعلی میرزا فرمانفرما بودند، به نام‌های رضا قلی‌ میرزا، نجفعلی میرزا و تیمور میرزا؛ با گریختن از ایران و رفتن به لندن، رسماً به جرگة فراماسونرها درآمدند.15 ابوطالب فرخ‌خان امین‌الدوله کاشی که از غلامان فتحعلی‌شاه به شمار می‌آمد نیز در پاریس به لژ فراماسونی گراندریان پیوست.16

بی‌گمان باید نخستین کسی که انجمنی‌ همانند فراماسونری را در ایران بر پا کرد، میرزاملکم‌خان ناظم‌الدوله ارمنی جلفایی اصفهانی دانست. ملکم‌خان برپاکنندة فراموشخانه بود، اما برای حفظ ظاهر و برخی ملاحظات سیاسی، جلال‌الدین میرزا، از فرزندان فتحعلی‌شاه را رئیس فراموشخانه کرد.17

از دیگر فراماسونرهای ایرانی، می‌باید به میرزا عباسقلی‌خان آدمیت اشاره نمود که با تأسیس جامع آدمیت، به نوعی به امتداد تأسیس فراموشخانه ملکم‌خان پرداخت.18 همچنین باید تأسیس انجمن اخوت به دست حاج میرزا محمدحسن اصفهانی مشهور به صفی‌علی‌شاه را هم در این راستا ارزیابی کرد.19ازجمله دیگر ایرانیان فراماسونر باید به افرادی مانند میرزا علی‌خان ظهیرالدوله، شیخ محسن‌خان معین‌الملک، شیخ محسن‌خان مشیرالدوله، میرزا نصرالله‌خان نائینی، میرزاصادق‌خان امیری فراهانی (ادیب الممالک) و ... اشاره نمود.20

عصر پهلوی؛ عصر رشد قارچ‌گونه فراماسونری

عصر پهلوی‌ها و به ویژه پهلوی دوم را می‌باید عصر رشد قارچ‌‌گونه فراماسونری در ایران دانست. در این دوره، اندیشة فراماسونری، به شکل بسیار نظام‌مند و هدفدار به کار خود ادامه داد، به گونه‌ای که در رأس حکومت می‌شد فراماسون‌های زیادی را دید. محمدعلی فروغی مشهور به ذکاء‌الملک که به عنوان نخست‌وزیر رضاشاه و اولین نخست‌وزیر محمدرضا شاه به شمار می‌رفت، خود از فراماسون‌های نامی آن دوران به شمار می‌رفت.

سیدحسن تقی‌زاده نیز از فراماسون‌های پیشینه‌دار و از کسانی است که به لژ بیداری ایران پیوست و بعدها نیز از لژهای دیگری هم سر درآورد. با این همه اما، اوج‌گیری فراماسونری در ایران دورة پهلوی دوم را باید همزمان با اوج‌گیری محمدرضا پهلوی به قدرت دانست. محمدرضا شاه در واقع رهبر عالی فراماسونری ایران به شمار می‌رفت که حتی انتصاب جعفر شریف‌امامی در رأس تشکیلات ماسونی، به دستور او بوده است. این سند ساواک که 18/7/1347 نوشته شد، دلیلی واضح بر مدعای فوق است:

«... در شرفیابی که آقای دکتر سعید مالک به حضور شاهنشاه آریامهر حاصل نموده، به منظور ریاست یکی از آقایان دکتر منوچهر اقبال، دکتر سیدحسن امامی و مهندس شریف‌امامی، پیشنهاداً به شرف عرض رسانیده ... شاهنشاه آریامهر، آقای مهندس شریف‌امامی را جهت سرپرستی لژ بزرگ ایران انتخاب فرمودند...».21

همچنین در سند دیگر ساواک در 17/7/1351 آمده است که:«برای احداث ساختمان فراماسونری در اطراف شهریار تهران – مبلغ 9 میلیون تومان هزینه برآورد شده که از آن مبلغ، 4 میلیون تومان اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر اعطاء ... [کرده‌اند]».22

همین‌طور در سند دیگر ساواک مورخ 28/4/1349 می‌خوانیم:«شاهنشاه آریامهر پس از مراجعت از مسافرت خارج از کشور، در مورد فراماسونری به آقای مهندس شریف امامی فرموده‌اند: «وضع در چه حال است؟ این پولدارها و گردن‌‌کلف‌‌هایی که هستند، چه می‌کنند؟ پول جمع کنید ساختمان بسازید، زمین را هم من می‌دهم».23 این سخن محمدرضا، حکایت از حمایت عمیق وی از این جریان دارد. وی جهت تمرکز لژهای پراکنده فراماسونری موجود در ایران، «لژ بزرگ ایران» 1به ریاست شریف‌امامی تشکیل داد.

سند مورخ 30/11/1355، وضع فراماسونری ایران را پیش از تأسیس «لژ بزرگ ایران» چنین توضیح می‌دهد:«... قبل از این‌که لژ بزرگ ایران تشکیل گردد، لژهای فراماسونری منظم ایران به سه گروه تقسیم می‌شدند: الف: لژهای تابع تشکیلات ماسونی انگلستان ... ب: لژهای تابع تشکیلات ماسونی فرانسه ... پ: لژهای تابع تشکیلات ماسونی آلمان... اما به دنبال تشکیل لژ بزرگ ایران، ترکیب رهبران لژ به شکلی صورت گرفت که مهندس شریف‌امامی از لژهای آلمانی، دکتر حسن امامی از لژهای انگلیسی و دکتر احمد علی‌آبادی از لژهای فرانسوی، در رأس لژ بزرگ ایران واقع [شدند] ...».24

نفوذ بی‌حد و حصر فراماسونری در ایران، تنها در حصار نفوذ پادشاه و نخست‌وزیر مملکت محصور نماند، بلکه سایر ارکان کشور نیز به تبع از پادشاه خود، به گسترش این تفکر و تشکیلات دامن می‌زدند. حتی در مجلس فرمایشی زمان شاه نیز بیشتر نمایندگان مجلس و رؤسای کمیسیون‌های وقت ریاست مجلس، از بین فراماسون‌ها انتخاب شدند. سند مورخ 12/7/1348 ساواک، مؤید این مدعا است:

«... در انتخابات داخلی سال گذشته مجلس شورای ملّی، عملاً همه فراماسون‌های وابسته به گروه اکثریت، مقامات هیئت رئیسه و هیئت رئیسه کمیسیون‌ها را حائز گردیدند که این موضوع در میان نمایندگان غیر فراماسونی اثر فوق‌العاده بدی به جای گذارده و اکنون نیز گفته می‌شود که در انتخابات سال جاری نیز همه مقامات مذکور را در درجة اول، نمایندگان وابسته به فراماسون‌ها اشغال خواهند نمود. ضمناً اسامی نمایندگان فراماسونری به شرح زیر معروض و در رأس آن‌ها عبدالله ریاضی، رئیس مجلس شورای ملّی قرار گرفته و مدت دو سال است که به گروه فراماسونری شریف‌امامی رئیس مجلس سنا پیوسته است...».25

غیر از مجلس، هیئت‌وزیران را نیز باید معرکه‌ای جهت جولان دادن فراماسونرها دانست، به ویژه آن‌که در کابینة دوم شریف‌امامی در تابستان 1357، حدود هفت وزیر کابینة وی از اعضای رسمی فراماسونری به شمار می‌آمدند.

کوتاه سخن آن‌که دوران سلطنت محمدرضا شاه را باید دورة اوج‌گیری و تسلط بی‌حد و حصر فراماسونرها در ایران دانست که دائره شمول آن از پادشاه مملکت تا نمایندگان مجلس را شامل می‌شد.

نتیجه

یکی از پژوهشگران می‌نویسد:«فراماسون‌ها همیشه در همه جای جهان در پی مردمِ متوسطِ اندکْ‌همتِ کوته‌نظرِ ظاهرپرست گشته‌اند و اساس کار فراماسون‌ها، همواره در هر زمانی و در هر کشوری، بهره‌جویی و بهره‌یابی از مردم زبون ناتوان سستْ‌پایِ سستْ‌دلِ سستْ‌رأی بوده است.»26

این گفته او کاملاً درست و اصولی به نظر می‌رسد، چه آن‌که آنچه اندیشة فراماسونری بر سر ایرانیان آورده است، اثراتی مهلک و ویرانگر داشته است و می‌توان آن را موجب انحطاط و عقب‌ماندگی ملت ایران به شمار آورد، چه آن‌که نویسندة کتاب معروف «روابط سیاسی ایران و انگلیس» نیز به درستی به آن اشاره می‌نماید:

«باور کنید، از آن روزی که عنوان فراماسون در این مملکت پیدا شد و محفل سرّی آن‌ها به اشارة لندن در این سرزمین تشکیل گردید، از همان روز، بدبختی و سیه‌روزی ملت ایران، شروع شده است.»27

هر چند نقطه شروع این جریان به سال‌ها قبل باز می‌گشت، اما بی‌گمان در دوران حکومت محمدرضا شاه، این تشکیلات، رشد قارچ گونه‌ای یافت و بر همة‌ ارکان مملکت ریشه دواند. با پیروزی انقلاب اسلامی، ریشة این قارچ سمّی زده شد و بساط آن جمع شد، اما با گذشت بیش از سی سال پیروزی انقلاب، سوگمندانه باید گفت شاهد ریشه گرفتن دوبارة این جریان مخوف و انحرافی هستیم؛ جریانی که به شکل نوین و خزنده‌ای در حال نشو و نما است و این بار توسط برخی افراد ظاهرالصلاح در حال نضج گرفتن است. باید هوشیار بود و این خطر بزرگ را احساس کرد و با آن مقابله جدی نمود، چه آن‌که هرگونه تساهل و تسامح در برابر آن، خطرات و آسیب‌های جانکاه و غیرقابل جبران را بر جای خواهد گذاشت.

پی نوشته ها در ادامه مطلب

ادامه نوشته

چرا قبله مسلمين تغيير كرد؟

پانزدهم رجب، سالروز تغییر قبله مسلمانان از بیت‌المقدس به خانه کعبه است. این واقعه ارزشمند که در سال دوم هجری قمری اتفاق افتاد، نقش به سزایی در بازیابی هویت و استقلال مسلمانان داشت و آنان را در رسیدن به آرمان‌های بلند الهی و فتح قله‌های فضیلت ثابت قدم و دشمنان را از رسیدن به اهداف شوم خود ناامید کرد.

http://www.womenhc.com/media/blogs/reyhane-esfaha/IMAGE633929516757263750.jpg

بنابر نقل تاريخ، 19 ماه پس از هجرت پيامبر قبله تغيير يافت و اين تغيير در نماز ظهر بود. در اثناى نماز ظهر، پس از آن که پيغمبر اکرم(ص) دو رکعت از نماز ظهر را به جاي آورده بود، وحى بر ايشان آمد که روى خود را از بيت المقدس به سوى کعبه تغيير ده.


آیه تغییر قبله:

آیه 144 سوره مبارکه بقره بر تغییر قبله دلالت دارد که می‌فرماید :" قَدْ نَری‏ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلّ‏ِ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مَا اللّهُ بِغافِلٍ عَمّا یَعْمَلُونَ "

"نگاه‏‌های انتظارآمیز تو را به سوی آسمان (برای تعیین قبله نهایی) می‌بینیم! اکنون تو را به سوی قبله‌ای که از آن خشنود باشی، باز می‏‌گردانیم. پس روی خود را به سوی مسجدالحرام کن! و هر جا باشید، روی خود را به سوی آن بگردانید! و کسانی که کتاب آسمانی به آن‌ها داده شده، به خوبی می‏‌دانند این فرمانِ حقی است که از ناحیه پروردگارشان صادر شده؛ (و در کتاب‌های خود خوانده‌اند که پیغمبر اسلام، به سوی دو قبله، نماز می‏‌خواند و خداوند از اعمال آن‌ها (در مخفی داشتن این آیات) غافل نیست.

دلیل تغییر قبله از مسجدالاقصی بسوی مسجد الحرام

یکی از شگردهای یهودیان برای اصیل نشان دادن دین خود، این بود که به مسلمانان می‏‌گفتند: پیامبر شما چیزی ندارد و همه چیز او از ماست؛ با این که مخالف دین ماست، به سوی قبله ما نماز می‏‌خواند. با مطرح شدن تغییر قبله، این توطئه خنثی شد: «فلنولّینک قبلةً ترضاها فولّ وجهک شطرالمسجدالحرام» تو را به سوی قبله‌ای که می‌پسندی، می‏‌گردانیم. پس روی به جانب مسجدالحرام کن.

در آیه‏‌ای دیگر نیز سخنان سفیهانه یهودیان را رد کرد: «سیقول السفهاء من الناس ماولّیهم عن قبلتهم التی کانوا علیها قل للّه المشرق و المغرب یهدی من یشاء الی صراط مستقیم.»

از مردم آنان که سفیه‌اند، خواهند گفت: چه چیز آن‏‌ها را از قبله‏‌ای که رو به روی آن می‏‌ایستادند برگردانید؟ بگو: مشرق و مغرب، از آنِ خداست و خدا هرکس را بخواهد، هدایت می‏‌کند.

این رویداد در نیمه ماه رجب یا شعبان سال دوم هجرت اتفاق افتاد؛ زمانی که پیامبر در محله بنی سلمة بن عوف نماز ظهر می‏‌خواند، وحی شد به سوی کعبه نماز بخواند و پیامبر دو رکعت باقی‏مانده را به آن سوی نماز خواند.

براساس آیه فوق، یکی از اهداف ـ علاوه بر منکوب کردن یهودیان ـ درهم کوبیدن منافقانی بود که با یهودیان هم آوا شده بودند.

در هر صورت، اعلام این دستور الهی چنان برای یهود شکننده بود که عده‏‌ای از اشراف خود را نزد پیامبر فرستادند که: اگر قبله‌ات را برگردانی، از تو پیروی خواهیم کرد. که خداوند در آیه‏‌ای از سوره بقره پاسخ مجدد به آن‏‌ها داد و فرمود:

"برای اهل کتاب هر برهان و نشانه‌ای که بیاوری، از قبله تو پیروی نخواهند کرد و تو نیز از قبله آن‏‌ها پیروی نمی‏‌کنی و آن‏‌ها هم پیرو قبله یکدیگر نخواهند بود. هرگاه پس از آگاهی پی ‏خواهش‏‌های ایشان بروی، از ستمکاران خواهی بود".

تکمیل نعمت ازاهداف تغيير قبله

خداوند یکی از اهداف تغییر قبله را، تکامل انسان و آزاد کردن او از بند تعصبات و هوس‌های مادی می‌داند و می‌فرماید: «تغییر قبله، به این دلیل بود که شما را تربیت کنم، از قید تعصب برهانم و استقلال بخشم و نعمت خود را بر شما تمام کنم تا هدایت شوید».

در حقیقت تغییر قبله، نوعی تربیت و تکامل بخشیدن به روح انسان‌ها و نعمت بزرگی بود که سبب شد مسلمانان از تقلید کورکورانه دوری کرده و هدایت یابند. خداوند در آغاز ظهور اسلام برای جداسازی صفوف مسلمانان از بت پرستان، دستور داد مسلمانان به سوی بیت المقدس نماز بخوانند و هم زمان با تشکیل حکومت اسلامی در مدینه و تثبیت قدرت، توجه به سوی کعبه معطوف شد و مسلمانان متوجه قدیمي‌ترین خانه توحید شدند و به این ترتیب، یک مرحله از تکامل و تربیت تحقق یافت.

فلسفه توجه به قبله

1. توجه به قبله هرگز به معنای محدود نمودن ذات پاک الهی در سمت معیّنی نیست؛ بلکه هدف از این حکم، نظام‏ مند کردن عبادت بندگان است.

2. توجه عموم مسلمانان جهان به یک مرکز مقدس (کعبه)، آن هم در هر شبانه روز پنج مرتبه، روح وحدت و یگانگی را در دل و جان آنان می‏‌پروراند؛

3. نمازی که رو به سوی کعبه صورت می‏‌گیرد، باعث تجدید خاطره ایثارگری و شرک ستیزی حضرت ابراهیم خلیل علیه ‏السلام است، تا بدین وسیله تنفر از کفر و شرک پیوسته در دل‌ها زنده بماند و مسلمانان لحظه‏‌ای از ابراز نفرت و برائت از کافران و مشرکان غافل نباشند.

4. خانه کعبه و توجه به آن، در واقع یکی از راه‌های آزمایش پایداری بندگان است و خداوند از این طریق انسان‌های فرمانبردار را از انسان‌های سرکش و عصیانگر جدا می‏‌سازد؛

5. خداوند خانه کعبه را مظهر تواضع بندگان در مقابل عظمت خویش و نشانه‌ای گویا برای اسلام قرار داده است. بنابراین، نماز خواندن به سوی کعبه، یعنی بندگی و کرنش در برابر عظمت خداوند و حفظ شعائر الهی و نشانه‏‌های دین مبین اسلام.

معجزه پیامبر

تغییر قبله «مسلمانان از بیت المقدس به خانه کعبه» و شدت نیاز آنان به تشخیص قبله برای نیازمندی‌های شبانه روزی همانند نماز، ذبح حیوانات، ‌دفن میت و...، سبب شد مسلمانان از آغاز اسلام، وارد عرصه تحقیق درباره قبله و جهت آن شوند و موفقیت‌هایی به دست آورند. این تلاش‌ها باعث شد علم هیات و جغرافیا که ارتباط تنگاتنگی به قبله و جهت یابی آن دارد، رشد کند و دانشمندان مسلمان، خدمات قابل توجهی به این علوم ارائه کنند.

بر پایه محاسبات دانشمندان علم هیات قدیم، قبله‌های شهر مقدس مدینه با محراب پیامبر اسلام که هم اکنون به همان وضع در مسجد النبی سالم مانده است، تطبیق نمی‌کرد. همین موضوع سبب گفت‌وگوی بسیاری میان علمای اسلام درباره قبله محراب حضرت می‌شد و هر کس برای توجیه انحراف، چیزی بیان می‌کرد. تا این‌که دانشمند معروف، مرحوم سردار کابلی، بر اساس مقیاس‌های امروزی اثبات کرد که محراب پیامبر، با قبله شهر مدینه منطبق است و كم‌ترین انحرافی در آن دیده نمی‌شود.

‌ این موضوع یک کرامت علمی است که بدون تحقیق و بررسی و نبودن کوچک‌ترین وسایل علمی و در حال نماز، چنان از بیت المقدس متوجه کعبه شده که کم‌ترین انحرافی در توجه ایشان به کعبه به وجود نیامده است.

کشتار علویان و تجاوز به زنان علویه حلال است!

شیوخ جماعت اخوان‌المسلمون سوریه با صدور فتاوای جدا گانه، ریختن خون علویان این کشور و زناي به عنف با زنان علویه را مباح اعلام کردند.

http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/3/16/171869_249.jpg

شيخ "محمد بديع موسى" شیخ وهابی سوري و یکی از اعضای جماعت اخوان‌المسلمون این کشور اعلام کرد "ارتش آزاد سوریه" با ارسال نامه‌هایی به شیوخ و مفتی‌‌های این جماعت از آنها درباره تعرض و تجاوز به زنان علویه و کشتار کودکان این طایفه و حمله به خانه‌ها و مراکز محل سکونت آنها استفتاء کرده است.

شیخ موسی می‌ افزاید: مفتی‌ها و شیوخ جماعت اخوان‌المسلمون تمام اين موارد را مباح و حلال اعلام کرده و تأکید کرد که ما بیانیه‌ای صادر کردیم و در آن ضمن اینکه به وفاداری طایفه علوی به نظام حاکم بر کشور و نفرت دیگر طوایف سوریه از آنها اشاره کردیم،‌ تأکید نمودیم که ریختن خون‌ آنها، تعرض به زنان آنها،‌ کشتن کودکان آنها و حمله به محل سکونت‌شان مجاز و حلال است و همه طوایف در سوریه می‌‌خواهند که از دست آنها خلاص شوند.

شيخ "محمد بديع موسى" که هم‌اکنون در عربستان سعودی تدریس می‌‌کند در دهه هشتاد و نود ميلادي یکی از مشایخ منطقه "المیدان" در دمشق و یکی از اعضای جماعت اخوان‌المسلمون سوریه و البته فعال در شاخه نظامی آن بود که در آن دوره به "الطليعة الإسلامية" معروف شده بود، و هم اکنون یکی از اعضای "مجلس شوراى" جماعت است، اما نامی از وی برده نمی ‌شود.

وی در محضر شيخ "حسن حبنكة الميداني" تحصیلات خود را تکمیل کرد که معروف است در دهه شصت فتوای حلال بودن همبستر شدن پدر با دختر را در مواقع ضرورت صادر کرد و در این ارتباط توضیح داد که نیازها و ضرورت ‌ها موانع و محارم را از پیش رو برمی دارد و کسی که درختی را می ‌کارد بیش از هرکس دیگری مجاز است از میوه آن استفاده کند و این فتوای معروفی که در دهه شصت سرو صدای بسیاری نیز به پا کرد.

پس از آغاز ناآرامی‌ های سوریه به بهانه بهار عربی محمد بدیع موسی به مزدور گیری از میان سعودی‌ ها و سوری ‌های مقیم عربستان و با هماهنگی با "عدنان عرعور" آنها به سوریه اعزام و پول ‌ها و اموال زیادی را برای معارضان سوری جمع‌ آوری کرد.

پس از آن نیز با هماهنگی شيخ "احمد الصياصنة" در درعا به کمک به اصطلاح اسلام‌ گرایان این منطقه "كتيبة العمري" و در منطقة حوران " كتایب المعتز بالله" را تشیکل داد که در این اواخر پل "خربة غزالة" و پیش از آن تعدادی از برج‌ های خطوط ارتباطی این منطقه را تخریب کرده و از بین برد.

ارتش آزاد سوریه نیازی به فتواهای مشایخ و مفتی‌ های خود ندارد، چون به لطف خون و خونریزهای "محمد فاروق طيفور" معاون "برهان غليون" در "شورای ملی" و "على رياض الأسعد" و گردان‌ های تحت فرمان او و همچنین "جبهه یاری اهل شام" خود به فتوای ابن تیمیه عمل می‌‌کنند.

جماعت اخوان المسلمون سوریه طی دهه هشتاد به طور رسمی به فتوای ان تیمیه عمل کرد و تاکنون نیز به فتواهای وی عمل کرده و می‌کنند.

دوستان و دشمنان ، فضايل او را كتمان می‏كردند

شخصيت و صفات‏ امام علی بن ابی طالب علیه السلام

ابو الحسن، على بن ابى طالب بن عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصى بن كلاب، نخستين امام از ائمه اثنى عشر، دومين معصوم از چهارده معصوم ( علیهم السلام) و در نظر اهل سنت خليفه چهارم از خلفاى راشدين است.

http://www.askdin.com/gallery/images/8087/1__D8_B2_D9_86_D8_AF_DA_AF_DB_8C_D9_86_D8_A7_D9_85_D9_87-_D8_A7_D9_85_D8_A7_D9_85-_D8_B9_D9_84_DB_8C.jpg

آن حضرت دومين شخص عالم اسلام ( پس از رسول اكرم ( صلی الله علیه و آله)) و وصى و ولى مطلق هستند و اعتقاد به امامت و وصايت و ولايت آن حضرت و يازده فرزند بزرگوارش يكى از اصول مذهب اماميه است. اما عده‏اى از پيروان و معتقدان آن حضرت به ملاحظه كثرت فضايل و كرامات ايشان از جاده اعتدال منحرف شده و اعتقاداتى فوق اعتقادات شيعه اماميه درباره ايشان پيدا كرده‏اند. اين عده به غلات يعنى غلو كنندگان معروف شده‏اند و هم در نظر اهل سنت و هم در نظر شيعه از جاده هدايت به دور افتاده‏اند و از اهل بدعت و ضلال محسوب مى‏گردند.

حضرت على ( علیه السلام) به جز كنيه ابو الحسن به ابو تراب نيز معروف بود و اين كنيه را حضرت رسول ( صلی الله علیه و آله) به او داده بود و آن هنگامى بود كه او را بر روى خاك خوابيده ديده بود و او را بيدار كرده و گرد و خاك از پشت او برافشانده و فرموده بود تو ابو تراب هستى. آن حضرت اين كنيه را چون از جانب رسول اكرم ( صلی الله علیه و اله) به او داده شده بود بسيار دوست مى‏داشت و آن را بر كنيه‏ها و القاب ديگر ترجيح مى‏داد. اما بنى اميه و دشمنان حضرت در اين كنيه نوعى تحقير و توهين مى‏ديدند و به كسان خود دستور داده بودند كه آن را همچون دشنام و ناسزايى درباره او بكار برند. زياد بن ابيه و پسرش عبيد اللّه بن زياد و حجاج بن يوسف ثقفى اين كنيه را درباره او بسيار بكار مى‏بردند.

امام و محبان ، مبغضان

هر كه در تاريخ اسلام مطالعه كند و تاريخ نحله‏ها و فرقه‏هاى مختلف اسلام را از نظر بگذراند و در مباحثات كلامى مسلمانان مخصوصاً در مسأله مهم امامت بررسى نمايد و كتب و رسائل متعدد و مشاجرات و مناقشات دينى و مذهبى را بخواند، بى هيچ تأملى درخواهد يافت كه هيچ شخصيتى در عالم اسلام به اندازه على بن ابى‏طالب ( علیه السلام) مورد محبت و يا بغض واقع نشده است و هيچكس به اندازه او دشمنان سرسخت و محبان و مخلصان ثابت قدم و فداكار نداشته است. چه جانها كه در راه محبت او نثار شده است و چه جنگها كه ميان مخالفان و موافقان او در گرفته است. ساليان دراز بر بالاى منابر مسلمانان در خطبه‏هاى نماز رسم بوده است كه او را سب و لعن كنند و بر عكس قرنها بر بالاى منابر ذكر فضايل او و خاندانش رفته است و بر دشمنان و مبغضان او لعن و نفرين فرستاده شده است. قومى او را به درجه الوهيت بالا برده‏اند و قوم ديگر از او و پيروان او تبرى جسته‏اند. اين خود مى‏تواند دليل اين مدعا باشد كه او پس از حضرت رسول ( صلی الله علیه و آله) بزرگترين و پر اهميت‏ترين شخصيت عالم اسلام است و گر نه اين همه هياهو و غوغا براى چه كسى مى‏توانست باشد؟

امام و روایات
ابن حجر عسقلانى در تهذيب التهذيب (7 / 339) مى‏گويد كه احمد بن حنبل، فقيه و محدث معروف و پيشواى مذهب حنبلى گفته است: آن اندازه از فضايل كه درباره على (از حضرت رسول صلی الله وعلیه و آله) روايت شده است درباره هيچ يك از اصحاب روايت نشده است.
امام على (علیه السلام) كسى است كه هرگز بت نپرستيد و نخستين مسلمان و نخستين نمازگزار بود. از سوى پيغمبر (صلی الله علیه و آله) به مقام ولايت و وصايت و خلافت برگزيده شد. پسر خوانده و پرورش يافته و تعليم گرفته پيغمبر (صلی الله علیه وآله) بود. داماد و پدر فرزندان و سپهسالار و علمدار و محرم اسرار و دبير رسائل و مشاور و مأمور ويژه رسول اللّه بود. صاحب شريعت او را برادر خود و سيد عرب و سيد مسلمين و امير مؤمنين و قاتل ناكثين و مارقين و قاسطين و يعسوب دين و خانه علم و دروازه شهر علم و خزانه علم و صديق و فاروق و عبقرى و ولى اللّه و يد اللّه و حجة اللّه و بهترين انسانها و دادگرترين داوران معرفى نمود.
خليل بن احمد فراهيدى در مقايسه امام على (علیه السلام) با ساير صحابه گفته است:
اسلامش بر همه مقدم و عملش از همه بيشتر و شرفش از همه والاتر و زهدش از همه بالاتر و شوقش به جهاد از همه افزونتر بود. دوستانش از ترس و دشمنانش از بغض و حسد فضايل او را كتمان كردند و با اين همه شرق و غرب عالم پر از فضايل اوست.
در فضيلت على بن ابى طالب (علیه السلام) گفته‏اند كه آيات بسيارى در شأن ايشان نازل گرديده است از آن جمله روايتى است مربوط به عبد اللّه بن عباس كه گفته است سيصد آيه از قرآن مجيد در شأن امام على (ع) مى‏باشد.


علاوه بر اين، فضايل و مناقب آن حضرت بطور كلى بر دو دسته است:
دسته اول: احاديث و رواياتى است كه از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) درباره ايشان نقل شده است و در نظر محدثان و اهل سنت فضيلت يك صحابى به همين معنى است كه حديثى از رسول خدا (ص) درباره او نقل شده باشد. درباره فضايل امام على( ع) به اين معنى اهل سنت و حديث كتابهاى بسيارى تأليف كرده‏اند.
معروفترين حديثى كه در فضيلت آن حضرت نقل شده است حديث بسيار مشهور غدير خم است كه بايد آن را يكى از نصوص بر خلافت و وصايت آن حضرت شمرد. اين حديث شريف از صدر اسلام تا كنون الهام بخش شيعيان و محور افكار و ادبيات و حماسه و شعر و هنر ايشان است.
حديث مشهور ديگرى نيز هست كه در قصه تبوك به آن اشاره شد و به موجب آن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به امام على (علیه السلام) فرمود: « أنت مني بمنزلة هارون من موسى إلا أنه لا نبي بعدي».
نيز حديث مشهور مؤاخات و برادرخوانى است كه حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) در اوايل ورود به مدينه ميان اصحاب خود از مهاجر و انصار برادرى برقرار كرد و هر يك از ايشان را با يكى ديگر برادر خواند و خود را برادر امام على(ع) قرار داد و اين امر در نظر هر مسلمان بالاترين شرف و فضيلت است. قصه مؤاخات در بيشتر كتب حديث و سيره مذكور است، از جمله ابن هشام (2 / 150) و ابن سعد. (3، ق 1 / 14)
از روايات عمده حديثى است كه بخارى در صحيح در باب مناقب على بن ابيطالب آورده است و آن اينكه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به امام على (علیه السلام) فرمود: «أنت مني و أنا منك» و نيز حديث اعطاى لوا در روز خيبر كه پيش از اين مذكور شد. در اينجا بايد گفت كه بخارى در صحيح در باب مناقب على بن ابيطالب (علیه السلام) اين حديث را نقل كرده است.
در فضايل صفاتش احاديث فراوان ديگرى از فريقين نقل شده است كه مشهورترين آنها عبارتند از: حديث بدء الدعوة يا حديث دار، حديث سبق اسلام، حديث سبق صلاة، حديث بت شكنى، حديث طير، حديث عايشه، حديث ام سلمه، حديث دروازه شهر علم و حديث خندق.
دسته دوم: از فضايل و مناقب آن حضرت فضايل نفسانى و معنوى ايشان است كه در سرتاسر زندگانى ايشان معروف و مشهود بود و اين صفات و خصال چنان برجسته و نمايان بود كه كسانى حتى در ايام حيات ايشان از جاده صواب منحرف شده و مقام ايشان را تا درجه خدايى بالا برده‏اند.
درباره سخاوت و ايثار آن حضرت داستانها گفته‏اند. از صفات بارز ايشان شجاعت است. اخبار شجاعت فوق بشرى و مهارت سربازى و قدرت فرماندهى و اعجاز ذوالفقار در تحكيم اساس اسلام شهرت جهانى دارد. نظارت سياسى و نظامى و ادارى و اقتصادى و اجتماعى و اهتمامى كه به نشر علم و ادب و آموزش و پرورش جوانان داشت و نيز احاطه وى به همه علوم او را بزرگترين و دانشمندترين و دادگرترين زمامدار تاريخ معرفى نمود.


امام و علوم
امام على( علیه السلام) بنيانگذار علم نحو بود و بدين طريق زبان عربى را از سقوط حفظ كرد و آن را به صورت زبان بين المللى اسلام درآورد. به علاوه، كلام او نمونه اعلاى فصاحت و درس بلاغت است. سخن شناسان كلام آن حضرت را فروتر از كلام الهى اما برتر از كلام انسانى تعريف كرده‏اند. در قوت استدلال و آرايش كلام و ترسل و رسايى و ايجاز و جامعيت و پند و موعظه نظير نداشت و در هر باب كه زبان مى‏گشود آنرا به كمال مى‏رسانيد. براى تماشاى اعجاز بيان على بايد به نهج البلاغه رجوع كرد و خطبه‏هاى او را در خلقت عالم و مقام رسول اللّه و عترت او و دفاع از حقوق خود و تشويق به جهاد و نامه‏هاى او را به معاويه و وصفى را كه از طاوس و خفاش و دنيا و خانه شريح قاضى و احوال مؤمنان و منافقان نموده مطالعه نمود. مخصوصا بايد دستور العملهاى امام على (علیه السلام) را به مالك اشتر و محمد بن ابى بكر - استانداران مصر- و رهنمودهاى او را براى فرمانداران و عاملان و مأموران خراج و قاضيان و سپاهيان و ساير مأموران دولت كه در نهج البلاغه مندرج است خواند تا تفاوت كلام على با ديگران معلوم شود و بدانند كه چرا رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) او را ولى اللّه و امير المؤمنين معرفى كرد.
ابن ابى الحديد گفته است نسبت علم كلام از راه اشاعره و معتزله به واصل بن عطا مى‏رسد و واصل شاگرد ابوهاشم عبد اللّه بن محمد بن حنفيه بود و ابوهاشم اين علم را از پدرش محمد بن حنفيه و او از پدرش على فرا گرفته است (مقدمه شرح نهج البلاغه).
ابن ابى الحديد نظير اين معنى را در فقه نيز به حضرت امير (علیه السلام) نسبت مى‏دهد و آنچه به قطعيت مى‏توان گفت اين است كه حضرت نخستين كسى است كه راه استدلال در احكام فقهى را به مردم نشان داد.
مثلاً هنگامى كه عثمان مى‏خواست زنى را كه پس از شش ماه ازدواج بچه‏اى به دنيا آورده بود حد بزند يا رجم كند، على( علیه السلام) مانع شد و به آيه« و حمله و فصاله ثلاثون شهرا» استدلال كرد. وجه استدلال اين است كه خداوند مجموع مدت حمل و مدت شيرخوارگى انسان را سى ماه فرموده است و اين را بايد به حداقل معنى كرد زيرا دوران شيرخوارگى 2 سال يا بيست و چهار ماه است و اين به دليل آيه قرآن است« و الوالدات يرضعن أولادهن حولين كاملين»( بقره، 233) پس مى‏ماند شش ماه كه حداقل حمل است. نظير اين استدلال فقهى تا آنوقت از كسى ديده نشده بود.
احكامى كه آن حضرت در زمان عمر درباره بعضى از مسائل بيان فرموده است معروف است و به همين جهت است كه عمر گفته بود« لا يفتين أحد فى المجلس و علي حاضر» (كسى در مجلسى كه على حاضر باشد فتوا ندهد) اما اينكه ابن ابى الحديد (1 / 18) مى‏خواهد فقه اهل سنت را از راه ابوحنيفه به حضرت صادق (علیه السلام) و از آن طريق به حضرت على (علیه السلام) برساند در كليت و اطلاق آن درست نيست. زيرا اگر چه ابو حنيفه از حضرت صادق (علیه السلام) فقه فرا گرفته است اما فقه او و فتواهاى او مورد تأييد آن حضرت نبود و مخصوصاً در مسأله قياس و رأى، فقه شيعه مباينت آشكارى با فقه ابو حنيفه دارد. اما فقه شيعه كه منبع اصلى آن ائمه اطهار (علیهم السلام) است بى‏شك مأخوذ از حضرت امير (علیه السلام) است.

امام و مقام انسان کامل
امام على (علیه السلام) نه تنها قهرمان ميدان جنگ و سياست و روحانيت بود، بلكه در مقام «انسان كامل» بالاتر از هر افسانه و گمان قرار داشت. او دنيا را با همه عشوه‏ها و ترفندهايش شكست داد و مرگ را تحقير كرد. او اسوه حسنه ايمان و اهرم اعلاى كلمه حق بود. سلسله‏هاى عرفان و اخوت و فتوت اسلامى به او مى‏پيوندند و درويشان و زحمتكشان مسلمان او را سرمشق و تكيه‏گاه خود مى‏شناسند. هر جوان مسلمان كه پاى به ورزشگاه مى‏نهد، يا هر سرباز جهادگر كه در راه شرف و عقيده جانبازى مى‏كند نام امام على ( علیه السلام) را بر زبان مى‏آورد.


امام و عدالت
حضرت على (علیه السلام) در دوران خلافت كوتاه خود مظهر كامل عدالت و بى‏طرفى در امر قضا بود. در سيره او آورده‏اند كه اگر چيزى مى‏خواست بخرد نخست از فروشنده مى‏پرسيد كه آيا او را مى‏شناسد يا نه و اگر مى‏ديد كه او را مى‏شناسد از او چيزى نمى‏خريد مبادا جانب او را رعايت كند. او همه عرب و عجم را در صورت مسلمان بودن به يك چشم مى‏نگريست و تعصب قومى و قبيله‏اى نداشت. به همين جهت مردم عادى كوفه يعنى كسانى كه از غير عرب و اهل كار و پيشه و تجارت بودند او را دوست داشتند، بر خلاف بيشتر اشراف عرب كه به جهت همين امر در باطن چندان از او دلخوش نبودند و يكى از دلايل سستى ايشان در نصرت و حمايت از آن حضرت شايد همين امر بود.
درباره بيت المال بسيار سختگير بود، رفتار او با برادرش عقيل معروف است. خليفه پيش از او روش اشراف منشى داشت و قوم و قبيله خود را در درجه اول از هر حيث بر ديگران ترجيح مى‏داد. همين روش تعصب نژادى بود كه معاويه و خلفاى بنى اميه پس از او به سختى و شدت دنبال كردند و همه اقوام مغلوب غير عرب را «موالى» و بندگان خود خواندند. كسى كه از متن اشرافيت عربى و از برگزيده‏ترين طوايف قريش باشد و در عين حال همه انسانها را از ديدگاه اسلام به يك چشم بنگرد كسى است كه شخصيتى والاتر و برتر از حدود نژادى و جغرافيايى خود دارد و در اين شكى نتواند بود.
امام على (علیه السلام) در دوران شصت و نه ماهه خلافت خود در اجراى دقيق احكام اسلام و حفظ حقوق مسلمانان لحظه‏اى نياسود و در اين راه از بذل جان نيز مضايقه نكرد. در شهر كوفه پيوسته در بين مردم و در دسترس همه بود. دفتر كار، کرسی قضاوت، محل ملاقاتها و بطور كلى مركز همه فعاليتهاى سياسى و اجتماعى او مسجد كوفه بود. در بوته عدالت امام على (علیه السلام) همه نابرابريهاى طبقاتى و نژادى و رنگ و اقليم ذوب مى‏شد. چون طعم ستم را در مكه و در شعب ابوطالب چشيده بود، راه نجات امت را در اصلاح دادگسترى و تأسيس محاكم شرع و تدوين قانون و استقلال قضات و تعليم و تربيت ايشان تشخيص داد. براى حسن اداره دادگاهها و اجراى احكام، ضوابط بى‏سابقه وضع نمود. دستور داد احكام فقهى مدون شود و به صورت قانون درآيد. قضات را مى‏آزمود و براى آموزش آنها سمينار تشكيل مى‏داد و دستور العملهاى روشن به طور انفرادى يا به صورت بخشنامه به ايشان مى‏فرستاد.

آشنايي با خون آشام ترین گروه سلفی در سوریه

نخستين اطلاعيه اين گروه مسلح را مؤسسه اي موسوم به "مؤسسه تبليغاتي و اطلاعاتي مناره سپيد" (المنارة البيضاء) صادرکرد که در شرق دمشق، پايتخت سوريه فعاليت مي کند.
اين اطلاعيه در واقع نوار صوتي کسي بود با نام مستعار "ابو محمد الجولاني" مشهور به "الفاتح" که فرمانرواي "جبهه ياري اهل شام" خوانده مي‌ شود و در آن، وعده جهاد عليه نظام سوريه را داده و خود را نماينده جهادي‌ ها در سرزمين شام معرفي کرده است.
الجولاني در اين نوار صوتي، تصميمات و اقدامات اتحاديه عرب و ترکيه و جامعه بين المللي در برابر سوريه را محکوم کرد و از اصل کمک گرفتن از کشورهاي غربي براي براندازي نظام اسد انتقاد و آن را رد کرد.
به گفته کارشناسان غربي، وبگاه هاي تروريستي وهابي و به ويژه وبگاه هايي مانند "شموخ الإسلام" و"شبكة أنصار المجاهدين" همچنان مهمترين منبع براي دستيابي اطلاعات درباره گروه‌ هاي سلفي ـ جهادي است. جريان "سلفي ـ جهادي" داراي "مؤسسات و نهادهاي اطلاعاتي و تبليغاتي و اطلاع رساني" چندي است که بر اساس فعاليت اين گروه در کشورهاي عربي پراکنده شده است.
اطلاعات و آگهي‌ ها و اطلاعيه هاي منتشره در اين وبگاه ها بر پايه تصميم هاي گرفته شده در اين گروه ها صورت مي گيرد و البته تا زماني که اين اطلاعيه ها شکل تصويري و مرئي نداشته باشد، نمي توان آنها را معتبر و داراي سنديت دانست.
ادامه نوشته

نام "علی" در لوح زبرجد!

اسامی و نام ها گاهی اوقات فلسفه ها و ماجراهایی در پشت خود دارند! اسامی بایستی به نوعی بر مسّمای خود دلالت داشته باشند، در غیر این صورت و اگر میان اسم مسّمی ارتباط و دلالتی نباشد، اسم گذاری چه معنا و هدفی خواهد داشت؟! بعضی از اسم‌ها و نام ها مخصوص برخی از مسّماها هستند که شاید تنها برازنده ی خود آنها باشند و بر غیر آنها دلالت روشنی نداشته باشند.

http://img.tebyan.net/big/1391/03/61250151871752471742521811401039225318221772.gif

 نام گذاری کودکی که متولد می شود یکی از این موارد است که بایستی نهایت دقت در انتخاب اسم انجام شود. اما بعضی از کودکان و نوزادان را کسانی برتر از انسان های معمولی برایشان اسم انتخاب می کنند. بعضی از نوزادان اسمشان از جانب خدا و عالم غیب برگزیده می شود!


نام گذاری از عالم غیب

از جمله ویژگی های مختص امیرالمومنین(علیه السلام) که تنها در مورد ایشان صادق است و مزید شرافت آن حضرت است موضوع نام گذاری حضرت امیر(علیه السلام) است که از عالم غیب برایشان این نام یعنی ((علی)) برگزیده شد.

در واقع قبل از ولادت حضرت علی(علیه السلام) نام او در تمام کتب آسمانی بوده است و هزاران سال قبل از خلقت او در تمام آسمان ها و ابواب جنب و عرض حق تعالی نام ((علی)) ثبت شده بود. نام مبارک امیرالمومنین(علیه السلام) همراه با نام گرامی رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) به عنوان نبی و امام نزد پروردگار عالم و نیز همه کتب آسمانی ثبت و ضبط بوده است و بر این مطلب فریقین از شیعه و اهل سنن گواهی داده اند!

در شب معراج وقتی به بیت المقدس رسیدم بر صخره آن یافتم لا اله الا الله محمد رسول الله ابدته به علی وزیره یعنی لا اله اله الله محمد (صلی الله علیه و آله) رسول خداست او را به علی(علیه السلام) وزیر او تایید نمودم

شواهد روایی

محمد بن جریز طبری در تفسیر کبیر خود و ابن عساکر در تاریخ خود ضمن ترجمه ی حالات امام علی(علیه السلام)، همچنین محمد بن یوسف گنجی شافعی ضمن باب 62 کفایت الطالب و حافظ ابوبغیم در حلیة الاولیاء و شیخ سلیمان بلخی حنفی در نیابیع المودة به نقل از ذخائر العقبی امان الحرم الشریف احمد بن عبدالله طبری شافعی هنگی مسند از ابوهریره نقل نموده اند که رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) فرمودند:

«مکتوب علی ساق العرش لا إلا إلا الله وحده لاشریک له و محمد عبدی و رسولی ایدته به علی بن ابی طالب؛ بر ساق عرش این کلمات مقدس نوشته شده که خدایی نیست مگر ذات ذوالجلال الله که یگانگی بدون شریک است و محمد(صلی الله علیه و آله) بنده و رسول من است که او را به علی بن ابیطالب(علیه السلام) تایید نمودم.»

همچنین جلال الدین سیوطی در خصائص الکبری و در تفسیر در المنثور در اوایل سوره شریفه ی بنی اسرائیل به نقل از ابن عدی و ابن عسکر از انس بن مالک روایت نموده اند که رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند:

شب معراج در ساق عرش دیدم نوشته شده است لا اله الا الله محمد رسول الله ایدته بعلی؛ همچنین در ینابیع به نقل از ذخائر العقبی امام الحرم از سیره ملاّ آورده اند که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند:

در شب معراج که مرا به ملکوت اعلی بردند، نظرتُ إلی ساق الایمن من العرض فرأیت مکتوباً محمّد رسول الله ایّدته بعلی و نصرته به؛ یعنی نظر نمودم به طرف راست عرش دیدم نوشته شده است محمد(صلی الله علیه و آله) چنانچه مشاهده می‌شود همگی به نقل از علماء و کتب اهل سنن است و دلالت بر قرین بودن نام علی(علیه السلام) یا رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در عرش الهی دارد.

امام علی
قبل از خلقت

هنچنین روایات بسیاری از اهل سنن و شیعه دلالت بر آن دارد که قبل از خلفت انتخاب نام و نام گذاری امیرالمومنین(علیه السلام) رخ داده است. از جمله به نقل از مناقب فقیه واسطی ابن مغاز شافعی و میر سید علی همدانی شافعی و نیز خطیب خوارزمی در مناقب و این شیرویه در فردوس و ابن مغازلی در مناقب هنگی از جابرین عبدالله انصاری نقل نموده اند که رسول الله(صلی الله علیه و آله) قبل أن یخلق السموات و الارض بالفی عام؛ نوشته شده است بر در بهشت لا اله الا الله محمد رسول خدا علی ولی خدا و برادر رسول خدا بوده پیش از آنکه آسمان ها و زمین را به دو هزار سال خلق کند.

 

شب معراج و  چهار محل اسم امام علی(علیه السلام)

در حدیثی زیبا که میرسید علی فقیه شافعی همدانی در مودة القربی نقل نموده است رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) به امام علی(علیه السلام) فرمودند: در چهار محل اسم تو را با اسم خودم توام دیدم:

1. در شب معراج وقتی به بیت المقدس رسیدم بر صخره آن یافتم لا اله الا الله محمد رسول الله ابدته به علی وزیره؛ یعنی لا اله اله الله محمد(صلی الله علیه و آله) رسول خداست او را به علی(علیه السلام) وزیر او تایید نمودم.

2. به سدرة المنتهی که رسیدم دیدم ثبت شده است: أنی أنا الله لا اله الا انا وحدی و محمد صفوتی من خلقی ایدته به علی وزیره و نصرته به، یعنی به درستی که من خدایی هستم که غیر از من خدای یگانه ای نیست، محمد(صلی الله و علیه و آله) حبیب من است از میان خلق تایید و یاری نموده او را به علی(علیه السلام) وزیر او.

3. وقتی به عرض رب العالمین رسیدم دیدم بر قوائم آن نوشته شده است إنی أنا الله لا اله الا أنا محمد حبیبی من خلقی ایدته به علی(علیه السلام) وزیره و نصرته به.

4. وقتی به بهشت رسیدم دیدم بر در بهشت نوشته شده لا اله الا أنا محمد حبیبی من خلقی ایدته بعلی وزیره و نصرته به.

ابوطالب موحدی الهی بوده است که تقاضای نام فرزندش را از پروردگار می نماید و نیز معلوم می شود که چگونه ابوطالب پاکدل از نامگذاری الهی برای علی(علیه السلام) امیرالمومنین مطلع گردیده است

امام ثلعبی و شیخ سلیمان حنفی به نقل از محمد بن جریز و ابن عساکر از ابن عباس و ابوهریره آورده اند که آیه «هو الذی أیَّدَکَ بنصر؛ خدای تعالی است که به نصرت خود و یاری مومنان تو را موید و منصور گردانید».(انفعال /62)

درباره ی حضرت علی(علیه السلام) آمده است و آنگاه حدیث رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) را نقل نموده اند که حضرت (صلی الله علیه و آله) فرمودند: رایت مکتو با علی العرض لا اله الله وحده لا شریک له محمد عبدی و رسولی ایدته و نصرته بعلی بن ابیطالب؛ دیدم بر عرش نوشته شده است خدایی نیست مگر خدای یگانه ای که شریکی ندارد و محمد بنده و رسول من است و تایید و یاری نمودم او را به علی بن ابیطالب(علیه السلام).

همه این روایات شریفه و نیز بسیاری دیگر از احادیث معتبر در نزد اهل سنن و شیعه نشان می دهند که نام گذاری رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و علی بن ابیطالب امیرالمومنین(علیه السلام) از جانب پروردگار متعال بوده است. و بر عرش الهی قبل از خلقت ایشان ثبت بوده است.

امام علی
ابوطالب و نقش او در نامگذاری امام علی(علیه السلام)

ممکن است گفته شود با توجه به این روایات و احادیث معلوم می شود نام "علی" برای امیرالمومنین(علیه السلام) قبل از ولادت ایشان انتخاب شده بود اما رسم است از گذشته که نام فرزند را پدر او انتخاب می کند. با این احوال آیا ابوطالب پدر بزرگوار امیرالمومنین(علیه السلام) در انتخاب نام فرزند خویش نقش نداشته است؟ آیا نام "علی" را او انتخاب کرده یا دیگران ؟ چگونه ابوطالب از انتخاب نام "علی" توسط خداوند متعال برای فرزند دلبندش اطلاع یافته است؟!

برای پاسخ به این پرسش ها و چگونگی نقش ابوطالب در نامگذاری فرزند خویش به نامی که پروردگار متعال آن را برایش انتخاب کرده بود باید به نحوه ی ارتباط ابوطالب با خداوند متعال توجه نمود!

 

لوح آسمانی و نامگذاری امام علی(علیه السلام)

میر سید علی همدانی فقیه شافعی در مودة القربی به نقل از عباس بن عبدالمطلب نقل نموده است که هنگامی که علی (علیه السلام) از مادرش فاطمه متولد شد، فاطمه نام پدرش اسد را بر او گذارد اما ابوطالب از آن نام راضی نبود به فاطمه همسرش فرمود امشب بیا برویم بالای کوه ابوقبیس و خدا را بخوانیم شاید ما را خبر دهد از اسمی که برای این بچه انتخاب شده است. چون شب شد هر دو به کوه ابوقبیس رفتند و به دعا مشغول شدند. ابوطالب در قالب شعری چنین مناجات می کرد:

یا ربّ هذا الغسق الدجی      والقمر المبتلج المضی

بیّن لنامن أمرک الخفّی       ماذا تری فی اسم ذاالصبّی

لما تسمّی لذاک الصبّی

همه این روایات شریفه و نیز بسیاری دیگر از احادیث معتبر در نزد اهل سنن و شیعه نشان می دهند که نام گذاری رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) و علی بن ابیطالب امیرالمومنین (علیه السلام) از جانب پروردگار متعال بوده است. و بر عرش الهی قبل از خلقت ایشان ثبت بوده است

یعنی ای پروردگار ای صاحب شب ظلمانی و ماه و نور دهنده آشکار کن برای ما از خزانه ی اسرار غیب خود اسم این نوزاد را چه بگذاریم.

در آن حین ندایی از طرف آسمان بلند شد و ابوطالب سر بلند نمود. لوحی مانند زبرجد سبز دید که بر آن چهار سطر نوشته اند، لوح را برگرفت و به سینه چسبانید و دید این اشعار بر آن ثبت است:

خصصّنما بلوالد الزکی       و الطاهر المنتخب الرضی

واسمه من قاهر العلیّ       علیّ اشتق من العلی

 

یعنی اختصاص دادم شما را به فرزند پاک و پاکیزه که انتخاب شده است و بی نهایت از او راضی هستم و اسم او از جانب خدای اعلی، "علی" گذارده شده که مشتق از علی اعلی می باشد.

آنگاه ده شتر به شکرانه ی این امر عظیم قربانی نمود. آن لوح را در مسجد الحرام آویختند و بنی هاشم به آن لوح افتخار می نموند. آن لوح موجود بود تا زمان جنگ حجاج با عبدالله بن زبیر در مکه که پس از آن مفقود شد.

این روایت و مشابه آن در بسیاری دیگر از کتب اهل تسنن و نیز شیعه نقل شده است و موید آن است که ابوطالب موحدی الهی بوده است که تقاضای نام فرزندش را از پروردگار می نماید و نیز معلوم می شود که چگونه ابوطالب پاکدل از نامگذاری الهی برای علی (علیه السلام) امیرالمومنین مطلع گردیده است.

پایان سخن....

شگفتی ها درباره ی کسی که شیعه او را امام اول خویش می خواند پایان ناپذیر است و آیا برتر و شایسته تر از او در زمان خویش و پس از آن برای جانشینی رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) بود؟!....

چرا رهبر را «ولی امر مسلمین» می نامیم؟

پاسخ به سئوال


چرا رهبر را «ولی امر مسلمین» می نامیم؟

http://hamidmousavi.bloghaa.com/files/2011/07/Agha_Meshki-www_Leader-Khamenei_com-copy.jpg

الگوی اولی اسلام برای حکومت، حکومت واحد جهانی تحت رهبری امام معصوم می باشد. در این الگو مرزهای جغرافیایی جای خود را به مرزهای عقیدتی می دهد و کشور اسلامی شامل کلیه مناطقی خواهد بود که در آن مسلمان زندگی می کند.

 نقش ولی فقیه در حکومت اسلامی

از سوی دیگر حکومت اسلامی به معنای تدبیر امور مسلمین بر اساس قوانین دینی و رعایت مصالح شهروندان می باشد و حاکم بعنوان مجری احکام اسلامی کسی است که شرایطی  ویژه را دارا است و با نبود یا از بین رفتن آن شرایط صلاحیّت حکومت نیز از او سلب می گردد.

این شرایط که عبارتند از: آگاهی همه جانبه و عمیق نسبت به مقررات اسلامی، داشتن تقوی بعنوان ضامن اجرای احکام دین و رعایت مصالح مسلمین، و شناخت کافی از مصالح اجتماعی و سیاسی، مولفه هایی هستند که باعث هدایت جامعه ی اسلامی به سوی سعادت مادّی و معنوی خواهند بود.

نگاهی هر چند گذرا به گذشته و حال مسلمین و مشاهده ی نابسامانی ها، گروه بندی ها، برادر کشی ها، و عقب ماندگی های مادی و معنوی به روشنی گویای این واقعیت است که عامل اصلی بروز چنین وضعیتی، نبود پایگاهی محکم بعنوان محورّیت جامعه ی اسلامی جهت هدایت افراد، رفع اختلافات، جلوگیری از بروز فتنه ها، و خنثی سازی نقشه ی دشمنان بوده است.

از این رو اسلام، حکومت ولیّ عادل را بعنوان عاملی سعادت بخش و وحدت آفرین تشریع کرده، و آن را برای «تمام مسلمین» می خواهد. همچنان که بر اساس واقعیت های موجود، در هیچ نقطه ای از دنیا، حکومتی اسلامی با زیرساخت های دینی به چشم نمی خورد و تنها، نظام جمهوری اسلامی ایران است که منطبق با نظریه دینی حکومت شکل گرفته است. این نظام برخوردار از پشتوانه ی بسیار محکم مردمی و سرمایه ی عظیم بیعت امّت با رهبر می باشد.

امروزه شاهد اعلام حمایت و تبعیت بسیاری از گروه ها و شخصیت های اسلامی سراسر دنیا از ولیّ امر ایران بعنوان ولی امر مسلمین جهان می باشیم و از این روست که ما ولیّ امر خود را «ولیّ امر مسلمین» می دانیم

روش عقلاء در تبعیت از یک حکومت

نکته ی دیگری که تذکّر آن ضروری می نماید آن است که: مطابق رویّه ی عقلایی و بینش عرفی مردم دنیا، هرگاه در یک کشور حکومتی تشکیل شود و اهل تشخیص و افراد مجتمع در پایتخت، از آن مرکز حکومت تبعیت کنند، سایر شهرها و مناطق که گرایش به حفظ آن حکومت دارند به حمایت از آن می پردازند.

بر همین اساس در نامه هایی که بیم امیر مؤمنان و معاویه ردّ و بدل شده است به سوالی از جانب معاویه برمی خوریم که می پرسد: چرا باید از شما اطاعت کنم در حالی که با شما بیعت نکرده ام؟ حضرت در جواب می فرمایند: تو خلفای  قبل از من را جانشین رسول الله، و اطاعت آنها را بر همه ی مسلمین واجب می دانستی در حالی که فقط اهل مدینه با آنها بیعت کرده بودند ولی این منشأ وجوب اطاعت بقیه افراد شده بود، پس اطاعت از من هم بر تو واجب بوده است. البته این سخن حضرت به معنای تأیید و مشروعیت بخشیدن به حکومت خلفای سه گانه قبلی نیست و تنها بحثی جدلی و بر اساس پذیرفته های طرف مقابل می باشد.

اسلام حکومت را برای همه ی مسلمین می خواهد و رکن اصلی این حکومت وجود اسلام شناسی عادل و زمان شناس جهت اجرای احکام دینی است

بنابراین، با توجه به اینکه اسلام حکومت را برای همه ی مسلمین می خواهد و رکن اصلی این حکومت وجود اسلام شناسی عادل و زمان شناس جهت اجرای احکام دینی است، و از طرفی در حال حاضر، مطابق دیدگاه اسلامی، هیچ حکومت حقی بجز جمهوری اسلامی ایران در جهان وجود ندارد و از سوی سوم تنها حکومت بر حق، در مرکز خود برخوردار از تأیید و بیعت اسلام شناسان صالح و مردم می باشد، پس بر همه ی مسلمانان لازم است پیرامون محور ولایت فقیه تجمّع کرده و با حمایت از نظام مبتنی بر آن به احیای مجدّد تمدّن اسلامی و تأمین عزّت مسلمین کمک نمایند. همانطور که امروزه شاهد اعلام حمایت و تبعیت بسیاری از گروه ها و شخصیت های اسلامی سراسر دنیا از ولیّ امر ایران بعنوان ولی امر مسلمین جهان می باشیم و از این روست که ما ولیّ امر خود را «ولیّ امر مسلمین» می دانیم.

ناگفته نماند این نامگذاری، مبتنی بر نظریّه مکتبی ما و منطبق با طرح اصلی حکومت اسلامی است و منافاتی با طرح ثانوی حکومت که مستلزم وجود قانون اساسی در چارچوب یک کشور مانند ایران و رعایت قوانین بین المللی در تنظیم روابط با سایر کشورها است ندارد، چرا که این دو طرح در طول همدیگرند نه در عرض هم که با هم تنافی پیدا کنند.

آیا «کوکاکولا»یک کالای صهیونیستی است؟

«کوکاکولا» که برای خیلی‌ها تنها یک نوشیدنی خنک و گواراست، امروزه به نماد فرهنگی آمریکا تبدیل شده که براساس اطلاعاتی که در سایت آن منتشر شده و هم‌اکنون نیز موجود است، این کمپانی هم‌اکنون بیش از صد و چهل و شش هزار و 200 شعبه در سراسر دنیا دارد که در این شعبه‌ها هر روز یک میلیارد و 800 میلیون محصول به فروش می‌رساند.

لوگوی شرکت کوکا کولا

این کمپانی در عرصه فروش آبمیوه و نوشابه رتبه اول، از نظر فروش نوشیدنی‌های ورزشی رتبه دوم و از نظر فروش بطری آب نیز رتبه سوم را دارد.

«کوکاکولا» امروزه شناخته شده‌ترین نام تجاری در دنیا است.

ارزش این نام تجاری بیش از 71 میلیارد دلار تخمین زده شده‌ است.


ادامه نوشته

احکام وحقوق/شبهه

چرا فقط به زنان گفته می‌شود که رعایت حجاب کرده ‌و آرایش نکنند و به مردان گفته نمی‌شود که نگاه نکنند؟!

http://www.jamnews.ir/Images/News/Smal_Pic/21-10-1390/IMAGE634619264477187500.jpg

اول از همه دقت شود که احکام الهی، گفته‌ی افراد و اشخاص نیست که بگوییم: چرا به من گفتی و به او نگفتی یا بالعکس. دوم آن که دقت شود: احکام الهی همه بر اساس علم و حکمت الهی و مشیّت اوست، نه بر اساس میل‌ها و نفس‌های مردمان که جا داشته باشد برخی حسادت کنند، برخی رقابت کنند، برخی حرص بخورند و یا ... . و سوم آن که بدانیم فواید احکام الهی ابتدا به خود شخص و سپس به دیگران یا جامعه بر می‌گردد و منفعت حجاب زن نیز قبل از هر کس به خودش می‌رسد و سپس به جامعه. خداوند می‌خواهد ودیعه‌اش به زن و زیبایی و جاذبه‌ی او، عام المنفعه نباشد. او به یک کالایی برای لذت رایگان همگانی مبدل نگردد و مرد صرفاً به چشم شهوت و غریزه‌ی حیوانی به زن نگاه نکند و به خاطر حرص بهره‌وری و لذت‌جویی‌اش، او را مورد آزار و اذیب قرار ندهد. لذا فرمود رعایت این پوشش برای خوب شناخته شدن از یک سو و مصونیت از اذیب و آزار از سوی دیگر لازم است (ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْن‏ - الأحزاب، 59)


اما، پوشش، تستر یا آن چه امروز نامش را حجاب گذاشته‌ایم، بر همگان واجب است و نه فقط بر دختران و زنان. هر چند که حدودش فرق دارد و آن هم بی حکمت نیست و منطبق با خلقت و فطرت بشری است. لذا همان‌طور که عدم رعایت و شکستن این حدود بر زنان حرام است، بر مردان نیز حرام است. به عنوان مثال این مد امروزی برای آقایان، که شلوار فاق کوتاه می‌پوشند و تا کسی رد می‌شود حتماً به بهانه‌ای خم می‌شوند تا عورتشان پیدا شود [و چقدر هم زننده است]، کاملاً حرام است. همین طور است اگر لباسی بپوشد که می‌داند بدن‌نما و محرک عموم است و با آن در مجامع و میان نامحرمان حضور یابد.

قاعده‌ی و قانون «نگاه کردن» نیز همین‌طور است. هم بر مردان حرام است که به نامحرم نگاه لذت جویانه (شهوانی) بیاندازند و هم بر زنان حرام است که به مردان نامحرم چنین نگاهی بیاندازند، خواه دو طرف پوشش را رعایت کرده باشند و یا نکرده باشند. لذا هم راجع به مردان فرمود: «قُل لِّلمُؤمِنِينَ يَغُضُّواْ مِن أَبْصَارِهِمْ وَ يحفَظُواْ فُرُوجَهُمْ ... – به مردان مؤمن بگو ديدگان خويش را از نگاه به زنان (نامحرم) باز گيرند و فرج‌هاى خويش را نگهدارند (زنا نکنند)»، هم راجع به زنان فرمود: «وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَرِهِنَّ وَ يحَْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ... - و به زنان با ايمان بگو چشم از نگاه به مردان اجنبى فرو بندند و فرجهاى خويش را حفظ كنند و زينت خويش را جز آنچه آشكار است آشكار نسازند ...(النور، 30 و 31)

پس، بر مرد و زن واجب است که اولاً بدن خود را در مقابل نامحرمان به نمایش نگذارند و ثانیاً چشم خود را از نگاه شهوانی به نامحرم بازگیرند. منتهی جاذبه‌ی زنانه به مراتب بیشتر است. خداوند جمیل و لطیف، تجلی جمال و لطافت ویژه‌ای به زن نموده که بالتبع جاذبه‌ی ویژه‌ای دارد. لذا حدود پوشش‌اش متفاوت است. پس هیچ منطقی ندارد که مرد بگوید: من هر طور که خواستم جلوه می‌کنم و زن چشم پپوشد! و زن بگوید: من هر طور خواستم جلوه می‌کنم و مرد چشم بسته و نگاه نکند. بلکه تحقق این سلامت جسمی، روحی، اخلاقی، مادی، معنوی، شخصی و اجتماعی و ممانعت از مضرات هنجار شکنی، مستلزم رعایت همه جانبه است. یعنی هم زن و مرد پوشش تکلیف شده را رعایت کنند و هم هر دو از نگاه آلوده به نامحرم پرهیز نموده و خود را از ورود به عرصه‌ی گناه بازدارند.

شرمنده ایم ، فقط همین !

شهدا شرمنده ايم...
از خاك تا افلاك يك پرواز بود؛دل كندن از خاك و دل سپردن به افلاك،بهاي اين پرواز دادن جان بود،دادن جواني ،دادن خون بود.

پرستوهاي زيادي اين كوچ عاشقانه را برگزيدند و سينه سپر كردند و دينار زندگي را به قيمت ديدار پرداختند و رفتند...

حال ما مانده ايم؛ و حسرت يك قطره اخلاص از درياي زلال و بي كران اخلاصشان.

شهدا كه پر كشيدند،اخلاص هم از ميان لشكر مخلص خدا رفت.

شهدا شرمنده ايم!

شرمنده ايم كه امانتدار اخلاصي كه در مدرسه ي عشق به ما سپرديد نبوديم.

شرمنده ايم كه اخلاصِ جمله ي "بسيج لشكر مخلص خداست."را گم كرديم.

شرمنده ايم كه عطر گلزارتان از مشاممان رخت بربست و ما حتي به بدرقه اش نرفتيم.

شرمنده ايم كه يادمان رفت نامتان با وضوي شناخت بايد ذكر زبانمان شود نه اينكه هر روز چندين بار نامتان را بر زبان مي آوريم فقط به خاطر كوچه و خيابان و جاهايي كه به نامتان كرديم،به نامتان كرديم تا فراموشتان نكنيم،اما فقط نام كوچه و خيابان را به ذهن سپرديم، نه شما را...

شرمنده ايم كه اداي دين ما به شما و خانواده تان،شد سهميه ي دانشگاه.

http://miad-shiraz.persiangig.com/large/%D8%B4%DB%8C%D8%B1%20%D8%B9%D9%84%DB%8C1%20copy.jpg

حاج شیرعلی سلطانی! شرمنده ايم كه بزرگي نامت،بزرگي بزرگراهي،با بزرگترين ترافيك شیراز هم نشد،واینکه هر روز قبل و بعد از نماز از جلوی مقبره ات در مسجدالمهدی بی تفاوت عبور میکنیم،شرمنده ايم كه نمي دانستيم اهميت بزرگي همت تو،با بزرگي خياباني كه به نامت مي كنيم ثابت كردني نيست، يادمان رفت ياد سردار بی سر،خزان زندگيمان را بهار مي كند.

http://miadshz.persiangig.com/mobayl/seri%201/%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3%20%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86.jpg

حاج عباس! شرمنده ايم كه يادمان رفت بپرسيم چه بر سر تو آمد؟!

شرمنده ايم كه فيلم "دموكراسي تو روز روشن" تو روز روشن اكران شد و كسي مظلوميت شما را فرياد نزد.

شرمنده ايم كه در فتنه ي 88،خيلي از نامردان به شما تهمت زدند،از خانواده هايتان سوء استفاده كردند و نام شهيد را بر هر منافق كشته شده اي گذاشتند.

شهداي 8 ماه دفاع مقدس! شرمنده ايم كه وقت نكرديم سر مزارتان فاتحه اي بخوانيم،شرمنده ايم كه بنا بر مصلحت،حرفي از شما در رسانه ها نمي زنيم.

وما هم باید در حسرت جا ماندن بمانیم و بسوزیم...

شرمنده ایم ...


ياد شهيدان

در سينه ام دوباره غمي جان گرفته است

امشب دلم به ياد شهيدان گرفته است

تا لحظه هاي پيش دلم گور سرد بود

اينك به يمن ياد شما جان گرفته است

در آسمان سينه ي من ابر بغض خفت

صحراي دل بهانه ي باران گرفته است

از هر چه بوي عشق تهي بود خانه ام

اينك صفاي لاله و ريحان گرفته است

ديشب دو چشم پنجره در خواب ميخزيد

امشب سكوت پنجره پايان گرفته است

امشب فضاي خانه ي دل سبز و ديدني ست

در فصل سرد، رنگ بهاران گرفته است


ای خدا یعنی میشه شهادت نصیب ما هم بشه و ما هم...

گو نميخوانم

پائیز سال شصت و یک بود. بار دیگر به همراه ابراهیم هادي عازم مناطق عملیاتی شدیم. این بار نقل همه مجالس توسل ابراهیم به حضرت زهرا(س) بود. هر جا می‌رفتیم حرف از ابراهیم بود. خیلی از بچه‌ها داستان‌ها و حماسه آفرینی‌های او را در عملیات‌ها تعریف می‌کردند. همه آن‌ها با توسل به حضرت صدیقه طاهره (س) انجام شده بود.

به منطقه سومار رفتیم. به هر سنگری سر می‌زدیم، از ابراهیم می‌خواستند که برای آن‌ها مداحی کند و از حضرت زهرا(س) بخواند. شب بود. ابراهیم در جمع بچه‌های یکی از گردان‌ها شروع به مداحی کرد. صدای ابراهیم به خاطر خستگی و طولانی شدن مجالس گرفته بود. بعد از تمام شدن مراسم، یکی دو نفر از رفقا با ابراهیم شوخی کردند و صدایش را تقلید کردند. آن‌ها چیزهایی گفتند که او خیلی ناراحت شد.

ابراهیم عصبانی شد و گفت: من مهم نیستم، این‌ها مجلس حضرت را شوخی گرفتند. برای همین دیگر مداحی نمی‌کنم! هر چه می‌گفتم: حرف بچه‌ها رو به دل نگیر، آقا ابراهیم تو کار خودت رو بکن، اما فایده‌ای نداشت. آخر شب برگشتیم مقر، دوباره قسم خورد که "دیگر مداحی نمی‌کنم"!

ساعت یک نیمه شب بود. خسته و کوفته خوابیدم. قبل از اذان صبح احساس کردم کسی دستم را تکان می‌دهد. چشمانم را به سختی باز کردم. ابراهیم بالای سرم بود. من را صدا زد و گفت: پاشو، الآن موقع اذانه.

بلند شدم. با خودم گفتم: این بابا انگار نمی‌دونه خستگی یعنی چی!؟ البته می‌دانستم که او هر ساعتی بخوابد، قبل از اذان بیدار می‌شود و مشغول نماز. ابراهیم بچه‌های دیگر را هم صدا زد. بعد هم اذان گفت و نماز جماعت صبح را برپا کرد. بعد از نماز و تسبیحات، ابراهیم شروع به خواندن دعا کرد. بعد هم مداحی حضرت زهرا(س)!!

اشعار زیبای ابراهیم اشک چشمان همه‌ بچه‌ها را جاری کرد. من هم که دیشب قسم خوردن ابراهیم را دیده بودم از همه بیشتر تعجب کردم، ولی چیزی نگفتم. بعد از خوردن صبحانه به همراه بچه‌ها به سمت سومار برگشتیم. بین راه دائم در فکر کارهای عجیب او بودم.

ابراهیم نگاه معنی داری به من کرد و گفت: می‌خواهی بپرسی با این‌که قسم خوردم، چرا روضه خواندم؟! گفتم: خوب آره، شما دیشب قسم خوردی که... پرید تو حرفم و گفت: چیزی که می‌گویم تا زنده‌ام جایی نقل نکن.

بعد کمی مکث کرد و ادامه داد: دیشب خواب به چشمم نمی‌آمد. اما نیمه‌های شب کمی خوابم برد. یک‌دفعه دیدم وجود مقدس حضرت صدیقه طاهره (س) تشریف آوردند و گفتند: 

نگو نمی‌خوانم، ما تو را دوست داریم؛ هر کس گفت بخوان، تو هم بخوان

دیگر گریه امان صحبت کردن به او نمی‌داد. ابراهیم بعد از آن به مداحی کردن ادامه داد.

به نقل از كتاب سلام برابراهيم

قبرهای صهیونیستی و افسانه ملت یهود

سرزمین و زبان و تاریخ مشترک و فرهنگ عناصر اساسی تعیین هویت هر ملت و تحکیم و تقویت رشته های الفت میان فرزندان آن به شمار می روند، با توجه به این مساله جنبش صهیونیسم از بدو شکل گیری تاکنون همچنان در جهت تحریف این عناصر تلاش می کند.

جنبش صهیونیسم به منظور خدمت به قیمومیت انگلیس و حراست از منافع امپریالیسم خود را بر سرزمینی که از آن خودش نیست، تحمیل کرد.

این جنبش کوشید تا از یهودیان پراکنده در جهان یک ملت در مجتمع های شهرک نشینی به وجود آورد. بخش اعظم این یهودیان از تبار خزر بودند و در قرون هشتم و نهم میلاد به دین یهودیت گرویدند و هیچ علقه ای با تبار عبری سامی نداشتند.

این جنبش به منظور ایجاد پیوند میان این یهودیان خرافاتی را ترویج داد و آنها را به تورات منتسب کرد تا فرهنگ نژاد پرستانه صهیونیستی را پی ریزی کند. جنبش یاد شده همچنین یک سری نمادهای موهوم نظیر معبد سلیمان را ساخت تا شهرک نشینان صهیونیست را متقاعد سازد که آنان ریشه های تاریخی در فلسطین دارند.

جنبش یاد شده در پی ناکامی حفاری ها و تونل ها در ایجاد معبد سلیمان و بر ملاء شدن دروغ ادعاهای رژیم صهیونیستی مبنی بر وجود آثار باستانی یهودی در اطراف این مسجد، دشمن صهیونیستی به یک شیوه پلید روی آورد و شروع به ساخت قبرهای موهوم در اطراف این مسجد کرد و مدعی شد که این قبرها محل دفن گذشتگان عبرانی شان است تا از این رهگذر تاریخ را تحریف کند.

ادامه نوشته

ائتلاف صهیونیستی قبرسی

یک زن فلسطینی که از 20 سال پیش در قبرس زندگی می کند، می گوید به تازگی شاهد افزایش تعداد جوانان " اسرائیلی " فروشنده محصولات کشورهای حوزه دریای مدیترانه در فروشگاه ها و سوپر مارکت های قبرس است. این در حالی صورت می گیرد که هتل ها و فروشگاه های قبرس از کارگران وارده از اروپای شرقی، موج می زند و علاوه بر آن یک نسل جدید از قبرسی ها وجود دارد که ثمره ازدواج شان با افراد وارده از اتحادیه جماهیر شوروی سابق در دهه نود است.
 
این پیشینه اجتماعی اقتصادی گردشگری در حاشیه ائتلاف نظامی و نقشه سیاسی ملاحظه می گردد که یکی از سناریوهای احتمالی آن اقدام ائتلاف روسی یونانی قبرصی اسرائیلی علیه ترکیه و شاید لبنان است.

دلیل کنونی آن وجود اختلافات در مورد منابع عظیم گاز و نفت است که در آب های شرق دریای مدیترانه کشف شد و هر یک از قبرس و اسرائیل ادعای مالکیت آنها را دارند و لبنان نیز به نوبه خود سهم خود را می خواهد و شاید هم فلسطین و مشخصا نوار غزه درخواست سهم کند.

مقدار منابع انرژی کشف شده در آب های شرق دریای مدیترانه یک میلیارد و هفتصد میلیون بشکه نفت و 122 تریلیون متر مکعب گاز طبیعی برآورد می شود.

 در پی انتشار یک خبر از طریق رسانه های ترکیه منطقه وارد یک مرحله جدید شده است. حال آنکه اسرائیل آن را انکار کرد و آن اینکه رژیم صهیونیستی تصمیم دارد شماری از نظامیان خود را در یونان جهت حمایت از عملیات کاوش و استحصال نفت و گاز مستقر کند. 

ادامه نوشته

نامه آیت الله بهجت که خیال رهبر انقلاب را راحت کرد

تا حالا خیلی‌ها از مردم و مسؤولین با من بیعت کردند ولی هیچ کدام دلم را آرام نکرد که من در این جایگاه باید باشم یا نه؛ الا این نامه که خیالم را راحت کرد.

http://dle.shiaha.com/images/7o70xt0wcdq5y81r79u.jpg

شخصیت های مذهبی روایت های جالبی را از ارادت و علاقه علما و بزرگان علمی و دینی به رهبر معظم انقلاب بیان کرده اند که در ادامه برخی از آن ها را می خوانید:

 
تمجیداتم از رهبر انقلاب بسیار بجا بود
 
روزی خدمت علامه حسن زاده بودم و در مورد تعابیری همچون «قائد ولی وفی»، «رائد سائس وفی»، «مصداق بارز نرفع درجات من یشاء» و «دادار عالم و آدم همواره سالار و سرورم را سالم و مسرور دارد» و... که ایشان برای مقام معظم رهبری به کار برده‌اند، گفت‌وگو و سؤال کردم. چرا که آن زمان برخی نتوانستند این ستایش‌ها را تحمل کنند. ایشان فرمودند: این عناوین بسیار خوب و بجا بود.
حجت‌الاسلام حسن رمضانی از شاگردان علامه
 
 
نامه ای که آیت ا... العظمی بهجت(ره) به حضرت آقا نوشتند....

http://azzahra.ir/wp-content/uploads/2011/10/bahjat-4.jpg

 
امام(ره) به حضرت آیت ا... خامنه‌ای فرموده‌ بودند که از آقای بهجت استفاده کنید. ایشان هم نامه‌ای می‌نویسند و به حاج آقا مصباح می‌دهند که این را شما لطف کنید و به‌ آقای بهجت بدهید.
 
البته آن طور که من اطلاع دارم، حاج آقا برای ثبت این مکاتبات حساس شرط می‌گذارند که من به شرطی نامه رسانی می‌کنم که نامه را ببینم و نسخه‌ای هم کپی کنم و نگه دارم.
 
حضرت آقا هم به دلیل علاقه خاصی که به آیت ا... مصباح داشتند، قبول می‌کنند. ظاهرا حضرت آقا تقاضای دستورالعمل داشتند که آیت ا... مصباح می‌آوردند و آیت ا... بهجت هم در پاسخ در مواقعی خودشان می‌نوشتند و در مواقعی هم به حاج آقا می‌فرمودند که این موارد را بنویسید و به ایشان تحویل بدهید...
 
تا این که امام از دنیا رفتند، یادم است ما مشهد بودیم که حاج آقا مصباح برای بیعت با آقا به تهران آمده بودند و از آن‌جا هم به مشهد آمدند. ما خدمت‌شان رسیدیم و از اوضاع پرسیدیم. حاج آقا فرمودند که برای بیعت خدمت آقا رفته بودم ولی خدا را شکر دست خالی نرفتم، چون آیت ا... بهجت یک نامه چهار صفحه‌ای برای حضرت آقا که تازه رهبر شده بودند، نوشتند.
 
شروع نامه هم این بود که بنده انتصاب حضرتعالی را به سمت مقام ولایت و رهبری تبریک عرض می‌کنم.... بعد آقا به آیت ا... مصباح فرموده بودند که تا حالا خیلی‌ها از مردم و مسؤولین با من بیعت کردند ولی هیچ کدام دلم را آرام نکرد که من در این جایگاه باید باشم یا نه؛ الا این نامه که خیالم را راحت کرد. چون می‌دانم ایشان اصلا بر مبنایی که دیگران ممکن است بنویسند و حرف بزنند، نمی‌نویسند و صحبت نمی‌کنند.
حجت الاسلام و المسلمین آقا تهرانی
 

 ادب ماندلا در برابر رهبری
 
حجت‌الاسلام محمدی گلپایگانی در سخنانی با اشاره به عظمت کار انقلاب می گوید: خوشبختانه جمهوری اسلامی ایران دارای رهبری آگاه و هوشمند است که یک سر و گردن بالاتر از رهبران جهان قرار دارد و این حرف بنده در دیدار رهبران سایر کشورهای جهان با مقام معظم رهبری کاملا مشهود است. به‌عنوان مثال نلسون ماندلا، پیرمرد 80 ساله، وقتی به دیدار رهبر انقلاب آمد، دو زانو مقابل ایشان نشست و ایشان را رهبر خود خطاب کرد.
 
 
دانا و متواضع

ایشان یک انسان متفکر، فرهیخته، دانا، بزرگوار، وارسته و متواضع است، همان گونه که شایسته یک رهبر است. در مورد آیت‌ا...خامنه‌ای باید بگویم که او پیرو امام خمینی(ره) است و امام خمینی(ره) هم پیرو امام علی(ع) بود. آیت‌ا... خامنه‌ای مردی بزرگ است و اگر این‌گونه نبود، به این مرتبه نمی‌رسید. ایشان انسانی بزرگ می‌باشد و ایران به خاطر وجود چنین شخصی باارزش است. من از همین جا آرزو می‌کنم که ایران در این زمان همان‌گونه که شایسته چنین مردی است، همراه با عدالت و اخلاق و همه خوبی‌ها باشد.
 جرج جرداق، نویسنده مشهور مسیحی
 
 شرط خواندنی برای دیدار رهبری
 
حضرت آیت‌ا... «سیدکاظم حائری»، از مراجع قم، وقتی به دیدار رهبری رفتند، اصرار داشتند، دست رهبری را ببوسند اما آقا اجازه ندادند. بعد از آن، آقا به دیدار ایشان رفتند و به گفته حجت‌الاسلام «مروی»، آیت‌ا... حائری، در تماسی اعلام شرط کردند که اگر ملتزم به یک شرط می‌شوید، بازدید آقا را قبول می‌کنم و آن شرط این بود که دست آقا را ببوسد و بالاخره به زور دست آقا را بوسید.
آیت‌ا... علم الهدی، عضو مجلس خبرگان
 
عشق به امت اسلامی
 
زمانی که با امام خامنه‌ای دیدار کردم، در صحبت‌ها و برخورد ایشان عشق و علاقه به امت اسلامی را می‌دیدم. این علاقه را ایشان به خوبی با جملات و سخنرانی عربی منتقل می‌کردند و همچنین عشق امام خامنه‌ای به انقلاب مردم مصر بسیار زیبا بود. صحبت‌ها و توصیه‌های ایشان از علم و شناخت نشأت گرفته بود و برخلاف حاکمان کشورهای عربی، نسبت به مسائل بی‌تفاوت نیستند.
 
من اصرار دارم که از لفظ «سید القائد، الامام الخامنه‌ای» استفاده کنم؛ زیرا بعد از امام خمینی ایشان امامت و رهبری امت اسلامی را بر عهده دارند. هنگامی که ما به پیشنماز یک مسجد می‌گوییم امام جماعت، به خاطر این است که یک عده‌‌ای از نمازگزاران را امامت می‌کند، زمانی که من می‌گویم امام خامنه‌ای، به این خاطر است که ایشان یک امت اسلامی را رهبری و هدایت می‌کنند. ایشان بعد از امام خمینی آمده‌اند و حامل همان پیام‌ها و رهنمودها هستند.
دکتر کمال هلباوی، از رهبران اخوان المسلمین
 
منبع : هفته نامه پرتو سخن

پاسخ به شبهه

اسلام چه راهی برای رفع نیاز جنسی کسانی که نمی‌توانند ازدواج دائم یا موقت داشته باشند ارائه می‌دهد و دیدگاه اسلام در مقابله با امیال غریزی چیست؟

الف - اسلام هیچ مقابله‌ای با هیچ یک از امیال فطری یا غریزی ندارد،‌ چرا که این امیال را همه خداوند حکیم در سرشت آدمی نهاده و اگر بد بود، خدا نمی‌آفرید و به انسان نمی‌داد. لذا خداوند حکیم می‌فرماید که من خودم میل و علاقه به شهوت،‌ زن، اولاد، طلا، نقره، چهارپایان، زمین و ... را در انسان زینت دادم، چرا که لازمه‌ی حیات دنیوی و امور زندگی او در این دنیا می‌باشد. منتهی تأکید می‌نماید، که این دنیای گذرا است و این علاقه نباید شما را زمینی و زمین‌گیر کند، و سبب گردد که مانند حیوانات در زندگی هیچ هدفی به جز پاسخگویی به شهوات نداشته باشید. بلکه باید آخرت‌گرا باشید.

http://www.dareturkman.com/dari/wp-content/uploads/2012/01/ezdevaj.png

«زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ وَ الْقَناطيرِ المُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الفِضَّةِ وَ الخَيلِ المُسَوَّمَةِ وَ الْأَنعامِ وَ الْحَرثِ ذلِكَ مَتاعُ الحَياةِ الدُّنْيا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآب‏» (آل عمران، 14)


ترجمه: آراسته شد حب شهوت‌ها از زنان و پسران و مال‌هاى بر هم نهاده از زر و سيم و اسبان داغ نهاده و چهارپايان و كشتزار [ها] براى مردم. اين متاع زندگانى دنياست و خداست كه بازگشت نيكو نزد اوست.

آن چه که خداوند متعال مکرر متذکر شده و برای رشد و فلاح به آن دستور داده، این است که انسان به خاطر این میل‌های غریزی، تابع شهوات نگردد، بلکه با عقل آن‌ها را در کنترل خود گرفته و استفاده بهینه برد. شهوات و غرایز، ابزار رشد آدمی هستند، نه این که انسان ابزار آنها باشد. شهوات باید با عقل کنترل و استفاده شوند، نه این که عقل از شهوت تبیعت کند.

چه خوب است که فلاسفه، حقوقدانان، اساتید روانشناسی، جامعه‌شناسی، تعلیم و تربیت و ...، مفهوم آیه ذیل و مصادیق بارز آن را در جوامع بشری مورد بررسی و اطلاع‌رسانی قرار دهند:

«وَ اللَّهُ يُريدُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَ يُريدُ الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَواتِ أَنْ تَميلُوا مَيْلاً عَظيماً» (النساء، 27)

ترجمه: خدا مى‏خواهد [با بيان حقيقت و تشريع احكام] به سوى شما برگردد (یعنی انسان خدا را هدف گرفته و خداگرا گردد)، و پيروان شهوات مى‏خواهند شما از راه حقيقت منحرف شويد، و دچار لغزشى بزرگ بگرديد.

ب – جهت ارضای غریزه‌ی جنسی از راه طبیعی، یعنی هم بستری زن و مرد، دو راه بیشتر وجود ندارد که عبارتند از «ازدواج» و یا «زنا». و البته اسلام می‌فرماید که ضرورتی ندارد ازدواج بین زن و مرد حتماً دائمی باشد که یا با مرگ از هم جدا شوند و یا با طلاق، بلکه می‌توانند تاریخ جدایی را از قبل توافق کنند که به آن «ازدواج موقت» اطلاق می‌گردد.

«ازدواج و زنا» و تفاوت این دو، اختصاصی به اسلام ندارد. در میان تمامی ادیان، مکاتب، اقوام و حتی قبیله‌های عصر حجری گذشته یا حال، فرق است میان ازدواج با زنا. حتی در جوامعی که به ادعای روشنفکری حتی زنای با محارم را ترویج کرده و یا همجنس‌بازی یا همخوابی با حیوانات را به صورت اصول قانونی جایز می‌نمایند (دقت شود به مهم‌ترین دغدغه و اقدامات اوباما در چهار سال گذشته)، نیز فرق است بین ازدواج با زنا.

ازدواج، یک امر فردی و مسئله‌ی شخصی نیست. بلکه کاملاً یکی از زیربنایی‌ترین و مؤثرترین شکل‌های روابط و ساختار اجتماعی است، تا جایی که «خانواده» را اولین کانون اجتماعی بر می‌شمرند.

ازدواج حقوق متفاوتی را در عرصه‌های روابط، ساختار، هویت و اقتصاد بر شخص و جامعه مترتب می‌نماید. و اسلام عزیز هیچ راهی را برای ارضای غریزه و شهوت جنسی زن و مرد، به غیر از ازدواج، مجاز و معقول نمی‌‌شمرد.

حال اگر کسی بگوید، من نمی‌توانم ازدواج دائم یا موقت کنم و شرایطش را ندارم، هیچ دلیلی نمی‌شود که «زنا» جایز شمرده شود. چنان چه اگر کسی نتواند کسبی داشته باشد، سرقت برایش جایز نمی‌گردد و اگر کسی نتوانست بر رقیب فایق آید، قتل برایش جایز نمی‌گردد و اگر کسی نتوانست با درایت و صداقت پیش رود، فتنه و توطئه (شخصی یا اجتماعی) برایش مجاز نمی‌شود.

هیچ‌گاه «بستن راه‌های درست» بر روی خود، دلیلی برای جواز عبور از راه خلاف نمی‌باشد. بلکه او نیز باید مثل میلیاردها انسان دیگر که سعی می‌کنند، مشکلات خود را بر طرف کنند، باید با توکل، دعا، تلاش، سعی و استقامت، مشکلاتش را برطرف نماید. و دقت داشته باشد که:

«... وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً ...» (الطلاق، 2) - ... و كسى كه از خدا بترسد (تقوا پیشه کند)، خدا برايش راه نجاتى از گرفتاری‌ها قرار مى‏دهد ... .

 

ایران همان ارض موعودی است که باید نصیب بهائیان شود

به مناسبت سالگرد ادعای قائمیت سید علی محمد باب شیرازی در دیدار ملا حسین بشرویه ای بخشی از خاطرات ارتشبد فردوست را بیان می کنیم:

http://www.dowran.ir/pics/43/03/thmb.jpg

روزی از سپهبد صنیعی پرسیدم که چگونه شما شغل سیاسی پذیرفته‌اید؟ پاسخ داد: «از عکا سئوال شده و اجازه داده‌اند که در موارد استثنایی و مهم این نوع مشاغل پذیرفته شود.» در واقع، بهائیت جهانی این تصور را داشت که ایران همان ارض موعودی است که باید نصیب بهائیان شود و لذا برای تصرف مشاغل مهم سیاسی در این کشور منعی نداشتند.

http://www.asnanews.ir/images/docs/000001/n00001084-b.jpg

معروف ترین مثالی که از قدیم الایّام انقلابیون برای غلط بودن عملکرد انجمن حجتیه در مبارزه با بهائیّت به کار می بردند، مثال شاخه و ریشه بود به این صورت که می گفتند:«ریشه ی بهائیت در جای دیگری است ولی برای زدن وضع بسیار مطلوب بهائیت در این کشور لازم است، ریشه ی آن وضع (یعنی رژیم پهلوی) ساقط شود. انجمن حجتیه در واقع مشغول زدن یک شاخه است، باید با ریشه مبارزه کرد.» هرچند که این مثال بارها و بارها ذکر شده امّا شاید همین تکرار بدون مصداق، آن را عادی کرده باشد. لذا بر آن شدم تا برای اثبات این ادّعا نمونه ای ذکر نمایم تا نسل جدید، صحّت استدلال انقلابیون را بیشتر لمس کنند. یکی از معروفترین کتبی که در وصف مسائل درونی دربار پهلوی به چاپ رسیده است، کتاب "ظهور و سقوط سلطنت پهلوی" است. در این کتاب که حاوی خاطرات ارتشبد حسین فردوست(صمیمی ترین دوست شاه) می باشد، به نکات ارزشمندی درباره ی نقش بهائیان در رژیم شاه اشاره شده است. یکی از معروفترین بهائیان دربار، سپهبد دکتر عبدالکریم ایادی بود که فردوست در بخش های مختلفی از این کتاب، از او اینگونه یاد می کند:« در آن زمان، رضاخان شخصی را به عنوان آجودان مخصوص ولیعهد انتخاب کرد به نام صنیعی. صنیعی در آن زمان سرگرد بود و از بهائی‌های طراز اول بود. او بعدها سپهبد شد و مدتی وزیر جنگ و مدتی متصدی یک وزارتخانه دیگر بود. صنیعی در تمام دوران ولیعهدی محمدرضا، آجودان مخصوص او بود و در تمام مسائل بازرسی و حتی در زندگی خصوصی ولیعهد(البته نه خیلی خصوصی)[۱]مشارکت داشت. مسلماً رضاخان به بهائی‌بودن صنیعی توجه داشت و این مساله در دربار پهلوی، به‌ویژه بعداً که نقش تیمسار ایادی را خواهیم دید، قابل توجه است.[۲]


علیرضا(تنها برادر تنی محمد رضا) دچار مرض روحی شدید بود و احتیاج به پزشکی داشت که به طور مدام با او در تماس باشد تا ناراحتی‌هایش را تسکین دهد. در آن زمان علیرضا خواهان بهترین پزشک ارتش شد و چون ایادی در ارتش بود به علیرضا معرفی گردید. ایادی در رشته خود یک پزشک متوسط بود و تخصصی در امراض روانی نداشت و نمی‌توانست علیرضا را معالجه کند، ولی حضور یک پزشک در زندگی علیرضا برای او تسکینی بود. پدر ایادی از رهبران مذهبی بهائی‌ها بود و این سمت به ایادی به ارث رسیده بود. لذا بدون تردید باید گفت که او از آغاز توسط سرویس انگلیس نشان شده بود و واجد شرایط یک جاسوس طراز اول بود و لذا او را به دربار معرفی کردند. نقشی که ایادی تا انقلاب برای غرب داشت، مجموع مهره‌های غرب روی هم نداشتند. تاریخ آشنایی محمدرضا با ایادی یادم نیست. احتمالاً در دورانی بود که فوزیه قهر بود و یا کمی پس از طلاق او. به هر حال در آن زمان ایادی سرهنگ ارتش بود. روزی محمدرضا به شدت ابراز ترس از میکرب می‌کرد و من و علیرضا حضور داشتیم. علیرضا گفت، پزشکی را می‌شناسد که بی‌نظیر است و از محمدرضا اجازه خواست که بیاید و او را معاینه کند. محمدرضا از شدت ترس بلافاصله استقبال کرد و اجازه داد و برای اولین بار ایادی، محمدرضا را معاینه کرد.سپهبد ایادی از همان آغاز برای من مشخص شد که این فرد، که دوره پزشکی را در فرانسه طی کرده، یک کلاش و حقه‌باز به تمام معناست. باید اضافه کنم که ایادی در فرانسه ابتدا دانشجوی دامپزشکی بوده و سپس پزشکی را به طور ناقص می‌خواند؛ می‌گویم به طور ناقص، زیرا ۲ سال از دوره دامپزشکی او را به عنوان دوره مقدماتی پزشکی قبول کرده بودند. ولی همین فرد به نحوی محمدرضا را مسحور خود کرد که قرار شد هفته‌ای ۳ بار به محمدرضا مراجعه کند. ایادی تا مرگ علیرضا پزشک معالج او بود.

ادامه نوشته

ارتش خدا به هوش باشید

http://www.askdin.com/gallery/images/514/1_2508723013819718718120195751428813921223075.jpg

دیروز حرمش و امروز حریمش ...



چند روزی است که برای بار دیگر شاهد هتک حریم مقدس امام هادی علیه السلام هسیتم. نمی دانم غربت آن امام بزرگوار و مهربان را چگونه باید بیان کرد.

دیروز حرم مطهرش را ویران کردند و امروز به حریم مقدسش تعرض نمودند.

آنها که نمی خواهم نام ناپاکشان را بر قلم بیاورم، با این اقدام خود قلب امام عصر(عج) را جریحه دار نمودند.

هر چند مثل روز روشن است که این اقدامات اولاً از نفس سرکش و پلید افرادی بیگانه‌ی با پاکی و معنویت سرچشمه می‌گیرد که تنها و تنها می توان آنها را سپاهیان ابلیس نامید، اما نباید از این نکته غافل بود که دشمنان قسم خورده تشیع به عنوان مهمترین حامیان این اعمال سیاه و شیطانی هدایت و رهبری آن را بر عهده دارند. استعمار و استکبار و به تبع آنها فرقه ساختگی وهابیت نقش تعیین کننده‌ای در اجرایی شدن این نقشه‌ها دارند.

در آستانه شهادت امام دهم حضرت علی النقی علیه السلام، وظائف جدی‌تری بر عهده داریم.

فردا جمعه در روز شهادت امام هادی(ع) عاشورا و فاطمیه دیگری به پا میکنیم تا تسلی قلب فرزند غریبش حضرت صاحب الزمان (عج)باشیم.

لیلة الرغائب چگونه شبی است؟

http://www.esteghlali.com/file/upload/yasiii_ss_7_2098.jpg

"رجب"، ماه خداست؛ ماه پر بركتی است كه اعمال بسیاری برای آن ذكر شده است. باید خود را در دریای زلالش بشوییم تا پاک شویم. پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: هر كس یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودی خدا می شود و غضب الهی از او دور می گردد و دری از درهای جهنم بر روی او بسته می شود.

اعمال ماه های رجب و شعبان، جهت آماده ساختن روح برای شركت در میهمانی ماه مبارك رمضان می باشد. برای درك عظمت ماه رمضان باید از قبل خود را آماده نمائیم.

پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: ماه رجب، ماه استغفار امت من است. پس در این ماه بسیار طلب آمرزش كنید كه خدا آمرزنده و مهربان است.

اولین شب جمعه ماه رجب را لیلة الرغائب نامند. در این شب ملائك بر زمین نزول می كنند. برای این شب عملی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ذكر شده است كه فضیلت بسیاری دارد و بدین قرار است:

روز پنج شنبه اول آن ماه  - در صورت امكان و بلا مانع بودن -  روزه گرفته شود. چون شب جمعه شد مابین نماز مغرب و عشاء دوازده ركعت نماز اقامه شود كه هر دو ركعت به یك سلام ختم می شود و در هر ركعت یك مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره قدر، دوازده مرتبه سوره توحید خوانده شود. و چون دوازده ركعت به اتمام رسید، هفتاد بار ذكر" اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آله" گفته شود. پس از آن در سجده هفتاد بار ذكر "سبوحٌ قدوسٌ رب الملائكة والروح" گفته شود. پس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذكر "رب اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم انك انت العلی الاعظم" گفته شود. دوباره به سجده رفته و هفتاد مرتبه ذكر "سبوح قدوس رب الملائكة والروح" گفته شود. در اینجا می توان حاجت خود را از خدای متعال درخواست نمود. ان شاء الله به استجابت می رسد.

پیامبر اكرم( صلی الله علیه و آله) در فضیلت این نماز می فرماید: كسی كه این نماز را بخواند، شب اول قبرش خدای متعال ثواب این نماز را با زیباترین صورت و با روی گشاده و درخشان و با زبان فصیح به سویش می فرستد. پس او به آن فرد می‌گوید: ای حبیب من، بشارت بر تو باد كه از هر شدت و سختی نجات یافتی.

میّت می‌پرسد تو كیستی؟ به خدا سوگند كه من صورتی زیباتر از تو ندیده‌ام و كلامی شیرین تر از كلام تو نشنیده‌ام و بویی، بهتر از بوی تو نبوئیده‌ام. آن زیباروی پاسخ می‌دهد: من ثواب آن نمازی هستم كه در فلان شب از فلان ماه از فلان سال به جا آوردی. امشب به نزد تو آمده‌ام تا حق تو را ادا كنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود و قیامت بر پا شود، من سایه بر سر تو خواهم افكند.

امید آن است كه در پایان این نماز با فضیلت، محتاجان به دعا را فراموش نكنید و ما را نیز از دعای خیر خود محروم ننمایید.

" التماس دعا"

برگرفته از مفاتیح الجنان

از امام علی النقی علیه‌السلام چه می‌دانیم

حضرت امام علی النقی علیه السلام در سال 214 هجری قمری و ظاهرا در مدینه به دنیا آمده اند. آن بزرگوار در سن شش سالگی و پس از شهادت پدرشان امام جواد (220 ه ) به امامت رسیدند و تا سال 254 ه – و به مدت 34 سال – عهده دار این منصب سترگ الهی بودند.

مادر ایشان بنابر مشهور سمانه نام دارد. از امام، چهار پسر و یک دختر باقی ماندند: امام حسن عسکری، حسین ، محمد و جعفر - معروف به کذاب – و عَلیّه. فعلا به این چند سطر درباره حیات شخصی ایشان بسنده می کنم.

حکّام زمانه امام دهم

امام هادی در طول دوران امامتشان با 6 نفر از خلفاء عباسی معاصر بودند: معتصم عباسی (م 227 ه ) واثق(م 232 ه ) متوکل(م 247 ه ) منتصر (م 248 ه ) مستعین(م 251 ه ) معتز (م 255 ه ) که در این میان دوران متوکل عباسی هم به لحاظ طول زمان و هم به لحاظ ثبات حکومت عباسی دارای جایگاه خاصی است.

می دانیم که متوکل دشمنی خاصی با اهل بیت علیهم السلام داشته است و به ویژه نسبت به امیرالمومنین بی ادبی می کرده است. اساسا تبعید امام هادی علیه السلام از مدینه به سامرا و تحت نظر قراردادن ایشان در آن جا از اقدامات متوکل برای کنترل حضرت قلمداد میشود. شواهد بسیاری بر این مدعی است، از جمله تصریح سبط ابن جوزی بر این مطلب. او از قول دانشمندان تاریخ نقل می کند که متوکل به یحیی بن هرثمة گفت: ( اذهب الی المدینة و انظر فی حاله و اشخصه الینا ).

تاریخ انتقال حضرت سال243 بوده است و همانگونه که شیخ مفید تصریح فرموده ده سال و چند ماه در اقامت جبری به سر می بردند. (هر چند سبط ابن جوزی آن را 20 سال و 9 ماه ذکر کرده است. )

 

پایگاه اجتماعی امام

مکانت و منزلت معنوی حضرت در جامعه را می توان از داستانی که جناب کلینی در کافی شریف روایت کرده است فهمید. خلاصه آن چنین است که :

« متوکل در اثر یک بیماری در آستان مرگ قرارگرفته بود. با توصیه پزشکی ایشان (امام هادی علیه السلام)، مشکل متوکل برطرف می شود و مادرش مبلغ ده هزار دینار به حضرت تقدیم می کند.»

زیارت جامعه یک دوره امام شناسی شیعی را به صورت روشن مطرح نموده است و اگرچه از نظر اعتبار سند محل بحث واقع شده لکن از جمله مواردی است که در اثر قوت متن اعتبار و ارزش بالائی را در میان بزرگان ما پیدا نموده است و آنها متن حدیث را دلیل بر صدور آن می دانند

از اینجا معلوم می شود که منزلت ایشان حتی در بین نزدیکان خلیفه نیز روشن بوده است. دنباله قضیه هم جالب و در عین حال تلخ است:

«بعد از چند روز، فردی در نزد متوکل سعایت (و سخن چینی) امام را می کند و مدعی می شود که حضرت اموال و اسلحه جمع کرده است. متوکل دستور بازرسی شبانه منزل امام را صادر می کنند و اموال را توقیف کرده و می برند اما بعد معلوم می شود که این اموال را مادر خلیفه فرستاده بوده است و مشکل برطرف می شود. هنگامی که مامور بازرسی برای عذر خواهی خدمت امام بر می گردد ایشان این آیه را خواندند.(سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون)

قضیه دیگری در این زمینه وجود دارد که نشان دهنده ارج مظلومیت آن حضرت است. مسعودی در مروج الذهب نقل می کند که در مورد دیگری از امام نزد متوکل بدگوئی می کنند. او جماعتی از ترکها را مامور کرد امام را بازداشت کنند. آنان شبانه به منزل حضرت ریختند و امام را در حالیکه مشغول تلاوت قرآن بود دستگیر کرده نزد خلیفه آوردند. مجلس شراب بود و متوکل جام شرابی در دست داشت. حضرت را احترام کرد و در کنار خود نشاند و با کمال وقاحت به ایشان مشروب تعارف کرد. امام فرمود بخدا قسم هرگز با گوشت و خون من تا کنون مشروبی مخلوط نشده است. متوکل از امام در خواست خواندن شعر کرد اما امام با خواندن چند بیت شعر آموزنده درباره مرگ از فرصت استفاده کرده و مجلس معصیت را به مجلس تذکر تبدیل نمودند.

امام هادی

از آنجا که ترجمه اشعار حضرت سبب طولانی شدن نوشتار می شود از ذکران آن صرف نظر نمودیم.

در هر صورت بی تردید بخش زیادی از امامت حضرت هادی علیه السلام در شرایط نامناسبی سپری شده است و امام نمی توانستند آزادانه به فعالیتهای علمی و تربیتی خود بپردازند.

 

دور امّا نزدیک

با اینکه امام هادی علیه السلام در بخش مهمی از زندگانی خود از حضور در جمع شیعیان و ارادتمندان دور بودند اما با استفاده از دو راه ارتباط خویش را با آنها حفظ کردند:

راه اول : از طریق وکلای خود با شیعیان ارتباط داشتند:

اساسا با گسترش تشیع از زمان امام صادق علیه السلام شبکه وکالت هم توسط ائمه اطهار مورد توجه قرار می گیرد و شیعیان مناطق دوردست بوسیله نوّاب و وکلا با ائمه ارتباط پیدا می کردند.

اساسا با گسترش تشیع از زمان امام صادق علیه السلام شبکه وکالت هم توسط ائمه اطهار مورد توجه قرار می گیرد و شیعیان مناطق دوردست بوسیله نوّاب و وکلا با ائمه ارتباط پیدا می کردند

امام هادی علیه السلام هم در همین راستا این روش را ادامه دادند. ایوب بن نوح، جعفر بن سهیل صیقل، علی بن جعفر همانی ، فارس بن حاتم قزوینی ، علی بن ریان بن صلت قمی، علی بن حسین بن عبد ربه ، ابو علی بن راشد، علی بن مهزیار اهوازی ابراهیم بن مهزیار اهوازی، ابراهیم بن محمد بن همدانی، محمد بن فرح، خیران احمد بن اسحاق قمی و از همه مهمتر عثمان بن سعید عمری اسامی 14 وکیل امام است که در اختیار داریم.

شرح بیشتر سازمان وکالت را به خواست خدا در جای دیگر خواهیم داد.

راه دوم : از راه مکاتبه و نامه نگاری با ارادتمندان:

آنگونه که مرحوم آیة الله میانجی در کتاب ارزنده مکاتیب الائمة جستجو کرده اند از آن حضرت 266 نامه در موضوعات مختلف به دست ما رسیده است.

 میراثی گرانسنگ

علاوه بر نامه های یاد شده احادیث منقول از آن امام همام بخش دیگری از میراث حضرت را برای ما به یادگار گذاشته اند که یکی از مهمترین و معروفترین آنها زیارت جامعه کبیره است. جناب شیخ صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه این زیارت عالی قدر را از آنحضرت روایت کرده اند.

زیارت جامعه یک دوره امام شناسی شیعی را به صورت روشن مطرح نموده است و اگرچه از نظر اعتبار سند محل بحث واقع شده لکن از جمله مواردی است که در اثر قوت متن اعتبار و ارزش بالائی را در میان بزرگان ما پیدا نموده است و آنها متن حدیث را دلیل بر صدور آن می دانند.

امید است که خوانندگان محترم توفیق قرائت و مطالعه این زیارت شریف را که در کتب مختلفی ذکر شده است از دست ندهند و از مضامین آن بیشترین بهره را ببرند.


ادامه نوشته

دلایل عصمت انبیاء

http://eslahonline.net/wp-content/uploads/2010/05/qurann.jpg
مقدمه

اعتقاد به عصمت انبیاء علیهم السلام از گناهان عمدی و سهوی، یکی از عقاید قطعی و معروف شیعه است که ائمه ی اطهار علیهم السلام آنرا به پیروانشان تعلیم داده اند و با بیانات گوناگونی به احتجاج با مخالفان پرداخته اند. و یکی از معروفترین احتجاجات ایشان در این زمینه ی احتجاج حضرت رضا صلوات الله و سلامه علیه است که در کتب حدیث و تاریخ، مضبوط می باشد.

و اما نفی سهو و نسیان از ایشان در امور مباح و عادی کمابیش مورد اختلاف، واقع شده و ظاهر روایات منقول از اهل بیت علیهم السلام هم خالی از اختلاف نیست و تحقیق درباره ی آنها نیاز به مجالی گسترده تر دارد و بهرحال، نمی توان آنرا یکی از اعتقادات ضروری قلمداد کرد.

و اما دلایلی که برای عصمت انبیاء علیهم السلام آورده شده به دو دسته، تقسیم می شود: یکی دلایل عقلی و دیگری دلایل نقلی.

هر چند بیشترین اعتماد، بر دلایل نقلی است. ما در این جا به ذکر دو دلیل عقلی، مبادرت می ورزیم و سپس به ذکر بعضی از دلایل قرآنی می پردازیم.        


دلایل عقلی بر عصمت انبیاء

نخستین دلیل عقلی بر لزوم عصمت انبیاء علیهم السلام از ارتکاب گناهان این است که هدف اصلی از بعثت ایشان راهنمایی بشر بسوی حقایق و وظایفی است که خدای متعال برای انسانها تعیین فرموده است و ایشان در حقیقت، نمایندگان الهی در میان بشر هستند که باید دیگران را به راه راست، هدایت کنند. حال اگر چنین نمایندگانی و سفیرانی پای بند به دستورات الهی نباشند و خودشان برخلاف محتوای رسالتشان عمل کنند مردم، رفتار ایشان را بیانی مناقض با گفتارشان تلقی می کنند و دیگر به گفتارشان هم اعتماد لازم را پیدا نمی کنند، و در نتیجه، هدف از بعثت ایشان بطور کامل، تحقق نخواهد یافت. پس حکمت و لطف الهی اقتضاء دارد که پیامبران، افرادی پاک و معصوم از گناه باشند و حتی کار ناشایسته ای از روی سهو و نسیان هم از ایشان سر نزند تا مردم، گمان نکنند که ادعای سهو و نسیان را بهانه ای برای ارتکاب گناه، قرار داده اند.

افراد مستعد با برخورداری از دانش و بینش لازم و بهره مندی از تربیت صحیح، مراتب مختلفی را از کمال و فضیلت بدست می آورند تا آنجا که به مرز عصمت، نزدیک می شوند و حتی خیال گناه و کار زشت را هم در سر نمی پروانند چنانکه هیچ فرد عاقلی به فکر نوشیدن داروهای سمّی و کشنده یا خوردن مواد پلید و گندیده نمی افتد

دومین دلیل عقلی بر عصمت انبیاء علیهم السلام این است که ایشان علاوه بر اینکه موظفند محتوای وحی و رسالت خود را به مردم، ابلاغ کنند و راه راست را به ایشان نشان دهند همچنین وظیفه دارند که به تزکیه و تربیت مردم بپردازند و افراد مستعد را تا آخرین مرحله ی کمال انسانی برسانند. به دیگر سخن، ایشان علاوه بر وظیفه ی تعلیم و راهنمایی، وظیفه ی تربیت و راهبری را نیز به عهده دارند آن هم تربیتی همگانی که شامل مستعدترین و برجسته ترین افراد جامعه نیز می شود و چنین مقامی در خور کسانی است که خودشان به عالیترین مدارج کمال انسانی رسیده باشند و دارای کاملترین ملکات نفسانی (ملکه ی عصمت) باشند.

افزون بر این، اساساً نقش رفتار مربّی در تربیت دیگران بسی مهمتر از نقش گفتار اوست و کسی که از نظر رفتار، نقصها و کمبودهایی داشته باشد گفتارش هم تأثیر مطلوب را نمی بخشد. پس هنگامی هدف الهی از بعثت پیامبران بعنوان مربیّان جامعه، بطور کامل تحقق می یابد که ایشان از هر گونه لغزشی در گفتار و کردارشان مصون باشند.

 

دلایل نقلی بر عصمت انبیاء

1- قرآن کریم، گروهی از انسانها را مخلَص (1)، (خالص شده برای خدا) نامیده است که حتی ابلیس هم طمعی در گمراه کردن ایشان نداشته و ندارد و در آنجا که سوگند یاد کرده که همه ی فرزندان آدم (ع) را گمراه کند مخلصین را استثناء کرده است چنانکه در آیه ی (82 و 83) از سوره ی ص از قول وی می فرماید: «قال فبعزّتک لاغویّنهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین». و بی شک، طمع نداشتن ابلیس در گمراهی ایشان بخاطر مصونیتی است که از گمراهی و آلودگی دارند وگرنه دشمنی وی شامل ایشان هم می شود و در صورتی که امکان می داشت هرگز دست از گمراه کردن ایشان برنمی داشت.

بنابراین، عنوان «مخلص» مساوی با «معصوم» خواهد بود و هرچند دلیلی بر اختصاص این صفت به انبیاء علیهم السلام نداریم ولی بدون تردید، شامل ایشان هم می شود، چنانکه قرآن کریم تعدادی از انبیاء را از مخلصین شمرده و از جمله در آیه ی (45 و 46) از سوره ی ص می فرماید:

«واذکر عبادنا ابراهیم و اسحق و یعقوب اولی الایدی و الابصاره انّا اخلصناهم بخالصه ذکری الدّار» و در آیه ی (51) از سوره ی مردم می فرماید: «واذکر فی الکتاب موسی انّه کان مخلصاً و کان رسولاً نبیّاً» و نیز علت مصونیت حضرت یوسف (ع) را که در سخت ترین شرایط لغزش، قرار گرفته بود مخلص بودن وی دانسته و در آیه ی (24) از سوره ی یوسف می فرماید:

«کذلک لنصرف عنه السّوء و الفحشاء انّه من عبادنا المخلصین».

عصمت

2- قرآن کریم، اطاعت پیامبران را بطور مطلق، لازم دانسته، و از جمله در آیه ی (63) از سوره ی نساء می فرماید: «و ما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذن الله» و اطاعت مطلق از ایشان در صورتی صحیح است که در راستای اطاعت خدا باشد و پیروی از آنان منافاتی با اطاعت از خدای متعال نداشته باشد وگرنه امر به اطاعت مطلق از خدای متعال و اطاعت مطلق از کسانی که در معرض خطا و انحراف باشند موجب تناقض خواهد بود.

3- قرآن کریم، مناصب الهی را اختصاص به کسانی داده است که آلوده ی به «ظلم» نباشند و در پاسخ حضرت ابراهیم (ع) که منصب امامت را برای فرزندانش درخواست کرده بود می فرماید: «لاینال عهدی الظالمین».(2) و می دانیم که هر گناهی دست کم، ظلم به نفس می باشد و هر گنهکاری در عرف قرآن کریم «ظالم» نامیده می شود پس پیامبران یعنی صاحبان منصب الهی نبوّت و رسالت هم منزّه از هر گونه ظلم و گناهی خواهند بود.

از آیات دیگر و نیز از روایات فراوانی می توان عصمت انبیاء علیهم السلام را استفاده کرد که از پرداختن به آنها صرف نظر می کنیم.

 

راز عصمت انبیاء

در پایان این درس، مناسب است اشاره ای به راز عصمت انبیاء علیهم السلام داشته باشیم. اما راز مصونیت ایشان در مقام دریافت وحی این است که اساساً ادراک وحی از قبیل ادراکات خطابردار نیست و کسی که استعداد دریافت آنرا داشته باشد واجد یک حقیقت علمی می شود که حضوراً آنرا می یابد و ارتباط آنرا با وحی کننده خواه فرشته ای واسطه باشد یا نباشد مشاهده می کند.(3) و امکان ندارد که گیرنده ی وحی، دچار تردید شود که آیا وحی را دریافت داشته یا نه؟ و یا چه کسی به او وحی کرده است؟ و یا مفاد و محتوای آن چیست؟ و اگر در پاره ای از داستانهای ساختگی آمده است که پیامبری در پیامبری خودش شک کرد یا مفاد وحی را درک نکرد یا وحی کننده را نشناخت کذب محض است و چنین اباطیلی شبیه آن است که گفته شود کسی در وجود خودش یا در امور حضوری و وجدانیش شک کرده است!!

حکمت و لطف الهی اقتضاء دارد که پیامبران، افرادی پاک و معصوم از گناه باشند و حتی کار ناشایسته ای از روی سهو و نسیان هم از ایشان سر نزند تا مردم، گمان نکنند که ادعای سهو و نسیان را بهانه ای برای ارتکاب گناه، قرار داده اند

اما بیان راز عصمت انبیاء علیهم السلام در انجام وظایف الهی- و از جمله ابلاغ پیام و رسالت پروردگار به مردم- نیاز به مقدمه ای دارد و آن این است:

کارهای اختیاری بشر به این صورت، انجام می گیرد که میلی در درون انسان نسبت به امر مطلوبی پدید می آید و در اثر عواملی مختلفی برانگیخته می شود و شخص به کمک علوم ادراکات گوناگونی راه رسیدن به هدف مطلوب را تشخیص می دهد و اقدام به کاری متناسب با آن می کند. و در صورتی که میلهای متعارض و کششهای متزاحمی وجود داشته باشد سعی می کند بهترین و ارزنده ترین آنها را تشخیص دهد و آنرا برگزیند. ولی گاهی در اثر نارسایی دانش، در ارزیابی و تشخیص بهتر، اشتباه می کند یا غفلت از امر برتر یا عادت و انس به امر پست تر، موجب سوء گزینش می شود و مجالی برای اندیشه ی صحیح و انتخاب اصلح، باقی نمی ماند.

پس هر قدر انسان، حقایق را بهتر بشناسد و نسبت به آنها آگاهی و توجه بیشتر و زنده تر و پایدارتری داشته باشد و نیز اراده ی نیرومندتری بر مهار کردن تمایلات و هیجانات درونیش داشته باشد حسن انتخاب بیشتری خواهد داشت و از لغزشها و کجرویها بیشتر در امان خواهد بود.

و به همین جهت است که افراد مستعد با برخورداری از دانش و بینش لازم و بهره مندی از تربیت صحیح، مراتب مختلفی را از کمال و فضیلت بدست می آورند تا آنجا که به مرز عصمت، نزدیک می شوند و حتی خیال گناه و کار زشت را هم در سر نمی پروانند چنانکه هیچ فرد عاقلی به فکر نوشیدن داروهای سمّی و کشنده یا خوردن مواد پلید و گندیده نمی افتد.

اکنون اگر فرض کنیم که استعداد فردی برای شناختن حقایق در نهایت شدت باشد و نیز صفای روح و دلش در حدّ اعلا باشد و به تعبیر قرآن کریم همانند روغن زیتون خالص و زلال و آماده ی احتراق باشد که گویی خودبخود و بدون نیاز به تماس با آتشی در حال شعله ور شدن است. «یکاد زیتها یضیّ و لو لم تمسسه نار» و بخاطر همین استعداد قوی و صفای ذاتی، تحت تربیت الهی قرار گیرد و بوسیله ی روح القدس تأیید شود چنین فردی با سرعت غیرقابل وصفی مدارج کمال را طی خواهد کرد و ره صد ساله را یک شبه خواهد پیمود و حتی در دوران طفولیت بلکه در شکم مادر هم بر دیگران برتری خواهد یافت. برای چنین فردی، بدی و زشتی همه گناهان همانقدر روشن است که زیان نوشیدن زهر، و زشتی اشیاء پلید و آلوده برای دیگران، و همانگونه که اجتناب افراد عادی از چنین کارهایی جنبه ی جبری ندارد اجتناب معصوم از گناهان هم به هیچ وجه منافاتی با اختیار وی نخواهد داشت.

ادامه نوشته

ما و انتخابات "اسرائیل"


http://up.vatandownload.com/images/af0iof01pfcuy4s0nmf.jpg

هرگاه در کنست قانونی مبنی بر برگزاری انتخابات آتی اسرائیل در سپتامبر سال جاری به جای موعد اصلی آن در نوامبر سال 2013 تصویب شود تجزیه و تحلیل های پیاپی اسرائیلی در خصوص فرصت های پیروزی صورت خواهد گرفت و نظرسنجی ها در خصوص دیدگاه رای دهندگان افزایش خواهد یافت. تحلیلگران و رسانه های عربی نیز باید مسأله را پیگیری کنند و سؤالات زیادی مطرح کنند که از دیدگاه من مهمترین سؤال این است آیا انتخابات و نتایج مورد انتظار آن می تواند تغییرات مطلوبی را در خصوص ایجاد کشور فلسطینی و برقراری صلح میان طرفین فلسطینی اسرائیلی در پی داشته باشد؟ به نظر من در پرتو روحیه راستگرایی حاکم بر اکثریت اسرائیلی ها، ما با دولت جدیدی روبرو خواهیم شد که رویکرد سیاسی آن در خصوص مسأله صلح با مشی دولت کنونی که بر روش مانور دادن و ادعای صلح طلبی همراه با اتلاف وقت و استمرار فرایند شهرک سازی در کنار مصادره زمین های کرانه باختری و قدس استوار است، تفاوت چندانی نخواهد داشت.

بیشتر رای دهندگان اسرائیلی به دو علت به رویکردی که نتانیاهو در پیش گرفته است خوشبین هستند: نخست: خارج شدن از سردرگمی که سبب آن موضع راستگرایانی است که قائل به ترجیح صلح و اصل مبادله زمین نسبت به منشأ بن بست سیاسی هستند و چه بسا این عامل می تواند مقاومت عربی را فعال سازد و در نهایت امنیت اسرائیل را در معرض خطر قرار دهد.
ادامه نوشته

انتفاضه اسرا

http://www.hajrezvan.com/fa/thumbnail.php?file=8704011901277__1__499089038.jpg&size=article_medium

مبارزات اسرای فلسطینی در زندان ها و بازداشتگاه های رژیم صهیونیستی با شکم های خالی یک انتفاضه به معنی واقعی کلمه است. شمار اسرای اعتصاب کننده غذا روز به روز افزایش می یابد و تا به امروز(لحظه نوشتن این سطور) به 2500 نفر رسید و پیش بینی می شود. این تعداد به 5000 اسیر برسد و کل اسرای فلسطینی در زندان های رژیم صهیونیستی را شامل شود. آمارها نشان می دهد که 1200 تن از بازداشتی های فلسطینی در 17 آوریل گذشته دست به اعتصاب غذا زده اند؛ همچنین برخی از بازداشتی ها مانند ثائر حلاله و بلال دیاب به مدت 64 روز است که در اعتصاب غذا به سر می برند و هم اکنون در وضعیت بسیار ناگواری قرار دارند.

http://www.abna.ir/a/uploads/196/2/196232_m.jpg


اسرای ما از مدیریت زندان های صهیونیستی می خواهند به حبس آنان در سلول های انفرادی پایان بخشند و شرایط بازداشت آنان را بهبود بخشند و از دستاوردهایشان که از طریق اعتصاب های مختلف محقق گردید و مدیریت زندان های اسرائیل پس از تصویب "قانون شالیت" توسط نتانیاهو و دولت فاشیستی او از آنها عقب نشینی کرد، محافظت شود. بر اساس این قانون باید شرایط بازداشت فلسطینیان به شرایط مشابه آن در دوران قرون وسطی برگردد. اسرای ما خواستار بهبود وضعیت ملاقات با بستگان خود هستند که هم اکنون از طریق یک پنجره دو طرفه یک متری انجام می شود و به این صورت که اسیر در یک سوی آن و بستگان او در سوی دیگر قرار می گیرند. این در حالی صورت می گیرد که صدها نفر از بازداشت شدگان از ملاقات با بستگان خود محرومند. اسرائیل از این شیوه به عنوان ابزاری برای مجازات بازداشت شدگان به بهانه های امنیتی و سرکوب متهم و تلاش مستمر برای درهم شکستن روحیه و شوکت آنان استفاده می کند؛ همان کسانی که زندان ها را به مراکز مبارزاتی تبدیل کرده اند، مراکزی که پیوند اسرا با مساله ملی و تمام اهدافی را که بازداشت شدگان سعی در تحقق آن دارند دو چندان کرده است.

ادامه نوشته

فضائل ماه رجب و لیلة الرغائب

http://www.askdin.com/gallery/images/8087/1_Rajab03.jpg

هفتمین ماه از سال هجری قمری رجب نام دارد که نباید فضیلت آن را به بوته فراموشی سپرد زیرا در میان ماههای دوازده ‏گانه تنها و بدون ائتلاف با ماههای دیگر از حرمت و قداست ‏برخوردار می ‏باشد، در واقع چهار ماه در قرآن کریم با تعبیر «حرم‏» یعنی برخوردار از حرمت ‏یاد شده است که یکی از آنها فرد است که رجب نام دارد و در آن قتال و کشتار حرام می ‏باشد.

رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرموده ‏اند: «رجب ماه بزرگ خداست و هیچ ماهی در حرمت و فضیلت‏ به پایه آن نمی ‏رسد و قتال با کافران در این ماه حرام است، آگاه باشید که رجب ماه پروردگار است و شعبان ماه من و ماه رمضان ماه امت من است و اگر کسی در ماه رجب حتی یک روز روزه بدارد خدا را از خود خشنود ساخته و خشم الهی از او دور می‏گردد .»
امام هفتم (علیه السّلام) فرموده ‏اند: رجب نام نهری است در بهشت که از شیر، سفیدتر و از عسل، شیرین‏تر است; هر کس یک روز از آن را روزه بدارد خداوند از آن نهر به او بیاشامد.
از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده که حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: رجب ماه استغفار امت من است، پس در این ماه طلب آمرزش کنید که خداوند آمرزنده و مهربان است و رجب را «اصب‏» می‏گویند زیرا که رحمت ‏خداوند در این ماه بر امت من بسیار ریخته می‏شود پس بسیار بگوئید استغفر الله و اسئله التوبة.
در حدیث است که حضرت نوح(علیه السّلام) روز اول این ماه سوار بر کشتی شد و نجات یافت و فرمودند: کسانی که با او هستند روزه بدارند و هر که این روز را روزه بدارد آتش عذاب یک سال از او دور می ‏شود و نیز طبق سخن حضرت صادق(علیه السّلام) خواندن زیارت امام حسین(علیه السّلام) در روز اول این ماه مستحب و تأکید شده است.
پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: رجب برای امّت من ماه استغفار است پس در این ماه به محضر پروردگار از گناهان خویش پوزش طلبید که خداوند بخشنده‏ ای مهربان است.
امام صادق(علیه السّلام) فرمود: روزه بیست و هفتم رجب را از دست مده که آن روزی است که مقام نبوّت به محمّد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) داده شد و ثواب آن برای شما به اندازه ثواب شصت ماه است.

نام‏های رجب

ماه رجب، به دلیل برخورداری از مزایای گوناگون و توجه به ابعاد معنوی آن، نام‏های دیگری نیز دارد؛ نام‏هایی مثل ماه آمرزش خواهی (شهرُ الاستغفار)؛ ماه تک (رَجَبُ الفَرد) به دلیل تنها واقع شدن و جدا شدن آن از سایر ماه‏های حرام؛ سرشار (رَجَبُ الاَصَبّ) به دلیل نزول سرشار رحمت الهی؛ ماه امیرمؤمنان (شهرُ امیرِالمؤمنین)، ریسمان الهی و اَصَمْ یعنی برخوردار از فضیلت‏های بسیار.

مناسبت‏های رجب

ماه رجب، از ماه‏های بزرگی است که طلوع سه امام معصوم، امام علی علیه ‏السلام ، امام محمد باقر علیه ‏السلام و امام جواد علیه ‏السلام را در آن شاهدیم و شروع بزرگ ترین جنبش تاریخ بشری، یعنی برانگیخته شدن پیام آور مهر و محبت، محمد مصطفی (صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏ آله و سلّم) برای هدایت و سعادت انسان‏ها، در آن اتفاق افتاده است. یاد و نام پیشوایان شهید این ماه، حضرت امام موسی کاظم علیه ‏السلام و امام هادی علیه‏ السلام و نیز پیام‏ آور کربلا، زینب کبری علیه السلام گرما‏ بخش دل‏های مؤمنان است و نیمه رجب هم، پذیرای معتکفان کوی دوست خواهد بود و شاهدِ خلوتِ مشتاقان

فلسفه ماه‏های حرام

ماه رجب، یکی از چهار ماه حرام است که در آن از جنگ و خون‏ریزی نهی شده است. تحریم جنگ در این چهار ماه، یکی از راه‏های پایان دادن به جنگ‏های طولانی و وسیله‏ ای برای دعوت به صلح و آرامش بود؛ زیرا هنگامی که جنگ‏جویان چهار ماه از سال اسلحه را بر زمین گذاشته و صدای چکاچک شمشیرها خاموش گردد و مجالی برای تفکر و اندیشه به وجود آید، احتمال پایان یافتن جنگ بسیار زیاد است. اسلام در هر سال برای پیروان خود یک آتش ‏بس چهارماهه اعلام می‏دارد که این خود نشانه روح صلح‏ طلبی اسلام است. البته اگر دشمن بخواهد از این قانون اسلامی سوء استفاده کند و حریم ماه‏های حرام را بشکند، اجازه مقابله به مثل به مسلمانان داده شده است.

لیلة الرغائب ( شب آرزوها )

از جمله شبهای بزرگ و با عظمت ماه رجب شب جمعه اول این ماه است.معروف به لیلة الرغائب، اعمال مخصوصی در این شب ذکر شده که به واسطه آن اعمال برکات و پاداش فراوان بر انسان سرازیر می‏شود.
رغائب جمع رغیبه است به معنی «امرٌ مرغوب فیه عکاء کثیر» یعنی شبی که در آن عطاها و مواهب فراوان بدست می ‏آید در حدیث است شب جمعه اول این ماه احیاء و بیداری و نیایش فضیلت ویژه دارد و موجب دست‏یابی به عطایای ارزشمند حضرت پروردگار است، در حدیث است که رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: ملائکه این شب را به این نام نهادند و محدثان در کتاب‏های دعا نمازی با کیفیت مخصوصی در این شب ذکر کرده‏ اند که پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: هر کس این نماز را در این شب انجام دهد ثواب این نماز به نیکوترین صورت با روی خندان و درخشان و با زبانی فصیح در شب اول قبر در حضور این فرد ظاهر شود و به او می‏ گوید: ای دوست من مژده می ‏دهم تو را که از هر شدّت و سختی نجات یافتی، نمازگزار می‏گوید: تو کیستی که من تاکنون چنین صورتی زیبا با چنین جلوه ‏ای ندیدم و سخنی شیرین‏تر از کلام تو نشنیده ‏ام و بویی بهتر از بوی تو نبوئیدم در پاسخ می‏گوید: من همان نماز لیلة الرغائبم که شما انجام دادی. امشب آمده‏ ام نزدت باشم تا حق را ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود من در عرصه قیامت سایه بر سر تو خواهم افکند پس خوشحال باش که خیر از تو معدوم نخواهد شد.

کیفیت اعمال لیلة الرغائب

روز پنج شنبه اول آن ماه روزه گرفته شود. چون شب جمعه شد مابین نماز مغرب و عشاء دوازده ركعت نماز اقامه شود كه هر دو ركعت به یك سلام ختم می شود و در هر ركعت یك مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره قدر، دوازده مرتبه سوره توحید خوانده شود. و چون دوازده ركعت به اتمام رسید، هفتاد بار ذكر" اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آله" گفته شود. پس از آن در سجده هفتاد بار ذكر "سبوح قدوس رب الملائكة والروح" گفته شود. پس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذكر "رب اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم انك انت العلی الاعظم" گفته شود. دوباره به سجده رفته و هفتاد مرتبه ذكر "سبوح قدوس رب الملائكة والروح" گفته شود. در اینجا می توان حاجت خود را از خدای متعال درخواست نمود. ان شاء الله به استجابت می رسد

سیزدهم ماه رجب و اعمال اعتکاف

از جمله فضیلت ماه رجب آن است که ایام البیض در آن واقع شده یعنی روز سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم و اعتکاف برای خدا و روزه ‏داری، در آموزه‏ های دینی بر آن تأکید و سفارش شده است.
و نیز ولادت حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السّلام) در روز سیزدهم همین ماه واقع شده.

اعمال ام داوود

یکی از عبادتها و دعاهای معروف که در ماه رجب به انجام آن تأکید شده، اعمال ام‏ داوود است. در کتب حدیث نقل شده، جوانی در عراق که اهل معرفت بود به دست منصور دوانیقی به مدت طولانی در زندان او گرفتار شده بود که نامش داوود بود. مادرش تاب و توان خود را در فراق پسر از دست داده بود، روزی به خدمت امام صادق(علیه السّلام) رفت و داستان را نقل کرد و از آن حضرت چاره‏ جویی نمود. حضرت فرمود: آیا می‏دانی این ماه، ماه رجب است و دعا در آن زود به اجابت می‏رسد آنچه را که می‏گویم دقیقاً انجام ده تا فرزندت از زندان رهایی یابد.
ابتدا سه روز، سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم رجب را روزه ‏بدار و روز پانزدهم هنگام ظهر غسل کن و 8 رکعت نماز به جا بیاور. (کیفیت نماز در مفاتیح الجنان ذکر شده به آن مراجعه کنید). همین که نماز را خواند پس از مدّت کمی پسرش آزاد شد پس از آن ام داوود خدمت امام صادق(علیه السّلام) رسید و پس از عرض سلام خبر رهایی پسرش را به او رساند. امام صادق(علیه السّلام) فرمود: منصور دوانیقی در یکی از شب‏ها جدّم علی بن ابی طالب (علیه السّلام) را در خواب دید که به او هشدار داد: هرچه زودتر فرزندم داوود را آزاد کن و گرنه تو را در آتش می ‏اندازم. منصور هنگامی که آتش را در مقابل خود دید دستور داد که داوود را آزاد کنند.

بیست و هفتم ماه رجب

روز بیست و هفتم ماه رجب روز مبعوث شدن پیامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به رسالت و پیامبری است و روزه گرفتن در این روز مستحب و ثواب ویژه دارد برای هر کدام از این شب‏ها اعمال مخصوصی ذکر شده است.

حماسه آزادسازي خرمشهر

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84280711948329407327.jpg

‹‹ خرمشهر را خدا آزاد کرد ››‌ امام خميني (ره) روز سوم خرداد 1361 يکي از بارزترين جلوه‌هاي نصرالهي و يکي از مهمترين و زيباترين روزهاي انقلاب اسلامي ايران مي‌باشد. در اين روز شهر مقاوم خيز خرمشهر که پس از 35 روز پايداري و مقاومت در 4 آبان 1359 به اشغال دشمن در آمده بود، پس از 578 روز (19 ماه) ، بار ديگر توسط رزمندگان اسلام فتح شد و پرچم اسلام بر فراز مسجد جامع و پل تخريب شده خرمشهر به اهتزاز در آمد. خبر آزادسازي خرمشهر به سرعت همه ملت مسلمان ايران را غرق شادي و سرور کرد و مردم ايران با حضور در مساجد نماز شکر به جاي آورده و نداي ا... اکبر سردادند. عمليات بيت‌المقدس در دهم ارديبهشت 1361 آغاز شد و در چهار مرحله عمليات نهايتا در سوم خرداد 1361 به آزادسازي خرمشهر انجاميد و تلفات زيادي به دشمن بعثي وارد آمد. اين فتح مبين، دفاع مقدس را وارد مرحله نويني کرد و براي اولين بار از شروع جنگ تحميلي ايران در موضع قدرت قرار گرفت. همچنين اين پيروزي بزرگ آمريکا و ساير قدرتها را سخت به وحشت انداخت و آنان که از پيروزي نهايي ايران اسلامي سخت بيمناک بودند، به تجهيز و تقويت بيش از پيش رژيم صدام پرداختند. نتايج نظامي به دست آمده از عمليات بيت‌المقدس: ـ آزاد سازي 5400 کيلومتر مربع از خاک کشور اسلامي از جمله خرمشهر و تأمين 180 کيلومتر خط مرزي ـ 19 هزار اسير و 16 هزار کشته از دشمن ـ انهدام 60 فروند هواپيما ، 3 فروند هلي‌کوپتر، 418 دستگاه تانک و نفربر، 30 قبضه توپ، 49 دستگاه خودرو. ـ غنايم به دست آمده : يک فروند هلي‌کوپتر، 105 دستگاه تانک و نفربر و 56 دستگاه خودرو.

بخشش از او، استغفار از ما!!

بخشش، از اوست، امّا استغفار و طلب آمرزش، باید از سوى ما باشد. آداب دعا و شیوه توبه را نیز باید از خدا بیاموزیم و بدانیم كه عمل به دستورات خداوند، زمینه‏ى آمرزش ماست.و البته استغفار، براى گناهكار مایه‏ى آمرزش و براى نیكوكار اعتلاى درجه است.

http://static.niazerooz.com/Im/P/91/0230/Safe6347303898340.jpg

بخشش از او، استغفار و طلب آمرزش از ما!!

وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْیَةَ فَكُلُوا مِنْها حَیْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطایاكُمْ وَ سَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ (بقره 58) فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَیْرَ الَّذِی قِیلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا یَفْسُقُونَ (بقره 59)

و (به خاطر بیاورید) زمانى را كه گفتیم در این قریه (بیت المقدس) وارد شوید و از نعمت هاى فراوان آن هر چه مى‏خواهید بخورید، و از در (معبد بیت المقدس) با خضوع و خشوع وارد گردید و بگوئید: " خداوندا گناهان ما را بریز تا ما شما را بیامرزیم، و به نیكوكاران پاداش بیشترى نیز خواهیم داد." (بقره 58)

اما افراد ستمگر این سخن را تغییر دادند (و به جاى آن جمله استهزاء آمیزى مى‏گفتند) و لذا ما بر ستمگران در برابر این نافرمانى عذابى از آسمان فرستادیم. (بقره 59)

 لجاجت شدید بنى اسرائیل‏

در اینجا به فراز دیگرى از زندگى بنى اسرائیل برخورد مى‏كنیم كه مربوط به ورودشان در سرزمین مقدس است.

در آیه اول" قریه" گر چه در زبان روزمره ما به معنى روستا است، ولى در قرآن و لغت عرب به معنى هر محلى است كه مردم در آن جمع مى‏شوند، خواه شهرهاى بزرگ باشد یا روستاها، و منظور در اینجا بیت المقدس و اراضى قدس است. (چنان كه در سوره‏ى مائده آیه 21 آمده)

" حطه " از نظر لغت به معنى ریزش و پائین آوردن است، و در اینجا معنى آن این است كه:" خدایا از تو تقاضاى ریزش گناهان خود را داریم".

خداوند به آنها دستور داد كه براى توبه از گناهانشان این جمله را از صمیم قلب بر زبان جارى سازند، و به آنها وعده داد كه در صورت عمل به این دستور از خطاهاى آنها صرفنظر خواهد شد، و شاید به همین مناسبت یكى از درهاى بیت المقدس را " باب الحطه" نامگذارى كرده‏اند، (و مراد از «سُجَّداً» نیز سجده‏ى شكر، بعد از ورود به مسجد است) چنان كه " ابو حیان اندلسى" مى‏گوید كه منظور از" باب" در آیه فوق یكى از بابهاى بیت المقدس است كه معروف به" باب حطه" است. (بنا به نقل تفسیر" الكاشف" در ذیل همین آیه)

از اینجا روشن مى‏شود چرا در بعضى از روایات،" رجز " در آیه مورد بحث به یك نوع" طاعون" تفسیر شده كه به سرعت در میان بنى اسرائیل شیوع‏ یافت و عده‏اى را از میان برد

به هر حال، خداوند به آنها دستور داد كه براى توبه از گناهانشان ضمن خضوع در پیشگاه خداوند، این جمله را كه دلیل بر توبه و تقاضاى عفو بود از صمیم دل بر زبان جارى سازند و به آنها وعده داد كه در صورت عمل به این دستور گناهانشان را خواهد بخشید، و حتى به افراد پاك و نیكوكارشان علاوه بر بخشش گناهان اجر دیگرى خواهد داد.

ولى چنان كه مى‏دانیم، و از لجاجت و سرسختى بنى اسرائیل اطلاع داریم، عده‏اى از آنها حتى از گفتن این جمله نیز امتناع كردند و به جاى آن كلمه نامناسبى بطور استهزاء گفتند لذا قرآن مى‏گوید:

" اما آنها كه ستم كرده بودند این سخن را به غیر آنچه به آنها گفته شده بود تغییر دادند" (فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَیْرَ الَّذِی قِیلَ لَهُم)

" ما نیز بر این ستمگران به خاطر فسق و گناهشان، عذابى از آسمان فرو فرستادیم" (فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا یَفْسُقُونَ)

واژه " رجز " چنان كه " راغب" در" مفردات" مى‏گوید: در اصل به معنى اضطراب و انحراف و بى‏نظمى است، مخصوصاً این تعبیر در مورد شتر به هنگامى كه گام هاى خود را نزدیك به هم و نامنظم- به خاطر ضعف و ناتوانى- بر مى‏دارد گفته مى‏شود.

مفسر بزرگ" طبرسى" در" مجمع البیان" مى‏گوید: " رجز" در لغت اهل حجاز به معنى عذاب است، و حدیثى از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل مى‏كند كه در مورد طاعون فرمودند:

انه رجز عذب به بعض الامم قبلكم: «آن یك نوع عذاب است كه بعضى از امتهاى پیشین به وسیله آن معذب شدند.»

و از اینجا روشن مى‏شود چرا در بعضى از روایات،" رجز " در آیه مورد بحث به یك نوع" طاعون" تفسیر شده كه به سرعت در میان بنى اسرائیل شیوع‏ یافت و عده‏اى را از میان برد.

طاعون

ممكن است گفته شود بیمارى طاعون چیزى نیست كه از آسمان فرود آید ولى این تعبیر ممكن است به خاطر آن باشد كه عامل انتقال میكرب طاعون در میان بنى اسرائیل گرد و غبارهاى آلوده‏اى بوده است كه به فرمان خدا با وزش باد در میان آنها، پخش گردید.

عجیب اینكه یكى از عوارض دردناك طاعون آن است كه مبتلایان به آن گرفتار اضطراب و بى‏نظمى در سخن و در راه رفتن مى‏شوند كه با معنى ریشه‏اى كلمه" رجز" نیز كاملا متناسب است.

این نكته نیز شایان توجه است كه قرآن در آیه فوق به جاى" فانزلنا علیهم" مى‏گوید :" فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا" تا روشن گردد كه این عذاب و مجازات الهى تنها دامان " ستمگران" بنى اسرائیل را گرفت و هرگز خشك و تر با هم نسوختند.

علاوه بر این در پایان آیه جمله" بِما كانُوا یَفْسُقُونَ" را ذكر مى‏كند تا آن هم تاكید بیشترى بر این موضوع باشد، كه ظلم و فسقشان علت مجازاتشان گردید.

با توجه به اینكه تعبیرات جمله مزبور، نشان مى‏دهد كه آنها بر این اعمال سوء اصرار داشتند و آن را ادامه مى‏دادند، معلوم مى‏شود هنگامى كه گناه به صورت یك عادت و حالت در جامعه متمركز گردید، احتمال نزول عذاب الهى در آن هنگام بسیار است.

واژه " رجز " چنان كه " راغب" در" مفردات" مى‏گوید: در اصل به معنى اضطراب و انحراف و بى‏نظمى است، مخصوصاً این تعبیر در مورد شتر به هنگامى كه گام هاى خود را نزدیك به هم و نامنظم- به خاطر ضعف و ناتوانى- بر مى‏دارد گفته مى‏شود.

ادامه نوشته

آمدنم بهر چه بود؟

انسان موجودی است شگفت انگیز که از آفرینش او در این عالم هدف و مقصودی در کار بوده است. به راستی هدف آدمی در حیات دینوی چیست و چگونه می تواند هدف نیکوی حیات و آفرینش خویش را بشناسد؟ انسان که موجودی بی نهایت است و توان و قدرت های شگفت انگیزی را در خود دارد.

http://axgig.com/images/80493230769671564514.jpg

حقیقت انسان

انسان هر چند در بعد طبیعی و دنیایی اش دارای ابعاد جمادی و گیاهی و حیوانی می باشد ولی حقیقت او و کمالات ویژه اش به عنوان یک انسان که می تواند مظهر خدا و خلیفه ی او باشد نه از سنخ کمالات جمادی از قبیل وزن، حجم، رنگ، بو و... می باشد و نه از سنخ کمالات گیاهی از قبیل رشد، تغذیه، قدرت تولید مثل و... و نه از سنخ کمالات و غرایز و عواطف حیوانی از قبیل شهوات و تشکیل اجتماع و طی مدارج اعتباری در اجتماع، کار و تفریح و مسکن گزینی و غیره می باشد بلکه حقیقت او و کمالات ویژه ی او غیر از اینها و فوق این کمالات است. به فرموده ی قرآن عظمت روحی و حقیقت انسان تا جایی می تواند برسد که خداوند همه ی آسمان ها و زمین را برای او خلق نموده است:

«هوالّذی خلق لکم ما فی الارض جمیعاً؛ اوست کسی که تمام آنچه را که در زمین است برای شما خلق کرد.» (بقره /29)

 

مراحل حیات انسان

انسان این موجود شگفت انگیز در حیات و زندگانی خویش مراحل متفاوتی را طی می نماید: مرحله  قبل از دنیا و مرحله ی دنیا و مرحله ی بعد از دنیا. در مرحله ی اول قبل از دنیا، انسان در اوج جز نطفه ای بی مقدار و جنینی ناتوان نبوده است اما به واسطه ی روح خداوندی که در وی دمیده می گردد دارای عظمت و بزرگی می شود و استعداد های شگرفی را کسب می نماید. پس از تولد از مادر زندگی دنیایی او آغاز می شود. عالم طبیعت با همه ی محدودیت ها ضعف ها و نقص های بی شماری در مقابل وی وجود دارد. انسان می کوشد در مقابله با محدودیت های دنیوی ، آزادی و اراده خویش را باز جوید و طبیعت را در اختیار خویش در آورد!

معرفت حقیقی تنها توسط ارتباط انسان با انبیای الهی میسر خواهد بود. زیرا آن ها همان کسانی هستند که می توانند از هدف الهی خبر دهند و انسان را آگاه نمایند

سیر خوشبختی از کجاست؟

انسان به واسطه ی اختیار خویش ملزم است در این زندگی مادی و دنیایی راه سعادت ابدی خویش را پیدا کند و به آن حقیقت متعالی که مقصودی از حیات است دست یابد. قرآن کریم می فرماید: «إنّا هدنیاه السبیل امّا شاکراً و امّا کفوراً؛ ما به حقیقت راه را به انسان نشان داریم خواه شکر این نعمت را به جا آورد و خواه ناسپاسی کند.» (انسان/3)

 

شرط خوشبختی؟

حال اگر انسان بخواهد عقل خویش را به کار گیرد و راه خوشبختی و سعادت را همان طور که خدا به او نشان داده است، بپیماید و خود را به جوار رحمت الهی برساند، ابتدا بایستی به شناخت و معرفتی صحیح از خود و راه و هدف دست یابد. معرفت آنچه که امیرالمومنین آن ها را سرلوحه و آغاز کننده مسیر آدمی می داند: رحم الله امراً علم من أین و فی أین و إلی أین؛ خدا رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده و در کجاست و به کجا می رود. پس می توان بر اساس این روایت شریف نتیجه گرفت که همه ی رحمت الهی برابر است با معرفت به آغاز و راه و انتهای حیات آدمی که با کسب این معرفت سعادت حقیقی امکان پذیر خواهد بود. انسان چگونه می تواند به کسب معرفت در این موارد بپردازد؟ معرفت درباره ی از کجا بودن و به کجا رفتن معرفتی درباره ی ماورای عالم طبیعت است که برای کسب معرفت بدان ها بایستی به کسانی رجوع نمود که عالم بدان ها باشند و ایشان جز انبیای الهی نیستند که از علم الهی برخوردار شده و به این معرفت ها دست یافته اند. امّا معرفت به در کجا بودن معرفتی است مربوط به همین عالم طبیعت و همین عمر گرانبها که با شناخت آن می توان یک سوم راه را پیمود!

معرفت به در کجا بودن است!

فکر
شناختی که برای مرحله ی طبیعت به آن نیاز داریم خود به 5 مرحله تقسیم می شود که عبارتنداز:

1- شناخت جسم انسان

2- شناخت روح انسان

3- شناخت رابطه ی جسم و روح و نوع تأثیر متقابل آن ها بر یکدیگر

4- شناخت عالم طبیعت بدون انسان

5- شناخت رابطه طبیعت با انسان و کیفیت تأثیر متقابل میان انسان و طبیعت.

هر مکتبی که بخواهد سعادتمندی و خوشبختی را به انسان عرضه نماید بایستی در همه ی این معرفت ها انسان ها را غنی گرداند تا بتواند نقشه ی راه را برای وی ترسیم کند.

 شناخت جسم انسان هر چند توسط علوم طبیعی و تجربی تا حدود بسیار زیادی می تواند شناخته شود امّا شناخت روح انسان میسر نخواهد بود مگر به توسط منبعی برتر و مافوق انسان که به روح او اشراف داشته باشد. روح انسان از روح الهی است و به فرموده ی قرآن: قل الروح من امر ربی، از جمله اموری است که تنها پروردگار متعال به حقیقت آن اشراف دارد. از این دو معرفت روح آدمی جز از طریق انبیای الهی که واسطه های پروردگارند میسر نخواهد بود!

همه ی رحمت الهی برابر است با معرفت به آغاز و راه و انتهای حیات آدمی که با کسب این معرفت سعادت حقیقی امکان پذیر خواهد بود

همچنین برای شناخت تأثیر متقابل روح و جسم، گر چه علوم روانشناسی و شناخت شناسی تا حدودی بتوانند با شناخت جسم نوع این رابطه را حدس بزنند، امّا اصل معرفت این رابطه نیز توسط کسی میسر است که به روح آدمی اشراف داشته باشد.

 

شناخت طبیعت!

در شناخت طبیعت و نیز رابطه ی آن با آدمی نیز بشر با پیشرفت علوم و تکنولوژی تا حدودی توانسته است آگاهی هایی را بدست آورد امّا آگاهی به سنت های الهی که حاکم بر طبیعت و روابط انسان و طبیعت است جز از طریق آگاهی به انبیای الهی و واسطه های خدایی میسر نخواهد بود. بشر می تواند با علم جزیی خود برخی از آگاهی ها را در مورد طبیعت و اساساً در  کجایی انسان بدست آورد امّا معرفت حقیقی تنها توسط ارتباط انسان با انبیای الهی میسر خواهد بود. زیرا آن ها همان کسانی هستند که می توانند از هدف الهی خبر دهند و انسان را آگاه نمایند.

 

سخن پایانی!

با توجه به آنچه گذشت معلوم می شود برای کسب سعادت و رسیدن به خوشبختی حقیقی انسان نیازمند معرفت و شناخت هایی است که این مهم محقق نمی شود مگر با توسل به واسطه های خدا و خلق یعنی انبیای الهی که هدف حیات آدمی را به نحوی برای او ترسیم می نمایند که بتواند در همه ی مراحل حیات از قبل از تولد و زندگی دینوی و زندگی اخروی سعادت و خوشبختی را درک نماید!                   


پیمان خدا با یهود چه بود؟

آنها سر انجام همه این پیمان ها را زیر پا گذاردند و -هنوز هم به پیمان شکنى خویش ادامه می دهند- در نتیجه پراکنده و در به در شدند و تا این پیمان‏شکنی ها ادامه دارد، این وضع نیز ادامه خواهد یافت.

http://www.bultannews.com/files/fa/news/1390/11/9/73608_123.jpg

 یاد نعمت هاى خدا

یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَ إِیَّایَ فَارْهَبُونِ (بقره 40)اى فرزندان اسرائیل! نعمت‏هایم را که به شما ارزانى داشتم، به خاطر بیاورید و به پیمانم (که بسته‏اید) وفا کنید، تا من (نیز) به پیمان شما وفا کنم و تنها از من پروا داشته باشید.

داستان خلافت آدم در زمین و بزرگداشت او از سوى فرشتگان، و سپس فراموش کردن پیمان الهى و خارج شدن او از بهشت و همچنین توبه او را در آیات گذشته بحث کردیم، و از این ماجرا این اصل اساسى روشن شد که در این جهان، همواره دو نیروى مختلف حق و باطل در برابر هم قرار دارند و مشغول مبارزه‏اند، آن کس که تابع شیطان شود، راه باطل را انتخاب کند، سرانجامش دور شدن از بهشت و سعادت و گرفتارى در رنج و درد است، و به دنبال آن پشیمانى.به عکس، آنها که خط فرمان پروردگار را بدون اعتنا به وسوسه‏هاى شیاطین و باطل‏گرایان ادامه دهند، پاک و آسوده از درد و رنج خواهند زیست.

و از آنجا که داستان نجات بنى اسرائیل از چنگال فرعونیان و خلافت آنها در زمین، سپس فراموش کردن پیمان الهى و گرفتار شدن آنها در چنگال رنج و بدبختى، شباهت زیادى به داستان آدم دارد، بلکه فرعى از آن اصل کلى محسوب مى‏شود، خداوند در آیه مورد بحث و ده ها آیه بعد از آن، فرازهاى مختلفى از زندگى بنى اسرائیل و سرنوشت آنها را بیان مى‏کند، تا آن درس تربیتى که با ذکر سرنوشت آدم، آغاز شد در این مباحث تکمیل گردد.

اسرائیل، نام دیگر حضرت یعقوب است که از دو کلمه‏ى «اسر» و «ئیل» ترکیب یافته است. «اسر» به معناى بنده و «ئیل» به معناى خداوند است. بنا بر این اسرائیل در لغت به معناى بنده‏ى خداست.

تاریخ بنى اسرائیل و اسارت آنان به دست فرعونیان و نجات آنها به دست حضرت موسى علیه السلام و بهانه‏گیرى و ارتداد آنان، یک سرنوشت و تاریخ ویژه‏اى براى این قوم به وجود آورده است. این تاریخ براى مسلمانان نیز آموزنده و پندآموز است که اگر به هوش نباشند، به گفته روایات به همان سرنوشت گرفتار خواهند شد.

در حقیقت سه دستور ذکر شده در این آیه (یادآورى نعمت هاى بزرگ خدا، وفاى به عهد پروردگار، و ترس از نافرمانى او) اساس تمام برنامه‏هاى الهى را تشکیل مى‏دهد.یاد نعمت‌هاى او انسان را به معرفت او دعوت مى‏کند، و حس شکرگزارى را در انسان بر مى‏انگیزد، سپس توجه به این نکته که این نعمت‌ها بى قید و شرط نیست و در کنار آن خدا عهد و پیمانى گرفته، انسان را متوجه تکالیف و مسئولیت‌هایش مى‏کند، و بعد از آن نترسیدن از هیچ کس و هیچ مقام در راه انجام وظیفه سبب مى‏شود که انسان همه موانع را در این راه از پیش پاى خود بر دارد و به مسئولیت‌ها و تعهدهایش وفا کند، چرا که یکى از موانع مهم این راه ترس‌هاى بى دلیل از این و آن است، به خصوص در مورد بنى اسرائیل، که سال‌ها زیر سیطره فرعونیان قرار داشتند و ترس جزء بافت وجود آنها شده بود.

دوازده پیمان خدا با یهود چه بود؟

آن گونه که از آیات قرآن استفاده مى‏شود این پیمان همان پرستش خداوند یگانه، نیکى به پدر و مادر، بستگان، یتیمان، و مستمندان، و خوشرفتارى با مردم، بر پا داشتن نماز، اداى زکات، دورى از اذیت و آزار، و خونریزى بوده است.

شاهد این سخن آیه 83 و 84 همین سوره است:وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ ذِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکِینِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ ... وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ لا تَسْفِکُونَ دِماءَکُمْ وَ لا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ.

در حقیقت این دو آیه اشاره به ده پیمان مختلف است که خدا از یهود گرفته بود، و با ضمیمه کردن آیه 12 سوره مائده (وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ ... وَ قالَ اللَّهُ إِنِّی مَعَکُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَیْتُمُ الزَّکاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلِی وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ ...) که دو پیمان دیگر دائر به ایمان به انبیاء و تقویت آنان از آن استفاده مى‏شود، روشن مى‏گردد که آنها در برابر آن نعمت هاى بزرگ الهى و تعهدهاى فراوانى کرده بودند و به آنها وعده داده شده بود، که اگر به این ها وفادار بمانید در باغ هایى از بهشت جاى خواهید گرفت که نهرها از زیر قصرها و درختانش جارى است (لَأُدْخِلَنَّکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ)

اما متأسفانه آنها سر انجام همه این پیمان ها را زیر پا گذاردند و  -هنوز هم به پیمان شکنى خویش ادامه می دهند- در نتیجه پراکنده و در به در شدند و تا این پیمان‏شکنی ها ادامه دارد، این وضع نیز ادامه خواهد یافت، و اگر مى‏بینیم چند روزى در پناه دیگران سر و صدایى دارند هرگز دلیل بر پیروزیشان نیست، و ما به خوبى مى‏بینیم روزى را که فرزندان غیور اسلام، دور از گرایش هاى نژادى و قومى تنها در سایه قرآن بپاخیزند و به این سر و صداها خاتمه دهند.

خدا نیز به عهدش وفا مى‏کند!

نعمت هاى خدا هیچگاه بى قید و شرط نیست، در کنار هر نعمتى مسئولیتى قرار دارد و شرطى نهفته است. در روایتى از امام صادق(علیه السلام) مى‏خوانیم که منظور از" أُوفِ بِعَهْدِکُمْ" این است که من به عهد خودم وفا خواهم کرد و شما را به بهشت خواهم برد."(نور الثقلین، ج 1، ص 72)

در قسمتى از این حدیث ایمان به ولایت على (علیه السلام) بخشى از این پیمان ذکر شده که البته جاى تعجب نیست، زیرا یکى از مواد پیمان بنى اسرائیل قبول رسالت پیامبران الهى و تقویت آنها بود، و مى‏دانیم قبول جانشینان آنها نیز دنباله همان مساله رهبرى و ولایت است که در هر زمان متناسب با آن عصر باید تحقق یابد، در زمان موسى عهده‏دار این منصب او بود و در عصر پیامبر، پیامبر و در زمانهاى بعد على(علیه السلام).

به طور کلی پیمان‏هاى الهى، شامل احکام کتاب‏هاى آسمانى و پیمان‏هاى فطرى که خداوند از همه گرفته است، مى‏شود. در قرآن به مسئله امامت، عهد گفته شده است: «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»(بقره، 124) یعنى‏ پیمان من «مقام امامت» به افراد ظالم نمى‏رسد.پس وفاى به عهد یعنى وفاى به امام و رهبر آسمانى و اطاعت از او. ضمناً در روایات مى‏خوانیم: نماز عهد الهى است. (وسائل، ج 4، ص 110)

نکته پایانی:

جمله" إِیَّایَ فَارْهَبُونِ" (تنها از مجازات من بترسید) تاکیدى است بر این مطلب که در راه وفاى به عهدهاى الهى و اطاعت فرمانش از هیچ چیز و هیچ کس نباید ترس و وحشت داشت، این انحصار را از کلمه" ایاى" که مقدم بر جمله" فارهبون" است استفاده مى‏کنیم.

پیام‏های آیه:

1 ـ یاد نعمت‏هاى پروردگار، سبب محبّت و اطاعت اوست. «اذْکُرُوا» ،«أَوْفُوا» به هنگام دعوت به سوى خداوند، از الطاف او یاد کنید تا زمینه‏ى پذیرش پیدا شود. «اذْکُرُوا»

یاد و ذکر نعمت‏ها، واجب است. «اذْکُرُوا»

نعمت‏هایى که به نیاکان داده شده، به منزله‏ى نعمتى است که به خود انسان داده شود. با اینکه نعمت‏ها به اجداد یهودِ زمان پیامبر داده شده بود، امّا خداوند به نسل آنان مى‏گوید فراموش نکنند. «اذْکُرُوا»

وفا به پیمان‏هاى الهى، واجب است.«بِعَهْدِی»

بهره‏گیرى از الطاف خداوند، مشروط به گام برداشتن در مسیر تکالیف الهى است. «أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ» آرى، اگر مطیع خدا بودیم، خداوند نیز دعاهاى ما را مستجاب خواهد کرد. «أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ»

در انجام تکالیف الهى، از هیچ قدرتى نترسیم و ملاحظه‏ى کسى را نکنیم.

7-تبلیغات سوء دشمن، ملامت‏ها، تهدیدها و توطئه‏ها مهم نیست، قهر خدا از همه مهمتر است. «وَ إِیَّایَ فَارْهَبُو

64 سال پس از نکبت


http://www.rasanews.ir/Images/News/Smal_Pic/25-2-1391/IMAGE634726259950937500.jpg

نکبت سال 1948 فلسطینیان نقطه سیاهی در تاریخ معاصر جهان به شمار می رود که از یک سو فلسطینیان را از وطن خود کوچاند و املاک آنها مصادره شد، و از سوی دیگر آنان را در نقاط مختلف این کره خاکی پراکنده و به انواع و اقسام درد و رنج گرفتار کرد. مایه تأسف است که وضعیت کنونی فلسطین نیز حکایت از نکبت تازه ای دارد و از بحرانی ملی و چند جانبه خبر می دهد. دشمن صهیونیستی نقش اساسی در ایجاد این بحران و وخامت آن دارد، اما مسئولیت اساسی این وضعیت متوجه فلسطینیان است؛ آنان باید با مکانیزم گفتگوی ملی جدید و از طریق مشارکت همگانی با این بحران مقابله کنند و به وظیفه و مسئولیت تاریخی و سرنوشت ساز خود را در قبال ملت فلسطین عمل کنند. جناح های فلسطینی نباید تنها به همایش ها و همایش های در سالگرد نکبت و شعارها و سخنان کوبنده بسنده کنند، بلکه باید برای واقعیت دردآور و بحرانی فلسطین چاره ای اندیشند و آن را از این وضعیت بغرنج نجات دهند. این مهم جز از طریق بازنگری کامل و شناسایی کاستی ها و خطاهای انجام گرفته و جبران آن و به عهده گرفتن مسئولیت اشتباهات ناگوار امکان پذیر نیست. 

ادامه نوشته

فاجعه اشغال فلسطين زلزله ای آرام نشدنی

در 15 ماه می سال 1948 زلزله فلسطينيان به وقوع پيوست، زمين به لرزه درآمد و به يكباره 750 هزار فلسطينی بی خانمان شدند. عده زيادی به قتل رسيده و منازل و مساجدشان تخريب شده و زمين های كشاورزی طعمه آتش صهيونيست ها شد و شهرها و روستاها از بين رفتند.

http://www.roozeshadi.com/wp-content/uploads/2012/02/5-500x312.jpg


در نتيجه شهروندان فلسطينی از ترس دشمنی كه قصد نابودی شمار بيشتری از آنان را داشت و می خواست باقی مانده آنان را بكوچاند و دولت غاصب خود را بر روی سرزمين های آنان پايه گذاری كند، آواره بيابان ها شده و در پی سرپناهی می گشتند تا امنيت و آسايش را برای آنان به ارمغان بياورد.

گريه های كودكان، آه و ناله های زنان و بيماران آسمان را هم غمگین کرده بود، اما تمامی اين امور موجب نشد تا وجدان جهانيان كه يهوديان را قربانيان سياست های نازی ها به شمار می آوردند و نسبت به آنان نرمی و انعطاف نشان می دادند، از خواب بيدار شود و با وجودی كه می ديدند كه صهيونيست ها چه جرم و جنايت هايی را عليه ملت بی گناه فلسطين مرتكب می شوند، جنايت هايی كه بسيار فجيع تر و هولناك تر از جنايت های نازی ها در حق يهوديان بود، هرگز لب به اعتراض نگشودند.

در جريان اين جنايت ها 531 روستا نابود شدند و ده ها كشتار سازمان یافته عليه فلسطينيان صورت گرفت و گرسنگی و قحطی فلسطينيان زیادی را از بين برد. فلسطينيان تا 15 می از تمامی ويژگی های يك ملت و كشور برخوردار بودند، اما پس از آن به يك ملت آواره و كوچانده شده تبديل شدند.

ادامه نوشته

لبیک یا حسین(ع)

وعده ما فردا بعد از اقامه نماز دشمن شکن جمعه ،مصلا های نماز جمعه سراسر کشور

تظاهرات مردم فهیم ایران در محکومیت طرح الحاق بحرین به کشور سعودی

http://www.pic.iran-forum.ir/images/zsorhtsxl60bzzllar4.jpg

مقام بندگي(ویژه نامه سومین سالگرد)

قال رسول الله (ص)

اذا مات العالم الفقیه ثلم فی الاسلام ثلمة لایسدها شیء

وقتی عالمی فقیه، وفات مي كند، در اسلام رخنه و حفره ‎ای ایجاد می‎ شود كه هیچ چیزی نمی‎ تواند جای آن را پر کند.

http://www.bahjat.ir/images/phocagallery/sima/thumbs/phoca_thumb_l_001.jpg

خبر رفتنش مات و مبهوتمان کرد.

نمی‌دانستیم چه باید بکنیم آیا باید به یکدیگر تسلیت بگوییم؟ تسلیت چه چیز و چه کسی را؟
مردی از میان ما رفته بود که امید و آرزوی اهل معرفت بود و صفا، مرد بود به معنای تمام و خود را عبد می‌خواند، روی رساله توضیح‌المسائلش نوشته بود العبد.

بقیة السلف صالح علمایی بود که داستان‌ها و کرامات ایشان، نقل محافل اهل عشق و صفا بود، گویی خدا تندیسی زیبا از صفا و معنویت برای دوران ما تراشیده بود تا خلوص و عشق مانند افسانه فقط در داستان‌ها نماند و حجت و برهانی شود برای اهل قرن بیست و یک که نگویند مگر می‌شود؟ ما که ندیده‌ایم! چرا ما دیدیم که یک انسان می‌تواند یک عمر با بندگی و خلوص زندگی کند و لحظه تاریکی در تمام طول زندگی خود به جا نگذارد، دیدیم قطره‌ای که 96 سال پیش سیر کمال خود را آغاز نموده بود پس از گذر از طوفان‌های فراوان و گذرگاههای سخت ‌سرافراز و سربلند به دریای عشق و معرفت بپیوندد.
و اکنون دیگر به دریا رسیده و دریا شده و این دریا دیگر تمجید شدنی نیست زیرا از هر ساحلی به دریا بنگری، دریا می بینی و دریا را نمی توان کشید ، از ساحل علم که می‌نگری دریایش می‌بینی، از ساحل اخلاق که نظاره می‌کنی دریا می‌بینی،‌از ساحل ولایت و عشق نگاه می‌کنی دریایی در پیش روی توست و این معنای فناء فی الله است که فانی در خدا بود و دیگر من وجود خود را از میان برده بود و ما شده بود به «انا» پیوسته بود و کارش رنگ و بوی خدا ‌داشت و سنگر روح بلندش هیچگاه با دسایس شیطانی و هوای نفس فتح نشد ، وما در سالگرد  این مرد بزرگ و فقیه عالیقدر به سوگ نشسته ایم.


بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت     سرخم می سلامت شکند اگر سبوئی

نمایندگان امام زمان(عج)، ایرانی‌اند؟

اگر ولی فقیه نماینده امام زمان(عج) در زمین و ولی امر همه ی مسلمانان جهان است، چرا قانون اساسی به گونه ای تنظیم شده است که ولی فقیه، نمایندگان مجلس خبرگان رهبری و دیگران باید ایرانی باشند؟

ابتدا توضیحی درباره ی خود سوال می دهیم. منظور سوال کننده این است که آیا ولایت فقیه مقامی است مشابه مقامات دولتی که تمام اختیارات و وظایفشان محدود به همان کشوری است که در آن حکمرانی می کنند یا اینکه ولایت فقیه مقام و منصبی الهی است و محدود به مرزهای جغرافیایی نمی شود؟ اگر فرض اول مورد قبول است، چرا ولی فقیه را ولی امر همه مسلمانان می دانید؟ و اگر فرض دوم را می پذیرید، چرا قانون اساسی به گونه ای است که در قوانین مربوط به رهبری، نمایندگان خبرگان و امثال آن، مرز جغرافیایی اهمیت دارد و گویا امور مربوط به رهبری به ایران محدود می گردد، مثلاً در قانون اساسی پیش بینی نشده است رهبر جمهوری اسلامی یک غیر ایرانی باشد، یا برخی از اعضای خبرگان از کشورهای دیگر باشند.

در پاسخ، ذکر مقدماتی ضروری است:

دَوَران امر میان همه یا هیچ؟!

1. بعضی از مکاتب سیاسی یا حقوقی یا اخلاقی و ... هستند که نظرات آنها دایر میان همه یا هیچ است؛ بدین معنا که اگر همه شرایط مورد نظر آنها در موردی جمع شد، نتیجه به دست می آید، ولی اگر کمتر از همه شرایط فراهم شد، دیگر هیچ نتیجه ای به بار نمی نشیند. به عبارت دیگر: با همه شرایط حصول نتیجه را شاهدیم و با کمتر از همه شرایط هیچ نتیجه ای را به دست نمی آوریم.

برای روشنتر شدن این ادعا به مثالی از فلسفه اخلاق «کانت» توجه کنید: او معتقد است اگر کسی در کاری هیچ انگیزه و نیّتی جز اطاعت امر عقل و وجدان نداشت، کارش دارای ارزش اخلاقی خواهد بود، ولی اگر در کنار انگیزه اطاعت از فرمان عقل، مثلاً علاقه به نتیجه ی کار هم در او وجود داشت، دیگر هیچ ارزش اخلاقی بر کار او مترتب نیست. در مکاتب سیاسی و یا حقوقی نیز از این گونه نظرات وجود دارد که امر انسان را دایر میان همه یا هیچ می دانند.

ولی باید گفت: این نظرات غیرواقع بینانه است و از آن رو که اسلام در همه زمینه ها احکام و ارزشهایی واقع بینانه مطرح کرده است، نظرات آن دارای مراتب و درجاتی است. اسلام نمی گوید اگر در مسأله ای نتیجه ی ایده آل و صد در صد میسر نشد، دیگر هیچ، بلکه می گوید: درجه پایینتر را انجام دهید.

فقها اتفاق نظر دارند که حتی در حکومت های نامشروع هم فقیه در امور حسبیه ولایت دارد، یعنی حتی اگر قدرت حاکمیت بر مردم را نداشته باشد، باز باید این امور را به عهده گیرد و در آنها دخالت کند

برای پی بردن به درستی این ادعا می توان اندک توجهی به مباحث فقهی کرد، که در آنها بدلهای متعدد در یک امر پیش روی مکلف است. حالتهای متفاوت برای انجام نماز در موقعیتهای مختلف نمونه ای از این مدعا است. حتی در مهمترین مسأله ی دینی یعنی ایمان هم مراتب وجود دارد.

رهبر
ایده آل اسلام در مسأله رهبری جامعه

2. ایده آل اسلام در نظریه امامت و رهبری جامعه آن است که جامعه ای اسلامی با رهبر معصوم اداره شود، همان گونه که در عصر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) چنین بود. ما معتقدیم این امر شدنی است و ان شاءالله در زمان ظهور حضرت حجت- عجل الله تعالی فرجه الشریف- این چنین خواهد شد. ولی در زمان فعلی عملاً چنین ایده آلی قابل تحقق نیست، زیرا در زمان غیبت به سر می بریم و رهبر معصوم غایب است.

اگر اسلام می خواست در مسأله امامت غیر واقع بینانه برخورد کند، باید در زمان غیبت هیچ حکومتی را مشروع نداند، چون در دوران غیبت رهبر معصوم در رأس حکومت دینی قرار ندارد، ولی اسلام برای این دوران وضعی  نازلتر را پیش بینی کرده است و فقهایی را که دارای شرایط خاصی هستند، حاکم قرار داده است.

فقها اتفاق نظر دارند که حتی در حکومت های نامشروع هم فقیه در امور حسبیه ولایت دارد، یعنی حتی اگر قدرت حاکمیت بر مردم را نداشته باشد، باز باید این امور را به عهده گیرد و در آنها دخالت کند.

در زمان رژیم طاغوت که از دیدگاه دینی ما حکومتی ظالم، زورگو و غیرشرعی بود فقها معتقد بودند در مسائلی که منوط به حکم حاکم شرعی است، باید مردم به مجتهد جامع شرایط (حاکم شرع) مراجعه کنند؛ مثلاً اگر زن و مردی در زندگی دچار اختلاف می شدند و برای رهایی از این وضع به طلاق تن می دادند، از نظر قانون آن زمان به یکی از دفترخانه های رسمی طلاق مراجعه و دفتر خاصی را امضاء می کردند، و همین طلاق رسمی شمرده می شد، در حالی که از نظر فقه شیعه باید دو شاهد عادل برای اجرای صیغه طلاق حاضر باشند. به همین دلیل خانواده های متدین، طلاق را نزد امام جماعت یا مجتهد و با حضور دو شاهد عادل جاری می کردند و بعداً برای رسمی کردن آن به دفترخانه رسمی مراجعه می نمودند.

این نوع دخالت فقیه، تحقق بخش ایده آل اسلام نیست، ولی بالاخره بهتر از دخالت نکردن اوست. پس اسلام نمی خواهد مردم ایده آل یا هیچ را انتخاب کنند، بلکه درجات متوسط را هم پیش روی مسلمانان گذاشته است.

ما معتقدیم این امر شدنی است و ان شاءالله در زمان ظهور حضرت حجت- عجل الله تعالی فرجه الشریف- این چنین خواهد شد. ولی در زمان فعلی عملاً چنین ایده آلی قابل تحقق نیست، زیرا در زمان غیبت به سر می بریم و رهبر معصوم غایب است

پاسخ نهایی مسأله

بر اساس نظر اسلام، ایده آل این است که حکومت جهانی واحدی داشته باشیم و مرزهای جغرافیایی هیچ دخالتی نداشته باشند. اما آیا در جهان فعلی که شرایط تحقق این ایده آل وجود ندارد، به بن بست می رسیم؟ قطعاً خیر.

اکنون که نمی توان تمام جهان را با حکومت دینی اداره نمود، باید درهمین منطقه (ایران) حکومت دینی را برقرار کنیم. وقتی چنین باشد دیگر پذیرفته نیست قانون اساسی و سایر مقررات به گونه ای باشد که خارج از ایران را نیز در بر بگیرد. از این رو اگر بخواهیم در این وضع، حکومت دینی داشته باشیم، باید مرزهای جغرافیایی را محترم شمرده، روابط با سایر کشورها را مطابق با عرف بین الملل تنظیم بنماییم یعنی با کشورها مبادله سفیر داشته باشیم، قراردادهای بین المللی را محترم بشماریم و ...

پس نمی توان در جهان کنونی گفت: چون رهبر حکومت ما رهبر هر مسلمانی است، بنابراین باید مسلمانان دیگر کشورهای اسلامی نیز تحت فرمان او باشند. این مطلب در عرف بین المللی پذیرفته نیست. اگر قانون اساسی به گونه ای است که حکومت اسلامی ایران، رهبری و ارگانهای آن را محدود به یک کشور می کند، به دلیلی است که گفته شد، وگرنه از نظر اسلام مرزهای جغرافیایی جداکننده کشورها و ملتها نیست، بلکه آنچه مرز واقعی و جداکننده مردم از همدیگر است، عقیده است.  

شعر قزوه درباره خواننده‌ای که "مرتد" شد

علیرضا قزوه، شاعر متعهد کشورمان در قالب شعری نو با عنوان "مرتد سوم"، هتاکی بی شرمانه خواننده خارج نشین به امام هادی(ع) را محکوم کرد.

وی در وبلاگش نوشته است: به بچه خفاشی که به ساحت امامان مظلوم شیعه اهانت کرد و به بچه های سرراهی "بالاترین" که کارگردانان این بازی اند.

 بسم رب النور

بسم رب العشق

بسم رب الهادی المهدی

آن که شعر و هرچه موسیقی ست

نذر درگاهش

آن که پاکان هنر در پای او سجاده افکندند

بسم رب العشق

آن که حافظ ها و سعدی ها

عشق او و آل او را بر زبان دارند

بسم رب الهادی المهدی

صاحب عصری که عالم وامدار اوست

گرچه دجالان بدآهنگ

گرچه شیطان های بد ترکیب

داردار و واق واق خویش را آواز می گویند

این نه موسیقی ست

این نه شعر و نه ترانه

این همه فحش است

این فضیحت نامه ی صهیون و آمریکاست

بچه های نطفه هایی از لجن روییده در مرداب

کارگردان

استخوانی پرت خواهد کرد

پیش دم جنبانی چلپاسه ای بدبو

آن دَل هرجایی یابو

 

مزد وق وق کردن سگهای بی اصل و نسب این است

مزد سگدوخوانی این از شغالان بدصداتر

مزد این چندین دهان بی چاک

استخوانی

مزد این مزدورهای مست عیاشش

فکر چندین جایزه از دست خام چند خاخام اند

جایزه در راستای  فکرهایی از جنابت تا جنایت پُر

 جایزه در راستای گنده گویی ها و چیزی از همین هایی که می دانید و می دانند

پولهای هرزه سهم حنجر بدبوی فحاشش

 

مرتدند اینان نه یک تن شان

مرتد اول همین بالاترین با بچه های تخس بی مادر

با همان اصحاب یک پاشان به اسرائیل

با همان  مسئول کلاشش

مرتد دوم

کارگردان چنین آهنگ بد آهنگ

مرتد سوم همین خفاش عیاشش ...

مانده آن سو مادری چشم انتظار راه

مادری شرمنده ی  شاهین...

                           نه ،  خفاشش!

کفش برغوثی و عرش "اسرائیل"!

http://www.qudsdaily.com/archive/1388/html/7/1388-07-13/picture%5C4-3.jpg


از پنجم ماه مارس سال 2003 که عبدالله برغوثی به اسارت درآمد خبرهای مربوط به او را لحظه به لحظه دنبال می کنم، بارها به دیدن خانواده اش رفته ام و حرکات و سکنات پدر و مادرش را رصد کرده ام، شاید بتوانم بیشتر با شخصیت و روحیات این فرمانده اسیر آشنا شوم، فرماندهی که استقامت و ایمان و بردباری مشخصه های بارز او به شمار می رود.

به تازگی نامه های زیادی از این فرمانده را می خوانیم و متوجه می شویم که وی وارد سی امین روز اعتصاب غذای خود شده است، تنها هم و غم او به ستوه آوردن زندانبانان صهیونیست است، نه زمان پایان اعتصاب غذا. وی شیوه مقابله با این زندانبانان را می داند؛ به گونه ای که آنان جرات نمی کنند به این مبارز نزدیک شوند.

همه چیز عبدالله برغوثی غیر عادی است، حتی کفش هایش که به خاک پاک فلسطین متبرک شده است با دیگر کفش ها فرق دارد. وی در دوران تحت تعقیبش چه شب ها را با این کفش ها که صبح نکرد.

کفش های او با هر کفش دیگر فرق می کند، این کفش ها در دوران مبارزات و تعقیب و اسارت؛ به ویژه دوران بازجویی اش همزاد او بود.

وی در آخرین نامه خود از داخل سلول انفرادی در مورد کفش های خود می نویسد:« زمانی که مدیریت زندان می کوشد با من مذاکره کند از موضع یک مبارز با آن مذاکره می کنم، هنگامی که با این مدیریت صحبت می کنم به کفش هایم نگاه می افکنم، مبادا فکر کنید که این کفش ها یک کفش عادی است، اگر چنین تصوری به ذهن شما خطور کند سخت اشتباه کرده اید، این کفش ها را از 13 سال پیش دارم، با همین کفش ها مبارز کردم و در طول انتفاضه نیز آنها را پای خود درنیاوردم، آثار خون صهیونیست ها که سرهایشان را لگد مال کردم در این کفش ها کاملا نمایان است، زمانی که داشتم این صهیونیست ها را خلع سلاح کنم، آثار خون بدنشان در کفش هایم ماند.» 

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/b/be/Bloody_child%27s_shoe_after_rocket_fired_from_Gaza_hit_Israel.jpg/250px-Bloody_child%27s_shoe_after_rocket_fired_from_Gaza_hit_Israel.jpg

وی می گوید:« کفش من پاره پاره شده است، ولی لکه های خون صهیونیست ها همچنان بر روی آنها مانده است و این مساله مرا بر آن می دارد با حالت افتخار به آن نگاه کنم، این کفش ها را طی 6 ماه گذشته به عنوان بالش استفاده می کردم و هر روز بر استواری و عزم و اراده من در مصاف با بازپرسان صهیونیست افزوده می شد.»

برغوثی در مورد اعتصاب غذای خود تاکید می کند:« این روزها کمی به وضعیت کفش هایم رسیده ام و اکنون به عنوان بالش از آن در سلول انفرادی خود که به قبر می ماند استفاده می کنم، با گذشت 30 روز از اعتصاب غذایم نسبت به تداوم آن مصمم تر شده ام و به نظر می رسد که این کفش ها بیش از هر عامل دیگر اثرگذارتر شده است.»

برغوثی به صهیونیست ها اعلام کرده است که به رغم نصب دوربین در سلول انفرادیش، ولی موفق شده است که دو بار از تلفن همراه خود استفاده کند، بدون اینکه مدیریت زندان از این مساله خبر داشته باشد.

مهندس عبدالله برغوثی عاشق شماره 67 است، این رقم به مدت حبس ابد وی در داخل زندان های صهیونیستی اشارت دارد.

وی می گوید:« پس از 67 روز اعتصاب غذا شاید بتوانم بگویم که بدنم دچار خستگی یا کوفتگی شده است.»

وی به ندرت در مورد همسر و فرزندانش سخن می گوید. او از یک دهه پیش روی آنان را ندیده است و هیچ خبری از آنان ندارد. وی به صهیونیست ها می گوید:« شما هرگز نخواهید توانست عزم و اراده پولادین مرا تضعیف کنید، حتی اگر عزیزترین و گرانمایه ترین سرمایه ام را بگیرید.»

سازمان اطلاعات رژیم غاصب صهیونیستی او را خطرناک ترین نیروی امنیتی به شمار می آورد، ابرمردی که عرش اسرائیل را لرزاند.



ذكر آيت‌الله بهجت براي رفع مشكلات معيشتي

http://mgily1.persiangig.com/009.jpg


مرحوم آيت‌الله حاج شيخ علي افتخاري گلپايگاني كه از شاگردان آيت‌الله العظمي حاج شيخ محمدتقي بهجت محسوب مي‌شد درباره نحوه برخورد اين عالم رباني با مردم و سلوك فردي‌شان اينگونه بيان مي‌كند.

اهتمام آيت‌الله بهجت به مباحث امامت و مداومت او بر ادعيه و زيارات مأثوره، ساده زيستي و شهرت گريزي ايشان در كنار تأكيد بسيار بر تعقل از ويژگي‌هاي برجسته ايشان است. 
 
ايشان تا جايي كه در توان داشت نمي‌خواست پاسخ رد به مراجعه‌كنندگان بدهند. يك روز حوالي ساعت ۵/۹ صبح به خانه‌شان رفتم. منزل ايشان كوچك بود و سه اتاق داشت. يكي از اتاق‌ها اندروني بود و ديگري اتاقي كه بخشي را به كتابخانه و بخش ديگري را به پذيرايي از مهمانان و مراجعه‌كنندگان اختصاص داده بودند.
 
من هر روز حدود نيم ساعتي خدمت ايشان مي‌رفتم و ايشان هم روي لطف و توجهي كه به من داشتند، كليد منزلشان را به من داده بودند كه هر وقت بخواهم، بتوانم به آنجا بروم. آن روز ديدم كه شخصي دم در ايستاده و آقا هم به خاطر گرماي تابستان با يك پيراهن نازك و عرقچين دم در آمده‌اند و دارند با او حرف مي‌زنند. 
 
جلو رفتم و سلام كردم و ديدم آن شخص دارد از دست تنگ و فشار معيشت با آقا صحبت مي‌كند و از ايشان مي‌خواهد دعايي را به او تعليم بدهند تا از وضعيت مشقت‌بار خود خلاص شود.
 
آقا به ايشان فرمودند:«صبح و شب اين دعا را بخوانيد: اللهم اغنني بحلالك عن حرامك و بفضلك عن من سواك.» آن آقا گفت:«يادم نمي‌ماند. بي‌زحمت بنويسيد و بدهيد.» آقا به من فرمودند:«آقاي افتخاري! بنويسيد و به ايشان بدهيد.» من خودم مي‌خواستم «بطاعتك عن معصيتك» را هم بيفزايم كه آقا فرمودند:«اين كار را نكن.» آقا فرمودند:«بعد از آن هم صلوات بفرستيد. ان‌شاءالله اثر دارد.»

استفتاء از  مرجع تقلید درباره شاهین نجفی

شاهین نجفی لعنة الله علیه خواننده رپ ایرانی مقیم آلمان که در اقدامی شرم آور اقدام به سرودن اشعاری توهین آمیز کرده بود با خشم مردم مسلمان جهان بخصوص مسلمانان ایرانی مواجه شد.
شعر ترانه نقی که توسط شاهین نجفی سروده شده و نیز پوستر طراحی شده برای این ترانه، سراسر توهین به مقدسات شیعه، امام زمان(عج) و انقلاب اسلامی می باشد.

Apostasy 400x600 آیت الله صافی گلپایگانی حکم ارتداد شاهین نجفی را صادر کرد

حکم ارتداد شاهین نجفی

در واکنش به این توهین و به دنبال خشم مردم مسلمان ایران، عده ای از مردم، صفحات مختلفی را در شبکه های اجتماعی با محتوای حمایت از امام نقی(ع) راه انداخته اند. روز گذشته نیز صفحه ای در فیسبوک با عنوان “ما سبزها بی حرمتی شاهین نجفی به امام هادی را محکوم می کنیم” تشکیل شد که این بی حرمتی را محکوم کرد. بر اساس ماده ۵۱۳ قانون مجازات اسلامی، هرکسی به مقدسات اسلام و یا هر یک از انبیاء یا امامان شیعی یا دختر پیامبر اسلام(ص) توهین کند، مرتد شناخته می شود. بر اساس احکام اسلامی اگر یک فقیه جامع الشرایط با در نظر گرفتن تمام جوانب یک مسئله، حکم ارتداد فردی را صادر کند، قتل او توسط مسلمانان واجب شرعی است.
ارتداد، حکمی شرعی است و به افرادی تعلق می گیرد که به مقدسات اسلام و یا یکی از انبیاء و امامان شیعی توهین کرده باشد که به این افراد در احکام اسلامی مرتد گفته می شود.

محضر مبارک مرجع تقلید جهان تشیع

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دامت برکاته)

با سلام و احترام؛

نظر به اینکه اخیراً فردی به نام شاهین نجفی که از خوانندگان موسیقی در خارج از کشور است در قالب متن شعر و ارائه تصویری موهن به ساحت مقدس حضرت بقیه الله (روحی فداه) و حضرت امام علی النقی الهادی (علیه السلام) و حضرت امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام) اهانت کرده و در راه ترویج این اهانت فایل صوتی و تصویری آن را در  پربیننده ترین سایت های اطلاع رسانی قرار داده است.

خواهشمند است تکلیف شرعی شیعیان و دوست داران اهل بیت (علیهم السلام) را در این خصوص بیان فرمایید.

در پاسخ آیت‌الله مکارم شیرازی به این استفتا آمده است:

بسمه تعالی

هرگونه اهانت به مقام شامخ امامان معصوم (علیهم السلام) و توهین آشکار به آنها اگر توسط فرد مسلمانی صورت گیرد موجب ارتداد است و اگر توسط غیر مسلمانی باشد داخل در عنوان سابّ النبی(صلی الله علیه وآله) است.

همیشه موفق باشید

ناصر مکارم شیرازی

همبستگی با اسرای فلسطینی

http://www.shafaqna.com/persian/media/k2/items/cache/26006cca7a173ab5a28671407914b8e9_XL.jpg


از زمان اسارت "گلعاد شالیت" نظامی صهیونیستی به دست مبارزان گردان های شهید عزالدین قسام شاخه نظامی جنبش مقاومت اسلامی "حماس"، ملت فلسطین به جهانیان اعلام کردند که شالیت یگانه اسیر نیست، بلکه هزاران فلسطینی در زندان های " اسرائیل " به بند کشیده شده اند و باید نسبت به آنان اهتمام ورزید و برای آزادیشان رژیم صهیونیستی را تحت فشار قرار داد، ولی جهانیان سرگرم شالیت شدند و مساله او را در اولویت قرار دادند و هزاران فلسطینی اسیر را در کوران رنج و محنت تنها گذاشتند.

تعداد زیادی از کشورهای جهان و در راس آنها کشورهای غربی اسرای فلسطینی را تروریست و آدم کش خوانده و اعلام کردند که تداوم بازداشت و شکنجه آنان در زندان ها زمینه ساز تحقق صلح در منطقه عربی اسلامی می شود.

تعداد اندکی از کشورها و مردم با اسرای فلسطینی همبستگی کردند، ولی این اقدام، رژیم صهیونیستی را برای آزادی شماری از آنان تحت فشار قرار نداد و فقط نزدیک به هزار تن از اسرا در جریان اجرای قرارداد مبادله اسرا از زندان ها آزاد شدند.

ادامه نوشته

شصت و چهارمین سالروز فاجعه اشغال فلسطین که گذشت

http://www.gerdab.ir/files/fa/news/1390/2/24/12469_933.jpeg


آغاز ماه می سال 2012 مصادف با شصت و پنجمین سالروز تاسیس رژیم صهیونیستی بر روی خرابه های میهن ملت فلسطین است. این اقدام با كوچاندن استعمارگرانه و غارتگرانه فلسطینیان از سرزمین ملی شان صورت گرفت که نه تنها تاریخ معاصر بشریت، بلكه تاریخ كل جهان چنین جنایت و استعماری را به خود ندیده است.

دولت عبری بر پایه فلسفه اشغال سرزمین یک ملت و کوچاندن ساکنان اصلی آن و انتقال ملتی دیگر به آنجا تاسیس شده است و این دولت برای تحقق این امر به جنایت ها، كشتارها، كوچاندن و پاكسازی نژادی متوسل شد که در واقع نمودی از جنایات صورت گرفته در سرزمین های آمریكای شمالی و جنوبی، استرالیا و نیوزیلند داشت، اما با این تفاوت كه جنبش صهیونیسم همواره جنایت های خود را با تكیه بر ایدئولوژی مبتنی بر خرافات های افسانه ای و اسطوره ای توجیه می كند كه این امر در آن زمان مورد پسند كشورهای غربی استعمارگر واقع شد، همین امر بهانه خوبی برای صهیونیست های متجاوز بود تا زمینه ورود یهودیان به فلسطین تحت استعمار انگلیس را فراهم كنند.

شصت و پنجمین سالروز تاسیس دولت عبری در حالی فرا می رسد که ملت فلسطین به خاطر این فاجعه می نالد و خون می گرید، اسطوره خون فلسطینی به یك حقیقت آشكار تبدیل شده است، این خون همواره در سرزمین های فلسطین ریخته می شود. پس با چه دیدی به وضعیت كنونی بنگریم كه صهیونیست ها سالروز شکل گیری رژیم نامشروع خود را جشن می گیرند و ما به یادآوری فاجعه اشغال سرزمین مان مشغ ولیم، فاجعه اشغال سرزمین ملت فلسطین.

ادامه نوشته

وصیت علامه حلی به فرزندش

التزام به همدوشى با عالمان و نشست و برخاست با فاضلان داشته باش كه آن براى كسب كمالات زمینه كامل را فراهم مى سازد و برایت ، توان و مهارت در یافتن پاسخ مجهولات را به دنبال دارد.

برخی بزرگان دین ما چنان برکت عمری داشتند که خداوند به واسطه آنها سفره گسترده ای از معارف را برای مردم گشود به طوری که نه تنها یک گروه و یک کشور و یک نسل بلکه نسل بعد از نسل جیره خوار خوان پر برکت آنها شدند.

علامه حلی

یکی از این علمای بزرگ و برجسته که در علم و تقوا زبانزد خاص و عام بود علامه حلی است. این بزرگوار از خود آثاری به جای گذاشت که سالیان سال گروه گروه از طلاب و فضلا از درخت وجودی اش خوشه چینی کردند.

 

حال از عمر او شصت سال می گذرد و می خواهد فرزندش را وصیت کند. وصیت به میوه دلش بعد از گذشت شصت بهار از زندگی پربار و پربرکتش. به درستی که این وصیت نامه می تواند راه را نشان دهد به آنها که طالبند و از آثار علمی او استفاده کرده اند. ره توشه ای دنیوی و اخروی برای تربیت یافتگان حوزه.

 

او خطاب به فرزندش فرمود: برایت و صیت مى كنم به :

اینكه همدوش با تقوى الهى باشى ، كه آن - بیقین - سنت پایدار و واجب حتمى و سپر نگه دارنده توشه ماندگار است . و (آن ) پر سودتر چیزى است كه انسان براى روزى كه چشمها از هیبت آن روز گشاده و خیره مى ماند(1)

و یار و یاور نیست ، خواهد داشت .

 

التزام به پیروى اوامر خداوند تعالى و انجام دادن آنچه او مى پسندد و پرهیز از آنچه او ناخوش دارد و دورى از نواهى خداوند تعالى .

 

كسب فضایل علمى و عروج از پستى نقص به بالاترین نقطه كمال و اوج گیرى در آسمان عرفان و نه سقوط به جایگاه جهال و (و عمرت را با) گرایش عاشقانه به پسندیده ها و یارى برادران دینى و پاسخ دشتخو را به سخن نیكوگفتن و نیكو رفتار را با چهره باز پذیرفتن بگذران !

 

پرهیز از رفاقت با انسانهاى پست و همنشینى با افراد نادان ، زیرا رفاقت و همنشینى با آنان خلق و خوى ناپسند و باطن پست برجا مى نهد.

 التزام به همدوشى با عالمان و نشست و برخاست با فاضلان داشته باش كه آن براى كسب كمالات زمینه كامل را فراهم مى سازد و برایت ، توان و مهارت در یافتن پاسخ مجهولات را به دنبال دارد.

تو و التزام به صبر و توكل و رضا.تو و التزام به صبر و توكل و رضا.هر روز و شب ، محاسبه نفس كن !

از خداوند بسیار آمرزش بخواه !

از نفرین مظلوم بترس بخصوص از نفرین یتیم و پیرزن ، كه خداوند در مورد شكستن دلشكسته ، گذشت نمى كند.

 تو و التزام به نماز شب ، كه رسول الله صلى الله علیه و آله بر آن تشویث كرده و دعوت به اقامه آن كرده و فرموده است : (( من ختم له بقیام اللیل ، ثم مات ، فله الجنه (2) )) : هر كه آخرین عملش ، اقامه نماز شب باشد و بمیرد، بهشت براى او باشد.

 تو و التزام به صله رحم ، كه بیقین ، به عمر آدمى مى افزاید.

تو و التزام به خوشرویى . همانا رسول الله صلى الله علیه و آله فرمود: (( انكم لن تسعوا الناس باموالكم ، فسعوهم باخلاقكم ! )) : همانا شما را نرسد كه با اموالتان ، تمامى افراد را در آسایش قرار دهید، لذا آنان را با اخلاقتان خشنود سازید.

 تو و التزام به توجه و مراقبت از ذریه پیامبر، كه همانا خداوند همانا در سفارش به آنان تاكید كرده و پادش رسالت و ارشاد مردم را دوستى و مهرورزى به آنان قرار داده است . خداوند تعالى فرموده است : (( قل لا اسالكم علیه اجرا الا الموده فى القربى ... (3) )): بگو در ازاى رسالت ، پاداشى از شما خواستار نیستم ، مگر دوستى در مورد خویشاوندان .

 حضرت رسول الله فرموده : (( انى شافع یوم القیامه لاربعه اصناف - و لو جاووا بذنوب اهل الدنیا -: رجل نصر ذریتى و رجل بذل ماله لذریتى عند المضیق ، و رجل احب ذریتى باللسان و القلب و رجل سعى فى حوائج ذریتى اذا طردوا و شردوا.(4) )): بیقین من در قیامت شفاعتگر چهار گروه - هر چند گناهشان به اندازه تمام گناهان مردم باشد - خواهم بود: مردى كه ذریه مرا یارى كند، مردى كه به هنگام تنگدستى ذریه ام ، از مالش ‍ به آنها ببخشد، مردى كه به زبان و قلب ، ذریه مرا دوست داشته باشد و مردى كه به هنگام بى سر و سامانى ذریه ام در رسیدگى به حاجاتشان كوشش كند.

 تو و التزام به بزرگداشت علما و احترام به آنان ، كه حضرت رسول الله صلى الله علیه و آله فرمود:

 (( من اكرم فقیها مسلما، لقى الله تعالى یوم القیامه و هو عنه راض . و من اهان فقیها مسلما لقى الله تعالى یوم القیامه و هو علیه غضبان . (5)))) هر كه ، مسلمان دین شناس را گرامى دارد تا در قیامت ، خدا را راضى و خوشحال از خود خواهد یافت و هر كه مسلمان دین شناس را كوچك شمارد و اهانت كند، در قیامت خدا را ناراضى و خشمگین از خود، خواهد یافت .

 حضرت رسول الله صلى الله علیه و آله نگاه به چهره عالمان را، از جمله عبادتها شمرده است و نگاه به در خانه عالمان را عبادت دانسته و رفت و آمد با دانشمندان را عبادت خوانده است .

 تو و التزام به كوشش فراوان براى افزودن علمت و ژرف نگرى در دین ، كه حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام به فرزندش فرموده است :

 ((تفقه فى الدین ، فان الفقهاء ورثه الانبیاء. و ان طالب العلم یستغفرله من فى السماوات و من فى الارض ، حتى الطیر فى جو السماء و الحوت فى البحر. و ان الملائكه لتضح اجنحتها لطالب العلم رضى به . (6) )): در دین ژرف بنگر! زیرا دین شناسان ، جانشینان پیامبران هستند. براى طالب علم ، هر چه در آسمانها و هر چه در زمین هست - حتى پرنده در آسمان و ماهى در دریا - طلب آمرزش مى كنند و فرشتگان به دلیل خوشنودى از طالب علم بالهاى خود را خاك فرش آنان مى كنند.

 بپرهیز از كتمان دانش و بازداشتن شایستگان از فراگیرى علمت ، زیرا خداوند تعالى مى فرماید:

((ان الذین یكتمون ما انزلنا من البینات و الهدى من بعد مابیناه للناس ‍ فى الكتاب اولئك یلعنهم الله و یلعنهم اللاعنون . (7) )): كسانى كه نشانه هاى روشن و رهنمودى را كه فرو فرستاده ایم ، بعد از آنكه آن را براى مردم در كتاب توضیح داده ایم . نهفته مى دارند، آنان را خدا لعنت مى كند و لعنت كنندگان لعنت شان مى كنند.

 و حضرت رسول الله صلى الله علیه و آله فرمود:

((اذا ظهرت البدع فى امتى ، فلیظهر العالم علمه . فمن لم یفعل ، فعلیه لعنه الله . (8) .)) : هنگامى كه در امتم ، بدعتها آشكار و فراگیر شد، دین شناسان باید علمشان را آشكار كنند و در اختیار همه قرار دهند. كسى كه چنین نكند، لعنت و نفرین الهى بر او خواهد بود.

 تو و التزام به تلاوت قرآن عزیز و تفكر در معانى آن و رعایت اوامر و نواهى اش و تتبع در اخبار نبوى و آثار محمدى و جستجو (و فهم ) معانى آن ها و تامل كردن تام در آنها.

 البته من ، كتابهاى زیادى در تمامى این زمینه ها برایت نگاشته ام .

این ، آنهایى بود كه وظیفه تو بود. اما آنچه به من مربوط است و نفعش به من بر مى گردد، (عبارت است از):

این كه با طلب رحمت برایم در بعضى از اوقات ، مرا یاد كرده و مورد تفقد قرار دهى .

و این ثواب بعضى از طاعتهایت را براى من بفرستى .

 و در یاد كردم ، كم نگذار! كه (اگر چنین كنى ) اهل وفا تو را جفا كار خوانند، و در یاد كردم زیاده روى مكن ! كه (اگر چنین كنى ) آنان كه اهل نیكى اند، تو را به كوتاهى در حق پدر به هنگام زندگانى نسبت مى دهند. بلكه در خلوتهایت و پس نمازهایت یادم كن !

 و آنچه از بدهكارى ها و تعهدات واجب بر عهده ام هست (و خود انجام نداده ام ) تو قضا كن !

و در حد توانت ، بر سر مزارم به زیارتم بیا و مقدارى از قرآن تلاوت كن !

و هر كتابى كه نوشته ام ، ولى خداوند براى به پایان رساندنش ، مهلتم نداده است ، تكمیل كن ! و هر چه از خلل و نقصان و خطا و نسیان در آنى مى یابى اصلاح كن !

 

این وصیت من است به تو. خداوند از جانب من بر تو ناظر است و السلام علیك و رحمه الله و بركاته . و الله اعلم بالصواب .


منابع:

1-اشاره به آیه 42 از سوره 4 (ابراهیم ):.... لیوم تشخص فیه الابصار.

2-فقیه ، ج 1، ص 1373

3-42 (شورا): 23: ترجمه آقاى فولادوند.

4-كافى ، ج 4 ص 60، ح 9

5-فقیهت ج 2 ص 36، ح 3.

6-عوالى اللالى ، ج 1 ص 359، ح 31

7-فقیه ، ج 4، ص 387، ح 5834

8- بقره 159، ترجمه آقاى فولادوند.

9-كافى ، ص 54، ح 2.

 






نشانه های شدت گرفتن جنگ قدرت درعربستان

درحالیکه رسانه ها خبر برکناری عبدالمحسن العبیکان مشاور کاخ سلطنتی را انتقاد او از اختلاط زن و مرد و اوضاع کشور عنوان کرده اند، گفته های عبیکان مشخص می کند که وی طی ماه های اخیر با درباریان دچار اختلاف شده به صورتیکه حتی شاه سعودی نیز او را دیگر به حضور نمی پذیرفت.جامعه عربستان سالها است که از بحرانهایی آشکار مانند فساد اقتصادی و سیاسی و مشکلات اجتماعی رنج می برد، بیدار شدن ناگهانی العبیکان مشاور پادشاه سعودی و سخن گفتن او در خصوص فساد این جامعه، سکوت او طی سالهای گذشته را زیر سئوال می برد.

http://www.siasatema.com/Images/News/Larg_Pic/11-12-1389/IMAGE634346812096633499.jpg


اظهارات العبیکان کاملا مشخص می کند که وی طی ماه های اخیر با درباریان به شدت دچار اختلاف و مشکلات شخصی شده است.خبرگزاری رسمی عربستان (واس) دیروز نوشت: پادشاه سعودی در فرمانی سلطنتی شیخ عبدالمحسن العبیکان مشاور دیوان سلطنتی را بدون ذکر علت برکنار کرد.این برکناری پس از آن صورت گرفت که العبیکان در گفت‌وگویی رادیویی از برخی قضات در این کشور، و سیاست آنان در اختلاط زن و مرد در این کشور انتقاد کرد.العبیکان چند روز پیش در یک برنامه رادیویی، از دستگاه قضایی سعودی انتقاد و برخی اشخاص را به غربزده کردن جامعه عربستان متهم کرد.العبیکان گفته بود: طرح‌هایی برای غربزده کردن جامعه و زن سعودی، و از بین بردن قوانین قضایی دینی و عوض کردن آن با قوانینی که برخی اشخاص در دستگاه قضایی آن را وضع و اداره می‌کنند، وجود دارد.وی همچنین اعلام کرد که برخی به دنبال انتشار بی‌حجابی و اختلاط زن و مردم در این کشور هستند اما مطبوعات وابسته به هیأت حاکمه سعودی حملات شدیدی به وی کردند.

العبیکان گفته بود: از چند ماه قبل تلاش می کنم با پادشاه دیدار کنم، و با نوشتن نامه ای به وی خواستار دیدار و توضیح درباره این موضوع خطرناک (فساد جامعه) شدم، ولی این دیدار میسر نگشت. فکر می کنم که نامه به دست پادشاه نرسید.خالد المالک سردبیر روزنامه الجزیره که متعلق به خاندان سعودی است، اظهارات العبیکان را احمقانه توصیف کرد و مدعی شد که این شیخ سعودی از دین برای تحقق اهداف خود استفاده می‌کند.در این انتقاد به صراحت اعلام شد که چنین شخصی به درد مشاوره و رایزنی در امور مملکت نمی‌خورد و طولی نکشید که عبدالله بن عبدالعزیز وی را برکنار کرد.

از سوی دیگر، پایگاه نهرین نت با اشاره به برکناری العبیکان تأکید کرده است، پس از یک دوره خدمت طولانی به رژیم سعودی، ملک عبدالله بن عبدالعزیز او را کنار گذاشت.نهرین نت خاطرنشان کرد: العبیکان اخیرا در سخنانی با هشدار درباره طرحهایی برای سلطه بر ملک عبدالله، از اینکه عکسهای پادشاه سعودی بر روی خودروها دیده نمی شود ابراز شگفتی کرده بود.این پایگاه می افزاید: ناظران امور عربستان بر این باورند که انتقادهای العبیکان، نشانه دودستگی در تصمیم گیری و کاسته شدن از اختیارات ملک عبدالله به ویژه از سوی نایف بن عبدالعزیز ولیعهد است.نهرین نت تأکید کرد: نایف بن عبدالعزیز به دنبال توسعه اختیارات خود و کاستن از اختیارات ملک عبدالله و ممانعت از رایزنی مشاوران پادشاه با وی است و محسن العبیکان درباره فاش کردن اسامی توطئه گران هشدار داده بود.

این پایگاه نوشت : العبیکان از اینکه نمی تواند پادشاه را ملاقات کند، انتقاد کرده بود. این در حالی است که دربار پادشاهی با صدور بیانیه ای از کنار گذاشتن العبیکان از سمتش خبر داد.نهرین نت ادامه داد: کارشناسان امور عربستان بر این باورند که دودستگی در نهادهای دینی سعودی تاثیرات زیادی بر این کشور خواهد گذاشت، زیرا العبیکان نفوذ زیادی دارد و احتمال درگیری در داخل نهادهای دینی وهابی وجود دارد. نایف بن عبدالعزیز تهدید کرده بود که العبیکان را کنار خواهد زد و این در واقع تلاشی از جانب ولیعهد برای سلطه بر موسسات دینی و مشاوران دربار ملک عبدالله محسوب می شود.

مروری بر زندگی امام خمینی(ره)

امام خمینی (ره) در روز بیستم جمادی‌الثانی روز کوثر ولادت فاطمه زهرا (س) ۱۳۲۱ق/ ۱۲۸۱ش، در خانواده‌ای از اهل علم، مبارزه و تقوا دیده به جهان گشود.


http://razmandegan-urmia.persiangig.com/Aks/Jashnha/Fateme/emam%20khomeini.JPG

امام خمینی (ره) در پنج ماهگی، پدرش آقا مصطفی به جرم حمایت از مظلومین به دست اشرار محلی به شهادت رسید. روح‌الله در آغوش مادری مهربان (بانو هاجر) و سرپرستی عمه‌ای دلسوز (صاحبه خانم) و دایه‌ای پرهیزگار (ننه خاور) پرورش یافت و همزمان آموزشهای اولیه سوارکاری و تفنگداری و تیراندازی را طی کرد.


دوران کودکی و نوجوانی روح‌الله همزمان با بحرانهای سیاسی و اجتماعی ایران سپری شد. وی از همان ابتدای زندگی، با درد و رنج مردم و مشکلات جامعه آشنا بود و تأثر خود را با ترسیم خطوطی به صورت نقاشی بروز می داد، و همراه خانواده و اطرافیان در سنگر دفاع ساخته و پرداخته و در کوران حوادث و مسائل به مجاهدی تمام عیار تبدیل می شد.

روح‌الله با بهره وری از استعداد فوق‌العاده، رشته‌های مختلف علوم را به سرعت طی کرد. علاوه بر فقه و اصول و فلسفه، عرفان را نیز در عالیترین سطح نزد اساتید برجسته آن زمان در خمین، اراک و قم طی کرد و در مدت ۶ سال جهش فوق‌العاده ای داشت حتی اسفار را پشت سر گذاشت و از فضلا و شخصیتهای برجسته حوزه علمیه قم به شمار می‌آمد.

روح‌الله ضمن تحصیل در اراک در ایام ۱۹ سالگی در مراسم بزرگداشت "رکن اعظم مشروطه" مجتهد طباطبائی اولین خطابه خود را قرائت کرد و تحسین حاضرین را برانگیخت. این خطابه در واقع بیانیۀ سیاسی بود که به جهت قدردانی از زحمات و خدمات علمدار مشروطیت از جانب حوزه علمیه اراک از زبان یک طلبه جوان قرائت می‌شد.

امام خمینی تا هنگامی که موسس حوزه قم، به درس می نشست، در مجلس او حاضر می شد و شرط ادب را نگاه می داشت. تا این که در دهم بهمن ماه ۱۳۱۵ شمسی، شمع حوزه تازه تاسیس قم به خاموشی گرایید و امیدی که چندی دلها را گرما بخشیده بود، یک مرتبه فرو نشست. امام در آن هنگام، سی و سه بهار از عمر شریفش می گذشت و جز جوانی، مانع دیگری برای احراز مقام مرجعیت و فتوا، مسند ریاست حوزه را از او محروم نکرد. از آن پس تا هشت سال، سه مجتهد بزرگ آن روزگار، حوزه را اداره می کردند: سید محمد حجت، سید صدرالدین صدر و سید محمد تقی خوانساری.

در همین سالها - به ویژه پس از سقوط رضاخان - شرایط برای تحقق مرجعیت عظمی فراهم گردید. آیة الله العظمی بروجردی شخصیت علمی برجسته ای بود که می توانست جانشین مناسبی برای مرحوم حائری و حفظ کیان حوزه باشد، این پیشنهاد از سوی شاگردان مرحوم حائری به ویژه امام خمینی پیگیری شد. همه این تلاشها، برای آن بود که اوضاع آشفته حوزه در آن روز، به وحدت بگراید و همه اعضا و اجزای حوزه، گرد یک شمع جمع شوند و آن شمع کسی جز بروجردی بزرگ نمی توانست باشد.

امام خمینی و شاگردان مبرز ایشان، سهم بسیاری در دعوت و آماده سازی زمینه برای ورود آیت الله العظمی بروجردی به قم داشتند.

آغاز نهضت

سیاست و شیوه کشورداری زمامداران، همواره در کانون توجه امام خمینی قرار داشت و ایشان در هیچ دوره ای از زندگی خود، از مسئولیتهای اجتماعی شانه خالی نکرد. لیکن اولین دوره فعالیت سیاسی امام خمینی به لحاظ اهمیت و تاثیرگذاری مستقیم، مربوط به سالهای پس از شهریور ۱۳۲۰ است. شهریور ۲۰، در تاریخ معاصر ایران، اهمیت بسزایی دارد زیرا در این ماه، پرونده سیاه و پربرگ رضاخان بسته شد و پرونده ای سیاه تر و اسف انگیزتر گشوده گردید.

بارزترین نمود برخورد حکومت رضاخانی با امام خمینی تعطیل کردن درس اخلاق ایشان در مدرسه فیضیه بود. نخستین درسی که امام پس از رحلت آیة الله العظمی حائری آغاز کرد و با استقبال طلاب و مردم کوچه و بازار مواجه شد، درس اخلاق بود. امام در این درس، به مناسبتهای مختلف اشاراتی گویا، و گاه کنایه آمیز به وضعیت حکومت و اسلام زدایی پهلوی اول مطرح می فرمودند. ماموران شهربانی حکومت تازه تاسیس پهلوی در قم، از ادامه این درس در فیضیه جلوگیری کردند و امام نیز درس خود را به مدرسه حاج ملاصادق منتقل کرد. کتاب "اربعین حدیث" از نتایج این درس اخلاقی - عرفانی است.

تا اینکه شعله های جنگ جهانی دوم به ایران نیز کشیده شد و بخشهای بسیاری از سرزمین ایران اسلامی، به اشغال روس و انگلیس درآمد. در همین هنگام انگلیسی ها رضاخان را از سریر سلطنت به تبعید در جزیره "موریس" کشاندند و همزمان فرزند جوان و مغرور او را به حکومت رساندند. این واقعه، به معنای پایان ۲۰ سال حکومت زور و آغاز ۳۷ سال سلطنت تزویر همراه با اختناق شدید بود.


در سالهای نخست حکومت پهلوی دوم، روحانیت شیعه در اوج انزوا و مظلومیت قرار گرفته بود. از یک سو کمونیستها و نویسندگان لائیک، اساس دین و دینداری را با شبهات فکری مواجه ساخته بودند و از سوی دیگر مجالی برای فعالیتهای آشکار دینی، باقی نمانده بود. اوج اسلام ستیزی در این سالها، در تالیف و انتشار چندین کتاب گمراه کننده و صریح علیه دیانت و اسلام بود. مولف یکی از این کتابها، حکمی زاده فرزند حاج شیخ مهدی قمی است.

وی نام "اسرار هزار ساله" را بر کتاب خود نهاد و پاسخی که امام بدو داد، همان کتاب "کشف الاسرار" است. این کتاب، به قدری مهم و موثر افتاد که گاه از حضرت امام به "کاشف الاسرار" یاد می شود و این به دلیل اهمیت و موقعیت "کشف الاسرار" در میان دیگر آثار مکتوب امام خمینی است. کشف الاسرار، در سال ۱۳۲۲ (ه . ش) منتشر شد و مولف عظیم الشان آن، مدتی درسهای رسمی خود را برای تالیف آن تعطیل کرد.

بن مایه این اثر گرانسنگ، دفاع از احکام اسلامی و پاسخ به نقدهای حکمی زاده بر اسلام است. امام اجازه ثبت نام خود بر کتاب را نداد و این خود بر شهرت امام به اخلاص و پاکباختگی در راه اسلام افزود. شاید اولین نوشته ای که در قرن حاضر به طور صریح و جدی، حکومت اسلامی را طرح و قابل دفاع کرده است، همین کتاب باشد. کشف الاسرار هم به دلیل طرح حکومت دینی و هم به دلیل انتقادهای صریح امام از حکومت وقت، به حتم از سیاسی ترین کتابهای امام خمینی و آثار مکتوب در آن دوران است.

انقلاب اسلامی ایران

از صبحدم ۲۲ بهمن تا ۱۳ خرداد ۱۳۶۸(رحلت امام) حوادث سنگین بیشماری با محدودیت و نقش خصمانه آمریکا و حمایت همه جانبه دول غربی با کمک گروهها و احزاب متعدد چپ و راست در ایران در مقابله با انقلاب اسلامی بروز کرد. این حوادث آن قدر گسترده بود که در این مختصر نمی‌گنجد، فقط می‌توان گفت هر کدام از آن حوادث به تنهایی می توانست مسیر انقلاب را منحرف کند و به شکست بکشاند،


اما الطاف الهی و هوشمندی امام و وفاداری و آگاهی ملت ایران، تمام توطئه‌ها را خنثی کرد به گونه‌ای که ملت ایران، در سال ۱۳۶۸ در حالی که با پیکر مطهر امام خویش پس از ۱۱ سال تحمل سختی‌ها و مشکلات وداع می‌کرد، جمعیت چندین برابر بیشتر از لحظه ورود بود. عشق و پایداری مردم عمیق‌تر و قصدشان بر ادامه راه امام و انقلاب جدی تر و نظام شان علی رغم همه توطئه‌ها و حوادث پر ثبات تر از هر زمان دیگر بود.

آثار و اسرار تسبيح حضرت زهرا عليها السلام

http://www.img.adana.ir/2012/05/kartpostal_adana.ir-6.jpg


نجات از شقاوت : تسبيح حضرت زهرا عليهاالسلام از آثار و بركات بسياري‌ برخوردار است كه از جمله‏ ي‌ آنها نجات يافتن از شقاوت و بدبختي‌ است.

هر انساني‌ به تناسب بينش و نگرشي‌ كه به جهان هستي‌ و وجود پرآشوب خود دارد به دنبال خوشبختي‌ است، و به عبارتي‌ ديگر يكي‌ از مهمترين مسائلي‌ كه همه‏ي‌ انسانها را آگاه يا ناآگاه به خود مشغول داشته است به طوري‌ كه كارهي‌ زندگي‌ و برنامه ‏هايشان را در جهت وصول به آن پي‌ريزي‌ مي‌كنند، مسئله‏ي‌ رسيدن به سعادت و گريزاني‌ از شقاوت است. منتهي‌ از آنجايي‌ كه انسان اختيار دارد، راه خودش را بايد آزادانه انتخاب كند. لذا انسان بعد از اينكه راه برايش نمايان شد، گاهي‌ حسن انتخاب به خرج مي‏دهد و سبيل هدايت مي‏پيمايد، و گاهي‌ سوء انتخاب به خرج داده و سبيل ضلالت و گمراهي‌ پيش مي‌گيرد. و اين مسئله شقاوت و سوء عاقبت مسئله‏ي‌ است كه همه‏ي‌ آنان كه به خود آمده‏اند، از آن مي‌ترسند و آنها كه بصيرت ندارند و در خواب غفلت عمر مي‌گذرانند از آن نيز به غفلت به سر مي‌برند. لذا آن دسته كه داري‌ بصيرت هستند، به لحاظ خوف از شقاوت هميشه دست به دعا و ذكر بلند مي‌‏كنند و با تضرع و اصرار از خدي‌ خويش طلب دوري‌ از شقاوت و وصول به سعادت مي‌نمايند.
مداومت بر تسبيح فاطمه زهرا عليهاالسلام، موجب محفوظ ماندن از شقاوت و بدبختي‌ است. از اين رو شايسته نيست كه از بركات و آثار آن غفلت نموده و در انجام آن كوتاهي‌ و سستي‌ نمائيم. امام صادق عليه‏السلام در اين رابطه مي‌فرمايد:
«يا اباهارون، انا نأمر صبياننا بتسبيح فاطمة عليهاالسلام كما نأمرهم بالصلاة، فألزمه، فانه لم يلزمه عبد فشقي‌». (1)
ي‌ اباهارون! ما بچه‏هي‌ خود را همانطور كه به نماز امر مي‌كنيم به تسبيح حضرت فاطمه عليهاالسلام نيز امر مي‌كنيم. تو نيز بر آن مداومت كن، زيرا هرگز به شقاوت نيفتاده است بنده‏ي‌ كه بر آن مداومت نموده است.
و نيز از اين حديث شريف استفاده مي‌شود كه شايسته است والدين محترم، تسبيح حضرت زهرا عليهاالسلام را مانند نماز به فرزندانشان تعليم كنند، باشد كه مشمول اين حديث گردند.

دوري‌ شيطان و خشنودي‌ خدا
شيطان همواره دشمن ديرينه‏ي‌ انسان بوده و هست و هيچگاه انسان از حيله‏ها و خواطر شيطاني‌ او در امان نيست. شيطان بنا بنا بر آيات الهي‌، دشمن قسم خورده‏ي‌ انسان است تا او را به هر طريق ممكن به گمراهي‌ بكشاند. از اين رو آدمي‌ هميشه در معرض تهاجم شيطان و وساوس شيطاني‌ است.
بعضي‌ انسانها در مقابل اين تهاجم شيطاني‌ و خواطر نفساني‌ هميشه در حال فرارند كه در اين صورت همواره مورد تعقيب شيطان و خواطرند، و هيچگاه خلاصي‌ ندارند و ي‌ بسا در آخر خسته شده و نفس‏زنان تسليم شوند، و عده‏ي‌ اندك در تلاش‏اند كه با مداومت بر ذكر و فكر و عمل، چنان رفتار كنند كه شيطان و خواطر را از خود فراري‌ دهند و شيطان را از خود دور كنند كه البته راهي‌ است مشكل. كساني‌ كه به اين مقام برسند داري‌ نفس مطمئنه خواهند شد كه ديگر دگرگوني‌ در آن راه ندارد.
وقتي‌ انسان توانست شيطان را از خود دور و طرد كند، و به طاعات عمل نمايد و در كارها و اذكار و عبادتهي‌ خود اخلاص ورزد، رضايت خدا نيز حاصل گردد، چون شيطان و وساوس او يكي‌ از بزرگترين موانع كسب رضايت و خشنودي‌ حقتعالي‌ است. آري‌ رضا و رضوان خداوند سبحان مطلوب سالكان و منتهي‌ آرزوي‌ عارفان است.
يكي‌ از راههايي‌ كه مي‌تواند شيطان را از انسان دور كرده و موجبات رضي‌ الهي‌ را فراهم آورد مداومت بر تسبيح حضرت فاطمه‏ي‌ زهرا عليهاالسلام است.
امام باقر عليه‏السلام مي‌فرمايد:
«من سبح تسبيح فاطمة عليهاالسلام ثم استغفر، غفر له، و هي‌ مائة باللسان، و الف في‌ الميزان، و يطرد الشيطان، و يرضي‌ الرحمان». (2)
هركس تسبيح حضرت فاطمه عليهاالسلام را بجا آورد و پس از آن استغفار كند، مورد مغفرت قرار مي‌گيرد، و آن تسبيح به زبان صداست، و در ميزان (اعمال) هزار (ثواب) دارد، و شيطان را دور كرده، و خدي‌ رحمان را خشنود و راضي‌ مي‌نمايد.
و به سند معتبر از امام صادق عليه‏السلام منقول است كه چون آدمي‌ در جي‌ خواب خود مي‌خوابد، فرشته‏ي‌ بزرگواري‌ و شيطان متمردي‌ به سوي‌ او مي‌آيند، پس فرشته به او مي‌گويد:
روز خود را به خير ختم كن و شب را با خير افتتاح كن، و شيطان مي‌گويد: روز خود را با گناه ختم كن و شب را با گناه افتتاح كن. اگر اطاعت فرشته كرد و تسبيح حضرت زهرا عليهاالسلام را در وقت خواب خواند، فرشته آن شيطان را مي‌راند و از او دور مي‌كند، و او را تا هنگام بيداري‌ محافظت مي‌كند، پس باز شيطان مي‌آيد و او را امر به گناه مي‌كند و ملك او را به خير امر مي‌كند. اگر از فرشته اطاعت كرد و تسبيح آن حضرت را گفت آن فرشته، شيطان را از او دور مي‌كند و حقتعالي‌ عبادت تمام آن شب را در نامه‏ي‌ عملش مي‌نويسد. (3)

شفي‌ كم‏شنوايي‌ و درد جسماني‌
تسبيح حضرت فاطمه عليهاالسلام بنا بر شواهد روايي‌ و تاريخي‌ در بعضي‌ موارد بر بيماريهي‌ جسمي‌ نيز مؤثر بوده و باعث درمان بيماري‌ گوش شده است.
يكي‌ از ياران امام صادق عليه‏السلام نزد آن حضرت آمده و از كم‏شنوايي‌ گوش خود نزد آن حضرت شكايت كرد، امام عليه‏السلام به او فرمود:
«عليك بتسبيح فاطمة عليهاالسلام». (4)
چه چيز مانع و جلوگير تو است و چرا غافلي‌ از تسبيح حضرت فاطمه عليهاالسلام؟
آن مرد پرسيد: قربانت گردم، تسبيح فاطمه چيست و چگونه است؟ حضرت فرمود: سي‌ و چهار مرتبه «اللَّه‏اكبر»، سي‌ و سه مرتبه «الحمدلله» و سي‌ و سه مرتبه «سبحان‏اللَّه» كه صد عدد مي‌شود. آن مرد گويد:
«فما فعلت ذلك الا يسرا حتي‌ اذهب عني‌ ما كنت اجده». (5)
و من اين كار را در اندك زماني‌ انجام دادم و كم‏شنوايي‌ام برطرف شد.

برائت از دوزخ و نفاق
چنانچه گفته شد بنا بر روايت امام صادق عليه‏السلام، تسبيح حضرت زهرا عليهاالسلام از جمله‏ي‌ ذكر كثيري‌ است كه خداوند در قرآن كريم ياد فرموده:
«تسبيح فاطمة الزهراء عليهاالسلام من الذكر الكثير الذي‌ قال اللَّه عز و جل: «و اذكروا اللَّه ذكرا كثيرا».
و از طرفي‌ رسول گرامي‌ اسلام فرموده است:
«من اكثر ذكر اللَّه عز و جل احبه اللَّه و من ذكر اللَّه كثيرا كتبت له براءتان: براءة من النار و براءة من النفاق». (6)
هركس ذكر خدي‌ عزوجل را بسيار كند خداوند او را دوست دارد، و هر كه ذكر خدا را بسيار كند بري‌ او دو برائت (منشور آزادي‌) نوشته شود: يكي‌ برائت از آتش جهنم، و ديگري‌ برائت از نفاق و دورويي‌.
لذا تسبيح صديقه‏ي‌ طاهره اگر با شرائطش انجام پذيرد، موجب برائت از دوزخ و نفاق مي‌گردد.

غفران الهي‌
يكي‌ ديگر از آثار تسبيح حضرت فاطمه عليهاالسلام، غفران الهي‌ است. غفران ربوبي‌، همه‏ي‌ ذنوب و آثار سوء تيرگيهي‌ آنها را از ميان مي‌برد، حجابها را برطرف كرده و نقائص وجودي‌ انسان را كنار مي‌زند. اما متأسفانه كمتر كسي‌ هست كه بداند غفران يعني‌ چه و نياز به آنچه معنايي‌ دارد، و چگونه مي‌شود غفران الهي‌ همه‏ي‌ مشكلها را حل، و فاصله‏ها را از ميان بردارد؟ در فرق بين عفو و غفران گفته شده كه: عفو الهي‌، ناديده گرفتن و به حساب نياوردن لغزشها و خطاها و نقيصه‏ها و عيبها، و محو آثار نامطلوب آنهاست. و غفران الهي‌ عبارت است از افاضات و رحمتهايي‌ كه به دنبال ناديده گرفتن لغزشها و خطاها و نقيصه‏ها، متوجهانسان مي‌گردد و او را تكميل مي‌كند و نقايص و عيوب وجودي‌ وي‌ را برطرف مي‌نمايد. غفران بعد از عفو است. عفو ناديده گرفتن بديهاست و غفران، برطرف كردن آنها از وجود سالك و تبديل آنها به خوبيها و كمالات است. عفو ربوبي‌، انسان را از سقوط و هلاكت نجات مي‌دهد و غفران الهي‌، به سالك پر و بال عطا مي‌كند و بالا مبرد. لذاست كه اگر عفو و گذشت ربوبي‌ نباشد، رهروان طريق با شكست روبرو شده و كنار زده مي‌شوند، و اگر غفران ربوبي‌ نباشد، آنها از حرت و پيشرفت بازمانده و متوقف مي‌گردند. امام صادق عليه‏السلام مي‌فرمايد:
«من سبح تسبيح فاطمة الزهراء عليهاالسلام قبل ان يثني‌ رجليه من صلاة الفريضه، غفر اللَّه له». (7)
هركس تسبيح حضرت فاطمه‏ي‌ زهرا عليهاالسلام را قبل از اينكه وضع خود را بعد از نمار واجب عوض كند، بجا آورد، خدي‌ متعال او را مشمول مغفرت خود مي‌گرداند.
البته نبايد چنين پنداشت كه اين «تسبيح» به لحاظ اينكه ظاهري‌ بسيار خلاصه دارد و انجام دادن آن بسيار آسان است، چگونه مي‌شود از چنين آثار و بركاتي‌ برخوردار باشد؟! آري‌ اين تسبيح به ظاهر بسيار خلاصه است، اما در نزد آگاهان و عارفان آشنا، دريايي‌ از حقايق و اسرار توحيد را در بر دارد و نيز انجام آن به ظاهر خيلي‌ آسان است، ولي‌ اگر خوب بجا آورده شود، مشكلها را آسان مي‌گرداند. ان‏شاءاللَّه.
 

پی نوشتها:

   1ـ فروع كافي‌، كتاب الصلاة، ص 343، ح 13.
2ـ وسائل الشيعه، ج 4، ص 1023، ح 3.
3ـ شيطان دشمن ديرينه‏ي‌ انسان، محمد نصيري‌، ص 136.
4ـ بحارالأنوار، ج 85، ص 334، ح 20.
5ـ بحارالأنوار، ج 85، ص 334، ح 21.
6ـ اصول كافي‌، ج 2، ص 499، ح 3.
7ـ فروع كافي‌، كتاب الصلاة، ص 342، ح 6.

به نقل از مجموعه مقالات رادیو معارف

آرشیو مقالات پایگاه اطلاع رسانی دارالعرفان

ویژه میلاد نور

میلاد زیباترین و مهربانترین مهربانان عالم حضرت صدیقه طاهره (س) بر همه شیعیان جهان به ویژه بر فرزند و وارثش حضرت صاحب الزمان عج مبارک باد.


http://mouood.org/media/k2/items/cache/a3d3006b022af92f9255b8a42d389e65_XL.jpg

آیت‏ الله صافی گلپایگانی: آماده شهادت در میان شیعیان پاکستان هستم

http://mouood.org/media/k2/items/cache/646fde569dc2bfa74bc285a6acc1e1bf_XL.jpg

پاکستان به معنی " زمین پاک" است. این کلمه اشاره به این دارد که این سرزمین بعد از جداسازی از هندوستان در سال 1947 از وجود هندوها، سیخی ها، بوداییان پاک شد.

حدود یک چهارم  یعنی چیزی نزدیک به 35 میلیون تن از ساکنان پاکستان را شیعیان تشکیل می دهند و معمولا در اکثر مناطق کشور از جمله اسلام آباد، کراچی، فیصل آباد و حیدرآباد منتشر شده اند.

این گروه همراه با اهل تسنن در صلح و آرامش به سر می بردند، اما از زمانی که تفکر تروریستی گمراه کننده در میان پاکستانی ها رواج یافت و برخی از تروریست ها از سایر کشورها به این کشور پناهنده شدند، به بمب بستن مساجد و حسینیه ها نیز آغاز شد. تروریسم طاعونی است که سعی می کرد وحدت اسلامی میان گروه های مختلف را از بین ببرد.
تا قبل از حوادث یازده سپتامبر مسلمانان سالانه به طور متوسط شاهد 20 عملیات تروریستی بودند. همین طور که اشاره شد این مقدار بعد از حوادث یازده سپتامبر به میزان 150 درصد افزایش داشت.
در اغلب این گونه عملیات ها، پزشکان در مطب ها و معلمین در مدارس هدف گرفته شدند. علاوه بر این علیه مسیحیان و کلیساها نیز ترورهایی صورت گرفت.ژ
لازم به ذکر است که در سال 2003 یک عملیات انتحاری در بزرگترین مسجد شیعیان روی داد که در این عملیات بیش از 50 نمازگزار کشته و 70 نفر مجروح شدند.
ده ها واحد از قبرهای دسته جمعی کشف شد که توسط طالبان ایجاد شده و شیعیان بی گناه را در آنها زنده زیر خاک مدفون می کردند.
در پاکستان علمای زیادی وجود دارند که کتاب های باارزشی از آنان به چاپ رسیده است. صدها مدرسه دینی در سر تا سر این کشور وجود دارد که هزاران دانشجویان علوم دینی در آنها تحصیل می کنند. علاوه بر اینها اکثر پاکستانی ها در کشورهای همسایه مانند ایران عراق و سوریه در رشته های الهیات درس می خوانند. این گروه از شیعیان دارای فعالیت های بسیاری نیز هستند و بسیاری از مساجد و مدارس و حسینیه ها را با دستان خود ساختند.ژ
در مورد وضعیت دینی شیعیان در این کشور باید گفت که در جای جای آن، در روستا و شهر می توان مساجد و حسینیه ها را دید که همیشه محل تجمع گروه های مختلف دینی است و در آنها تمام مراسم اسلامی از جمله مراسم و عزاداری های ماه محرم برگزار می شود.
لازم به ذکر است که برگزاری این مراسم تنها مربوط به شیعیان نبوده بلکه اهل تسنن نیز در آن شرکت می کنند.
تشیع به وسیله ی برخی از علماء مانند سید علی خان در قرن هشتم هجری وارد پاکستان شد. با وجود اینکه تنها یک چهارم از تمام ساکنان شیعیان هستند اما اکثر فعالیت های سیاسی در این کشور با دخالت آنان صورت می گیرد.
تبلور فلسفه ی نهضت حسینی را می توان در قصیده ی معروف شاعر سنی مذهب این کشور " اقبال لاهوری" جست و جو کرد. این شاعر با اینکه از اهل تسنن بود اما علاقه ی وافری به اهل بیت (ع) داشت و قصایدی که در مدح حضرت زهرا (س) سرود خود گویای این عشق لاینتاهی است.
شیعیان این کشور نقش بالا و موثری در حیطه ی سیاسی آن دارند. در طول تاریخ بسیاری از روسای این کشور از شیعیان بودند. یکی از مشهورترین این افراد " محمد علی جناح " موسس دولت پاکستان بوده است.
از نظر اجتماعی نیز شیعیان دارای تحرکات بی شماری هستند. مجلات و نشریات فراوانی با موضوع عشق اهل بیت (ع) نوشته می شوند مانند " الثقلین" ، " المنتظر"، " الامام الحسین"، "المعصوم" و بسیاری دیگر از مجلات ، نشان از فعالیت بی شمار این دسته دارد.
امروزه پاکستان در حال تجربه ی بزرگترین حرکت استبصار و عشق اهل بیت (ع) است. چاپ کتاب ها و نشریاتی با موضوع کسانی که به بصیرت دینی رسیده اند و به تشیع گرویده اند، روز به روز در حال افزایش است.
انتشار حرکت های وسیع فرهنگی که توسط شیعیان صورت می گرفت نیز عاملی بود که باعث شد مردم به دنبال حقیقت ناب این مذهب مقدس بروند و بسیاری از شبهات خود را به این طریق حل نمایند.

ولی امروز شاهد کشتار بی رحمانه شیعیان توسط شیاطین وهابی در مناطق و بی توجهی دولت پاکستان به این کشتار هستیم، هم اکنون وهابیت دست به نسل کشی شیعیان در پاکستان زده است و جهان اسلام همچنان در خواب غفلت به سر می‌برند،

امروز در حالی که ما در پاساژها و مراکز خرید به دنبال پوشاک مد و مدرن امروزی می‌گردیم در گوشه‌ای از این دنیا کربلایی برپاست و مشتاقان اهل بیت علیهم السلام مانند شهدای کربلا با پیکر خونین بر زمین می‌افتند.

سلام و درود خدا بر جوانان شیعه پاکستانی که در صف اول جبهه مبارزه با وهابیت ایستاده‌اند و روز به روز بر ایمانشان افزوده می‌شود و مشتاقانه به دیدار خالق هستی بخش می‌شتابند

درورد بر این جوانان که آبروی شیعه هستند. خداوند این جوانان ولایی را نصرت دهد تا در مبارزه با شیطان وهابی به پیروزی نهایی رسند

ای شیعیان جهان ای کسانی که می‌خواهید از غافله کربلا جا نمانید و حصرت نخورید بشتابید که ندای هَل مِن ناصر یَنصُرنی از قلب مناطق شیعه نشین پاکستان به گوش می‌رسد. به شتابید و هر آنگونه که می‌توانید عاشقان امام مظلومان حسین را یاری کنید.

آسیب‌های خانوادگی در آخرالزمان

از ویژگی‌های خانواده مهدی باور، شناخت آسیب‌ها و آفت‌های نگه داشتن خانوادگی در دوران آخرالزّمان، حفاظت و پاک نگه داشتن حریم خانه و خانواده از آسیب‌ها و آفات آخرالزّمانی و جای‌گزینی «فرهنگ انتظار» در برابر «فرهنگ ابتذال» است.

http://www.saaer.org/wp-content/uploads/2012/05/276fh2xxpni6u7kux3g.jpg
نابه‌سامانی عاطفی در روابط خانوادگی
از مهم‌ترین ناهنجاری های خانوادگی در آخرالزّمان ایجاد گسست شدید عاطفی بین اعضای خانواده و از هم گسیختگی خانواده‌هاست. از منظر احادیث اسلامی، در آخرالزّمان بنیاد خانوده‌ها به شدّت سست و آسیب پذیر خواهد شد و فسادها، فتنه‌ها و آفت‌های فراگیر این دوران، در متن تمام خانه‌های شرق و غرب عالم نفوذ خواهد یافت و نه تنها فرزندان که پدران و مادران را نیز فراخواهد گرفت:
«در آخرالزّمان، خواهی دید که پدران و مادران از فرزندان خود به شدّت ناراضی اند و عاقّ والدین شدن رواج یافته است.1 حرمت پدران و مادران سبک شمرده می‌شود.2 فرزند به پدرش تهمت می‌زند، پدر و مادرش را نفرین می‌کند و از مرگ آنها مسرور می‌شود.3 در آن هنگام، طلاق و جدایی در خانواده‌ها بسیار خواهد شد.4 در آن زمان، فتنه ها چونان پاره‌های شب تاریک، شما را فرا می‌گیرد و هیچ خانه‌ای از مسلمانان در شرق و غرب عالم نمی‌ماند؛ مگر اینکه فتنه‌ها در آن داخل می‌شوند.»5

شهوت‌گرایی و لذّت‌جویی
عفّت و نجابت زنان و مردان آخرالزّمانی در تاخت و تاز اسب وحشی شهوت تاراج می‌گردد و روح ایشان به لجن زاری بدبو از بی‌عفّتی و هواپرستی تبدیل می‌گردد:
«همّ و غم مردم (در آخرالزّمان) به سیر کردن شکم و رسیدگی به شهوتشان خلاصه می‌شود، دیگر اهمیّت نمی‌دهند که آنچه می‌خورند حلال است یا حرام؟ و اینکه آیا راه اطفای غرایزشان مشروع است یا نامشروع؟!6
زنان در آن زمان، بی ‌حجاب و برهنه و خودنما خواهند شد.7 آنان در فتنه‌ها داخل، به شهوت‌ها علاقه‌مند و با سرعت به سوی لذّت‌ها روی می‌آورند.8 خواهی دید که زنان با زنان ازدواج می‌کنند.9 درآمد زنان از راه خودفروشی و بزهکاری تأمین می‌گردد.10 آنان حرام‌های الهی را حلال می‌شمارند و بدین سان در جهنّم وارد و در آن جاودان می‌گردند.11

بی‌غیرتی خانوادگی
مردان و زنان آخرالزّمانی، دچار نوعی «قحط غیرت» می‌شوند تا جایی که در دفاع از کیان عفّت و نجابت خانواده‌های خود دچار نوعی بی‌حسّی و بی‌میلی می‌گردند و گاه به عمد، ناموس خویش را در معرض دید نامحرمان قرار می‌دهند و حتّی به بی‌عفّتی‌ها و خودفروشی ایشان رضایت می‌دهند:
«مرد از همسرش انحرافات جنسی را می‌بیند و اعتراضی نمی‌کند. از آنچه از طریق خودفروشی به دست می‌آورد، می‌گیرد و می‌خورد. اگر انحراف سراسر وجودش را فرا گیرد، اعتراض نمی‌کند، به آنچه انجام می‌شود و در حقّش گفته می‌شود، گوش نمی‌دهد. پس چنین فردی دیّوث است (که بیگانگان را بر همسر خود وارد می‌کند).»12

زن‌پرستی
یکی از آفات و ناهنجاری‌های خانوادگی در آخرالزّمان، زن‌سالاری تا سر حدّ زن‌پرستی و قبله قرار دادن زنان است:
«(در آخرالزّمان) تمام همّت مرد، شکم او و قبله‌اش، همسر او و دینش، درهم و دینار او خواهد بود.13 مرد از همسرش اطاعت می‌کند، ولی پدر و مادرش را نافرمانی می‌کند.14 در آخرالزّمان زن را ببینی که با خشونت با همسرش رفتار می‌کند، آنچه را که او نمی‌خواهد، انجام می‌دهد، اموال شوهرش را به ضرر وی خرج می‌کند.»15

مانع تراشی در تربیت دینی فرزندان
از دیگر ناهنجاری‌های خانوادگی در آخرالزّمان، کم توجّهی والدین به تربیت دینی فرزندان و مانع‌تراشی برای علم آموزی دینی و گرایش‌های الهی آنان است:
«وای بر فرزندان آخرالزّمان از روش پدرانشان! نه از پدران مشرکشان، بلکه از پدران مسلمانشان که چیزی از فرایض دینی را به آنها یاد نمی‌دهند و اگر فرزندشان نیز از پی فراگیری معارف دینی بروند، منعشان می‌کنند و تنها از این خشنودند که آنها درآمد آسانی از مال دنیا داشته باشند، هر چند ناچیز باشد. من از این پدران بیزارم و آنان نیز از من بیزارند.»16

آشناگریزی و همسایه آزاری
از آسیب‌های خانوادگی دوره آخرالزّمان، قطع رحم، آشناگریزی و همسایه‌آزاری به شیوه‌های گوناگون است:
«هنگامی که پیوند خویشاوندی قطع شود و برای اطعام و مهمانی دادن بر یکدیگر منّت گذارند... .17 همسایه به همسایه‌اش آزار و اذیّت می‌کند و کسی جلوگیری نمی‌کند.18 و همسایه را می‌بینی که همسایه‌اش را از ترس زبانش اکرام و احترام می‌کند.»19

حرام‌خوری و آلودگی‌های اقتصادی
در آخرالزّمان بحران اقتصادی حرام به حدّ اعلای خود می‌رسد، خانواده‌ها تقوای اقتصادی را از دست داده و در منجلاب آلودگی‌های اقتصادی همچون ربا، کم فروشی، رشوه‌خواری و گران‌فروشی غوطه‌ور می‌گردند:
«هنگامی که ببینی اگر مردی یک روز گناه بزرگی همچون فحشا، کم فروشی، کلاه‌برداری و شرب خمر انجام نداده باشد، بسیار غمگین و اندوهگین می‌شود که گویی آن روز عمرش تباه شده است20 و می‌بینی که زندگی مردم از کم‌فروشی و تقلّب تأمین می‌شود.21 در آن زمان ربا شایع می‌شود، کارها با رشوه انجام می‌یابد، مقام و ارزش دین تنزّل می‌نماید و دنیا در نظر آنها ارزش پیدا می‌کند.»22
پی نوشتها در ادامه مطلب
ادامه نوشته

اسامی و القاب حضرت مهدی(عج)

مرحوم ثقة الاسلام نورى در بيان اسماء شريفه امام عصر (عليه السلام)، با استناد به آيات و روايات و كتب آسمانى پيشين و تعبيرات راويان و تاريخ نگاران تعداد يكصد و هشتاد و دو اسم و لقب براى حضرت مهدى(عليه السلام)ذكر مىكند و مدّعى است كه در اين مقام، از استنباطهاى شخصى و استحسانهاى غير قطعى خوددارى نموده است كه در غير اين صورت چندين برابر اين اسماء و القاب، قابل استخراج از كتب مختلفه بود. كه از آن جمله است:

http://www.bushehr-tebyan.ir/images/uploads/img_2009880506_01.jpg

محمّد، احمد، عبداللّه، محمود، مهدى، برهان، حجّت، حامد، خلف صالح، داعى، شريد صاحب، غائب، قائم، منتظر و... .

كنيههاى آن حضرت عبارتند از: ابوالقاسم (هم كنيه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم))، ابوعبداللّه، اباصالح كه مرحوم نورى ابو ابراهيم، ابوالحسن و ابوتراب را نيز از كنيههاى ايشان شمرده است.

در اينجا به ذكر پارهاى عناوين و صفات كه در ضمن زيارتهاى مختلفه و ادعيه مربوط به حضرت مهدى (عليه السلام) مورد تصريح قرار گرفته است اشاره داريم، با اين اميد كه دقّت و تأمّلى در آنها، ما را با شئونات مختلفه آن بزرگوار آشنا ساخته و مقاماتى را كه غالباً از لسان معصومين(عليهم السلام) در ضمن اين دعاها و زيارتها براى امام دوازدهم(عليه السلام)بر شمرده شده براىمان روشنتر سازد.

قابل ذكر اينكه تمام اين عناوين و اوصاف بطور خاص در مورد حضرت مهدى(عليه السلام)وارد گرديده، اگرچه بسيارى از آنها در مورد ساير امامان بزرگوار اسلام(عليهم السلام)نيز مىتواند مصداق داشته باشد.

ديگر اينكه، آنچه ذكر مىشود نه به ادّعاى اسم يا لقب آن حضرت، بلكه به عنوان بهرهورى از تعابير موجود در نصوص زيارت و دعاست، اعم از اينكه واژهاى مفرد يا جملهاى توصيفى باشد.

بقيّة اللّه: باقيمانده خدا در زمين.

خليفة اللّه: جانشين خدا در ميان خلايق.

وجه اللّه: مظهر جمال وجلال خدا، سمت و سوى الهى كه اولياى حق رو به او دارند.

باب اللّه: دروازه همه معارف الهى، درى كه خدا جويان براى ورود به ساحت قدس الهى، قصدش مىكنند.

داعى اللّه: دعوت كننده الهى، فرا خواننده مردم به سوى خدا، منادى راستين هدايت الى اللّه.

سبيل اللّه: راه خدا، كه هركس سلوكش را جز در راستاى آن قرار دهد سر انجامى جز هلاكت نخواهد داشت.

ولى اللّه: سر سپرده به ولايت خدا و حامل ولايت الهى، دوست خدا.

حجة اللّه: حجّت خدا، برهان پروردگار، آن كس كه براى هدايتِ در دنيا، و حسابِ در آخرت به او احتجاج مىكنند.

نور اللّه: نور خاموشى ناپذير خدا، ظاهر كننده همه معارف و حقايق توحيدى، مايه هدايت رهجويان.

عين اللّه: ديده بيدار خدا در ميان خلق، ديدبان هستى، چشم خدا در مراقبت كردار بندگان.

سلالة النّبوّة: فرزند نبوّت، باقيمانده نسل پيامبران.

خاتم الاوصياء: پايان بخش سلسله امامت، آخرين جانشين پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم).

علم الهدى: پرچم هدايت، رايت هميشه افراشته در راه اللّه، نشان مسير حقيقت.

سفينة النّجاة: كشتى نجات، وسيله رهايى از غرقاب ضلالت، سفينه رستگارى.

عين الحيوة: چشمه زندگى، منبع حيات حقيقى.

القائم المنتظر: قيام كننده مورد انتظار، انقلابى بىنظيرى كه همه صالحان چشم انتظار قيام جهانى اويند.

العدل المشتهر: عدالت مشهور، تحقق بخش عدالت موعود.

السيف الشاهر: شمشير كشيده حق، شمشير از نيام بر آمده در اقامه عدل و داد.

القمر الزّاهر: ماه درخشان، ماهتاب دلفروز شبهاى سياه فتنه و جور.

شمس الظلاّم: خورشيد آسمان هستى ظلمت گرفتگان، مهر تابنده در ظلمات زمين.

ربيع الأنام: بهار مردمان، سر فصل شكوفايى انسان، فصل اعتدال خلايق.

نضرة الأيّام: طراوت روزگار، شادابى زمان، سرّ سرسبزى دوباره تاريخ.

الدين المأثور: تجسّم دين، تجسيد آيين بر جاى مانده از آثار پيامبران، خودِ دين، كيان آيين، روح مذهب.

الكتاب المسطور: قرآن مجسّم، كتاب نوشته شده با قلم تكوين، معجزه پيامبر در هيئت بشرى.

صاحب الأمر: دارنده ولايت امر الهى، صاحب فرمان و اختياردار شريعت.

صاحب الزمان: اختيار دارِ زمانه، فرمانده كل هستى به اذن حق.

مطهّر الأرض: تطهير كننده زمين كه مسجد خداست، از بين برنده پليدى و ناپاكى از بسيط خاك.

ناشر العدل: برپا دارنده عدالت، بر افرازنده پرچم عدل و داد در سراسر گيتى.

مهدى الامم: هدايتگر همه امّتها، راه يافته راهنماى همه طوايف بشريت.

جامع الكَلِم: گردآورنده همه كلمهها بر اساس كلمه توحيد، وحدت بخش همه صفها.

ناصر حق اللّه: ياريگر حقِ خدا، ياورِ حقيقت.

دليل ارادة اللّه: راهنماى مردم به سوى مقاصد الهى، راه بلد و راهبر انسانها در راستاى اراده خداوند.

الثائر بأمر اللّه: قيام كننده به دستور الهى، بر انگيخته به فرمان پروردگار، شورنده بر غير خدا به امر خدا.

محيى المؤمنين: احياگر مؤمنان، حياتبخش دلهاى اهل ايمان.

مبير الكافرين: نابود كننده كافران، درهم شكننده كاخ كفر، هلاك كننده كفار.

معزّ المؤمنين: عزّت بخش مؤمنان، ارزش دهنده اهل ايمان.

مذلّ الكافرين: خوار كننده كافران، درهم شكننده جبروتِ كفر پيشگان.

منجى المستضعفين: نجات دهنده مستضعفان، رهايى بخش استضعاف كشيدگان.

سيف اللّه الّذى لاينبو: شمشير قهر خدا كه كندى نپذيرد.

ميثاق اللّه الّذى أخذه: پيمان بندگى خدا كه از بندگان گرفته شده.

مدار الدهر: مدار روزگار، محور گردونه وجود، مركز پيدايش زمان.

ناموس العصر: نگهدارنده زمان، كيان هستى دوران.

كلمة اللّه التامه: كلمه تامّه خداوند، حجّت بالغه الهى.

تالى كتاب اللّه: تلاوت كننده كتاب خدا، قارى آيات كريمه قرآن.

وعداللّه الّذى ضمنه: وعده ضمانت شده خدا، پيمان تخلّف ناپذير الهى.

رحمة اللّه الواسعة: رحمت بىپايان خدا، لطف و رحمت بىكرانه پروردگار رحمت گسترده حق.

حافظ اسرار رب العالمين: نگهبان اسرار پروردگار، حافظ رازهاى ربوبى.

معدن العلوم النبويّه: گنجينه دانشهاى پيامبرى ـ خزانه معارف نبوى.

نظام الدين: نظام بخش دين.

يعسوب المتقين: پيشواى متقين.

معزّ الاولياء: عزت بخش ياران.

مذلّ الأعداء: خوار كننده دشمنان.

وارث الانبياء: ميراث بر پيامبران.

نور ابصار الورى: نور ديدگان خلايق.

الوتر الموتور: خونخواه شهيدان.

كاشف البلوى: بر طرف كننده بلاها.

المعد لقطع دابر الظلمه: مهيّا شده براى ريشه كن كردن ظالمان.

المنتظر لاقامة الأمت و العوج: مورد انتظار براى از بين بردن كژيها و نادرستىها.

المترجى لازالة الجور و العدوان: مورد آرزو براى بر طرف كردن ستم و تجاوز.

المدّخّر لتجديد الفرائض و السنن: ذخيره شده براى تجديد واجبات و سنن الهى.

المؤمّل لاِحياء الكتاب وحدوده: مورد اميد براى زنده ساختن دوباره قرآن و حدود آن.

جامع الكلمة على التقوى: گرد آورنده مردم بر اساس تقوى.

السبب المتصل بين الأرض و السماء: واسطه بين آسمان و زمين، كانال رحمت حق بر خلق.

صاحب يوم الفتح و ناشرراية الهدى: صاحب روز پيروزى و بر افرازنده پرچم هدايت.

مؤلف شمل الصلاح و الرضا: الفت دهنده دلها بر اساس رضايت و درستكارى.

الطالب بدم المقتول بكربلا: خونخواه شهيد كربلا.

المنصور على من اعتدى عليه وافترى: يارى شده عليه دشمنان وافترا زنندگان.

المضطرّ الّذى يجاب اذا دعى: پريشان و درماندهاى كه چون دعا كند دعايش مستجاب شود.


محاصره خانه عنکبوت و شمارش معکوس برای فروپاشی+عکس

آیا رژیم صهیونیستی در محاصره قرار گرفته است؟ آیا شمارش معکوس فروپاشی این رژیم آغاز شده است؟ سیاست داخلی و خارجی رژیم صهیونیستی دستخوش چه تغییراتی شده است. حمله به ایران چه نتیجه­ای برای این رژیم به دنبال خواهد داشت؟ برای روشن شدن سوالات فوق با گزارش ویژه ذیل همراه شوید.

http://www.nedayequds.com/persian/images/stories/news/1391/10/6650_973.jpg

پس از تشکیل غاصبانه رژیم صهیونیستی (دولت اسرائیل) در کشور فلسطین از سال 1948 تا به حال، تمامی قدرت­های شرق و غرب به خصوص آمریکا همواره حامی و پشتیبان این لکه سرطانی در منطقه خاورمیانه بودند تا بتوانند بواسطه حضور رژیم صهیونیستی­ در این منطقه مهم و استراتژیک، سلطه و حضور خود را استحکام ببخشند و کشورهای اسلامی را تحت کنترل سیاست­های استعماری خود قرار دهند.

به دنبال انقلاب اسلامی مردم ایران، تشکیل حزب الله لبنان، تشکیل حماس، روی کار آمدن بشار اسد در سوریه و بالاخره بیداری اسلامی در کشورهای عربی به خصوص در خاورمیانه، لکه سرطانی به نام اسرائیل در محاصره قرار گرفته و شماره معکوس برای فروپاشی این رژیم نسبت به قبل تندتر شده است به گونه­ای که "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر رژیم صهیونیستی در کنفرانس رؤسای سازمان­های یهودی در آمریکا می­گوید[1]: اسرائيل با دريايي از مشکلات محاصره شده است چگونه بايد از خود دفاع کند؟ ما غير از دفاع، نيازهاي ديگري هم داريم! ما نيازهاي اجتماعي، آموزشي و بهداشتي داريم چگونه بودجه اين نيازها را تامين خواهيم کرد؟

نتانیاهو در قسمت دیگری از نگرانی­های خود به اقتصاد شکننده این رژیم اشاره کرده و می­گوید[2]: لرزه­هاي اقتصادي در اطراف اسرائيل وجود دارد و بازارهاي صادرات اسرائيل آسيب ديده اند! بازارهاي صادراتي اسرائيل در اروپا درحال گسترش نيستند درحاليکه اروپا بازار اول صادراتي ما است. ما خيلي کوچک هستيم و اقتصاد ما کوچک است!

در این بین، ایران به عنوان یکی از مهم­ترین عوامل پریشان کننده رؤیای گسترش اسرائیل از بحر تا نهر در آمده است به گونه­ای که "مناخیم بگین" ششمین نخست­وزیر این رژیم، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی می­گوید[3]: با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، روزهای تیره و تاری در انتظار اسرائیل است و نتانیاهو به عنوان سیزدهمین نخست­وزیر این رژیم می­گوید[4]: مشکلی که در حال حاضر اسرائیل از آن رنج می­برد وجود ایران هسته­ای در منطقه است و دیگر اینکه بعد افق بهار عربی به سمت انقلاب اسلامی ایران در حال حرکت است.

شاید آخرین اظهارات بنیامین نتانیاهو در کنفرانس رؤسای سازمان­های یهودی در آمریکا گواه خوبی باشد بر مشکلات بنیادی این رژیم به نحوي كه نتانياهو به عنوان نماينده رژيم صهيونيستي در جمع رؤساي يهود در جهان عنوان مي‌كند[5]: در كنار تهديداتي كه اسرائيل را دنبال مي كند، اين كشور با مشكلات بي‌شماري روبرو شده است كه توان حل آنها از عهده ما خارج است و مانياز به حمايت و پشتيباني همه داريم!!!

ادامه نوشته

دو شرط اساسی تولید در جامعه اسلامی

اسلام برخلاف دیگر نظام ها هنگامیکه مسئله رشد تولید را به عنوان ضرورت اجتماعی طرح میکند آن را براساس چهارچوب تمدن انسانی اعلام مینماید. آن تمدنی که مطابق با هدف های کلی جانشینی انسان درزمین باشد.


http://www.znu.ac.ir/images/stories/pr_tolideMelli9101.jpg

پایه های فکری و مبانی نظری درتشخیص حقیقت یک پدیده وچیستی آن تعیین کننده است. هنگامیکه سخن از تولید  ، تولید ملی، تولید داخلی، کار ، سرمایه ، سرمایه ملی و مانند آن میشود، مهمترین مسئله این است که درکدام بستر فکری وبراساس کدامین اندیشه ومکتب به آنها می نگریم. تفاوت درنگاه ها همه مسائل رادگرگون می نماید وشناخت ها را از یک پدیده ی واحد بسیار متفاوت ودر نتیجه انتظارات، خواسته ها ، بایدها و نباید ها وتکالیف انسانها را صورت بندی های گوناگونی خواهد بخشید واز همین منظر است که اختلاف در دیدگاه ها پدید آمده و توافق و تفاهم فکری را مشکل وسخت می نماید.
از این رو لازم است نگاهی کلی و البته گویا به زیربناهای فکری در اقتصاد اسلامی به مسئله تولید داشته باشیم تا در پرتو آن بتوانیم مواضع خود را منطبق بر آموزه های دینی به روشنی بیان کنیم.
شهید بزرگوار آیه الله سید محمد باقر صدر (ره) درباره تولید واهمیت آن در اقتصاد اسلامی می نویسد:
     "اقتصاد اسلامی چون دیگر مکاتب اجتماعی برای تولید اهمیتی خاص قائل میباشد. وبرای رشد و پیشرفت تولید،و دست یافتن به امکانات فزونتر در جهت استقرار جانشینی الهی انسان برزمین وچیره گشتنش برتمامی نعمت ها و بهره های زمینی، تلاش و کوشش نموده ،به شیوه های مختلف تولید چنگ میزند. بااین تفاوت که اسلام برخلاف دیگر نظام ها هنگامیکه مسئله رشد تولید را به عنوان ضرورت اجتماعی طرح میکند آن را براساس چهارچوب تمدن انسانی اعلام مینماید. آن تمدنی که مطابق با هدف های کلی جانشینی انسان درزمین باشد. از اینجا تفاوت شگرف و ریشه دار میان اسلام ومکاتب مادی آشکار میگردد.(چه ازنظر ارزشیابی، وچه درجهت برنامه ریزی) مثلا: نظام سرمایه داری، افزایش تولید را هدف میداند. به عکس اسلام هرگز ثروت اندوزی وفزونی تولید را یک آرمان نمیداند،بلکه آن را وسیله ایجاد رفاه وآسایش،وبرپائی عدالت اجتماعی در حیات اجتماعی مردم معرفی مینماید. رشد وافزایش تولید در نگرش اسلامی یکی از پایه های برپائی خلافت صالح میباشد تادر سایه آرمان های رشد آفرینش،بنای توحیدی محقق گردد.این اختلاف،تفاوت های فراوانی را میان نگرش اسلام ودیگر مکاتب درشیوه تولید آشکار میسازد. وما به تعدادی از آنها اشاره میکنیم:

ادامه نوشته

مسئولیت اعراب در قبال اسرای فلسطینی


http://facdn2.alalam.ir/sites/default/files/imagecache/slider/fa-alalam1335589533.jpg

اسرای فلسطینی در زندان های صهیونیستی وارد یک نبرد بی امان با دشمنی بی رحم شده اند، آنان شبانه روز انواع تلخکامی ها را به جان می خرند، انواع شکنجه ها را تحمل می کنند، شکنجه هایی که هیچ انسانی قادر به تحمل آنها نیست، زندانبانان صهیونیست آنان را از خواب محروم می کنند، لباس هایشان را شبانه درمی آورند و مورد ضرب و شتم قرار می دهند، این زندانبانان می کوشند به این اسرا تجاوز کنند، این متجاوزان گاهی صداهای وحشتناک در زندان ها ایجاد می کنند و گاهی نیز میزان حرارت سلول ها و بندها را افزایش و کاهش می دهند و برخی مواقع نیز شوک الکتریکی به بدن آنان وارد می کنند.

ادامه نوشته

در محضرالعبد محمد تقی بهجت ره

http://www.bashgah.net/assets//Image/peoples/Mohammadtaghi%20Bahjatfumani//MohammadtaghBahjatfumani4.jpg


نحوه عملکرد امیرالمومنان(ع)و معاویه در رابطه با بیت المال

شگردهای کفار برای تسلط بر مسلمانان و وظیفه ی ما در قبال آن

بین وجوب و عدم وجوب،تفاوت از زمین است تا آسمان

نهج البلاغه

ادامه نوشته

راهپیمایی فاحشه‌ها در قدس اشغالی

http://shafaqna.com/persian/media/k2/items/cache/0d1a748bb4851c9be387dd6106a6b6b3_XL.jpg
تصویر مسجد صخره يا قبة الصخره


گروهی از زنان صهیونیست با درآوردن خود به شکل زنان بدکاره، قصد دارند در قدس شریف، شهر مقدس تمام ادیان ابراهیمی دست به راه‌پیمایی بزنند.

به گزارش فارس به نقل از روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت، تاکنون 160 نفر آمادگی خود را برای شرکت در این راه‌پیمایی اهانت‌بار اعلام کرده‌اند.

بنابراین گزارش، بهانه این جماعت برای برگزاری راه‌پیمایی مزبور اعتراض به کسانی عنوان شده است که از زنان می‌خواهند برای کاهش تجاوز و جرایم جنسی، از لباس پوشیدن شبیه به زنان روسپی خودداری کنند. این راه‌پیمایی قرار است از میدان پاریس آغاز شده و در "هورس پارک" اتمام پذیرد.

تمام آنچه این جماعت آن را اهانت به خود پنداشته و به بهانه آن قصد اهانت به تمام ادیان توحیدی را دارند، سخنان یک پلیس کانادایی بوده که از زنان خواسته است که برای آنکه مورد تجاوز واقع نشوند، به شیوه تحریک‌آمیز و شبیه به روسپیان لباس نپوشند. پیش از این نیز راه‌پیمایی‌های مشابهی در تل‌آویو و حیفا برگزار شده بود.

شدت این رسوایی به حدی است که صدای "یوسی داچ"، معاون شهردار قدس اشغالی را نیز درآورده و وی نیز با بیان اینکه "اورشلیم شهری متفاوت است" و هر آنچه در تل‌آیو اتفاق افتاد نباید در آن نیز اتفاق افتد، ابراز داشته که تلاش می‌کند جلوی این اقدام را بگیرد.

رژیم صهیونیستی که با غصب سرزمین‌های فلسطین تاسیس شد، بسیاری از مناطق اشغالی را به مامنی برای فساد اخلاقی بدل کرده که سواحل مدیترانه از آن جمله‌اند.

بهائیت فراتر از مذهبی دروغین

طی سالهای اخیر همانطور  که دشمنی صهیونیسم با اسلام و ایران بیشتر و کینه شان عمق بیشتری یافته است ،  فعالیت بهائیت هم در جهت منافع صهیونیسم جهانی گسترش پیدا کرده .و از آنجا که اسلام و تعلیمات اسلامی خواهان بیشتر و مخاطبان بیشماری را در سراسر دنیا پیدا کرده، این فرقه نیز  هیچ تلاشی رادر جهت  مبارزه با اسلام و به خصوص تشیع فروگذار نکرده است.

http://www.jamnews.ir/Images/News/Smal_Pic/20-9-1390/IMAGE634592148208243750.jpg


در حال حاضر ، ما در دورانی هستیم که جوانان کشورمان جهت تحصیل ، کار و  یا زندگی به صورت موقت یا دائم  راهی خارج از کشور می شوند که فارغ از مزایا و تجربیاتی که در آن است پاره ای خطرات نیز متوجه آنان میباشد. دشمنان ما که در داخل کشور مجال کمتری در جهت پیشبرد اهدافشان دارند ، در خارج از مرزهای کشور اسلامی ما  با فراق بال و آسودگی بیشتر میتوانند به نیت شومشان  برسند . با بالا بردن سطح آگاهی به مقدار زیادی می توان از شدت خطرات پیش رو  کاست یا آنها را دفع نمود. در همین راستا یکی از جمله خطرات پیش روبه دام افتادن در دام  مذاهب دروغین و انحرافی است. فرقه ضاله بهائیت هم یکی از اینگونه مذاهب دروغین است که در خارج از کشور هم فعالیت هایی انجام می دهد. در این نوشتار که تجربیات دوران دانشجویی نویسنده در خارج از کشور میباشد سعی شده تا ابعادی از فعالیت اعضای این فرقه در خارج از کشور را که شخصا مشاهده و کسب اطلاع نموده جهت آگاه سازی هموطنان وجوانان کشور ارائه گردد. ان شاء ا...  مورد قبول حضرت ولی عصر واقع گردد و عاقبت همه ختم به خیر شود.

ادامه نوشته

خداوندی که رئوف و مهربان‌تر از مادر است، چگونه به آتش عذاب می‌کند؟

پاسخ به شبهه

خداوندی که رئوف و رحیم و مهربان‌تر از مادر است، چگونه به آتش عذاب می‌کند؟ و چرا برای گناه در عمر کوتاه عذاب ابدی می‌کند؟

http://shahide.ir/wp-content/uploads/2012/04/abandoned-to-god.jpg

این سؤال به چند جنبه‌ی متفاوت اشاره دارد که جهت روشن شدن مبحث باید به نکات متفاوتی اشاره نمود که در ذیل برخی از آنها به صورت خلاصه ایفاد می‌گردد:


الف – رأفت و رحمت الهی ناقض علم، حکمت و عدل نمی‌گردد؛

ب – عذاب الهی نیز ناقض رحمت الهی نمی‌باشد؛

ج – خداوند رحمان و رحیم عذاب نمی‌کند، بلکه ظالمین هستند که خودشان را معذب می‌کنند؛

د – عذاب جهنم با وسایل بیرونی نیست، بلکه تجسم اعمالی است که در انسان اثر گذاشته است.

ﻫ – دوام عذاب به خاطر دوام مجرم بر کفر، شرک و ظلم دوام تأثیر است و «خلود» برای همگان نیست.

توضیح:

الف – رأفت و رحمت الهی هیچ گاه منافاتی با علم، حکمت و عدل او پیدا نمی‌کند [این اسم‌ها و نشانه‌ها همه معرف یک ذات مقدس هستند]. پس اگر چنان چه مشهود است، بر اساس حکمت هیچ کاری بی‌نتیجه نیست، یکی کردن نتایج به مثابه‌ی نفی حکمت از یک سو و نفی عدل از سوی دیگر خواهد بود. پس حتماً باید هر فعلی منتج به پاداش یا عقاب گردد. معنای رأفت و رحمت الهی این نیست که «هر کس هر کاری کرد، کرد – خدا رئوف و مهربان است».

ب – عذاب الهی ناقض رأفت و رحمت او نیز نیست. اگر مادر دلسوزی فرزندش را دوست داشته باشد و برای او محیط امن و پر از نعمات را فراهم کند، اما فرزند از او دور شود و خود را به فلاکت و هلاکت بیاندازد که محبت مادری زیر سؤال نمی‌رود. پس اگر کسی عالماً و عامداً رحمت خدا را پس بزند و از دایره‌ی رحمت خارج گردد، با دست خود، خودش را به نقمت انداخته است. هر چند که در عین عذابی که به خود تحمیل کرده نیز مورد رحمت خداست. چرا که به طور قطع اگر قرار باشد صرفاً بر اساس عدل حکم گردد، باید عذاب شدیدتری را متحمل شود. مضاف بر این این عذاب برای کسانی که محکوم به جاودانگی در جهنم (خلود) نیستند، پاک کننده است.

همین که انسان با اولین مخالفت، معصیت یا انکار و دشمنی خود هلاک و معذب نمی‌گردد و به او فرصت داده می‌شود تا پس از سقوط از زمین بلند شود و قامت راست کند، باشد که ایمان بیاورد، خود بهترین نشان رأفت و رحمت دائمی خداوند به همگان است:

«وَ رَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ لَوْ يُؤاخِذُهُمْ بِما كَسَبُوا لَعَجَّلَ لَهُمُ الْعَذابَ بَلْ لَهُمْ مَوْعِدٌ لَنْ يَجِدُوا مِنْ دُونِهِ مَوْئِلاً» (الکهف، 58)

ترجمه: پروردگارت آمرزگار رحيم است، اگر آنان را به اعمالى كه كرده‏اند مؤاخذه مى‏كرد، در عذابشان تعجيل مى‏كرد (چنين نيست) بلكه موعدى دارند كه هرگز در قبال آن گريزگاهى نيابند.

ج – ذهن گمان می‌کند که عالم آخرت مثل دنیاست و هر کاری با اسباب بیرونی انجام می‌پذیرد. لذا تصور می‌کند که خدا جهنمی درست کرده که مملو از آتش و مأموران شکنجه است و بهشتی درست کرده که مملو از باغ، بستان، حور و سایر لذایذ است. سپس یک عده را به جهنم می‌اندازد و یک عده را به بهشت می‌برد. در صورتی که چنین نیست، یا دست کم جهنم چنین نیست، بلکه در جهنم آن چه که به شکل عذاب ظهور و بروز دارد، همان حقیقت و واقعیت اعمال است که ظاهر می‌شود. لذا می‌فرماید، خدا رحمت را بر خود واجب کرده است، اما برخی خودشان به خود ضرر می‌زنند:

«قُلْ لِمَنْ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرضِ قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَلى‏ نَفسِهِ الرَّحمَةَ لَيَجمَعَنَّكُم إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فيهِ الَّذينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُون‏» (الأنعام، 12)

ترجمه: بگو: آنچه در آسمان و زمين است از آن كيست؟ بگو: از آن خداست كه رحمت را بر خود واجب كرده است. البته روز قيامت [كه‏] در آن شك نيست شما را گرد آورد. كسانى كه ايمان نمى‏آورند بر خويشتن زيان مى‏زنند.

در بهشت نیز چنین است، منتهی خداوند کریم از روی فضلش اضافه بر آن نیز می‌دهد:

«لِيُوَفِّيَهُم أُجُورَهُم وَ يَزيدَهُم مِن فَضلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ» (فاطر، 30)

ترجمه: تا [خدا] پاداش ايشان را تمام بدهد و از فضل خود بر ايشان بيفزايد كه او بخشايشگر شكر پذير است.

پس این انسان است که خود را معذب می‌کند و عذاب نیز حقیقت اعمال خودشان است. و نمی‌توان گفت که قوانین خلقت، اعم از علت و معلول یا تأثیر و تأثر و ... همه ملغی گردد تا ظالم معذب نشود. به عنوال مثال می‌فرماید: آنان که مال یتیم می‌خورند، آتش به شکم‌هایشان می‌ریزند. (النساء، 10) - آنان که غیبت می‌کنند، مانند این است که گوشت برادر مرده‌ی خود را می‌خورند. (الحجرات، 12) – آنان که در دنیا چشم بصیرت خود را بر آیات خدا می‌بندند، در آخرت کور محشور می‌شوند (الإسراء:72) - و همین‌طور است سایر معاصی. لذا چنان چه در عالم ماده شاهدیم که آن چه می‌نوشیم و می‌خوریم، گوشت و خون خودمان می‌شود و قلب و مغزمان نیز با همین خون و پی کار می‌کند، حقیقت آن معاصی که آتش یا زقوم یا ... هستند نیز جان و شاکله ما را می‌سازد. لذا می‌فرماید: کسی از بیرون کبریتی نمی‌زند، بلکه آتش جهنم همین انسان‌های گناهکار هستند و آتش از جانشان زبانه می‌کشد، نه این که از جای دیگری بر آنها عرضه شودد:

«وَ أَمَّا القَاسِطُونَ فَكاَنُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا» (الجنّ، 15)

ترجمه: و اما منحرفين براى دوزخ هيزم خواهند بود.

«فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتي‏ وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرينَ» (البقره، 24)

ترجمه: (اگر مدعی هستید که قرآن کلام بشر است، سوره‌ای مثلش بیاورید) و اگر نكرديد و هرگز نخواهيد كرد پس از آتشى كه هيزمش مردم و سنگ است و براى كافران مهيا شده بترسيد.

ﻫ – اقامت همیشگی (خلود) در جهنم و استمرار و دوام عذاب نیز برای تمامی اهل جهنم نیست. بسیاری از‌ آنان پاک شده و وارد بهشت می‌گردند، بلکه مخصوص «کفار و مشرکین» است که با اصرار و لجاجت و عنادشان، دیگر هیچ اثری از انسانیت در خود باقی نگذاشته‌اند.

ائمه‌ی کفر و ظلم، تمام عمر خود را ظلم کردند و اگر عمرشان صد برابر هم می‌شد به راهشان ادامه می‌دادند و اگر پس از مرگ نیز دوباره به دنیا می‌آمدند، همان راه را می‌رفتند، چرا که دیگر شاکله‌ی آنها کفر و ظلم شده است. و بیان شد که «حیات» منقطع نمی‌گردد. بلکه «حیات» آخرت در امتداد حیات دنیا دوام دارد و تفاوتش برون ریختن اسرار و تجلی حقیقت امور و افعال است. لذا این آتشی که تمامی عمر بر وجودشان احاطه داشته، در آخرت نیز ادامه خواهد داشت و آخری ندارد.

وانگهی توجه شود که به نظر ما حیات دنیا عمری کوتاه است و معصیت نیز هر چه که باشد گذراست. ما نه از اثر معصیت خود در قید حیات‌مان اطلاعی داریم و نه به آثار آن که تا قیام قیامت دوام دارد علم داریم. پس معصیت خدا، فعلی نیست که در زمان محدودی به صورت فعلی کوچک انجام گرفته باشد، بلکه آثار آن چه در زمان حیات و چه پس از آن گسترده و مداوم است. آیا اگر به جای ترور حضرت علی (ع) از او اطاعت و تبعیت می‌کردند، حیات بشریت تغییر نمی‌یافت و زندگی به بهشتی زمینی مبدل نمی‌گردید؟!

پس، وجود کافر، مشرک و ظالم یک پارچه آتش است و همین وجود در آخرت حقیقت خود را نشان می‌دهد و شخص معذب می‌شود و از انسانیت چیزی در او نمانده که پس از ذوب تصفیه، پاک و تطهیر گردد. لذا خلود پیدا می‌کند.